نشست "چرا
انقلاب؟"
محمد توسلی با تاکید براینکه انقلابیون و رهبر انقلاب به دنبال
براندازی توام با خشونت نبودند، گفت: انقلاب به معنای حاکمیت ارزشها و خواستههای
تاریخی مردم ایران بود.
محمد توسلی طی سخنانی در نشست «چرا انقلاب شد؟» که عصر امروز از سوی
انجمن اندیشه و قلم در مسجد الرحمن تهران برگزار شد، با بیان اینکه من از دوران دانشجویی
مسئولیتهای مختلفی در انقلاب داشتم و خود را برابر جوانان پاسخگو میدانم، گفت: من
در سال ۱۳۸۷ در مصاحبهای تفصیلی با یکی از رسانههای اصلاح طلب به این پرسش
پاسخ دادم که چرا انقلاب شد، اما اگر بخواهم کمی دقیق تر به این پرسش پاسخ دهم به
کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» مهندس بازرگان اشاره می کنم که منبع خوبی برای
پاسخ تفصیلی به این پرسش است.
وی افزود: انقلاب شد برای اینکه استبداد مطلقه شاه که تمامی آزادی
های اجتماعی را زیر پا گذاشته و شرایط را برای تسلط بیگانگان به وجود آورده بود،
راهی جز انقلاب باقی نمیگذاشت.
توسلی با تاکید براینکه انقلابیون و رهبر انقلاب به دنبال براندازی
توام با خشونت نبودند، ادامه داد: انقلاب به معنای حاکمیت ارزشها و خواسته های
تاریخی مردم ایران بود و از زمانی که رخداد پانزده خرداد به وجود آمد و فاز جدیدی
از فعالیت های سیاسی آغاز شد، این فضا به وجود آمد که دیگر برای مبارزه نمی توان
راههای قانونی را پیگیری کرد.
توسلی با بیان اینکه با مقابله حکومت شاه و نیروهای نهضت آزادی انجام
مبارزات در چارچوب قانون با شکست مواجه شد، اظهار کرد: تا سال ۱۳۵۴ جنبش مسلحانه در
ایران توانست نقش بسزایی در آگاهی بخشی مردم بازی کند و نشان دهد که شاه چهره
واقعیاش چیست.
وی افزود: شاه به عنوان پایه و اساس استبداد نشان داد تا زمانی که او
بر سر کار باشد نمیتوان هیچ آیندهای برای تحقق مطالبات مردم متصور بود.
این عضو نهضت آزادی با بیان اینکه انقلاب ۱۳۵۷ یکی از مردمیترین
انقلابهای تاریخ بوده است، اظهار کرد: در این انقلاب همه مردم مشارکت داشتند و
همه اقشار و گروهها با هم متحد شدند و محور شعارهایشان این بود که شاه را نمیخواهیم.
توسلی با ارائه تحلیلی از محتوای شعارهای مردم در جریان تظاهراتهای
انقلاب اظهار کرد: ۳۸ درصد از شعارهای مردم ضد استبدادی، ۱۶ درصد تاکید بر
رهبری آیت الله خمینی، ۱۵ درصد از این شعارها مربوط به یادکرد مبارزان انقلابی همچون شریعتی،
طالقانی و منتظری و گرامیداشت یاد شهدای راستین سازمان مجاهدین مانند حنیفنژاد و
... بود و هیچ شعاری مانند مرگ بر آمریکا در تظاهرات از سوی مردم سر داده نشد.
وی ادامه داد: مردم به بحث سلطه بیگانگان توجه داشتند اما مقصر اصلی
را در این موضوع استبداد شاه میدانستند و معتقد بودند دست بیگانگان از آستین شاه
بیرون آمده است.
این عضو نهضت آزادی با اشاره به مصاحبههای امام (ره) در جریان
انقلاب اظهار کرد: ایشان در مصاحبههایشان همواره کلمه آزادی را پیش از استقلال به
کار می بردند و در شعارهای مردم نیز این موضوع وجود داشت اما امروزه برخی ها میخواهند
جای این دو شعار را با هم عوض کنند اما آیت الله خمینی در کنار مسئله برکنار شدن
شاه از حکومت، تامین آزادیها و برقراری دموکراسی و جمهوریت را مورد توجه قرار میدادند.
توسلی ادامه داد: کسانی که امروز کاسه داغ تر از آش هستند فکر میکنند
که انقلاب درست نبوده است اما باید بدانند که بعد از مسیری که طی شد و شاه نتوانست
به موقع به مطالبات تاریخی مردم در چارچوب قانون عمل کند، راه دیگری جز انقلاب
نبود.
وی با اشاره به نطق تلویزیونی شاه در آبان ۱۳۵۷ در زمینه شنیده
شدن صدای انقلاب از سوی وی گفت: این نطق تلویزیونی، آخرین اعتراف شاه است اما اگر
شاه در نیمه اول سال ۱۳۵۷ و زمانی که دولت شریف امامی بر سر کار بود این حرفها را میزد و یک
انتخابات آزاد برگزار میکرد، به نظر من انقلابی انجام نمیشد.
این عضو نهضت آزادی با تاکید بر اینکه جنبشهای اجتماعی آستانه تحمل
مشخصی دارند، اظهار کرد: تمام مستبدین باید بدانند که جنبشهای اجتماعی به اندازهای
تحمل دارند و بعد از آن هر مستبدی را کنار میزنند که این اتفاق در انقلاب ۱۳۵۷ نیز رخ داد.
توسلی با اشاره به نقش دکتر شریعتی در تربیت کادرها برای انقلاب
اظهار کرد: نقش روشنفکران دینی، روحانیت پیشرو و نهضت آزادی در انقلاب در داخل
کشور در کنار روحانیون همواره وجود داشت کما اینکه شکل گیری شورای انقلاب نیز بنا
بر ایده مهندس بازرگان عملی شد و موضوع پیشنویس قانون اساسی نیز ایده دکتر ابراهیم
یزدی بود.
توسلی در بخش پایانی سخنانش اظهار کرد: دیپلماسی انقلاب که از اواخر
سال ۱۳۵۷ شروع شد و از اوایل سال ۱۳۵۷ کار خود را به طور رسمی شروع کرد از
برگهای زرین تاریخ انقلاب است که اگر وجود نداشت این انقلاب به این صورت انجام
نمی شد.
در بخش دیگری از این نشست سید مصطفی تاج زاده در پاسخ به پرسش مجری
نشست مبنی بر اینکه علت اصلی انقلاب چه بود؟ اظهار کرد: اعتراف می کنم که هم ما و
هم مخالفینمان از یک تناقض رنج می بریم. ما وقتی از انقلاب دفاع می کنیم برخی
جوانان به ما می گویند اگر انقلاب خوب است چرا اجازه نمی دهید ما یک انقلاب دیگر
کنیم که در اینجا این ما هستیم که از نظر تئوری کم می آوریم و در شرایطی دیگر وقتی
این جوانان به ما می گویند که انقلاب بد بوده و ما را چهل سال عقب انداخته است من
به آنها می گویم اگر چنین است چرا می خواهید مجددا انقلاب کنید؟ بیایید مثل ما
اصلاح طلب شوید و در این جا آنها هستند که پاسخی ندارند.
وی با اشاره به فضای عمومی جامعه بعد از آغاز دوباره نهضت امام (ره)
در سال ۵۶ و۵۷ اظهار کرد: در آن سالها فضای عمومی جامعه به سمت انقلاب رفته بود و
سخن از اصلاح گفتن برای کسی پذیرفته نبود و حتی خیانت هم تلقی می شد اما معتقدم
شاه ا گر یک سال پیش از انقلاب انتخابات آزاد
برگزار میکرد، انقلاب نمی شد و دیگر نیازی هم به آن عقب نشینی تاریخیاش در نطق
تلویزیونی آبان ماه سال ۵۷ بود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه پیش بینی مهندس بازرگان از
تند شدن فضای جامعه پس از برخورد با اعضای نهضت آزادی در دوران شاه درست بود،
اظهار کرد: مهندس بازرگان درست می گفت که نهضت آزادی آخرین گروهی است که در چارچوب
قانون با شاه مبارزه میکند و در واقع حرف ایشان این بود که اگر شما ما را تحمل
نمی کنید دیگر چه کسی را می خواهید تحمل کنید؟ بعد از ما دیگر زبان سخن گفتن با
رژیم عوض میشود و گروه های چریکی و مسلحانه با زبان دیگری با شما سخن می گویند که
این پیش بینی درست بود اما من معتقدم پیش گرفتن زبان مبارزه مسلحانه با رژیم شاه
اگر کمکی به بقایش نکرد، به سرنگونیاش نیز منجر نشد.
تاج زاده با بیان اینکه علت اصلی پیروزی انقلاب مبارزات مردمی و
غیرخشونت آمیز جامعه با رژیم پهلوی بود، اظهار کرد: انقلاب اسلامی انقلاب غیر
خشونت آمیز قرن بیستم بود و بنابراین زبان مبارزه مردمی و غیرخشونت آمیز بود که
منجر به سقوط رژیم شاه شد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به ریشه های وقوع انقلاب در یک
جامعه اظهار کرد: انقلاب لزوما زمانی رخ نمی دهد که در یک جامعه ظلم، فساد، تبعیض
و فقر وجود داشته باشد چرا که اکنون کشورهایی می بینیم که چنین مواردی در آنها
وجود دارد اما انقلابی هم در آن رخ نداده است بنابراین عواملی دیگری لازم است که
بستر و زمینه ای را برای پیروزی انقلاب به وجود آورد.
تاج زاده ادامه داد: یکی از این عوامل وجود یک رهبر برای انقلاب است
که مثلا در جنبش اجتماعی تصویب وال استریت وجود نداشت و به همین دلیل این جنبش در
سرانجام روشنی پیدا نکرد.
وی با اشاره به اینکه انقلاب در جایی محقق میشود که اصلاحات ناممکن
شود، اظهار کرد: این جمله پاسخ من به گذشته، امروز و آینده ایران است. انقلاب جایی آغاز میشود که مردم بخواهند انقلاب کنند و کادر رژیم حاکم
نیز ایمانش را به حکومت از دست دهد و این اتفاق در سال ۵۷ در ایران رخ داد.
وی با بیان اینکه پیشرفت روند خودکامگی در دولتهای رژیم پهلوی و
ایجاد محدودیتهای اجتماعی فراوان در جامعه از عوامل وقوع انقلاب اسلامی بود،
اظهار کرد: حکومت شاه روز به روز از سال ۳۲ بیشتر از سالهای قبل از آن و از سال ۴۲ گسترده تر از سالهای
پیش به سمت خودکامگی و ایجاد محدودیت های اجتماعی در کشور حرکت کرد ولی شاه متوجه
این نبود که اگر اعتراضهای ده سال یک بار مردم را در نظر نگیرد نهایتا انفجاری رخ خواهد داد.
تاج زاده با بیان اینکه حذف چهرههای شاخص از حکومت شاه یکی از عوامل
وقوع انقلاب به شمار میآید، اظهار کرد: شاه با حذف تمام چهره های استخوان داری که از ضعف و نقاط کاستی او آگاه بودند و ناتوانی های وی در طول سالهای
پیش از مرداد ۳۲ را به یاد داشتند فضا را به سمتی برد که دیگر در آستانه انقلاب کسی
برایش نمانده بود که با او مشورت درستی انجام دهد چرا که همه آن چهره
ها با شنیدن زمزمه های انقلاب ایران را ترک کرده بودند.
وی با طرح این پرسش که چرا زمینه برای انجام اصلاحات در سال ۵۷ آماده نبود، اظهار
کرد: علت اینکه در آن دوران اصلاحات انجام نشد و مردم روی به انقلاب آوردند این
نبود که تمامی چهره های موثر در جریان جنبش مردم، با اصلاحات مخالف بودند. البته
هرچند که جوانان به دنبال انقلاب بودند اما چهرههای قدیمی تر همچنان به اصلاحات
نیز اعتقاد داشتند ولی به دلیل آنکه در سال ۵۷ انتخاباتی انجام
نشد فضا برای اصلاحات مهیا نبود و چه بسا اگر انتخاباتی در سال ۵۶ برگزار میشد ما
جوانان خواستار انقلاب در اقلیت قرار میگرفتیم.
تاج زاده ادامه داد: حکومت پهلوی دارای دو تفاوت اساسی با سایر حکومت
هایی که پیش از خود داشت که اولین تفاوت در این بود که این حکومت برخلاف سایر
حکومت های قبلی در ایران، سیاست خود را بر مبنای مبارزه با دین مردم قرار داد و
این در حالی بود که سایر حکومت های پیشین هیچ گاه با دین اکثریت مردم درنیفتادند و
همین موضوع یکی از اشتباهات بزرگ رژیم پهلوی به شمار می آمد که نهایتا منجر به این
شد که در سال ۵۷ رژیم کسی نداشت که با روحانیت صحبت کند و از آن سو روحانیت
هیچ گاه از زمان صفویه مانند دوران پهلوی با حکومت فاصله نداشت.
وی ادامه داد: این ضدیت پیامدهای خاصی داشت که از جمله آنها این بود
که علاوه بر نهادهای سنتی که با حکومت پهلوی به ضدیت پرداختند، نهادهای مدرن چون
دانشگاه نیز اگر بیش از روحانیت با شاه مقابله نمی کردند مخالفتشان کمتر از آن هم
نبود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب اظهار کرد: در انقلاب ایران استقلال و
آزادی دو روی یک سکه بود و ما همواره در تاریخ مان از هم بیگانگان و هم از استبداد
به طور همزمان رنج دیدیم. در کلام امام (ره) هم استقلال و آزادی تقریبا همواره با
یکدیگر یاد شده اند اما اخیرا عدهای میخواهند این دو واژه را از یکدیگر جدا کنند.
وی با اشاره به یکی دیگر از تفاوت های میان حکومت پهلوی و سایر حکومت
های پیشین اظهار کرد: ما وقتی به تجربه ترکیه نگاه می کنیم می بینیم در حالی که
ترکیه یکی از الگوهای رضا شاه برای شکل دادن به نظام پهلوی بود، اما در آن دو نکته
در نظر گرفته نشد. یکی اینکه آتاتورک در ترکیه نظامی جمهوری تاسیس کرد اما در
ایران بقای سلطنت تداوم پیدا کرد هرچند که رضا پیش از رسیدن به سلطنت به دنبال
جمهوری بود و جلویش را گرفتند اما بعد از رسیدن به قدرت نیز به دنبال جمهوری نرفت و سلطنت را ادامه داد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب افزود:درست است که جمهوری آتاتورک صوری
بود اما امکان چرخش قدرت را در ذات خود داشت که نهایتا نیز چرخش قدرت در آن ایجاد
شد. دومین تفاوت حکومت پهلوی با حکومت آتاتورک نیز این بود که در ترکیه اجازه
تشکیل حزب هرچند فرمایشی و دستوری و صوری داده شد اما در ایران این اتفاق نیفتاد در حالیکه
اگر حزب از همان ابتدای حکومت پهلوی در ایران شکل می گرفت اتکا از نظامیان برداشته
می شد چرا که حاکمان نظام را با حزب اداره می کردند و همین تحزب نیز فضا را برای
وارد شدن سایر افراد در اداره کشور فراهم می کرد.
به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از این نشست، مجری برنامه با مطرح کردن
عواملی چون بیماری محمدرضا شاه، مرگ اسدالله علم، رئیس جمهور شدن کارتر، کنفرانس
گوادلوپ و تغییر قیمت نفت و اصلاحات ارضی که به اعتقاد برخی از تاریخ نگاران در
وقوع انقلاب نقش داشتهاند، از سخنران این نشست درخواست کرد تا به این پرسش پاسخ
دهد. توسلی نیز در پاسخ به این موارد اظهار کرد: طبیعی است که بیماری شاه و ضعف
روحی او یکی از عوامل انقلاب است اما هیچگاه نمیتوان آنرا به عنوان عامل اصلی
دانست. موضوع بالا رفتن قیمت نفت نیز روحیه تبختر شاه را افزایش داد تا حدی که او
فکر میکرد میتواند تمام دنیا را مدیریت کند.
رئیس جمهور شدن کارتر هم از جمله عواملی بود که به شکل گیری جمعیتهای
مدنی و سیاسی در ایران منجر شد و فضا را برای تقویت جنبش اجتماعی فراهم کرد.
بنابراین حقوق بشر کارتر که البته مخاطبش تنها ایران نبود، شرایطی را به وجود آورد
که روشن فکران ما از این موضوع استفاده کنند و آنرا به نفع جنبش به کار گیرند.
طبیعی است که توسعه تسهیلات و افزایش شهرنشینی در ایران نیز که با اصلاحات ارضی و
صنعتیتر شدن ایران انجام شد، انتظاراتی را ایجاد کرد که طی آن یک روستایی که به
شهر میآمد دیگر نمی خواست رعیت باشد و وقتی حکومت حقوق شهروندی او را رعایت نمی
کرد طبعا اعتراضاتی نیز از جانب مردم مطرح میشد.
تاجزاده نیز در پاسخ به پرسش مجری نشست در زمینه میزان تاثیرگذاری
این عوامل اظهار کرد: طبق قانون مشروطه شاه هیچگونه مسئولیتی نداشت و بنابراین
سلامتی یا بیماری او نباید تاثیری در اداره کشور میگذاشت اما اشکال این بود که
شاه چنان قدرت را در دست گرفته و متمرکز کرده بود که گویی مملکت ملک شخصی اوست و
با به وجود آوردن نهادهای موازی با یکدیگر در ساختار قدرت، اراده را از سایر اشخاص
صاحب قدرت نیز گرفته بود و همه هیچکاره شده بودند.
وی ادامه داد: مرگ علم نیز تاثیری در جلوگیری از وقوع انقلاب نداشت.
مگر میشود با یک نفر جلوی وقوع انقلاب را گرفت. در زمینه اصلاحات ارضی و تغییرات
قیمت نفت هم میتوان گفت ما تحولاتی را که در عرصه کشاورزی و تغییرات قیمت نفت پس
از انقلاب مشاهده کردیم، پیش از انقلاب ندیده بودیم اما این موضوع منجر به بروز یک انقلاب
دیگر نشد.
این فعال سیاسی ادامه داد: مصادرههای سالهای اول انقلاب تغییرات
بیشتری را از اصلاحات ارضی ایجاد کرد و تغییرات قیمت نفت نیز پس انقلاب بیش از قبل
انقلاب بود. بنابراین همه این موارد تاثیر خود را داشتند اما علت کافی برای انقلاب
نبودند.
تاجزاده با بیان اینکه دخالت تاثیرگذاری کشورهای خارجی علت وقوع
انقلاب نیست، اظهار کرد: فرض کنیم که تمام دنیا جمع شده بودند که حکومت ایران را
ساقط کنند. هرچند که حکومت کارتر موضوع رعایت حقوق بشر را برای رژیم شوروی مطرح
کرده بود اما اگر فرض بگیریم که تمامی موارد برای ایران مطرح شده بود، پرسش این
است که چرا باید حکومت پس از مشروطه با تصمیم بیگانگان کنار برود؟
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه استدلال امام برای
مبارزه بر سه اصل قرار داشت، گفت: من زمانی که در زندان بودم فرصتی پیدا کردم که
جلد سوم تا ششم صحیفه امام را مطالعه کنم. ایشان در سخنانش سه استدلال را برای
مبارزه با شاه در نظر دارد که شامل قانونی نبودن سلطنت شاه، عملکرد تماما منفی یا
اکثرا منفی شاه در طول دوران حکومتش و اینکه حق تعیین سرنوشت مردم بر عهده خودشان
است.
وی در توضیح سه استدلال امام برای مبارزه با شاه اظهار کرد: به
اعتقاد ما مجلس موسسانی که برای انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی تشکیل شده بود، یک
مجلس فرمایشی بود و حق نداشت حکومت را تغییر دهد. همچنین به اعتقاد امام با فرض
اینکه رضاشاه با یک مجلس قانونی به سلطنت رسیده و در تمام سال های حکومت محمدرضا
شاه نیز هیچ نقطه منفی وجود ندارد و عملکردش نیز کاملا مثبت بوده است، این نکته در
قانون اساسی مشروطه وجود دارد که سلطنت ودیعه ای الهی است که مردم به هرکس تشخیص
دهند میسپارند و طبق همین قانون وقتی مردم شاه را نمیخواهند باید کنار برود.
تاجزاده با بیان اینکه از دیدگاه امام حق تعیین سرنوشت به عنوان یک
حق اولیه که مقدم بر سایر حقوق مردم است شناخته میشود، اظهار کرد: ما باید به
تاسی از همین جمله امام هرکاری را که میخواهیم انجام دهیم، عملی کنیم. اگر این ملت بخواهد آینده خود را رقم بزند، خودش باید این کار را انجام
دهد. در تاریخ ما نیز از مشروطه، همواره تجربیات مستبدین به حکومتهای بعدی منتقل
شده اما هیچ حکومتی از تجربیات آزادیخواهان استفاده نکرده است و ما نیز اگر میخواهیم
برای فردای ایران برنامه ریزی کنیم، باید همین تجربیات را در نظر بگیریم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: ما باید در مقابل کسانی بایستیم
که به شعور، حقوق، آزادی و آینده این ملت توهین میکند. اگر این ملت آزادی خود را
از دست دهد دیگر فرقی نمیکند چه کسی حاکم باشد و این یک نقطه برای بازگشت به
گذشته است. ما باید قدر فضای فعلی را بدانیم و به این پرسش پاسخ دهیم که در طول
انقلاب چه کارهایی را کرده ایم که اشتباه بوده و چه کارهایی را نکرده ایم.
وی در بخش دیگری از این نشست در پاسخ به پرسش یکی از حاضران مبنی بر
اینکه علت مقابله حکومت پهلوی با روحانیون و مذهبیون را در چه میدانید؟ اظهار
کرد: با هر تحلیلی که به موضوع نگاه کنیم باید به این پرسش پاسخ دهیم که چه لزومی
داشت که در حکومت پهلوی با مجالس روضه مخالفت شود و کشف حجاب انجام شود. چرا پوشش
مردم به عهده خودشان گذاشته نشده است.
تاجزاده ادامه داد: نکته دیگری که در زمینه مقابله شاه با اسلام
وجود دارد، بحث تغییر تاریخ از هجری شمسی به شاهنشاهی است که خود رضاشاه تاریخ را
از هجری قمری به هجری شمسی تغییر داده بود اما پسرش این تاریخ را نیز عوض کرد یا
جشنهای هنر را در شیراز برگزار کرد که مقابلهای اساسی با ارزشهای دینی بود و
ضرورتی بر برگزاری آن وجود نداشت.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه انقلابیون سال ۱۳۵۷ به دنبال ایجاد
حکومتی آخوندی، نبودند اظهار کرد: در همان ماههای اول انقلاب مصطفی رحیمی جزوهای
در انتقاد از جمهوری اسلامی نوشته شده بود که سیداحمد خمینی نقل میکند وقتی این
جزوه را به امام دادیم که بخوانند ایشان گفتند آقای رحیمی درست میگویند اما نکته
این است که ما نمیخواهیم حکومت آخوندی ایجاد کنیم بلکه به دنبال تشکیل جمهوری
اسلامی هستیم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: ما سالهای بحث کردیم که جمهوری
اسلامی حکومت آخوندی نیست اما امروز عدهای در سخنرانیهایشان حکومت را، آخوندی
معرفی میکنند که این یک استحاله است. اگر میزان رای ملت است ما باید همین میزان
را حفظ کنیم.
وی اظهار کرد: من با هر اندیشه آمرانه که در عرصه اجتماعی مطرح شود
مخالفم و آن را خطرناک میدانم حال چه این اندیشه سکولار باشد چه اسلامی. در
نهایت باید بگویم ما هرگاه به توسعه تک بعدی که به نام دین که با اصول اندیشههای
سکولار یا سایر اندیشهها برسیم، درست نخواهد بود.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تاثیر مهندس بازرگان در تغییر
پیشنویس قانون اساسی، اظهار کرد: ضمن احترامی که به مرحوم بازرگان و خدمات او
برای انقلاب میگذارم و حتی او را در دورهای رئیس جمهور موفقی برای انقلاب میدانستم،
می گویم اگر دکتر ابراهیم یزدی نخست وزیر شده بود مسیر انقلاب عوض میشد. مردم،
رهبری انقلاب را دوست میداشتند و از او تبعیت میکردند و این انقلاب نیز با رهبری
او و تاکتیک و استراتژی او پیروز شده بود اما خود امام میلی به حکومت کردن نداشتن
و نشانهاش نیز همان بود که وقتی به ایران آمد به جای آنکه به تهران برود، قم را
انتخاب کرد و حتی وقتی پیشنویس قانون اساسی تهیه شد که در آن اصل ولایت فقیه هم
وجود نداشت، با آن موافقت کردند که به رفراندوم گذاشته شود و اگر مردم پذیرفتند
بعدا به قانون اساسی کشور گردد اما جدی ترین مخالف با این رویه مهندس بازرگان بود
که تاکید بر تشکیل مجلس موسسان داشت و حتی مخالفت های آیتالله هاشمی با وی نیز که
در آن مطرح کرده بود اگر این قانون اساسی به دست روحانیت بیافتد اتفاق دیگری رقم
خواهد خورد هم تاثیری در ماجرا نداشت.
تاجزاده ادامه داد: مرحوم عزت الله سحابی نقل می کرد علت اینکه دولت
موقت به دنبال تشکیل مجلس موسسان بود، این بود که فکر میکردیم کاندیداهای ما در
انتخابات پیروز میشوند و در نتیجه قانون اساسی را مترقیتر و پیشرفتهتر تنظیم میکنیم
اما این اتفاق نیفتاد و من هم الان میگویم که بهتر است این قانون اساسی فعلی عوض
نشود چرا که اگر در این شرایط به دنبال تغییر قانون اساسی باشیم، جنبههای
دموکراتیک آن تضعیف و جنبههای غیردموکراتیکش تقویت میشود.
وی در پایان اظهار
کرد: واقعیت این است که مهندس بازرگان اگر نقش خود را بیشتر از امام نمیدانست
کمتر از ایشان هم تلقی نمیکرد اما دکتر یزدی اینگونه نبود و میدانست که این
انقلاب را امام انجام داده است و در نتیجه رفتار دیگری را در پیش میگرفت. ضمن این
که اشتباه دیگر مهندس بازرگان این بود که فرصت کاندیداتوری در انتخابات ریاست
جمهوری را از دست داد که البته در این موضوع مخالفت اعضای نهضت آزادی با
کاندیداتوری او نیز تاثیر گذار بود.
منبع: خبرگزاری ایسنا- 26 بهمن 95
No comments:
Post a Comment