بخشی از سخنان محمد توسلی در
برنامه کلاب هاوس دغدغه های ایران 2 شهریور 1400
نقش دکتریزدی در نوفللوشاتو
برای بررسی نقش زنده یاد دکتر ایراهیم یزدی (1396 – 1310) در نوفل لوشاتو ابتدا
اشاره ای کوتاه به زمینه های شکلگیری شخصیت و کارنامه 86 ساله او خواهم داشت.
زندگی دکتر یزدی را می توانیم به چهار دوره تقسیم کنیم.
29 سال اول (از تولد تا 1339)
ریشه اصیل خانوادگی، ارتباط با تشکیلات نهضت خداپرستان سوسیالیست در دوران
دبیرستان وآشنایی با نظرات مهندس آشتیانی و دکتر نخشب، تحصیلات دانشگاهی در
دانشکده داروسازی دانشگاه تهران وکسب دانش و تجربه حرفهای در این رشته، آشنایی با
اندیشه و منش مهندس بازرگان و آموزههای قرآنی طالقانی در مسجد هدایت، کسب تجربه
مدیریت نهاد های اجتماعی در دوران دانشجویی در دوران مدیریت نهاد های دانشجویی دانشگاه
تهران، همکاری با رسانه ها از جمله انتشار نشریاتی چون گنج شایگان وکسب تجربیات
سیاسی و همکاری جمعی در دوران نهضت مقاومت ملی بین سالهای 32 تا 39، محورهای اصلی تلاشهای
این دوره است که زمینههای شکلگیری شخصیت دکتر یزدی را به ویژه در عرصه های
فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فراهم میکند. با این سرمایه انسانی است که فعالیت خود را
در دوره بعد، 18 سال در غربت، را آغاز میکند. برای تفصیل این بخش میتوان به جلد
اول خاطرات ایشان مراجعه کرد.
18 سال در غربت
دکتر یزدی علاوه بر فعالیت های علمی و تخصصی
در رشته تخصصی خود به ویژه پژوهش در باره سرطان، بخش عمده تلاشهای او در این
دوره، در همان راستای گفتمان روشنفکری دینی و دیدگاه مهندس بازرگان، متمرکز بر
تاسیس و توسعه نهادهای مدنی دانشجویی اسلامی و تقویت نهاد های سیاسی جبهه ملی و
همکاری جهت تاسیس نهضت آزادی ایران خارج از کشور و فعالیت های گسترده برای تقویت
جببش اجتماعی در ایران و ارتباط با شخصیت های دینی چون امام موسی صدر و آیت الله خمینی
در نجف که نهایتا به هجرت ایشان به نوفل لو شاتو و برنامه تاریخی 118 روز ایشان منجر
می شود که موضوع بحث این جلسه است.
تفصیل این بخش را می توان در جلد دوم خاطرات و 118 روز در نوفللوشاتو را در
جلد سوم خاطرات ایشان مطالعه کرد.
16 سال با بازرگان و نهضت آزادی ایران
و 23 سال پس از بازرگان، دبیرکل نهضت آزادی ایران
توضیح در باره این دو دوره خارج از ظرفیت این برنامه است. اما خدمات دکتر یزدی
پس از انقلاب در شورای انقلاب، دولت موقت در جلد چهارم خاطرات، خدمات وزارت امور
خارجه دولت موقت در سه دفتر جلد پنجم خاطرات، خدمات .نمایندگی امام در حل اختلافات
شهرستانها و مدیریت موسسه کیهان در جلد ششم خاطرات و گزارش خدمات در مجلس شورای
اسلامی دوره اول جلد هفتم دفتر اول و گزارش اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری و
مأموریت مجلس و بیانیه الجزایر در جلد هفتم دفتر دوم خاطرات، در جلد هشتم خاطرات
در بوته آزمایش، نقد، تخریت، تهدید و هجو دکتر یزدی از سوی افراد و گروه ها و
نهادها و جلد نهم خاطرات تجربه دادگاه انقلاب و زندان اوین و شرح بازجوییها و همچنین
مجموعه آثار ایشان شامل مقالات، مصاحبهها و سخنرانیها از سال 1332 تا 1393 در 15
دفتر تنظیم شده است.
در اینجا لازم میدانم برای نشان دادن نقش و هماهنگی خانواده به ویژه همسر
محترم ایشان درکارنامه «شصت سال صبوری و شکوری» مرحوم دکتر یزدی از قلم خود او
بهره بگیرم: «بدون همزبانی ،همدلی و همگامی همسرم سرکار خانم سرور طلیعه، طی این
راه هرگز برایم میسر نمی بود»
118 روز در نوفل لو شاتو
سفر به عراق
اولین سفر آقای دکتر یزدی همراه دکتر چمران به عراق به درخواست من برای دیدار
با آقای خمینی در سال 1344 انجام شد. دو هفته پس از استقرار من در بغداد برای
برنامه «سماع» (سازمان مخصوص اتحاد و عمل) آقای خمینی از بورسای ترکیه به عراق
منتقل شدند. جزییات در جلد اول خاطراتم آمده است. در آن شرایط بلافاصله به آقای
دکتر یزدی که در بیروت مستقر بودند اطلاع دادم و همراه دکتر چمران که در قاهره
بودند به دیدار آقای خمینی آمدند. گزارش مکتوب دو دیدار با آقای خمینی به خط دکتر
چمران در کتاب خاطرات دکتر چمران که به کوشش دکتر یزدی تدوین و چاپ شده، آمده است.
آقای دکتر یزدی در سالهای بعد مرتب با آقای خمینی ارتباط داشتند و حداقل سالی یک
بار دیدار حضوری داشتند که مجموعه این همکاری ها در خاطرات ایشان آمده ست.
اوایل شهریور 57 آقای دعایی تلفنی به آقای دکتر
یزدی اطلاع میدهند که آقای خمینی تصمیم به ترک عراق گرفتهاند خواستهاند شما هم
به عراق بیایید. علت این درخواست ایجاد محدودیت برای فعالیت اقای خمینی در نجف
بود. در پی توسعه جنبش اجتماعی ایران پس از سال 1355 و تاسیس و فعالیت های گسترده جمعیت
دفاع از آزادی و حقوق بشر ایران و تاثیر بیانبه های آقای خمینی در تقویت جنبش
اجتماعی، دولت ایران هماهنگ با آمریکا و
عراق اقداماتی برای ساکت کردن آقای خمینی آغاز کرد. اعزام هیات های امنیتی به عراق
و مذاکره وزیر امور خارجه ایران در حاشیه جلسه مجمع عمومی سازمان ملل با وزیر امور
خارجه عراق از جمله این اقدامات بود. البته بحث ترور آقای خمینی هم مطرح بوده و
پیگیری هم میشده اما با توجه به پیامدهای خطیر و غیر قابل کنترل آن از جمله شخص
شاه هم با آن موافقت نمیکند.
در چنین شرایطی ابتدا دکتر یزدی پس از اخذ ویزای کویت و عراق در واشنگتن، هم
زمان با ربوده شدن امام موسی صدر به بیروت می رود. در آنجا با دکتر چمران و صادق
قطب زاده موضوع را بررسی میکنند. قطب زاده گزارش می دهد که دولت اسد در سوریه با
رفتن اقای خمینی به سوریه موافق نیست و پیشنهاد الجزایر که دولت انفلابی است را
مطرح کرد. دکتر یزدی پاریس را به لحاظ باز بودن فضای سیاسی پیشنهاد میکند. دکتر
چمران با سفر دکتر یزدی به عراق مخالفت میکند و میگوید ممکن است در این شرایط به
سرنوشت امام موسی صدر گرفتار شوید. در این شرایط صادق قطب زاده به الجزایر می رود
و دکتر یزدی به آلمان شهر کلن ودیدار دکتر فلاطوری می رود. دکتر یزدی پس از اطلاع
از کاهش محدودیت ها روز 11 مهر از طریق پاریس ساعت 9:30 شب به بغداد می رسد، و
مستقیما به نجف می رود. پلیس محافظت منزل آقای خمینی او را بازداشت و در مسافرخانهای
تحت نظر قرار میدهد تا صبح تکلیفش روشن شود. اذان صبح چهارشنبه 12 مهر ساعت 4:30
به حرم برای نماز و زیارت می رود. در آنجا روحانی جوانی به نام آقای فاضل او را می
بیند. پس از نماز او به دکتر یزدی میگوید آقا منتظر شماست. موقعی که دکتر جلو
منزل آقا میرسد همه منتظر او بودند. آقای دعایی وقتی از حضور دکتر یزدی از طریق
آقای فاضل مطلع می شود میگوید سریع بگو به موقع رسیدی، خواست خدا بود.
آقای خمینی و احمد آقا عقب ماشین و دکتر یزدی جلو در کنار راننده آقای مهری،
از ایرانیان مقیم کویت که سفر را مدیریت کرده بود، بودند. دولت کویت اجازه ورود به
آقای خمینی نمیدهد اجبارا به بصره بر میگردند در آنجا دکتر یزدی پیشنهاد پاریس
را مطرح میکند. خود آقای خمینی پس از کویت نظر به سوریه داشت. پیشنهاد دکتر یزدی
را می پذیرند. موضوع به ماموران عراقی اطلاع داده می شود. آنها استقبال میکند به
شرطی که اطلاع رسانی نشود. برای اطمینان خاطر، ماموران عراقی پرواز خارجی را نمی
پذیرند و قرار می شود با پرواز عراقی به پاریس بروند. دکتر یزدی با دکتر حبیبی شرایط سفر را هماهنگ میکند
و روز 14 مهر با هواپیمای عراقی بوئینگ 747 بغداد را به مقصد پاریس ترک میکنند.
در فرودگاه فقط آقای دعایی تا جلو پلههای هواپیما میآید. همراهان علاوه بر احمد
آقا آقایان فردوسی پور و املایی بودند.
در دهکده نوفل لو شاتو
در فرودگاه پاریس آقایان بنی صدر، حبیبی و غضتفرپور حضور داشتند و به اتفاق به
منزل آقای غضنفرپور که آپارتمانی در طبقه چهارم ساختمانی در پاریس بود، رفتند. این
محل علاوه بر وابستگی آن به اشخاص که مورد نظر آقای خمینی نبود، محل مناسبی هم
برای اقامت آقای خمینی نبود. به همین مناسبت با راهنمایی دکتر عسکری از دوستان
دکتر سامی ویلایی کوچک در 40 کیلومتری پاریس، در دهکده نوفللوشاتو متعلق به همسر
فرانسوی دکتر عسکری برای اقامت ایشان انتخاب شد. مدیریت آنجا به عهده حاج مهدی
عراقی از یاران دیرین آقای خمینی و چند نفرروحانی قرار گرفت.
ایجاد محدودیت برای آقای خمینی
واکنش شاه و حتی اطرفیان او چون شریف امامی در باره سفر آقای خمینی به پاریس
ابتدا مثبت بود. زیرا تصور میکردند دوری از ایران موجب امنیت رژیم شاه خواهد شد.
البته شاه بعد ها که متوجه نقش رسانههای آزاد جهانی و توانمندی آقای خمینی و
همراهانش در استفاده از آنها برای آگاهی
بخشی و تقویت جنبش اجتماعی ایران شد، به اشتباه خود اذعان کرد و اعلام کرد که عدم
مخالفتش با این سفر اشتباه بوده است.
البته ابتدا دولت فرانسه (ژیسکاردستن) بطور رسمی برای هرگونه اطلاع رسانی آقای
خمینی اخطار داد. بلافاصله جامعه مدنی در ایران، احزاب، انجمن ها، نهاد های مدنی و
شخصیت های سیاسی و مذهبی با ارسال تلگراف به رئیس جمهور فرانسه واکنش نشان دادند و
جمعی از فعالان اجتماعی (حاج مانیان) با سفیر فرانسه در تهران دیدار کردند و با
اهدای دسته گل از میزبانی میهمان ملت ایران سپاسگزاری کردند.
تحولات 118 روز نشان میدهد که با تقویت جنبش اجتماعی در ایران به ویژه پس از
راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا و انعکاس جهانی آنها همکاری دولت فرانسه بیشتر می
شود و نهایتا با تشکیل کنفرانس گوادالوپ با پیگیری رئیس جمهور فرانسه و تایید سه
کشور دیگر، آلمان، انگلیس و آمریکا زمینه خروج شاه و بازگشت آقای خمینی به ایران و
پیروزی انقلاب فراهم می شود.
برنامه های راهبردی انقلاب
آقای دکتر یزدی در فرصت قدم زدن بعد از نماز صبح و گفت و گو با اقای خمینی در
کوچه باغهای نوفللوشاتو این سوال را مطرح میکند که مطالبه «شاه برود» لازم است اما
چگونه شاه برود و چه برنامه ای بعد از رفتن شاه برای مدیریت کشور باید داشته باشیم؟
آقای خمینی پاسخ میدهند این نیاز منطقی است خودتان این برنامه را تهیه کنید.
آقای دکتر یزدی این برنامه را در سه صفحه تهیه میکند و پس از اصلاحات و
تاییدآقای خمینی در اختیار شخصیت هایی که از ایران برای مذاکره میآیند میگذارند.
متن کامل این برنامه در جلد سوم خاطرات ایشان آمده است.
خروجی این برنامه تهیه پیش نویس قانون اساسی توسط آقای دکتر حبیبی و تشکیل
شورای انقلاب و نهایتا دولت موقت انفلاب است که در اسناد آمده است.
برای نهایی کردن اعضای شورای انقلاب، آقای خمینی به سه نفر آقایان دکتر بهشتی،
استاد مطهری و هاشمی رفسنجانی اختیار میدهند اعضای شورای انقلاب را نهایی کنند.
البته آقای مطهری نقش اصلی داشتند و شورا از آذر ماه کار خود را در ایران آغاز میکند
و پس از انتخاب دولت موقت و خروج اعضای دولت موقت از ان افراد جدیدی به آن اضافه
می شوند.
تفاوت دیدگاه مهندس بازرگان
مهندس بازرگان دو دیدار با آقای
خمینی در تاریخهای 30 مهر و دوم آبان داشتند. علاوه بر وجوه اشتراک که زمینه
همکاری ها را فراهم ساخت اما در یک مورد تفاوت دیدگاه داشتند. در شهریور 57 هم این
مورد را طی نامهای برای ایشان ارسال کرده بودند. آقای خمینی صرفا تاکید بر رفتن
شاه داشتند اگر چه ابن زیاد جایگزین وی شود! مهندس بازرگان میگفتند، (همان طور که
در مصاحبه اول اردیبهشت خود با تلویزیون بلژیک گفته بودند و در بیانیه 6 شهریور
نهضت آزادی ایران هم آمده بود که «شاه باید برود»)، رفتن شاه ضروری است(خواست
سلبی). اما برای برپا داشتن یک حکومت ملی مبارزه میکنیم نه این که شاه برود و یک
مستبد دیگر به نام دیگری جای او را بگیرد. برای این منظور تحولات باید سنگر به
سنگر و تدریجی در راستای منافع ملی باشد. این نگاه مهندس بازرگان با توجه به
گفتمان جهانی انقلاب آن روز مورد توجه حتی دوستان خود ما هم قرار نگرفت.
حمایت همه گروه های اجتماعی
علاوه بر گروه های اجتماعی ملی و مسلمان و مراجع حوزوی سایر گروه های اجتماعی از
جمله مارکسیست ها و چپها نیز حمایت خود را از انقلاب اسلامی و رهبری آقای خمینی
اعلام کردند. آقای رضا براهنی از اعضای کانون نویسندگان ایران طی نامهای به آقای
خمینی و دکتر یزدی مراتب حمایت خود را از انقلاب ایران و رهبری آیت الله خمینی
اعلام کرد.
چشم انداز جمهوری اسلامی
آقای خمینی در تمام مصاحبه ها، سخنرانی ها و بیانیه های خود در نوفللوشاتو همواره
بر مطالبات تاریخی ملت ایران یعنی آزادی ، دموکراسی، جمهوریت؛ حقوق بشر و آزادی
دگراندیشان حتی مارکسیست ها بر پایه تعالیم اسلامی تصریح داشتند که در اسناد
تاریخی قابل دسترسی است. مردم به استناد چنین چشم اندازی در راهپیمایی های تاسوعا
و عاشورا شعار« نهضت ما حسینیه رهیر ما خمینیه» سر دادند و ایشان را به رهبری
پذیرفتند. در 12 فروردین 58 هم با توجه به این چشم انداز و اعتمادی که به مراجع
داشتند به جمهوری اسلامی رای دادند. در هیچ یک از سخنان آقای خمینی در نوفللوشاتو
اشارهای به نظریه ولایت فقیه و با ولایت مطلقه فقیه که بعدا به قانون اساسی اضافه
شد، نشده است.
چالش های دکتر یزدی
در 118 روز حضور و همکاری دکتر یزدی در نوفللوشاتو با چالش هایی هم از سوی
برخی روحانیون و روشنفکران روبرو بود که در خاطرات به انها اشاره کرده است. چالشها
به حدی بود که او میخواست به امریکا نزد خانواده خود برگردد. اما با توصیه آقای
خمینی باز هم صبوری به خرج داد و ایستاد و به خدمات خود ادامه داد. دکتر بزدی در
خاطرات خود تصریح کرده است که « من برای آیت الله خمینی به پاریس نیامدهام بلکه
برای کمک و حمایت از مبارزات ملت ایران علیه استبداد سلطنتی و استیلای بیگانگان بر
کشورمان آمده ام»
سایر رویدادهای مهم در نوفل لو شاتو
1- دیدار شخصیت های سیاسی و روحانیون
ایران با آقای خمینی از جمله دکتر سنجابی، مهندس بازرگان، دکتربهشتی، آیت الله
منتظری، استاد مطهری و جمع دیگری که نقش مهمی در تبادل نظر و برنامه ریزی مدیریت
جنبش اجتماعی و مدیریت انقلاب قبل از پیروزی داشتند.
2- مصاحبه خبرنگاران با آقای خمینی
بخش مهمی از رویدادهای نوفللوشاتو است. پیامد این مصاحبهها که حدود 200 مورد
است، انعکاس پیام انسانی انقلاب و مطالبات ملت ایران در سطح رسانه های جهانی و
تقویت جنبش اجتماعی ایران است. ترجمه مصاحبه با خبرگزاری های فرانسوی معمولا با آقای
دکتر بنی صدر و یا صادق قطب زاده، خبرگزاری های آلمانی با دکتر صادق طباطبایی و
خبرگزاری های انگلیسی زبان با دکتر یزدی
بوده است.
3- دیپلماسی و روابط با نمایندگان
کشور فرانسه و آمریکا بخش مهم دیگری از رویدادهای نوفللوشاتو است که تاثیر مهمی
در پیروزی انقلاب داشته است که در ادامه مطرح خواهد شد.
4-
بخش دیگری از رویدادهای مهم دیدار شخصیت های جهانی به ویژه شخصیت ها و نمایندگان احزاب و سازمان های مختلف
از کشور های اسلامی با آقای خمینی است که در ادامه مطرح خواهد شد.
جمع بندی
حضور آقای خمینی در نوفللوشاتو بر بام رسانه های جهانی و آگاهی بخشی و تقویت
جایگاه جهانی جنبش ضد استبداد سلطنتی ایران موجب می شود که کشورهای خارجی آمریکا ،
انگلیس و ... نهایتا در کنفرانس گوادالوپ تسلیم مطالبات ملت ایران بشوند و با خروج
شاه در 26 دی، انقلاب ایران با کمترین هرینه به پیروزی برسد.
حضور یک روحانی از کشور اسلامی در پاریس، قلب اروپا و ایستادگی و رهبری جنبش
اجتماعی ایران کاملا یک پدیده و رویداد بی سابقه است. این رویداد در مرحله نخست
مرهون جنبش اجتماعی ایران از انقلاب مشروطه، نهضت ملی ایران و رخدادهای پس از
خرداد 42 و مدیریت انقلاب در داخل و در مرحله بعد مرهون نبوغ و زیرکی و درایت آقای
خمینی است.
بدون تردید نقش آقای دکتر یزدی و سایر روشنفکران در پاریس در نوفللوشاتو و
همچنین مدیریت انقلاب در داخل از جمله دیپلماسی انقلاب نقش موثری در پیروزی انقلاب
داشتهاند.
برای این جمع بندی شواهد زیادی وجود دارد.
در این جا به اظهارات آقای ترنر رئیس سازمان سیا آمریکا که مجموعه رویداد
های این دوره را دنبال میکرده است اشاره میکنم. ترنر میگوید ناکامی سیاست
آمریکا در ایران جدی است. آنچه ما نمی توانستیم پیش بینی کنیم این بود که یک مرد
78 ساله روحانی که 14 سال در تبعید بود عامل گرد آمدن همه این عوامل باشد و ناگهان
با یک آتشفشان عظیم در حال فوران و یک انقلاب روبرو شویم. (صفحه 435 جلد سوم
خاطرات دکتر یزدی). همچنین ترنر در کتاب خاطرات خود که به فارسی هم ترجمه شده میگوید:
با تجربهای که ما در انقلاب ایران بدست آوردیم هرگز در سایر کشورها این تجربه را
تکرار نکردیم و تسلیم نشدیم. از جمله در اندونزی در شرایط مشابهی 500 هزار نفر از
مردم کشته شدند اما ما تسلیم نشدیم (نقل به مضمون)
No comments:
Post a Comment