درس هایی از كودتاي
28 مرداد
بررسی زمینه های کودتای 28 مرداد در سه جبهه داخلی،
بیگانگان و دربار پهلوی
محمد توسلی
كودتاي 28 مرداد سال
32 يكي از مقاطع مهم و تاثيرگذار در تاريخ يكصد ساله اخير كشورما را به خود اختصاص
داده است و جا دارد به مناسبت سالروز 28 مرداد و به ویژه در شرایط کنونی که
کشورمان با تهدید هایی از سوی بیگانگان مواجه است، براي درسآموزي با باز نشر
خاطرات به آن پرداخته شود. پس از انقلاب مشروطيت و باز توليد استبداد در قامت
رضاخان، دو دهه استبداد سياسي بر جامعه ما حاكميت يافت. تحولات جهاني پس از جنگ
جهاني دوم و شهريور 1320 و بردن رضاخان از ايران، يك دهه فضاي نسبتاً باز سياسي
فرصتي براي بازسازي زير ساختهاي فرهنگي ـ اجتماعي و پيگيري مطالبات انقلاب
مشروطيت فراهم شد. ثمره اين تلاشها، شكلگيري نهضت ملي ايران و حكومت 28 ماهه
شادروان دكتر محمد مصدق است. برنامه ملي كردن صنعت نفت ايران و قطع سلطه و استيلاي
ديرين انگليس، زمينهسازي براي حاكميت ملت بر سرنوشت خويش و فرياد آزاديخواهي و
استقلال طلبي تحولات شگرفي نه تنها در فضاي سياسي ـ اجتماعي ايران بلكه امواج آن
در منطقه گسترش پيدا كرد. بيگانگان به طور مشخص انگليس و آمريكا و همچنين روسيه
شوروي كه منافعشان در معرض مخاطره قرار گرفته بود با برنامهريزي راهبردي در مقاطع
مختلف براي به زانو در آوردن و سقوط دولت ملي دكتر مصدق از هيچ اقدامي فرو گذار
نكردند.
محاصره اقتصادي
ايران از سوي انگليس و آمريكا با همراهي روسيه شوروي، توطئه 30 تير 1331 توسط
ايادي بيگانگان از طريق دربار، اجراي طرح ترور دكتر مصدق در 9 اسفند 1331 و
نهايتاً ايجاد شكاف در سطح رهبران نهضت ملي ايران و تشنج آفرينيهاي جناجهاي
راست و چپ، از جمله رويدادهايي است كه براي سقوط دولت ملي دكتر مصدق تدارك شده
بود، اما با تدبيـر دكتر مصدق و همكاران صـديق او و حمايت قاطبه ملـت ايران با
شكسـت مواجه شده بود. در آخرين مرحله برنامه كودتاي28 مرداد با همكاري سازمانهاي
اطلاعاتي آمريكا (سيـا) و انگليس MI-6 ، از كانال عوامل وابسته به دربار پهلوي اجرا شد و
با سقوط دولت ملي دكتر مصدق ضربه سنگيني بر نهضت ملي ايران و دستيابي به مطالبات
تاريخي ملت ايران، یعنی آزادی، استقلال و حاکمیت ملت وارد و فرایند گذار به
دموکراسی متوقف گردید.
بررسی فرآيند شكلگيري
زمينههاي كودتاي 28 مرداد و نقش تاريخي پايگاههاي استبداد براي اجراي برنامههاي
استيلاي بيگانگان و نهايتاً نقض استقلال كشور در شرایط کنونی که کشور در معرض
تهدید بیگانگان قرار دارد می تواند درس ها و عبرت هایی داشته باشد.
زمينههاي كودتاي 28
مرداد را به طور مشخص ميتوان در سه جبهه داخلي، بيگانگان و دربار پهلوي مورد
بررسي قرار داد. اما همانگونه كه اشاره شد پس از اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت
ايران و خلعيد از مديريت شركت نفتي انگليسي در آبادان توسط شادوران مهندس بازرگان
و هئيت اعزامي همراه، انگليس با همراهي آمريكا براي حفظ منافع نفتي خود در ايران و
منطقه به طور مستمر برنامهريزي كردند.
اسناد و مدارك منتشر
شده ارتباط تنگاتنگ مثلث سفراي انگليس، آمريكا ـ دربار پهلوي و مخالفان دولت دكتر
مصدق پس از 30 تير 1331 (آيتاله كاشاني، مظفربقايي، حسين مكي و سيد ابوالحسن
حائريزاده و ....) را نشان ميدهند.
جبهه داخلي
در جبهه داخلي عملاً
زمينهها پس از رخداد 30 تير 1331 و پيروزي دكتر مصدق گسترش پيدا ميكند. آيتاله
كاشاني كه نقش برجستهاي در حمايت از دكتر مصدق داشت خواهان امتيازاتي براي اظهار
نظر در خصوص انتخاب وزرا و ساير امور اجرايي كشور داشت كه البته اين امر مورد قبول
دكتر مصدق نبود.
عدم تأمين انتظارات
آيتاله كاشاني سر آغاز ايجاد شكاف و اختلاف در سطح فراكسيون نهضت ملي شد. در چنين
شرايطي آيتاله كاشاني نامزد رياست مجلس شد و با رأي بالا انتخاب گرديد. دكتر مصدق
با مداخله رئيس مجلس در امور اجرايي موافق نبود و به ادارات و نهادهاي دولتي دستور
داده بود به توصيههاي كاشاني و فرزندان و اطرافيان وي ترتيب اثر ندهند. بتدريج
آيتاله كاشاني كه روزي در كنار دكتر مصدق بود نقش رهبري مخالفان دكتر مصدق را به
دست گرفت.
حسين مكي نماينده
اول تهران كه خود را قهرمان خلع يد از شركت نفت ميدانست پس از 30 تير آشكارا
مخالفت خود را با اختيارات دولت مصدق آغاز كرد و در جمع مخالفان دكتر مصدق قرار
گرفت. و با مانورهاي مختلف موجبات تضعيف دولت را تا سقوط مصدق فراهم ساخت.
دكتر مظفر بقايي كه
امروز اسناد وابستگي وي به بيگانگان منتشر شده است از طريق نطقهاي اعتراض آميز
خود در مجلس عليه دولت دكتر مصدق و حتي دعوت مردم به شورش و قيام عليه دولت در
جبهه مخالفان قرار گرفت. قتل افشار طوس رئيس شهرباني مقتدر دكتر مصدق براساس
اعترافات منتشر شده در منزل دکتر بقایی برنامهريزي شد و ضربه سنگينی به اقتدار
دولت دكتر مصدق وارد گرديد.
علاوه بر جدا شدن
جمعي از شخصيتهاي نهضت ملي كه عمدتاً ريشههاي خصلتي و شخصي داشت و مستقيم و غير
مستقيم توسط بيگانگان هدايت ميشدند حدود يكماه پس از پيروزي 30 تير ماه كه
فرماندهي ارتش در اختيار دولت قرار گرفت، 136 تن از افسران ارتش به دليل عدم
صلاحيت خدمتي بازنشسته شدند. 15 تن از امراي ارتش نيز به همين علل پاكسازي شدند.
اين گروه كه نسبت به بازنشستگي خود معترض بودند به سرپرستي سرلشگر فضلاله زاهدي،
به عنوان رئيس كانون افسران بازنشسته و سناتور انتصابي شاه، كانون افسران بازنشسته
را تبديل به ستاد توطئههاي ضد دولت ملي دكتر مصدق كردند.
در چنين شرايطي
ميدلتون كاردار سفارت انگليس در گزارش خود به ايدن وزير خارجه انگليس گزارش ميدهد:
«اپوزيسيون ايران نيرومندتر شده و ژنرال زاهدي موفق
به جلب حمايت مخالفان و به عنوان تنها جانشين ممكن براي مصدق گرديده است»
نخستين رويارويي آيتاله
كاشاني و دكتر مصدق در پي نامه آيتاله كاشاني به مجلس اتفاق افتاد كه با تمديد
اختيارات دكتر مصدق مخالفت شده بود و آنرا خلاف شرع و قانون توصيف و تصريح كرده بود
كه وي به عنوان رئيس مجلس اجازه نميدهد چنين لوايحي در دستور كار مجلس قرار گيرد.
البته هئيت رئيسه
مجلس در پاسخ محترمانهاي درخواست آيتاله كاشاني را قانوني نداستند.
در تقابل اقدامات
مخالفان، دكتر مصدق از طريق پيامها و نطقهاي راديويي مردم را در جريان حوادث روز
قرار ميداد و ريشه مسائل را كه عمدتاً مربوط به مذاكرات نفت و ايستادگي دولت او
براي استيفاي حقوق ملت ايران و زيادهخواهي بيگانگان بود براي آگاهي مردم توضيح ميداد.
مردم نيز براي حمايت
از اقدامات دولت تظاهرات گستردهاي برپا ميكردند (از جمله 28 ديماه 1331). براي
تشديد اختلافات عوامل پنهاني نامههاي مجعولي عليه آيتاله كاشاني منتشر ميكردند
و از سوي ديگر نمايندگان مخالف مجلس براي تحريك عواطف مذهبي مردم عليه دولت لايحه
تحريم كامل مشروبات الكلي را مصراً پيگيري ميكردند.
در شرايط ماههاي
پاياني سال 1331، دكتر مصدق به رغم تمامي تواناييها و پايداري در مقابل بيگانگان
و دربار پهلوي عملاً حمايت سازماني جبهه ملي را به علت اختلافات پديد آمده از دست
داده بود و عملاً فقط مردم در تظاهرات خياباني از دولت پشتيباني ميكردند كه
بتدريج به طوري كه توضيح داده خواهد شد بعلت فضاي مبهم سياسي در روز كودتا، مردم
كاملاً بهتزده و بي تفاوت شدند.
جبهه خارجي و دربار
ارتباط سفراي انگليس
و آمريكا در اين دوره آنقدر با شاه و دربار پهلوي نزديك و هماهنگ است كه ميتوان
اين دو جبهه را با هم مورد بررسي قرار داد.
از خاطرات مذاكره
كنندگان از جمله مهندس حسيبي كه در مذاكرات حضور داشته نقل شده است، كه پس از
اعلام ملي شدن صنعت نفت ايران و شروع مذاكرات ايران و انگليس براي تعيين ميزان
غرامت به شركت انگليسي، آمريكاييها نيز در مذاكرات حضور داشتند و مواضع آنها با
دولت ايران نزديك بود. اما بتدريج كه آمريكاييها در مذاكرات شاهد پايداري و
ايستادگي دكتر مصدق براي تامين منافع ملي ايران بودند و البته تلاش انگليسيها،
نهايتاً آمريكا و انگليس هماهنگ در مقابل ايران قرار گرفتند.
آمريكا در دوره
رياست جمهوري ترومن از حزب دموكراتها براي حل و فصل موضوع نفت ايران پيگيري زيادي
كردند ولي به نتيجه نرسيد و با روي كار آمدن آيزنهاور از حزب جمهوري خواهان عملاً
اوضاع به نفع انگليس كاملاً تغيير پيدا كرد، به طوري كه عدم موافقت دكتر مصدق با
پيشنهاد مشترك انگليس و آمريكا عملاً در اسفند ماه 1331 مذاكرات را با شكست مواجه
كرد و همزمان طرح مشترك سازمانهاي اطلاعاتي انگليس MI-6 و آمريكا CIA براي سقوط دولت
مصدق آغاز گرديد.
استراتژي انگليس
خودداري از دادن هر نوع امتياز به ايران بود و آمريكا را كاملاً متقاعد ساخته بود.
ايدن وزير امور خارجه انگليس در خاطراتش مينويسد:
«از اينكه با آمريكاييها به تفاهم نزديك شده بوديم
خشنود بوديم. اوضاع در ايران به طور جدي بحراني ميشد و من در اين انديشه بودم كه
بايد توجه خود را به شق ديگر قضيه، يعنـي بركناري مصـدق معطـوف نمايم نه سعي در
امتياز دادن به او ...»
در 9 اسفند توطئه
بزرگي با ائتلاف گروههاي وابسته به دربار پهلوي و عوامل خارجي براي سركوب نهضت
ملي ايران و ترور دكتر مصدق تدارك شده بود. شاه ظاهراً براي كمك به مذاكرات نفت با
دكتر مصدق هماهنگ كرده بود كه براي مدتي كشور را ترك ميكند. در حالي كه دكتر مصدق
و جمعي از نمايندگان براي بدرقه شاه در دربار حضور داشتند، نيروهاي سازمان يافته
از ياران زاهدي و اوباش مانند شعبان جعفري كاخ شاه را محاصره ميكنند و به نفع شاه
شعار ميدهند و به خانه دكتر مصدق حمله ميكنند. شاه خطاب به تظاهر كنندگان ميگويد:
«من هيچگاه تهران را ترك
نخواهم كرد». دكتر مصدق همان
شب در گزارشي درباره ماوقع 9 اسفند ميگويد: « مرغ از قفس پريد» و توطئهگران موفق به اجراي برنامه خود نميشوند. دكتر مصدق از مجلس ميخواهد
ظرف مدت 48 ساعت نخست وزيري به جاي من انتخاب كنيد والا به ملت گزارش خواهم داد.
مصدق در پاسخ هندرسن
سفير آمريكا روز 9 اسفند گفت: «مادام كه دربار پايگاه عمليات بريتانيا است و سعي در ايجاد اختلاف و نفاق در
كشور دارند، او نميتواند در زمينه اجراي برنامه اصلاحات و حل مسأله نفت اقدام
شايسته بعمل آورد...»
شايان ذكر است كه
آيتاله كاشاني رهبر مخالفان دكتر مصدق نيز در اين روز با ثريا همسر شاه ملاقات ميكند
و خواستار انصراف شاه از سفر به خارج از كشور ميشود.
دكتر غلامحسين مصدق
در خاطرات خود مربوط به 9 اسفند پدرش ميگويد:
«امروز پاك نااميد شدم ... من فكر ميكردم اين جوان،
با تجربهاي كه از سرنوشت پدرش بدست آورده است، به كشورش، به مردم اين مملكت خدمت
ميكند. چقدر او را نصيحت كردم و به گوشش خواندم كه با مردم باش، به بيگانگان تكيه
نكن، در روزگار سخت، اين مردم هستند كه از تو حمايت ميكنند ... او به من دروغ
گفت، فريبم داد و قصد داشت به كشتنم بدهد. پدرم ديگر با محمدرضا شاه روبرو نشد و
اصرار شاه براي ديدار او به نتيجه نرسيد. »
پس از حادثه 9 اسفند
در طول حدود 5 ماه تا مردادماه 32 نيروهاي طرفدار دولت دكتر مصدق و حمايتهاي
مردمي از يك سو و مخالفان او به رهبري آيتاله كاشاني در مجلس، سفراي انگليس و
آمريكا و دربار پهلوي از سوي ديگر در تقابل جدي روبروي هم صفآرايي داشتند. سرلشگر
زاهدي كه تحت تعقيب قضايي بود با دستور مستقيم آيتاله كاشاني رئيس مجلس در مجلس
تحت حفاظت بود و از آنجا نيروهاي خود را فرماندهي ميكرد. «پناهنده شدن زاهدي به مجلس همزمان با فعاليت سازمانهاي
جاسوسي MI-6 و CIA و نيز نامزد كردن زاهدي براي
جانشيني مصدق بود كه درجلسه 4 تيرماه 1332 در واشنگتن به تصويب رسيده بود».
نمايندگان مخالف
دولت از مطرح شدن طرح هشت مادهاي كه اختيارات شاه را محدود ميكرد با شيوههاي
مختلف از جمله «ابستراكسيون» و از اكثريت انداختن مجلس استفاده ميكردند. در
حالي كه در تجديد انتخاب رئيس مجلس دكتر معظمي با 41 رأي بجاي آيتاله كاشاني
انتخاب شد علي زهري معاون دكتر مظفر بقايي به اتهام شكنجه متهمين قتل افشار طوسي
دكتر مصدق را استيضاح كرد و در چنين شرايطي بيگانگان با همكاري دربار و جريان
مخالف دولت در مقابل دولت ملي دكتر مصدق كه از پشتيباني ملت برخوردار بود راهي جز
رفراندم و نظر خواهي از ملت براي انحلال مجلس هفدهم باقي نمانده بود. زيرا از
اوايل خرداد 1332 مجلس به صورت پايگاه تحريكات و توطئههاي دشمنان داخلي و خارجي
در آمده بود.
آيتاله كاشاني در
روز 25 تير 1332 پنج روز پس از شكست در انتخابات رياست مجلس اعلاميهاي شديداللحن
عليه دولت مصدق صادر كرد و اقدام خود را «.... براي بقاي حقيقت اسلام و حفظ اصول قانون اساسي و
مشروطيت ايران ...» توجيه كرد.
نمايندگان اقليت، براي جلوگيري از همهپرسي تلاش كردند و حتي كوشيدند از آيتاله
بروجردي و آيتاله بهبهاني، فتوايي عليه همهپرسي دريافت كنند اما موفق نشدند.
روز سي تير تظاهرات
وسيع و با شكوهي در تجليل از قيام مزبور و پشتيباني از مصدق انجام شد در تهران
احزاب سياسي طرفدار دكتر مصدق ضمن پشتيباني، خواهان انحلال مجلس شدند. همزمان
سرلشگر زاهدي در معيت گارد مجلس از بهارستان خارج شد و در پناهگاهي كه «سيا» براي او تهيه ديده بود، مخفي گرديد.
روز 5 مرداد دكتر
مصدق پيامي از راديو خطاب به ملت ايران درباره مراجعه به آراء عمومي در زمينه
ابقاء يا انحلال مجلس هفدهم فرستاد و در آن گفت:
«در مبارزهاي كه پيشگرفتهايم، دو راه بيشتر وجود
ندارد، يا مقاومت و پايداري، كه پايان آن سعادت و استقلال واقعي و عظمت ملت ايران
است، يا انقياد و تسليم كه نتيجهاش ننگ و رسوايي ابدي و محروميت از مزاياي حكومت
ملي و تحمل مفاسد و مظالم حكومت فردي و ديكتاتوري است».
روز 10 مرداد
اعلاميهاي از سوي آيتاله كاشاني مبني بر تحريم رفراندم صادر شد. روز 12 مرداد،
در تهران و 19 مرداد مردم شهرستانها با شور و شعف و در محيطي آرام در همهپرسي
شركت كردند و با اكثريت قريب به اتفاق، به انحلال مجلس هفدهم رأي دادند.
طرح كودتاي انگليسي
و آمريكايي 28 مرداد، در جلسه روز 5 تيرماه 1332 در دفتر جان فوستردالس، با حضور
مقامات سياسي، اطلاعاتي و هندرسن سفير امريكا در ايران، به تصويب رسيده بود و دستور
آغاز عمليات آن صادر شده بود.
روز 28 تير كرميت
روزولت، فرمانده عمليات كودتا از مرز عراق وارد ايران شد. در سوم مرداد، اشرف،
خواهر شاه كه در تبعيد در پاريس بسر ميبرد به تهران آمدو پيام «سيا» را به برادرش داد.
روز 10 مرداد ژنرال
شوارتسكف با گذرنامه ديپلماتيك و ميليونها دلار اسكناس وارد تهران شد و مخفيانه
با روزولت و زاهدي ديدار كرد.
نيمه شب دهم مرداد،
كرميت روزولت با تومبيل بدون شماره و علامت دربار، از قرارگاه خود به ديدار شاه
رفته و پيرامون طرح اجراي كودتا، با او مشورت كرده بود.
رئيس بخش خاورميانه
جاسوسي MI-6 كه نقش عمدهاي در كودتا داشته درباره چگونگي طرح كودتا و توافق
با آمريكاييها گفته است:
«... وقتي مصدق يكي
ديگر از پيشنهادهاي انگلستان و آمريكا را در زمينه مساله نفت رد كرد، سرانجام كاسه
صبر دولت آمريكا لبريز شد. در 18 مارس (27 اسفند) ما در لندن پيامي از « ويزنر»
دريافت كرديم كه طي آن تاكيد شده بود كه «سيا» از هر حيث براي مذاكره با ما و
بررسي تفصيلي تاكتيكهاي لازم جهت سرنگوني دكتر مصدق آماده است....»
روز 20مرداد مصدق،
طي نامهاي به عنوان شاه، ضمن اعلام نتيجه رفراندم، درخواست كرد فرمان انتخابات
دوره هيجدهم صادر شود. متن نامه بدين شرح بود:
«چون در نتيجه مراجعه به آراء عمومي در تاريخ دوازهم
و نوزدهم مرداد 1332، ملت ايران به انحلال دوره هفدهم مجلس شوراي ملي رأي داده است، از پيشگاه مبارك اعليحضرت همايون
شاهنشاهي استدعا ميشود امر و مقرر فرمايند فرمان انتخابات دوره هيجدهم صادر شود
تا دولت مقدمات انتخابات را فراهم نمايد...»
براي تفصيل حوادث 28
مرداد و نقش بيگانگان و دربار و عوامل وابسته به آنان ميتوان به منابع متعدد
تاريخي از جمله به كتاب « مصدق، سالهاي مبارزه و مقاومت» تأليف سرهنگ غلامرضا نجاتي مراجعه كرد.
خلاصه:
در جمع بندي بحث
زمينههاي كودتاي 28 مرداد ميتوان به طور خلاصه به موارد زير اشاره كرد:
1-
تجربه كودتاي 28 مرداد و رخدادهاي مشابه تاريخي دويست ساله
ايران همواره نشان داده است كه سلطه و استيلاي بيگانگان عمدتاً از طريق پايگاههاي
استبداد عمل كرده است. به عبارت ديگر همواره «دست بيگانگان از آستين استبداد بيرون آمده است». لذا تا موقعي كه فرهنگ استبدادي و پايگاههاي آن
در جامعه وجود داشته باشد و آزادي و حاكميت ملت تحقق پيدا نكرده باشد همواره
استقلال كشور در معرض مخاطره قرار دارد و اين امكان وجود دارد كه بيگانگان با نفوذ
در پايگاههاي استبداد، سلطه و استيلاي خود را بر قرار كنند. اصل نهم قانون اساسي
نيز بر اين امر مهم تاكيد دارد كه: «در جمهوري اسلامي ايران آزادي و
استقلال و وحدت ملي و تماميت ارضي كشور از يكديگر تفكيك ناپذيرند ... و هيچ مقامي
حق ندارد بنام حفظ استقلال و تماميت اراضي كشور آزاديهاي مشروع را، هرچند با وضع
قوانين و مقررات، سلب كند.»
2-
رهبران سياسي كه با تاريخ و فرهنگ ايران آشنايي عميق داشتهاند
چون دكتر مصدق و مهندس بازرگان همواره در سخنان و آثار مكتوب خود آزادي را
مقدم بر استقلال آوردهاند، زيرا معتقد بودهاند كه در جامعهاي كه آزاديهاي
قانوني رعايت نشود همواره استقلال كشور در معرض مخاطره قرار ميگيرد.
3-
هرگز نبايد تصور كرد كه با كمك و همراهي بيگانگان آزادي،
دموكراسي و حقوق بشر را ميتوان در كشور تأمين كرد. زيرا بيگانگان بطور طبيعي و در
درجه اول به دنبال مطامع و منافع ملي خودشان هستند كه الزاماً با منافع ملي ما
هماهنگ نيست.
4-
هماهنگي روسيه شوروي با انگليس و آمريكا عملكرد حزب توده در
جريان كودتاي 28 مرداد و شعارهاي مخالفان عليه دكتر مصدق ازجمله بيانيههاي آيتاله
كاشاني، سخنان مظفر بقايي در مجلس: «مصدق ميكوشد شاه از مملكت برود و حزب توده سركار بيايد»، فضاي سياسي مبهمي پديد آورد كه كودتاگران با
حداقل هزينه توانستند دولت ملی دکتر مصدق را ساقط كنند. در شرايطي كه جبهه ملي
عملاً متلاشي شده بود و سازمانهاي سياسي نيز از توان تشكيلاتي لازم براي آگاهي
بخشي برخوردار نبودند، مردم بهتزده به جمع اندك كودتاگران كه جمعي از اوباش و فواحش
شهر در بين آنان بودند و به نفع شاه شعار ميدادند نظاره ميكردند. رهبران مذهبي
چون آيتآله بروجردي در چنين فضايي گفته بودند كه من بين تودهايها و شاه، شاه را
انتخاب كردم.
5-
بجز دكتر مظفر بقايي كه اسناد وابستگي وي به بيگانگان محرز
و منتشر شده است ريشه اختلاف رهبران نهضت ملي ايران به خصوص آيتاله كاشاني، حسين
ملكي و .. خصلتهاي شخصي، خودخواهيها و خودبرتربينيها و قدرتطلبيهاي شخصي است
كه ناشي از فرهنگ استبدادي و نداشتن روحيه كار جمعي است كه افراد و گروهها آمادگي
گذشت و رواداري از خود نشان نميدهد و موقعي كه «پاي مصالح عموم به
ميان آيد از مصالح خصوصي و نظرات شخصي صرفنظر نميكنند». اين ويژگيها كه در همكاريهاي برهه نهضت مقاومت ملي نيز
ظهور و بروز پيدا كرد موجب شد كه شادروان مهندس بازرگان با تشکیل « متاع»
نهادهای مدنی را برای تقویت روحیه کار جمعی تاسیس کردند و در سال 1336 سخنراني «احتياج روز» را در جشن عيد فطر انجمن اسلامي دانشجويان در دانشكده
كشاورزي كرج ايراد كنند كه امروز هم پس از شش دهه «احتياج روز» جامعه ماست.
منبع: روزنامه سازندگی – 4 شهریور 97
No comments:
Post a Comment