بسمهتعالی
تامین استقلال قوه
قضائیه، راهکاری موثر برای تامین حقوق زنان
اگر مرد مسلمانی پس
از این حادثه [ربودن خلخال از پای زنی یهودی] بميرد، سزاوار سرزنش نیست. [نهجالبلاغه؛ خطبه27]1
حجتالاسلام
ابراهیم رییسی در آغاز تصدی ریاست قوه قضاییه، وعده اصلاحات اساسی در سازمان تحت
امرش را داد و در فراخوانی عمومی، خواستار مشارکت مردم و نهادهای جامعه مدنی در
یافتن «راهکارهای مناسب به منظور رفع زمینههای بیاعتمادی مردم به دستگاه قضایی» شد.
استقلال واقعی قوه قضاییه و تلاش برای نظارت این نهاد بر اجرای قانون اساسی و رعایت
آزادیهای بنیادین، سرفصل مواضع مشترکی بود که از سوی احزاب، نهادهای مدنی و
کنشگران سیاسی مطرح شد. متاسفانه عملکرد بعدی قوه قضاییه در صدور آرای سنگین علیه
فعالان مدنی و سندیکایی که خواستهای جز کاهش تبعیضات ساختاری نداشتند، نشان داد
که ارادهای جدی در راستای ارتقای شاخصهای امنیت قضایی وجود ندارد.
خودسوزی
و درگذشت اندوهبار خانم سحر خدایاری، دختر جوانی که در واکنش به ممانعت از ورود
مسالمتآمیز و قانونی زنان به ورزشگاههای عمومی زیر فشار روانی شدید و پیگرد
کیفری قرار گرفت، رخدادی مصیبتبار است که وجدان مردم و افکار عمومی ایران را به
شدت اندوهگین ساخته است. متهم و مسئول اصلی این وضعیت ناهنجار، در وهله نخست،
ساختاری از قدرت است که زمینه مداخلات بی رویه و معارض قانون و امکان اثرگذاری تنگنظریهای
شخصی و خلاف نظم عمومی از سوی برخی اشخاص و نهادهای حاکمیتی غیرمسئول مانند تعدادی
از مراجع تقلید و امامان جمعه و جماعات را در ایجاد تنگناهای ناروا علیه حق انتخاب
آزادانه سبک زندگی شهروندان فراهم میکند. در وهله بعد، مقصران این رویداد دردناک،
قوای سهگانه شامل قوه قضاییه، نهاد ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی است که
متعهد به اجرای قانون اساسی و نظارت بر اجرای این قانون و تحقق حقوق ملت هستند،
اما در مقام عمل، از تعهدات بنیادین خود شانه خالی میکنند.
کوتاهی مسئولان قضایی و دولتی در عدم پشتیبانی
از حقوق و آزادیهای اساسی ملت و تسلیم محافظهکارانه و غیرموجه در برابر نهادهای
غیرمسئول، موجب شرمساری حکومتی است که ادعای پیروی از امامی را دارد که به خاطر
نقض امنیت شهروندانش، «طلب مرگ» را «آرزوی مسلم و بهحق» حاکم مسلمان میداند. متاسفانه،
دولت و نهاد قضایی، آنچنان زیر فشار آشکار و پنهانی قرار دارند که رسالت و کارکرد
اصلیشان، یعنی تضمین و تامین حقوق اساسی ملت را از یاد بردهاند. یادآوری میکند
که مباشرت یا معاونت در نقض حقوق اساسی ملت، خود مصداق آشکار جرم و سزاوار پیگرد
کیفری و سلب صلاحیت از تداوم خدمات اداری است.
نهضت
آزادی ایران، با تاکید بر آزادیهای
اساسی مندرج در قانون اساسی، باور دارد که مرگ فاجعهآمیز خانم سحر خدایاری را
نباید و نمیتوان به جنبههای فرعی این رویداد فروکاست و به عنوان مسالهای فردی
قلمداد کرد. ابعاد این رخداد تلخ را باید در حوزه کلان شکافهای جنسیتی، تبعیض
ساختاری علیه حقوق زنان و نقض فراگیر آزادیهای اساسی و دخالتهای تنگنظرانه
غیرقانونی، غیرشرعی و غیرعقلی علیه «حق انتخاب آزادانه سبک زندگی» مردم ارزیابی
کرد.
نهضت
آزادی ایران هشدار میدهد آتشی
که بر جان «سحر» افتاد، باقیمانده هیمه سرمایه اجتماعی کشور را میسوزاند و ارکان
امید مردم را بر باد میدهد. نقض حقوق اساسی و تن دادن به تبعیضهای عمیق ساختاری
علیه نیمی از پیکره جامعه، پیامدی جز گسترش امواج خشونت و فروپاشی اخلاقی جامعه
ندارد. «زنان» نیمی اثربخش از جمعیت ایران هستند که در طول سالها و قرنها، به
ویژه پس از انقلاب اسلامی، عهدهدار مسئولیتهای کلیدی در حوزههای فرهنگ و
خانواده و اجتماع بودهاند. خدمات و فداکاریهای زنان ایرانی در دوران جنگ تحمیلی هشت
ساله و نقش آنان در دورههای «سازندگی» و «اصلاحات» و نیز حضور موثرشان در دمیدن
نسیم امید به جامعه و مطالبه ارزشهای بهبودگرایانه در طول این چهار دهه را نمیتوان
با ناسپاسی و بیتدبیری به فراموشی سپرد.
تشکیل
دادگاه قانون اساسی با ابتکار عمل «دولت» و «مجلس» و ایجاد اصلاحات ساختاری قضایی
در راستای سرچشمه گرفتن انتخاب مسئولان ارشد قضایی به ویژه مقامات دادستانی از
آرای مردم، افزون بر تامین حقوق اساسی زنان و پیشگیری از تکرار فجایعی دردناک از
این دست، از جمله راهکارهای موثری است که میتواند «نهاد دادستانی را به شان راستین
«مدعیالعموم» ارتقا دهد تا پیگیر حقوق ملت و نه مجری اراده و تامینکننده منافع
حکومت، باشد.
نهضت
آزادی ایران یادآوری میکند که
در قوانین کیفری ایران، عملی با عنوان ورود زنان به ورزشگاههای عمومی جرمانگاری
نشده است و هیچ قانونی مانع برخورداری زنان ایران از حق ورود به ورزشگاهها نیست.
وفق اصل «قانونی بودن جرایم و مجازاتها» و قاعده «تفسیر مضیق» از قوانین کیفری،
نمیتوان فردی را به این جهت، مجرم شناخت یا حتی متهم قلمداد کرد. دولت، قوه
قضاییه، مجلس شورای اسلامی و نیروی انتظامی وظیفه دارند که یک بار برای همیشه در
برابر امواج زیادهخواهیهای خلاف قانون ایستادگی کنند و ضامن تحقق حقوق مردم و
آزادیهای اساسی ملت شوند و نه تنها راهگشای ورود زنان به ورزشگاهها شوند، بلکه
زمینه رفع تبعیضات ساختاری علیه زنان فرهیخته، مسئولیتپذیر و حقگرای جامعه ایران
را فراهم آورند.
نهضت آزادی ایران
23 شهریور 1398
1. فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً
مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً
No comments:
Post a Comment