گفت و گو
با محمد توسلی:
سنگ بنای «سپاه» صبح 23 بهمن
گذارده شد
بیستوسوم بهمن 1357 اولین روز پیروزی انقلاب و فروریختن یک
نظام استبدادی سلطنتی 2500 ساله بود. ساختارهای سیاسی و اجتماعی رژیم گذشته به طور
کامل دگرگون شده و روز قبل، یعنی 22 بهمن،
«صدای انقلاب» رسما از تلویزیون ایران شنیده شده بود. برای احزابی مانند نهضت
آزادی که اعضای آن حالا دیگر زمامدار دولت موقت محسوب میشدند همهچیز با آن شور
و احساساتی که مردم در کوچه و خیابان داشتند متفاوت بود و رنگ و بوی دیگری داشت. انقلاب
بذری بود که اکنون باید به ثمر مینشست و مسئولیتها، بیمها و امیدهایی در گروههای
سیاسی همسو ایجاد کرده بود. از مهندس محمد توسلی که آن زمان از
اعضای «نهضت آزادی ایران» و دارای نقش پررنگی در فعالیتهای سیاسی پیش و پس از
انقلاب بود، پرسیدیم باتوجه به مسئولیتهایش در دولت موقت، صبح روز بعد از پیروزی
انقلاب چه احساسی داشت و برای او چه تفاوتی با روزهای پیش از آن میکرد. «این سوال
بسیار خوبی است چون باعث میشود به احساس و حال و هوای خودمان در روز بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی مراجعه کنیم تا بتوانیم احساسات نسل آن روز را به نسل امروز
به ویژه جوانان منتقل کنیم؛ همانطور که اشاره کردید من هم در برنامه های مدیریت
انقلاب در سالهای 56-57 در عرصههای مختلف مسئولیت هایی برعهده داشتم. در آخرین
مرحله هم مسئولیت تبلیغات ستاد استقبال از امام را برعهده داشتم و بنابراین در
مدرسه رفاه متمرکز بودیم. این پیروزی حالت خاصی در مردم به وجود آورد و بدون اینکه
اطلاع رسانی خاصی صورت بگیرد مردم به طور خودجوش به خیابانها آمدند و عمق تحول
درونی خود را در عرصههای مختلف به نمایش گذاشتند. البته گام اول 26 دی ماه بود که
شاه ایران راترک کرد و مردم این احساس عمیق
و خود جوش خودشان را نشان دادند. در روز 22 بهمن مردم نیز زمانی که کُنده
استبداد کنده شده بود و تحقق مطالبات تاریخی خود را که آزادی و حق تعیین سرنوشتشان
بود، با تمام وجود احساس میکردند و نشاط و شادی را به وضوح میشد در چهره مردم
دید. در همان روز بود که وزرای دولت موقت هم در ساختمان نخستوزیری مستقر شدند و
کارهای اجرایی را آغاز کردند.» از طرفی این نگرانی نیز وجود داشت که اتفاقی مانند
کودتای 28 مرداد رخ بدهد. همان زمان بود که امام(ره) طی پیامی مبنی بر اینکه به
زودی گارد ملی تشکیل خواهد شد اعلام کردند که اجازه نخواهیم داد دشمنان چشم طمع به
انقلاب بدوزند. موضوع تاسیس چنین نهادی به دولت موقت در معاونت امور انقلاب که
آقای دکتر یزدی عهدهدار آن بودند واگذار شد. «ایشان از بنده خواستند که همان روز
به پادگان باغشاه برویم. اسلحههایی که مردم از پادگان ها آورده بودند در آنجا نیزمتمرکز
بود. همزمان آیتالله حسن لاهوتی هم به عنوان نماینده امام در این نهاد انتخاب شده
بودند که ما به اتفاق به پادگان باغشاه رفتیم که چون مرحوم لاهوتی آنجا مستقر شده
بودند، بعدها خود نظامیان نام آن جا را به پادگان آیتالله لاهوتی تغییر دادند.
این روزی بود که ما مطالعه تهیه اولین پیشنویس گارد ملی را آغاز کردیم که تا هفتم
اسفند- که من به مسئولیت شهرداری از طرف دولت موقت منصوب شدم- در آنجا مستقر
بودم.» در مطالعاتی که همان زمان انجام شد
نام گارد ملی به «سپاه پاسداران» انقلاب اسلامی تغییر میکند و مهندس توسلی پیشتر
هم به دفعات در خاطراتش دلیل اینکه چرا این تغییر نام اتفاق افتاد را ذکر کرده؛ واژه
گارد سابقه گارد شاهنشاهی را تداعی میکرد، درحالی که سپاه از لحاظ فرهنگی، باتوجه
به عملکرد «سپاه دانش» و «سپاه ترویج» زمینه اجتماعی خوبی داشت؛ بنابراین فکر نامگذاری
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از همان 23 بهمن آغاز شد. مهندس توسلی در این خصوص میگوید:
«ما این نگاه را داشتیم که این نهاد، نهادی موقتی است و در این دورانِ انتقال،
مسئولیت حفاظت از دستاوردهای انقلاب را برعهده دارد و انتظار این بود بعداً که ارتش
در جایگاه طبیعی خودش قرار میگیرد سپاه هم به خدماتش خاتمه داده شود. اما در
قانون اساسی، سپاه به عنوان نهادی مستقل از ارتش پیشبینی شد که تا امروز هم این
نهاد به وظایف خودش ادامه میدهد. آن زمان رسالت اصلی سپاه در نظر ما پاسداری از
ارزشهای انقلاب اسلامی یعنی آزادی، استقلال و جمهوریت – یعنی حاکمیت ملت – براساس ارزشهای اسلامی بود. اکنون بعد از
چهار دهه باید ارزیابی کنیم که آیا آرمانهایی که مردم در آن روز داشتند و آن
تحولی که در خلقوخوی مردم بهوجود آمده بود و این نهادهایی که با این نگاه تاسیس
شدند در راستای همان آرمانها عمل کردهاند یا خیر. این سوالی است که خوب است این
روزها به عنوان یک نوع بازبینی و بازگشت به آرمانهای انقلاب مطرح شود.» روزنامه
اطلاعات روز بیستوسوم بهمن با تیتر «بازرگان در نخستوزیری مستقر شد» به جلسه
مهندس بازرگان با کارکنان نخستوزیری میپردازد که در این جلسه ضمن تبریک به
کارکنان، سهتن از معاونان خود را معرفی میکند. سهتن از معاونان نخستوزیر
عبارتند از دکتر ابراهیم یزدی؛ معاون در امور انقلاب، مهندس هاشم صباغیان معاون در
امور انتقال قدرت و مهندس امیر انتظام سرپرست نخستوزیری و امور روابط عمومی. «با
جزییات خاطرم نیست اما خود بنده هم از آنجا منتقل شدم به پادگان عشرتآباد که پیشنویس
اساسنامه گارد ملی را تهیه کنیم. چندروزی طول کشید تا بقیه وزرای دولت موقت بهتدریج
در شورای انقلاب مطرح و بررسی شوند تا بعد از نهایی شدن، امام حکمشان را صادر کنند.
آنزمان حکمها به تصویب شورای انقلاب می رسید و احکامشان را نیز امام امضا و
صادرمیکردند.» روزنامه اطلاعات همچنین در صفحه دوم خود گزارشی مختصر از بازداشت
سران رژیم سابق منتشر کرده است که در آن آمده: «گزارش زیر مقارن نیمساعت قبل از ظهر امروز از مقر ستاد امام به
روزنامه رسید: دکتر شاهپور بختیار نخستوزیر رژیم سابق دستگیر و به کمیته امام آورده
شد.» محمد توسلی اما در اینخصوص میگوید :«روایت است که بختیار در بعداز ظهر روز
22 بهمن مشغول غذا خوردن بوده که وقتی جنبش اجتماعی را میبیند غذایش را نیمهکاره
رها میکند و نخستوزیری را ترک میکند و بعد هم که مخفی بوده و فرار میکند. او
بازداشت نشد.»
منبع: روزنامه سازندگی- 23 بهمن 96 (روژین
حسینی)
No comments:
Post a Comment