Tuesday, February 27, 2018

فاطمی، سیاستمدار واقع‌بینی نبود


فاطمی، سیاستمدار واقع‌بینی نبود
محمد توسلی
بررسی روش و شیوه سیاست‌ورزی دکتر سید حسین فاطمی به ویژه در آستانه کودتای 28 مرداد که واقع‌بینانه نبود و با منش و شیوه مسالمت‌آمیز و قانون‌مداری دکترمحمد مصدق متفاوت بود می تواند برای نسل امروز ما آموزنده باشد. دکترمصدق می‌خواست با تکیه بر قانون و به شکل مسالمت‌آمیز و تدریجی حرکت کند، که با مواضع فاطمی در مرداد 32 چندان هماهنگ نبود، اما به هر حال فاطمی، نماینده نسل جوان پرشور و پرجنب و جوش بود و حضورش در کابینه نهضت ملی شدن صنعت نفت لازم بود. اما اینکه فاطمی تندرو بود و چندان با کابینه مصدق همگون نبود، نگاهی است که امروز به این سیاستمدار شده است. آنزمان که فاطمی در میان مردم سخنرانی کرد و رژیم پهلوی را زیرسوال برد، به ویژه در 25 مرداد که خود من حضور داشتم و اشتیاق و استقبال مردم از سخنانش را به چشم دیدم. من نیز آن موقع تحت تاثیر سخنان فاطمی قرار گرفتم،  اما برداشتی که امروز درباره فاطمی دارم، آن روز نداشتم. اما در کل رفتاری که فاطمی در مساله نفت و در دوره صدارتش در دولت ملی با حزب توده داشت، برخورد تندی بود و با آنها هیچ‌گاه از در مماشات وارد نشد. فاطمی نگاه راهبردی اما تند ضداستبدادی ضد‌سلطنتی داشت اما از لحاظ گفتمانی با حزب توده هماهنگ نبود. لذا اگر بخواهیم وی را منتسب به حزب توده کنیم، برداشت بسیار غلطی است. از طرفی سخنرانی که فاطمی 25 مردادماه سال 1332در میدان بهارستان انجام داد، به نظر بنده غیرواقع‌بینانه بود، زیرا هنوز زمینه‌های لازم اجتماعی برای تحول در جامعه فراهم نشده بود که بتوان این چنین حاد و شفاف به استبداد سلطنتی و شاه حمله کرد. اگر کلمات و جملات سخنرانی فاطمی را دنبال کنید، خواهید دید که سخنانش بسیار تند و عریان و با نگاه دکترمصدق کاملا متفاوت بود. بنابراین تصور می‌کنم فاطمی را باید به عنوان یک الگوی متفاوت در میان فعالان نهضت ملی ایران ارزیابی کنیم، زیرا منش و روش فاطمی در آن روز برای امروز ما نیز پیام دارد، در واقع امروزه نیز برخی افراد سخنان و تحلیل‌هایی را بیان می‌کنند که غیرواقع‌بینانه است و با شرایط جامعه امروز ما تطابق ندارد. برای مثال بیانه 15 نفر برای برگزاری رفراندوم زیر نظر سازمان ملل برای تشکیل نظام سکولار، یک سخن غیرواقع‌بینانه است که با شرایط امروز جامعه ما همخوانی ندارد و افرادی که چنین راه حل یا پیشنهادی را ارائه کردند، شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران را مورد توجه قرار نمی دهند. در واقع اگر بخواهم سخنان فاطمی را با پیشنهادهایی مشابه این افراد مقایسه کنم، باید بگویم که سخنرانی 25 مردادماه 1332 فاطمی با شرایط آنروز جامعه تناسبی نداشت و جامعه ما هم آمادگی این را نداشت که چنین موضع گیری نابهنگام درباره سلطنت صورت گیرد؛ در نتیجه برنده این وضعیت آن موقع کسی جز سیستم‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و عوامل وابسته به دربار نبود که با استفاده از این شرایط توانستند 28 مردادماه را با هزینه اندک پیش ببرند. برای همین ارزیابی بینش و منش دکترفاطمی برای نسل جوان امروز در بحران‌های جدی جاری می‌تواند آموزنده باشد. اما وصل کردن فاطمی به حزب توده، غیرواقع‌بینانه است. زیرا با آنچه از فاطمی به خاطر دارم هیچ قرابتی میان حزب توده و وی نمی‌بینم، فاطمی به واقع، شخصی وطن‌دوست و علاقه‌مند و مقید به منافع ملی بود و از لحاظ سازمانی نیز ارتباطی با حزب توده نداشت و برای نخستین بار است که درباره شائبه ارتباط فاطمی با حزب توده سخنی می‌شنوم و از لحاظ تاریخی نیز آنچه را که به چشم دیدم، خلاف این سخن و شائبه را نشان می‌دهد. در این میان آنچه مهم است اینکه در هر مقطعی هر کسی چپ‌روی کند و متناسب با شرایط اجتماعی عمل نکند، طبیعتا عملش  در راستای منافع ملی نیست و برای جامعه نیز نفعی ندارد. از این‌رو مواضع و عملکرد دکترفاطمی  در آستانه 28 مرداد با سیاست‌ها و خط مشی دکترمصدق هماهنگ نبود و پیامد آن هزینه‌های سنگینی بود که به خود و نهضت ملی ایران تحمیل کرد. البته بسیاری بعدها بر دکترمصدق خرده گرفتند که چرا فاطمی را به سمت وزارت امور خارجه برگزید! اما باید اشاره کرد که در آن زمان فاطمی گزینه مناسبی برای این پست بود، هم با زبان دیپلماسی و شرایط بین‌المللی آگاه بود و از طرفی روزنامه‌نگار بسیار ورزیده و شجاعی بود. در کابینه مصدق، فاطمی یک از چهره‌های درخشان کابینه شمرده می‌شد. همچنان‌که پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را فاطمی ارائه کرد و چنین پیشنهادی، تنها از ذهنی خلاق و با نگاه راهبردی امکانپذیر است که فاطمی از آن برخوردار بود. ضمنا مصدق نیز در خاطراتش از شخصیت و نقش وی در ملی کردن نفت بعد از شهادتش به نیکویی یاد کرده است. به همین علت به نظرم، وی در مجموعه وزرای دولت ملی دکتر مصدق، چهره بسیار وارسته‌ای بود. اما می‌توانیم عملکرد فاطمی را متناسب با شناختی که امروز پیدا کرده‌ایم، نقد کنیم. باز هم تاکید می‌کنم آنچه درباره رفتار و رویکرد فاطمی به ویژه در آستانه 28 مرداد مورد نقد قرار گرفته است مربوط به ارتباط فاطمی با حزب توده در آن مقطع نیست. این نوع نگاه و نقد می‌تواند صرفا به شرایط پس از انقلاب باشد. چنانکه مرور مجموعه انتقاداتی که به رویکرد فاطمی و نهضت ملی شدن نفت شده، حاکی از آن است که سخنی درباره گرایش فاطمی به حزب توده مطرح نشده و عمده انتقاداتی که به فاطمی وارد است؛ نداشتن واقع‌بینی و درک نکردن شرایط سیاسی و فرهنگی و نسنجیدن ظرفیت‌های جامعه در آن شرایط بود. اگر وی به چنین مسائلی توجه می‌کرد و برنامه‌ها و ایده‌های متناسب با شرایط عینی جامعه ارائه می‌داد که در راستای منافع ملی بود، شاید دولت ملی دکتر مصدق وضعیت بهتری پیدا می‌کرد. لذا شاید کسانی که پیوند فاطمی با حزب توده را بیان می‌کنند، منظورشان چپ‌روی وی باشد که در فاصله 25 تا 28 مردادماه خود را بیشتر نشان داد و حاصل آن آب به آسیاب توده‌نفتی‌ها ریختن بود، کارهای تند و رادیکالی که انجام و شعارهایی که در آن چند روز سر داد، قشرهای مذهبی جامعه ما را متاثر کرد و ترس از تسلط جامعه به دست توده‌نفتی‌ها باعث شد که مردم دچار ترس و  منفعل شوند. بنابراین شاید کسانی که چنین برداشتی از ارتباط فاطمی با حزب توده دارند، خروجی چپ‌روی دکترفاطمی را به نفع توده‌نفتی‌ها و حتی انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها ارزیابی کنند و رویکرد و شرایط آن موقع وی را در راستای حرکت برای فراهم کردن هرچه بیشتر زمینه کودتای 28 مرداد بدانند.
منبع: روزنامه سازندگی 7 اسفند 96


Monday, February 26, 2018

سا نحه سقوط هواپیمای آسمان

بسمه تعالی

سا نحه سقوط هواپیمای آسمان

سقوط هواپیمای مسافربری آسمان در ارتفاعات کوه دنا در 29 بهمن ماه و کشته شدن 66 تن از هموطنان شامل مسافران و خدمه پرواز، نه تنها خانواده های داغدار بلکه قاطبه مردم ایران و نیز جمیع وجدانهای انسانی را جریحه دار نمود و بار دیگر جامعه ما را در برابر این پرسش کلیدی قرار می دهد که چه عواملی موجب می گردد مدیریت جامعه ما اینگونه نسبت به جان انسانها و از دست دادن سرمایه های عظیم ملی - انسانی توجه لازم را نداشته باشند
بر اساس گزارش های منتشر شده، علت سقوط این هواپیما، شرایط نامناسب تسهیلات و خدمات فرودگاه مقصد و همچنین فرسوده بودن تجهیزات و ناوگان مورد استفاده در صنعت هوایی کشور و عدم بکارگیری امکانات متداول و روز هوا نوردی همچون سایر کشورها بوده است. بدون تردید مشکلات ساختاری در مدیریت کشور از جمله ادغام غیرکارشناسی دو وزارتخانه راه و ترابری و مسکن و شهرسازی که وظایف گسترده آنها با هم هماهنگ نیستند، واگذاری شرکت های هواپیمایی نظیر آسمان به نهادهای دولتی یا شبه دولتی که توان و تخصص مدیریت این نهاد ها را ندارند و... و همچنین در مقاطعی تاثیرپذیری برخی مدیران نظام از شعارهای احساسی برخی جریانات سیاسی غیرمتعهد به منافع ملی، مبنی بر آنکه نباید منابع مالی کشور به جیب شرکت های غربی سازنده هواپیما سرازیر شود!!، از جمله دلایلی است که مانع اصلاح ساختار مدیریت سازمان هواپیمایی کشور و شرکت های خدماتی آنها و نیز نوسازی ناوگان هوایی کشور از جمله ناوگان شرکت هواپیمایی آسمان شده است .
نهضت آزادی ایران، ضمن درخواست توجه همه جانبه مسئولان نظام به رفع ریشه ای مشکلات موجود در ساختار مدیریتی کشور از طریق مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی و امور اقتصادی‌شان و سپردن کار مردم به دست خود مردم و کوچک و چابک سازی دولت؛ اعلام می‌دارد که علت کلان این‌گونه وقایع تلخ، فراتر از فقط کوتاهی دستگاه اجرایی کشور ( قوه مجریه ) بوده و در راستای بحران کارآمدی و موازی‌کاری‌ها و فقدان تعامل موثر سیاسی و اقتصادی در عرصه بین‌المللی قابل ارزیابی است و در خاتمه، جان باختن این هموطنان عزیز در سانحه هوایی اخیر را به همه بازماندگان داغدار و ملت سوگوار ایران تسلیت می گوید.
محمد توسلی
دبیر کل نهضت آزادی ایران

7 اسفند 1396

Sunday, February 25, 2018

پیام تشکر به گردهمایی «قلب انقلاب»


بسمه تعالی

پیام تشکر به گردهمایی «قلب انقلاب»

دانشجویان عزیز، اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران
با عرض سلام و تحیات، از تلاش و همت شما برای برگزاری گردهمایی « قلب انقلاب» به مناسبت سی و 
نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران تقدیر و سپاسگزاری می کنم.
نسل جوان امروز پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب ضروری است با مطالبات تاریخی ملت ایران از انقلاب مشروطه  که در آرمان های اولیه انقلاب اسلامی سال 57  نیز تبلور داشت و ویژه گیهای جنبش اجتماعی ایران یعنی « قلب انقلاب» که منجر به پیروزی انقلاب شد، آشنا شوند و با ارزیابی کارنامه چهاردهه بعد از انقلاب و شرایط امروز جامعه بتواند ریشه ها و علل بحران های کنونی کشور یعنی« قلب انقلاب» را بررسی و شناخت پیدا کند تا بتواند با آگاهی به رسالت خود برای خروج از بحران های جاری کشور به وظایف دینی و اجتماعی خودعمل کند.
دانشجویان عزیز، همانگونه که در گذشته نیز یادآوری کرده ام مسئولیت اعضای انجمن اسلامی دانشجویان در دوران تحصیل علاوه بر کسب علم و دانش در رشته تحصیلی، توسعه شخصیت فرهنگی و اجتماعی خود از طریق فعالیت اجتماعی مورد علاقه در فضای آزاد دانشگاهی و همچنین آشنایی با آموزه های قرآنی و 
رویدادهای تاریخ معاصرکشور و پیگیری مطالبات جامعه بصورت قانونمند و مسالمت آمیزاست.
اگر اینجانب توفیق پیدا نکردم در این گردهمایی حضور پیدا کنم و خاطرات و تجربیات خود را که در مدیریت انقلاب حضور داشتم در خانه تاریخی خود با شما عزیزان « بچه های فنی» در میان بگذارم، اما خوشبختانه برادر عزیزم آقای مهندس لطف الله میثمی که خود از«بچه های فنی» هستند و حافظه تاریخی بسیار غنی و ارزشمندی دارند به این مهم خواهند پرداخت. بنده لازم می انم از ایشان به خاطر قبول این برنامه سپاسگزاری کنم.
در پایان، جا دارد در فضای دانشکده فنی، یاد بنیانگزاران و الگوهای بینشی و منشی انجمن های اسلامی؛ زنده 
یادان مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی و دکتر ید الله سحابی و نمونه هایی از تربیت شدگان نسل بعدی آنان شهید دکتر مصطفی چمران، مهندس عزت لله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی، مهندس مصطفی کتیرایی و مهندس علی اکبر معین فر که به دیار باقی شتافته اند، را گرامی داریم و از خداوند منان مسئلت نمائیم که ما و شما عزیزان را در شناخت و هموار نمودن شرایط برای تحقق گفتمان این پیشگامان که همان برداشت اسلام رحمانی از آموزه های قرآنی و تامین آزادی، حاکمیت ملت و عدالت اجتماعی است، موفق دارد.
محمد توسلی
دبیر کل نهضت آزادی ایران

6 اسفند 1396

Saturday, February 24, 2018

بازگشت به صدر انقلاب اسلامی

بازگشت به صدر انقلاب اسلامی
)توضیحی در باره بیانیه 22 بهمن(
محمد توسلی
بیانیه ای که به مناسبت 22 بهمن از سوی ما ( نهضت آزادی ایران) صادر شد؛ علاوه بر عموم علاقهمندان مخاطبان مختلفی دارد؛ بخشی از این مخاطبان مردم و نسل جوان ناراضی هستند که تصورشان بر این است؛ رفع مشکلات جاری کشور از طریق راه حل‌‌هایی شورشی و توام با خشونت امکانپذیر است. همان راه حل‌‌هایی که برخی از رسانه‌‌های بیگانه و جریاناتی که با نظام مخالف هستند؛ در دیماه و ایامی که اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف اتفاق افتاده بود؛ آن را دامن میزدند. در این شرایط حتی شاهد آن بودیم که برخی کشورهایی که منتظر نابسامانی و بی‌‌ثباتی در ایران هستند به دنبال بهره‌‌برداری از این موقعیت بودند. ازجمله این موارد میتوان به پیامی که ترامپ داد و سیاستی که آمریکا و به ویژه اسرائیل در منطقه نسبت به کشورهایی همچون عربستان در پیش گرفتهاند، اشاره کرد.
 همه این رفتارها بیانگراین واقعیت است که جریانهای مخالف نظام و کشورهای مذکور با تلاش برای ایجاد تحول به دنبال ناامنسازی منطقهاند. این‌‌ها به دنبال خط دادن به نسلی هستند که از شرایط کنونی ناراضیاند. بنابراین ما در بیانیه خود در تلاش هستیم این بخش از مخاطبان را متوجه سازیم که شرایط امروز ما با شرایط پیش از انقلاب کاملا متفاوت است. در آن زمان جنبش اجتماعی ریشهدار و رهبری و تا حدودی سازماندهی وجود داشت و شرایط منطقه و جهانی هم کاملا با شرایط امروز متفاوت بوده است و در نتیجه انسدادی که در رژیم گذشته وجود داشت آن تحول و انقلاب به صورت تدریجی و آرام شکل گرفت. درشرایط کنونی چنین شرایطی مطرح نیست؛ نه جنبش اجتماعی مشابه وجود دارد و نه رهبری به آن شکل مطرح است. اگر هم رهبری مطرح میشود در راستای منافع ملی ما نیست و پیامد و چشمانداز چنین روندی جز فروپاشی نخواهد بود. بنابراین برای حل مشکل نیازمند راهحلهای واقعبینانه و عملی هستیم. نسل جوان و طیف گروه‌‌هایی که
با شرایط کنونی موافق نیستند باید بدانند که راه حل
‌‌های قبل از انقلاب امروز نتیجه بخش نیست. راه حل بازگشت به همان آرمان‌‌های اولیه انقلاب است؛ به عبارتی بازگشت به همان میثاق بین ملت و حاکمیت یعنی قانون اساسی است. به نظر ما در شرایط کنونی فقط این راهبردها می‌‌تواند منافع ملی ما را تامین کند.

مخاطب دوم ما مسئولان نظام هستند. همانطور که بسیاری از چهره‌‌های سیاسی و مسئولان هم بیان کردهاند باید فضایی ایجاد شود که مردم بتوانند اعتراضات و دیدگاههای خود را بیان کنند و راهکارهای منطقی و عملی خود را با حفظ منافع ملی برای خروج از شرایط بحرانی کنونی مطرح کنند و با تعامل و گفتوگو راه حلهای جمعبندی شده مشخص شود.
ما به عنوان یک جمع سیاسی کوشش کردهایم در شرایط کنونی راهکارهای مورد نظر خود را در چارچوب راهبرد بازگشت به آرمان‌‌های انقلاب و اصول قانون اساسی در این بیانیه ارائه کنیم. بنابراین این بیانیه دو مخاطب مشخص دارد هم مسئولان و هم بدنه جامعه ما. در این بیانیه کوشش شده است به مناسبت 22 بهمن و در این شرایط حساس تاریخی به وظیفه دینی و اجتماعی خودمان عمل کنیم.
 نمونهای از این راهکارهای اصلاحی که در این بیانیه به آن اشاره شده است؛ اصلاح نظارت استصوابی ( شورای نگهبان) و برداشتی است که از آن صورت گرفته است. قانون اساسی درباره حاکمیت ملت و نقش مردم در اداره کشور صراحت و شفافیت دارد. این موضوع در اصول مختلف از جمله در اصل 56 قانون اساسی تصریح شده است. که حاکمیت مطلق از آن خداست و خدا این حق را به مردم داده است و هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند و در اختیار فرد یا گروهی قرار دهد. آن چه در این اصل و آموزههای قرآنی (از جمله آیه 25 سوره حدید) آمده این نکته است که نمیگوید این حق فقط به مؤمنین داده شده است، بلکه تصریح شده که این حق همه انسانها و به عبارت دیگر این حق همه شهروندان است. اگر مردم مختار و مسئول تعیین سرنوشت خودشان هستند و اگر اصول فصل پنجم قانون اساسی حاکمیت مردم را مورد تاکید قرار داده است نحوه نظارت استصوابی ناظران بعضاً در تضاد و در تقابل با جمهوریت نظام و حاکمیت مردم و آموزههای قرآنی است. طی دو دهه اخیر شاهد پیامدهای عملکرد ناظران هستیم. یکی از پیامدهای این عملکرد را در دولت قبل شاهد بودیم!
 نابسامانیهایی که در مدیریت کشور به ویژه در دو دوره آقای احمدینژاد به جامعه ما تحمیل شد و مردم با پوست و گوشت و استخوان خود آن را درک کردند؛ و واقعیتهایی که همه آمارها و اطلاعات منتشر شده در رسانههای رسمی شاهد و گواه آن هستند. علت این واقعیت تلخ چیست؟ جز این است که بسیاری از بزرگان و نیروهای انقلاب را برای نامزدی مجلس رد صلاحیت میکنند و در پی آن افراد شناخته نشده  را تایید میکنند که شایستگی و کارآمدی آنها مشخص نیست. یا صلاحیت افرادی را تایید میکنند که به لحاظ فکری فقط به یک جریان خاص سیاسی و اجتماعی تعلق دارند. طبیعتا چنین مجلسی نمیتواند نمایندگی کامل مردم را داشته باشد و نمیتواند در راستای منافع ملی عمل کند.
همه به خاطر داریم که در انتخابات گوناگون از جمله رفراندوم نظام جمهوری اسلامی، مجلس اول و انتخابات ریاست جمهوری اول و تا سالهای اولیه بعد از انقلاب نظارت استصوابی به این صورت مطرح نبود؛ این مقوله در سالهای اخیر مورد عمل قرار گرفته است. حال این سئوال مطرح میشود در آن زمان که نظارت استصوابی مطرح نبود آیا خلاف قانون اساسی عمل میشد یا اینکه هماهنگی با قانون اساسی بیشتر از حال حاضربود؟ به نظر ما راه حل کلیدی این است که شورای نگهبان طبق اصول شفاف و روشن قانون اساسی و با بازگشت به مطالبات مردم در انقلاب و بازگشت به سخنان رهبر فقید انقلاب که در پاریس برای جمهوری اسلامی مطرح کردند و مردم در 12 فروردین به استناد آن چشماندازی که ترسیم شده بود به جمهوری اسلامی رای دادند؛ شرایط را برای بهبود وضعیت هموار سازد.
برای حل مسائل باید با منطق و گفتوگو چنین بازگشتی را طی کرد. باید از رفتارهای سلیقهای پرهیز نمود تا حاکمیت ملی شکل بگیرد و مردم احساس مشارکت در امور داشته باشند. در چنین شرایطی است که منافع جامعه تامین شده و زمینه برای خروج از این بحرانهایی که جامعه را در معرض مخاطره قرار داده است، فراهم میشود و جامعه ما به ویژه نسل جوان ما از بحرانهای جاری کشور نجات پیدا میکنند.
بر اساس مبانی قرآنی وظیفه راهبردی ما انجام «امر به معروف و نهی از منکر» است و این بزرگترین فریضه در آموزههای قرآنی و در کلام پیشوایان ماست. این فریضه در اصول قانون اساسی از جمله اصل هشتم هم تصریح شده است. بنابراین تهیه و انتشار این تحلیل عمل به وظیفه در شرایط کنونی بودهاست. ما برای خروج از بحرانهای جاری راهکارهایی را که میتواند کشور را از بحرانهای جاری با حفظ منافع و تمامیت ارضی کشورخارج کند، مطرح کردهایم. مسئولان محترم باید آنها را بررسی کنند اگر آنها را در راستای اجرای اصول قانون اساسی و منافع ملی تشخیص دادند، به آن عمل کنند و  پاسخگو باشند.
منبع: روزنامه سازندگی – سوم اسفند 96


Friday, February 23, 2018

سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد (کاظمی)


هوالحی الذی لا یموت

سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد (کاظمی)
درگذشت مادر گرامی و فرهیخته‌تان را که در هفت سال اخیر، دوری از فرزند را با صبوری و توکل تحمل کرد و نمونه‌ای بود از مادران رنج‌دیده این سرزمین، خدمت شما که خود الگویی هستید از ایمان و صبر و نیز همسر عزیز و گرامی‌تان جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و خانواده محترم، تسلیت عرض نموده و از خداوند منان برای آن مرحومه، رحمت و غفران الهی مسألت داریم.

محمد توسلی
دبیر کل نهضت آزادی ایران

اول اسفند 1396

Tuesday, February 20, 2018

شاه صدای مردم را زمانی شنید که کار از کار گذشته بود



گفت و گو با محمد توسلی:
شاه صدای مردم را زمانی شنید که کار از کار گذشته بود

    فرارو- با رسیدن ۲۲ بهمن ماه امسال ایران سی و نهمین سال سقوط رژیم پهلوی و حاکم شدن جمهوری اسلامی را جشن می‌گیرد. در همه این سال‌ها کنشگران و تحلیل‌گران سیاسی از منظر خود به چرایی سقوط رژیم پهلوی پرداخته‌اند. شاید بد نباشد حالا که این اتفاق تاریخی وارد چهلمین سال خود می‌شود بار دیگر به عوامل آن بپردازیم. محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران درباره علت سقوط رژیم شاه با فرارو به گفت و گو نشسته است. او می‌گوید اگر شاه صدای اعتراض مردم را به موقع شنیده بود انقلاب رخ نمی‌داد. متن این گفت و گو را در ادامه بخوانید:

آقای توسلی امروز بعد از گذشت چهار دهه فکر می کنید چه عواملی باعث ساقط شدن شاه و رخ دادن انقلاب شد؟
بعد از گذشت 39 سال از انقلاب اسلامی، جا دارد  امروز به دو سوال پاسخ داده شود. سوال اول این است:  چرا انقلاب اتفاق افتاد؟ مردم برای انقلاب چه موانع و مطالباتی داشتند ؟ دوم آنکه باید بتوانیم از عملکرد چهار دهه بعد از انقلاب یک ارزیابی داشته باشیم. باید بررسی بشود تا چه اندازه در راستای اهداف و آرمان‌‌های اولیه انقلاب عمل شده است. به خصوص نسل جوان امروز ما به شدت نیاز دارد که دلایل سقوط رژیم استبدادی و سلطنتی شاه را بداند و هم باید برای آنها آرمان‌های ملت بازگو شود. سپس باید ببینیم چه راهکارهایی وجود دارد که بتوان به آرمان های انقلاب بازگشت کرد و به مطالبات به حق مردم پاسخ داده شود.
دلایل اصلی که باعث شد انقلاب اتفاق بیفتد، دو بحران اصلی بود. یکی بحران سیاسی و دیگری بحران فرهنگی بود. در سالهای قبل از انقلاب شکاف طبقاتی وجود داشت، اما ما مشکل اقتصادی نداشتیم. فساد در دربار و وابستگان دربار وجود داشت اما در همه دستگاه های اجرایی کشور فساد وجود نداشت. بنابراین عمده مشکل ما انسداد، استبداد و خودکامگی رژیم شاه بود. ساواک آزادی را از مردم سلب کرده بود و آزادیخواهان را سرکوب می کرد. رژیم هرگز پاسخگو نبود و کشور با استبداد، خودکامگی و اقتدار اداره می شد. رژیم صدای مخالف را برنمی‌تابید و آن را خفه می کرد. افراد زیادی بودند که نقدهای خیرخواهانه، مشفقانه و اصلاح‌طلبانه داشتند. برای این نقدها هزینه‌های سنگینی را هم پرداختند. اما شاه آنها را برنمی‌تابید. حتما این جمله معروف مهندس بازرگان در مخالفت با انقلاب شاه و ملت را به یاد دارید. ایشان در دادگاه نظامی سال 43 گفتند  ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می کنیم. در آینده با نسلی رو به رو خواهید بود که با زبان دیگری با شما سخن خواهند گفت. بعد از 15 خرداد این مسائل ادامه پیدا کرد. به این ترتیب جنبش اجتماعی ایران رشد پیدا کرد و زمینه های انقلاب 57 فراهم شد.
من بر این باورم که اگر حتی مستبدی مثل شاه به موقع و حتی در همان اوایل سال 57 صدای اعتراضات مردم را می شنید و تسلیم می‌شد، انتخابات آزاد برگزار می‌شد و خودش طبق قانون مشروطه در جایگاه فقط سلطنت قرار می گرفت و در مدیریت کشور مداخله نمی‌کرد انقلاب هرگز صورت نمی‌گرفت. ملت ما تمایل به انجام کار رادیکال نداشت، بلکه علاقه مند بود دست به اصلاحات تدریجی بزند. اما شاه زمانی صدای ملت را شنید که دیگر کار از کار گذشته بود.

فرمودید مردم دنبال انقلاب نبودند و شاه زمانی صدای ملت را شنید که کار از کار گذشته بود. مردم چه زمانی از اصلاحات تدریجی دست کشیدند و انقلابی شدند؟
دقیقا در همان اواخر سال 57. خود آیت الله خمینی هم به  روش خشونت آمیز باور نداشت و به خیزش مردم معتقد بودند. ایشان در سخنانی که در پاریس داشتند همواره بر مردمی، تدریجی و آرام بودن تحولات تصریح داشتند. اما انقلاب به معنی دست زدن به اقدامات خشونت بار در همان اواخر به خاطر ایستادگی هایی که انجام شد، در بهمن ماه رخ داد. پیش از آن عموما مدیریت انقلاب و مردم به دنبال انتقال نظام به صورت تحولات تدریجی و با حداقل هزینه بودند.

به سخن معروف مهندس بازرگان اشاره کردید. نهضت آزادی خود را با مسلمان بودن، ایرانی بودن،  تابع قانون اساسی بودن و مصدقی بودن معرفی می‌کرد. اما به نظر می‌رسد که تابعیت از قانون اساسی وقت با حرکت  انقلابی در تناقض بود. چطور شد که نهضت آزادی از اصلاح‌طلبی به  انقلابی تبدیل شد؟
این ما نبودیم که از اصلاح‌طلبی دست کشیدیم. این ایستادگی شاه و نظام استبدادی او بود که باعث رقم خوردن این شرایط شد. ما خواستار رفتن شاه و حاکمیت ملی بودیم. مهندس بازرگان در اردیبهشت سال 57 با خبرنگار رادیو و تلویزیون بلژیک مصاحبه ای انجام داد. این مصاحبه در خارج از کشور به طور وسیع انتشار پیدا کرد. پیام مهندس بازرگان در آن مصاحبه این بود که ما باید بین شاه و آزادی یکی را انتخاب کنیم. مردم دنبال آزادی هستند، بنابراین شاه باید برود. در شهریور سال 57 نهضت آزادی بیانیه معروفی صادر کرد و ضمن تحلیل شرایط ایران اعلام کرد که شاه باید برود. بحث این است که وقتی حاکمیتی در چارچوب قانون و مطالبات مردم عمل نمی کند اوست که باید برود نه ملت. ملت باید بایستد و در چارچوب قانون کار خود را دنبال کند. این کاملا در بیانیه ها و مواضع نهضت آزادی ایران  و سخنان مهندس بازرگان برجسته است. نهضت آزادی دنبال این بود که با رفتن شاه که نمادی از استبداد سلطنتی بود یک فرآیند آرام برای انتقال قدرت شکل بگیرد. اما موانعی به وجود آمد که این خشونت ها که البته حداقل بود شکل بگیرد. با این حال می‌شد با مدیریت بهتر هزینه کمتری پرداخت شود.

فکر می کنید امروز بعد از 40 سال ایران با چه مشکلات و بحران هایی رو به روست؟
امروز ما نه تنها بحران سیاسی و فرهنگی داریم، بلکه به شدت دچار بحران اقتصادی و اجتماعی هستیم. با این حال شرایط امروز با شرایط قبل از انقلاب کاملا متفاوت است.. نسل جوان باید بداند که تحولات قبل از انقلاب، در چارچوب یک جنبش اجتماعی قانون‌مند بود، رهبری و سازمان داشت. این اعتراضات توانست در چارچوب این مدیریت مسنجم به پیروزی برسد. اعتراضات امروز هیچ سازمان و رهبری خاصی ندارد. اعتراضات نسل جوان امروز جامعه کاملا به حق است. مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وجود دارد. اما در شرایط کنونی، برنده اعتراضات گروه های برانداز و کشورهای بیگانه ای هستند که از نارضایتی ها بهره برداری می کنند و همچنین به آن دامن می زنند. آمریکا، اسرائیل و عربستان از یک سو و گروه های دیگر که دنبال براندازی هستند و از سوی دیگر به دنبال بهره برداری از نارضایتی مردم هستند. بدیهی است که چنین روندی در راستای منافع بیگانگان در منطقه خواهد بود. بنابراین اگر تحولی صورت بگیرد، در راستای منافع ملی نخواهد بود و تمامیت ارضی ما در معرض مخاطره قرار می‌گیرد. در چنین وضعیتی کشور دچار فروپاشی می‌شود. نسل معترض باید بداند که در شرایط کنونی الگویی که ما قبل از انقلاب داشتیم امروز قابل تکرار و در راستای منافع ملی نیست.

به شرایط و مخاطرات امروز اشاره کردید. در برابر این مخاطرات فکر می کنید چه راهکاری وجود دارد؟
ما باید تلاش کنیم مطالبات پیش از انقلاب مردم را به حاکمیت یادآوری کنیم. ملت آرمان هایی داشتند که برای آنها انقلاب کردند. کارنامه این چهار دهه در راستای این آرمان ها نیست. فکر نمی کنم در این مورد  ابهامی وجود داشته باشد زیرا واقعیت ها کاملا علنی و شفاف شده است. اکنون در مدیریت کشور فساد گسترده ای وجود دارد. ساختار مدیریت کشور به گونه ای شده که مهم نیست چه کسی در راس دولت قرار دارد. در این ساختار حتی آقای روحانی در دولت و یا آقای نجفی در شهرداری تهران با وجود همه محسناتی که دارند قادر نیستند به مطالبات مردم پاسخ دهند. بنابراین باید یک نگاه همه جانبه برای اصلاح ساختار مدیریت کشور و بازگشت به آرمان های انقلاب و اصول مغفول قانون اساسی صورت بگیرد. ما نیازمند یک وفاق و گفت و گوی ملی هستیم تا حاکمیت بتواند با همکاری مردم شرایط را تغییر دهند. به نظر من این تنها گزینه ای است که پیش روی حاکمان و مردم قرار دارد. امروز ما باید با التزام به قانون اساسی و در راستای منافع ملی، با گفت و گو، وفاق و همکاری ملی بتوانیم از بحران هایی که جامعه را تهدید می کند عبور کنیم.

منبع: فرارو- 21 بهمن 96 

سنگ بنای «سپاه» صبح 23 بهمن گذارده شد

گفت و گو با محمد توسلی:
سنگ بنای «سپاه» صبح 23 بهمن گذارده شد

بیست‌وسوم بهمن 1357 اولین روز پیروزی انقلاب و فروریختن یک نظام استبدادی سلطنتی 2500 ساله بود. ساختارهای سیاسی و اجتماعی رژیم گذشته به طور کامل دگرگون شده  و روز قبل، یعنی 22 بهمن، «صدای انقلاب» رسما از تلویزیون ایران شنیده شده بود. برای احزابی مانند نهضت آزادی که اعضای آن حالا دیگر زمام‌‌دار دولت موقت محسوب می‌شدند همه‌چیز با آن شور و احساساتی که مردم در کوچه و خیابان داشتند متفاوت بود و رنگ و بوی دیگری داشت. انقلاب بذری بود که اکنون باید به ثمر می‌نشست و مسئولیت‌ها، بیم‌ها و امیدهایی در گروه‌های سیاسی همسو ایجاد کرده بود. از مهندس محمد توسلی که آن زمان از اعضای «نهضت آزادی ایران» و دارای نقش پررنگی در فعالیت‌های سیاسی پیش و پس از انقلاب بود، پرسیدیم باتوجه به مسئولیت‌هایش در دولت موقت، صبح روز بعد از پیروزی انقلاب چه احساسی داشت و برای او چه تفاوتی با روزهای پیش از آن می‌کرد. «این سوال بسیار خوبی است چون باعث می‌شود به احساس و حال و هوای خودمان در روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مراجعه کنیم تا بتوانیم احساسات نسل آن روز را به نسل امروز به ویژه جوانان منتقل کنیم؛ همان‌طور که اشاره کردید من هم در برنامه های مدیریت انقلاب در سال‌های 56-57 در عرصه‌های مختلف مسئولیت هایی برعهده داشتم. در آخرین مرحله هم مسئولیت تبلیغات ستاد استقبال از امام را برعهده‌ داشتم و بنابراین در مدرسه رفاه متمرکز بودیم. این پیروزی حالت خاصی در مردم به وجود آورد و بدون اینکه اطلاع رسانی خاصی صورت بگیرد مردم به طور خودجوش به خیابان‌ها آمدند و عمق تحول درونی خود را در عرصه‌های مختلف به نمایش گذاشتند. البته گام اول 26 دی ماه بود که شاه ایران راترک کرد و مردم این احساس عمیق  و خود جوش خودشان را نشان دادند. در روز 22 بهمن مردم نیز زمانی که کُنده استبداد کنده شده بود و تحقق مطالبات تاریخی خود را که آزادی و حق تعیین سرنوشتشان بود، با تمام وجود احساس می‌کردند و نشاط و شادی را به وضوح می‌شد در چهره مردم دید. در همان روز بود که وزرای دولت موقت هم در ساختمان نخست‌وزیری مستقر شدند و کارهای اجرایی را آغاز کردند.» از طرفی این نگرانی نیز وجود داشت که اتفاقی مانند کودتای 28 مرداد رخ بدهد. همان زمان بود که امام(ره) طی پیامی مبنی بر اینکه به زودی گارد ملی تشکیل خواهد شد اعلام کردند که اجازه نخواهیم داد دشمنان چشم طمع به انقلاب بدوزند. موضوع تاسیس چنین نهادی به دولت موقت در معاونت امور انقلاب که آقای دکتر یزدی عهده‌دار آن بودند واگذار شد. «ایشان از بنده خواستند که همان روز به پادگان باغشاه برویم. اسلحه‌هایی که مردم از پادگان ها آورده بودند در آن‌جا نیزمتمرکز بود. همزمان آیت‌الله حسن لاهوتی هم به عنوان نماینده امام در این نهاد انتخاب شده بودند که ما به اتفاق به پادگان باغشاه رفتیم که چون مرحوم لاهوتی آن‌جا مستقر شده بودند، بعدها خود نظامیان نام آن جا را به پادگان آیت‌الله لاهوتی تغییر دادند. این روزی بود که ما مطالعه تهیه اولین پیش‌نویس گارد ملی را آغاز کردیم که تا هفتم اسفند- که من به مسئولیت شهرداری از طرف دولت موقت منصوب شدم- در آن‌جا مستقر بودم.» در مطالعاتی که همان زمان  انجام شد نام گارد ملی به «سپاه پاسداران» انقلاب اسلامی تغییر می‌کند و مهندس توسلی پیش‌تر هم به دفعات در خاطراتش دلیل اینکه چرا این تغییر نام اتفاق افتاد را ذکر کرده؛ واژه گارد سابقه گارد شاهنشاهی را تداعی می‌کرد، درحالی که سپاه از لحاظ فرهنگی، باتوجه به عملکرد «سپاه دانش» و «سپاه ترویج» زمینه اجتماعی خوبی داشت؛ بنابراین فکر نام‌گذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از همان 23 بهمن آغاز شد. مهندس توسلی در این خصوص می‌گوید: «ما این نگاه را داشتیم که این نهاد، نهادی موقتی است و در این دورانِ انتقال، مسئولیت حفاظت از دستاوردهای انقلاب را برعهده دارد و انتظار این بود بعداً که ارتش در جایگاه طبیعی خودش قرار می‌گیرد سپاه هم به خدماتش خاتمه داده شود. اما در قانون اساسی، سپاه به عنوان نهادی مستقل از ارتش پیش‌بینی شد که تا امروز هم این نهاد به وظایف خودش ادامه می‌دهد. آن زمان رسالت اصلی سپاه در نظر ما پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی یعنی آزادی، استقلال و جمهوریت یعنی حاکمیت ملت براساس ارزش‌های اسلامی بود. اکنون بعد از چهار دهه باید ارزیابی کنیم که آیا آرمان‌هایی که مردم در آن روز داشتند و آن تحولی که در خلق‌وخوی مردم به‌وجود آمده بود و این نهادهایی که با این نگاه تاسیس شدند در راستای همان آرمان‌ها عمل کرده‌اند یا خیر. این سوالی است که خوب است این روزها به عنوان یک نوع بازبینی و بازگشت به آرمان‌های انقلاب مطرح شود.» روزنامه اطلاعات روز بیست‌وسوم بهمن با تیتر «بازرگان در نخست‌وزیری مستقر شد» به جلسه مهندس بازرگان با کارکنان نخست‌وزیری می‌پردازد که در این جلسه ضمن تبریک به کارکنان، سه‌تن از معاونان خود را معرفی می‌کند. سه‌تن از معاونان نخست‌وزیر عبارتند از دکتر ابراهیم یزدی؛ معاون در امور انقلاب، مهندس هاشم صباغیان معاون در امور انتقال قدرت و مهندس امیر انتظام سرپرست نخست‌وزیری و امور روابط عمومی. «با جزییات خاطرم نیست اما خود بنده هم از آن‌جا منتقل شدم به پادگان عشرت‌آباد که پیش‌نویس اساس‌نامه گارد ملی را تهیه کنیم. چندروزی طول کشید تا بقیه وزرای دولت موقت به‌تدریج در شورای انقلاب مطرح و بررسی شوند تا بعد از نهایی شدن، امام حکم‌شان را صادر کنند. آن‌زمان حکم‌ها به تصویب شورای انقلاب می رسید و احکام‌شان را نیز امام امضا و صادرمی‌کردند.» روزنامه اطلاعات همچنین در صفحه دوم خود گزارشی مختصر از بازداشت سران رژیم سابق منتشر کرده است که در آن آمده: «گزارش زیر مقارن  نیم‌ساعت قبل از ظهر امروز از مقر ستاد امام به روزنامه رسید: دکتر شاهپور بختیار نخست‌وزیر رژیم سابق دستگیر و به کمیته امام آورده شد.» محمد توسلی اما در این‌خصوص می‌گوید :«روایت است که بختیار در بعداز ظهر روز 22 بهمن مشغول غذا خوردن بوده که وقتی جنبش اجتماعی را می‌بیند غذایش را نیمه‌کاره رها می‌کند و نخست‌وزیری را ترک می‌کند و بعد هم که مخفی بوده و فرار می‌کند. او بازداشت نشد.»


منبع: روزنامه سازندگی- 23 بهمن 96 (روژین حسینی)

ضرورت بازگشت به آرمان های انقلاب و قانون اساسی

بسمه تعالی

ضرورت بازگشت به آرمان های انقلاب و قانون اساسی

وَتِلكَ الأَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَيَتَّخِذَ مِنكُم شُهَداءَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ
﴿آل عمران - 140
و این روزها (ی ناکامی) را در میان مردم می‌گردانیم تا ( درس بگیرند) و خدا افراد با ایمان را (در مقابل آزمایش ) مشخص گرداند و افرادی از شما را الگو و نمونه قرار دهد؛ و خدا ستمگران را دوست نمی‌دارد.
سی و نه سال پیش در چنین روزهایی، با همت بلند مردم در کنار رهبر فقید انقلاب، نظام استبدادی سلطنتی روزهای پایانی عمرش را سپری می کرد و جامعه ایران آماده می شد که دوران جدیدی را تجربه کند. اینک، جا دارد که کارنامه جمهوری اسلامی را در قیاس با آرمان های نخستین انقلاب مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم.
آنچه را که در سال پنجاه و هفت موجب بروز انقلابی مردمی و اصیل شد می توان در یک کلام چنین توصیف کرد. نظامی مبتنی بر استبداد فردی و قدرتی تمامت خواه و غیر پاسخگو که در آن فسادی گسترده راس هرم قدرت را دربر گرفته بود و هیچ سخن ناقدانه ای را نمی شنید و بر نمی تابید. هر کس اندک نقدی به وضعیت اسفناک موجود می کرد مورد مجازات قرار می گرفت و هر صدای مخالفی در گلو خفه می شد. در شرایطی که نظام سیاسی امکان هرگونه نقد خیرخواهانه را از مردم ستانده و راه هر نوع اصلاح امور را نیز بسته بود، انسداد سیاسی و انباشت مطالبات فرهنگی و اقتصادی راهی جز انقلاب باقی نگذاشته بود. به  بیان دیگر، هنگامی که در جامعه ای مردم از وضعیت موجود ناراضی باشند، اما همه راه های مسالمت آمیز برای اصلاح امور و شیوه های  بدون خشونت  برای تغییر از سوی نظام حاکم  بسته شود، فروپاشی نظام سیاسی امری محتوم و گریزنا پذیر خواهد بود.

نسل جوانی که به علت ناخوشنودی از وضعیت موجود، گهگاه پدرانشان را مورد نقد و پرسش قرار می دهند که چرا همین شیوه های اصلاح طلبانه را در برابر نظام پیشین به کار نبردند تا ضرورتی برای انقلاب پیش نیاید، باید تاریخ معاصر را با دقت بیشتری مطالعه کنند تا ببینند که فرصت  فراوانی برای اصلاح امور به نظام سیاسی سابق داده شد و ناصحان بسیاری از سر خیرخواهی خواستار تغییر شیوه های رفتاری و مدیریتی حاکمان در کشور شده بودند،  اما قدرت طلبی و استبداد رای امکان  دیدن واقعیت های جامعه را از آنان ستانده بود و سرانجام نیز نه از تاج نشان ماند و نه از تاج نشان. اصلاحات همانند جریان آب رودخانه ای است که در  مسیر طبیعی اش حرکت می کند تا آلودگی های درون حکومت را بشوید، آن را شفاف کند و به تداوم حیات آن  یاری رساند. لیکن، هرگاه جلوی آن بسته شود،  با خروج از مسیر طبیعی طغیان کرده، به شکلی ویرانگر به حرکتش ادامه خواهد داد. آنچه در سال پنجاه و هفت رخ داد، این چنین بود.

اما روی دیگر سخن با حاکمان فعلی کشور است. هنگامی که اعتماد عمومی از نظام سیاسی سلب شود، مردم گستردگی فساد را در میان وابستگان به نظام مشاهده کنند و در عین حال، از اصلاح امور به شیوه های غیر خشونت بار و مسالمت آمیز قطع امید کنند، بطورطبیعی به سراغ شیوه های دیگری خواهند رفت  تا خواستشان را برای تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی عینیت بخشند. این همان فرایندی بود که در  برابر نظام استبدادی پهلوی نیز رخ نمود، با این تفاوت که فرایند تحولات امروز جامعه ما  با توجه به شرایط داخلی، منطقه ای و جهانی چشم انداز نگران کننده دیگری خواهد داشت.

رشته حوادث اخیر، که در شهرهای بسیاری رخ داد و در موارد پر شمار به خشونت گرایید، اگر مورد بررسی دقیق قرار نگیرد و تنها از زاویه امنیتی بدان نگریسته شود، قطعاً درآینده به خطری جدی تبدیل خواهد شد که کلیت نظام را مورد تهدید قرار خواهد داد. این سخنی است که رئیس محترم جمهوری نیز به درستی بدان اشاره کردند. زمینه های اصلی خشم مردم را می توان این چنین بر شمرد: فساد گسترده ای که دیگر کسی توان انکار آن را ندارد و در لایه های  گوناگون حکومت می توان رگه هایی از آن را مشاهده کرد. برخورد با منتقدان مشفق، به حاشیه راندن و منزوی ساختن دلسوزان مُلک و ملت و بستن دهان ناصحان حکومت، نادیده گرفتن واقعیات اجتماعی و عرضه کردن  اخبار یکسویه و غیر واقعی از صدا و سیما، به عنوان رسمی ترین و گسترده ترین سازمان تبلیغاتی نظام، که دیر زمانی است جایگاه ملی خود را از دست داده و به سخنگویی یک جریان خاص سیاسی تنزل یافته است. وجود دولتی که از شدت فربهی، کارآمدی و چابکی اش را از  کف داده است و در عین حال، همین بزرگی بیش از حد موجب شده است که مردم برای رفع همه مشکلات و نیازهایشان، چشم به دولت بدوزند و از خودشان رفع مسئولیت کنند. قوه قضاییه ای با بیش از پانزده میلیون پرونده در جریان که در کنار ناکارآمدی از کمترین سطح اعتبار نسبت به دوره های گذشته در چشم مردم برخوردار است. شورای نگهبانی که قرار بود نگاهبان جمهوریت و اسلامیت نظام باشد، اما برخی فقهای عضو آن عدم اعتقادشان به جمهوریت نظام و نقش مردم در ساختار حکومت را آشکارا بیان می کنند. وجود نهادهایی با بیشترین سطح اختیارات، بالاترین میزان اثرگذاری بر زندگی مردم و درعین حال، کمترین پاسخگویی در برابر ملت. چنین مجموعه ای از مشکلات، چشم انداز مطلوبی را در برابر دیدگان ما قرار نمی دهد، اگر حاکمان به خود نیایند و برای اصلاح جدی امور تدبیری نیاندیشند، دیری نخواهد گذشت که حسرت گذشته و فرصت های از دست رفته را خواهیم خورد.

 نتایج همه نظرسنجی ها نشانگر کاهش شدید اعتماد عمومی به ساختار حکومت است. بازگرداندن این اعتماد، به عنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی، در صورتی ممکن خواهد شد که  مردم به وجود اراده ای جدی در اصلاح امور باور کنند و این باور هنگامی به دست خواهد آمد که:

* صدا و سیما از انحصار یک جریان سیاسی خاص خارج شده،  جایگاه ملی اش را دوباره به دست آورد.

* قوه قضاییه نه تنها در شعار که در عمل، با حفظ استقلال خود و در عین شفافیت، با اجرای درست و کامل قانون با عوامل فساد اقتصادی و سیاسی، به دور از جناح بندی های سیاسی و جایگاه افراد، برخورد کند.

* در راستای اصلاح ساختار مدیریت کشور، دولت تا حد ممکن کوچک شود و عرضه کردن خدمات مورد نیاز مردم از طریق اجرایی کردن لایحه مدیریت یکپارچه شهری به دست مردم سپرده شود.

* شورای نگهبان قانون اساسی تفسیر نادرستش از نظارت استصوابی را، که عملاً با جمهوریت نظام در تضاد است، کنار گذارد و جایگاهش را، مطابق با قانون اساسی، صرفاً نظارت بر صحت اجرای قانون در مراحل مختلف انتخابات تعریف کند.

* احزاب، نهادهای مدنی و صنفی که، بر طبق اصل بیست و ششم قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی را پذیرفته و خود را ملزم به رعایت قانون اساسی می دانند، بتوانند آزادانه فعالیت کنند.

* مطبوعات، به عنوان رکن چهارم دموکراسی، بتوانند وظیفه ذاتی خود را در نقد ساختار قدرت انجام دهند.

* بنگاه های اقتصادی از شفافیت کامل مالی برخوردار شوند و هیچ نهادی نتواند از امکانات ویژه و رانت در حوزه اقتصاد بهره مند گردد. در کنار آن، پاسخگو کردن  همه نهادهای جذب کننده بودجه و  ملزم کردن آنها به ارائه تراز نامه و نحوه هزینه کرد بودجه دریافتی به نمایندگان مردم، می تواند به شفاف سازی فضای اقتصادی کمک شایان توجهی  کند. 

*  وضعیت حقوق بشر، شامل حقوق شهروندی، حقوق اقلیت های قومی و مذهبی، حقوق منتقدان، حقوق زنان و کودکان و نیز حق اعتراضات مدنی مردم به رسمیت شناخته شده و صادقانه رعایت شود. 
   
آنچه در بالا گفته شد خواست هایی بودند که مردم در نظام استبدادی پهلوی بدانها دست نیافته و بر آن نظام شوریدند و به امید دستیابی به چنین خواستهایی انقلابی مردمی را بنیان نهادند. آرمان های انقلاب اسلامی نیز بر همین خواست ها مبتنی بود و در قالب شعار های محوری آزادی ( تامین و تضمین آزادی های اساسی و قانونی و برپایی نظامی دموکراتیک و مردمی)، استقلال (حاکمیت ملی، حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی) و جمهوری اسلامی (حاکمیت مردم بر پایه ارزش های اسلامی و ارائه قرائتی رحمانی از اسلام که با مردمسالاری سازگار باشد) در کلام مردم تبلور یافت.
 واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته در بیشتر موارد  بالا، کارنامه ای ضعیف و ناموفق از خود ارائه کرده است. اینک نیز بر همه دلسوزان مُلک و ملت است که در این روز های خاطره انگیز، بار دیگر آرمان های انقلاب را مرور کرده، بر پایبندی و تعهدشان به آن آرمان های والا تاکید ورزند.

نهضت آزادی ایران، با تاکید مجدد بر ضرورت به کارگیری شیوه های اصلاح طلبانه در مقابل شیوه های براندازانه و تصریح بر اصلاحات تدریجی، به عنوان تنها روش ممکن و مطلوب برای بهبود اثر بخش شرایط موجود و رها شدن از بحران های دست به گریبان جامعه، پایبندی اش را به آرمان های نخستین انقلاب و تعهدش را به تلاش در جهت دستیابی این آرمان ها اعلام می کند و بار دیگر بر فراهم کردن زمینه های لازم برای تحقق راهکار وفاق و گفت و گوی ملی (که رفع حصر از سه محصو بزرگوار می تواند نخستین گام آن تلقی شود) و نیز بازگشت به اصول قانون اساسی - بویژه اصول بر زمین مانده آن، مانند اصول یاد شده در فصل سوم در باره حقوق اساسی ملت - به عنوان نقطه آغازین حرکت برای برون رفت از وضعیت نامطلوب فعلی، تاکید می ورزد.
محمد توسلی
دبیر کل نهضت آزادی ایران
22 بهمن1396