متن سخنرانی محمد توسلی در برنامه چهارمین سالگرد دکتر ابراهیم
یزدی
بسمه تعالی
وفاق ملی پیشنیاز
اصلاحات جامعه محور
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصبِرُوا
وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ[1]
پیشگفتار
به مناسبت نکوداشت چهارمین
سالگرد درگذشت زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل فقید نهضت آزادی ایران ضمن گرامی
داشت یاد آن مرحوم و پیشگامان نهضت آزادی ایران زنده یادان مهندس بازرگان، آیت الله
طالقانی و دکتر سحابی و همه پیشکسوتان از جمله رحیم عطایی، عباس رادنیا، احمد صدر حاج سید جوادی، شهید دکتر مصطفی
چمران، مهندس عزت الله سحابی، دکتر غلامعباس توسلی و دعای توقیق تداوم راه آن
پیشگامان، به این مناسبت بحثی را، در پاسخ به نیاز جامعه امروز، در باره راهبرد
«وفاق ملی» که پیشنیاز اصلاحات جامعه محور است مطرح میکنم.
ضرورت وفاق ملی در
شرایط سیاسی اوایل دهه 80 پس از بازداشت های گسترده اعضا و علاقمندان نهضت آزادی
ایران و جمعی از فعالان ملی – مذهبی توسط اطلاعات سپاه با این هدف که
«نهضت آزادی ایران باید صفر شود»[2]
و تاثیرگذاری در انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی و بازگشت
دکتر یزدی از سفر معالجاتی، مطرح شد. به رغم همه فشارها بر زندانیان وخانواده ها و
مشکلاتی که برای بازگشت دکتر یزدی فراهم شده بود و تشکیل پرونده قضایی برای ایشان[3]
دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران با پیشنهاد دکتر یزدی راهبرد وفاق ملی را برای خروج
از انسداد به وجود آمده مطرح کرد و طی نشریهای با عنوان « وفاق ملی – مبانی نظری و
راهکارهای عملی» در تیرماه 1381 منتشر شد.
پیام اصلی این بیانیه
تاکید بر این واقعیت است که در شرایط انسداد راهکاری جز وفاق ملی از طریق گفت وگو
و کنار گذاردن موارد اختلاف و تمرکز بر مطالبات مشترک ملی، وجود ندارد. تجربه
انقلاب مشروطه، نهضت ملی ایران، پیروزی انقلاب اسلامی 57، فتح خرمشهر در پی مقاومت
در برابر تهاجم نظامی عراق و جنبش دوم خرداد؛ رویدادهایی که در تاریخ یک قرن گذشته
ایران میدرخشند، پیامد دورهی کوتاه وفاق ملی در جامعه متکثر ما بوده است.
اگر وفاق ملی را به
عنوان استراتژی با نگرش اصلاحطلبانه مورد توجه قرار دهیم با توجه به موانع فرهنگ
استبدادی و ضعف مهارت های کار جمعی، گفت وگو بین احزاب و گروههای سیاسی برای عبور
از بحرانهای جاری و دستیابی به مطالبات مشترک ملی ضروری است.
وفاق در آموزههای
قرآنی
در آموزههای قرآنی به
مناسبت های مختلف بر وفاق روی ارزشهای پایه ایمانی و پرهیز از موضوعات فرعی که
زمینه نفاق و تفرقه در جامعه را فراهم میکند، تاکید شده است. در این جا صرفا به
یک مورد که تاکید بر وفاق بین ادیان توحیدی دارد و در جامعه امروز ما و جامعه
جهانی مصداق دارد، اکتفا میکنم.
آموزه قرآنی ضرورت
وفاق همه ادیان توحیدی را مورد تاکید قرار داده و میگوید: «بگو: اى اهل كتاب،
بياييد بر سر كلامى كه بين ما و شما مشترك است [ بايستيم ] كه جز خداى را بندگى نكنيم
و هيچ كس را [در قدرت و تدبير] با او شريك تلقى نكنيم و در برابر خدا، افرادى از
خودمان را صاحب اختيار [خود] نگيريم؛ اگر آنان
[از پذيرش اين پيشنهاد]روى برتابند، بگوييد: گواه باشيد كه ما تسليم [خدا] هستيم.[4]
اگر وفاق بین ادیان
توحیدی ضروری است، بطور طبیعی وفاق بین مذاهب اسلامی از جمله تسنن و تشیع که وجوه
مشترک بیشتری دارند برای ایجاد وحدت و انسجام ملل اسلامی از جمله در ایران، ضرورت
بیشتری دارد.
فرایند اصلاحات در
چند دهه گذشته
با اشاره به پیشینه و
تعریف وفاق ملی اینک اشاره ای به فرایند تحولات چند دهه گذشته و چشم انداز آینده
داشته باشیم. همان طور که قبلا به دفعات توضیح داده شده دو عامل اصلی مانع توسعه در
جامعه ایران بوده است؛ استبداد سیاسی 2500 ساله و استبداد دینی که ریشه در پیرایه
ها و خرافات مذهبی هزار ساله درفرهنگ جامعه ایران دارد. جنبش اجتماعی ایران از
انقلاب مشروطه، نهضت ملی ایران و رخدادهای پس از خرداد 42 و نهایتا در بهمن 57 با
مشارکت همه ملت ایران و همه گروه های سیاسی موفق به برداشتن گام اول برای حذف نماد
«استبداد سیاسی» می شود.
با آن چشم اندازی که
آقای خمینی به ویژه در نوفللوشاتو برای جمهوری اسلامی ایران بر بام رسانه های
جهانی ارایه میدهند و مردم به اعتبار آن چشم انداز، که همان مطالبات تاریخی ملت
ایران است، ایشان را به رهبری انقلاب انتخاب میکنند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی
نیز در 12 فروردین 58 به جمهوری اسلامی 98 درصد رای میدهند. اما پس از اضافه شدن نظریه
ولایت فقیه به قانون اساسی در مجلس خبرگان قانون اساسی، به تدریج به ویژه پس از
خرداد 60 و بسته شدن فضای سیاسی این دیدگاه عملا در مدیریت کشور حاکم می شود و
بسیاری از اصول قانون اساسی که حقوق اساسی ملت را تضمین کرده چون اصول فصل های
سوم، پنجم و هفتم از جمله اصلهای نهم و 56 آن عملا نادیده انگاشته شده است.
تلاشهای آگاهی بخش از
جمله توسط مهندس بازرگان و یاران ایشان در نهضت آزادی ایران برای طی شدن فرایند
گام دوم توسعه نیافتگی یعنی استبداد دینی پس از انقلاب 57 به تدریج پیگیری شده است
که تفصیل آنها در آثار منتشر شده مهندس بازرگان و اسناد نهضت آزادی ایران قابل دسترسی است. این تلاشها در دهه60 و
اقدامات نهادهای مدنی تشکیل شده از جمله «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران»
(65 تا 69)، حلقه کیان و... زمینه های رشد و آگاهی جامعه و جنبش دوم خرداد 76 و
پیروزی آقای سید محمد خاتمی را فراهم می سازد. این فرایند آگاهی بخشی با فراز و
فرود در رخدادهای سالهای بعد تا سال 96 طی میشود و نهایتا در انتخابات مجلس سال
98 و ریاست جمهوری سال1400 که با برنامهریزی و عزم جدی حاکمیت با رد صلاحیت های
گسترده و نادیده انگاشتن حقوق اساسی مردم که در قانون اساسی تصریح شده، مجلس و
دولت یک دست و هماهنگ با رهبری و نهادهای پنهان قدرت مورد نظر شکل گرفته است.
واکنش جامعه آگاه به ویژه اقشار آگاه کلانشهرها به این روند پس از حضور در
انتخابات و ارزیابی عملکرد شورای نگهبان استفاده از روش دموکراتیک و مسالمت آمیز «رای
اعتراض» بصورت رای ندادن بود. بطوری که آمار رسمی نشان میدهد، اکثریت ملت ایران در
این دو انتخابات شرکت نکردند. اما در کلانشهرها چون تهران که تاثیر بیشتری در
تحولات اجتماعی دارند واکنش اعتراضی کاملا برجسته بود، بطوری که در انتخابات ریاست
جمهوری 1400 فقط 26 درصد در تهران رای دادند که 12 در صد آن رای باطله بود، یعنی 86
در صد مردم رای مثبت ندادند.
چرایی اصلاحات جامعه
محور
فرایند تحولات
چهاردهه گذشته نشان می دهند که به تدریج با رشد و آگاهی جامعه نسبت به ریشه اصلی مشکلات
پس از انقلاب و اصل ولایت فقیه که باور به آزادی و حاکمیت ملت ندارد، جنبش اجتماعی
متناسب با شرایط واکنش نشان داده است. اگر پس از دوم خرداد76 حضور در قدرت و پیگیری
برنامه توسعه سیاسی نقش مهمی در توانمند سازی جامعه و توسعه در عرصههای مختلف
فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته است، اما با پیگیری و کارشکنی محافظهکاران
و نهادهای سخت قدرت این روند عملا متوقف شده بطوری که از سال 96 عملا حضور اصلاح
طلبان در قدرت کارآمد نبوده و به پایگاه اجتماعی گفتمان اصلاح طلبی ضربه سنگینی
وارد ساخته است. به همین مناسبت به راهبرد تاریخی اصلاح طلبی که همواره بر اصلاحات
جامعه محور[5]
تاکید داشته این عنوان مطرح شده تا با دیدگاه اصلاحات بوروکراتیک و یا دولت محور
متمایز باشد.
راهکار خروج از
انسداد
در شرایطی که حاکمیت در
چهار دهه گذشته حقوق اساسی ملت ایران را بر مبنای نظریه ولایت مطلقه فقیه نادیده
گرفته است، پیامدهای آن در عرصه داخلی شکاف دولت – ملت، ناکارآمدی
مدیریت کشور و بحران های فقر و بیکاری و فساد سیستماتیک، مهاجرت شهروندان نخبه و نیروهای
توانمند و بحران های زیست محیطی و اپیدمی فراگیر کرونا، و در عرصه خارجی انزوای
سیاسی و تحریم های ظالمانه بوده است. در مقابل، رشد و آگاهی جامعه که در طول چهار
دهه گذشته توسعه پیدا کرده، سرمایه اجتماعی است که میتواند برای عبور از شرایط
انسداد کنونی با راهبرد اصلاحات جامعه محور مورد توجه کنشگران اجتماعی و سیاسی قرار
گیرد.
در
راهبرد اصلاحات جامعه محور فعالیتها و فرایندهایی مورد
نظر است که هدف آنها توانمند سازی جامعه ایران به ویژه تقویت جامعه مدنی برای
زدودن استبداد و دست یافتن به حقوق اساسی از
جمله آزادی و حاکمیت ملت از طریق تقویت
جنبش های اجتماعی و فرایند گذار به دموکراسی؛ در چارچوب ظرفیت های قانون اساسی است.
همان طور که قبلا
توضیح داده شد پیشنیاز تحقق فرایند اصلاحات جامعه محور گفت وگو بین احزاب سیاسی و
شخصیت های تاثیر گذار برای دستیابی به وفاق ملی و تاکید بر مطالبات مشترک: «آزادی
و حاکمیت ملت» است. به همین مناسبت وفاق ملی در جامعه متکثر ایران پیشنیاز
اصلاحات جامعه محور است تا سرمایه اجتماعی آگاهی جامعه در راستای تقویت جنبشهای
اجتماعی و گذار به دموکراسی، فرایند عبور
از گام دوم عامل توسعه نایافتگی، استبداد دینی، به تدریج فراهم شود.
وفاق ملی و همدلی و
همکاری احزاب سیاسی و نهاهای مدنی حول مطالبات مشترک توان اجتماعی پدید خواهد آورد
که ملت با انسجام لازم بتواند با استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی و پرهیز از
خشونت با مقاومت و ایستادگی به تدریج موفق به اصلاح ساختاری قانون اساسی، حذف و یا
اصلاح اصول 4، 5 و 110 قانون اساسی، گردد.
بر اساس آموزه های قرآنی، تجربه بشری و عقلانیت نهاد دین و روحانیت باید در عرصه
عمومی و خارج از قدرت باشد تا زمینههای لازم برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و
رقابتی فراهم شود و ملت بر سرنوشت خود در سطح مدیریت کشور و مدیریت شهرها حاکم
شود. اگر چنین فرایندی برای وفاق ملی و اصلاحات جامعه محور طی نشود گزینههای
محتمل در شرایط انسداد کامل تداوم فروپاشی اجتماعی و در معرض خطر قرار گرفتن
تمامیت ارضی کشور خواهد بود.
در پایان لازم میدانم
بار دیگر در چهارمین سالگرد درگذشت زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی یاد او و سایر
پیشگامان نهضت آزادی ایران را گرامی بداریم و با بهرهگیری از میراث فکری آنان و صبوری
و همکاری جمعی، با توجه به آموزه قرآنی که در عنوان صحبت به آن اشاره شد، بتوانیم
به وظایف ایمانی و ملی خود عمل کنیم.
[1] - اى ايمان اوردگان، به صورت فردى و جمعى پايدار
باشيد و با يكديگر ارتباط برقرار كنيد؛ و از خدا پروا كنيد، بسا كه رستگار شويد.
(آل عمران-200)
[2] تیتر صفحه اول روزنامه رسالت از مقاله آقای امیر
محبیان
[3] تفصیل آن در جلد نهم خاطرات آقای دکتر یزدی و
اسناد نهضت آزادی قابل دسترسی است.
[4] قُل
یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکُم أَلاَّ
نَعبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشرِکَ بِهِ شَیئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضاً
أَرباباً مِن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأَنَّا
مُسلِمُونَ (آل عمران-64)
[5] جمله معروف مهندس بازرگان در دهه شصت که «جنگ ما
جنگ حجت است نه جنگ قدرت» این دیدگاه را در اصلاح طلبی تاریخی نشان می دهد.
No comments:
Post a Comment