روشنفكر متعهد
محمد توسلي
درباره نامه 400 فعال دانشجويي كه طي
چند روز گذشته منتشر شده كمتر بحثي مطرح شده است و نياز است درباب اهميت اين نامه
نكاتي بيان شود. نامهاي كه اين بار مخاطبان خود را نه از درون حاكميت، بلكه در
جامعه مدني برگزيده است. مخاطبان خود را نه از درون حاكميت، بلكه در جامعه مدني
برگزيده است. مخاطبان نامه دانشجويان " روشنفكران حوزه عمومي" هستند و
بايد در ابتداي امر تعريفي از چنين مفهومي ارائه داد. به نظر ميرسد كه اين نامه
با نگاهي جامعهشناسانه تهيه شده است و نويسندگان آن بيشتر چنين رويكردي را
برگزيدهاند و نگاه آن به سير جامعهشناسي در غرب است. به هر حال در 200 سال اخير
در غرب نهاد كليسا از ساخت سياست كنار زده شده و مردم صاحب راي شدند و حقوق
شهروندي پديدار شد. با توجه به اين حقوق تقريبا تمام مردم در سپهر عمومي احساس
مشاركت ميكنند و با همين رويكرد است كه تاثيرگذار هستند.
اما در كشور ما لااقل
از دوره مشروطه به بعد ما با چالشهايي متفاوت روبهرو بوديم. وجود خلق وخوي
استبدادي در فرهنگ و حاكميت اقتدارگرا در گذشته باعث شده تا مردم هميشه نگاهي به
بالا داشته باشند و منتظر تصميمها باشند. در دوراني هم كه به تدريج جمعي از
روشنفكران ما افكار متفاوتي را از غرب وارد ايران كردند، شاهد تغيير ديدگاهها در
اين زمينه بوديم. آنها سعي كردند با تفكرات خود كمكي به تغيير فضاي جامعه كنند كه
حضور آنها بسيار كمرنگ بود. به همين دليل در سالهاي بعد واژه روشنفكر متعهد نسبت
به سرنوشت مردم خود بيتفاوت نبود و برخي با نگاه ماركسيستي آن را تعريف ميكردند
و برخي با نگاه ملي و مذهبي به اين مسئله توجه كردند.
خصوصاً از دهه 20 به بعد بود
كه روشنفكران ديني حضور بيشتري دارند و هم به فرهنگ بومي جامعه ما كه فرهنگ مذهبي
است توجه دارند و با توجه به مسائلي كه در فرهنگ بومي مردم وجود داشت، سعي كردند
با زدودن آن زمينههاي ايجاد حساسيت در عرصه عمومي و جلب مشاركت مردم را فراهم كنند.
بنابراين با اين سابقه بايد به دو دوره فعاليت اشاره كنم. يك دوره فعاليت جنبش ملي
شدن صنعت نفت بود كه وقتي براي حقوق شهروندي و مردم ارزش قائل شدند، حضور آنها در
عرصه عمومي بسيار تاثيرگذار شد و دوره ديگر ابتداي انقلاب اسلامي بود. اگر بخواهيم
جمعبندي كنيم با توجه به چنين فرهنگي در 200 سال اخير، روشنفكران كمتر در عرصه
عمومي مشاركت كردهاند.
اما در آموزههاي قرآني هم رسالت پيامبران در عرصه عمومي
تعريف شده است. بخصوص در آيه 25 سوره حديد خيلي روشن تصريح ميشود: " لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا
بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ
النَّاسُ بِالْقِسْطِ" همانا ما پيغمبران خود را با ادله و معجزات فرستاديم و
با ايشان كتاب و ميزان عدل نازل كرديم تا مردم به راستي و عدالت گرايند. اين آموزههاي
قرآني و تجربه بشري براي جامعه زمينه را براي اين احساس عمومي فراهم كرده است تا
نسبت به چالشها و بحرانها حساسيت داشته باشند.
اگرچه طي دو قرن اخير فضاي جامعه ما با
توجه به فرهنگ استبدادي به گونهاي نبوده تا مردم در سپهر عمومي حضور داشته باشند
و در اصلاح جامعه مشاركت كنند. مسئله ديگر اين است كه چرا نويسندگان اين نامه به
جاي حاكميت، روشنفكران را مخاطب قرار دادهاند. به نظر من اين نگاه كاملاً واقعبينانه
است و اين بحثها در چهار دهه گذشه هم مطرح شده است و خود من بارها توضيح دادهام
كه رويكردها بايد جامعه محور باشد و بايد كوشش كنيم تمام ظرفيت را براي حضور احزاب
و گروههاي مختلف فراهم كنيم تا بتوانيم جامعه را در سپهر عمومي بسيج كنيم تا راحتتر
با مشكلات روبرو شود. اگر بخواهيم به طور مصداقي اين بحث را مطرح كنيم بايد به دوم
خرداد برگرديم. انتخاب آقاي خاتمي در دوم خرداد سال 1376 گامي بلند بود، اما به تدريج بخشي از اصلاح طلبان به اين نتيجه
رسيدند كه تنها در قدرت است كه ميتوان اصلاحات را پيگيري كرد و فراموش كردند كه
اساس برنامه بايد در جامعه مدني و عرصه عمومي شكل بگيرد. متاسفانه برخي هم در اين
راه قدرت به فساد آلوده شدند. همين امر است كه اين نامه فعالان دانشجويي را مهم
جلوه ميدهد. اين تغيير نگاه به جامعه بين فعالان دانشجويي را كه طي سه دهه گذشته
نگاهشان به اصلاحات از طريق قدرت بود، بايد به فال نيك گرفت. مسئله بعدي كه در
اين نامه به آن اشاره شد، بازبيني در فرآيندهاي اصلاحات است كه ما بارها روي اهميت
اصلاح اصلاحات تاكيد كردهايم. از ابتداي انقلاب اسلامي هم اين نگاه در ما هم وجود
داشت و نگاه اصلاحي آن در دوم خرداد سال 1376 به ثمر نشست. اميدوارم اين نگاه
دانشجويان در جامعه بتواند به وظيفه خودش عمل كند.
در پايان خظابم به نويسندگان اين نامه
است كه با ابتكارشان اين مسئله را در سپهر عمومي مطرح كردند اگر بخواهيم زمينه را
هم براي سازماندهي روشنفكران در نهادهاي مدني و هم تقويت جنبش اجتماعي ايران فراهم
كنيم مهمترين بحث، آزادي و حاكميت قانون است. اين ارزشها ميتواند محورهاي تلاشهاي
مشترك جامعه مدني ما باشد.
منبع: سازندگی – 21
آبان 97
No comments:
Post a Comment