Thursday, October 21, 2021

تسلیت نهضت آزادی ایران به مهندس میثمی

 

بسمه تعالی

بازگشت همه به سوی اوست

برادر آزاده و مجاهد راه آزادی، جناب آقای مهندس لطف‌الله میثمی؛

درگذشت خانم رودابه کمالی، یادگار همسر فرزانه و همراهتان زنده‌یاد بانو مریم روحانی، شخصیت اخلاقی و فرهنگی که معلمی اخلاق مدار و مولف آثاری در ادبیات کودکان بود  موجب تاثر و تالم گردید.

مرگ عزیزان، چون رودابه که همواره به او لطف و محبت داشتید اگرچه مایه حسرت و دلتنگی است، اما با صبوری و شکوری که شما در مراحل مختلف زندگی گذشته خودتان تجربه کرده‌اید این بار نیز با ایمان و توکل این سوگ را تحمل خواهید کرد.

برای آن مرحومه آرامش و رحمت بیکران الهی  و برای جنابعالی، خانواده محترم و سایر بازماندگان سلامتی، شکیبایی و توفیق تداوم خدمات آگاهی بخش مسئلت داریم.

محمد توسلی

دبیرکل نهضت آزادی ایرانَ

29 مهر 1400

Sunday, October 17, 2021

رخدادهای افغانستان و امنیت ایران

 

 

 

یادداشت محمد توسلی

رخدادهای افغانستان و امنیت  ایران

 

سابقه تاریخی

افغانستان پس از استقلال از ایران در قرن ۱۹ میلادی دارای نظام پادشاهی شد ولی در ۱۹۷۳میلادی در پی کودتای محمد داودخان، نظام پادشاهی برچیده و جمهوری افغانستان تاسیس شد. در ۱۹۷۸میلادی با برکناری محمد داودخان، جمهوری دموکراتیک افغانستان با مرام کمونیستی و پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت. سپس، با اشغال آن کشور از سوی ارتش سرخ شوروی در دهه ۸۰ میلادی، نیروهای ضد کمونیست موسوم به «مجاهدین» سربر آوردند و به پیکار علیه ارتش اشغالگر و دولت دست نشانده آن پرداختند. در آن شرایط تاریخی و متاثر از فضای جاری جنگ سرد، آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن، همچون کشورهای حاشیه خلیج فارس و نیز پاکستان بر آن شدند که از گسترش حوزه نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری کنند و از این رو، از مجاهدین ضدکمونیست در افغانستان حمایت نظامی، مالی و تبلیغاتی کردند.رقابت‌ها و اختلافات میان نیروهای مجاهد افغان باعث ضعیف شدن آنها شد و فرقه طالبان با استفاده از فرصت، بر افغانستان تسلط یافت و حکومتی خشن و جنایتکار تشکیل داد. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، طالبان به اتهام پناه دادن به رهبران «القاعده» مورد حمله «ائتلاف نظامی» به رهبری آمریکا قرارگرفت ( 16 مهر 1380)  و حاکمیت استبداد دینی پنج ساله طالبان در افغانستان برچیده شد. اما فرقه‌های مختلف طالبان در بخش جنوبی و داخل پاکستان به فعالیت خود ادامه دادند.

حضور نظامی دو دهه نیروهای ائتلاف نظامی آمریکا و اروپا در افغانستان اگر چه تغییرات فرهنگی درسطح ساکنین شهرها به ویژه اقوام تاجیک و ازبک فارسی زبان داشت اما ساختار مدیریت وابسته به امریکا و مقاومت و کارشکنی طالبان نتوانست زمینه اصلاح زیرساخت های لازم برای انسجام اقوام مختلف و توسعه جامعه افغانستان را فراهم سازد. به قول زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی «در کوله‌بار سربازان امریکایی، دموکراسی یافت نمی‌شود».

 بررسی روابط و مناسبات جمهوری اسلامی ایران با افغانستان در این دوره از جمله همکاری نیروهای قدس سپاه پاسداران در جریان شورش هرات و یاری رسانی برای خلع امارت اسلامی از قدرت و کشتار دیپلمات‌های کنسولگری ایران در مزار شریف در مرداد 1377 و پیامدهای آن نیاز به بررسی بیشتر و فرصت دیگری دارد.


 

مذکرات دوحه

با توجه به چالش‌ها و هزینه های بسیار سنگین انسانی و مالی حضور آمریکا در افغانستان و عدم موفقیت در ایجاد امنیت و دولت و ملتی منسجم و پایدار از یک سو و اشغال بخش‌های زیادی به ویژه مناطق جنوبی افغانستان توسط طالبان و اقدامات مستمر ایذایی که موجب ناامنی و کشتار مردم افغانستان و سربازان آمریکایی می‌شد، نهایتا آمریکا اجبارا تصمیم به خارج ساختن نیروهای نظامی خود از افغانستان می‌گیرد. در این راستا آمریکا در اسفند 1398 طی مذاکراتی در دوحه قطر با نمایندگان طالبان و توافقی که بعمل می‌آید نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج می‌کند. اگر چه جزییات این توافق منتشر نشده است، ظاهرا طالب‌ها متعهد شده‌اند که خطری از جانب افغانستان آمریکا و متحدانش در منطقه را تهدید نکند. با تسلیم شدن دولت مستقر جمهوری اسلامی افغانستان، نیروهای طالبان به سرعت در قسمت های اصلی افغانستان مستقر و دولت «امارت اسلامی افغانستان» تشکیل می‌شود، البته به جز ولایت پنجشیر که مردم آن با رهبری احمد مسعود و تشکیل «جبهه مقاومت ملی افغانستان» ایستادگی می‌کنند. گروه طالبان با کمک نیروهای نظامی پاکستان بخش‌هایی از پنجشیر را هم اشغال می‌کند، اما احمد مسعود در بخش‌های دیگری از پنجشیر ایستادگی می‌کند و زمینه مقاومت در سایر ولایت‌های افغانستان را با حمایت افکار عمومی به ویژه شهروندان افغان و نهادهای مدنی ایرانیان فراهم ساخته است.

عملکرد طالبان

در پی خروج  نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان پس از مذاکرات و توافق در دوحه قطر و تحولات نظامی و سیاسی اخیر در آن کشور و نیز مذاکرات رسمی دولت ایران با نمایندگان طالبان، نگاهی راهبردی و انتقادی بر این مجموعه رخدادها ضرورت دارد. پیامدهای قابل پیش‌بینی حضور مجدد گروه طالبان در قدرت، با توجه به سابقه خشونت باری که در مبانی اعتقادی و عملکرد گذشته آنان دیده می‌شود و جنایات و مظالمی که این روزها از جانب این گروه تروریستی و جنگ‌طلب بر شهروندان افغانستان، به ویژه زنان و کودکان، روا داشته می‌شود، و نیز مخاطراتی که برای امنیت ملی ایران پیش بینی می‌شود، دلایل دیگری هستند که توجه و حساسیت دولت، جامعه مدنی ایران و روشنفکران مسئول را می‌طلبد.

طالبان عموما عقاید مذهبی افراطی اهل تسنن حنفی دارند و در همه سال‌های فعالیت و مبارزه قهرآمیزشان عمدتا مسلمانان را قربانی کرده‌اند و از قواعد بین‌المللی جنگ و عملیات نظامی پیروی نمی‌کنند. آنان به مراکز غیرنظامی حمله‌ور می‌شوند و کودکان، زنان و شهروندان بی‌گناه، بیشترین قربانیان حمله‌ها هستند. برخلاف ادعای مسلمانی، جنبش افراطی طالبان و عقاید خرافی و تبعیض‌آمیز آنان تناسبی با آموزه‌های عدالت‌خواهانه وآزادمنشانه اسلام و قرآن ندارد. آنان با آموزش زنان و دختران مخالفند و به مدارس و مراکز آموزشی حمله می‌کنند، مخالف سرسخت آزادی بیان و رسانه‌های مستقل هستند، به «دموکراسی» و «انتخابات آزاد» عقیده‌ای ندارند، به «تکفیر» باور دارند و نام نظام خودخوانده «امارت اسلامی افغانستان» را برای حکومت‌شان برگزیده‌اند که آشکارا به معنای تجدید حیات خلافت‌های تاریخی و مادام‌العمر عناصر فرقه‌ای و عدم پاسخگویی به الزامات زندگی شهروندی در جهان معاصر است.

تامین امنیت ملی

برخلاف نظر برخی از مقامات و نهادهای محافظه‌کار در ایران که طالبان امروز را متفاوت با طالبان 20 سال پیش تصور و اعلام می‌کنند، عهدشکنی‌ها و رفتارهای وحشیانه آنان پس از خروج غیرمسئولانه نیروهای ائتلاف از افغانستان نشان داده است که به ادعای تغییر رویکردها و روش‌های طالبانی و دستیابی به تفاهم و صلح در افغانستان نمی‌توان خوش‌بین و امیدوار بود و آن انگیزه را مجوزی برای «مذاکره» و «رسمیت بخشیدن» تلویحی به این جریان قرار داد.

پیروزی نظامی و سیاسی طالبان در واقع نفوذ تفکر جهادی و تکفیری در همسایگی مرزهای شرقی ایران، زمینه‌ساز نقض تمامیت ارضی، رشد فرقه‌گرایی و تهدیدی علیه امنیت ملی ایران و موجب نفی صلح و گسترش جنگ‌افروزی در خاورمیانه خواهد بود. از این رو، بر اساس منافع ملی و باورهای دینی ناشی از آموزه‌های عقلانی و رحمانی قرآن کریم، دولت‌های منطقه وظیفه دارند که ضمن اعلام موضع آشکار در قبال جنایات انسانی و تنگ‌نظری‌های مذهبی طالبان و به رسمیت نشناختن آن گروه در مقام دولتی رسمی در افغانستان، در قبال این تهدید عظیم مسئولانه رفتار کنند و مانع تشدید اوضاع در افغانستان و منطقه شوند.

پیامد توافق دوحه قطر در مرحله اول جلوگیری از هزینه های بیشتر اعتباری، انسانی و مالی آمریکا بوده است که خود را از این باتلاق نجات داد. در مرحله بعد، برنده این توافق حاکمیت پشتون‌هاست که اقلیت تاثیرگذاری در افغانستان هستند و پاکستان و چین از ظرفیت پشتون‌ها در مقابل هند و اختلاف‌های منطقه‌ای خود بهره‌برداری می‌کنند. کشورهای قطر، عربستان و ترکیه سایر کشورهای منطقه هستند که از این توافق بهره برداری خواهند کرد. متاسفانه، بازندگان این توافق ایران و هند هستند. اگرچه ایران در اولین واکنش‌های خود به خاطر خروج آمریکا از منطقه اظهار رضایت و شادمانی کرد، اما با توجه به حاکمیت پشتون‌ها که با نگاه تکفیری نسبت به شیعیان هزاره و ایران دشمنی اعتقادی و افراطی دارد، همواره این ظرفیت  وجود دارد که در دام سیاست‌های بیگانگان در منطقه علیه منافع ایران و ایجاد تنش قرار گیرد و بیش از گذشته در محاصره قرار دادن ایران همکاری کند. به همین مناسبت، این رخداد می‌تواند تهدیدی علیه منافع ملی ایران باشد و باید با تدبیر و به موقع از چنین مخاطراتی در شرق کشور پیش‌گیری شود.    


 

پشتیبانی از احمد مسعود

گروه طالبان عمدتا از دو گروه افراطی کویته و پیشاور (شبکه حقانی) تشکیل می شود که خط مشی هماهنگی ندارند. در ترکیب دولت امارت اسلامی افغانستان، شبکه حقانی عملاٌ اکثریت پست های دولت را در اختیار گرفته‌اند و نگاهشان تشکیل امارت اسلامی و در نهایت خلافت اسلامی در منطقه به رهبری امیرالمومنین منتخب خودشان با نگاه اسلام تسنن حنفی است. با توجه به این که این نگاه هماهنگ با پشتون‌های پاکستان و نزدیک به دیدگاه‌های القاعده و داعش در منطقه است، تثبیت حاکمیت طالبان در افغانستان در راستای امنیت منطقه و به ویژه امنیت ایران نیست. این واقعیت ها مسئولیت حاکمیت جمهوری اسلامی و تنظیم سیاست‌ها و مناسبات آینده را با افغانستان با چالش های جدی روبرو ساخته است.

دو راهکار برای پیشگیری از این مخاطرات مطرح شده است. راهکار اول حمایت از برنامه تجزیه افغانستان به دو بخش جنوبی پشتون‌ها که در حدود 40 در صد جمعیت افغانستان را شامل می شوند و با پاکستان هماهنگی نزدیکی دارند و بخش شمالی که عمدتا فارسی زبانان تاجیک، هزاره، ازبک و ... هستند که بیشتر ارتباط فرهنگی با ایران دارند. اما راهکار دوم حمایت از جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود است. مواضع و سخنان احمد مسعود نشان می‌دهد که مطالبات اکثریت شهروندان ساکن شهرهای افغانستان را نمایندگی می‌کند که با ارزش های جامعه مدنی آشنا هستند و با تاکید بر آموزه های قرآنی از خرافات مذهبی سنتی پرهیز دارند و به لحاظ فرهنگی با ایرانیان پیوند تاریخی بیشتری دارند.     

با توجه به چنین چشم اندازی از شرایط افغانستان، توصیه می‌شود که حکومت‌های جهان به ویژه دولت ایران با پرهیز از هرگونه رفتارهای خشونت‌آمیز، ضمن تعامل و حمایت از راهکار اول، وجدان عمومی مردم را به حمایت مدنی، سیاسی و دیپلماتیک از مقاومت اصیل و مظلوم پنجشیر فرا خوانند. «پنجشیر» فقط قطعه‌ای از خاک افغانستان و تنها سنگری در برابر مهاجمان افراطی طالبان نیست. «پنجشیر» نماد شرافت انسانی و مقاومت برای دستیابی به آزادی، عدالت و کرامت بشری در برابر ارتجاع مذهبی طالبان و سنگری در برابر خودکامگی و تمامیت خواهی مذهبی است. به همین مناسبت، نهضت آزادی ایران با انتشار دو بیانیه و چند توییت، ضمن تحلیل شرایط، مواضع و حمایت خود را از مواضع و مطالبات انسانی و برحق مردم افغانستان و جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود اعلام کرده که در این یادداشت از آنها استفاده شده است.

منبع: فصل‌نامه الکترونیکی پنام مردم- شماره 11 شهریور 1400

 

Saturday, October 16, 2021

کارنامه ابوالحسن بنی صدر

 

 

 

بسمه تعالی

کارنامه ابوالحسن بنی صدر

 

تِلکَ أُمَّةٌ قَد خَلَت لَهَا مَا کَسَبَت وَلَکُم مَّا کَسَبتُم وَلاَ تُسأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعمَلُونَ  (بقره/ 134)[1]

 

دکتر ابوالحسن بنی صدر (1400 1312)، اولین رئیس جمهور منتخب جمهوری اسلامی ایران، پس از 88 سال عمر طولانی و خدمات و چالش‌هایی که در طول زندگی خود با آن‌ها روبرو بود، در روز 17 مهرماه دار فانی را وداع گفت و به ابدیت وجهان باقی پیوست. ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم، فرزندان و همه علاقه‌مندان ایشان، آمرزش و رحمت بیکران الهی برای آن مرحوم مسالت داریم.

در این فاصله، قضاوت‌های متفاوتی از سوی گروه‌های اجتماعی مختلف در باره کارنامه و عملکرد آن روانشاد ارایه شده است. طبق آموزه قرآنی که در بالا به آن اشاره شد، امروز آقای بنی صدر با اعمال خود محشور است و ما  نیز با اعمال خودمان محشور خواهیم بود. آن چه اکنون برای جامعه ما باید مطرح باشد این واقعیت است که کارنامه او چه درس ها و عبرت هایی برای امروز و فردای جامعه ما دارد:

1-    زندگینامه آقای بنی‌صدر نشان می‌دهد که او چه در دوران فعالیت های دانشجویی، اجتماعی و سیاسی در داخل و خارج از کشور تا سال 57 و چه در چهار دهه پس از خرداد 60، با توجه به زمینه های فرهنگی خانوادگی و تاثر از فعالیت در انجمن‌های اسلامی دانشجویان و جبهه ملی دوم، همواره بر منافع ملی، استقلال و آزادی‌خواهی، باورهای اسلامی و راه دکتر مصدق تاکید داشت و این ایستادگی و پایداری او در این راه پر فراز و نشیب در طول زندگی او می‌تواند برای جامعه ما آموزنده باشد.

2-    به رغم ظرفیت انسانی و دانش اجتماعی و اقتصادی بالا و تلاش گسترده او در عرصه های مختلف، دستاورد اجتماعی او متناسب با سرمایه‌گذاری‌های سنگین او نیست. زیرا با توجه به خصوصیات ویژه شخصیتی کمتر تن به کار جمعی و نهاد سازی در عرصه عمومی داد و متاثر از فرهنگ استبدادی جامعه، عموما به کارهای فردی همت گماشت و نهادهای اجتماعی مورد نیاز جامعه برای ادامه راهش بنیان‌گذاری نکرد.

3-    پس از انقلاب 57، او خود را شایسته‌ترین نامزد برای سمت ریاست جمهوری می‌دید و هماهنگ با سایر نیروها و اشخاصی که در پی قدرت بودند از انتقاد و حمله به دولت موقت کوتاهی نکرد. اما مهندس بازرگان و همراهان ایشان پس از انتخاب آقای بنی صدر به ریاست جمهوری، در مراحل مختلف از جمله در مجلس اول، به خاطر مشروعیت رای ملت، از او حمایت و دفاع کردند.

4-    پس از انتخاب او به ریاست جمهوری و تصدی ریاست شورای انقلاب، جنگ قدرت با حزب جمهوری اسلامی و روحانیتی که با نگاه اسلام فقاهتی برای تصاحب یکدست قدرت برنامه‌ریزی کرده بود، آغاز شد. رویدادهای سال 59 تا خرداد 60، به ویژه پس از آغاز جنگ تحمیلی و انتصاب آقای بنی صدر به سمت فرماندهی کل قوا از سوی آقای خمینی این تقابل را تشدید می سازد. نامه 25 بهمن 59 آقای هاشمی رفسنجانی به آقای خمینی:«...قبل از انتخابات به شما عرض کردم که بینش آقای بنی‌صدر مخالف بینش اسلام فقاهتی است که برای اجرای آن تلاش می‌کنیم ...»، علت اصلی مخالفت با آقای بنی‌صدر را تبیین می‌کند. پیامد رخداد 14 اسفند 59 و تحمیل دولت آقای رجایی از سوی محافظه‌کاران مجلس اول به رئیس جمهور، این تقابل سخت قدرت با آقای بنی‌صدر را تشدید کرد. سرانجام نامه 22 اسفند دکتر بهشتی به آقای خمینی:« ...دو گانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آنکه جنبه شخصی داشته باشد به اختلاف دو بینش مربوط می شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‌ها و برداشت‌های بینابین که نه از وحی بریده است و نه آن چنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند و گفته‌ها و نوشته‌ها و کرده‌ها بر این موضوع بینابین گواه...»، موجب تصمیم‌گیری آقای خمینی برای حذف آقای بنی صدر و رخداد خونین خرداد 60 می شود. سوال اصلی در این رخداد مهم تاریخی این است که آیا این تصمیم و عملکرد آقای بنی‌صدر در راستای منافع ملی بوده است یا دیدگاه مهندس بازرگان و یاران او در نهضت آزادی ایران که راهبرد خروج از قدرت و ایستادگی در داخل کشور و آگاهی بخشی را برای زمینه سازی اصلاح و ایجاد تحول در جامعه انتخاب کردند؟

5-    آقای بنی صدر در شرایط بحرانی جنگ قدرت در سال59 و احساس تنهایی، از حمایت سازمان مجاهدین خلق بهره گرفت و زمینه تشدید خشونت و بسته شدن فضای سیاسی پس از خرداد 60 را فراهم ساخت و مورد بهره‌برداری محافظه‌کاران قرار گرفت. در این باره، تاریخ قضاوت خواهد کرد. به نظر ما، آقای
بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق در این امر مرتکب اشتباه تاریخی شدند. آنان باید تشخیص می‌دادند که در شرایط پس از انقلاب و حاکمیت روحانیت که از پشتیانی توده های مذهبی برخوردار بودند تقابل نظامی امکان پذیر نبود. این فرایند نیاز به یک تلاش آگاهی بخش و طولانی دارد. باید جامعه به آن آگاهی برسد تا زمینه اصلاح و تحول در جامعه فراهم شود. به نظر می رسد که آقای بنی صدر در مرحله بعد و جدا شدن از مجاهدین خلق، خود به این جمع بندی رسیده بود و در چهار دهه گذشته کوشش می‌کرد با توجه به محدودیت های خود، در این راستا عمل کند. 

6-    همچنین، به نظر می‌رسد که اشتباه راهبردی دیگر آقای بنی‌صدر خروج از کشور پس از خرداد 60 بود. اگر ایشان، همان طور که مهندس بازرگان و چند تن از نمایندگان مجلس در اوایل خرداد ماه در دیدار خصوصی به ایشان توصیه کردند که خودشان استعفا می‌دادند و در ایران می ماندند از خشونت های گسترده خرداد60 و خشونت های بعدی و بسته شدن فضای سیاسی جلوگیری بعمل می‌آمد و در داخل کشور می‌توانستند موثرتر به وظیفه آگاهی بخشی خود عمل کنند.

7-    جدایی آقای بنی‌صدر از شورای مقاومت ملی و سازمان مجاهدین خلق، در شرایطی که آنها
می‌خواستند در کنار صدام حسین و در تقابل با منافع ملی ایران قرار گیرند، نمودار درایت و نگاه راهبردی آن مرحوم در راستای منافع ملی بود. خدایش بیامرزد و او را مشمول آمرزش و رحمت بیکران خود قرار دهد.

محمد توسلی

دبیرکل نهضت آزادی ایران

24 مهر 1400

  



[1] آنان امتى بودند كه دورانشان سپرى شد؛ آنان [ نتيجه] دستاورد خويش را دارند و شما نيز[ نتيجه] دستاورد خويش را خواهيد داشت و مسئول اعمال آنان نخواهيد بود.

Friday, October 8, 2021

تسلیت نهضت آزادی درگذشت مهندس منصور سحابی

 

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

خاندان محترم سحابی

درگذشت برادر گرامی شادروان مهندس منصور سحابی،که انسانی متعهد و در تمام طول عمر خود خدمتگزار  ایرانیان  در راستای آزادی و آبادانی ایران عزیز در همان راهی همراه بود که بزرگوارانی مانند زنده‌یادان دکتر سحابی، مهندس بازرگان و آیت‌الله طالقانی پیمودند، موجب تالم و تاثر گردید.

نهضت آزادی ایران این فقدان دردناک را به خاندان بزرگ دکتر سحابی به ویژه برادران گرامی آقایان دکتر فریدون سحابی، مهندس سعید سحابی و مهندس حامد سحابی، خواهران و خانواده محترم و همه علاقمندان ایشان تسلیت می‌گوید و ضمن آرزوی سلامتی، صبوری و شکوری برای همه اعضای خانواده محترم و علاقمندان ایشان، برای آن مرحوم آمرزش و رحمت واسعه الهی مسئلت دارد.

نهضت آزادی ایران

15 مهر ۱۴۰۰

Saturday, October 2, 2021

تسلیت نهضت آزادی درگذشت همسر امام موسی صدر

 

بسمه تعالی

وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

 

خواهر خستگی‌ناپذیر، سرکار خانم ربابه صدر

با سلام و عرض تسلیت و طلب تسلی و تسلیم در برابر مشیت الهی

 درگذشت شادروان بانو پروین خلیلی، همراه صبور سالیان مبارزات حق‌طلبانه و آگاهی‌بخش امام موسی صدر و همسر شکیبا و شکور آن مرد بزرگ در دوران اسارت، موجب تاسف و تالم شد و همچنین، زمینه‌ای برای پاسداشت نقش برجسته آن بانوی مومن و فداکار و یادآوری تلاش‌ها و مجاهدت‌هایی را فراهم آورد که آن رهبر مردم‌گرا، شهید دکتر مصطفی چمران، زنده‌یادان دکتر ابراهیم یزدی و دکتر صادق طباطبایی و جمعی از یاران و همفکران ایشان در نهضت آزادی ایران خارج از کشور در نبرد با دولت غاصب و حکومت غیرانسانی اسراییل ایفا کردند و با تاسیس جنبش عدالت‌خواهانه امل و حرکه‌المحرومین، فراتر از روند معمول مبارزات سیاسی و انقلابی آن دوران، در عرصه تقویت جنبش اجتماعی لبنان و ارتقای فرهنگ و آگاهی اجتماعی آن سرزمین و ملت رنج‌کشیده کوشیدند و مومنانه، مسئولانه و آگاهانه طریق جهاد را برگزیدند.

نهضت آزادی ایران با طلب صبر و ایستادگی و شکیبایی روزافزون، این فقدان را به سرکار عالی، خانواده‌های محترم صدر، طباطبایی، سلطانی و سایر بازماندگان و علاقمندان و هم‌اندیشان و تمامی رهپویان آزادی و عدالت و باورمندان به کرامت انسانی و تعالی اخلاقی بشر تسلیت می‌گوید و برای آن زنده‌یاد، مغفرت و رحمت و آرامش از درگاه الهی مسئلت دارد.

نهضت آزادی ایران

10 مهر 1400