ایستادگی بر آرمان ها
محمد توسلی
آشنایی من با مرحوم حسین شاه حسینی به سال های دهه سی می رسد؛ یعنی دورانی که
من وارد دانشگاه تهران شدم و در آن برنامه های عمومی که در انجمن اسلامی دانشجویان
و بعد انجمن مهندسین داشتیم، آقای شاه حسینی هم معمولا در این نوع مجالس حضور
داشت؛ به هر حال ایشان هم انگیزه دینی و هم انگیزه ملی قوی داشت؛ بنابراین طبیعی
بود که در این نوع محافل دینی و یا محافل مربوط به روشنفکران دینی (مانند جلسات
سخنرانی مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی و دکتر سحابی) حضور داشته باشد. گفتمان روشنفکران
دینی از شهریور بیست آغاز شد و در دوران نهضت ملی ایران و دولت دکتر مصدق این
گفتمان بارور شده بود؛ به دنبال آن پس از کودتای 28 مرداد دوران نهضت مقاومت ملی است که آقای شاه حسینی از جمله کسانی بود که در
کنار آیت الله زنجانی، مهندس بازرگان، مرحوم طالقانی و دکتر سحابی و... در پایه
گذاری نهضت مقاومت ملی نقش و مشارکت داشت؛ اما آنچه که نقش ایشان را در دهه سی پر
رنگ تر می کند به سال 1339 مربوط می شود که جبهه ملی دوم تشکیل شد؛ آن هم به
ابتکار کادرهای باقی مانده نهضت مقاومت ملی که تحلیلی از شرایط جهانی داشتند؛ با
این توصیف که قرار است فضای سیاسی ایران باز شود و در نتیجه به دنبال رهبران قدیمی
جبهه ملی رفتند و آنها را دعوت کردند و جبهه ملی دوم تشکیل شد؛ آقای شاه حسینی از
همان مقطع عضو شورای مرکزی جبهه ملی دوم بود و بنابراین طبیعی است که در سال های
39، 40، و 41 نقش موثری در فعالیت های اجتماعی آن دوره داشته باشد.
فعالیت های انقلابی مرحوم شاه حسینی
از همان سال های 56 که جنبش اجتماعی بارور شد، در مدیریت این جنبش در خیلی از
مقاطع، آقای شاه حسینی نیز نقش و تاثیر گذاری داشت؛ مثلا در برنامه هایی که ما در
برگزاری نماز عید فطر در تپه های قیطریه، در سال 56 و 57 داشتیم آقای شاه حسینی هم
در آن ستاد ها به عنوان نماینده جبهه ملی حضور داشت؛ اما نقش موثر ایشان که بنده
از نزدیک شاهد بودم در ستاد راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا بود؛ در آن زمان ستاد
هایی تشکیل شده بود و نماینده های گروه های مختلف شرکت داشتند و آقای شاه حسینی هم
از طرف جبهه ملی در آن ستادها حضور داشت و مسئول تدارکات بود؛ خود من هم مسئول
تبلیغات ستاد بودم؛ به هر حال از تمام گروه های ملی و اسلامی در آن ستاد حضور
داشتند؛ اما نقش مهم تر ایشان در ستاد استقبال از امام در بهمن 1357 بود که مسئول
کمیته تدارکات بود؛ بنابراین ملاحظه می کنید که ایشان در سال 56 و 57 و در مدریریت
انقلاب در تمام عرصه ها حضور داشت و کوشش می کرد که به وظیفه دینی و ملی خود عمل
کند.
حسینیه ارشاد و عُلقه های به دکتر شریعتی
در حسینیه ارشاد عموما جوان ها شرکت می کردند؛ به ویژه بین سال های 48 تا 52
که دکتر شریعتی در اوج فعالیت های آن دوران حضور داشت؛ اما این مساله به معنی این
نیست که مسن ترها مثل آقای شاه حسینی شرکت نکنند! بنابراین افراد مسن تر هم در آن
اجتماعات حضور داشتند و آقای شاه حسینی هم به عنوان یک فعال فرهنگی، اجتماعی و
سیاسی شرکت می کرد؛ مرحوم مطهری هم خود از پایه گذاران حسینیه ارشاد بود و از
سخنران های اصلی بود، منتها در دورانی که دکتر شریعتی وارد عرصه حسینه ارشاد شد و
با استقبال گسترده ای روبه رو شد، به تدریج حضور آقای مطهری رنگ کمتری گرفت.
حضور در دولت موقت
پس از پیروزی انقلاب آقای شاه حسینی در دولت موقت
در سمت معاونت دولت موقت و ریاست سازمان تربيت بدني و همچنین در کمیته بین المللی المپیک
در عرصه ورزشی نقش عمده ای داشت که بعد از دولت موقت چون مدیریت شهرداری تهران
برای مدتی این مسئولیت ها ادامه داشت.
مُحسنات اخلاقی
او یک فرد عمل گرا بود که آرمان آزادی خواهی داشت، منافع ملی برایش از اولویت
برخوردار بود؛ ایشان همیشه نگاه باز و روشنی نسبت به مسائل اجتماعی داشت؛ گرچه از
یک خانواده مذهبی بود و خودش هم نگاه مذهبی داشت و به طور کلی مقید هم بود؛
ورزشکار بود و باشگاه داشت و هم روحیه ورزشکاری در ایشان موج می زد؛ به هر حال
ورزش خصلت های خاصی را در انسان به وجود می آورد که خصلت جوانمردی یکی از آنهاست و
مرحوم شاه حسینی از آن بهره داشت؛ با مرحوم غلامرضا تختی بسیار نزدیک بود و با او
ارتباط داشت؛ همچنین در سال های قبل از انقلاب باغی در کرج داشت که میزبان بسیاری
از اجتماعات انجمن اسلامی مهندسین بود (این انجمن در سال 36 بوسیله مهندس بازرگان و
جمعی از مهندسین مسلمان تشکیل شد که قبلا از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان بودند)؛ همچنین به
مناسبت اعیاد، اجتماعاتی در آنجا تشکیل میشد؛ حتی نهضت آزادی هم در سال های قبل از
انقلاب گاهی برنامه هایی داشت که در همان باغ ایشان برگزار می شد؛ بنده هم در آن
دوران در این برنامه ها شرکت می کردم؛ خاطره ای که هیچگاه فراموش نمیکنم برنامه
عید قربانی در اوایل سال 56 بود که در باغ ایشان بودیم و جمع زیادی از اعضای انجمن
اسلامی مهندسین و خانواده ها و فرزندانشان در باغ بودند؛ طبیعتا هم نماز برگزار می
شد و هم ناهار صرف می شد؛ در آن جلسه دکتر شریعتی هم حضور داشت و این نشست چند روز
قبل از سفری بود که دکتر شریعتی قرار بود به خارج از کشور برود؛ در همانجا جلسات
خصوصی با بعضی از کسانی که با دکتر شریعتی نزدیک بودند و در جریان سفر ایشان قرار
گرفتند برگزار شد؛ بعدها متوجه شدیم که این آخرین دیدارمان با دکتر شریعتی بود! در
واقع باغ آقای شاه حسینی محل آخرین دیدار ما با مرحوم شریعتی بود؛ بعد از آن سفر،
ایست قلبی برای دکتر شریعتی پیش آمد و به رحمت خدا رفت. به هر حال باغ ایشان در
کرج گاهی مامن بسیاری از کسانی بود که در شرایط حساس سیاسی دنبال پناهگاهی بودند و
کوشش می کردند که در منزل دیگران نباشند و مرحوم شاه حسینی با جوانمردی از آنها
استقبال می کرد.
او نه دهه زندگی پرباری داشت که حداقل
شصت یا هفتاد سال آن با فعالیت های سیاسی همراه بود، چه فعالیت ایشان از همان دهه
بیست در عرصه های اجتماعی و سیاسی آغاز شده بود؛ ایشان علاقه های ملی شدیدی داشت و
در نهضت ملی نقش مهمی ایفا کرد و بعد عضو جبهه ملی بود و در سال های بعد از انقلاب
هم در مراحل مختلف، همکاری نزدیکی با جبهه ملی داشت و نهایتا هم در سال های پایانی
عمرشان در هیئت رهبری جبهه ملی قرار گرفته بود؛ این ایستادگی و آرمان خواهی و
خصوصیات انسانی می تواند برای نسل امروز و آینده الگو باشد و چنین شخصیت هایی
هستند که عرق ملی را به جوانان نشان می دهند تا آن توجهی که نسل امروز و فردا باید
به منافع ملی داشته باشد تقویت بشود.
فعالیت سیاسی در دوران کهولت
آقای شاه حسینی هیچ وقت از فعالیت سیاسی فاصله نگرفت؛ در هر مقطعی متناسب با
امکانات به وظیفه اش عمل میکرد؛ آخرین دیداری که من با ایشان داشتم در حسینیه
ارشاد و در مراسم تشییع پیکر دکتر ابراهیم یزدی بود که به رغم کهولت سن و مشکل جا
به جایی با ویلچر در این مراسم حضور پیدا کرد و موجب شگفتی و تحسین همه کسانی بود
که در آن تشییع جنازه حضور داشتند؛ آقای شاه حسنی با آن حال و با آن علاقه مندی اش
در مراسم دکتر یزدی شرکت کرده بود؛ بعد از آن تشییع جنازه و به رغم کهولتی که داشت
او را در مراسم های دیگر هم دیدم؛ تا اینکه خبر درگذشت ایشان را شنیدم و موجب تاسف
زیاد شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
توضیح: متن بالا گفت و گویی است که بصورت متن نوشتاری خلاصه شده است.
منبع: روزنامه ایران – 7 دیماه 96 – (مجید بجنوردی)
No comments:
Post a Comment