نقد و بررسی؛
گفتمان بازرگان: بحران ها و راهبردها*
مقدمه
گفتمان مهندس
بازرگان به تعبیر میشل فوکو،discourse ، مجموعه بینش، منش و خط مشی و اقدامات آن زنده یاد در عرصههای علمی،
دینی، اجتماعی و سیاسی در طول بیش از شش دهه است که در مجموعه آثار، خاطرات و
اسناد تاریخی منتشر شده ایشان قابل دسترسی است.
زمینههای شکلگیری شخصیت مهندس بازرگان از یک سو فضای خانواده اوست،
خانوادهای که پدر او از تجار معروف ملی است و در عرصه اجتماعی و سیاسی فعال بود.
از سوی دیگر او فرزند انقلاب مشروطه است و از دوران نوجوانی با شرایط فرهنگی-اجتماعی
ایران در دوران انقلاب مشروطه و پس از
کودتای 1299 و در دو دهه دوران حکومت رضا شاه از نزدیک با مسایل ایران آشنا میشود.
در هفت سال دوران ادامه تحصیل در اروپا با
جوهر تمدن غرب و مدرنیته آشنا میشود، به ویژه با تحولات دوران قرون وسطی در اروپا
و فرایند طولانی جدا شدن نهاد دین و روحانیت مسیحیت از نهاد حکومت.
پس
از بازگشت به ایران ابتدا خدمات خود را در سطح علمی در دانشگاه و سپس همزمان پس از
باز شدن فضای سیاسی در شهریور 1320 بصورت تلاشهای فرهنگی و اجتماعی آغاز و تا سال
1373 در مقاطع مختلف با توجه به شرایط و ضرورتها (عمل صالح) ادامه میدهد. به مناسبت 28مین سالگرد زنده یاد مهندس بازرگان مایلم
مبانی گفتمان مهندس بازرگان را در قبال ریشه بحرانهای تاریخی ایران و راهبردهای
مورد توجه و عمل او، بطور مشخص در عرصه های اجتماعی و سیاسی، در این فرصت به
اختصار ارایه کنم.
مبانی بینش بازرگان
مبانی بینش مهندس بازرگان در سه محور اصلی متمرکز بود؛ آموزه های قرآنی
که ابتدا از محیط خانواده آغاز
میشود و در مرحله بعد در دوران دبیرستان در کلاسهای میرزا ابوالحسن خان فروغی ادامه
پیدا میکند و با مطالعات متمرکز خودشان توسعه و تکمیل میشود. محور دوم مطالعه و
شناخت تاریخی شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران است که در بسیاری از آثار ایشان برجسته
است. محور سوم آشنایی با مدرنیته و جوهر تمدن غرب است که بهویژه محصول هفت سال
دوران تحصیل در اروپاست.
ریشه بحرانها
اما مهندس بازرگان از همان شهریور1320، همراه آیتالله طالقانی و
دکتر سحابی، ریشه اصلی بحرانها را در دو عامل توسعه نیافتگی در ایران تشخیص و در
برنامههای خود مورد توجه قراردادند. اولین عامل مشکل فرهنگ 2500 ساله استبداد
سیاسی است که به دفعات از جمله در دادگاه نظامی سال 1343مطرح کردند که چرا ما دچار
استبداد شدیم و چرا با استبداد مخالف هستیم. دومین عامل مشکل پیرایهها
و خرافات هزار ساله و ضرورت اصلاح دینی است.
راهبردها
1-
«آگاهی بخشی» محور اصلی راهبرد مورد تاکید مهندس بازرگان
است. این راهبرد در مرحله اول متکی به آموزه های قرآنی و شناختی است که از رسالت
پیامبران و ایمان آورندگان در آیات قرآن
مورد تاکید قرار گرفته است و در مرحله بعد عقلانیت و تجربه بشری است. مهندس بازرگان و همراهان
ایشان از همان شهریور 1320 بخشی از آیه 11 سوره رعد را که: خدا وضع هیچ جامعهای
را تغییر نخواهد داد تا آنگاه که اندیشه و روش خود را تغییر دهند.سرلوحه برنامههای خودشان قرار
دادند و درسال 1340 هم در عنوان مرامنامه نهضت آزادی ایران تکرار شده است. این
دیدگاه که بدون تحول فرهنگی و اجتماعی در جامعه امکان تحول وجود ندارد، مبنا و
اولویت تلاش های آنان در تمام طول حیات اجتماعی آنان بوده است.
2-
«تاسیس و توسعه نهاد های مدنی»، البته هماهنگ با آگاهی بخشی
و توانمندسازی جامعه، محور بعدی راهبردهای مورد نظر و عمل مهندس بازرگان بود؛ چون تاسیس
و ترویج نهادهای مدنی از قبیل کانون اسلام، انجمنهای اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی مهندسین و... . هدف و برنامه این نهادهای مدنی
و همکاریهای اجتماعی و سیاسی تقویت روحیه کار جمعی در بین ما ایرانیان است که همه
تحت تاثیر فرهنگ استبدادی و خلق وخوی تکروی هستیم تا روحیه کار جمعی تقویت بشود و
در عرصه سیاسی بتوان بصورت دموکراتیک و موثر همکاری های سیاسی تحقق پیدا کند.
3- «تاسیس نهاد سیاسی» تا جامعه توانمند در فضای آزاد و
دموکراتیک بتواند بصورت قانونمند برنامه های مورد نظر اکثریت مردم را برای پاسخ به
مطالبات آنان که اجرای برنامه های توسعه ملی و پایدار است، محقق سازد. به همین
مناسبت در سال 1340 متناسب با آن شرایط «نهضت آزادی ایران» را تاسیس کردند تا
ابتدا گذار به آزادی و دموکرسی و حاکمیت ملت بر سرنوشت خود محقق شود و بستر اجتماعی
برای توسعه پایدار فراهم گردد.
خط مشیها
در این راهبرد آگاهی بخشی همواره بر دو خط مشی زیر تاکید
شده است:
- «توسعه انسان محور» در راستای راهبرد آموزه قرآنی آیه 11
سوره رعد، تا توسعه همه جانبه و پایدار در جامعه امکان پذیر گردد.
- «تحولات تدریجی،گام به گام و مسالمت آمیز» تا متناسب با
تحولات فرهنگی و اجتماعی پدید آمده در جامعه به تدریج تحقق توسعه پایدار امکان
پذیر باشد.
کارنامه مهندس بازرگان
در این فرصت محدود صرفا به توضیح در باره چند مقطع حساس از
کارنامه 80 ساله مهندس بازرگان و یاران ایشان درپاسخ به بحران های اصلی می پردازم:
·
چرایی تعامل تعالی بخش با روحانیت مبارز در سال 1341 برای عبور از گام اول
بحران ها؛
این سوال و نقد
امروز با توجه به بحرانهای جامعه و حاکمیت روحانیت برای بسیاری که در گذشته حضور
نداشتند به ویژه برای نسل جوان مطرح است؛ چرا مهندس بازرگان و یاران ایشان از ورود
روحانیت به عرصه عمومی حمایت کردند که ما دچار چنین وضعیتی بشویم؟
با توجه به جامعه
مذهبی ایران و وابستگی اکثریت جامعه به روحانیت، که حتی در طول تاریخ شاهان هم
مشروعیت خودشان را از مراجع کسب میکردند، برای عبور از گام اول، استبداد سیاسی،
جلب حمایت جامعه مذهبی ضروری بود. تجربه تاریخی به ویژه انقلاب مشروطه و نهضت ملی
ایران نشان میدهد که روشنفکران با توجه به ظرفیت محدودی که داشتند در آن شرایط
هرگز توان جلب همکاری و سازماندهی جامعه مذهبی را برای این منظور نداشتند. تعامل
تعاملبخش مهندس بازرگان و همراهان ایشان با روحانیت در مقاطع مختلف به ویژه در
مقطع سال 1341که جرئیات آن در اسناد تاریخی آمده است موجب میشود روحانیت مبارز در
عرصه عمومی حضور پیدا کند و زمینه انقلاب اسلامی 57، با گفتمانی انسانی و در
راستای مطالبات تاریخی ملت ایران، و با حضور همه مردم و عموم احزاب وگروه های
اجتماعی و سیاسی، عبور از گام اول بحران با حد اقل هزینه امکانپذیر گردد.
اما اسناد تاریخی
نشان میدهند که مهندس بازرگان با شناختی که از پیامدهای حضور روحانیت در حاکمیت
داشت همواره به دنبال سازکارهای پیشگیرانه در مدیریت انقلاب و ایجاد نهادهای مردمی
مستقل از روحانیت بودند، اما ضعف روحیه کار جمعی مانع از اجرایی شدن اینگونه
راهکارها بود که مصادیق آنها در اسناد تاریخی قابل دسترسی است.
·
پاسخ به نقدها
قبل از ورود به
تلاشهای پس از انقلاب لازم است به نقدهایی که به ویژه از سوی نسل جوان مطرح میشود
در این فرصت به اختصار اشارهای بشود:
اگر مهندس
بازرگان در نوفللوشاتو پیش بینی کرده است که رهبری آقای خمینی منجر به حاکمیت
روحانیت با دیدگاه اسلام فقاهتی و شرایط بسیار سختتر از وضعیت موجود خواهد شد چرا
ایستادگی نکرد و حداقل چرا پس از انقلاب در دولت موقت قبول مسئولیت کرد؟
برای جامعه امروزکه
بیش از 80 در صد مردم در انقلاب 57 حضور نداشتند به ویژه برای نسل جوان مظلوم
جامعه که هیچ امید و چشم اندازی برای آینده خود متصور نیست، طرح چنین سوالات و نقدهایی
که در رسانهها هم مطرح میشود کاملا طبیعی است. اما اگر واقعیتهای آن دوران و
دلایل مهندس بازرگان برای پذیرش مسئولیت در راستای دیدگاه راهبردی که داشت شناخته
شود، ذهنیت جامعه اصلاح خواهد شد.
واقعیت این است
که جامعه مذهبی ما در آن دوران عموما وابسته به روحانیت و به ویژه مراجع تقلیدی
چون آقای خمینی بودند که پس از سال 1341 در مقابل رژیم شاه ایستادگی و سالها شرایط
تبعید را تحمل کرده بود. همه گروههای اجتماعی، حتی گروه های چپ و چپ مارکسیستی، نقش
رهبری ایشان را پذیرفته بودند که سوابق آن در اسناد تاریخی قابل دسترسی است.
به عنوان نمونه
مهندس بازرگان پس از دیدار با آقای خمینی در نوفللوشاتو در آبان 1357 همه حتی
دوستان خود ما، اعضای نهضت آزادی در اروپا، که در آنجا حضور داشتند انتظارداشتند
که مهندس بازرگان چون سایر شخصیتها، مانند دکترکریم سنجابی، نامهای به آقای
خمینی بنویسند و با ایشان بیعت کنند. عدم پذیرش این انتظار از سوی مهندس بازرگان موجب
تنش و اعتراض شدید گردید و نهایتا جلسه گفتگویی منزل صادق قطبزاده با حضور اعضای
نهضت آزادی ایران در اروپا برگزار شد و پس از گفت وگوی طولانی که آنها متقاعد
نشدند نهایتا مهندس بازرگان میگوید: «حکومت اسلامی بدین نحو که شما در طلب آن
هستید، به حکومت روحانیت منتهی می شود و استبداد حکومت روحانیت به مراتب خشنتر و
بدتر از استبداد شاهنشاهی خواهد بود، مضافا اینکه دین شما را هم از شما خوهد ربود »
مهندس بازرگان در
چنین شرایط ضمن حمایت و تقویت جنبش اجتماعی قبول مسئولیت کرد تا فرایند گذار از
گام اول طی شود، اما همواره تلنگرهای آگاهی بخشی خود را در مقاطع مختلف از جمله در
روز 15 آبان به هنگام ابلاغ حکم نخست وزیری دولت موقت و رفراندوم 12 فروردین 1358
و... ابراز میدارد. اما اگر مهندس بازرگان که تنها گزینه برای طی آرام انتقال قدرت
بود مسئولیت دولت موقت را نمیپذیرفت نه تنها فرایند گذار از گام اول با چالش
روبرو میشد بلکه شرایط ایران، به نظر بنده، با توجه به حضور نیروهای سازمان یافته
چپ و چپ مارکسیستی در صحنه، از وضعیت افغانستان هم بحرانیتر میشد.
·
راهبرد آگاهیبخشی
مهندس بازرگان پس
از انقلاب با آگاهی از این واقعیت که عبور از شرایطی که عموم جامعه ایران تحت
تاثیر فرهنگ مذهبی عمیق و ریشه دار تاریخی پشتیبان روحانیت حاکم و رهبری آقای
خمینی است راه حل عبور از این دوران «استبداد دینی» را که به تعبیر میرزای نائینی در
انقلاب مشروطه بسیار پیچیده تر از «استبدادسیاسی» است راهبرد آگاهی بخشی را انتخاب
کرد. مجموعه سخنرانیها و اقدامات مهندس بازرگان در دوران 9 ماهه دولت موقت که به
کوشش آقای مهندس عبدالعلی بازرگان جمع آوری و با عنوان «مسائل و مشکلات اولین سال
انقلاب» منتشر شده نمونه هایی از این تلنگرهای آگاهی بخش در آن دوره است.
مهندس بازرگان پس
از دولت موقت در بیش از 200 اثر خود تا سال 1373 در راستای راهبرد آگاهی بخشی در
هر مقطعی متناسب با شرایط اثری را که عموما تدوین سخنرانی هاست ارایه دادند. در سال 1361 کتاب «اتقلاب
ایران در دو حرکت» است که در آن واقعیت های فرایند انقلاب در پیش و پس از آن را که
انحراف به وجود میآید بطور مستند ارائه کردند. محوراصلی آن این واقعیت است که پیش
از انقلاب «همه باهم» بودیم انقلاب پیروز شد اما پس از انقلاب «همه با من» شدیم
انحراف به وجود آمد. در سال 1362 اثر «گمراهان» عرضه میشود که در آن فرایند پیامد
حاکمیت نهاد روحانیت کلیسا در قرون وسطی در اروپا و سیر تحولات آن دوران را ارائه
میکنند و این پیام را به مخاطب میدهند که تصور نشود که با حاکمیت روحانیت فرایند
عبور از این شرایط کوتاه مدت است. پیشنیاز این فرایند آگاهی جامعه از ریشه های
پیرایهها و خرافات مذهبی هزار ساله است تا با بازگشت به آموزه های قرآنی و
عقلانیت بشری این فرایند طی شود. در مجموعه آثار این دوره بر یک محور اصلی، مشکل استبداد
دینی، متناسب با شرایط تمرکز شده است تا جامعه با بازنگری مبانی باورهای مذهبی
خود، فطرت پاک انسانی خود را با آموزه های اصیل قرآنی و عقلانیت و تجربه بشری
پیوند بزند. در همین راستا یکی از آخرین آثار مهندس بازرگان «آخرت و خدا هدف بعثت
انبیاء» است که در سال 1371 در جشن عید مبعث در انجمن اسلامی مهندسین ارایه شد.
پیام این اثر این است که هدف اصلی رسالت پیامبران تزکیه و کمال انسان در پیوند
با قانونمندی های هستی «خدا و آخرت» و طی کردن دوران زندگی خود و اداره جامعه با
بهرهگیری از راهبردهای ارایه شده پیامبران، اما توسط خود انسان با فرزانگی و
توانمندی است که خدا به او عرضه داشته است.
در عرصه سیاسی
نیز مهندس بازرگان راهبرد آگاهی بخشی را بطور مستمر تقویت کرد، نامههای متعدد
خصوصی و سرگشاده در مقاطع مختلف به آقای خمینی، بیانیه ها و اقدامات آگاهی بخش
نهضت آزادی ایران از جمله بیانیه « تحلیل و تفصیل ولایت مطلقه فقیه» در سال 67 و
نهایتا این پیام شفاف ضرورت «جدایی نهاد دین از نهاد حکومت» با اصلاح ساختاری در
قانون اساسی و بازگشت به مطالبات تاریخی ملت که در پیش نویس قانون اساسی مصوب دولت
موقت تبلور داشت.
·
راهبرد توانمند سازی جامعه
مهندس بازرگان و
همراهان ایشان از همان دهه 20 همزمان با برنامه های آگاهی بخشی، راهبرد
توانمندسازی جامعه را نیز از طریق ایجاد و تقویت نهادهای مدنی در اولویت برنامه
های خود قرار دادند تا ضمن فراهم شدن بستر آگاهی بخشی زمینه برای تقویت روحیه کار
جمعی فراهم شود. روحیه تکروی و خود شیفتگی ایرانیان که پیامد فرهنگ دیرین استبدادی
است همواره مانع بزرگی برای تحولات اجتماعی بوده است. این راهبرد در دهههای بعد،
از جمله در دهه 30 با تاسیس «متاع» و نهادهای متعددی چون انجمن
اسلامی مهندسین، در دهه 40 تاسیس نهضت آزادی ایران با مشارکت کادرهای تربیت شده در
نهادهای مدنی و نهضت مقاومت ملی برای تداوم رسالت آگاهی بخشی و رفع موانع گذار به
آزادی و دموکراسی، در دهه 50 تاسیس «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» که نقش موثری در مدیرت انقلاب
57 داشت همچنین در دهه60 تاسیس «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» که نقش
موثری در آگاهیبخشی بین سالهای 65 تا 71 داشت، تداوم یافت.
·
ادامه راه مهندس بازرگان
زنده یاد دکتر
ابراهیم یزدی و سایر یاران مهندس بازرگان پس از سال 1373، متناسب با شرایط، همان
راهبرد آگاهی بخشی را هماهنگ با جنبش اجتماعی ادامه دادهاند که تفصیل آن در اسناد
نهضت آزادی ایران قابل دسترسی است. تشکیل جمعیت «تلاشگران تامین آزادی انتخابات»
در سال74، حضور آگاهی بخش در راستای تقویت جنبش اجتماعی در انتخابات دوم خرداد 76
و سپس مشارکت درانتخابات سالهای 80، 84، 88، 92 و96. اما پس از انتخابات ریاست
جمهوری سال 96 که همه مقامات و نهادها و رسانههای رسمی از نامزدی آقای رئیسی
حمایت کردند و مردم با آگاهی اعتراض خود را با 24 میلیون رای به آقای حسن روحانی
ابراز داشتند، تحلیل شرایط کاملا عزم حاکمیت را برای یک دست سازی قدرت و حذف همه
گروهای غیرخودی را نشان میداد. در این شرایط نهضت آزادی ایران با عدم مشارکت خود در
دو انتخابات سالهای 98 و 1400 اعتراض خود را به غیر قانونی بودن انتخابات مهندسی
شده نشان داد.
·
بازگشت به راهبرد اصلاحات تاریخی جامعه محور
پس از سال 96 راهبرد
اصلاحات از طریق مشارکت در قدرت که پس از دوم خرداد مطرح شده بود، با توجه به عزم
حاکمیت برای یک دست سازی قدرت، کاملا جایگاه خود را از دست داده بود، راهبرد
اصلاحات جامعه محور مورد نظر و عمل مهندس بازرگان و سایر پیشگامان مطرح گردید تا
زمینه برای بازگشت و تمرکز بر اصلاحات تاریخی؛ توانمند سازی جامعه و تقویت نهادهای
مدنی و جنبش های اجتماعی جهت عبور تدریجی از گام دوم عامل توسعه نایافتگی؛
«استبداد دینی»، فراهم شود.
در این راستا در فرصتهای
مناسب هم راهکارهای عملی برای طی این فرایند اعلام شد، از جمله در دیدار نوروزی
سال 70 راهکار تحول درون حوزوی (پارادایم شیفت) از دیدگاه شیخ فضل الله نوری به
دیدگاه آخوند خراسانی و در مرحله بعد پیشنهاد برگزاری رفراندوم قانون اساسی و
بازگشت به پیش نویس قانون اساسی مصوب دولت موقت، مطرح شد.
بطور خلاصه، رخدادهای
پس از سال96، به ویژه در چهار ماه اخیر در پی جان باختن مظلومانه «مهسا امینی» و جنبش
اعتراضی گسترده اقشار و گروههای اجتماعی مختلف در سطح کشور به ویژه نسل جوان و
زنان جامعه و همدلی و حمایت گروه های مختلف در داخل و خارج کشور نمودار تحولی تاریخی
است که در طول چهار دهه گذشته در جامعه ایران پدید آمده و جا دارد ابعاد مختلف آن
مورد مطالعه قرار گیرد.
ارزیابی جنبش
اجتماعی در چهار ماه گذشته و پیامدهای آن نیاز به فرصت دیگری است اما در پایان
لازم
میدانم، در این فرصت، بار دیگر به خانواده های محترم همه جان باختگان تسلیت بگویم
و مطالبه آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را یادآوری کنم.
* متن سخنرانی محمد توسلی که قرار
بود به مناسبت 28مین سالگرد زنده یاد مهندس مهدی بازرگان در30 دی 1401 در محل انجمن اسلامی مهندسین ارایه شود.
«يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ»؛ «وَيُزَكِّيهِمْ»؛
«وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ»؛ وَالْحِكْمَةَ»