Wednesday, September 19, 2018

مدافع اصلاحات جامعه محور



مدافع اصلاحات جامعه محور*

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
سوره بقره، آیه ۱۴۱

محمد توسلی

آیه‌ای که ذکر کردم با توجه به تجربه تاریخی بنی‌اسرائیل که به شخصیت‌‌های خود تفاخر‌‌ می‌کردند نازل شده است. قرآن تاکید‌‌ می‌کند: آنها امت‌هایی (شخصیت‌هایی) بودند که درگذشته‌اند، آنها با اعمال خود محشور هستند و شما هم با اعمال خودتان شما پاسخگوی اعمال آنها نخواهید بود. پس شما پاسخگوی اعمال خود‌‌ هستید. بنابراین این نوع برنامه‌‌های بزرگداشت باید هدف اصلی آن این باشد که ما کارنامه زندگی درگذشتگان را مرور کنیم و ببینیم بینش و منش و راه آنها چه بوده و چه تجربیاتی داشته‌اند و برای زندگی ما چه درس‌‌ها و عبرت‌هایی دارند و آن‌ها را بتوانیم دنبال کنیم. با چنین نگاهی‌‌ می‌توانیم زندگی دکتر یزدی را مرور کنیم و ببینیم کارنامه ایشان برای جامعه امروز ما چه درس‌‌ها و عبرت‌هایی دارد؟ من این افتخار را داشته و دارم که در طول بیش از پنجاه سال در عرصه‌‌های مختلف در کنار آقای دکتر یزدی بودم هم در آمریکا و هم در خاورمیانه و هم بعد از انقلاب تا آخرین روزهای حیات ایشان.
 شخصیت دکتر یزدی در چند مرحله شکل گرفته است: بخش اول زمینه‌‌ها و تربیت خانوادگی ایشان و خانواده اصیلی است که در آن تربیت شدند که سرمایه اولیه ایشان است. سرمایه‌‌های بعدی که زمینه‌‌های رشد و شکل‌گیری شخصیت  فرهنگی و اجتماعی ایشان را شکل داده مربوط به دهه‌‌های ۲۰ و ۳۰ و حضور در فعالیت‌‌های انجمن اسلامی دانشجویان و همراهی با مهندس بازرگان، آیت‌الله طالقانی و دکتر سحابی و آشنایی با آموزه‌‌های قرآنی و تاریخ کشورمان و کسب تجربیات سیاسی به خصوص در دوره نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق و پس از کودتای ۲۸ مرداد در نهضت مقاومت ملی تا اواخر دهه ۳۰ است. دکتر یزدی در سال ۳۹ که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور‌‌ می‌روند در جایگاه مدیری توانمند در عرصه‌‌های مختلف علاوه بر فعالیت علمی و تخصصی خودشان تلاش‌‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را دنبال‌‌ می‌کنند . جلد دوم خاطرات ایشان «۱۸ سال در غربت» این تلاش‌‌های دکتر یزدی را نشان‌‌ می‌دهد. ۱۱۸ روز در نوفل لوشاتو و حدود چهار دهه بعد از انقلاب نیر بخش عمده‌ای از کارنامه زندگی ایشان را شکل‌‌ می‌دهد. خصوصیات اخلاقی، رفتار اجتماعی و نگاه انسان‌ساز و خلاقی که داشتند در شرایط مختلف با «صبوری و شکوری»‌‌ می‌تواند برای ما آموزنده و درس‌آموز باشد
دکتر یزدی همان راه و خصوصیات مهندس بازرگان و سایر پیشگامان را دنبال‌‌ می‌کرد. این پیشگامان نیز راه را از آموزه‌‌های قران گرفته بودند و همان راهی بود که همه انبیا دنبال‌‌ می‌کردند. رسالت همه انبیا آگاهی‌بخشی است تا جامعه به فطرت انسانی خود برگردد و زمینه‌‌های رشد و کمال انسان در جامعه فراهم شود.
در چارچوب برنامه نکوداشت دکتر یزدی با عنوان «گذار به دموکراسی»‌‌ می‌خواهم به نامه تاریخی که آقای دکتر یزدی در جریان تحولات کشور‌‌های عربی به راشد الغنوشی رهبر «جنبش النهضه» تونس نوشتند اشاره کنم. راشد الغنوشی از جمله شخصیت‌هایی است که در جریان فعالیت‌‌های انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا با دکتر یزدی آشنا شدند. خیلی از شخصیت‌‌های تأثیرگذار در کشورهای عربی و اسلامی مانند مالزی، ترکیه، الجزایر، افغانستان و...در همین دوره پیوند‌‌های فکری و ارتباطات اجتماعی آنان با دکتر یزدی شکل گرفته بود. بر پایه چنین سوابقی دکتر یزدی این نامه تاریخی را نوشتند.
در این نامه چند نکته ظریف وجود دارد: «آقای راشد الغنوشی تصور نکنید اگر دیکتاتوری را سرنگون کردید مستبد دیگری جایگزین نمی شود. زیرا تا موقعی که فرهنگ استبدادی در جامعه حضور دارد این روند ادامه خواهد داشت.» اگر تحولات فرهنگی و اجتماعی در کشور شما فراهم نشود مجددا دیکتاتور دیگری بر جامعه شما مسلط خواهد شد. بعد اضافه‌‌ می‌کنند «این همان چیزی است که برای ما اتفاق افتاده است. ما شاه را سرنگون کردیم اما فراموش کردیم که به درمان منش و شخصیت «شاه درون» خویشتن بپردازیم.»
در آن نامه دکتر یزدی راهکارهایی را برای شکستن این چرخه ارائه‌‌ می‌کند و‌‌ می‌گوید برای اینکه این اتفاق نیفتد شما باید به سه مرحله در برنامه‌‌های خود توجه کنید: مرحله اول این است که بپذیرید جامعه شما متکثر است بنابراین در این جامعه متکثر همه باید به هم احترام بگذارند و شما در این جامعه متکثر به عنوان یک جامعه اسلامی به بقیه جریان‌هایی که در تونس هستند احترام بگذارید. محور دومی که ایشان بر آن تأکید داشتند این است که در آن جامعه متکثر باید اهل تساهل و مدارا باشید و روابط انسانی را با همه حفظ کنید. محور سوم که بر روی آن تأکید‌‌ می‌کنند این است که نخبگان جامعه و کنش گران فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باید بتوانند در یک تعامل اجتماعی با یکدیگر همکاری ایجاد کنند تا جنبش اجتماعی کشور شما با هم افزایی کنشگران و هماهنگ در راستای گذار به دموکراسی بتواند کار موثری انجام دهد.
درست است که آقای دکتر یزدی این نامه را به راشد الغنوشی نوشتند اما من فکر‌‌ می‌کنم مخاطب آن نامه جامعه خود ما هم هست. مثلاً در محور اول وقتی ایشان تاکید‌‌ می‌کنند که جامعه شما متکثر است به طور طبیعی جامعه ما نیز متکثر است. در جامعه متکثر ما از جمله طبقه روحانیت وجود دارد که دارای ریشه‌‌های تاریخی است. بنابراین شما با طبقه روحانیت موجود در جامعه باید بتوانید تعامل داشته باشید. چرا این مطلب را‌‌ می‌گویم؟ برای اینکه زندگی دکتر یزدی و پیشگامان نهضت آزادی ایران از جمله مهندس بازرگان در این محور نقش کلیدی در تحولات جامعه ما داشته است و اتهاماتی برای مهندس بازرگان و بیشتر برای دکتر یزدی مطرح شده است.  بازرگان، طالقانی و سحابی  بعد از شهریور ۲۰ در محور اول کار فرهنگی و اجتماعی خود را برای زدودن پیرایه‌‌ها و خرافات مذهبی با استناد به این آیه: «ان الله لا یغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» آغاز و برنامه‌ریزی و پیگیری کردند. در مورد این تحولات فرهنگی و اجتماعی روشنفکران دینی همواره به جایگاه روحانیت و نقش آنها در جامعه توجه ویژه‌ای داشتند و با راهبرد تعامل تعالی بخش در هر دوره‌ای اقدام کرده‌اند. از جمله در سال ۴۱ که لوایح انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی مطرح شد و محور آن موضوع آزادی زنان در انتخابات، اصلاحات ارضی و سوگند به کتاب آسمانی به جای قرآن بود. همه به یاد داریم که در آن سال مراجع بزرگ قم آیت‌الله خمینی، آیت‌الله شریعتمداری و آیت‌الله گلپایگانی بیانیه‌ای دادند و با این لایحه مخالفت کردند. در آن شرایط مهندس بازرگان و دوستان ایشان که هدف رژیم شاه را سرکوب جنبش اجتماعی برای اجرای برنامه‌‌های بیگانگان ارزیابی‌‌ می‌کردند هم سفرهایی به قم داشتند و با مراجع گفت‌وگو کردند: مگر مردان در جامعه ما آزادی دارند که آقایان نگران آزادی خانم‌‌ها در انتخابات هستند؟!  همچنین نهضت چند بیانیه در این خصوص منتشر کرد و ابعاد این طرح را به آگاهی مردم رسانید. پیامد این تعامل تعالی‌بخشی که با مراجع و روحانیت  صورت گرفت، نگاه مراجع از آن مقولات انحرافی به مشکل اصلی جامعه ما که استبداد هست متوجه شد و از آن به بعد مراجع به ویژه آیت‌الله خمینی صحبت‌‌های خود را متوجه رژیم شاه و استبداد سلطنتی کردند. این تعامل باعث شد که روحانیت مبارز وارد عرصه اجتماعی شود و پیامد آن رخداد ۱۵ خرداد سال ۴۲ و ادامه تحولات تا سال ۵۷ و پیروزی انقلاب بود. در  انقلاب ۵۷ همه ملت ایران حضور داشتند، اما دو قشر نقش اصلی داشتند: روحانیت مبارز و روشنفکران دینی. روحانیت بیشتر نقش بسیج توده‌‌ها و روشنفکران دینی بیشتر نقش مدیریتی داشتند.
آقای دکتر یزدی در این راستا در تمام ۱۸ سال در غربت چه در آمریکا و چه در منطقه خاور میانه نقش مهمی ایفاء کرد. در سال‌هایی که آیت‌الله خمینی در تبعید بودند در دیدارهایی که همراه شهید چمران و بنده در نجف با آیت‌الله خمینی داشتند و همین‌طور تا پیروزی انقلاب این ارتباط نزدیک ادامه داشت تا اینکه در ۱۱۸ روز در نوفل لوشاتو دکتر یزدی به عنوان یکی از مشاوران نزدیک آیت‌الله خمینی نقش کلیدی در رویدادهای پاریس و دیپلماسی و مدیریت انقلاب داشتند.
امروز کسانی که با انقلاب اسلامی موافق نیستند نفشی که دکتر یزدی در پاریس و دیپلماسی انقلاب داشتند را به عنوان یک خیانت تلقی‌‌ می‌کنند و تبلیغات رسانه‌‌های خارجی به طور گسترده علیه ایشان هست، اما وقتی که شرایط چهار دهه گذشته و روند تحولات را ارزیابی‌‌ می‌کنیم پاسخ این سوال‌ها و اتهامات برجسته‌‌ می‌شود. با این نگاه راهبردی دکتر یزدی همواره به آینده امیدوار بود و همواره این جمله را تکرار‌‌ می‌کرد که راهی طولانی طی کرده ایم و راهی طولانی‌تر هم در پیش رو داریم. چرا دکتر یزدی این مطلب را مطرح کردند؟ زیرا اگر مجموع اسناد نهضت آزادی در این چهار دهه را بنگرید به خصوص مجموعه آثار مرحوم مهندس بازرگان را تا سال ۷۳ ببینید تمام آثار ایشان از انقلاب ایران در دو حرکت، گمراهان، ناگفته‌‌های بعثت، آخرت و خدا، بازیابی ارزش‌‌ها و... همگی در جهت آگاهی‌بخشی است تا به جامعه این آگاهی را بدهد و ریشه‌‌های مشکلی که بعد از انقلاب پیدا کردیم مشخص شود.
آقای دکتر یزدی و مهندس بازرگان این مشکل تاریخی را‌‌ می‌دیدند؛ مجموعه نشریات نهضت آزادی کاملاً این چشم انداز را نشان‌‌ می‌دهد. حضور نهاد روحانیت در حکومت  بعد از انقلاب جامعه ما را در معرض ابتلاء تاریخی قرار داده داده است که نیازمند یک فرایند آگاهی‌بخشی و توسعه جنبش اجتماعی است.
در جمع‌بندی‌‌ می‌خواهم بگویم در شرایط کنونی جامعه ما با توجه به بحران‌هایی که در جامعه وجود دارد، همان‌طور که در بیانیه‌‌های نهضت مورد تاکید قرار گرفته است، راهکار واقع بینانه همان گفتمان اصلاحات و اصلاحات جامعه‌محور است و برای اینکه این گفتمان در جامعه بتواند نقش بیشتر خود را در تقویت فرایند گذار به دموکراسی بازی کند و تاثیرگذار باشد لازمه‌اش این است که نهادهای مدنی، اصناف و  احزاب سیاسی توسعه  پیدا کنند و برای اینکه چنین بستری فراهم شود همان‌طور که گفته شد قانون اساسی ما ظرفیت بسیار بالایی دارد و بایستی از این ظرفیت‌‌های قانون اساسی استفاده شود. راهکارهایی هم که در نشریات  نهضت آزادی  ارائه  شده است و ملاحظه کرده‌اید این راهکارها در چارچوب قانون اساسی است. در اصول فصل پنجم از جمله اصل ۵۶ قانون اساسی «حاکمیت ملت» تصریح  شده است. آیا در شرایط کنونی، مجلسی که شاهد آن هستیم واقعاً همه ملت ایران را نمایندگی‌‌ می‌کند؟ چند درصد ملت ایران را نمایندگی‌‌ می‌کنند؟ خوشبینانه ترین برآورد 30 درصد است. بنابراین این مانع باید از جلوی پای جنبش اجتماعی ایران برداشته شود. در ابتدای انقلاب مسئولان قوه قضاییه به نوعی منتخب مردم بودند و پاسخ‌گو بودند اما امروز قوه قضائیه ما منتخب ملت نبوده و پاسخ‌گو هم نیست و این مطالبه در چارچوب قانون اساسی است. نهادهای نظامی نیز نباید در مسائل سیاسی و اقتصادی مداخله کنند و مدیریت کشور باید مطابق اصول قانون اساسی قانونمند و یکپارچه باشد. بنابراین این‌گونه مطالبات که در واقع کلید رفع مشکلات جاری کشور است‌‌ می‌تواند به صورت مطالبات عمومی مردم مطرح شود و ما در چهارچوب قانون اساسی بتوانیم این مطالبات را برجسته کنیم که در بیانیه‌‌های  نهضت آزادی آمده است. آنچه‌‌ می‌خواهم در جمعبندی عرض کنم این نکته است که اگر ما برنامه‌ای برای بزرگداشت  زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی برگزار‌‌ می‌کنیم ایشان با اعمال صالح خود محشور هست و جایگاهی برای خود دارند. اما آنچه مربوط به ماست این راهکار است که ما بایستی بررسی کنیم و ببینیم بینش و منش دکتر یزدی چه بوده و کوشش کنیم همان راه را ادامه دهیم، انشااله.
خداوند به همه ما توفیق دهد که این شایستگی را داشته باشیم که بتوانیم راه این بزرگان را ادامه دهیم.
* تلخیص متن سخنرانی ایراد شده در برنامه دعای کمیل پنجشنبه شب 08/06/97 در منزل زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی
منبع: سازندگی 16 شهریور 97


No comments:

Post a Comment