Monday, June 19, 2023

چگونگی عبور از بحران ها و چشم انداز آینده

 

متن سخنرانی «محمد توسلی» در دوازدهمین سالگرد درگذشت عزت الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر:

«چگونگی عبور از بحران ها و چشم انداز آینده»*

 تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ

مَاكَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

دوازدهمین سالگرد درگذشت مهندس عزت الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر را گرامی می داریم. در این فرصت به استناد آیه قرآنی که تلاوت شد باید بپذیریم که مهندس سحابی، هاله سحابی و هدی صابر با اعمال خودشان محشور هستند و ما هم با اعمال خودمان محشور خواهیم بود. آنچه به نظر بنده باید در این گردهمایی‌ها مورد توجه باشد این است که ما از این درگذشتگان چه درس‌ها و عبرت‌هایی برای جامعه امروز می‌توانیم داشته باشیم.

قبل از اینکه وارد بحث اصلی بشوم، بر اساس حافظه تاریخی خود اشاراتی به خصوصیات این سه بزرگوار می‌کنم. بنده از دوران دانشجویی با مهندس سحابی آشنایی و همکاری داشتم. این همکاری‌ها در ادوار مختلف تا روزهای پایانی عمر ایشان در عرصه‌های مختلف ادامه داشت. آنچه هنوز برایم پررنگ است و در خاطراتم هم آورده‌ام تجربه نزدیکی است که در بازداشت های سال های 50، 69 و 80 داشتیم. آنجا بود که شخصیت مهندس سحابی و آن سلوک اجتماعی و ایستادگی‌اش در راستای اهدافش برجسته شد. به رغم چالش‌ها و شرایط سختی که داشت همواره ایستاد و راه خود را بر مبنای تقوا و بر اساس ارزش هایی ایمانی که داشت دنبال می‌کرد.

در مورد شهید هاله سحابی یادآوری سوابق برای من بسیار سنگین است. هم خصوصیات شخصی او و توانمندی‌های او و آشنایی‌اش با آموزه های قرآنی و آن لحظات پایانی روز دهم و یازدهم خرداد سال 90، همان طور که آقای احراری اشاره کردند من هم شاهد هجمه ای که به او و منجر به شهادت او شد بودم. شاید نکته‌ای که گفته نشده باشد این است که من شاهد بودم از روز قبل دوربین های ساختمان های مقابل را قطع کرده بودند تا این صحنه ها مستند نباشد. امروز می‌توانیم بگوییم آن حوادث از پیش برنامه ریزی شده بود. هاله در زندان ایستادگی کرده بود و زمانی که پدرش در بستر بیماری بود نهایتاً بدون دادن تعهدی به مرخصی آمد و آن اتفاق افتاد.

شهید هدی صابر هم خصوصیات اخلاقی و توانمندی های اجتماعی داشت که در عرصه های مختلف چه هنری، علوم اجتماعی، اقتصاد و فعالیت هایی در جهت توانمندسازی جامعه الگو بود. در همین دوران عمر محدود خودش تولیدات و خدماتی در نقاط محروم کشور ایجاد کرد که هنوز به نام او ادامه دارد. در جهت توانمندسازی جامعه واقعاً الگو بود تا جامعه توانمند بشود و تغییراتی که در جامعه لازم است محقق بشود. هدی صابر علاوه بر آشنایی با آموزه های قرآنی و تجربیاتی که داشت، علاقه ای به بنیان گذاران سازمان مجاهدین خلق داشت که اثر ماندگار خودش «سه هم پیمان عشق» را تدوین کرد. در سال های پایانی عمر خودش از همراهان و علاقمندان دکتر مصدق فیلمی تهیه کرد که در آن شخصیت دکتر مصدق را به تصویر کشید و آن هم یکی از آثار ماندگار هدی صابر بود.

این موارد اشاراتی به شخصیت، اخلاق و سلوک اجتماعی سه بزرگواری است که به یاد آنها این جا گرد آمده‌ایم و ایجاب می‌کند با مرور وجوه مختلف سلوک اخلاقی آنها و نگاه راهبردی که به جامعه داشتند درس و عبرتی بگیریم و در زندگی خودمان مورد استفاده قرار دهیم.

اما عنوان این برنامه «بحران های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی  امروز و مسیر پیش رو» است. به طور اختصار و با توجه به محدودیت وقت نکاتی را عرض می‌کنم. قبل از این که وارد اصل مطلب بشوم خوب است یادی هم از همسر مومن و فداکار مهندس سحابی خانم زرین دخت عطایی داشته باشیم. ایشان هم از زنان الگو در جامعه ما بود. در تمام دوران کنار مهندس سحابی بود و با روحیه بالا ایستاد و به خصوص سال‌های پایانی عمر با وجود محدودیت های جسمی که داشت اما ایمان و روحیه بسیار بالا و توانمندی داشت و ارتباطات ظریف اجتماعی را برقرار می‌کرد.

در ارتباط با بحران های اجتماعی، آقای احراری به برخی ریشه ها اشاره کردند. بنده می‌خواهم یک مقداری کلان تر به مساله نگاه کنم و به راهکارهای عملی و چشم اندازی که جامعه ما به آن نیاز دارد و باید مورد توجه قرار گیرد، بپردازم. شرایطی که بعد از انقلاب به وجود آمد و اشاره شد پیامد فرآیند تحولات اجتماعی بود که شکل گرفته بود؛ از انقلاب مشروطه و دوران نهضت ملی ایران و چشم اندازی که روشنفکران دینی از شهریور 20 مانند مهندس بازرگان و دکتر سحابی و آیت الله طالقانی داشتند. این ها فرزندان انقلاب مشروطه بودند و یا چالش های آن اشنا بودند و دو دهه هم استبداد رضاخان را دیده بودند. مهندس بازرگان و دکتر سحابی با جوهر تمدن غرب آشنا بودند و آموزه های قرآنی را هم می‌شناختند. بر اساس مجموعه این مبانی دو عامل توسعه نایافتگی را در ایران تشخیص دادند؛ یکی استبداد سیاسی2500 ساله و یکی هم خرافات هزار ساله و پیامدهای آن استبداد دینی است که امروز برای جامعه ما ملموس شده است. این پیشگامان طی شدن این فرآیند را طولانی و پیشنیاز آن را تحولات فرهنگی و اجتماعی در جامعه می‌دیدند و از همان شهریور سال 1320 این تلاش های آگاهی بخش خود را اغاز کردند. اگر در مقاطعی کار سیاسی می‌کردند آن هم بر اساس ضرورت بود. در واقع همواره تحولات فرهنگی و اجتماعی برای گذار از موانع توسعه نیافتگی محورهای اصلی برنامه هایشان بود. در دوران نهضت مقاومت ملی نقش آموزنده‌ای برای نسل جوان آن دوران داشت، جوانانی مانند سحابی ها، چمران ها و یزدی ها. برای خود مهندس بازرگان هم فعالیت های اجتماعی این دوره آموزنده بود. تشکیل «متاع» ( مکتب، تربیتی، اجتماعی و عملی) است که خروجی اش نهادهای مدنی است که در دهه 30 به وجود آمد. مانند انجمن‌های اسلامی مهندسین، معلمان، بانوان و سایر نهادهایی که می‌خواستند جامعه را توانمند کنند تا این فرآیند طی شود. این تلاش ها در طول چند دهه و رویدادهایی مانند سال های 39-40 و تشکیل جبهه ملی دوم و بعد هم تشکیل نهضت آزادی ایران و بسته شدن فضای سیاسی در خرداد 42 و شروع جنبش مسلحانه و در نهایت سرکوب سال 54 و ادامه جنبش اجتماعی ایران از 54 تا 57 و نتیجه این تحولات اجتماعی و سیاسی انقلاب بهمن 57 است که با حضور همه مردم ایران گام اول عبور از استبداد سیاسی برداشته می‌شود.

واقعیت این است که در انقلاب 57 روشنفکران جامعه ما به تنهایی نمی‌توانستند این فرایند را طی کنند. حضور روحانیت با همان سوابقی که سراغ داریم بعد از خرداد 42 و نقشی که اقای خمینی در بسیج توده های مذهبی جامعه داشتند و با همکاری روشنفکران در بهمن سال 57 این انقلاب انسانی و فراگیر محقق شد. چرا می‌گوییم این انقلاب انسانی و فراگیر در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفت؟ چون آقای خمینی با نبوغ و درایتی که داشت و در مقاطع مختلف با مبانی فکری خود در نوفل لوشاتو همین استفاده را کرد. همان مطالبات تاریخی ملت ایران را در رسانه های جهانی مطرح کرد که ما دنبال آزادی و دموکراسی هستیم و حتی دگراندیشان و مارکسیست ها هم آزاد هستند. یک چنین چشم اندازی جنبش فراگیر انقلاب اسلامی ایران را به صورت انقلابی انسانی در سراسر جهان معرفی کرد که برخلاف انقلاب های مارکسیستی بود.

اما متاسفانه از همان نوفل لوشاتو زمینه های انحراف ایجاد شد. همان طور که در اسناد تاریخی اشاره شده و حتی در همان جا مهندس بازرگان حاضر نشد مانند سایرین چون دکتر سنجابی عمل کند و نامه بیعت بنویسد. در همان جا حتی در جمع دوستان خود ما که با عملکرد مهندس بازرگان موافق نبودند تنش ایجاد شد و در جلسه‌ای که داشتند مهندس بازرگان گفت این حکومت اسلامی که شما دنبالش هستید و میخواهید من هم آن را دنبال کنم شرایطی به وجود می‌آورد که بدتر از الآن خواهد بود و حتی دین شما را هم از شما خواهد گرفت. اسناد تاریخی این سوابق در اختیار هست و می‌توانید به آن رجوع کنید.[1]

مهندس بازرگان و یارانشان بعد از انقلاب دیدند وقتی روحانیت در جامعه حاکم شود یک فرآیند طولانی پیش رو خواهد بود و ما باید خودمان را آماده کنیم. مجموعه تلاش های آگاهی بخشی که در طول این چهار دهه انجام شده که همه شاهد هستیم امروز جامعه ما به درجه‌ای از آگاهی رسیده که صاحبنظران و جامعه شناسان میگویند بیش از 85 درصد مردم ناراضی هستند و این آگاهی را دارند که ریشه مشکلات کجاست. آنچه امروز مطرح است و ما باید راه بزرگواران را دنبال کنیم همین مساله است.

با توجه به بحران های جامعه ما که از جمله بحران اقتصادی است، همه نظرات کارشناسان هم نشان میدهد پیش نیاز توسعه اقتصادی توسعه سیاسی است و تا موانع سیاسی از بین نرود نمی‌توانیم مشکلات اقتصادی را حل کنیم. نمونه زنده آن خرداد 76 است. ان دوره که آقای خاتمی بحث توسعه سیاسی را مطرح میکند به رغم مجموعه چالش ها تحولاتی که در زمینه اقتصادی و اجتماعی، آزادی احزاب و رسانه ها چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی مشهود است. هرگامی برداشته می‌شد می‌توانستیم آثار آن را ببینیم. بنابراین پیش نیاز حل ابر بحران هایی که داریم توسعه سیاسی و عبور از مانع دوم یعنی استبداد دینی است.

چگونه جامعه می‌تواند از استبداد دینی عبور کند؟ فرآیندی که جامعه باید طی کند با توجه به آگاهی که در جامعه وجود دارد و آن سرمایه اجتماعی است که باید سازمان پیدا کند و با سازماندهی چنان توانمند شود تا حاکمیت را متقاعد کند و تسلیم مطالبات برحق مردم شود. چگونه این فرایند می‌تواند طی شود؟ باید بپذیریم جامعه ما متکثر است و باید در این جامعه متکثر وفاق حول مطالبات مشترک ملی داشته باشیم. اگر مطالبات ملی ما آزادی و حاکمیت ملت هست باید مبنا و محوری برای همکاری جمعی باشد. برای این منظور توانمندی جامعه و نهادهای مدنی باید توسعه پیدا کند و احزاب و گروه های سیاسی و شخصیت ها این آگاهی را پیدا کنند که با هم گفت وگو کنند تا زمینه های انسجام و وفاق ملی برای گذار به دموکراسی و عبور از مشکل اصلی قرار گرفتن نهاد دین در جایگاه حکومت به عنوان مطالبه ملی اتفاق بیفتد و از عامل دوم توسعه نیافتگی هم عبور کنیم.

من با توجه به محدودیت وقت سخنم را کوتاه می‌کنم. مجدداً از خداوند می‌طلبم که روح این سه بزرگوار، مهندس عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر و همچنین همسر مهندس سحابی خانم زرین دخت عطایی را شاد کند و با اولیا و بزرگان محشور باشند.

به امید ایرانی آزاد، آباد و سرافزار.

*متن سخنرانی محمد توسلی در برنامه دوازدهمین سالگرد عزت سحابی، هاله سحابی و هدی صابر کانون توحید منبع «ایران فردا» -12/03/1402.



[1] برای مستندات به خاطرات مهدی نواب «در جستجوی آرمان‌ها»، صفحه 292، انتشارات کویر 1400، مراجعه شود.

No comments:

Post a Comment