بازگشت به صدر انقلاب
اسلامی
)توضیحی
در باره بیانیه 22 بهمن(
محمد توسلی
بیانیه ای که
به مناسبت 22 بهمن از سوی ما ( نهضت آزادی ایران) صادر شد؛ علاوه بر عموم
علاقهمندان
مخاطبان مختلفی دارد؛ بخشی از این مخاطبان مردم و نسل جوان ناراضی هستند که
تصورشان بر این است؛ رفع مشکلات جاری کشور از طریق راه حلهایی شورشی و توام با خشونت امکانپذیر است. همان راه حلهایی که برخی
از رسانههای بیگانه و
جریاناتی که با نظام مخالف هستند؛ در دیماه و ایامی که اعتراضات خیابانی در شهرهای
مختلف اتفاق افتاده بود؛ آن را دامن میزدند. در این شرایط حتی شاهد آن بودیم که برخی
کشورهایی که منتظر نابسامانی و بیثباتی در ایران هستند به دنبال بهرهبرداری از
این موقعیت بودند. ازجمله این موارد میتوان به پیامی که ترامپ داد و سیاستی که
آمریکا و به ویژه اسرائیل در منطقه نسبت به کشورهایی همچون عربستان در
پیش گرفتهاند، اشاره
کرد.
همه این رفتارها بیانگراین واقعیت است که جریانهای مخالف نظام و کشورهای مذکور با تلاش برای
ایجاد تحول به دنبال ناامنسازی منطقهاند. اینها به دنبال خط دادن به نسلی هستند که
از شرایط کنونی ناراضیاند. بنابراین ما در بیانیه خود در تلاش هستیم این بخش از
مخاطبان را متوجه سازیم که شرایط امروز ما با شرایط پیش از انقلاب کاملا متفاوت
است. در آن زمان جنبش اجتماعی ریشهدار و رهبری و تا حدودی سازماندهی وجود داشت و
شرایط منطقه و جهانی هم کاملا با شرایط امروز متفاوت بوده است و در نتیجه انسدادی
که در رژیم گذشته وجود داشت آن تحول و انقلاب به صورت تدریجی و آرام شکل
گرفت. درشرایط کنونی چنین شرایطی مطرح نیست؛ نه جنبش اجتماعی مشابه وجود دارد و
نه رهبری به آن شکل مطرح است. اگر هم رهبری مطرح میشود در راستای منافع ملی ما نیست و پیامد و چشمانداز چنین روندی جز
فروپاشی نخواهد بود. بنابراین برای حل مشکل نیازمند راهحلهای واقعبینانه و عملی هستیم. نسل جوان و طیف گروههایی که
با شرایط کنونی موافق نیستند باید بدانند که راه حلهای قبل از انقلاب امروز نتیجه بخش نیست. راه حل بازگشت به همان آرمانهای اولیه انقلاب است؛ به عبارتی بازگشت به همان میثاق بین ملت و حاکمیت یعنی قانون اساسی است. به نظر ما در شرایط کنونی فقط این راهبردها میتواند منافع ملی ما را تامین کند.
با شرایط کنونی موافق نیستند باید بدانند که راه حلهای قبل از انقلاب امروز نتیجه بخش نیست. راه حل بازگشت به همان آرمانهای اولیه انقلاب است؛ به عبارتی بازگشت به همان میثاق بین ملت و حاکمیت یعنی قانون اساسی است. به نظر ما در شرایط کنونی فقط این راهبردها میتواند منافع ملی ما را تامین کند.
مخاطب دوم ما
مسئولان نظام هستند. همانطور که بسیاری از چهرههای سیاسی و مسئولان هم بیان کردهاند باید فضایی ایجاد شود
که مردم بتوانند اعتراضات و دیدگاههای خود را بیان کنند و راهکارهای منطقی و عملی
خود را با حفظ منافع ملی برای خروج از شرایط بحرانی کنونی مطرح کنند و با تعامل و
گفتوگو راه حلهای جمعبندی شده مشخص شود.
ما
به عنوان یک جمع سیاسی کوشش کردهایم در شرایط کنونی راهکارهای مورد نظر خود را
در چارچوب راهبرد بازگشت به آرمانهای انقلاب و اصول قانون اساسی در این بیانیه
ارائه کنیم. بنابراین این بیانیه دو مخاطب مشخص دارد هم مسئولان و هم بدنه جامعه
ما. در این بیانیه کوشش شده است به مناسبت 22 بهمن و در این شرایط حساس
تاریخی به وظیفه دینی و اجتماعی خودمان عمل کنیم.
نمونهای از این راهکارهای اصلاحی که در این بیانیه
به آن اشاره شده است؛ اصلاح نظارت استصوابی ( شورای نگهبان) و برداشتی است که
از آن صورت گرفته است. قانون اساسی درباره حاکمیت ملت و نقش مردم در اداره کشور
صراحت و شفافیت دارد. این موضوع در اصول مختلف از جمله در اصل 56 قانون اساسی
تصریح شده است. که حاکمیت مطلق از آن خداست و خدا
این حق را به مردم داده است و هیچکس نمیتواند این حق الهی را از
انسان سلب کند و در اختیار فرد یا گروهی قرار دهد. آن چه در این اصل و آموزههای قرآنی (از جمله آیه 25 سوره حدید) آمده این
نکته است که نمیگوید این حق
فقط به مؤمنین داده شده است، بلکه تصریح شده که این حق همه انسانها و به عبارت دیگر
این حق همه شهروندان است. اگر مردم مختار و مسئول تعیین سرنوشت خودشان هستند و اگر
اصول فصل پنجم قانون اساسی حاکمیت مردم را مورد تاکید قرار داده است نحوه نظارت
استصوابی ناظران بعضاً در تضاد و در تقابل با جمهوریت نظام و حاکمیت مردم و آموزههای قرآنی است. طی دو دهه
اخیر شاهد پیامدهای عملکرد
ناظران هستیم. یکی از پیامدهای این عملکرد را در دولت قبل شاهد بودیم!
نابسامانیهایی که در مدیریت کشور به ویژه در دو دوره
آقای احمدینژاد
به جامعه ما تحمیل شد و مردم با پوست و گوشت و استخوان خود آن را درک کردند؛ و واقعیتهایی که همه آمارها و
اطلاعات منتشر شده در رسانههای رسمی شاهد و گواه آن هستند. علت این واقعیت
تلخ چیست؟ جز این است که بسیاری از بزرگان و نیروهای انقلاب را برای نامزدی مجلس
رد صلاحیت میکنند و در پی
آن افراد شناخته نشده را تایید میکنند که شایستگی و
کارآمدی آنها مشخص نیست. یا صلاحیت افرادی را تایید میکنند که به لحاظ فکری فقط به یک جریان خاص
سیاسی و اجتماعی تعلق دارند. طبیعتا چنین مجلسی نمیتواند نمایندگی کامل مردم را داشته باشد و نمیتواند در راستای منافع
ملی عمل کند.
همه
به خاطر داریم که در انتخابات گوناگون از جمله رفراندوم نظام جمهوری
اسلامی، مجلس اول و انتخابات ریاست جمهوری اول و تا سالهای اولیه بعد از انقلاب نظارت استصوابی
به این صورت مطرح نبود؛ این مقوله در سالهای اخیر مورد عمل قرار گرفته است. حال این
سئوال مطرح میشود در آن
زمان که نظارت استصوابی مطرح نبود آیا خلاف قانون اساسی عمل میشد یا اینکه هماهنگی با
قانون اساسی بیشتر از حال حاضربود؟ به نظر ما راه حل کلیدی این است که شورای
نگهبان طبق اصول شفاف و روشن قانون اساسی و با بازگشت به مطالبات مردم در
انقلاب و بازگشت به سخنان رهبر فقید انقلاب که در پاریس برای جمهوری اسلامی
مطرح کردند و مردم در 12 فروردین به استناد آن چشماندازی که ترسیم شده بود به جمهوری اسلامی رای
دادند؛ شرایط را برای بهبود وضعیت هموار سازد.
برای حل
مسائل باید با منطق و گفتوگو چنین بازگشتی را طی کرد. باید از رفتارهای
سلیقهای پرهیز
نمود تا حاکمیت ملی شکل بگیرد و مردم احساس مشارکت در امور داشته باشند. در چنین شرایطی
است که منافع جامعه تامین شده و زمینه برای خروج از این بحرانهایی که جامعه را در معرض
مخاطره قرار داده است، فراهم میشود و جامعه ما به ویژه نسل جوان ما از
بحرانهای جاری
کشور نجات پیدا میکنند.
بر اساس
مبانی قرآنی وظیفه راهبردی ما انجام «امر به معروف و نهی از منکر» است و این
بزرگترین فریضه در آموزههای قرآنی و در کلام پیشوایان ماست. این فریضه در اصول قانون
اساسی از جمله اصل هشتم هم تصریح شده است. بنابراین تهیه و انتشار این تحلیل عمل
به وظیفه در شرایط کنونی بودهاست. ما برای خروج از بحرانهای جاری راهکارهایی را
که میتواند کشور
را از بحرانهای جاری با
حفظ منافع و تمامیت ارضی کشورخارج کند، مطرح کردهایم. مسئولان محترم باید آنها را بررسی کنند اگر آنها را در راستای اجرای
اصول قانون اساسی و منافع ملی تشخیص دادند، به آن عمل کنند و پاسخگو باشند.
منبع: روزنامه
سازندگی – سوم اسفند 96
No comments:
Post a Comment