متن پاسخ محمد توسلی به سوالات خبرنگار نشریه ای که از
انتشار آن منصرف شد:
چرا حجاب اجباری خلاف مبانی اسلامی
است
*
با توجه به تجربه و اطلاعات شما
روند قانونی شدن حجاب را از زمان انقلاب، زمان جنگ و بعد از آن چگونه بوده؟ (روایتی
از آن روزها)
در جریان انقلاب 57 مساله حجاب مطرح نبود. هم آقای خمینی در نوفل
لوشاتو مطالبات تاریخی مردم را که آزادی و دموکراسی و جمهوریت بود در سخنان
خودشان برجسته کردند و در دیدار خصوصی که
داشتند تصریح کردند منظور از حجاب چادر نیست همین روسری و لباسی که شما دارید ( مخاطب
خانم دکتر یزدی و چند دختر جوان که حضور داشتند و عکس های آن منتشر شده)، مورد نظر
است.
در اجتماعات و تظاهرات سال های 56 و 57 نیز هرگز مساله حجاب خانم ها
که حضور پر رنگ داشتند مطرح نبود. خانم ها با چادر، با روسری و بدون روسری در
اجتماعات حضور داشتند. اتفاقا با توجه به فرهنگ دیرین ایرانیان، خوب به خاطر دارم برخی
خانمهای دانشجو که افکار چپ مارکسیستی داشتند و معمولا بدون روسری بودند در آن
اجتماعات خودشان با روسری مشارکت میکردند.
اما در همان 15 اسفند 57 آقای خمینی برای اولین بار ضرورت حجاب خانم
ها را به ویژه در ادارات مورد تاکید قرار دادند؛ که بلافاصله با واکنش خانمها، شخصیتها
و گروه های اجتماعی روبرو شد. آیت الله طالقانی در سخنانی که در اطلاعات 20 اسفند
منتشر شد گفتند: «حجاب اسلامی یعنی حجاب وقار، حجاب شخصیت. ساخته من و فقیه نیست.
نص صریح قرآن است. آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است، شخصیت انسانی و ملیاش
در کشور... اسلام، قرآن و مراجع دینی میخواهند زنان ما شخصیت شان حفظ شود. اصل
مساله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مساله چادر هم نیست»
طالقانی ضمن مصاحبهای تصریح میکنند: « وقتی در اصل دین اجبار نیست
نمیتوان در فرع اجبار کرد.... وقتی برای زن های مسلمان در حجاب اجباری نیست، چه
رسد به اقلیت های مذهبی».
مهندس بازرگان هم در یک ویدئو کوتاه در نقد حجاب اجباری گفت: «حجاب
اگر تحمیل شود پیش خدا ارزشی ندارد ....چادر و روسری که با تحمیل بر سر زنان برده
شود از صدتا بیحجابی هم بدتر است..».
این تقابل دو نگاه اسلام سنتی و اسلام رحمانی همراه با تظاهرات و
اجتماعات گسترده زنان و اظهار نظر شخصیت های مختلف ادامه داشت و عملا از سال 59 به
ویژه پس از رخداد خرداد 60 که فضای سیاسی کشور بسته شد، قانون حجاب اجباری در 18
مرداد 1362 در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و براساس آن در ادارات و اماکن
عمومی مورد عمل قرار گرفت.
*
فضای جنگ بر این موضوع موثر بوده؟
بله، جریان محافظهکار با دیدگاه اسلام سنتی از فضای جنگ بهره گرفت و
کوشش کرد آن دیدگاه را نه تنها
در عرصه عمومی بلکه در فضای آموزشی و رسانه ها گسترش دهد. اما نتیجه این تلاش ها که
با سرمایهگزاری های بسیار سنگین در حوزهها دینی و رسانه ها انجام شده است، از
جمله در مدارس، امروز در عرصه عمومی و حضور گسترده دانش آموزان دختر و پسر بدون
روسری، که در فضای مجازی منتشر شده و وضعیت حجاب بانوان در سطح عمومی جامعه، شاهد آن هستیم.
*
در مورد ماجرای حجاب، تصویری از
شرایط این روز وجود داشت؟
پیگیری اجرای قانون حجاب در چهار دهه گذشته فراز و فرود داشته است.
در دوران اصلاحات پس از سال76 فضا آرامتر بود اما در دوران دولت های محافظه کار
احمدی نژاد و امروز در دولت یکدست آقای رئیسی بیشتر مورد توجه است. امروز ما پیامد
های اجتماعی آن دیدگاه اسلام سنتی را در جامعه شاهد هستیم.
*
آیا فشارهای امروز نشانه خاصی دارد؟
تشدید اقدامات «گشت ارشاد» در دولت رئیسی بطور طبیعی بر مبنای قانون
مصوب و دیدگاه اسلام سنتی عمل می شود. اما در شرایط بحرانی کنونی جامعه که در عرصه
های داخلی و بین المللی جامعه با بحران
های جدی به ویژه در زمینه معیشتی و اقتصادی روبروست به نظر می رسد دو جریان این
برنامه را تقویت میکنند. جریانی که میخواهد با مشغول کردن مردم به موضوع حجاب
سایر مسایل جدی در ذهنیت جامعه به دست فراموشی سپرده شود. اما جریان دیگری که
نفوذی هستند به دنبال تشدید بحرانهای داخلی و نارضایتی عمومی جامعه هستند تا
نهایتا زمینه براندازی نظام و فروپاشی جامعه که برنامه راهبردی مشخص بیگانگان است
فراهم شود. واقعیت امر کاملا مشخص نیست؛ اما آیا با رشد و آگاهی جامعه در طول چهار
دهه گذشته که به تعبیر برخی جامعه شناسان تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه و آگاهی
از ریشه مشکلات به اندازه دو یا سه قرن قرون وسطی شکل گرفته، آیا چنین اقداماتی می
تواند انحراف در جنبش اجتماعی ایران پدید آورد؟
*چه راه حلی برای حل مشکل حجاب وجود دارد؟
به نظر بنده حجاب مساله فرعی است، برای حل مشکلات کلان کشور باید به
ریشه اصلی مشکلات کشور توجه شود. پس از انقلاب بجای چشم اندازی که آقای خمینی در
نوفل لوشاتو با توجه به مطالبات تاریخی ملت ایران یعنی آزادی، استقلال، جمهوریت بر
پایه ارزش های اسلامی برای جمهوری اسلامی ارایه دادند و اکثریت قاطع ملت ایران
(بیش از 98 درصد) با استناد آنها به جمهوری اسلامی رای دادند و در پیش نویس قانون
اساسی که در دولت موقت نهایی و مورد تایید آقای خمینی هم قرار گرفت، با همان
مطالبات هماهنگ بود. اما در مرحله بعد اصل ولایت فقیه و سپس اصل ولایت مطلقه فقیه
به قانون اساسی اضافه شد و همان دیدگاه اسلام سنتی در چهار دهه گذشته بر مدیریت
جامعه کم و بیش حاکمیت داشته که امروز شاهد پیامدهای آن در عرصه های داخلی و بین
المللی هستیم.
یک راه حل درون حوزوی و کم هزینه راهکار «پارادایم شیفت» است که قبلا
در نوروز سال 1397 ارایه دادهام که فایل تصویری آن در دسترس است. بطور خلاصه تحول
از دیدگاه اسلام سنتی به دیدگاه اسلام رحمانی بر پایه آموزه های محکم قرآنی است.
در این صورت نهاد دین طبق آیات قرآنی در عرصه عمومی و مدیریت جامعه طبق اصل 56
قانون اساسی در اختیار مردم قرار میگیرد.
در آثار مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی و سایر روشنفکران دینی
مبانی اسلام رحمانی قابل دسترسی و مطالعه است. به لحاظ تجربه تاریخی در دیدگاه اسلام
رحمانی از جمله با عملکرد امام موسی صدر از چند دهه قبل در لبنان شاهد هستیم که در
ادامه آن امروز با حضور سید حسن نصرالله هم در فضای نهادهای وابسته به شیعیان
لبنان آزادی کامل حجاب وجود دارد و همه با احترام متقابل همکاری دارند. نمونه های
دیگر در کشورهای مالزی و ترکیه است که خانم های با حجاب کامل و سایر خانم ها که
مقید به حجاب عرفی نیستند کاملا در عرصه های علمی و اجتماعی تعامل و همکاری دارند.
چرا ما در جامعه ایران نتوانیم چنین الگوهای موفقی را که با مبانی
اسلامی و قرآنی و منافع ملی و سوابق تاریخی ما ایرانیان هماهنگ است بکار نگیریم و
به چالش های کنونی خاتمه ندهیم؟
*ممکن است به برخی از مبانی قرآنی اسلام رحمانی و تجربه تاریخی اشاره
داشته باشید؟
به لحاظ تاریخی میدانیم که در زمان پیامبر اسلام(ص) و حکومت امام
علی (ع) هرگز اجباری در حجاب آن هم در آن دوران و شرایط زیستی وجود نداشته است.
اثر ارزشمند «حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص) که به کوشش جناب امیر حسین ترکاشوند در
سال 1389 در فضای مجازی منتشر شده بطور مستند این سوابق تاریخی را نشان میدهد.
اما آیات زیادی در قرآن این واقعیت را متذکر می شود که رسالت
پیامبران ارایه راهکارها و آگاهی بخشی است تا خود انسان با اختیار و آزادی به آنها
عمل کند. «و ما علی الرسول الا البلاغ المبین.»؛ رسالت پیامبر فقط ابلاغ راهکارها
و آگاهی بخشی است. «و ما انت بجبار» ای پیامبر؛ در راستای ابلاغ این راهکارها تو
نباید به زور آنان را وادار کنید.
آیه محکم قرآنی که در این زمینه به دفعات نقل شده است بخشی از آیه
256 سوره بقره است: «لا اکراه فی الدین» در پذیرش و اجرای دین ازجمله احکام آن
نباید اجباری باشد. اما کمتر ادامه این آیه که پیام راهبردی دارد و بخشی از سه آیه
معروف به آیه الکرسی آست (آیات 255 تا 257 بقره) اشاره شده است .
لاَ إِکرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ
فَمَن یَکفُر بِالطَّاغُوتِ وَیُؤمِن بِاللّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ
الوُثقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (256)
در پذیرش دین اکراه و اجباری نیست؛ (زیرا) فقط راه کمال و تعالی
انسان از راه تباهی و گمراهی مشخص شده است، (و مانع انسان از بهره مندی این
راهکارها) طاغوت ها و امرای خودکامه هستند و هرکه آنها را انکار کند و به خدا
ایمان آورد، به دست آویزی محکم تر چنگ زده است که هرگز گسستنی نیست و خدا شنوا و
داناست.
این آیه به وضوح نشان میدهد درجامعهای که آزادی نباشد و انسان در
جایگاه طبیعی خود قرار نداشته باشد انسان نمیتواند راه رشد و کمال و تعالی خود را
طی کند. به عبارت دیگر راه بهشت و تعالی انسان و جامعه از طریق جامعه ای میسر است
که انسان از کرامت و حقوق انسانی خود برخوردار باشد. به همین مناسبت مهندس بازرگان
این جمله تاریخی را دارد که: «در جامعهای که آزادی نباشد خدا هم پرستیده نمی
شود».
No comments:
Post a Comment