بسمه تعالی
زندان و مرگ بکتاش آبتین، نقض آشکار حقوق بشر
است
خبر کوتاه است و جانکاه: بکتاش آبتین، نویسنده،
شاعر، فیلمساز، عضو کانون نویسندگان ایران و زندانی سیاسی و عقیدتی در اثر اهمال
مسئولان زندان درگذشت. این ضایعه موجب تاسف و تالم فراوان است؛ نه فقط از آن جهت
که هنرمندی متعهد از میان ما رفت، بلکه از آن رو که انسانی به خاطر عقیده و بالاتر
از آن، به خاطر باور و مطالبه آزادی بیان و مبارزه با سانسور به حبس و زنجیر کشیده
میشود و مسئولان نظام و انقلابی که متمرکز بر مطالبات استبدادستیزانه بود و وعده
میداد که: «در جمهوری اسلامی ایران، مارکسیستها هم در بیان عقاید آزادند» به جای
آن که به تنبیه و پیگرد مباشران و مقصران این واقعه تلخ و البته تکراری بپردازند و
خود را موظف به پاسخگویی به افکار عمومی ببینند، با بیاعتنایی و مسئولیتگریزی و
فرافکنی از کنار چنین رخداد هولناکی عبور میکنند. در بهمن 1357 کسی گمان نمیبرد
که روزی برسد که شهروندی در نظام جمهوری اسلامی ایران به جرم دگراندیشی و باور به
آزادی و کرامت بشر به بند کشیده شود.
مرگ بکتاش آبتین، نخستین نمونه از این دست نیست،
اما چرا نباید آخرین باشد؟ التزام به قانون اساسی و پایبندی به فصل سوم و به ویژه
اصل بیست و سوم آن که بدون هیچ پردهپوشی مقرر میدارد: «تفتیش عقاید ممنوع است و
هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد» از کدام
ابهام برخوردار است که راه را بر مفسران قانونشکن باز میکند و منجر به بازداشت و
محبوس ساختن نویسنده و شاعری میشود که در سوگ به مسلخ رفتن شاعری دیگر نشسته و در
مراسم یادبود او در فضای محدود گورستان حضور یافته است؟ از اصل 36 قانون اساسی که
تصریح میکند: حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب
قانون باشد و از اصل 37 این قانون که تاکید صریح بر برائت عام شهروندان دارد،
چگونه میتوان به این قاعده ناروا و برداشت تنگنظرانه رسید که هنرمندان و نخبگان
و آزادیخواهان و عدالتطلبان این سرزمین به حبس و حصر کشیده شوند؟ آیا کلامی
آشکارتر و غیرقابل نقضتر میتوان یافت از آنچه در اصل 56 این قانون اساسی بیان
شده و حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش را غیرقابل سلب دانسته و به رسمیت شناخته است؟
نهضت آزادی ایران هشدار میدهد که مرگ بکتاش آبتین و امثال ایشان، فراتر
از تعللهای شخصی و کوتاهی مدیریتهای میانی در سازمان زندانهاست، این واقعه یک
نشانه است که پرده از تداوم فرآیندی سیستماتیک بر میدارد که اعتقادی به حقوق بشر،
آزادی و حاکمیت ملت ندارد و دلالت بر این حقیقت تلخ دارد که تفکر حذفی پایان
نگرفته و همچنان جاری است.
نهضت آزادی ایران یادآوری میکند که به بند کشیدن دگراندیشان سیاسی
و عقیدتی افتخار و اعتباری برای مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران به همراه ندارد.
این نظام، برخاسته از انقلابی مردمی است که اساسیترین مطالباتش، آزادی و عدالت و جمهوریت
و استقلال و اسلامی رحمانی و سازگار با مفاهیم دنیای جدید بود. بکتاش آبتین اهل
اسلحه به دست گرفتن و تخریب و انهدام نبود و کاری جز نویسندگی و بهکارگیری واژگان
و تصاویر هنرمندانه نداشت. مسولان قضایی و امنیتی از ابتدا نسبت به بیماریهای
زمینهای او آگاه بودند و از ماهها پیش نشانههای اوج گرفتن ناتوانیهای جسمی و
ابتلاهای مکرر به کرونا در وی ظاهر شده بود. شدت بیماری در این مرحله واپسین نیز،
امری پوشیده نبود و همگان از آن خبر داشتند، اما لجاجت مسئولان زندان و بیتوجهی
مقامات دادسرا که متاثر از مداخلات امنیتی به شمار میرود، موجب شد تا روند درمانی
با تاخیر و مرگ مواجه شود. مسئولان قضایی باید به افکار عمومی پاسخ دهند که چه
ضرورتی بر اجرای حکم بکتاش و اصرار بر ادامه زندان او با وجود این همه بیماری وجود
داشت؟ ماده 502 قانون آیین دادرسی کیفری دلالت دارد که بیماری شدید محکومعلیه اعم
از سیاسی یا مجرمان عادی و احتمال نسبی آسیب دیدن آنان، از جمله مواردی است که میتواند
موجب توقف اجرای حکم شود، اما مقامات زندان و دادستانی به این ضرورت مسلم بیاعتنایی
نشان دادند و مصیبتی را پدید آوردند که قابل پیشگیری بود.
نهضت آزادی ایران هشدار میدهد که در شرایط کنونی که ابَربحرانهای
عدیده و چندلایه کشور و نظام را تهدید به فروپاشی و ناامنی میکنند، اعتراضات مدنی
شدت گرفته و روندی رو به فراگیری خشونت را نشان میدهند و در شرایطی که قدرتهای
جهانی ما را احاطه کردهاند، راهی جز بازگشت به مردم و وفاداری به حقوق اساسی و
حاکمیت ملت نمیتواند متضمن امنیت ملی، بقای نظام و دفاع از تمامیت ارضی ایران
باشد. از این رو، مشفقانه و دردمندانه توصیه میکند که ضمن آزادی فوری تمام
زندانیان سیاسی و عقیدتی و رفع حصر کامل از سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و آقایان
مهندس میرحسین موسوی و حجهالاسلام مهدی کروبی که هر سه تن در معرض بیماری و کهولت
قرار دارند، حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تن به اصلاحات ساختاری بهویژه در دستگاه
قضایی داده و با پیگرد کیفری و مجازات آمران و عاملان اصلی حادثه مرگ زندهیاد
بکتاش آبتین، راه را بر تکرار چنین فجایعی در آینده ببندد. والعاقبه للمتقین.
نهضت
آزادی ایران
24 دی 1400