Saturday, November 19, 2016

راهکار معضل آلودگی هوا


گفت و گو با محمد توسلی نخستین شهردار تهران پس از انقلاب:

راهکار معضل آلودگی هوا

همزمانی انتخابات ریاست‌جمهوری با شوراها باعث شده است تا انتخابات اجتماعی شوراهای شهر و روستا هم تحت‌ تاثیر فضای سیاست‌زده ریاست‌جمهوری قرارگیرد. چالشی که در پایتخت بیش از هر مکان دیگری تاثیرات نامطلوب خود را نشان می‌دهد، حذف سیاسی بسیاری از نامزدهای انتخابات شورای شهر تهران و عدم اعلام برنامه‌های مدون شهری از سوی نامزدهای باقیمانده است؛ چالشی که موضوع اصلی مصاحبه با محمد توسلی، اولین شهردار بعد از انقلاب، شد. مهندس محمد توسلی که در دوران بعد از تصدی شهرداری تهران نیز به کار کارشناسی در حوزه شهری پرداخته است در گفت‌وگو با بهار به بررسی بعضی اولویت‌های برنامه‌ریزی شهری برای اداره شهرداری‌ها و به‌خصوص پایتخت نشسته است:

*از نظر شما تهران چه زماني مديريت منسجم شهري پيدا كرد؟
همانطور كه مي‌دانيد در انقلاب مشروطه بحث بلديه مطرح شد و مديريت شهري با ضوابطي كه تعيين شده بود آغاز شد اما تا جايي كه حافظه‌ام ياري مي‌كند شايد از دهه 30 كه آقاي نصرت ‌الله اميني شهردار تهران بودند، در دوران نهضت ملی، كم‌كم بحث مديريت شهري و حقوق شهروندي مطرح شد. در سال 1344آیین نامه تاسیس شهرداری تهران و برای ایجاد ساختار نظارت مردمی آیین نامه انتخابات انجمن شهر تهران در سال 1346 به تصویب رسید. ولي شايد از دوران شهرداري دكتر غلامرضا نيك‌پي(1356-1347) كه دكتراي اقتصاد داشت و سال‌‌هاي نسبتا طولاني شهردار تهران بود، هم سازمان شهرداري توسعه پيدا كرد و هم مدیریت شهری به صورت منسجم تری شکل گرفت. در دهه 40 كه طرح جامع شهري تهران توسط مهندسین مشاور فرمانفرما تهيه شد به تدريج سروساماني در توسعه شهری و كاربري های شهر تهران پديد آمد. بعد از دكتر نيك‌پي آقاي مهندس جواد شهرستاني آخرين شهردار تهران قبل از انقلاب بودند که خدمات نسبتا سازمان يافته‌اي ارایه شد.
با توجه به اينكه در سال‌هاي قبل از انقلاب بيشتر مديريت دستوري در جامعه ما حاكم بود و شهرداران تهران منتخب مردم نبودند (اگرچه در دوره‌هايي ظاهرا انجمن شهر وجود داشته و طبق قانون آنها هم نظارت داشتند) عملا شهرداران تهران تحت تاثير دولت‌ها كه منصوب شخص شاه بودند شهر را اداره مي‌كردند و شهروندان و حقوق شهروندي و آنچه ما به عنوان اخلاق و رعايت نيازهاي واقعي شهروندان موردنظرمان است كمتر مورد توجه قرار مي‌گرفته است.
*با توجه به اينكه تهران هميشه پايتخت و زيستگاه چند ميليون نفر بوده است بيشتر به عنوان يك پايتخت سياسي به آن نگاه شده است. آيا به اين قضيه توجه شده بود كه تهران به صورت يك شهر اداره شود نه به صورت يك پايتخت كه دارالخلافه است؟

در سال 57 جمعيت تهران حدود 5/4 ميليون نفر بود كه البته اين رقم در حال حاضر از 5/7 ميليون نفر تجاوز كرده است. به نظر نمي‌رسد چنين فكري مطرح شده باشد. با توجه به طبيعت نوع حکوکتی كه در كشور حاکم بوده تهران مركز مديريت سياسي كشور بوده است. با توجه به اين واقعيت چون شاه مركز تصميم‌سازي بوده بنابراين در كنار مديريت سياسي عملا تصميمات اقتصادي هم كه با مسائل سياسي در ارتباط بوده در تهران متمركز بوده است. بنابراين تهران هم مركز سياسي و هم اقتصادي كشور بوده است. اگرچه اين مشكل از سال‌‌هاي دور هميشه وجود داشته و در اوايل انقلاب با توجه به آرمان‌‌هاي انقلاب بحث تمركززدايي را در شهر تهران مطرح كرديم و مطالعاتی هم در اين زمينه انجام شد كه چگونه مي‌شود در شهري مانند تهران تمركززدايي كرد؛ مجموعه مطالعات در آن زمان نشان مي‌داد تا زماني كه مديريت متمركز و آمرانه در كشور وجود دارد، امكان تمركززدايي در شهر تهران بسيار ضعيف است. اگر بخواهم مثالي عینی در اين باره بزنم همين تصميماتي است كه اخیرا دولت می خواست كارمندان را با سياست‌هاي تشويقي از تهران خارج كند. اين پروژه موفق نبود، زیرا چون مراكز تصميم‌سازي اقتصادی عموما در تهران متمرکزاست مجموعه زیادی از سازمان‌هايي که در تهران هستند و در واقع كارشان خارج از تهران است ولی براي اداره بخش اقتصادي و ارتباطاتشان نياز دارند در تهران نیز دفتر و سازمان داشته باشند.
*هزینه های مدیریت شهری از چه محلی تامین می شود؟
عوارض نوسازي كه از مردم اخذ مي‌شود و سایر درامد های جاری درصد كوچكي از هزينه‌‌هاي شهرداري ها را تامين مي‌كند و اگر سازمان شهرداري های وزارت کشور كمك نكند اصولا شهرداري‌ها نمي‌توانند هزينه‌‌هايشان را تامين كنند.اخیرا از طریق مالیات بر خدمات با عنوان "ارزش افزوده" منبع جدیدی برای کمک به هزینه های شهرداری ها مورد عمل قرار گرفته است.
*در اوایل دهه هفتاد تصميمي گرفته شد كه تهران هزينه‌هايش را خودش تامين كند كه قرار بود از راه تراكم ‌فروشي اين هزينه‌ها تامين شود. به نظر شما اين تصميم اصولا صحيح بود؟
به نظرمن سياستي كه در آن دوره اتخاذ شد و بعدها در تهران و سایر شهرهای بزرگ نیز ادامه پیدا کرده است بيشترين آسيب را به شهر تهران وارد كرد و هزينه‌هاي سنگيني را به مردم و شهر تحميل كرد، هزينه‌‌هايي كه امكان جبران و التيام آن به سهولت امكان پذیر نیست. تراكم شهري بايد با زيرساخت‌ها متناسب باشد. وقتي در منطقه‌اي تراكم بالا عرضه مي‌شود زيرساخت‌های لازم نیز به لحاظ حمل و نقل، آب و برق و... باید وجود داشته باشد یا بتواند تامين شود. تراكم‌فروشي‌ها و تراكم‌هاي بالايي كه داده شده عمدتا در نقاط مرغوب شمالي شهر است. در حالي كه اگر شبكه معابر اصلی شهر تهران را در بخش شمالی شهربررسي كنيد ملاحظه می کنید  كه بزرگراه های مدرس و چمران در شمال تهران و اتصال شرقي آن ها بزرگراه صدر و بابايي هلالی را تشكیل مي‌دهند که در قسمت بالاي اين محدوده شبكه بزرگراهي وجود ندارد. در مناطقي مانند تجريش، نیاوران، زعفرانيه، محموديه و... برج‌‌هايي ساخته شده كه ترافیک تولید شده آنها تناسبی با ظرفیت معابر موجود آنها ندارد و شبكه معابر اين محدوده همواره با تراکم ترافيك روبرواست. به جز مشکل ترافيك تامين ساير نيازهاي مردم در اين مناطق نیز با دشواري همراه است. اصولا در مطالعات شهرسازي دو پارامتر كاربري (Land-Use ( و حمل و نقلTransportation)   ) دو روي یک سكه هستند. وقتي در منطقه‌‌اي كاربري مسکونی ايجاد شود ترافيك توليد مي‌شود و اگر كاربري تجاری احداث شود ترافيك  جذب مي‌كند. وقتي در منطقه‌اي كاربري‌اي ايجاد مي‌شود كه توليد سفر مي‌كند بايد متناسب با تعداد سفرهاي توليد شده زيرساخت‌های نظیرآن پيشاپيش تامين شده باشد اگر غير از اين باشد بزرگترين ضربه به محيط زيست و زندگي مردم وارد مي‌شود و اين عدم تعادل، با الگوی حمل و نقل کنونی، به هيچ صورتي قابل اصلاح نیست. شما نمي‌توانيد برج‌ها را تخريب كنيد تا مردم به راحتي امكان جابه‌جايي پیدا کنند.
گفته مي‌‌شود يكي از آفت‌هاي بحث تراكم ‌فروشي رشد طبقه‌اي بوده كه بسيار هم قدرتمند شده‌اند. شما رشد اين افراد را كه كارشان با فروش ملك و آپارتمان است را مي‌بينيد؟
شاید به خاطر داشته باشید كه بعد از انقلاب مسئول یکی از كميته های  تهران و مسکن انقلاب اسلامی در فضاي اول انقلاب فكر مي‌كرد مهم‌ترين مشكل مردم مسكن است و مي‌گفت ما مي‌خواهيم در عرض چند ماه براي همه مردم مسكن تامين كنيم. من آن زمان چندين بار توضیح دادم كه مشكل واقعي مردم ما مسكن نيست. مشكل اصلی مردم ما اشتغال و درامد ناشی از اشتغال است. اگر توليد با برنامه‌ريزي بالا برود و مردم از طریق اشتغال مفید درآمد داشته باشند مي‌توانند مسكن را در محل کارشان تامين كنند. اگر بخواهيد در شهري مانند تهران كه بیشتر مرکز سیاسی است سیاست تشویقی برای ایجاد واحدهاي مسكوني اعمال كنيد پیامد آن توسعه مهاجرت به این شهر و توسعه بی رویه آن می شود. آن زمان جوي ايجاد شده بود كه در تهران ایجاد مسکن را تشویق کنند و مدیریت شهر تهران و انقلاب را زمينگير کنند. در حالي كه مشكل اصلي ما آن زمان مسكن نبود. آن اظهار نظر های غیر کارشناسی باعث شد مردم به شهرها كوچ كنند و فكر كنند درآمد و امکانات زندگی در تهران است و مراکز و روستاهايي كه منبع توليد بود رها شدند و در واقع سرباري براي جمعيت شهري به وجود آمد.
طبقه‌اي كه با اين سياست به وجود آمد باعث ايجاد شغل و درآمد كاذب گردید. در واقع سرمايه‌ها به جاي اينكه در توليد متمركز شود بتدریج در ساخت وساز و ايجاد مسكن‌هاي لوكس متمرکز شد. در حالي كه تقاضا براي اين نوع مسكن‌ها وجود نداشت. اگر اين سرمايه‌ها با برنامه‌ريزی به سمت تولید و صنعت مي‌‌رفت و مردم مشغول به كار مي‌شدند در همان جايي كه كار مي‌كردند مسكن هم برايشان فراهم مي‌شد.
*افرادي هستند كه داراي واحدهاي مسكوني خالي زيادي هستند و روز به روز هم قيمت اين واحدها بالا مي‌‌رود. از طرف ديگر اين قشر روي تصميمات مديريت شهري تاثيرگذار هستند. آيا فروش تراكم را در رشد اين قشر تاثيرگذار مي‌دانيد؟
از دو زاويه به اين موضوع مي‌توان نگاه كرد. يكي به لحاظ منافع راهبردي مردم شهر تهران تراكم‌فروشي‌هايي كه خارج از ضوابط طرح‌هاي جامع و تفصیلي انجام شده در واقع يك كار بي‌رويه بوده و هزينه‌هاي سنگيني براي مردم شهر تهران امروز و آينده تحميل كرده است. از طرف ديگر سياست‌‌هايي كه در راستاي منافع راهبردي مردم تهران نبود منافعي را براي عده‌اي ديگر تامين كرده كه از اين طريق سرمايه‌هاي سنگيني را كسب كنند و سرمايه‌هاي انباشته موجب شده سرمايه‌‌هاي انباشته بيشتري اضافه شود كه در جهت خلاف توسعه پايدار شهر بوده و از اين جهت به هيچ وجه قابل قبول نيست.
*منظورتان از اينكه برخلاف طرح‌هاي جامع بوده است چيست؟
معمولا در طرح های جامع تراكم‌هايي برای كاربري ها پيش‌بيني می شود. تصميماتي كه در آن دوره گرفته شده و نقض مصوبات وزارت مسكن و شهرسازي بوده و در آن دوران مديران شهري به اعتراضات اهميتي نمي‌دادند.

*چه راهکاری برای جلوگیری از این گونه اقداماتی که بر خلاف مصالح و منافع مردم شهر است وجود دارد؟
راهکار تجربه شده جهانی دموکراتیزه کردن مدیریت شهر هاست. بایستی اداره شهرها را به دست خود مردم سپرد. مردم همانگونه که خانه خودشان را اداره می کنند می توانند شهر را نیز اداره کنند. از انقلاب مشروطه این ضرورت با تشکیل بلدیه تهران مطرح شد اما باتوجه به موانع فرهنگی- اجتماعی تاکنون این ضرورت بطور مطلوب تحقق پیدا نکرده است.
 بعد از انقلاب 57  در اسفند ماه  دو پروژه اصلي در دستور كار مدیریت شهر تهران قرار گرفت. يكي بحث اينكه چگونه شهر تهران اداره شود؟ هنوز اصول شوراها در قانون اساسي مطرح نشده بود. گروه‌‌هاي كارشناسي تشكيل شد كه در اين زمينه مطالعه كنند. چند اقدام اساسي انجام شد. يكي آماده سازی ساختار شهر تهران براي مدیریت شورایی بود. آن زمان شهر تهران 12 منطقه بي‌رويه داشت که به 20 منطقه و375 محله کارشناسی شده تقسیم شد.مناطق 21 و 22 غرب مسیل کن در سال های بعد اضافه شده است. در مرحله بعد به وزارت کشور و دولت موقت کمک شد تا قانون و آئين‌نامه‌هاي لازم برای شورای محله و شهر تهیه شود. اما قانون شوراها و سپردن کار مردم به دست مردم تا سال 1377 اجرا نشد. در سال 1377 در دوره اصلاحات انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار و گام بلندی بر داشته شد. اما با توجه به کاستی های قانون و موانع پیش رو عملا شوراها توان نظارت لازم را بر مدیریت متمرکز شهری را نداشته اند و بسیاری از اقدامات و سیاست ها  با مصالح و نیازهای واقعی شهروندان تطبیق نمی کند. حتی در کلانشهر تهران شورای شهر نمی تواند در سیاست گزاری ها و نظارت بر طرح ها واقدامات مدیریت متمرکز شهری نظارت لازم را داشته باشد و از اقدامات خلاف مصالح مردم شهر جلوگیری کند.
*آیا در کشور های توسعه یافته واقعا مردم با انتخاب نمایندگان خود در شوراهای شهر بر مدیریت شهرشان نظارت دارند؟
بله، نه تنها شورای شهر وظیفه سیاست گزاری و نظارت کامل بر عملکرد مدیریت شهری را در دست دارد بلکه طرح های عمده شهری بدون نظر خواهی از شهروندان امکان اجرایی پیدا نمی کند. در چنین مناسباتی مدیریت شهری نمی تواند از امگانات شهری در راستای برنامه های سیاسی خود بهره برداری کند.
*آیا واقعا مشارکت مردم برای مدیریت شهری مفید است؟
اگر مردم برای اداره امورشان واقعا بحساب بیایند و احساس استفاده ابزاری نکنند مشارکتشان بسیار کار ساز است. انتخابات شورای گودنشینان جنوب تهران در اردیبهشت سال 58 که زیر نظر وزارت کشور برگزار شد نمونه زنده این مدعا است. این تجربه نشان داد که حتی با کمک گودنشینان که از لایه های پایین جامعه هستند با جلب همکاری و مشارکت واقعی آنان می توان کارهای بزرگی انجام داد بطوریکه با کمترین هزینه انتقال آنان از گودها به محل های مناسب انجام گرفت و گودها به بوستان تبدیل شد و وضعیت مسکن و زندگی آنان بهبود بخشید.
*پروژه دیگری که در اسفند 57 در دستور کارتان قرار دادید چه بود؟
بله،الویت بعدی برنامه های راهبردی ما ارایه راه حل برای مشکل ترافیک و محیط زیست تهران بود که متاسفانه امروز نیز یصورت چالش جدی برای مدیریت شهری و سلامت شهروندان در آمده است.در آن شرایط طرح ترافیک محدوده مرکزی شهر را در دستور کار قرار دادیم. در این طرح حل مشکل تراکم ترافیک مرکز شهر و همزمان مطرح کردن راهبرد حمل و نقل عمومی برای پاسخ به حل مشکل ترافیک شهری مورد توجه بود. اولين مرحله اجرای این طرح پس از 6 ماه کار کارشناسی در شهريور ماه 58 انجام شد و در عرض يك یا دو شب 50 خيابان مرکزی شهر یکطرفه شد و در آنها خطوط ويژه برای اتوبوسراني احداث گردید.اين طرح پس از سه دهه هنوز به عنوان یک ضرورت  در حال اجراست.
*چرا طرح ترافيك در محدوده مرکزی شهر آغاز شد؟
در واقع نگاه اوليه براي حل مشكلات و تراكم ترافیک در هسته مركزي شهر تهران بود. چون تراكم شبكه در هسته مركزي حدود10 تا 12 درصد است در حالي كه این درصد بايد 20 تا 25 درصد باشد.
*تمركززدايي در تهران قديم باعث شد رونق به جاهاي ديگر شهر برود. نگاه ديگر اين است كه مي‌گويند به جاي اينكه از بافت قديمي تمركززدايي شود همان بافت قديمي را توسعه مي‌داديد و خودش موجب شكيل‌تر شدن تهران مي‌‌شد. در حالي كه هنوز تمركز در هسته مركزي وجود دارد. آيا اگر همان محلات را توسعه مي‌داديد پيامدهاي بهتري نداشت؟
آن زمان اين بحث مطرح نبود كه بخواهيم به لحاظ شهرسازي برنامه‌ريزي و جابجایی كاربري ها را داشته باشيم. واقعيت اين بود كه شبكه هسته مركزي شهر پاسخگوي تردد آن جمعيت نبود. مثلا ترمينال‌هاي اتوبوسراني در خيابان شمس‌العماره متمرکز بود. شبكه هسته مركزي شهر قابل تعريض نبود و جاذب سفر هم بود در شرايطي كه جمعيت تهران 5/4 ميليون نفر و مالكيت خودرو بسيار پايين بود شیکه معابر پاسخگو نبود.
*چرا معابر قابل تعريض نبود؟
به لحاظ كاربري‌هاي تجاري و تاریخی كه وجود داشت نمي‌توانستيم اين كار را انجام دهيم.
آیادر سایر کشورها برای خودرو سواری  محدودیت وجود دارد؟
بله، به لحاظ كارشناسي دو وسيله جابجايي در دستورالعمل بانك جهاني با محدودیت روبرواست: خودرو سواري و موتورسيكلت.اين دو وسیله نقلیه آفت حمل و نقل شهري است. بنابراين توصيه شده است كه اين دو وسیله نقلیه محدود شود. بر این اساس بعد از انقلاب در مركز شهر تهران برای تردد خودروسواري محدودیت ایجاد شد كه با توسعه حمل و نقل عمومي مرکز شهر آرام و نياز شهروندان تامين شود.

*در زمینه اقتصادشهری و معیشت مردم جه اقدامی صورت داده اید؟
 محور دیگری كه مورد توجه ما بود بحث اقتصاد شهري است. چند كار در اين زمينه انجام شد. يكي نياز روزمره مردم در مورد ميوه و تره‌بار بود. مطالعاتي قبل از انقلاب هم در این خصوص انجام شده بود و وزارت بازرگاني روي اين مطالعات كار كرده و خودم به عنوان كارشناس ترافيك در اين مطالعات حضور داشتم. مشكل اين بود كه ميوه و تره‌بار یطور انحصاری در دست جمعی بود كه آنان از تولید کننده میوه و تره بار را بصورت سلف خری با قیمت نازل می خریدند و با قيمت بالا در اختيار شهروندان قرار مي‌دادند. خلاصه مطالعات اين بود كه يك ميدان مادر و میادین اقماری در مناطق شهری ایجاد شود تا با برنامه ریزی و ضوابط مشخص توليدكنندگان یا نمایندگان آنها بتوانند محصولاتشان را به شهروندان عرضه كنند. ما با يك نگاه كارشناسي زمین محل ميدان مادر كنوني را مشخص ومحصور كرديم. پس از آن شروع به مطالعه ميدان‌هاي اقماري كرديم كه اولين ميدان، ميدان قزل‌قلعه ( نام گزاری برای حفظ نام زندان قزل قلعه که با احداث بزرگراه جلال آل احمد قبلا تخریب شده بود) بود كه با يك معماري سنتي طراحی و اجرا شد. ميدان های بعدی در نزدیکی میدان آزادي و خيابان پيروزي و... بود. این ميدان‌هاي ميوه و تره‌بار که در سال های بعد تکمیل و توسعه پیدا کرد، اگرچه اهداف و برنامه اولیه آن هنوز بطور کامل تحقق پیدا نکرده، همواره نقش موثری در تنظیم اقتصاد خانواده ها داشته است.
*برای خودکفائی بودجه شهرداری چه راهکاری وجود دارد؟
 در طول دو سال اول انقلاب با استفاده از نیروهای کارشناسی شهرداری به دنبال پیاده کردن این ایده بودیم که شهر بايد بتواند حتی الامکان مستقل از كمك دولت و با كمك خود مردم اداره شود. اين انگيزه وقتي در مردم ايجاد مي‌شود كه خود مردم احساس نقش واقعی در اداره شهر داشته باشند. پیگیری بحث شوراي محله،شورای نواحی، شورای مناطق و شوراي شهر در اين راستا بود.
درمدیریت یکپارچه شهرهای کشور های توسعه یافته و حتی برخی از کشور های در حال توسعه مردم عملا می توانند به طور شفاف تمام هزينه‌ها و پروژه‌هاي شهر را ب‌بينند و هيچ پروژه‌اي بدون حضور مستقیم و غیر مستقیم مردم نهايي و اجرا نمي‌شود. طبیعی است که مردم با طيب خاطر هزينه‌های اداره شهر را تامين ‌كنند.
تبدیل 12 منطقه قدیمی تهران به 375 محله و 20 منطقه پروژه‌اي بود كه در راستای ایده سپردن اداره همه خدمات شهر بصورت یکپارچه به مردم انجام شد.
 قرار بود در اين پروژه علاوه بر خدمات شهری شهرداری بقيه خدماتي كه در شهر انجام مي‌شود با 20 منطقه شهرداری تطبيق داده شوند.آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و راهنمائی و رانندگی،دادگستری،مخابرات، آب وبرق و گاز و سایرخدمات شهری.
اولين مرحله آموزش و پرورش بود كه آن زمان شهید رجايي وزير آن بودند. به واسطه ارتباط نزدیکی كه در گذشته با ایشان داشتم موقعی که طرح را با ایشان مطرح کردم، با اعتماد متقابلی که وجود داشت، بلافاصله دستور دادند و مناطق آموزش و پرورش را با 20 منطقه جدید شهرداری تهران هماهنگ کردند به طوري كه امروز محدوده همه مناطق آموزش و پرورش با مناطق شهرداري یکسان است. قرار بود در مورد بقيه خدمات شهری هم اين هماهنگي انجام شود که تا کنون اقدامی نشده است. خدمات شهری متمرکز در نواحی و مناطق شهری موجب کاهش سفر های زائد شهروندان و صرفه جویی قابل ملاحظه هزینه های عموی شهر می شود. با این تمهیدات و اجرایی کردن مدیریت یکپارچه شهری و نظارت نمایندگان مردم در شوراهای شهری بر کلیه خدمات مورد نیاز مردم هم با همکاری مردم هزینه ها کاهش پیدا می کند و هم مدیریت شهری تسهیل می شود.در حال حاظر مردم بر خدمات شهری  مانند مخابرات، برق، آب، فاضلاب و... هيچ نظارتي ندارند و باید هزینه های اعلام شده را پرداخت کنند.
 به رغم پیگیریهای شورای استانها در سال های اخیر برای اصلاح قانون شورا ها و تفویض اختیار نظارت مدیریت همه خدمات شهری به نمایندگان مردم در شوراهای شهر و پیاده شدن مدیریت یکپارچه در شهر ها، مديريت متمركز دولت تا کنون با تفویض اختیارات خود به شوراها موافقت نکرده است.اگر مدیریت یکپارچه شهری اجرا شود و کار مردم به مردم سپرده شود مردم خودبخود هزينه‌هاي شهرشان را با علاقه تامين خواهند کرد. همه كساني كه خدمات دريافت مي‌كننداز جمله نهادهای دولتی نیز بايد در تامين هزينه‌‌های شهر مشاركت داشته باشند.
بخش ديگري كه گفته مي‌شود در درآمد شهري تاثير دارد مالياتي است كه مردم به دارايي مي‌پردازند. اين ماليات هيچ نمودي در شهر ندارد ضمن اينكه ماليات به دولت پرداخته مي‌شود نه به شهرداري در حالي كه ماليات در همه دنيا به شهرداري پرداخت مي‌‌شود. شنيده‌ام قرار است ماليات كسبه تهران از دولت گرفته شود و در خود تهران هزينه شود.
من و شماي شهروند كه ماليات مي‌دهيم فقط براي هزينه‌هاي شهر تهران نيست. بالاخره امنيت كشور، پروژه‌‌هاي زيرساختي و ملي هزينه‌هايي دارد و ما بايد در اين هزينه‌ها نیز مشاركت كنيم. اما در يك برنامه‌ريزي كلان ملي بايد مشخص شود چه بخشي از ماليات ما در تهران و چه بخشي در باقي بخش‌ها هزينه مي‌‌شود. اين وظيفه برعهده نمايندگان است كه در مجلس شوراي اسلامی در سطح كلان ملي برنامه‌ريزي مي‌كنند. اگر درآمدهاي ارزي و ماليات ما شفاف بود و سازمان برنامه متوقف نمي‌شد مشخص مي‌شد مالياتي كه پرداخته مي‌‌شود در كجاها بايد هزينه شود.

*سياست‌هاي مختلفي كه در چند دهه گذشته اتفاق افتاده باعث شده مدیریت شهری نتواند به موقع به نیاز مردم شهر پاسخ دهد.شما در زمینه ترافیک شهر چه نگرشی داشتید؟
در طرح فرمانفرما توسعه شهر تهران شرقي- غربي طراحی شده است. با توجه به تقاضايي كه در توسعه شرقي- غربي وجود دارد و برخی از معابر شبکه اصلی شهر اجرا نشده اين شبكه ضعيف است. از اینرو محورهاي بزرگراهی نيايش، صدر،همت ،رسالت و... در شرایط کنونی فوق اشباع است. به دليل متناسب نبودن تراکم كاربري‌ها در طرح جامع و تفصيلي شهر و توسعه بي‌رويه تراکم ها یه ویژه در مناطق شمالی شهر با ظرفیت شبکه معابر شهری و استفاده بی رویه از خودرو سواری اين مشكلات به وجود آمده است. به همین دلایل پس از انقلاب بحث اولويت حمل ونقل عمومي را مطرح كرديم و همزمان بحث توسعه مترو و اتوبوسراني را پیگیری کردیم. با استفاده از ظرفيت‌هاي اجتماعی فضای پس از انقلاب بود که اجرای اینگونه طرح های تقویت زیر ساخت های شهری امکان پذیر شد. انجام كارهايي كه در دو سال پس از انقلاب  انجام شد فقط در شرایط ویژه آن دوران که مردم با دولت و مدیریت شهری هماهنگ بودند امکان پذیر بود. در شهريور 58 وقتي مرحله اول طرح ترافیک محدوده مرکزی شهر اجرا شد حتي يك مورد تخلف به ما گزارش نشد. اجرای خط ويژه اتوبوس عملا پارکینگ مورد نیاز كاربري‌هاي تجاري را حذف می کند. در آن دوران مردم انقلاب، دولت و مديريت شهر رااز خودشان مي‌دانستند و با طرح ها صمیمانه همكاري مي‌كردند.

*آیا پس از دوران مدیریت خودتان در شهرداری تهران راهبردهای حل مشکل ترافیک شهری را دنبال کردید؟
 بله، در سال های بعد با سازمان برنامه و بودجه که مسئولیت تهیه آئین نامه های ملی را به عهده دارد صحبت كرديم و پیشنهاد تهیه چهار آئین نامه در خصوص حمل و نقل عمومی، دوچرخه و عابر پیاده که پایه راهبرد حل مشکل ترافیک شهری است و همچنین تنظيم تقاطع‌هاي شهري براي بالا بردن ظرفيت شبكه ارائه شد.هدف از تهیه این آئین نامه ها در وحله اول بالا بردن دانش فنی برای کارشناسان و همچنین مدیران کشور بود تا به موقع برای حل اساسی مشکلات ترافیک شهر ها برنامه ریزی کنند. با توجه به محدودیت ظرفیت شرکت مهندسین مشاور ابتدا فقط با دو پروژه عابر پياده و تنظيم تقاطع های شهری موافقت كردند. این مطالعات وآموزش ترافيك به كودكان و نوجوانان در سالهای 1372 تا 1374 انجام و در 7 جلد ارائه و منتشر شد. سازمان برنامه دو پروژه بعدی را به دلایل ساختاری پیگیری وابلاغ نکرد. اما در سال 82 پروژه دوچرخه توسط سازمان  حمل و نفل و ترافيك  تهران چاپ شد. زماني كه ما بحث راهبرد حل مشكل ترافيك شهري را مطرح كرديم در كشورهاي در حال توسعه مورد توجه بود. بعد از 1970 كه بحران انرژي و محیط زیست در کشورهای توسعه یافته به وجود آمد کشور های اروپايي، که خود تولید کننده خودرو شخصی هستند، تقویت حمل و نفل عمومی به ویژه دوچرخه را به عنوان سيستم حمل و نقل شهري وارد سيستم حمل و نفل شهری كردند به طوري كه در آلمان 10 درصد سفرهاي شهري با دوچرخه انجام مي‌‌شود. امروز در بسیاری از شهر ها از جمله پاريس، برلن و لندن دوچرخه به عنوان وسيله‌اي در سيستم حمل و نقل شهري جا افتاده است.
در آمريكا كه سرانه مالکیت خودرو یک است با بالا رفتن قيمت بنزين و ضرورت های زیست محیطی پیش بینی دوچرخه و عابر پیاده و تقویت حمل و نقل عمومی به عنوان بخشی از سیستم حمل و نقل شهری جزء باید های قانونی در آمده است.
 در كشور ما یه رغم تلاش های کارشناسی که در سه دهه گذشته بعمل آمده است هنوز اعتباراتي كه براي حمل و نقل عمومی شامل مترو و اتوبوسراني گذاشته مي‌‌شودبسیار محدوداست و دوچرخه هنوز به دليل مسائل فرهنگي و اجتماعي جا نيفتاده است. از طرف ديگر استفاده بی رویه از موتورسيكلت و استفاده از اتومبيل شخصی عامل عمده مسائل ترافیک شهر های کشور ماست.
*در واقع در تهران هميشه سياست بيشتر حاكم بوده است تا سياست‌هاي شهري.
بله براي اينكه مركزيت سياسي در تهران بيشتر است. در واقع به دليل اينكه هسته اصلي دولت در تهران است مردم متحمل هزينه‌هاي مربوط به آن مي‌شوند.
منبع: روزنامه بهار 22 خرداد 92 (متن کامل)


No comments:

Post a Comment