Sunday, July 21, 2019

چرا بازرگان با آمریکا مذاکره کرد


چرا بازرگان با آمریکا مذاکره کرد

روایت محمد توسلی از فعالیت‌ها و دیدگاه های نهضت آزادی ایران در جلد اول خاطراتش
شصت سال ایستادگی و خدمت
        مقدمه
توجه به منابع غیررسمی چون تاریخ شفاهی، خاطرات و یادداشتهای شخصیتها و چهره‌های تاریخی و سیاسی در کنار روایت‌های رسمی و اسناد، در بازخوانی تاریخ و برای پرهیز از تک خطی شدن و شنیدن مواجه‌ها و روایتهای موازی، ضرورت دارد. در میان چهره‌های سیاسی ما اندک شمارند کسانی که به صورت روزانه اندیشه‌ها، دغدغه‌ها و فعالیتهای خود را ثبت کرده‌اند و اندک‌شمارتر تعداد یادداشتهایی است که از دام سانسورهای رسمی و شخصی گذشته و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. اما در سالیان اخیر توجه به خاطره‌نویسی و انتشار آن در میان اهالی سیاست فزونی گرفته است هرچند در مواجهه با این اسناد و توجه به این مسئله که عموماً در میانسالی و پس از آن با اتکا به حافظه و برخی اسناد نگارش یافته‌اند، از دستکاری‌ها و سانسورهای خودآگاه و ناخودآگاه، حافظه نمیتوان غفلت کرد. میل حافظه به رتوش کردن خاطرات هرچند به صورت ناخودآگاه ضرورت مقابله خاطرات منتشر شده را با اسناد و روایتهای رسمی و خاطرات دیگر در برهه‌های تاریخی پررنگ‌تر می‌کند.  با تمام این تفاسیر سنت خاطره‌نویسی و روایت‌های تاریخی غیررسمی سنت حسنه‌ای است که امیدواریم همچنان صادقانه و وفادارانه در میان اهالی سیاست و چهره‌های تاریخی مورد استقبال و اهتمام بیشتری قرار بگیرد.
در تحولات تاریخ معاصر ما، چهره‌ها و جریانهای سیاسی با رویکردها و خاستگاه‌های متفاوت نقش‌آفرینی کرده‌اند و گاه با غلبه یک رویکرد، دیدگاه‌ها و نحله‌های دیگر به محاق سانسور و سکوت رفته‌اند. جریان نهضت آزادی که پیوندی وثیق با خاستگاه خود به عنوان جبهه ملی و مبارزات مصدق داشت، از جمله گروه‌هایی است که با وجود نقش تأثیرگذار و تعیین‌کننده در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاریخ ایران، به حاشیه تاریخ رانده شده است.  هر چند بازماندگان این جریان همچنان در تلاش خود برای روایت تاریخی از تحولات ایران و نقش نهضت آزادی در آن با وجود غلبه و فشار گفتمان رسمی فعالیت می‌کنند.
در روزهای نمایشگاه کتاب، چند کتاب خاطره از اعضای نهضت آزادی منتشر شده است؛ جلد سوم خاطرات ابراهیم یزدی با عنوان "شصت سال صبوری و شکوری؛ 118 روز در نوفل لوشاتو" و نیز جلد اول خاطرات محمد توسلی-  دبیرکل نهضت آزادی ایران - با عنوان "شصت سال ایستادگی و مقاومت از 1317 تا  1357"  از آن جمله است. در کتابخانه حافظه امروز نگاهی به جلد اول خاطرات محمد توسلی داشته‌ایم.
          جلسات شریعت سنگلجی در خانه پدر توسلی
 توسلی خاطرات خود را از دوران کودکی و شرایط زیست اجتماعی که در آن بالیده است آغاز می‌کند و فضای حاکم بر خانواده، سبک زندگی و عقاید پدر و محیط اجتماعی دوران کودکی را که تحت‌تأثیر اندیشه‌های مذهبی بوده است، در شکل‌گیری اندیشه‌ها و روند زندگی خود مؤثر می‌داند. فضایی که در آن برخی از جلسات سخنرانی شریعت سنگلجی در خانة پدری او برگزار می‌شده و آیت‌الله وحید خراسانی در مسجد محله سخنرانی می‌کرده است و آیت‌الله طالقانی در جلساتی که نوجوانان محله برگزار کرده بودند از فلسفه انتظار می‌گفته و تلاش می‌کرده "زمینه‌های منفی فرهنگ انتظار را به صورت مثبت و امید به آینده " را در مقابل بذرافشانی‌های مارکسیست‌ها در ذهن جوانان فراهم کند. دوران نوجوانی و جوانی او مصادف است با دهه‌های پرفراز و نشیب 20 و 30 و خاطراتی که از وقایع سی‌تیر و روز كوتاي 28 مرداد بیان می‌کند، نشان از تأثیرپذیری او از رویدادها و تحولات تاریخی دارد. او میل خود به پرهیز از خشونت‌ورزی در فعالیتهای سیاسی را برآمده از تجربه‌ها و دیده‌های این دوران می‌داند هرچند پیداست که در روایت خاطرات آن روزها، تحلیل‌های امروز توسلی نقشی تعیین کننده و قالب‌بخش دارند. در بیان خاطره‌ای از روزهای منتهی به کودتای 28 مرداد و سخنرانی دکتر فاطمی تحلیل خود را نیز چاشنی خاطره می‌کند، در سرتاسر خاطرات تحلیل‌های پسینی او از رویدادها حاضرند.
          دوستی توسلی و لاجوردی
توسلی با چنین پیشینه‌ای در بدو ورود به دانشگاه در سال 1336 به انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی که با توجه به حضور مهندس بازرگان و خاطره شهدای 16 آذر اهمیت داشت، می‌پیوندد و گزارشی اجمالی از فعالیتهای خود و انجمن در قالب برگزاری سخنرانی در کتابخانه شیبانی و مسجد هدایت و انتشار نشریه دانشجویی "پیکار اندیشه " با سردبیری کاظم سامی که به انقلاب الجزایر می‌پرداخت و پس از دو شماره توقیف شد، به دست می‌دهد. در خاطرات این دوران او می‌توان دو مورد را برجسته کرد؛ مورد اول سخنرانی مهندس بازرگان در عید فطر 1336 است که برای اولین بار پس از کودتا به مصدق در لفافه - آن پیر زیر پتو- اشاره می‌کند و مورد استقبال و تشویق واقع می‌شود و دیگری سخنرانی‌های خودش در مساجد قنات‌آباد و خانی‌آباد است که سالها بعد در زندان شماره چهار قصر، دوستی و همدلی اسدالله لاجوردی و مدرسی، هم‌بندهای او را برایش به ارمغان می‌آورد. توسلی تأثیر آن سخنرانیها در دفاع از اصول اسلامی را که از جانب بازاریان جذاب و امیدبخش تلقی شده در رفتار محترمانه لاجوردی پس از انقلاب، در سمت دادستان انقلاب و ریاست زندان اوین با خودش و همکاری در آزادی دو تن از اعضای نهضت آزادی مؤثر می‌داند. اعتراضات دانشجویی سال 1339 که با گسترده‌تر شدن و حمایت نهضت آزادی به استعفای شریف امامی منجر می‌شود، بخش دیگر خاطرات او از این دوران است. توسلی با شکل‌گیری مجدد نهضت آزادی به شاخة دانشجویی آن می‌پیوندد. او پیش از سفر به آلمان برای ادامة تحصیل در رشته روانشناسی دانشگاه تربیت معلم ثبت نام کرده و هستة اولیة انجمن اسلامی دانشجویان در آنجا را تشکیل می‌دهد و در دورانی که برای پروژه کاری در قوچان به سر می‌برد در برخی جلسات کانون نشر حقایق اسلامی شرکت می‌کند.
          از فعالیت سیاسی در کنفدراسیون تاآموزش چریکی در مصر
 نخستین فعالیت توسلی در آلمان به عنوان نماینده دانشجویان دانشگاه تهران در کنگره کنفدراسیون دانشجویان شهر لوزان است که به دعوت  ابوالحسن  بنی‌صدر، رئیس سازمان دانشجویان دانشگاه تهران، اتفاق می‌افتد. کنگره به ریاست حسن لباسچی به نام دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران و به نام شهدای جنبش دانشجویی ایران شکل گرفت و میان دو طیف ملی- اسامی با محوریت علی شریعتی و چپ مارکسیست به محوریت پرویز نیکخواه صف‌آرایی وجود داشت. توسلی از تلاش و سخنرانی خود برای مجاب کردن دو طیف در اتحاد و همکاری براساس محورهای مشترک می‌گوید تا آنجا که کنگره لوزان به کنگره وحدت نامگذاری می‌شود. توسلی در این بخش به نقش مؤثر جنبش دانشجویی خارج از کشور در راستای معرفی ایران و سوابق تاریخی و مبارزات حق‌طلبانه آن تأکید می‌کند. پس از بازداشت سران نهضت در داخل، تلاشهای توسلی برای تشکیل هسته اولیه انجمن اسلامی دانشجویان در آلمان قوت می‌گیرد. در سال 42 ناگزیر به ترک آلمان و ادامة تحصیل در آمریکا می‌شود. در آمریکا نیز همچون اروپا دو جریان موازی وجود دارند که او برای حل اختلاف نظرها تلاش می‌کند. او بر اهمیت فعالیتهای جنبش دانشجویی بیرون مرزهای ایران تأکیدی مؤکد دارد. آشنایی با مصطفی چمران و ابراهیم یزدی در آمریکا، او را در اندیشه همراهی با آنان برای آموزش نظامی در مصر  می‌اندازد. و در تیرماه 1344 با اسم مستعار محمود عفیفی به مصر می‌رود و در کنار ابوالفضل بازرگان، رضا ريئسی طوسی، مهدی طاهری و ... آموزش تئوری و عملی می‌بیند. پس از پایان دورة آموزش یزدی مدیریت سازمان بیروت، چمران مسئول آموزش قاهره، پرویز امین مسئولیت بصره، صادق قطب‌زاده روابط سیاسی سازمان پاریس و توسلی مسئولیت بغداد را عهده‌دار می‌شوند.
          روایتگر دیدارهای امام در عراق
توسلی در عراق با برخی روحانیون و فعالان آشنا می‌شود از جمله با علامه سید مرتضی عسکری، مؤسس دانشکده اصول و آیت‌الله خویی. در سیزدهم مهر 1342 که امام خمینی وارد عراق می‌شود، او نیز در میان استقبال کنندگان است و همراه امام به شهرهای مختلف سفر می‌کند و از دیدارهای ایشان گزارش تهیه می‌کند. روایتی که از دیدار امام خمینی و آیت‌الله حکیم به دست می‌دهد خواندنی است، این که چگونه امام خمینی بر ضرورت مقابله با مفاسد گسترده و انحرافات عمیق و مذهبی حکومت و جامعه و وظیفه مراجع برای اقدام در مقابل مفاسد تأکید دارد. "باتوجه به صحبتهایی که در این دیدار شد به خوبی می‌توان به روحیه، شخصیت و طرز فکر آفای خمینی در آن سالها پی برد که وقتی فرصتی می‌یافت بی‌درنگ و شجاعانه از آن استفاده می‌کرد. ایشان واقعاً هوش سیاسی داشت و می‌توانست از فرصت‌های کوچک، دستاوردهای بزرگ داشته باشد. برای من خیلی تعجب‌آور بود وقتی می‌دیدم آقای خمینی به لحاظ سیاسی این‌اندازه درایت و قدرت مانور دارد. "در این دوران با احمد خمینی ارتباط مستمر دارد. در نهایت زمانی که چمران و یزدی به این نتیجه می‌رسند که باید مبارزه را به درون کشور برد، برای فراهم کردن مقدمات به آلمان بازمی‌گردد و گروه فارسی‌زبان اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان را تأسیس می‌کند و سپس با بیم از بازداشت شدن توسط ساواک به صورت قانونی به ایران باز می‌گردد. هرچند بازداشت نمی‌شود اما تحت نظر قرار دارد و خانه پدری‌اش توسط ساواک تفتیش می‌شود.
          عرصة فرهنگ و تربیت
پس از بازگشت به ایران و مواجهه با ممنوعیت‌های ساواک برای استخدام و باتوجه به محدودیت فعالیتهای سیاسی و باور به اهمیت فعالیت فرهنگی و نهادسازی، توسلی ضمن همکاری با انجمن اسلامی مهندسین و فعالیت در نهادهای آموزشی و اجتماعی مثل هنرستان کارآموز می‌کند. تلاشهای این دوران توسلی و دوستانش مستقل و بدون وابستگی‌های مالی و غیرمالی به دولت شکل می‌گیرد. توسلی در خاطرات خود تنها به رویدادنگاری اکتفا نمی‌کند بلکه در جای‌جای آن به تحلیل فضای عمومی و رویکردهای جریانهای مختلف نسبت به آن می‌پردازد و با توجه به همنشینی با بزرگانی چون بازرگان و پذیرشی که نسبت به اندیشه‌های آنان دارد، رویکرد و دیدگاه‌های آنها را  با شرحی مستوفاتر تشریح می‌کند، دیدگاه‌هایی که در تصمیمات زندگی خود او حضوری تعیین کننده دارند. در مورد اهمیت فعالیتهای فرهنگی و نهادسازی که مورد توجه بازرگان و اعضای نهضت آزادی و برخی دیگر از مبارزان بوده است و تلاشهایی که در قالب فعالیتهای فرهنگی و تربیتی در مدارس شکل می‌گرفت، تحلیلی به دست می‌دهد که به زعم او برای امروز ما نیز کاربرد دارد؛ "اینها نتیجه نکته‌سنجی کسانی مانند مهندس بازرگان بود که با انگیزه‌های راهبردی و با قصد خدمت به مردم، کمبودها و آسیبهای جامعه را به‌درستی شناسایی کرده بودند و در ابعاد مختلف برای هرکدام برنامه‌ریزی‌های واقع‌بینانه و درازمدت داشتند. اقدام برجسته مهندس بازرگان کوشش برای این هدف والا بود که نگرش افراد پیرامون و شاگردان خود را به زندگی و معنی حیات تغییر دهد. آنان را به یکدیگر وابسته و دلبسته ساخت تا مرداب نباشند و به سمت کارهای جمعی خیرخواهانه حرکت کنند.
به همین دلیل در زمانی که جامعه به دلایل مختلف به سمت خودباختگی فرهنگی، مذهبی و شخصیتی سوق می‌یافت و خواسته یا ناخواسته نوعی تبعیت و تقلید کورکورانه از غرب ترویج می‌شد، نسلهایی نیز تربیت شدند که ضمن داشتن عزت‌نفس فردی و اجتماعی و ضمن پایبندی به اعتقادات و ارزشهای اسلامی و ملی به عنوان نیروهای متخصص و مفید در عرصه‌های مختلف و موردنیاز دنیای امروز وارد عرصه عمل شدند. "سوق پیدا کردن فضای عمومی به سمت ناامیدی از فعالیتهای مصلحانه و مسالمت‌آمیز، برخی جریانها چون سازمان مجاهدین را به سمت مبارزه مسلحانه سوق داد که دستگیری گستردة اعضای سازمان را به دنبال داشت. توسلی به پیشنهاد رجایی در حمایت از سازمان و برای تحت فشار قرار دادن حکومت از خارج از طریق قطب‌زاده مي‌نویسد. در همان زمان هاشمی رفسنجانی نیز از همین مجرا نامه‌ای برای امام خمینی می‌نگارد. لو رفتن         نامه‌ها بازداشت او را به دنبال دارد. نتیجة دادگاه اول سه سال و دادگاه دوم یک سال حکم زندان برای اوست.
        همبندی با اعضای مجاهدین خلق و مؤتلفه
خاطرات او از کسانی که در زندان با او هم‌بند هستند، حال‌وهوای آن دهه را به خوبی نمایندگی می‌کند. در خاطره‌ای از هاشمی رفسنجانی که چگونه در شب نخستین زندان با وجود فشارهای زندانبان، برای آگاهی دیگر زندانیان از زندانی‌شدنش نام خود را فریاد می‌زده، جسارت او را می‌ستاید. در این دوران با رضا باکری برادر علی باکری از افراد رده دوم سازمان مجاهدین، هم‌بند شده و فرصت برای آشنایی با سازمان را می‌یابد و از عدم تمایل اعضای سازمان به دلایل امنیتی برای تماس با خودش باخبر می‌شود. پس از انتقال به زندان قزل‌قلعه با هاشمی و ربانی شیرازی و جمعی از اعضای اولیه سازمان هم‌بند است و از اینکه چگونه سلوک، رفتار و توانایی مجاهدین در بحثهای قرآنی و نهج‌البلاغه هاشمی را تحت تأثیر قرار داد، مي گوید. در زندان عشرت‌آباد، توسلی نگرانی خود از غلبه نگرش مارکسیستی در میان اعضای جوان سازمان و ضرورت تدبیر اندیشیدن در مورد آن را به هاشمی انتقال می‌دهد و معتقد است؛ هاشمی تحت‌تأثیر کار فشرده و تواناییهای مجاهدین قرار داشت؛ "به دفعات این مطلب را تصریح می‌کرد که در طول تاریخ اسلام این افراد بی‌نظیر هستند و ما افرادی مشابه مجاهدین سراغ نداریم و بعد خطاب به من می‌گفت البته مطالبی که شما می‌گویید درست است ولی با مرور زمان این مسائل حل می‌شود و چندان جای نگرانی نیست". پس از انتقال به زندان قصر با حبیب‌الله عسگراولادی، حاج مهدی عراقی، هاشم امانی و انواری و ... هم‌بند است و از خوشحالي اعضای مؤتلفه از آمدن آنها به زندان که نشان از فعالیت مبارزاتی نیروهای مسلمان دارد، می‌گوید و اینکه چگونه عراقی خاطرات تشکیل هیئت‌های مؤتلفه را برایشان بازگو کرده است.
          مسئولیت مضاعف
توسلی پس از آزادی از زندان در کنار رجایی و میثمی در حمایت از مبارزه سازمان مجاهدین فعالیت می‌کند که تا زمان مجروح شدن میثمی ادامه دارد. مهمترین بحث این دورة او به انتشار بیانیه تغییر موضع سازمان در سال 1354 و ناامیدی عمومی برخاسته از آن است. توسلی معتقد است با امنیتی شدن فضای جامعه در دهه 50 و اختناق و استبداد فزاینده و با توجه به زندانی و محدود کردن مصلحان اجتماعی چون بازرگان و طالقانی فضا رادیکال شده بود. در چنین شرایطی نیروهای مذهبی مسئولیت مضاعفی داشتند. "در این فضا ما به‌عنوان نیروهای مسلمانی که ضمن داشتن دیدگاه‌های متفاوت با سازمان مجاهدین خلق از آنها به‌عنوان یک گروه مسلمان مبارز دفاع می‌کردیم، وظیفه خود می‌دانستیم که برای آگاهی‌بخشی و جلوگیری از حالت یأس و انفعال، دست به اقدامی مؤثر بزنیم. به‌خصوص در جهت حفظ روحیه جنبش دانشجویی و جوانان مسلمانی که انگیزه‌های مبارزاتی علیه استبداد شاه داشتند. بنابراین فعالیتهای اعضای نهضت آزادی و همفکران آنها در سال 54 به بعد بسیار فشرده و مضاعف گردید زیرا می‌بایست این احساس شکست مبارزات نیروهای مسلمان و سرخوردگی قشرهای مسلمان را جبران می‌کردند." تحلیل آثار تغییر ایدئولوژی سازمان، تهیه مخفیانه نشریه "پیام مجاهد" و برگزاری جلسات خانگی تلاشهای این دوران است. در ادامه تحلیلی از چگونگی دامن زدن به اختلافات میان مبارزان و بهره‌گیری ساواک از آن و آماده شدن زمینه‌های فرهنگی به عنوان عامل پیروزی انقلاب و  فراگیر شدن جنبش اعتراضی در سال 56 ارائه می‌دهد. فعالیت دیگر دوران منتهی به انقلاب تشکیل "جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر" در 31 فروردین 1356است که به حمایت از حقوق مبارزان و زندانیان سیاسی و مطرح کردن اسامی روحانیون و شخصیتهای مبارزی چون منتظری، موسوی اردبیلی، مهدوی کنی و خلخالی در مجامع نهادهای بین‌المللی پرداخت. در این دوران نهضت آزادی نیز فعالیت‌های خود را ابتدا در قالب مخفیانه آغاز کرد و سپس در اولین اقدام رسمی و علنی بازرگان با فرستادن پیامی به امام خمینی به عنوان دبیرکل نهضت آزادی، فعالیت علنی خود را آغاز کرد.
          مذاکره بازرگان با آمریکا
مهمترین بخش خاطرات توسلی را شاید بتوان خاطرات دست‌اول او از مذاکرات با آمریکا پیش از انقلاب دانست، اتفاقی که در جریان رویدادهای پس از انقلاب به پاشنة آشیل دولت موقت، بازرگان و نهضت آزادی تبدیل شد. توسلی به عنوان کسی که خود در تصمیم‌گیری‌های پیش از آغاز مذاکرات و نیز جلسات مذاکره حاضر بوده است، خاطرات دست‌اولی از این ماجرای سرنوشت ساز به دست می‌دهد. این قسمت خاطرات خود جا داشت به عنوان یک کتاب مستقل، با استنادات، شواهد و اسناد منتشر شود اما توسلی به صفحاتی چند از خاطرات خود اکتفا می‌کند. هرچند همین بخش نیز اهمیت بسیار دارد. توسلی نخست به چرایی ضرورت مذاکره با آمریکا در نگاه بازرگان و اعضای نهضت آزادی می‌پردازد و تأکید می‌کند که باتوجه به حساسیت مسئله اعضای شورای مرکزی از آن مطلع بودند. به همین منظور کمیسیون چهارنفره‌ای متشکل از مهندس بازرگان، یدالله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی و محمد توسلی برای مذاکرات شکل می‌گیرد. توسلی محورهای مذاکرات را زمینه‌سازی برای ضرورت رفتن شاه، بی‌اعتبار کردن انتخاب بختیار به عنوان نخست‌وزیر، پذیرش انقلاب مردم و نشان دادن اینکه انقلاب ایران کنار کمونیستها نخواهد بود، می‌داند و معتقد است این مذاکرات در تغییر سیاست‌های آمریکا در قبال پهلوی در سالهای پایانی موفق بوده و در هموار کردن راه مذاکره با سران ارتش و جلوگیری از کودتایی که در جریان بود، اهمیت و تأثیر بسیاری داشته است. او با اشاره به اسناد منتشر شدة وزارت  خارجة آمریکا گزارش چند جلسه از این دیدارها را بیان می‌کند و تلاشهای نهضت را در راستای انتقال اطلاعات درست و نشان دادن نامشروع بودن حمایت آمریکا از شاه می‌داند. در همین راستا دو خاطره از قدوسی و محمدی گیلانی، رئیس دادگاه امیرانتظام نقل می‌کند؛ خاطرة قدوسی به دیدار او به درخواست خود قدوسی برمی‌گردد که با اشاره به احتمال استفاده از این اسناد علیه او تأکید می‌کند که این اسناد را  نمی‌توان علیه او به کار گرفت. قدوسی در مذاکره‌ای جداگانه با بازرگان نیز بر جاسوس نبودن امیرانتظام تأکید می‌کند. خاطرة دیگر از محمدی گیلانی، رئیس دادگاه امیرانتظام، است که گفته بود "در مورد مهندس امیرانتظام تنها مسئله‌ای که داریم این است که ایشان در روش مذاکرات خود با بیگانگان سفره دلش را بیش از اندازه باز می‌کرد." توسلی خاطرات خود را با اشاره به مسئولیتی که در تبلیغات ستاد استقبال از امام داشته به پایان می‌برد و به صورت بسیار گذرا به موازی‌کاریها و کارشکنی‌های پیش‌آمده اشاره می‌کند. مسئولیت دیگر او تنظیم اساسنامه تشکیل گاردملی به دستور یزدی، معاونت امور انقلاب، بود که عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پیشنهاد داد.  در نهایت با انتصاب به شهرداری تهران، از مسئولیت‌های دیگر کناره گرفت.‌

منبع: سازندگی 12 اردیبهشت 98 (مریم گنجی خبرنگار گروه حافظه)


No comments:

Post a Comment