Monday, September 25, 2023

مواضع و هشدارهای نهضت آزادی در دوره جنگ تحمیلی

 

پاسخ محمد توسلی به سوالات خبرنگار فصلنامه خاطرات سیاسی:

مواضع و هشدارهای نهضت آزادی در دوره جنگ تحمیلی

نهضت آزادی به عنوان یکی از جریان های فعال در سال های نخست انقلاب، در کنار دیگر جریان ها دارای مواضعی خاص نسبت به جنگ بود.... به جهت بررسی این مواضع با مهندس محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، گفتگو کردیم که در ادامه مشروح آن را تقدیم خوانندگان خاطرات سیاسی می‌کنیم.         

 

*آیا نهضت آزادی از زمان حضور در دولت موقت نسبت به احتمال جنگ مطلع بود؟

در دولت  موقت به ویژه آقای دکتر ابراهیم یزدی با شناختی که از تحولات پس از تجربیات سایر انقلاب‌ها داشتند جنگ تحمیلی را هم قابل پیش بینی و هم قابل پیشگیری می‌دانستند. زیرا تجربه چنین انقلاب‌های ملی نشان داده بود که با سه بحران روبرو خواهند شد: ایجاد بی‌ثباتی، نفوذ خزنده عوامل بیگانه در ساختارهای قدرت و حمله نظامی از برون مرزها. انقلاب اسلامی 57 نیز با این سه بحران روبرو شد. بی‌ثباتی‌هایی که از همان ابتدا شاهد بودیم، نفوذ عوامل بیگانه که در چهاردهه به دفعات رسما اعلام شده و جنگ تحمیلی 8 ساله که در عرصه‌های مختلف جامعه ما را متاثر ساخته است.

در بین کشورهای همسایه ایران فقط کشور عراق بود که با امضای قرارداد 1975 الجزایر از موضع ضعف و شرایط منطقه‌ای چنین انگیزه و ظرفیتی را داشت. به همین مناسبت پس از پیروزی انقلاب به رغم پذیرش رسمی انقلاب و حفظ روابط دیپلماتیک به دفعات به روستاهای مرزی ایران از جمله دهات سردشت و اورامات حمله را آغاز کرد.

   
*چه اقداماتی پیش از جنگ به خصوص‌در زمان دولت موقت و وزارت شهید چمران انجام شد؟

در دولت موقت موضوع حملات نظامی عراق در شورای امنیت ملی مورد بررسی قرار گرفت. یک پیشنهاد اعزام نیروهای ارتش برای مقابله با ارتش عراق بود. دکتر ابراهیم یزدی با ارایه تحلیلی از شرایط ارتش این پیشنهاد را به مصلحت ندید و راه حل دیپلماتیک و مذاکره را توصیه کرد که مورد موافقت مهندس بازرگان و سایرین قرار گرفت. سفیر عراق به نخست وزیری احضار شد و با پیگیری مذاکرات و اقدامات دکتر جمشید حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی نهایتا دولت عراق عذرخواهی کرد و روابط عادی شد.[1]

اما پس از اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58 و پذیرش استعفای دولت موقت علاوه بر انگیزه‌های دولت عراق، برنامه راهبردی سایر کشورها به ویژه آمریکا و اسراییل و برخی ازکشورهای منطقه در تقابل با انقلاب اسلامی ایران و همچنین تحریکاتی که از سوی مقامات جمهوری اسلامی در عراق و کشورهای منطقه صورت می‌گرفت زمینه های حمایت از حمله عراق به ایران و آغاز جنگ تحمیلی را در 31 شهریور59 فراهم ساخت.   


*
نخستین موضع نهضت نسبت به شروع جنگ چه بود؟

اولین واکنش رسمی نهضت آزادی ایران صدور بیانیه مورخ 14 مهر 1359 است که طی آن حمله عراق به ایران محکوم شده و از نیروهای ارتش، سپاه  و بسیج نیروهای مردمی برای ایستادگی در قبال تجاوز عراق حمایت شده است و یادآوری شده است همانطور که در انقلاب اسلامی 57 مردم در کنار هم قرارگرفتند در این تجاوز نیز همه ملت ایران از تجاوز به سرزمین ایران دفاع خواهند کرد. بعلاوه نقش مهم آقای خمینی رهبر انقلاب در بسیج توده های مذهبی جامعه در جنگ قابل توجه است.


*
نیروهای نهضت در چه قالبی به جبهه میرفتند و چه تعداد نیروی نهضت. در جبهه ها حضور داشتند؟

پس از انقلاب که رهبران وکادرهای اصلی نهضت آزادی در خدمت دولت موقت و مدیریت انقلاب بودند فرصت توسعه تشکیلاتی نداشتند اما تمام نیروی مدیریتی خود را صرف حمایت و پشتیبانی از جبهه‌های جنگ کردند. شهید دکتر چمران ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد که نقش راهبردی در جلوگیری از تجاوز ارتش عراق و حفظ خوزستان گردید. بنده در مدیریت شهر تهران تمام ظرفیت کارکنان شهرداری و انجمن‌های محلی شهر را به عنوان ستادهای پشتیبانی جنگ، هماهنگ با ستاد سازمان بسیج، برای آمادگی شهر تهران در دوران جنگ و کمک به جبهه‌های جنگ سازماندهی کردم.[2] سایر کادرهای نهضت نیز در فرصت هایی در جبهه حضور داشتند که خود در خاطرات خودشان گزارش کرده‌اند.


*
آیا شخصا در جبهه حضور داشتید؟

بله، پس از پایان دوره مسئولیت مدیریت شهر تهران بلافاصله در اسفند 59 همراه با آقای دکتر کمال خرازی برای دیدار از جبهه‌ها به مناطق جنگی رفتیم، در ستاد جنگ های نامنظم با شهید دکتر چمران دیدار و گفتگو داشتیم و در جریان چالش ها و کارشکنی های مقامات در فعالیت ستاد قرار گرفتیم و سپس به جبهه خرمشهر و آبادان رفتیم که شرح تفصیلی این دیدارها و رخدادها در خاطراتم آمده است.[3] در بازگشت به اهواز شهید دکتر چمران پیشنهاد کرد مسئولیت واحد مهندسی ستاد جنگ‌های نا منظم را بپذیرم. من با استقبال از این پیشنهاد پذیرش آن را ، با توجه به مشکلات زیادی که خود ایشان در ستاد روبرو بود، موکول به موافقت شورای عالی دفاع کردم. البته بعدا اطلاع دادند که شورا موافقت نکرده است.   


*
در زمینه ازادسازی خرمشهر موضع شما چه بود و با کدامیک از مقامات در این‌باره گفتگو داشتید؟

تا پیروزی خرمشهر نهضت آزادی ایران از جمله در بیانیه 15 فروردین 1360 همواره از ایستادگی در قبال تهاجم نظامی عراق حمایت کرد: «ما باید نشان دهیم تا یک سرباز اجنبی در خاک میهن اسلامی ما باقی است هرگز سلاح ها را به زمین نخواهیم گذاشت و کمترین سستی، کاهلی و یا تردیدی در ادامه جنگ به خود راه نخواهیم داد». در این مقطع در باره شرایط پذیرش آتش‌بس و رسیدگی به متجاوز جنگ و مذاکره برای رفع اختلافات بر اساس توافقنامه 1975 الجزایر توصیه هایی به شورای عالی دفاع شده است.  


*
موضع نهضت آزادی نسبت به پایان جنگ چه بود؟

بعد از آزاد سازی خرمشهر نهضت آزادی، با تحلیل شرایط ایران و عواملی که در تحمیل جنگ علیه ایران مشارکت داشتند، تداوم جنگ را در راستای منافع ملی ارزیابی نمی‌کرد. تا اواخر سال 63 با ارسال نامه‌های تحلیلی خصوصی برای شورای عالی دفاع و نامه های محرمانه برای آقای خمینی پیگیری لازم را برای خاتمه جنگ انجام داد. اما با توسعه جنگ و تشدید مخاطرات تا اردیبهشت سال 67 کوشش کرد در قالب 53 نشریه تحلیلی و آموزشی بصورت علنی به وظیفه آگاهی بخشی خود عمل کند. این نشریات که در اسناد نهضت آزادی ایران قایل دسترسی است، بر اساس اظهار نظر برخی از کارشناسان نهادهای نظامی از دقیق‌ترین اسناد دوران جنگ تحمیلی است.

در این فرصت صرفا به چند مورد اشاره می‌کنم:

1-در قطعنامه پنجمین کنگره نهضت آزادی ایران در اسفند سال61 این چنین آمده است: «بعد از فتح خرمشهر که موقعیت ممتازی در جهت نظامی، سیاسی و... برای ایران پیدا شده و خصم خود را ناچار دیده بود راه توبه و تسلیم پیش‌گیرد و همسایگان حاظر شده بودند تضمین‌هایی بدهند، دولت می‌توانست به مصداق آیه کریمه
«
وَ إِن جَنَحُوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَها وَ تَوَکَّل عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ»[4] (61/ انفال) از فرصت‌های مناسبی که برای اتخاذ و اعمال خط مشی‌های موثر جهت ختم موفقیت آمیز جنگ فراهم شده بود استفاده کرده و مطابق مصالح و منافع ملت ایران اقدام نماید.»

2-در مجلس شورای اسلامی نیز نمایندگان واقعی ملت همین دغدغه و ضرورت خاتمه دادن به جنگ تحمیلی بیگانگان را با ارسال نامه‌های متعدد به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس برای برگزاری جلسه غیر علنی در باره جنگ دنبال کردند. از جمله دکتر سحابی طی نطق خود و همچنین 5 تن از نمایندگان مجلس عضو نهضت آزادی ( یدالله سحابی، مهدی بازرگان، احمد صدرحاج سید جوادی، ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان) در 23 اسفند 61 طی نامه‌ای به رئیس مجلس همین درخواست که مطالبه عمومی بود را پیگیری کردند، اما توجهی نشد.

3-سرانجام مهندس بازرگان نامه محرمانه‌ای در تاریخ 3 اسفند 62 به رهبر انقلاب در باره وضعیت جنگ نوشتند و درآن متذکر شدند که: «پیامدهای جنگ تحمیلی چهار ساله به شرایط وحشتناک‌تر از جنگ جهانی میرساند...نظر ما تغییر کلی سیاست جنگی و برنامه از نفی به اثبات و از تخریب و تجاوز به امنیت و دفاع است و استقبال از صلح شرافتمندانه و از سازندگی و استقلال و آزادی...»

4-با توجه به تشدید بحران تداوم جنگ تحمیلی در مرداد 1363 اولین نشریه تفصیلی آگاهی بخش بصورت علنی با عنوان «تحلیلی پیرامون جنگ وصلح» منتشر شد و در آن به «جنگ و صلح از دیدگاه عقیدتی» و «جنگ و صلح از دیدگاه سیاسی و اقتصادی» پرداخته و پیامدهای ادامه جنگ و مخاطرات آن تبیین شده است.

5-در ادامه این تلاش‌های آگاهی بخش می‌توان به عناوین چند نشریه راهبردی دیگر اشاره کرد: «توضیحاتی پیرامون مذاکره، آتش‌بس و صلح» در تیرماه 64 ، «بیانیه پایان جنگ عادلانه جنگ بی‌پایان» در اول دی64، «بیانیه روزنه‌های امید (در زمینه جنگ) در20 اسفند 64 و در ادامه نشریه‌ای با عنوان «پیام به رهبر انقلاب پیرامون مسئله جنگ» در 5 شهریور 65. با تاکید بر چند محور زیر منتشر شد:        

     «ما وقتی به عنوان یک ایرانی مسلمان احساس می‌کنیم کشورمان به بیراهه و پرتگاه می‌رود و از اسلاممان استنباط‌های خلاف و خطرناک شده و این آیین سلم و رحمت در چهره خشم و خشونت به دنیا معرفی می‌گردد نمی‌توانیم به انتظار فرج غیبی سکوت کرده عافیت را به رضای خدا و خطر دنیا ترجیح دهیم»

    «از طرف دیگر رهبر انقلاب.... تصمیم‌گیری‌های مربوط به جنگ را مختص به خود دانسته چنین تشخیص داده‌اند که هدف و برنامه اصلی و نهایی انقلاب و نظام ما جنگ اسلام با کفر جهانی و ستیزه‌گری مستضعفین با مستکبرین تا رسیدن به پیروزی قطعی کامل با قبول نابودی تمام منابع انسانی و اقتصادیست در حالی که متولیان و مسئولین و مأمورین در برابر امام یا مجذوب‌اند و مرید و یا مرعوب و مطیع که درخود صلاحیت یا جرأت اظهار نظر و اصلاح و اصرار نمی‌بینند»

   «ما (نهضت آزادی) با ادامه جنگ مخالفیم زیرا سودش را به ابرقدرتها و زیانش را به دنیا و آخرت ما مسلمانان می‌رساند»

6- پس از اقدامات آگاهی بخش دیگر در طول سال 66 و تشدید بحران تداوم جنگ تحمیلی و پاسخگو نبودن مقامات مسئول، دبیرکل نهضت آزادی ابتدا با ارسال نامه در تاریخ 20 اسفند 66 و سپس در 17 فروردین 67 ضمن ارسال تلگرام به رهبر انقلاب درخواست دیدار حضوری و گفتگو پیرامون جنگ کرد و درآن یادآور شد: «بعد از فتح خرمشهر ما خطرات تداوم و توسعه جنگ و اثرات خانمانسوز آن برای دو ملت ایران و عراق را نخست به صورت حضوری و خصوصی و پس از بی‌اعتنایی دست اندرکاران به صورت علنی به استحضار رسانیده پایان‌دادن خداپسندانه، عادلانه و شرافت‌مندانه جنگ و تغییر سیاستی که در پیش گرفته شده است تاکید و توصیه نمودیم....ولی تاکنون کوچک‌ترین ترتیب اثر ندیده‌ایم....»

7-نهایتا چون پاسخی دریافت نشد مهندس بازرگان دبیرکل نهضت آزادی ایران در اردیبهشت 67 نامه سرگشاده‌ی به رهبر انقلاب با عنوان «هشدار» پیرامون تداوم جنگ خانمانسوز با متن تفصیلی ارسال کرد که به لحاظ محتوی و نگارش بی بدیل است و مرور متن کامل آن نه تنها به لحاظ محتوا بلکه از نظر هنر نگارشی نیز به نظر بنده بسیار آموزنده است.

8-پس از انتشار بیانیه «هشدار» در پی انتشار نشریه «تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه» در فروردین 67، در خرداد 67 دفتر نهضت آزادی ایران بسته شد و سه تن از مدیران وقت نهضت (هاشم صباغیان، خسرو منصوریان و محمد توسلی) بازداشت شدند، اما تلاش‌های آگاهی بخش ادامه پیدا کرد. از جمله در اول مرداد 67 طی بیانیه‌ای نظر و توصیه‌های خود را پس از قبول قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران در 27 تیر 67، اعلام کرد. از جمله در آن آمده است: «البته ما در هیج زمان تکلیف سازش خفت بار و تسلیم نکرده بودیم بلکه اصرار داشتیم در شرایط مساعدتری که ایران در مواضع معنوی و نظامی و اقتصادی برتر بود با ابتکار و انتخاب خود، جنگ تحمیلی طولانی خود را به پایان عادلانه و شرافتمندانه می‌رساند. اینک اگر چه پذیرش قطعنامه 598 از طرف ایران تامین کننده تمامی منافع کشورمان نیست اما بنا به ضرب‌المثل ملی و همانطور که این روزها زبانزد شده است عقیده داریم «جلو ضرر هر جا گرفته شود منفعت است».

*گفتگوی خبرنگار فصلنامه خاطرات سیاسی با محمد توسلی امیرحسین جعفری شماره 21 شهریور 1402

 

 

 



 



[1] برای تفصیل این گزارش به جلد چهارم خاطرات آقای دکتر ابراهیم یزدی -1399- انتشارات کویر مراجعه شود.

[2] برای تفصیل این اقدامات به جلد دوم خاطرات محمد توسلی  «تجربه مدیریت شهری در دوران بحران»- 1399- انتشارات کویر مراجعه شود.

[3] برای تفصیل گزارش این دیدارها به جلد اول خاطرات محمد توسلی – 1398 - انتشارات کویر مراجعه شود.

[4] - اگر[دشمنان] براى صلح تمايل نشان دادند، تو هم به ان متمايل شو و بر خدا توكل كن، كه او شنوا و داناست.

Sunday, September 24, 2023

تسلیت نهضت آزادی ایران به جناب آقای اسماعیل عبدی

 

بسمه تعالی

پیام تسلیت نهضت آزادی ایران به مناسبت درگذشت

پدر جناب آقای اسماعیل عبدی

جناب اقای اسماعیل عبدی  که یکی از معلمان مبارز و خستگی ناپذیر در کانون صنفی معلمان ایران و دبیر سابق آن هستند و سال‌های طولانی تحمل شرایط سخت دوران زندان را، با ایستادگی در راستای مصالح صنفی و منافع ملی تحمل کرده‌اند، امروز سوگوار درگذشت شادروان عبدی پدر گرامیشان هستند.

نهضت آزادی ایران ضمن عرض تسلیت به جناب آقای اسماعیل عبدی، خانواده به ویژه همسر و فرزندان محترم، دوستان و همکاران ایشان، برای آن شادروان آمرزش و رحمت بیکران الهی مسئلت دارد.

نهضت آزادی ایران

30 شهریور 1402

 

 

 

 

 

 

 

Monday, September 18, 2023

مبانی دموکراسی و حقوق بشر درآموزه های قرآنی

متن سخنرانی محمد توسلی در گروه صلح انجمن جامعه شناسی ایران 22/06/1402

مبانی دموکراسی  و حقوق بشر درآموزه های قرآنی

پیشینه دموکراسی و حقوق بشر

دموکراسی و حقوق بشر محصول تجربه بشری در دو قرن اخیر است. در پی چند قرن سلطه و حاکمیت نهاد کلیسا در قدرت و فرایند طولانی و خشونت باری که با دنیایی از جهل و تاریکی در قرون وسطی طی می‌شود نهایتا با پیروزی عقل و غلبه علم بر جهل و جدایی نهاد کلیسا و روحانیت مسیحیت از قدرت زمینه های آزادی و دموکراسی و حق تعیین سرنوشت مردم درکشورهای اروپایی فراهم می‌شود. ابتدا به ویژه در انگلیس با برگزاری انتخابات، مردم اختیار تشکیل پارلمان و اداره کشور را پیدا می‌کنند و متعاقب آن دیدگاه‌های مختلف در پارلمان بصورت حزب، خود را متشکل می‌سازند و با رای اکثریت در پارلمان، حزب مورد نظر با برنامه مشخص انتخاب و در جایگاه دولت به اجرای برنامه های خود می پردازند. این تحولات پس از پایه گذاری «آزادی و حاکمیت ملت» (دموکراسی- مردمسالاری) و تجربه دو جنگ جهانی و هزینه‌های بسیار سنگینی که با کشتار انسان‌ها در پی داشت در سال 1945 سازمان ملل متحد بنیانگذاری می‌شود تا از خشونت های جنگ‌های اول و دوم جهانی بصورت قانونمند پیشگیری شود و نسل های آینده از جنگ و خونریزی در امان باشند و آزادی و عدالت و صلح در جوامع انسانی ساری و جاری گردد.

در 10 دسامبر 1948 (19 آذر 1327) مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حقوق بشر را در 30 ماده تصویب کرد و برای اولین بار در تاریخ یک اجتماع بین‌المللی مسئولیت حفظ و رعایت حقوق بشر را تقبل کرد. در ماده اول آن آمده است:« همه افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند».  

همچنین مجمع عمومی سازمان ملل در 16 دسامبر 1966(25 آذر 1345) دو میثاق بین‌المللی حقوق بشر یکی پیرامون «حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و دیگری در مورد «حقوق مدنی و سیاسی» را تصویب کرد. محور اصلی هر دو میثاق حق تعیین سرنوشت توسط خود مردم است.  

به رغم این تحولات در کشورهای توسعه یافته و تامین آزادی، دموکراسی، حاکمیت قانون و رعایت حقوق بشر برای شهروندان خودشان، اما اجرای این اصول تاکنون برای سایرکشورها ضمانت اجرا پیدا نکرده است. امروز ما شاهد تجاوز به حقوق افراد نسل‌های ضعیف در سرزمین های مختلف هستیم و سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر حداکثر با صدور قطعنامه با خونسردی تماشگر تامین منافع کشورهای توسعه یافته در این کشورها هستند. امروز در کشورهایی که الگوی دموکراسی و حقوق بشر ارزیابی می‌شوند، از جمله کشورهای اسکاندیناوی، وقتی منافع ملی خودشان مطرح باشد حقوق بشر در سایر کشورها جایگاهی ندارد.

آموزه های قرآنی

آموزه‌های قرآنی وکارنامه دوران 23 سال پیامبر اسلام(ص) و حدود 5 سال حکومت حضرت علی (ع) در آن شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه قبیله‌ای و خشونت حاکم نشان می‌دهند که مبانی دموکراسی، صلح و حقوق بشر هم در آیات قرآن تصریح شده و هم در آن دوران مورد عمل قرار گرفته است.

در این زمینه مطالعات مستند متعددی انجام شده که در این فرصت ارجاع به متن تهیه شده توسط آیت الله سید ابوالفضل زنجانی بسنده می‌کنم.[1] در سال 1356 همزمان با تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر»[2] مرحوم آیت الله زنجانی کلیات حقوق بشر را به استناد آیات قرآنی و سنت پیامبر و امامان تربیت شده این مکتب در 23 ماده تنظیم کردند که در دفتر دوم جلد نهم اسناد نهضت آزادی ایران در سال 62 منتشر شده است. در مقدمه آن آمده است: «کرامت و شرف انسانی به موجب آیه «و لقد کرمنا بنی آدم....(70/اسری) از طرف آفریدگار جهانی مسجل شده و شامل همه اعضای خانواده بزرگ بشری است و اعتراف به آن به حقوق انسانی زیربنای آزادی‌ها و عدالت و صلح جهانی و همزیستی مسالمت آمیز آست»[3]

در ماده اول این متن آمده است: «همه افراد بشر عضو خانواده بزرگ انسانی و دارای احترام و حقوق متقابل هستند --وَ لَقَد کَرَّمنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلناهُم فِی البَرِّ وَ البَحرِ وَ رَزَقناهُم مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلى کَثِیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضِیلاً (17/70)»

(بنى ادم را گرامى داشتيم و در خشكى و دريا [بر مركب] سوارشان كرديم و از نعمتهاى پاكيزه روزيشان داديم و انان را بر بسياری از افريدگان خويش آشكارا برترى بخشيديم.)

 

در اینجا به ارایه چند نمونه دیگر از آموزه‌های قرآنی در باره «مبانی دموکراسی و حقوق بشر» اکتفا می‌کنم:

 

اصل «آزادی و اختیار» انسان

 

إِنَّا عَرَضنَا الأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ الجِبالِ فَأَبَینَ أَن یَحمِلنَها وَ أَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الإِنسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً (33/72)

(ما [موهبت آزادی، اختيار و حق انتخاب را به صورتِ] امانت بر اسمانها و زمين و كوهساران عرضه داشتيم، [بنا به عدم استعداد،] جملگى از تحمل ان [عاجز مانده و] سر باز زدند و از ان هراس داشتند و انسان [كه مستعد پذيرش ان بود] بار ان را بر عهده گرفت، ولى [با سوء استفاده از اختيار] به راستى ستم پيشه و جهالت پيشه است)

واژه « الأَمانَةَ» فقط یکبار در قرآن آمده و مفسرین از جمله آیت‌الله طالقانی در اثر «پرتوی از قرآن» خود آن را «آزادی و اختیار» انسان تفسیر کردند که در عالم هستی فقط انسان که ظرفیت پذیرش آن را دارد از آن بهره‌مند شده است، اما دو عامل «ظلم و جهل» مانع بهره‌مندی انسان از این موهبت و کمال او می‌شود.

 

استبداد مانع آزادی و کمال انسان

 

لاَ إِکرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغُوتِ وَیُؤمِن بِاللّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (2/256)

(در[پذيرش] دين اكراه [و اجبارى] نيست؛ [فقط راه] كمال از[راه] تباهى مشخص شده است؛ و هركه طاغوتها [و امراى خودكامه] را انكار كند و به خدا ايمان ارد، به محكم ترين دست اويز چنگ زده است كه هرگز گسستنى نيست؛ و خدا شنوا و داناست.)

در این آیه تصریح شده چون انسان از آزادی و اختیار بهره‌‌مند شده و فرایند راه کمال و رشد انسان از تباهی و عقب ماندگی بطور طبیعی انجام می‌شود نیازی به اجبار در پذیرش دین نیست، اما عامل بازدارنده این فرایند طاغوت ها و مستبدین هستند که آزادی را از انسان سلب می‌کنند. بر این اساس رسالت همه پیامبران و مصلحین تاریخ آگاهی بخشی و ایستادگی در مقابل حاکمیت های استبدادی است تا جامعه با برخورداری از آزادی، شهروندان بر سرنوشت خود حاکمیت پیدا کند.

 

حاکمیت ملت پیام اصلی رسالت همه پیامبران

 

لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ ... (57/25)

(رسولان خويش را با نشانه هاى روشن فرستاديم و همراهشان كتاب و ميزانِ [تشخيص حق از باطل] نازل كرديم تا مردم به عدالت برخيزند.)

در این آیه تصریح شده است که رسالت همه پیامبران (و همه مصلحینی که بخواهند راه پیامبران را دنبال کنند) ارایه اصول راهبردی برای هدایت و آگاهی جامعه است تا شهروندان خود برسرنوشت خویش حاکمیت داشته باشند و ارزش‌هایی چون عدالت را در جامعه برقرار سازند. این شیوه در رفتار و سخنان پیامبر اسلام و حضرت علی کاملا گویا است. از جمله در رخداد جنگ احد در مدینه که پیامبر بر اساس رای مردم عمل می‌کند و امتناع حضرت علی از پذیرش خلافت پس از قتل عثمان تا موقعی که اجماعی از رای مردم در جامعه به وجود آمد.  

 

دموکراسی شورایی

 

وَ الَّذِینَ استَجابُوا لِرَبِّهِم وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمرُهُم شُورى بَینَهُم وَ مِمَّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ (42/38)

و انان كه [دعوت] صاحب اختيار خويش را پذيرا مى‌شوند و نماز برپا مى‌دارند و امورشان در ميانشان به مشورت نهاده مى‌شود و از انچه روزى شان كرده‌ايم، انفاق مى‌كنند؛

اصل شورا و مشارکت مردم در اداره امورشان از اصول دیگری است که 14 قرن قبل در جامعه با فرهنگ قبیله‌ای و خشونت مطرح و مورد عمل قرار گرفته است.

 

فرایند تحولات از انقلاب مشروطه تا کنون

 

پس از دوران پیامبر، بازگشت به سنت جامعه قبیله‌ای البته با پرچم اسلام در دوران امویان با تمرکز قدرت مطلق در حاکمیت و حذف دگراندیشان حتی فرزندان خاندان پیامبر چون امام علی، امام حسن و امام حسین که مسئولیت ادامه راه فرهنگی پیامبر را بر عهده داشتند بر جامعه سیطره پیدا می‌کند. با ادامه روند گذشته، در دوران صفویه با مداخله بیگانگان این پیرایه‌ها و خرافات گسترش پیدا می‌کند. از سال های قبل از انقلاب مشروطه با تاثر از تحولات اروپا شخصیت هایی چون امیرکبیر در مدیریت کشور و سید جمال الدین اسدآبادی در سلک روحانیت متعهد، به دنبال تحول در شیوه حاکمیت و اصلاح فرهنگی و اجتماعی جامعه برآمدند. در انقلاب مشروطه این دیدگاه نقش غالب پیدا کرد و مطالبه «آزادی و حاکمیت ملت» با تدوین قانون اساسی جدید جایگاه مهمی پیدا کرد. اما با توجه به مشکلات فرهنگی و اجتماعی موجود و پیامدهای آن پراکندگی نیروها و نقش بیگانگان که توسعه ایران را برنمی‌تابند با کودتای رضا خان در 1299 و دو دهه تداوم استبداد در مدیریت کشور و نقض حقوق اساسی ملت روبرو هستیم.

 

پس از شهریور 1320 و فضای نسبتا باز سیاسی از جمله توسط مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی و دکتر سحابی زمینه سازی برای تحولات فرهنگی و اجتماعی برای عبور از موانع توسعه، استبداد سیاسی و پیرایه ها و خرافات مذهبی هزار ساله، آغاز می شود و در دوران حکومت 27 ماهه دکتر مصدق گام‌های بلندی در راستای تامین استقلال کشور با اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و حذف نفوذ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بیگانگان و زمینه سازی برای تامین آزادی و حاکمیت ملت برداشته می‌شود. اما مجددا بعلت حاکمیت استبداد سلطنتی و پیگیری بیگانگان برای تامین منافع خود و پراکندگی نیروها، کودتای 28 مرداد 32 رخ  می‌دهد و گذار به دموکراسی متوقف می شود.

 

در پی فرایند تحولات متعدد از سال32 تا سال 57؛ جنبش اجتماعی ایران در بهمن 57 با حضور همه گروه‌های اجتماعی و قاطبه ملت ایران گام اول عبور از استبدادسلطنتی را طی می‌کند. اما روحانیت مبارز به رهبری آقای خمینی که نقش مهمی در بسیج جامعه مذهبی ایران داشت با نقض چشم انداز و گفتمانی که برای آینده ایران در نوفل‌لوشاتو مطرح کرده بودند به تدریج همان دیدگاه اسلام فقاهتی خاص ملا احمد نراقی و شیخ فضل الله نوری را با حاکمیت روحانیت در قدرت با اضافه کردن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی در سال 58 و سپس اصل ولایت مطلقه فقیه در سال 68 دیدگاهی حاکم می‌شود که عملا به آزادی، حاکمیت ملت، حاکمیت قانون و حقوق بشر باور ندارد و انسان را، برخلاف آموزه های قرآنی و سنت پیامبر و به استناد مبانی اسلام فقاهتی که پس از امویه شکل گرفت، «رعیت» می پندارد. پیامد حاکمیت این دیدگاه در چهار دهه گذشته شرایط کنونی جامعه بوده است که ابعاد مختلف آن برکسی پوشیده نیست.

 

راهبرد گذار به دموکراسی

برای عبور از این فرایند طی شده پس از انقلاب 57 که زنده یاد مهندس بارگان در اثر «گمراهان» خود در سال 1363 آن را مشابه دوران استبداد دینی قرون وسطی در اروپا که نهاد کلیسا و روحانیت مسیحیت در قدرت بود توصیف کردند و در بیش از 200 اثر خود تا سال 1373 نهایتا در اثر «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» و اثر «بعثت و آزادی» بر ضرورت «جدایی نهاد دین از حکومت» برای عبور از این شرایط تاکید داشتند.  

امروز با تحولاتی که در چهار دهه گذشته رخ داده و با توجه به گزارش اخیر مطالعات جامعه شناسان  بیش از 80 در صد جامعه به ریشه اصلی مشکلات آگاهی پیدا کرده‌اند؛ رسالت کنشگران اجتماعی و سیاسی متعهد جامعه سامان دادن به این آگاهی و ایستادگی برای بازگشت به عقلانیت، تجربه بشری و آموزه های قرآنی است تا با تمرکز و وفاق بر مطالبات مشترک ملی که همان «آزادی و حاکمیت ملت» است در راستای راهبرد اصلاحات جامعه محور زمینه‌های گذار به دموکراسی و عبور از بحران‌های جاری کشور بصورت خشونت پرهیز و در راستای منافع ملی امکان پذیر گردد.

 

 

 

 

 

 



[1] اثر«حق الناس» دکتر محسن کدیور- انتشارات کویر از جمله  منابع مستند است.

[2] در ماده دوم  اساسنامه «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» موضوع فعالیت آن آمده است:«احیاء و تامین حقوق وآزادی‌های فردی و اجتماعی مردم ایران که به موجب قوانین اساسی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر قرار گردیده و مبارزه علیه هر نوع تهدید و تجاوز به حقوق انسانی و قوانین اساسی ایران و همکاری با سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر موضوع فعالیت این جمعیت است»  

[3] دفتر دوم جلد نهم اسناد نهضت آزادی ایران – صفحه 7


Saturday, September 16, 2023

دستاوردهای یک جنبش - به مناسبت نخستین سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی

 

 

بسمه‌تعالی

دستاوردهای یک جنبش

به مناسبت نخستین سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی

 

تجربه تاریخی                                                                             

یک سال پیش بود که «مهسا» پرکشید و به دنبالش، شمار بسیاری از فرزندان ایران، به خون‌خواهی او برخاستند و با این‌که برخی بر این خاک استبداد‌زده، پرپر شده یا آسیب‌های فراوان و گوناگون دیدند، در عوض ضربه سهمگینی بر پیکره درخت کهن و ریشه‌دار «استبداد» در این کشور وارد آوردند و چنان کمرش را خم کردند که بسیاری به شکستن این درخت، دل بستند. درخت استبداد گرچه نشکست، اما هرگز مثل گذشته قد راست نکرد و نخواهد کرد. نشان به آن نشان که با آن همه خشونت و سرکوب و تهدید علیه روح و روان و جسم و جان فرزندان این سرزمین، فضای عمومی شهرهای میهن‌مان، همچنان شاهد دختران و زنانی است که دیگر تسلیم «اجبار» نخواهند شد.

یاران مهسا و نیکا و سارینا و خدانور و کیان، پیروزی بزرگی به‌دست آوردند. اما این پیروزی، قبلاً هم به گونه‌های مشابه در تاریخ معاصر ایرانمان رقم خورده است. «درخت استبداد» در گذشته هم خم و در برابر خواست مردم تسلیم و بلکه شکسته شده بود. از جمله، بیش از ۱۱۵ سال قبل که مشروطه‌خواهان، قدرت مظفرالدین شاه را محدود و پادشاه مستبد قاجار، محمدعلی شاه را از تخت قدرت به زیر کشیدند؛ حدود ۷۰ سال پیش که پیروانِ «راه مصدق» در برابر زیاده‌خواهیِ استبداد سلطنتی خون دادند و نخست‌وزیر محبوبشان را در 30 تیر 1331 به قدرت بازگرداندند؛ ۴۵ سال قبل که «انقلابیون» می‌پنداشتند که ریشه استبداد را برای همیشه خشکانده‌اند و 26 سال پیش در دوم خرداد 1376 که ملت ایران در برابر یک‌دست شدن قدرت ایستاد و به «آزادی» رای داد.

 

دستاورد اصلی

گرچه جنبش «زن، زندگی، آزادی» رخدادی تکراری و مشابه تجربه‌های تاریخی گذشته به نظر می‌رسد که چه‌بسا هنوز به تمام اهداف خود نرسیده است، اما حکایت از صحنه ظهور پیروزی بزرگ‌تر و عمیق‌تر و مهم‌تری دارد. برای فهم این پیروزی بزرگ، باید پرسید که ویژگی اصلی این جنبش چیست و تفاوت بنیادین این نسل در مقایسه با نسل‌های پیشین را در کدام واقعیت‌ها و زمینه‌ها می‌توان سراغ گرفت؟ پاسخ این پرسش را باید در پاسخ به پرسشی دیگر یافت: چرا هربار که گذشتگان، قامت درخت استبداد را خم کرده یا آن را می‌شکستند، این درخت دوباره شاخ و برگ می‌داد و حتی تنومندتر از قبل می‌شد و میوه‌ای جز ستم و فساد و قتل و غارت به بار نمی‌آورد، اما این بار به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد؟

برای یافتن پاسخ چراییِ نوزایی و تنومندی «درخت استبداد» باید به سراغ ریشه‌های آن رفت و در آن‌جا به کنکاشِ خاکی پرداخت که این ریشه‌ها و درخت را تغذیه می‌کند. درخت استبداد حکومت و حاکمان در ایران، از خاک فرهنگ مردمان تغذیه می‌کند و همین، راز مانایی این درخت است. مثلاً در پیِ نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی که ساختار حکومت در اولی، دچار تغییرات جدی و در دومی زیر و زبر شد، استبداد دوباره شاخه زد و در قامتی دیگر متولد شد. گرچه تنه و شاخه‌ها در یکی نشان‌گر «استبداد سلطنتی» و در دیگری بیان‌گر «استبداد دینی» بود، اما هر دو از یک خاک تغذیه می‌کردند. خاکِ فرهنگ یک ملت، از برهم‌کنشِ ذرات آگاهی‌های‌ فردی و اجتماعی و ساختار سیاسی و اقتصادی و مدنی حاکم بر شهروندان حاصل می‌شود و بسته به این‌که فرهنگ فردفرد آن‌ها، به آزادیخواهی گرایش داشته باشد یا دیکتاتوری، فرهنگ آن‌ها هم همان می‌شود.

خوشبختی ملت ایران در قرن جدید، استبدادستیزیِ درونی‌شده در جامعه و به‌ویژه جوانان است. به این معنی که بر خلاف گذشتگان، بتی را نمی‌شکنند تا بتی دیگر را جانشین آن کنند. چرا؟ چون درونشان، خانه‌ کودکی بلوغ‌نایافته نیست که به دنبال پیروی از والدی مستبد باشد؛ دربه‌در به دنبال آقابالاسری نیستند که به‌جایشان تصمیم بگیرد؛ مجذوب مولایی نیستند که به یک اشارتِ او، به سر بدوند؛ شیفته پیشوایی نیستند که به‌جای پاسخ‌خواهی، فقط پاسخگوی او باشند و ملاک تشخیص حق و باطل و درست و نادرست، او باشد، نه منطق و قضاوت خودشان. در یک کلام، می‌توان گفت که هر نوع مرجعی شامل پدر، مادر، معلم، استاد، سیاستمدار، رسانه و کتاب، آنجا مورد قبول اکثریت مردم واقع می‌شود که حرفش از غربال منطق و تحلیل جامعه عبور کرده باشد.

 

پیشگامان و همراهان

پیروزی‌های بزرگ ملت‌ها بدون مشارکت مستمر و همکاری گروه زیادی از مردم، آن هم طی فرآیندی طولانی و تدریجی حاصل نمی‌شود. شکست دشمن بزرگ مردم ایران، یعنی فرهنگ استبدادی از همان پیروزی‌های بزرگی است که از این قاعده مستثنی نیست و همه‌ آن‌هایی که از مشروطه تا کنون، چراغ آگاهی را روشن کردند و پرچم شجاعت را برافراشتند، سهمی در این موفقیت بزرگ دارند. چه نهادهای جامعه مدنی و آزادی‌خواهان و سیاست‌مداران دموکراسی‌خواهی که از بیرون ساختارهای رسمی، منتقد حاکمان بودند و چه کارگزاران حکومتی سال‌های دور و نزدیک که با سختی‌های فراوان، ساختارها و فرایندهای حکومتی و تصمیم‌گیری را اصلاح و در زمینه‌سازی برای انتشار جریده و کتاب و مجله و روزنامه و بسترسازی برای توسعه فضای مجازی تلاش کردند، همگی شرکای دستاوردهای اخیر هستند. مسیر پرفراز و نشیبی طی شده تا پدران و مادران هوشیاری پرورش یابند که به‌جای برخورد از موضع «والد مستبد» فرزندان خود را بالغانه تربیت کنند. طبعاً چنین فرزندانی که بیش از هر زمانی به رسانه‌های دنیای آزاد و آگاهی‌های دنیای مدرن دسترسی دارند، هم از خطاها و شکست‌های پیشینیان در مبارزه با استبداد آگاه هستند و هم قدردان تلاش‌های خالصانه آن‌ها. چنین شد که جامعه ایران آموخته است که «مبارزه با استبداد» را به «مبارزه با مستبد» تقلیل ندهد.

 

حفظ دستاوردها و گسترش جنبش

گرچه خیل عظیم جوانان در برابر مظاهر استبداد درون و برون، ایستاده‌اند، اما برای گذار به توسعه و دموکراسی، همه باید حول مطالبات مشترک ملی و تعهد به مشی و گفتمان مبتنی بر توان‌مندسازی جامعه از طریق تقویت نهادهای جامعه مدنی و نیل به وفاق ملی، متحد شویم و تا می‌توانیم از جبهه استبدادپذیران کاسته و به جبهه استبدادستیزان بیافزاییم. قوای ما آن‌گاه موفق خواهد شد که به یکدیگر اثبات کنیم:

·        به حق دیگران در داشتن افکار و عقاید مختلف تا جایی احترام می‌گذاریم که آزادی‌های اساسی ملت را سلب نکنند و امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را به مخاطره نیاندازند.

·        ضمن باور به یک ملت و یک کشور به نام ایران، تنها دوگانه‌ و خط‌کشی مهم برای ما، «دموکراسی‌پذیری» و «استبداد‌ستیزی» است و از سایر دوگانه‌هایی که تفرقه‌انگیز است، پرهیز می‌کنیم.

·        شیوه‌ مبارزه‌‌ ما مبتنی بر اخلاق‌مداری، ادب، قانون و مسالمت‌جویی در راستای نیل به همگرایی و مشارکت ملی خواهد بود و به هیچ کس اجازه نمی‌دهیم ما را به عرصه خشونت‌ورزی بکشاند.

·        ضمن توجه به اهمیت راهبردی و آگاهی‌بخش رسانه‌ها در فرآیند گذار به دموکراسی، از اخبار نادرست و مطالب خلاف منافع ملی که توسط برخی رسانه‌ها به‌ویژه در فضای مجازی منتشر می‌شوند، پرهیز می‌کنیم.

·        هشیارتر از آن هستیم که در دام «ترس‌آفرینی» و «یاس‌آفرینی» بیافتیم و معتقدیم که امید، بذر هویت ماست.

·        به سختی و جانکاهی صبر برای پیروزی آگاهیم و اجازه نمی‌دهیم که عجله برای پیروزی، تجارب تلخ گذشتگان را برای ما تکرار و زمینه را برای به قدرت‌رسیدن فرصت‌طلبان عافیت‌طلب فراهم سازد.

 

تا پیروزی نهایی

 نهضت آزادی ایران به مدد بیش از ۶۰ سال تجربه‌ زیسته در کوران حوادث سیاسی، مبارزه‌ ملت ایران برای کسب آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خویش را همچون بارش باران مستمر ابری می‌داند که نه توسط «بیگانه» که به دست مردم بارور شده و آرام آرام، بر بستر خاک فرهنگ ما نفوذ می‌کند. آن‌گاه که مبارزات آگاهانه مردم ایران با ذرات آزادی‌خواهی ترکیب می‌شود که از قلب فرد فردمان سرچشمه می‌گیرد و معجونی را به تنه و شاخ و برگ درخت حکومت استبدادی تزریق می‌کند، لاجرم، میوه‌ای جز آزادی و عدالت در راستای دستیابی به خیر عمومی و منافع ملی و سربلندی ایران و ایرانی به همراه نخواهد داشت، همان میوه‌ای که اندکی از آن، اکنون به ثمر نشسته است و صد البته که در این راه دشوار و طولانی، شاخ و برگ‌های اضافه، هرس خواهند شد و جای خود را به جوانه‌های جدید خواهند داد.

 

نهضت آزادی ایران هم‌چون همه ملت ایران مراقب خواهد بود تا مبادا این باران پربرکت به سیلی بنیان‌کن بدل شود که گرچه درخت استبداد را ریشه‌کن می‌کند، اما خاک را هم می‌شوید و زمینی باقی نمی‌گذارد. ما حکومتی دموکراتیک می‌خواهیم که در آن، آزادی و عدالت حاکم باشد و چونان درختی تنومند، ریشه‌اش در خاک همه جای این مرز پرگهر و سایه‌اش بر سر همه ملت ایران باشد، نه بوته‌های کوچکی که هر کدام در گوشه‌ای از خاک تکه‌تکه شده‌ ایران برویند و عاقبت زیر سم ستوران لگدمال شوند. به قول فردوسی بزرگ: «دریغ است ایران که ویران شود.»

 

نهضت آزادی ایران

۲۵ شهریور ۱۴۰۲