پیام دبیرکل نهضت آزادی ایران به ایرانیان مقیم
خارج از کشور
به نام خداوند جان و خرد
هموطنان شریف و آگاه خارج از کشور،
با سلام و درود و آرزوی بهروزی وطن و روزگاری سرشار از امید و آزادی و برابری
و صلح برای ملت شریف ایران،
کشورمان ایران روزهای سختی را میگذراند و در شرایط دشوار و پیچیدهای قرار
دارد که از یک سو، انباشت بحرانها و مطالبات پاسخداده نشده در طول چهار دهه
گذشته در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی به اعتراضات فراگیر مردم
منجر شده است و از سوی دیگر، ناکارآمدی مدیریت کلان کشور و کاستیهای بنیادین در
ساختار نظام سیاسی و اقتصادی ایران، راه را بر هرگونه پاسخگویی مدبرانه مسدود
کرده و در نهایت، تشدید فضای امنیتی و تصمیمسازیهای نابخردانه در راستای دیدگاه
اسلام فقاهتی حاکم را در پی داشته است.
لازم به یادآوری است که جنبش اجتماعی ایران پس از انقلاب مشروطه و در پی چند
دهه تلاشهای مستمر نهایتا در بهمن 1357 با مشارکت همه ملت ایران و رهبری آقای
خمینی با تاکید بر مطالبات تاریخی ملت ایران منجر به سقوط نظام استبداد سلطنتی دو هزار و پانصد ساله و پیروزی انقلاب اسلامی ایران
گردید و گام اول عبور از عامل توسعه نایافتگی برداشته شد. اما با حاکمیت روحانیت و
استبداد دینی از همان نخستین ماهها با گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، بهویژه
پس از وقایع خونبار خرداد شصت، نظام سیاسی برخاسته از انقلاب، از مسیر مطالبات تاریخی
و آرمانهای اساسی ملت ایران یعنی آزادی، حاکمیت ملت، استقلال، عدالت اجتماعی و
توسعه پایدار منحرف شد و به تجمیع قدرت در نهادهای غیرانتخابی انجامید که پیامد
آن، طرد شایستگان، نفی مبانی جمهوریت و تمرکز بر تمامیتخواهی و انحصارطلبی بود.
پیشگامان نهضت آزادی ایران، به ویژه زنده یاد مهندس بازرگان، با آگاهی از
پیامدهای تاریخی حاکمیت روحانیت، ضمن حمایت از آرمان های انقلاب اسلامی و همکاری
برای تسهیل دوران گذار، خط مشی مبارزه قانونی، علنی و مسالمت آمیز را با واقع بینی
انتخاب کردند تا زمینه های فرهنگی و اجتماعی آگاهی بخشی جامعه متاثر از دیدگاه
اسلام سنتی که ریشه هزار ساله دارد فراهم شود و فرایند گذار به دموکراسی و عبور از
عامل دوم توسعه نایافتگی جامعه ایران یعنی «استبداد دینی» با حداقل هزینه پیموده شود. مواضع نهضت آزادی
ایران در چهار دهه گذشته، به ویژه در حدود 200 اثر مهندس بازرگان در 16 سال پس از
انقلاب، به وضوح این فرایند آگاهی بخشی و آثار اجتماعی آن ها را در رخدادهای این
دوران نشان میدهند.
حاصل مجموعه تلاشهای آگاهی بخش همه نیروهای اجتماعی و هزینه های بسیار سنگینی
که در این دوران پرداخت شده، در شرایط کنونی جامعه و جنبش اجتماعی ایران متبلور
شده است که امروز همه شاهد آن هستیم. از جمله جان باختن مظلومانه زنده یاد مهسا
امینی دختر کرد ایرانی است که زمینه اعتراضات گسترده و کشته شدن تاسف بار و بازداشت
جمع زیادی از هموطنان عزیز، به ویژه زنان و جوانان معترض، و برجسته شدن مطالباتی
با عنوان «زن _ زندگی _آزادی» را در پی داشته است. در اینجا، لازم می دانم که مراتب تسلیت و همدردی
خود ویاران نهضت آزادی ایران را به
خانواده های داغدیده آنان و ملت ایران ابراز کنم.
همچنین، مایلم که توصیه های مشفقانه و نکات ضروری را به اختصار با توجه به تجربیات گذشته خود به
ایرانیان شریف و فرهیخته خارج از کشور مطرح کنم، به امید آن که مفید بوده و مورد
توجه قرار گیرند:
1- تجربه نشان
داده است که نقش موثر ایرانیان خارج از کشور انتقال پیام جنبش اجتماعی به افکار
عمومی جهان و تقویت روند آگاهی بخشی است
که در این زمینه خدمات ارزشمندی داشتهاند. همچنین، تجربه تاریخی و منافع ملی
ضرورت «درونزا» بودن جنبش اجتماعی را مورد تاکید قرار میدهد. از اینرو، از
شخصیتها، احزاب و جریانات سیاسی خارج از کشور درخواست دارم که ضمن همصدایی با
ملت ایران و حمایت از مطالبات تاریخی ایرانیان، مانع از ترویج خشونتطلبی جریانات
و رسانههایی شوند که تعهدی به منافع ملی ایران ندارند و به هر مناسبتی مانع از
بهبود روابط ایران و جهان شده و از سیاست تحریم های ظالمانه حمایت میکنند.
2- ما باید بپذیریم که جامعه ایران به لحاظ فرهنگی
جامعه متکثری است. لذا ضرورت دارد که جنبش اجتماعی ایران بر مطالبات مشترک ملی که «آزادی و حاکمیت ملت»
است تمرکز داشته باشد. اصل 56 قانون اساسی موجود تضمین کننده کامل این مطلبات است.
پس از تحقق آزادی و برگزاری انتخابات آزاد و تشکیل احزاب سیاسی مستقل، همه تابع
رای اکثریت ملت ایران خواهند بود.
3- راهبرد پیشرو اصلاحات جامعه محور شامل توانمند
سازی جامعه، تقویت و توسعه نهادهای مدنی و احزاب سیاسی مستقل است. خوشبختانه، به
رغم محدودیت های جاری، پیامد فرایند آگاهی بخشی صورت گرفته در چهار دهه گذشته گواه
این واقعیت است که امروز شاهد بروز توانمندی جامعه در ترازی هستیم که به تعبیر
برخی از جامعه شناسان به اندازه چند قرن در دوران قرون وسطی بوده است.
4- راهکار پیشرو اصلاحات ساختاری در قانون اساسی و حذف اصول مربوط به ولایت فقیه از طریق بازگشت به پیش
نویس قانون اساسی مصوب شورای انقلاب است. به لحاظ نظری، این تغییر بنیادین از طریق
بازگشت به آموزه های قرآنی که ضرورت «جدایی نهاد دین از حکومت» را مورد تاکید قرار
می دهد، تحول درون حوزوی (پارادایم شیفت) که مورد تایید اکثریت عالمان و مراجع
دینی است و نیز، با بهرهگیری از دستاوردهای معاصر علوم انسانی، امکان پذیر است.
5- بدیهی است که فرایند و روند گذار از «استبداد دینی»،
که پیچیده تر از «استبداد سلطنتی» است، طولانیتر خواهد بود. لذا جنبش اجتماعی ایران
با تاکید بر راهبرد مبارزه قانونی، مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت میتواند طی شدن
گام دوم را با حداقل هزینه و در راستای
منافع ملی تسهیل کند. اشاره به بخشی از
آخرین مصاحبه تلویزیونی مهندس بازرگان در
15/8/58 برای همگان، به ویژه نسل جوان مظلوم امروز جامعه، برای نشان دادن این
فرایند آموزنده است: «هیچ راهی برای پیشرفت در دنیا جز قدم به قدم ندیده ام...باز
توصیه میکنم همه راه گام به گام را بگیرند و گام اول این باشد که از این مرحله
انتقالی و موقت و بی سروسامانی خودمان را بیاندازیم در مرحله منظم و صحیح، آنجایی
که خدا و بعد از خدا و در سایه خدا حاکمیت ملت باشد و ملت حکومت بکند نه چیز دیگر
آزادی و استقلال وجود داشته باشد. و هیچ طبقه ای، حالا میخواهد طبقه اشراف باشد
یا طبقه کارگر یا روحانی یا روشنفکر، امتیازی بر طبقه دیگر نداشته باشد».
6- پیمودن این فرایند طولانی، ضرورت پرهیز از رادیکالیزه
شدن مطالبات و پذیرش تدریجی بودن تحولات را مورد تاکید قرار میدهد و نیازمند
صبوری و ایستادگی با نگاه بلند مدت و کارشناسانه است. به تعبیر زندهیاد دکتر
ابراهیم یزدی: «راهی طولانی آمدهایم و راهی طولانیتر در پیش داریم. راهی که
ناامیدی در آن، خود یک گناه نابخشودنی است.»
محمد
توسلی
دبیرکل نهضت آزادی
ایران
30 مهر 1401