Thursday, March 7, 2019

واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران (بخش نهایی)


گفت‌وگو با محمد توسلی:
واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران
(بخش نهایی)
تهران - ایرناپلاس - بخش نهایی گفت‌وگوی ایرناپلاس با محمد توسلی، به بررسی نامه معروف امام درخصوص نهضت آزادی به وزیر وقت کشور در دولت دوم مهندس موسوی، و نسبت اصلاح‌طلبان امروز با گفتمان و شخص مهندس مهدی بازرگان می‌پردازد. محمد توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران پس از انفلاب است.
تفاوت مشی بازرگان و ابراهیم یزدی
ایرناپلاس: نهضت آزادی در دهه 60 حیات سیاسی دارد. مهندس بازرگان هم حضور سیاسی دارد. اما به هر حال نهضت در فرآیند رسمی سیاست ایران حذف می‌شود و این وضعیت در دهه 70 هم ادامه پیدا می‌کند. فکر می‌کنم نقش آقای مهندس بازرگان در اینکه این چالش با جریان رسمی حاکمیت حل نشد، خیلی مؤثر بوده است‌. می‌خواهم این سؤال را مطرح کنم که فرضاً اگر جای آقای مهندس بازرگان، آقای دکتر یزدی در دهه 60 دبیر کل نهضت آزادی بودند، آیا ما باز هم شاهد حذف نهضت بودیم؟ درواقع آیا اگر آقای دکتر یزدی در آن دوره دبیرکل نهضت بود، آیا این امکان وجود نداشت که نهضت آزادی در ساخت رسمی سیاسی ایران ادامه حیات دهد؟
توسلی: از دو منظر می‌توان به این سؤال پاسخ داد: یکی اینکه مگر خود مهندس بازرگان پیشنهاد نخست‌وزیری را داده بود! و این ایراد را باید به شورای انقلاب گرفت که چرا اشتباه کردند و به‌جای اینکه دکتر یزدی را انتخاب کنند، مهندس بازرگان را انتخاب کردند. لذا هم شورای انقلاب و هم آیت‌الله خمینی باید پاسخگو باشند. چون با این وصف آن‌ها اشتباه کردند و آن‌ها شناخت نداشتند. چون مهندس بازرگان پیشنهاددهنده نبود و گفتند یک شب هم به من فرصت دهید و بلافاصله نپذیرفتند. این وجه سلبی مسئله است، اما واقعیت این است که مگر آقای دکتر یزدی این مسئله را قبول داشتند؟ آقای دکتر یزدی به دفعات در خاطراتشان گفتند که اصلاً در جایگاه بنده نبوده و من اصلاً 18 سال در ایران نبودم و با شرایط ایران آشنا نبودم و این پیشنهاد دور از واقعیت است و یک کسانی که یک مقداری توهم دارند و می‌خواهند با مهندس بازرگان برخورد کنند، فکر می‌کنند اگر فردی مثل دکتر یزدی که انقلابی بوده و انقلابی عمل می‌کرده، نخست‌وزیر میشد، اتفاق دیگری می‌افتاد. با توجه به فضای سیاسی ایران که فضا چپ بود و همه متأثر از جنبش مسلحانه بودند، بدون تردید سرنوشت انقلاب ما بدتر از افغانستان می‌شد و توان مدیریتی و سابقه مهندس بازرگان  بود که توانست این دوره انتقال را طی کند.
ایرناپلاس: در زمان اشغال سفارت ما می‌بینیم که بلافاصله آقای دکتر یزدی، با جوانانی که وارد سفارت می‌شوند، برخلاف موضع دولت موقت همراهی می‌کند. این قبیل مسائل نشان از آن ندارد که برخلاف مواضع ارتدوکس بازرگان، دکتر یزدی مشی عملگرایانه‌تری داشت؟
توسلی: برداشت‌های اشتباهی در سؤال شما هست. بسیاری از جوان‌هایی که آن موقع انقلابی بودند و می‌خواهند عملکرد آن موقع خود را توجیه کنند، این سؤال را مطرح می‌کنند. روز یکشنبه 13 آبان بعد از ظهر دکتر یزدی از سفر الجزیره برگشته بودند و در دیداری که با آیت‌الله خمینی داشتند، هم گزارش سفر دادند و هم آیت‌الله خمینی به ایشان می‌گویند مثل حادثه 25 بهمن بروید و این جوان‌ها را بیرون بریزید. آقای دکتر یزدی همان موقع این گزارش را گفتند و منتشر کرده‌اند.
ماجرای تماس یزدی با موسوی خوئینی
ایرناپلاس: تقریباً تمام اعضای شورای انقلاب هم موافق نبودند.
توسلی: شورای انقلاب و دولت موقت مخالف بودند. اما دکتر یزدی با توجه به اینکه دولت موقت هم به بردن شاه به آمریکا اعتراض کرده بودند و سوابقش در اسناد تاریخی هست، به آیت‌الله موسوی خوئینی‌ تلفن می‌کنند و می‌گویند به این دانشجوها بگویید که بسیار خوب، شما به‌عنوان جنبش دانشجویی آمدید و دو روز سفارت را گرفتید. این عمل به‌عنوان واکنش شما در قبال اقدامی که آمریکا انجام داده است، بسیار قابل توجیه است. ما می‌توانیم پاسخگو باشیم. این بیان دیپلماتیک است. ایشان وزیر امور خارجه هستند که باید به لحاظ مقررات جهانی پاسخگو باشند. این صحبت را که خود دکتر یزدی هم در خاطراتشان آورده‌اند، حالا این‌طور نقل شود که ایشان با مهندس بازرگان همراه نبودند و ایشان عملگراتر بودند، این‌طور نیست. ایشان کاملاً به وظیفه‌شان به‌عنوان وزیر امور خارجه عمل کردند. هر چند دکتر یزدی ارتباطش با جوان‌ها خیلی بیشتر و قوی‌تر بود.
ایرناپلاس: بنابراین از نظر شما تفاوتی در حیات نهضت نداشت.
توسلی: گفتمان مهم است. چمران و دکتر یزدی، شاگردان مهندس بازرگان بودند و همان گفتمان را هم داشتند. در دوره قبل هم در غیاب مرحوم مهندس بازرگان، همان گفتمان و همان راه را ادامه دادند و امروز ما هم همان گفتمان را ادامه می‌دهیم.
نامه امام در مورد نهضت به نفع چه کسی است؟
ایرناپلاس: اواخر دهه شصت نامه‌ای بعد از فوت امام در خصوص نهضت آزادی منتشر می‌شود، در پاسخ به نامه‌ای که وزیر وقت کشور، آقای محتشمی‌پور، در خصوص اینکه اعضای نهضت می‌خواهند وارد انتخابات مجلس شوند، از امام سؤال می‌کنند. امام تعابیری را در خصوص نهضت آزادی به کار می‌برد، مثلاً امام می‌گویند که من از اول با آقای بازرگان و بنی‌صدر موافق نبودم و مجاهدین خلق فرزندان نهضت آزادی هستند. می‌خواهم نظر شما را در مورد این نامه بدانم. خیلی‌ها اصالت این نامه را اساساً زیر سؤال می‌برند. تحلیل شما از این نامه چیست؟
توسلی: این نامه سوابق تاریخی دارد. این نامه سال 66 صادر شده است، ولی انتشارش سال 68 بود. طبق وصیت‌نامه امام، اسنادی که بعد از درگذشت ایشان منتشر می‌شود، باید هم خط ایشان و هم امضای ایشان باشد. وقتی این نامه منتشر شد، مهندس بازرگان به دادگاه شکایت می‌کنند. آقای صدر حاج سیدجوادی هم وکیل ایشان بودند و دادگاه تشکیل می‌شود و می‌خواهند که نسخه اصل را بیاورند. کسانی که کارشناس خط هستند، تشخیص دهند و یکی دو ساعت معطل می‌شوند و نامه را نمی‌آورند. بعد آیت‌الله موسوی تبریزی که دادستان انقلاب بودند، دیداری را با احمد خمینی داشتند و در آنجا صحبت می‌کنند و می‌پذیرند که این خط احمدآقا بوده است و آقای موسوی تبریزی به دفعات در مصاحبه‌شان این واقعیت را منعکس کرده اند. ولی گفتند که خط امام نیست و امضای ایشان است. بنابراین به لحاظ حقوقی این نامه نمی‌تواند معتبر باشد. ولی به نظر من این بیشتر بحث شکلی است. باید کمی در این زمینه بیشتر بررسی شود. مهندس بازرگان سوابقشان روشن است و در حکمی که آیت‌الله خمینی به ایشان داده‌اند، تأکید می‌کنند که با اعتماد به سوابق مبارزاتی ایشان و سوابق مبارزات اسلامی ایشان و دیانت ایشان و صداقت و امانتشان که در آن حکم هم هست، ایشان را به‌عنوان نخست‌وزیر منصوب می‌کنند. بعد هم که استعفای ایشان را می‌پذیرند، مجدداً روی همین خصوصیات ایشان تأکید می‌کنند. یعنی هم به لحاظ سوابق مبارزاتی و سوابق دیانتشان و خدمات اسلامی‌شان و امانتشان، تمام صفاتی که برایشان می‌گذارند، تأکید می‌کنند. بعد از دولت موقت مهندس بازرگان چه کاری انجام دادند که باید چنین نامه‌ای در سال 66 نوشته شود؟ مهندس بازرگان خدمات، سوابق و گفتمانشان مشخص است.
در دهه 60 فقط نهضت آزادی ایران بود که از مطالبات تاریخی ملت ایران، آزادی و از حاکمیت ملی و عدالت اجتماعی حمایت می‌کرد. همه کسانی که بعد از دوم خرداد به‌عنوان اصلاح‌طلب مشهور هستند، در دهه شصت همه در طرف مقابل بودند. امروز همان گفتمان بازرگان و راهبرد اصلاحات است که در کنگره تیرماه 59 نهضت آزادی ایران مطرح شده است. بنابراین مهندس بازرگان و گفتمان بازرگان همان‌طور که در رسانه های امروز می‌بینید و در سالگرد مهندس بازرگان هم مطرح شد، در چهلمین سالگرد انقلاب می‌تواند پاسخگوی بحران‌ها و چالش‌های جامعه باشد. بنابراین مهندس بازرگان و نهضت آزادی ایران به این نامه‌ها نیازی ندارد. سؤال اصلی این است که آن کسانی که می‌گویند این نامه درست است، آیا این نامه اعتباری برای آیت‌الله خمینی و نظام جمهوری اسلامی است که در مقابل چنین شخصیتی، چنین نامه‌ای صادر شده باشد؟ این سؤال کلیدی است که باید به آن پاسخ داده شود.
نسبت اصلاح‌طلبان و گفتمان بازرگان
ایرناپلاس: شما اشاره کردید که اصلاح‌طلب‌های امروز، حامل همان گفتمان مهندس بازرگان در ابتدای انقلاب یا همان رفورمیسم هستند...
توسلی: آقای خاتمی یک شخص شناخته‌ شده است. شما سخنان ایشان را در دوم خرداد و سال‌های بعد و سخنانی که در این سال‌های اخیر دارند مقایسه کنید. امروز می‌گویند اسلامی که در آن آزادی نباشد، اسلام نیست.
ایرناپلاس: این را بنده متوجه هستم. ولی قبول ندارم که نیروهای جناح چپ دهه 60 که الان رفورمیست شده است، گفتمان خود را از بازرگان به ارث گرفته‌اند. به هر حال، گفتمان رفورمیسم و توسعه سیاسی، بین‌المللی است و لزوماً در چارچوب اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی آقای بازرگان نبوده است. با این وجود می‌خواهم این سؤال را مطرح کنم که چرا اصلاح‌طلب‌های امروز، با وجود اینکه حامل گفتار سیاسی آقای بازرگان هستند همچنان مرزهایشان را با آقای بازرگان حفظ کرده‌اند؟
توسلی: باید این سؤال را از آن‌ها پرسید و آن‌ها باید پاسخگو باشند. برداشت من این است که همه این‌ها نیاز دارند که به‌روز شوند. جمعی به‌روز شدند و این صداقت و فرهیختگی را دارند که به آنچه رسیده‌اند، آن را بیان کنند. برخی هم نرسیده‌اند که نیاز به زمان دارند. اما نهضت آزادی ایران و مهندس بازرگان خودشان را به‌صورت انحصاری پایه‌گذار اصلاحات نمی‌بینند. این وضعیت یک فرآیند تاریخی دارد، که مربوط به هیچ فرد و گروهی  نیست. وظیفه امروز ما این است که این گفتمان و این مطالبات تاریخی ملت  ایران را که از انقلاب مشروطه وجود داشته و در نهضت ملی ایران ادامه پیدا کرده است و جزو آرمان‌های انقلاب 57 هم بوده، ادامه دهد.

گفت‌وگو از سیدعمادالدین محمودی


واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران (بخش سوم)


گفت‌وگو با محمد توسلی:
واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران
(بخش سوم)
http://www.irnaplus.ir/files/fa/news/1397/12/4/27482_327.jpg
تهران - ایرناپلاس - بخش سوم گفت‌وگوی ایرناپلاس با مهندس محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران پس از انقلاب، به بازخوانی مواضع فکری و سیاسی مهندس بازرگان در دوره پس از دولت موقت می‌پردازد.
مبارزه بازرگان با فرهنگ استبدادی و خرافات مذهبی
ایرناپلاس: با نگاه به گذشته به نظر می‌رسد آقای بازرگان به لحاظ منشی و بینشی بیش از اینکه سیاستمدار باشد یک روشنفکر است. طبیعتاً یک سیاستمدار به جوانان نمی‌گوید بروید پی درس خواندنتان و وارد سیاست نشوید و سیاست را به ما بسپارید. یا یک سیاستمدار نمی‌گوید بروید خانه‌هایتان و به یک معنا کنشگری سیاسی را از جامعه سلب کند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
توسلی: مهندس بازرگان قبل از اینکه یک کنشگر سیاسی باشد، به تعبیری روشنفکر دینی است. کسی که از شهریور 20، برای تحول اجتماعی وارد عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه شده است. او مشکل اصلی جامعه ما را استبداد و پیرایه ها و خرافات مذهبی می‌بیند، و این آیه قرآنی را سرلوحه خدمات خود قرار می‌دهد: إ«ِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم». همیشه دو مشکل اساسی در جامعه ما بوده ‌است. یکی فرهنگ استبدادی و دیگری خرافات مذهبی، که ما را از سرچشمه زلال وحی (قرآن)  دور کرده‌ است. بنابراین مهندس بازرگان دنبال یک تحول اساسی و زیربنایی در جامعه ماست. لذا قبل از اینکه دنبال قدرت و آن ابزارهایی که دیگران برای رسیدن به قدرت استفاده می‌کنند باشد، به دنبال حاکمیت حجت است. این جمله معروف بازرگان که در دهه شصت مطرح می‌کنند که «جنگ ما جنگ حجت است نه جنگ قدرت»، به همین موضوع دلالت دارد. چرا؟ برای اینکه ما می‌خواهیم به‌طور راهبردی ریشه مشکلات و دلایل عدم توسعه‌یافتگی جامعه ایران را شناسایی کنیم و راهکارهایی واقع بینانه برای رفع این مشکلات ارائه کنیم. حالا این بحث‌هایی که شما مطرح کردید، هر کدام یک زمینه اجتماعی دارد و آنچه شما اشاره می‌کنید، بازی جوانان با سیاست در شرایطی است که حزب توده و مارکسیستها در دانشگاه سلطه دارند.

ایرناپلاس: ولی این نگاه ادامه دارد.
توسلی: ایشان معتقد است که فعلاً اولویت با خودسازی دانشجویان به‌لحاظ فرهنگی و اجتماعی است. همچنان که امروز ما پیام مهندس بازرگان در حوادث سال 60 را بهتر می‌فهمیم. خرداد 60 بزرگ‌ترین ضربه را بعد از انقلاب به جمهوریت نظام زده‌ است. برای اینکه موجب شده فضای سیاسی بسته شود و آن فضای سیاسی که سال 58 و 59 بود، طوری تحول پیدا کند که یک نگاه راست سنتی در جامعه ما حاکم شود؛ همان نگاه شیخ فضل‌الله نوری که در مشروطه بود. این وضعیت سبب شد تا بسیاری از اصولی که در قانون اساسی به‌صورت شفاف مطرح شده است، نتواند مورد عمل قرار بگیرد. دو مثال می‌زنم: اصول شوراها در فصل هفتم قانون اساسی تصویب شده است. ما در اسفند 57 برای شهر تهران در این زمینه مطالعات راهبردی انجام دادیم و نهایتاً مدیریت واحد شهری در یک فرآیند با همکاری وزارت کشور و دولت موقت نهایی شد، و در مهرماه 58 به تصویب شورای انقلاب رسید. قانون شورا ها در مجلس اول تصویب شد اما وزارت کشور آن را اجرا نکرد. در مجلس دوم و سوم و چهارم و پنجم این قانون شوراها کم‌رنگ و کم رنگ تر شد، تا اینکه بعد از دوم خرداد، آقای خاتمی در سال 77 انتخابات شوراها را انجام دادند و این نهاد شکل گرفت. چرا؟ چون کسانی در قدرت قرار گرفتند به حقوق شهروندی و نقش مردم در مدیریت شهری و کل کشور باور نداشتند؛ وقتی باور ندارند، قانون را اجرا نمی‌کنند. شما قانون احزاب را نگاه کنید. اصل 26 قانون اساسی خیلی شفاف و روشن می‌گوید فعالیت تمامی احزاب و گروه‌ها و انجمن‌ها علی‌الاطلاق آزاد هستند. هیچ تبصره‌ای هم ندارد . اگر قانون است و جنبه حقوقی دارد، آیا بعد از خرداد 60 قانون احزاب اجرا شد؟

بازرگان دنبال قدرت نبود
ایرنا پلاس: بیانیه هشت ماده‌ای که پیش از سال 60 و 30 خرداد منتشر شد، آن هم عملاً واکنشی بود به وقایع روزهای ابتدای انقلاب.
توسلی: اما به آن هم عمل نکردند. می‌خواهم بگویم که به هر مقطعی نگاه کنید، بازرگان و نهضت آزادی ایران در راستای منافع ملی کوشش کردند تا به وظیفه دینی و ملی و  به رسالت آگاهی‌بخشی خودشان عمل کنند. هیچ‌وقت دنبال قدرت نبودند. بنابراین طوری عمل نکردند که به‌دنبال حمایت توده‌ای باشند که به قدرت برسند. در واقع به‌دنبال تحولات زیربنایی بودند تا موانع توسعه کشور برطرف شود.

ایرناپلاس: من نمی‌توانم قضاوت کنم که آیا همه گروه‌های دیگر لزوماً به فکر منافع ملی بودند یا نبودند. من فکر می‌کنم که شاید گروه‌های مخالف نهضت آزادی هم از معبر نگاه خودشان داشتند از منافع ملی دفاع می‌کردند. ولو اینکه منافع ملی از معبر و از طریق به قدرت رسیدن خودشان محقق شود. مسئله من این است که هنر سیاستمدار این است که در زمان خودش بتواند کار را پیش ببرد. من بازرگان دهه 60 و بازرگان سال 57 را بیش از اینکه بازرگان مردم ببینم، بازرگان تاریخ می‌بینم. اگر بخواهیم امروز قضاوت تاریخی کنیم شاید بگوییم که خیلی از این حرف‌ها، حرف‌های درستی بود. ولی بازرگان نمی‌تواند ایده‌های خودش را در زمان خودش پیش ببرد و در زمان خودش حرفش شنیده نمی‌شود. لذا به نظر می‌رسد که بازرگان در واقع در قامت یک روشنفکر است، نه سیاستمدار. و جامعه ما به سیاستمدار نیاز دارد تا روشنفکر. فرضاً ممکن است امام و بقیه گروه‌ها تصمیمی بگیرند که امروز مورد نقد باشد، ولی در آن دوره می‌بینیم که تصمیم، تصمیم قابل‌پذیرشی بوده است، ولو اینکه تبعاتی هم داشته باشد.
توسلی: بله با یک تعبیری، این نگاه درست است که کنش مهندس بازرگان در ابتدای انقلاب موفق نبوده است. اما باید ببینیم که مهندس بازرگان با چه دیدی به سیاست نگاه می‌کرده است. امروز بسیاری از نسل جوان و فرهیخته و آکادمیک بیان می‌کنند که آنچه مهندس بازرگان در ابتدای انقلاب در خشت خام می‌دید، امروز ما در آینه هم نمی‌بینیم. در ادبیات علوم سیاسی، وقتی احزاب سیاسی تشکیل می‌شوند، باید وارد قدرت شوند. شما در کشورهای اروپایی توسعه یافته و جوامع دموکراتیک که انتخابات آزاد و سالم است، احزابی که برنامه‌های مختلفی دارند، در انتخابات شرکت می‌کنند و هر حزبی که برنامه‌اش رای بیشتری بیاورد، آن برنامه را اجرا می‌کنند. ولی ما تا رسیدن به آن درجه از جامعه دموکراتیک، فاصله خیلی زیادی داریم. همان‌طور که عرض کردم، مهندس بازرگان میگفتند که جنگ ما، جنگ حجت است و جنگ قدرت نیست، که ما بخواهیم وارد قدرت شویم. مهندس بازرگان همواره نگاه جامعه‌محور داشت و رویکردش تحول در جامعه و توسعه نهادهای مدنی و بالابردن آگاهی جامعه بود. بر اساس همان نگاهی که همه انبیا و مصلحان تاریخ داشته اند که جامعه را برای کنشگری آماده کند.

تأکید بازرگان بر جمهوری دموکراتیک اسلامی
ایرنا پلاس: آماده کردن جامعه در نگاه بازرگان وجه نخبه‌گرایانه دارد یا بخش مشارکتی؟
توسلی: مهندس بازرگان با نگاه راهبردی که از قبل داشتند حرکت کردند. در دهه 60 یک سؤالی را مطبوعات از مهندس بازرگان مطرح کردند و گفتند که خودتان را نقد کنید. مهندس بازرگان گفت: «من مهم‌ترین نقدی که می‌توانم از خودم بکنم این است که نتوانستم همه مسائلی را که می‌دانستم، بیان کنم.» این خیلی مهم است و جمله‌ای کلیدی است. مهندس بازرگان خیلی خویشتن‌دار بود و کوشش می‌کرد که در حد ظرفیت هر زمانی، مطالب خود را بیان کند. مهندس بازرگان در همان رفراندوم 12 فروردین که مسئولیت برگزاری آن را داشت، گفتند که ما باید به «جمهوری دموکراتیک اسلامی» رای دهیم و اصرار داشتند که این در اساسنامه شورای انقلاب است و شورای انقلاب تصویب کرده و آیت‌الله خمینی هم آن را تصویب کرده است و این میثاقی است بین ما و ملت ایران و آیت‌الله خمینی گفتند «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. چرا مهندس بازرگان بر جمهوری دموکراتیک اسلامی تأکید داشت؟ برای اینکه ایشان به لحاظ تاریخی شناخت داشت و می‌دانست در جمع روحانیت کسانی هستند که از درون آموزه‌های اسلام سنتی، حاکمیت ملت و آزادی و حقوق شهروندی را درنمی‌آورند و باور ندارند. این گام اولی است که مهندس بازرگان تلنگر می‌زند. شما تمام رویدادها را ببینید. در تمام مقاطع مهندس بازرگان تلنگر می‌زند که انحراف به وجود آمده است. سال 61 مهندس بازرگان کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» را می‌نویسند. اینکه انقلاب ایران در دو مرحله انجام گرفته است و گام اول «همه با هم» بودیم و همه شعار مرگ بر شاه می‌دادیم و همه مخالف استبداد بودیم،  همه دنبال آزادی و حاکمیت ملت بودیم.

ایرناپلاس: و آن جمله معروف که شاه انقلاب کرد.
توسلی: بله، جمله معروف این است که رهبری اصلی را شاه  داشت و او باعث شد که انقلاب شود. ولی در مرحله دوم «همه با من» شد و عملا اختیارات ملت ایران در اختیار یک فرد قرار گرفت. در سال 61 است که این نگاه را دارند و در سال 62 کتاب گمراهان را نوشتند و چاپ شده است و در اختیار همه هم هست. بازرگان در این کتاب توصیف می‌کند که وضعیت کلیسا و روحانیت در چند قرن اخیر اروپا چگونه بوده و چه هزینه‌های سنگینی را به ملت‌های اروپایی تحمیل کرده است. تا اینکه در اثر آن فرآیند و هزینه‌های سنگینی که پرداخت می‌شود، نهایتاً روحانیت مسیحی و کلیسا می‌پذیرد که باید خارج از قدرت قرار بگیرد و از آنجا است که سوابق تاریخی نشان می‌دهد که زمینه‌های توسعه انسانی و پیشرفت فراهم می‌شود. با ارزیابی این مجموعه‌ها می‌بینیم نهضت آزادی ایران و مهندس بازرگان نقش آگاهی بخشی و پاسداری از آرمان‌های انقلاب و مطالبات تاریخی ملت ایران را داشتند و طبیعی است که در این فرآیند هزینه‌های سنگینی را هم تقبل کنند.

ادامه دارد
گفت‌وگو از سید عمادالدین محمودی



واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران (بخش دوم)


گفت‌وگو با محمد توسلی:
واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران
(بخش دوم)
http://www.irnaplus.ir/files/fa/news/1397/11/28/26514_207.jpg
تهران- ایرناپلاس- بخش دوم گفت‌وگوی ایرناپلاس با محمد توسلی به بررسی وقایع و اتفاقات فضای سیاسی ایران در دوران حیات دولت موقت می‌پردازد. عدم صدور حکم وزارت برای محمدعلی رجایی، اختلاف با اعضای سابق نهضت همچون قطب‌زاده و حسن حبیبی و بررسی عملکرد نهضت آزادی در این دوره، موضوع این بخش از گفت‌وگوست.
بازرگان به رجایی چه گفت؟
ایرناپلاس: آقای مهندس بعضی معتقدند اساساً دولت یعنی مشارکت. در واقع باید مشارکت نیروها در ساختار لحاظ شود. اولاً شما می‌فرمایید نهضت آزادی و انجمن اسلامی مهندسین در کابینه حضور داشتند. واقعیت این است که این‌ها در کلان قصه در یک طبقه و طیف مشخص جا می‌شوند و خیلی نمی‌شود از ترکیب‌شان تکثری برداشت کرد. نشانه‌اش هم این است که وقتی ما به 13 آبان 58 می‌رسیم، نیروها و جریان‌های مختلف اساساً احساس مشارکت در تصمیم‌گیری ندارند و شاید یکی از دلایلی که منجر به آن اتفاق شد، همین بود. می‌خواهم عرض کنم خیلی به نظر نمی‌آید که این مشارکتی که شما می‌فرمایید، بدنه جامعه آن را قبول داشته باشد؛ یعنی جامعه سیاسی این را پذیرفته باشد. لذا این تکثر که شما می‌فرمایید خیلی واقعی به نظر نمی‌آید. نکته دوم در خصوص بحث تجربه کار اجرایی است. میزان استعفاهای اعضای کابینه و میزان جابه‌جایی‌ها در همان مدت 9 ماه، به نظر می‌رسد که اگر یک جریانی بحث حرفه‌ای بودن و بحث تخصص درونش مطرح بود، دولت موقت نباید این‌قدر دچار مشکل و چالش می‌شد. خیلی از وزرا استعفا دادند. آقای کریم سنجابی مثلاً اولین نفر بود. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
توسلی: خیلی روشن است. ببینید اگر آقای دکتر سنجابی استعفا دادند، اختلاف‌ نظر سیاسی داشتند. اگر آقای دکتر شکوهی در آموزش و پرورش استعفا دادند، ایشان هم به هر شکل نتوانستند دوام بیاورند. من می‌خواهم یک مثال زنده برای شما بزنم. مرحوم دکتر بهشتی، مرحوم رجایی را برای وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد کردند. می‌دانید مرحوم رجایی از دوستان قدیمی ما هستند و در انجمن اسلامی مهندسین بودند و دبیر دبیرستان کمال بودند و در هنرستان کارآموز بودند. با خود بنده و با جمعی دیگر در مبارزات قبل از انقلاب حضور مستقیمی داشتند و برای مهندس بازرگان یک شخصیت شناخته شده بود. ولی مهندس بازرگان به‌عنوان مدیر باتجربه و برخلاف آن نگاهی که شما دارید و با وجود فشار مرحوم دکتر بهشتی، حاضر نشدند حکم وزارت را برای دوست نزدیک خود صادر کنند. این نگاه مدیریتی ایشان بود. به ایشان گفتند: شما که تجربه اداره یک مدرسه را ندارید، چگونه می‌خواهید یک وزارتخانه را اداره کنید؟ بگذارید من کمی روشن‌تر بگویم. وقتی که ایشان برای نخست‌وزیری پیشنهاد شدند، من در محل وزارت آموزش و پرورش دیداری با ایشان داشتم. جلسه حدود چهار ساعت طول کشید.
جلسه چهارساعته با رجایی
ایرناپلاس: با آقای رجایی؟
توسلی: بله، بحث این بود که استعفای من را بپذیرید. برای اینکه پیش‌بینی من این است که با دولت شما هماهنگ نخواهم بود. مصلحت شهرداری این است که شما کسی را انتخاب کنید که هماهنگ باشد. بعد ایشان پذیرفتند که هماهنگ کنند، ولی نهایتاً نتوانستند و منجر به استعفای من در دی‌ماه سال 59 بعد از چند ماه همکاری شد. من از ایشان سؤال کردم برادر عزیز شما که تجربه اداره یک مدرسه را ندارید، می‌دانید مدیریت کشور یعنی چه، که می‌خواهید قبول مسئولیت کنید؟ گفتند بله من قبول دارم. من شایسته مدیریت اجرایی یک کشور نیستم، اما می‌دانید اگر من قبول نکنم چه کسانی قرار است نامزد بشوند؟ آقای بنی‌صدر پیشنهاد کرده بودند  که آقای میرسلیم  یا آقای نوبری گزینه نخست‌وزیری باشند.
رجایی با جوانان فاتح لانه قابل مقایسه نبود
ایرناپلاس: نوبری، رئیس بانک مرکزی بود؟
توسلی: بله، حزب جمهوری اسلامی نمی‌خواست کسی که مورد نظر آقای بنی‌صدر است، نامزد شود. بنابراین حزب جمهوری اسلامی و شخص مرحوم دکتر بهشتی در واقع اصرار داشتند. در خلوص آقای رجایی و به‌خصوص باتوجه به  سنشان، روابطشان و سوابق سیاسی‌شان، که با خیلی از این جوان‌های هیجده - بیست‌ساله که سفارت آمریکا را اشغال  کردند، اصلاً قابل مقایسه نبودند. به شرایط امروز نگاه نکنید، آن موقع آقای اصغرزاده و آقای میردامادی بیست سالشان بود. ولی آقای رجایی  حدود 45 سال سنشان بود. در آن شرایط که مهندس بازرگان حاضر نیست برای شخصیتی مثل مرحوم رجایی حکم وزارت بدهند و اجباراً کفالت می‌دهند، و آن وقت جوان‌های هیجده ساله و بیست‌ساله در این حد می‌خواستند در مدیریت کشور مداخله کنند. من فکر می‌کنم با تجربه‌هایی که همین جوان‌ها امروز دارند، قطعاً می‌پذیرند که آن موقع شایستگی پذیرش این نوع مسئولیت‌های سنگین مدیریتی در وزارتخانه‌ها و کشور را نداشتند.
بسیاری از آن‌ دانشجویان  امروز باید پاسخگو باشند. برنامه آن ها این بود که دو یا سه روز  سفارت آمریکا را اشغال کنند. چرا این دو سه روز، چهارصد و چهل و چهار روز طول کشید؟ و آن اعتباری که انقلاب اسلامی ایران در پی سخنان آیت‌الله خمینی در بام رسانه‌های جهانی ایجاد کرده بود با چنین اقدامات ناپخته‌ای، هزینه‌هایی سنگینی را بر جامعه ما تحمیل کردندکه هنوز هم، به‌خصوص بعد از هشت سال جنگ تحمیلی، پیامد اشغال سفارت آمریکا در جامعه ما  ادامه دارد.
بنابراین نگاه متوسط کارشناسی نشان می‌دهد شخصیت‌هایی مانند مهندس بازرگان، با آن سابقه مدیریتی و آن سوابق علمی‌شان و چند دهه کار فرهنگی- اجتماعی و سیاسی که داشتند و آن احساس مسئولیتی که می‌کردند، کوشش کردند که در راستای منافع ملی، مصالح انقلاب را دنبال کنند.
ایرناپلاس: اعضای نهضت آزادی در مجلس وقتی که بنی‌صدر نخست‌وزیر را مطرح کرد، به چه کسی رأی دادند؟ موضع نیروهای نهضت نسبت به نخست‌وزیری بنی‌صدر چطور بود؟
توسلی: من الان به یاد ندارم که چگونه رأی دادند. ولی تصور می‌کنم که دوستان ما در مجلس اول کوشش می‌کردند آنچه در راستای منافع ملی هست  عمل کنند و الان در خاطر ندارم که دقیقاً به چه کسی رای دادند. مهم این است که در مورد بنی‌صدر، به‌رغم اینکه ایشان جزو شخصیت‌هایی بودند که همواره در آن 9 ماه برای کسب قدرت به دولت موقت حمله می‌کردند، مهندس بازرگان و دوستانشان، به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب همیشه از ایشان حمایت کردند.
تمام وزرا با رای اجماعی در شورای انقلاب انتخاب شدند
ایرناپلاس: به نظر می‌رسد در همان دوره نهضت آزادی یک ویژگی مهم دارد؛ آن هم این است که اساساً تنهاست. یعنی نه‌تنها جریان روحانیت، بلکه عمده نیروهای سیاسی از جناح‌های مختلف با نهضت همراه نیستند. یعنی از روشنفکرهای چپ، گروه‌های چپ و چریکی، جوانانی که لانه را تسخیر کردند و عمدتاً دانشگاه در اختیار این‌ها بود، حتی بنی‌صدر و لیبرال‌هایی که در آن دوره حضور داشتند، همه این‌ها با نهضت آزادی موضع مخالفت جدی داشتند. حتی خود آقای دکتر پیمان در نشریه «امت» عنوان «لیبرالیسم جاده‌صاف‌کن امپریالیسم» را در مورد دولت بازرگان به کار بردند. چرا این اتفاق می‌افتد؟ آیا این بدان معنا است که همه ناپخته بودند و فقط یک جمع محدود پخته عمل می‌کردند؟
توسلی: سؤال خوبی است تا امروز ما بعد از چهار دهه لااقل به نسل جوان امروز واقعیت‌های تاریخی را بگوییم. بعد از اینکه دولت موقت توسط شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب انتخاب شدند، تمام وزرا با رأی اجماعی  در شورای انقلاب انتخاب شدند. لذا آن‌ها هم باید پاسخگو باشند. تمام احکام با حکم آیت‌الله خمینی بود. یعنی مهندس بازرگان بدون موافقت شورای انقلاب و رهبر انقلاب نمی‌توانستند کسی را انتخاب کنند.
همه مخالفان بازرگان
ایرناپلاس: یعنی وزیری بود که مهندس بازرگان معرفی کند و شورای انقلاب رد کند؟
توسلی: بله، کسانی بودند که معرفی شدند و آن‌ها نپذیرفتند. کسانی هم بودند که شورای انقلاب و آیت‌الله خمینی اصرار داشتند که بپذیرند. مانند دکتر سنجابی و  داریوش فروهر. این‌ اشخاص را خود آیت‌الله خمینی اصرار داشتند که باید باشند. خیلی مهم است، امروز بسیاری از کسانی که به دولت موقت ایراد می‌گیرند ، توجه ندارند که این تصمیمات فقط تصمیمات مهندس بازرگان نبود. بلکه تعاملی بود بین مهندس بازرگان، شورای انقلاب و رهبر انقلاب. بررسی شرایط دولت موقت که در طی 9 ماه این دوره انتقال را با چه پیچیدگی‌هایی طی کرده است مهم است؛ اسناد تاریخی این دوران مهم است که منعکس شود. با توجه به شرایط آن روز، همه دنبال قدرت بودند. از حزب توده که با تمام سازمان و امکاناتشان به ایران آمده بود، از مجاهدین خلق که از زندان آزاد شده بودند و پادگان‌ها را خالی کرده و مسلح بودند. چریک‌های فدایی خلق، جنبش مسلمانان مبارز و طیف‌های چپ همه به‌دنبال تداوم انقلاب بودند و طبیعتاً باید با دولت موقت برخورد می‌کردند.
اختلاف قطب‌زاده با بازرگان
ایرناپلاس: یعنی این حجم از مخالفت با دولت موقت را شما در قدرت‌طلبی تحلیل می‌کنید؟
توسلی: جنگ، جنگ قدرت است. تمام اسناد را شما نگاه کنید، سوابق تاریخی نشان می‌دهد، آقای بنی‌صدر از قبل خود را شایسته ریاست جمهوری می‌دانست. نقل شده است که از دوران جوانی هم ایشان یک چنین مطلبی را گفته اند. حتی دوستان نزدیک ما، آقای صادق قطب‌زاده که در خارج درس خوانده بود و عضو نهضت آزادی بود و بعد از انقلاب به ایران آمده بود ، ارتباطشان را با نهضت قطع کردند و حتی در تقابل با دولت موقت قرار گرفتند. آن موقعی که در صدا و سیما بودند از در اختیار قرار دادن ساده‌ترین امکانات پرهیز می‌کردند. چند برنامه تاریخی در شهر تهران برگزار کردیم؛ یکی برنامه اولین نوروز بعد از انقلاب در فروردین سال 58 در سالن  یکصد هزار نفری.
ایرناپلاس: استادیوم آزادی؟
توسلی: بله. در آن برنامه آقای مهندس بازرگان و وزرا و مردم هم حضور داشتند. همچنین در برنامه اولین رمضان بعد از انقلاب که در سالن 12 هزار نفری با حضور تمام مسئولان و نمایندگان تمام اقشار مردم تهران و کارکنان شهرداری برگزار شد و در آن  با پذیرایی افطار  مرحوم طالقانی سخنرانی داشتند. شما یک تصویر از این‌ رویدادها  ندارید.
استعفای سحابی از نهضت 
ایرناپلاس: یعنی صدا و سیما همکاری نمی‌کرد؟
توسلی: بله، به هیچ وجه با دولت موقت همکاری نداشت. چرا؟ چون خودشان را شایسته این مقام می‌دانستند. بعد از انقلاب دکتر بهشتی و روحانیون مبارز ، حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داده بودند و خودشان را به‌طور طبیعی شایسته قدرت می‌دیدند. شما روزنامه جمهوری اسلامی را ببینید، نگاهی که به دولت موقت دارد چگونه است؟ خود اعضای شورای انقلاب را بررسی کنید. استعفاهایی که دولت موقت می‌دهد ریشه‌اش در این واقعیت است؛ شما در جایگاه قانونگذاری هستید، نه مداخله در مسائل اجرایی. به همین دلیل گفت‌وگو انجام می‌شود که بیاییم دولت موقت و شورای انقلاب را با هم ادغام کنیم و با همدیگر این دوره انتقال را طی کنیم که این مداخلات کمتر شود. بنابراین در این 9 ماه همه در یک جنگ قدرت در تقابل با دولت موقت هستند. حتی دوستان خود ما، آقای مهندس سحابی و جمعی که مسئولیت نداشتند و مجموعه را اداره می‌کردند، آن‌ها هم به‌عنوان نهضت دولت موقت را نقد می‌کردند.
ایرناپلاس: این وضعیت تک افتادگی، بعد از خروج نهضت آزادی از دولت موقت هم ادامه پیدا می‌کند. شما می‌فرمایید یک مواقعی یک خصایصی وجود دارد که بحث قدرت است. ضمن اینکه این تصور وجود دارد که ما می‌توانیم کشور را اداره کنیم و این حق ما ست، حالا به هر دلیلی. شاید یکی این باشد که بدنه اجتماعی خوبی دارند یا هر چیز دیگری. اما بعد از دولت موقت همچنان شاهد هستیم که باز هم از خود نهضت با کاندیداتوری مهندس بارزگان مخالفت می‌شود. حتی اعضای خود نهضت هم مخالفت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند مهندس بازرگان کاندیدا شود و بعد هم انشعاب می‌کنند. به نظر شما این وضعیت چقدر می‌تواند به خصایص و منش خود آقای مهندس بازرگان وابسته باشد؟
توسلی: آن تنشی که قبل از 13 آبان بود، بعد از استعفای دولت موقت فروکش می‌کند و داستان دیگری مطرح می‌شود. اما آنچه شما اشاره می‌کنید، مسائل درونی نهضت است. با تعهدی که مهندس بازرگان و دوستانشان داشتند که در زمان دولت موقت در مسائل حزبی وارد نشوند، این تعهد اخلاقی را رعایت کرده بودند. خود بنده در شهرداری تهران روزانه حدود 16 ساعت فقط کار متمرکز بر خدمات شهری داشتیم. بقیه وزرا و مشخصاً مهندس بازرگان هم همین‌طور؛ همه متعهد بودند که در هیچ جلسه حزبی شرکت نکنند. اما ما همان موقع در جریان بودیم، کسانی که حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادهاند، در محل کارشان جلسات حزب جمهوری اسلامی را برگزار می‌کردند.  
حکم امام در مورد کار حزبی دولت موقت
ایرناپلاس: اینکه اشکالی ندارد که  نیروهایی که در دولت هستند، کار حزبی هم بکنند. چرا مهندس بازرگان و نیروهای نهضت این تصور را داشتند که چون وارد دولت شدهاند، کار حزبی نباید کرد.
توسلی: این در حکم آیت‌الله خمینی بود که مستقل از کار حزبی، این مأموریت به شما داده می‌شود. کسانی هم که قبول مسئولیت کرده‌اند، به خاطر رعایت اخلاق سیاسی و اجتماعی که تعهد کرده بودند، واقعاً به آن عمل کردند. بنابراین نهضت در این دوره در حالی که همه گروه ها سازمان خودشان را توسعه دادند، رهبران نهضت این کار را نکردند. در آن دوره نهضت آزادی ایران در اختیار مهندس سحابی بود که در دولت موقت مسئولیت نداشت. در ابتدا یک جمعی از جوان‌ها در کنار ایشان قرار گرفته بودند که نگاهشان هم عمدتاً متأثر از نگاه مهندس سحابی بود و به لحاظ اقتصادی با مهندس بازرگان هماهنگ نبودند.  مهندس سحابی  هفت سال در زندان بودند و با فدائیان و مجاهدین خلق  بطور طبیعی مرتبط و متاثر بودند. اما مهندس سحابی آنقدر به لحاظ انسانی و شخصیتی وارسته بودند که بعدها که گذشت خودشان در مصاحبه‌های متعدد گفتند در آن مباحثی که با مهندس بازرگان اختلاف‌نظر داشتم، حق با بازرگان بود. بقیه دوستان هم مثل آقای جعفری و آقای بسته‌نگار بعدها اظهار کردند که اشتباه کردیم که از نهضت جدا شدیم. در آن شرایط نهضت سازمانی نداشت و تنها شورای نهضت تشکیل شده بود. در انتخابات ریاست جمهوری اول که خود من هم در شورای نهضت حضور داشتم، این مسئله مطرح بود که مهندس سحابی و جمع دوستانشان موافق نبودند که مهندس بازرگان نامزد شود. مهندس بازرگان گفتند بسیار خوب. شما ( مهندس سحابی) قبول کنید. مهندس سحابی با توجه به هفت سال زندان و شرایط خانوادگی آمادگی نداشتند و اصرار بر نامزدی آقای دکتر حبیبی داشتند. در جلسه شورا این موضوع مطرح شد و با اختلاف یک رأی آقای حبیبی رای آوردند.
ایرناپلاس: یعنی گزینه نهضت عملاً نامزد حزب جمهوری اسلامی شد.
توسلی: بله! اما وقتی مهندس بازرگان از آن جلسه بیرون آمدند ، گفتند: «تلخ‌ترین شب زندگی من بود». مهندس بازرگان کسی بود که در انتخابات مجلس اول نامزد شد و یک میلیون و هفتصد هزار رای آورد. یعنی در کشور و در تهران پایگاه اجتماعی داشتند. یعنی اگر ایشان نامزد شده بودند یا رئیس‌جمهور می‌شدند یا نفر دوم می‌شدند. همه قرائن این را نشان می‌دهد که کاندیداتوری بازرگان در راستای منافع ملی بود که آن اتفاقات تکرار نشود و روند تغییرات ما با عقلانیت بیشتری طی می‌شد. نهضت هم همیشه این نقد را با توجه به واقعیت موجود داشته که یکی از اشتباهات تاریخی نهضت این است که آقای دکتر حبیبی نامزد شد. علی‌رغم اینکه همه نهادهای دیگر هم ایشان را تأیید کرده بودند و ضمن صحبتشان هم گفته بودند عضو نهضت آزادی نیستم؛ در حالی‌که ایشان در خارج از کشور عضو نهضت بودند. در شورای نهضت به‌عنوان عضو نهضت مطرح شده بودند. ولی به‌خاطر مسائلی که بعد از اشغال سفارت آمریکا مطرح شده ‌بود، می‌خواستند نوعی تبری بجویند که من عضو نهضت نیستم. در حالی که در آن استعفای 14 نفری که در نهضت امضا شده بود، یکی از امضاکنندگان آقای حسن حبیبی بود. بنابراین این ضربه و اشتباه سنگینی بود که در آن مقطع تاریخی وارد شد. ولی نهضت آزادی ایران کوشش کرد در انتخابات مجلس اول جبران کند و لیستی تشکیل دادند که نه‌تنها اعضای نهضت، بلکه طیف  اشخاصی که به نظر می‌رسید برای انتخابات مناسب باشند، با یک نگاه جامع، نه اینکه فقط اعضای خودش را داشته باشد، شرکت کرد و تعدادی در مجلس اول حضور داشتند که مشخص است.

گفت‌وگو از سیدعمادالدین محمودی