Wednesday, January 29, 2025

پیشینه و توسعه دانشکده فنی

 

پیشینه و توسعه دانشکده فنی*

مهندس محمد توسلی[1]

اینجانب ورودی سال 1336 دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم و با افتخار، آشنایی من با دانشکده فنی و زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان نیز در این دوره آغاز شده است. نخست در فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی انجمن اسلامی دانشجویان و سپس با عضویت و مشارکت در فعالیت های نهضت آزادی ایران از ابتدای تاسیس در سال 1340 و همچنین در دیگر نهادهای مدنی چون انجمن اسلامی مهندسین تا سال 1373، در کنار ایشان بودم و ضمن همکاری نزدیک، از دانش و به ویژه از خصوصیات شخصیتی و اخلاقی ایشان بهره فراوان برده‌ام. در این یادداشت کوشش دارم که پیشینه ارزشمند دانشکده فنی را از خاطرات مهندس بازرگان - یکی از اساتید خوشنام آن دانشکده مرور کرده و سپس خاطرات و تجربیات خود را از تحولات دانشکده فنی را به اختصار ارائه کنم.

پیشینه بازرگان و دانشگده فنی

مهندس بازرگان از فرزندان انقلاب مشروطه است. او یک سال پس‌از آن متولد می‌شود و وقتی در سال 1299 کودتا شکل میگیرد و رضاخان با پیگیری انگلیسیها حاکم میشود، مهندس بازرگانِ جوان شاهد این واقعه تاریخی است. در حین دو دهه حکومت رضاشاه، او به‌عنوان شاگرد ممتاز در سال 1307 برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام‌ شده و 7 سال در آنجا مشغول تحصیل و مطالعه بوده است. او در خاطراتش به این نکته اشاره دارد که تمرکز اصلی‌اش در این سفر ارزیابی تحولات اروپا به‌خصوص بعد از قرون‌وسطی و زمینه‌ها و دلایل توسعه در اروپا است. او در این مدت با جوهر تمدن غرب و مدرنیته آشنا میشود که یکی از دستاوردهای سفر اوست. مهندس بازرگان در سال 1313 به ایران باز میگردد و پس از یک سال که از تأسیس دانشگاه تهران میگذرد، به قصد خدمات علمی وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران میشود. بخشی از خدمات علمی و آکادمیک ایشان در این دانشکده اتفاق افتاد و جایگاه بسیار بالایی داشت؛ چنانچه در سال 1323 توسط شورایعالی اساتید دانشکده فنی به‌عنوان رئیس این دانشکده انتخاب میشود و پس از یک دوره با توجه به تحولات راهبردی  و مهمی که در مدیریت دانشکده فنی و توسعه آزمایشگاه‎‎ها و تجهیزات انجام میدهد، مجدداً به‌عنوان رئیس دانشکده انتخاب میشود و تا سال 1329 مدیریت این دانشکده را برعهده داشت. این دوران بخش مهمی است که شخصیت علمی و خدمات مدیریت دانشگاهی او را به تصویر میکشد. که جزئیات آن در اسناد تاریخی و خاطرات ایشان آمده است.

   خلاصه ای از خاطرات مهندس بازرگان

«انتخاب من به ریاست دانشکده فنی مدیون اعتصاب مهندسین بود که علل و چگونگی آن را شرح دادم، خواست اساسی اعتصابیون این بود که کار را به کاردان سپرده شود. حرکتی بود علیه «قره نوکر»ها که اغلب بدون تحصیلات و تخصص و دانش جدید، فقط به خاطر سابقه خدمت در ادارات و موسسات دولتی، پست‌های کلیدی را قبضه کرده بودند. نا گفته نماند که دکتر سیاسی هم تلویحا از اعتصاب طرفداری کرد، زیرا به نفع طرح او که استقلال دانشگاه بود، تمام شد... در دور دوم، به اتفاق آراء شورای دانشکده به ریاست انتخاب شدم. این نشانه رضایت و تایید مدیریتم بود، بخاطر اینکه به کار «تیمی» اعتقاد داشتم، مسائل و امور مهم دانشکده را مطرح می‌کردم، از نظریات استادان بهره می‌گرفتم. خلاصه، شیوه کار، «دموکراتیک» بود، روشی که در گذشته به آن توجه نمی‌شد.»[2]   

«با تصویب قانون تأسیس دانشگاه، وزارت فرهنگ در صدد ایجاد دانشکده فنی برآمد وچون در آن موقع ساختمان مناسبی برای دانشکده وجود نداشت، ابتدا عمارت دبیرستان دارالفنون برای محل دانشکده در نظر گرفته شد. برای مجهز کردن دانشکده به آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌های مورد نیاز وسایلی به خارج سفارش داده شد ... در سال 1317 ساختمان دانشکده درمحوطه دانشگاه شروع گردید و در مهرماه 1320پس از پایان عملیات ساختمانی و ایجاد تاسیسات فنی و آزمایشگاهی، دانشکده به محل جدید انتقال یافت. با ورود فارغ التحصیلان اعزامی از اروپا و سپس آمریکا کادر آموزشی دانشکده بتدریج تکمیل شد.»

«برنامه دوره چهار ساله دانشکده، با توجه به نیاز صنعتی کشور و امکانات موجود، به شرح زیر تنظیم گردید:

1-راه و ساختمان  2- مکانیک  3- معدن  4- برق  5- شیمی

در سال‌های اول چون دانشکده وسایل کافی برای تربیت مهندس شیمی نداشت، این رشته دایر نشد، چند دوره بعد شعبه‌های مکانیک و برق در یکدیگر ادغام و به شعبه الکترومکانیک تبدیل گردید.» 

 

«کسانی که در سال 1314 به دانشکده فنی دانشگاه تهران معرفی شدند و نامشان به خاطر مانده، عبارت بودند از: مهندس عبداله ریاضی مهندس ابوالحسن بهنیا، مهندس عبدالحسین خلیلی، دکتر تقی فاطمی، مهندس افشار، مهندس ابوطالب گوهریان، مهندس محسن فروغی، مهندس مرتضی قاسمی، مهندس اصفیا، دکتر عابدی، مهندس شمس ملک‌آرا، مهندس کریم نیکو(افسر نیروی هوایی)، مهندس محمودی، مهندس کیوان، مهندس احمد حامی، مهندس هوشنگ سمیعی، دکتر زین العابدین شیدفرو...»

«عصار، کتابخانه را اداره می‌کرد، زاهدی معلم نقشه برداری بود. شاکری امور حسابداری دانشکده را اداره می‌کرد و بعدها رئیس حسابداری دانشگاه تهران شد. ... مهندس ریاضی که به تدریس و معلمی عشق می ورزید...در دانشکده فنی نیز، چه در دوره استادی و چه در عنوان ریاست دانشکده، دلسوز و صمیمی بود. در تعطیلات عید نوروز، دانشجویان را در گردش و کارآموزی ها، سرپرستی می‌کرد. اینطور نبود که همه به خاطر پول و ترفیع کار کنند؛ عده‌ای واقعا عاشق کارشان بودند.»

«در سال 1314 که به دانشکده فنی معرفی شدیم، دکتر حسابی رئیس دانشکده بود. بعد از او غلامحسین رهنما رئیس شد. پس از تصویب قانون استقلال دانشگاه، و طبقه بندی سلسله مراتب و عنوان استادان، شورایعالی فرهنگ، روی برنامه و سنوات تحصیل، تحصیلات من و همدوره‌هایم را معادل دکترا شناخت.»

«در دوره‌های بعدی، مهندس مشایخی، مهندس ارجمند، مهندس فزونیان، دکتر ریاضی (برادر مهندس عبدالله ریاضی)، دکتر مجتهدی، دکتر جودت، دکتر رادمنش، دکتر یلدا، مهندس اعلم، مهندس گنجه‌ای، دکتر حائری، دکتر صفوی، مغروری، دکتر غلامعلی بازرگان، مهندس دیلمقانی، دکتر رحمتیان، مهندس جلالی، مهندس رضا، مهندس پزشکان، مهندس بلورفروشان، مهندس شمسی و عده‌ای دیگر،که نامشان را به خاطر ندارم، در دانشکده فنی ... استخدام شدند.»

 

خاطرات دوران دانشجویی

در دوران دانشجویی بین سال‌های 1336 تا 1340 در دانشکده فنی خاطرات را از چند جهت می‌توان مطرح کرد و یک جنبه فضای مدیریتی و کادر آموزشی دانشکده فنی است؛ از مهندس عبدالحسین رهنما که پایه‌گذار دانشکده فنی بود و دیگر مدیران دانشکده فنی، شخصیت‌هایی مثل مهندس بازرگان و مهندس ریاضی. در زمان تحصیل ما مهندس ریاضی رییس دانشکده بودند. استادان آن دوران ما در دانشکده فنی، اساتید برجسته‌ای چون آقایان دکتر مجتبی ریاضی، دکتر محمد علی مجتهدی، مهندس ابوالحسن بهنیا، مهندس کاظم جفرودی، مهندی مجید اعلم، مهندس عبدالحسین خلیلی، مهندس محسن فروغی و.... بودند. همه در رشته تحصیلی خودشان به لحاظ علمی و تجربه مهندسی یا آموزشی برجسته بودند و با علاقه و جدیت در کلاس به تدریس می پرداختند. این اساتید عموما ارتباط  خوبی بین دانشگاه و صنعت ایجاد کرده بودند.

امروز کمتر می‌بینیم، استادان دانشگاه در صنعت هم فعال باشند. آن زمان مهندس فروغی به ما معماری تدریس می‌کرد. ایشان استاد اصلی دانشکده معماری بود و جایگاه ویژه‌ای در معماری کشور داشت. مهندس جفرودی به ما درباره ماشین‌آلات راهسازی تدریس می‌کرد و خود شرکت بزرگ پیمانکاری نیز داشت. این ارتباط بسیار به چشم می‌آمد. یا مهندس اربابی یا مهندس حامی. در واقع این شرایط استادان دانشکده فنی را متمایز می‌کرد. حداقل در مقیاس آن زمان. حجم کار در دوره تحصیل ما آنقدر زیاد بود که ما از صبح تا ساعت 10 شب در دانشکده بودیم. این حضور پررنگ در دانشکده، باعث انس و الفتی بین دانشجویان می‌شد. این یکی از ویژگی‌های آن دوره بود.

یکی دیگر از ویژگی‌های بارز آن دوره، امید در بین دانشجویان بود. به نظرم در فضای دانشگاه‌ امید وجود داشت. چون مدیریت دانشگاه‌ استقلال داشتند و اگر در فضای دانشگاه، دانشجویانی بازداشت می‌شدند و برمی‌گشتند، مدیریت دانشگاه از آن دانشجویان استقبال می‌کردند. در حالی که امروزه اگر کسی بازداشت شود و برگردد معمولا با محدودیت روبرو می‌شود.

پیامد استقلال دانشگاه و فضای آزاد برای نهادهای مدنی این بود که شخصیت دانشجو رشد می‌کرد و فارغ‌التحصیلان شخصیتی خلاق داشتند و مدیران لایقی تربیت می‌شدند. مرور سوابق در آن زمان نشان می‌دهند چه شخصیت‌هایی در دانشکده فنی تربیت می‌شدند: افرادی مثل دکتر مصطفی چمران، دکتر مهدی بهادری نژاد، مهندس عزت الله سحابی، مهندس هاشم صباغیان و ... شخصیت‌هایی که توانستند بیش از 60 سال در راستای منافع و مصالح کشور و اعتقادات خود فعالیت کنند و همواره بر مواضع خود پایدار باشند. امروز فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ما در چه وضعیتی هستند؟ آمار رسمی نشان می‌دهد که هر سال 180 هزار نفر از دانشجویان بااستعداد دانشگاه‌های کشور مهاجرت می‌کنند؛ و می‌دانیم که با توجه به شرایط جامعه، علقه‌ای به کشور ندارند. در حالی که در زمان ما دانشجویان هم علقه ملی داشتند و هم پیوند اجتماعی.

به نظر من علت آن، فضای استقلال دانشگاه بود. استقلال دانشگاه باعث می‌شود تا فضایی بازی در دانشگاه حاکم باشد که دانشجویان در آن فضا بتوانند تنفس کنند. البته این مساله مطلق نیست، متناسب با شرایط، با افت و خیز همراه بوده است. پس از رخداد 16 آذر سال 1332 و شهادت سه تن از دانشجویان دانشکده فنی، در سالگرد 16 آذر همواره رسم بر این بود که دانشجویان دسته گلی در پله‌های ورودی ساختمان دانشکده می‌گذاشتند و یک نفر از دانشجویان برای گرامی داشت یاد شهدای 16 آذر سکوت اعلام می‌کرد؛ با علم بر اینکه آن فرد بازداشت خواهد شد. با این حال یادبود 16 آذر همواره در دانشکده برگذار می‌شد. اما از سال 1339 در دوره ریاست جمهوری کندی در آمریکا، فضای باز سیاسی در ایران مطرح و جامعه تا حدودی باز شد، توانستیم به مناسبت گرامیداشت یاد شهدای 16 آذر راهپیمایی در محوطه دانشگاه داشته باشیم. در سال 40 و 41 با توسعه جنبش دانشجویی نمایندگان کنفرانس بین‌المللی دانشجویان (ISC) به ایران آمدند و نشریاتی در زمینه جنبش دانشجویی ایران چاپ کردند و 16 آذر را به عنوان روز جهانی دانشجو اعلام کردند. این فضا به طور قابل ملاحظه‌ای در دانشکده فنی نیز منعکس بود. به خصوص با توجه به حضور شخصیت‌هایی مثل مهندس بازرگان، انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده فنی نسبت به سایر دانشکده‌ها بسیار فعال‌تر بود.

برای اهمیت استقلال دانشگاه در آن زمان به رخدادی در سال 1333 اشاره می‌کنم. در آن سال بعد از کودتای 28 مرداد تعدادی از استادان دانشگاه - از جمله چند استاد دانشکده فنی چون مهندس بازرگان - به قرارداد کنسرسیوم اعتراض کردند. حاکمیت خواست تا استادانی که این اعتراض را امضا کرده بودند، از دانشگاه اخراج شوند. دکتر سیاسی رییس دانشگاه تهران حاضر نشد احکام آنان را امضا کند. همچنین در رخداد اول بهمن سال1340 که کماندوها به دانشگاه تهران حمله کردند، دکتر فرهاد، رییس وقت دانشگاه تهران، یک بیانیه تاریخی داد. در این بیانیه تصریح می‌کند که کماندوها بدون دلیل و بدون هماهنگی با ما به دانشگاه حمله کردند و دانشجویان و استادان را مضروب و آزمایشگاه‌ها را تخریب کردند و به این دلیل ما دیگر نمی‌توانیم به کارمان ادامه بدهیم. رییس دانشگاه چنان موقعیتی داشت که می‌توانست در مقابل این‌گونه تصمیمات خارج از مدیریت دانشگاه، بایستد.

طی این دوره 4 سال دانشکده فنی تاثیر بسیاری در رشد فکری و اجتماعی دانشجویان داشت. رخدادهای دانشکده فنی و دانشگاه تهران در آن برهه زمانی بخش مهمی از تاریخ این دانشگاه را تشکیل می‌دهد که در فرصت دیگری می‌توان به آن پرداخت.

تحولات بعدی در دانشکده فنی

در طول بیش از 6 دهه گذشته دانشکده فنی با تحولات زیادی روبرو بوده است. به لحاظ رشته های تحصیلی، توسعه فضای آموزشی و تجهیزات آزمایشگاهی و جایگاه در سطح ملی و جهانی، این تحولات کاملا مشهود است و در گزارش‌ها و منابع قابل دسترسی است. آنچه در این مختصر لازم می‌دانم اشاره داشته باشم تشکیل دو نهاد مدنی «کانون فنی» و «بنیاد فنی» است که بنده افتخار مشارکت و همکاری محدود در آنها را داشته‌ام.

کانون فنی

کانون مهندسین فارغ التحصیل دانشکده فنی، به اختصار «کانون فنی» در سال 1369 با مشارکت فارغ التحصیلان ادوار گذشته دانشکده بصورت یک نهاد مدنی با هدف کمک به اعتلای دانشکده فنی و کوشش در راه توسعه حرفه مهندسی و تقویت روحیه کار جمعی و اجتماعی اعضای کانون تشکیل شده است. با توجه به حدود 40 هزار دانش آموخته در دانشکده فنی، کانون فنی یکی از نهادهای برجسته و تاثیرگذار در جامعه مدنی ایران است و در بیش از سه دهه فعالیت های خود به رغم چالش‌های پیش‌روی نهادهای مدنی، کارنامه موفقی داشته است. علاوه بر تعامل با مدیریت دانشکده فنی برای اعتلا و توسعه آن، به نظر بنده نقش اصلی کانون به عنوان یک نهاد مدنی، بستر بسیار خوبی برای تمرین کار جمعی است.

بنیاد فنی

بنیاد حامیان دانشکده فنی به اختصار «بنیاد فنی» در سال 1386 با حضور جمع زیادی از دانش آموختگان دانشکده فنی و دوستداران آن تشکیل شد. اهداف اصلی بنیاد فنی، کمک به رشد و اعتلای هرچه بیشتر دانشکده فنی و همچنین فراهم ساختن زمینه های اجرایی توسعه زیرساخت ها و تجهیزات لازم برای طرح های عمرانی دانشکده فنی و همچنین زمینه سازی برای شکوفایی استعداد و خلاقیت دانشجویان دانشکده فنی می باشد.

جا دارد از مدیریت محترم بنیاد فنی، به ویژه از جناب آقای دکتر رضا فرجی‌دانا -که در سال‌های اخیر گام‌های ارزشمندی در راستای اهداف بنیاد فنی برداشته اند- سپاسگزاری شود.

 *یادداشت محمد توسلی که به مناسبت نودمین سالروز تأسیس دانشکده فنی دانشگاه تهران با مدیریت آقای علی دهباشی در مجله بخارا، منتشر شده است، بهمن - اسفند 1403.



[1] دانش آموخته مهندسی راه و ساختمان (1340) دانشکده فنی دانشگاه تهران، کنشگر سیاسی، رئیس هیأت مدیره شرکت مهندسین مشاور گذرراه. 

[2] شصت سال خدمت و مقاومت، جلد نخست خاطرات مهندس بازرگان در گفتگو با سرهنگ غلامرضا نجاتی، انتشارات رسا، 1377.- منبع اصلی نقل این خاطرات.

Thursday, January 9, 2025

عوامل تاثیرگذار در پیروزی انقلاب 57

 

محمد توسلی دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران در گفت و گو با هم‌میهن:

عوامل تاثیرگذار در پیروزی انقلاب 57*

این تحلیل وجود دارد که حضور دموکرات‌ها از ترومن و کندی و کارتر در کاخ سفید و ریاست جمهوری آنها بر فضای سیاسی ایران اثر گذار بوده است و به نوعی آنها موجب بازتر شدن فضای سیاسی و حتی برنامه‌های آنها به فراهم آمدن شرایط برای اعتراضات تا انقلاب 1357 موجب شده است و اگر در انتخابات 1976 جمهوری خواهان پیروز می‌شدند احتمالأ انقلاب در آن بازه زمانی شکل نمی‌گرفت. به نظر شما دموکرات‌ها چنین تأثیری بر فضای سیاسی ایران پبش از انقلاب داشتند؟

پاسخ به این سئوال خیلی روشن نیست. چون مساله جمهوریخواهان و دموکرات‎ها و تاثیر گذاری آنها در تحولات ایران موضوع قابل بررسی جداگانه‌ای است. ما اگر مناسبات ایران و آمریکا را پس از کودتای سال 1332 در نظر بگیریم که آمریکا بر ایران مسلط می‎شود، رخدادهای سال‌های 1332 تا 1339 که نهضت مقاومت ملی برای مقابله با مشروعیت کودتا تشکیل می‌شود، در سال 1339 دوران ریاست جمهوری کندی هم موضوع حقوق بشر مطرح می‌شود و با پیگیری کادرهای نهضت مقاومت ملی جبهه ملی دوم و سپس در سال 1340 نهضت آزادی ایران تأسیس می‌شوند.

 پس از آن رخدادهای خرداد سال 1342 و تحولات پس از انسداد سیاسی و شکل‌گیری جنبش‌های مسلحانه با توجه به گفتمان جهانی برای تحول که تا سال 1354 سرکوب می‌شود. اما جنبش اجتماعی ایران تا سال 1357 ادامه پیدا می‌کند. بررسی رخدادهای سال‌های 1354 تا 1357 و چگونگی تداوم جنبش اجتماعی که زمینه‌های پیروزی انقلاب و عبور از استبداد سلطنتی را فراهم می‌سازد قابل توجه است. از جمله در دوران جیمی کارتر بار دیگر موضوع حقوق بشر مطرح می‎شود و جمعی از گروه‎ها و شخصیت‌های سیاسی در داخل به ویژه نهضت آزادی و جبهه ملی و ... هماهنگ با کادرهای خارج از کشور از جمله ابراهیم یزدی، مصطفی چمران و صادق قطب زاده «جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر» را تشکیل می‌دهند.

 این جمعیت با مدیریت مهندس بازرگان نقش موثری در تحول فضای سیاسی و آزادی تبعیدیان و زندانیان سیاسی و باز شدن فضای سیاسی و تداوم جنبش اجتماعی داشت. در این شرایط است که شاه مجبور به پذیرش این تحولات سیاسی و  اجتماعی در کشور می‌شود. این باز شدن فضای سیاسی و آزاد شدن زندانیان سیاسی و تحولاتی که در تداوم جنبش اجتماعی تا پیروزی انقلاب اسلامی 1357 رخ داده است یکی از رحدادهای تاثیرگذار دوران ریاست جمهوری کارتر بوده است که مدیران انقلاب با واقع بینی از این فرصت‌ها استفاده کردند. [1]

شما به جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر اشاره کردید؛ پس می‌شود گفت که شعارهای حقوق بشری کارتر در زندان های شاه تاثیر گذار بود؟ 

همان طور که توضیح داده شد در سال 1356 از فرصت پیش آمده مواضع حقوق بشری کارتر استفاده و «جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر» تشکیل شد. علاوه بر مهندس بازرگان شخصیت های تاثیر گذاری در داخل و خارج از کشور در این جمعیت از جمله آقایان احمد صدر حاج سیدجوادی و دکتر عبدالکریم لاهیجی عضویت داشتند و تلاش‌های گسترده‌ای برای آزادی زندانیان سیاسی و روحانیون تبعیدی بعمل آوردند. مجموعه این تلاش‌ها باعث شد علاوه بر آزادی زندانیان به تدریج فضای سیاسی باز و جنبش اجتماعی در عرصه‌های مختلف تقویت شود.

بسیاری از دانشجویان در کنار فعالان سیاسی در آن زمان به زندان افتاده بودند، در این شرایط فرصتی فراهم آمد تا بر حکومت در راستای آزادی آنها فشار آورده شود. در این فرصت برنامه‌های مختلف سیاسی از جمله برگزاری اجتماعات اعتراضی و سخنرانی‌ها در کشور برگزار ‎شد. از یک سو در تهران هم جریانات چپ برنامه داشتند و از سوی دیگر در مسجد قبا سخنرانی مهندس بازرگان در حضور جمع بسیاری برگزار می‎شود. [2]

اقدام موثر دیگر در این شرایط مذاکره با مقامات سفارت آمریکا، دبپلماسی انقلاب بود، که در جلسه‌ شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در اسفند سال 1356  بررسی و تصمیم‌گیری شد. در این جلسه این سوال مطرح شد که به رغم توانمندی جنبش اجتماعی آیا با حضور مقامات و نیروهای نظامی آمریکا که در همه عرصه‌های مدیریت کشور حضور دارند آیا عبور از استبداد امکان پذیر است؟ از اردیبهشت 1357 مذاکرات انجام شد.  هدف مذاکرات کاهش و یا حذف حمایت امریکا از رژیم شاه بود تا شرایط تحولات در ایران و عبور از استبداد تسهیل شود.

در انقلاب اسلامی 1357 دو عامل مهم تاثیر گذار بودند. رهبری منفی انقلاب عملکرد شخص محمدرضا شاه بود که در ایجاد انسداد سیاسی در کشور و بروز انقلاب نقش اساسی داشت.[3] عامل دوم نقش ایجابی و رهبری آقای خمینی در بسیج جامعه مذهبی ایران با طرح مطالبات تاریخی مردم از انقلاب مشروطه در نوفل‌لوشاتو در بام رسانه‌های جهانی بود. مجموعه اقدامات در مدیریت جنبش اجتماعی بین سال‌های 1354 تا 1357 و عوامل تاثیر گذار زمینه‌های انقلاب 1357 را فراهم ساخته است. بدون تردید تدبیر مدیران انقلاب استفاده از فرصت حقوق بشر کارتر و پیگیری آزاد سازی زندانیان و تبعیدیان و باز شدت تدریجی فضای سیاسی نقش موثری در تقویت جنبش اجتماعی و پیروزی انقلاب داشته است.

 اما با توجه به این که مستندات مذاکرات دیپلماسی انقلاب و خاطرات ترنر رئیس سازمان سی آی ا نشان می‌دهند که کارتر تا اواخر از رژیم شاه و حتی حضور بختیار حمایت می‌کردند و نهایتا با توجه به گسترش جنبش اجتماعی و شرایط شاه، کارتر و سران سایر کشورها  اجبارا با پذیرش واقعیات، در کنفرانس گوادالپ تصمیم به خروج شاه از ایران و پذیرش واقعیت انقلاب شدتد.

آیا مواجهه انقلابیون با کارتر پس از انقلاب و مخصوصا تسخیر سفارت درست بود و عملا به تقویت جریان‌های تندروی آمریکایی و اسرائیلی علیه ایران منجر نشد؟

بله، آمریکا، انگلیس و اسرائیل که در پی انقلاب 1357 از ایران خارج شدند، برای حفظ منافع خود در منطقه و به ویژه موقعیت ژئوپولتیکی ایران، طبیعی است که بیکار ننشیند. این موضوع نیاز به بحث طولانی دارد و من از آن عبور می‌کنم. بطور اختصار در اشغال سفارت آمریکا در 25 بهمن 1357 و سپس در 13 آبان 1358 اسناد تاریخی نشان می‌دهند که به دست خود ما برای تامین منافع خودشان نقش ایفا کردند. در 13 آبان 1358 مساله بیماری شاه مطرح بود و با توجه به تجربه کودتای 28 مرداد خاطره‌ای بود که این نگرانی را فراهم می‌کرد که شاه بتواند برنامه‌ای برای بازگشتش فراهم کند و آمریکایی‌ها به دنبال 28 مرداد دیگری بعد از انقلاب باشند. بنابراین فرایند عملکرد آمریکا و سیاست های آن بخش مهمی از تاریخ انقلاب است و نیاز به تفسیر و تحلیل بیشتری دارد و تنها به برخی نکات مهم اشاره می‌کنم.

وقتی احتمال سفر شاه به آمریکا مطرح میشود، سالیوان سفیر آمریکا در ایران نامه‌ای به ونس وزیر امور خارجه آمریکا می‌زند که اگر شما شاه را به آمریکا ببرید سفارت آمریکا در ایران اشغال خواهد شد. همین گزارش را ونس به رئیس جمهور آمریکا کارتر می‌دهد که اگر شاه به آمریکا بیاید سفارت آمریکا اشغال خواهد شد. بعدها هم البته مشخص شد که با برنامه‌ریزی نئوکانها با مدیریت برژینسکی، راکفلر و برخی چهره های جمهوریخواه آمریکایی دیگر که با شاه و خانواده او ارتباط داشتند، کارتر را مجبور کردند که شاه را در آمریکا بپذیرد. در این شرایط جمعی از دانشجویان پیرو حط امام در اعتراض مدنی به این اقدام، البته با مشورت آقای موسوی خویینی‌ها، تصمیم می‌گیرند برای دو یا سه روز سفارت آمریکا را اشغال کنند.

 این یک بخش مساله است که نقش آمریکایی‌ها در اشغال سفارت را نشان می‌دهد و سمت دیگر در داخل ایران بود، قبل از مصاحبه آقای خمینی، آقای موسوی خوئینی‌ها به احمد آقا می‌گویند که دانشجوها اینجا آمدند و نظر امام چیست. آقای خمینی در جواب می‌گویند موافق هستند که دانشجوها بمانند. دوشنبه صبح احمدآقای خمینی وارد سفارت می‌شوند و آقای موسوی خوئینی‌ها هم آنجا هستند. آقای خمینی به رغم اظهار نظری که عصر یکشنبه در دیدار با آقای دکتر یزدی که گزارش سفر دولت موقت به الجزیره را می‌دهند روز دوشنبه بعد از ظهر اعلام می‌کنند که دانشجویان بایستند و کارشان انقلاب دوم است.

مرور سریع رخدادهای پس از اشغال سفارت آمریکا نشان می‌دهند که علاوه بر نقش آمریکا، روسیه شوروی و حزب توده هم در این اشغال نقش داشته‌اند، و به رغم تلاش‌های انجام شده برای مذاکره و آزادی گروگان‌ها که در سوابق تاریخی کاملا مشخص است، اشغال سفارت آمریکا که قرار بود دو یا سه روز باشد، 444 روز ادامه پیدا می‌کند و نهایتا منجر به قرار داد الجزایر و سقوط کارتر و ریاست جمهوری ریگان می‌شود و پیامدهای آن را در تحولات چهار دهه گذشته ایران از جمله 8 سال جنگ تحمیلی و امروز در منطقه  شاهد بوده‌ایم. [4]

* مصاحبه خبرنگار رورنامه هم میهن با محمد توسلی دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران؛ 20/10/1403

 

 

 



[1] برای تفصیل رخدادهای سالهای 54 تا 57 به دفتر اول جلد نهم اسناد نهضت آزادی ایران و سایر منابع از جمله جلد اول خاطرات محمد توسلی، انتشارات کویر، مراجعه شود.

[2] برای تفصیل تشکیل و اقدامات «جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر» به دفتر دوم جلد نهم اسناد نهضت آزادی ایران مراجعه شود.

[3] برای مستندات این بخش از جمله به خاطرات تاریخ شفاهی مدیران قبل از انقلاب که در دانشگاه هاروارد آمریکا تهیه و منتشر شده، مراجعه شود.

[4] برای تفصیل تحلیل اشغال سفارت آمریکا و مستندات آن به مصاحبه‌ها و یادداشت‌های منتشر شده در مجموعه آثار از جمله گزارش نشت علمی با حضور علرضا شجاعی زند و محمد توسلی در پژوهشکده امام خمینی با عنوان «در نشست علمی –تجلی خشم ملی در تسخیر لانه جاسوسی»، منتشر شده در سایت جماران و همچنین جلد هشتم مجموعه آثار -29/08/1401، مراجه شود.   

Saturday, January 4, 2025

پیام تسلیت نهضت آزادی ایران به مناسبت درگذشت دکتر رضا رئیس طوسی

 

بسمه تغالی

 

انا لله و انا الیه راجعون

 

درگذشت شادروان دکتر رضا رئیس‌طوسی (1403-1315)، از پویندگان راه آزادی و عدالت و از استادان برجسته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و از اعضای اولیه نهضت آزادی ایران و از نخستین اعضای‌ سازمان مجاهدین خلق و متعلق به خانواده روشن‌فکری دینی و ملی-مذهبی ایران را به خانواده محترم به ویژه فرزندان عزیز آن مرحوم، خانم سارا و آقای علی رییس‌طوسی و همچنین به برادر بزرگوارشان آقای مهندس جواد رئیس‌طوسی و دوستان و هم‌فکران‌شان تسلیت می‌گوییم.

شادروان دکتر رئیس طوسی از اعضای فعال انجمن های اسلامی دانشجویان در داخل و خارج از کشور و از اعزام شدگان یاران نهضت آزادی به کشور مصر برای آموزش نظامی در سال 1344 و از یاران شهید محمد حنیف نژاد و شادروان عزت‌الله سحابی و از اعضای ارشد ملی-مذهی بود. او صاحب پژوهش‌های گسترده در زمینه سیاست های نفتی از جمله کتاب «نفت» و تألیفات مستند مانند « زوال نطام  اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار» را می‌توان نام برد.

از خداوند رحمان برای خانواده محترم رئیس‌طوسی آرامش و سلامت و برای آن شادروان آمرزش و رحمت بیکران خواستاریم

 

نهضت آزادی ایران

16/10/1403