Sunday, October 17, 2021

رخدادهای افغانستان و امنیت ایران

 

 

 

یادداشت محمد توسلی

رخدادهای افغانستان و امنیت  ایران

 

سابقه تاریخی

افغانستان پس از استقلال از ایران در قرن ۱۹ میلادی دارای نظام پادشاهی شد ولی در ۱۹۷۳میلادی در پی کودتای محمد داودخان، نظام پادشاهی برچیده و جمهوری افغانستان تاسیس شد. در ۱۹۷۸میلادی با برکناری محمد داودخان، جمهوری دموکراتیک افغانستان با مرام کمونیستی و پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت. سپس، با اشغال آن کشور از سوی ارتش سرخ شوروی در دهه ۸۰ میلادی، نیروهای ضد کمونیست موسوم به «مجاهدین» سربر آوردند و به پیکار علیه ارتش اشغالگر و دولت دست نشانده آن پرداختند. در آن شرایط تاریخی و متاثر از فضای جاری جنگ سرد، آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن، همچون کشورهای حاشیه خلیج فارس و نیز پاکستان بر آن شدند که از گسترش حوزه نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری کنند و از این رو، از مجاهدین ضدکمونیست در افغانستان حمایت نظامی، مالی و تبلیغاتی کردند.رقابت‌ها و اختلافات میان نیروهای مجاهد افغان باعث ضعیف شدن آنها شد و فرقه طالبان با استفاده از فرصت، بر افغانستان تسلط یافت و حکومتی خشن و جنایتکار تشکیل داد. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، طالبان به اتهام پناه دادن به رهبران «القاعده» مورد حمله «ائتلاف نظامی» به رهبری آمریکا قرارگرفت ( 16 مهر 1380)  و حاکمیت استبداد دینی پنج ساله طالبان در افغانستان برچیده شد. اما فرقه‌های مختلف طالبان در بخش جنوبی و داخل پاکستان به فعالیت خود ادامه دادند.

حضور نظامی دو دهه نیروهای ائتلاف نظامی آمریکا و اروپا در افغانستان اگر چه تغییرات فرهنگی درسطح ساکنین شهرها به ویژه اقوام تاجیک و ازبک فارسی زبان داشت اما ساختار مدیریت وابسته به امریکا و مقاومت و کارشکنی طالبان نتوانست زمینه اصلاح زیرساخت های لازم برای انسجام اقوام مختلف و توسعه جامعه افغانستان را فراهم سازد. به قول زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی «در کوله‌بار سربازان امریکایی، دموکراسی یافت نمی‌شود».

 بررسی روابط و مناسبات جمهوری اسلامی ایران با افغانستان در این دوره از جمله همکاری نیروهای قدس سپاه پاسداران در جریان شورش هرات و یاری رسانی برای خلع امارت اسلامی از قدرت و کشتار دیپلمات‌های کنسولگری ایران در مزار شریف در مرداد 1377 و پیامدهای آن نیاز به بررسی بیشتر و فرصت دیگری دارد.


 

مذکرات دوحه

با توجه به چالش‌ها و هزینه های بسیار سنگین انسانی و مالی حضور آمریکا در افغانستان و عدم موفقیت در ایجاد امنیت و دولت و ملتی منسجم و پایدار از یک سو و اشغال بخش‌های زیادی به ویژه مناطق جنوبی افغانستان توسط طالبان و اقدامات مستمر ایذایی که موجب ناامنی و کشتار مردم افغانستان و سربازان آمریکایی می‌شد، نهایتا آمریکا اجبارا تصمیم به خارج ساختن نیروهای نظامی خود از افغانستان می‌گیرد. در این راستا آمریکا در اسفند 1398 طی مذاکراتی در دوحه قطر با نمایندگان طالبان و توافقی که بعمل می‌آید نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج می‌کند. اگر چه جزییات این توافق منتشر نشده است، ظاهرا طالب‌ها متعهد شده‌اند که خطری از جانب افغانستان آمریکا و متحدانش در منطقه را تهدید نکند. با تسلیم شدن دولت مستقر جمهوری اسلامی افغانستان، نیروهای طالبان به سرعت در قسمت های اصلی افغانستان مستقر و دولت «امارت اسلامی افغانستان» تشکیل می‌شود، البته به جز ولایت پنجشیر که مردم آن با رهبری احمد مسعود و تشکیل «جبهه مقاومت ملی افغانستان» ایستادگی می‌کنند. گروه طالبان با کمک نیروهای نظامی پاکستان بخش‌هایی از پنجشیر را هم اشغال می‌کند، اما احمد مسعود در بخش‌های دیگری از پنجشیر ایستادگی می‌کند و زمینه مقاومت در سایر ولایت‌های افغانستان را با حمایت افکار عمومی به ویژه شهروندان افغان و نهادهای مدنی ایرانیان فراهم ساخته است.

عملکرد طالبان

در پی خروج  نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان پس از مذاکرات و توافق در دوحه قطر و تحولات نظامی و سیاسی اخیر در آن کشور و نیز مذاکرات رسمی دولت ایران با نمایندگان طالبان، نگاهی راهبردی و انتقادی بر این مجموعه رخدادها ضرورت دارد. پیامدهای قابل پیش‌بینی حضور مجدد گروه طالبان در قدرت، با توجه به سابقه خشونت باری که در مبانی اعتقادی و عملکرد گذشته آنان دیده می‌شود و جنایات و مظالمی که این روزها از جانب این گروه تروریستی و جنگ‌طلب بر شهروندان افغانستان، به ویژه زنان و کودکان، روا داشته می‌شود، و نیز مخاطراتی که برای امنیت ملی ایران پیش بینی می‌شود، دلایل دیگری هستند که توجه و حساسیت دولت، جامعه مدنی ایران و روشنفکران مسئول را می‌طلبد.

طالبان عموما عقاید مذهبی افراطی اهل تسنن حنفی دارند و در همه سال‌های فعالیت و مبارزه قهرآمیزشان عمدتا مسلمانان را قربانی کرده‌اند و از قواعد بین‌المللی جنگ و عملیات نظامی پیروی نمی‌کنند. آنان به مراکز غیرنظامی حمله‌ور می‌شوند و کودکان، زنان و شهروندان بی‌گناه، بیشترین قربانیان حمله‌ها هستند. برخلاف ادعای مسلمانی، جنبش افراطی طالبان و عقاید خرافی و تبعیض‌آمیز آنان تناسبی با آموزه‌های عدالت‌خواهانه وآزادمنشانه اسلام و قرآن ندارد. آنان با آموزش زنان و دختران مخالفند و به مدارس و مراکز آموزشی حمله می‌کنند، مخالف سرسخت آزادی بیان و رسانه‌های مستقل هستند، به «دموکراسی» و «انتخابات آزاد» عقیده‌ای ندارند، به «تکفیر» باور دارند و نام نظام خودخوانده «امارت اسلامی افغانستان» را برای حکومت‌شان برگزیده‌اند که آشکارا به معنای تجدید حیات خلافت‌های تاریخی و مادام‌العمر عناصر فرقه‌ای و عدم پاسخگویی به الزامات زندگی شهروندی در جهان معاصر است.

تامین امنیت ملی

برخلاف نظر برخی از مقامات و نهادهای محافظه‌کار در ایران که طالبان امروز را متفاوت با طالبان 20 سال پیش تصور و اعلام می‌کنند، عهدشکنی‌ها و رفتارهای وحشیانه آنان پس از خروج غیرمسئولانه نیروهای ائتلاف از افغانستان نشان داده است که به ادعای تغییر رویکردها و روش‌های طالبانی و دستیابی به تفاهم و صلح در افغانستان نمی‌توان خوش‌بین و امیدوار بود و آن انگیزه را مجوزی برای «مذاکره» و «رسمیت بخشیدن» تلویحی به این جریان قرار داد.

پیروزی نظامی و سیاسی طالبان در واقع نفوذ تفکر جهادی و تکفیری در همسایگی مرزهای شرقی ایران، زمینه‌ساز نقض تمامیت ارضی، رشد فرقه‌گرایی و تهدیدی علیه امنیت ملی ایران و موجب نفی صلح و گسترش جنگ‌افروزی در خاورمیانه خواهد بود. از این رو، بر اساس منافع ملی و باورهای دینی ناشی از آموزه‌های عقلانی و رحمانی قرآن کریم، دولت‌های منطقه وظیفه دارند که ضمن اعلام موضع آشکار در قبال جنایات انسانی و تنگ‌نظری‌های مذهبی طالبان و به رسمیت نشناختن آن گروه در مقام دولتی رسمی در افغانستان، در قبال این تهدید عظیم مسئولانه رفتار کنند و مانع تشدید اوضاع در افغانستان و منطقه شوند.

پیامد توافق دوحه قطر در مرحله اول جلوگیری از هزینه های بیشتر اعتباری، انسانی و مالی آمریکا بوده است که خود را از این باتلاق نجات داد. در مرحله بعد، برنده این توافق حاکمیت پشتون‌هاست که اقلیت تاثیرگذاری در افغانستان هستند و پاکستان و چین از ظرفیت پشتون‌ها در مقابل هند و اختلاف‌های منطقه‌ای خود بهره‌برداری می‌کنند. کشورهای قطر، عربستان و ترکیه سایر کشورهای منطقه هستند که از این توافق بهره برداری خواهند کرد. متاسفانه، بازندگان این توافق ایران و هند هستند. اگرچه ایران در اولین واکنش‌های خود به خاطر خروج آمریکا از منطقه اظهار رضایت و شادمانی کرد، اما با توجه به حاکمیت پشتون‌ها که با نگاه تکفیری نسبت به شیعیان هزاره و ایران دشمنی اعتقادی و افراطی دارد، همواره این ظرفیت  وجود دارد که در دام سیاست‌های بیگانگان در منطقه علیه منافع ایران و ایجاد تنش قرار گیرد و بیش از گذشته در محاصره قرار دادن ایران همکاری کند. به همین مناسبت، این رخداد می‌تواند تهدیدی علیه منافع ملی ایران باشد و باید با تدبیر و به موقع از چنین مخاطراتی در شرق کشور پیش‌گیری شود.    


 

پشتیبانی از احمد مسعود

گروه طالبان عمدتا از دو گروه افراطی کویته و پیشاور (شبکه حقانی) تشکیل می شود که خط مشی هماهنگی ندارند. در ترکیب دولت امارت اسلامی افغانستان، شبکه حقانی عملاٌ اکثریت پست های دولت را در اختیار گرفته‌اند و نگاهشان تشکیل امارت اسلامی و در نهایت خلافت اسلامی در منطقه به رهبری امیرالمومنین منتخب خودشان با نگاه اسلام تسنن حنفی است. با توجه به این که این نگاه هماهنگ با پشتون‌های پاکستان و نزدیک به دیدگاه‌های القاعده و داعش در منطقه است، تثبیت حاکمیت طالبان در افغانستان در راستای امنیت منطقه و به ویژه امنیت ایران نیست. این واقعیت ها مسئولیت حاکمیت جمهوری اسلامی و تنظیم سیاست‌ها و مناسبات آینده را با افغانستان با چالش های جدی روبرو ساخته است.

دو راهکار برای پیشگیری از این مخاطرات مطرح شده است. راهکار اول حمایت از برنامه تجزیه افغانستان به دو بخش جنوبی پشتون‌ها که در حدود 40 در صد جمعیت افغانستان را شامل می شوند و با پاکستان هماهنگی نزدیکی دارند و بخش شمالی که عمدتا فارسی زبانان تاجیک، هزاره، ازبک و ... هستند که بیشتر ارتباط فرهنگی با ایران دارند. اما راهکار دوم حمایت از جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود است. مواضع و سخنان احمد مسعود نشان می‌دهد که مطالبات اکثریت شهروندان ساکن شهرهای افغانستان را نمایندگی می‌کند که با ارزش های جامعه مدنی آشنا هستند و با تاکید بر آموزه های قرآنی از خرافات مذهبی سنتی پرهیز دارند و به لحاظ فرهنگی با ایرانیان پیوند تاریخی بیشتری دارند.     

با توجه به چنین چشم اندازی از شرایط افغانستان، توصیه می‌شود که حکومت‌های جهان به ویژه دولت ایران با پرهیز از هرگونه رفتارهای خشونت‌آمیز، ضمن تعامل و حمایت از راهکار اول، وجدان عمومی مردم را به حمایت مدنی، سیاسی و دیپلماتیک از مقاومت اصیل و مظلوم پنجشیر فرا خوانند. «پنجشیر» فقط قطعه‌ای از خاک افغانستان و تنها سنگری در برابر مهاجمان افراطی طالبان نیست. «پنجشیر» نماد شرافت انسانی و مقاومت برای دستیابی به آزادی، عدالت و کرامت بشری در برابر ارتجاع مذهبی طالبان و سنگری در برابر خودکامگی و تمامیت خواهی مذهبی است. به همین مناسبت، نهضت آزادی ایران با انتشار دو بیانیه و چند توییت، ضمن تحلیل شرایط، مواضع و حمایت خود را از مواضع و مطالبات انسانی و برحق مردم افغانستان و جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود اعلام کرده که در این یادداشت از آنها استفاده شده است.

منبع: فصل‌نامه الکترونیکی پنام مردم- شماره 11 شهریور 1400

 

No comments:

Post a Comment