عدم مشارکت در انتخابات چه نتایجی دارد؟
محمد توسلی و علی
باقری در گفتوگو با انصاف نیوز:
سرویس سیاسی انصاف نیوز: محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران،
رای ندادن را «رای اعتراض» به شرایط و شیوهی برگزاری انتخابات دانسته و میگوید
نهضت آزادی در انتخابات پیش رو راهکار «رای اعتراض» را بصورت عدم ارایهی لیست و
رای ندادن انتخاب کرده است. از سوی دیگر، علی باقری، معاون سیاسی وزارت کشور در
دولت سیدمحمد خاتمی، به انتخاباتهایی میپردازد که یکی از عوامل تاثیرگذار بر آن
کم بودن مشارکت یا تفرق لیستها و نامزدهای اصلاح طلبان بوده است.
روز گذشته جمعی از اصلاح طلبان از جمله محسن آرمین، سعید
حجاریان، ابراهیم اصغرزاده، جواد امام، عماد بهاور، سیدمصطفی تاجزاده، علی تاجرنیا، جلال جلالیزاده،
مصطفی درایتی، داود سلیمانی، حسین شریفزادگان، فیضالله عربسرخی، علیرضا علویتبار،
علی مزروعی، محمدجواد مظفر، عبدالله مومنی، عبدالله ناصری در بیانیهای ضمن تاکید
بر انتقادها به وضعیت مدیریت کشور، نوشتند: از معدود نامزدهای شناختهشده اصلاحطلب
که تایید صلاحیت شدهاند و نیز از هر نامزد معتقد به توسعه همهجانبه، عادلانه و
پایدار کشور و مخالف جنگ و تحریم، انحصارطلبی و فساد دعوت میکنیم در برنامه و
تبلیغات انتخاباتی خود، و در صورت راهیابی به مجلس در طول دورهی نمایندگی، در
مسیر اهداف فوق گام بردارند.
اما واقعا عدم مشارکت در انتخابات چه تاثیری دارد؟ آیا میتوان
باتوجه به الگوهای متفاوت در ادوار گوناگونی که در آن انتخابات انجام شده به این
پاسخ رسید که عدم مشارکت در نهایت تاثیری مثبت گذاشته، تاثیری منفی داشته و یا
اصلا اثرگذاری چندانی نداشته است. گفتوگوی انصاف نیوز با مهندس توسلی و علی باقری
را که در آن تلاش شده پاسخ این سوالات بدست آید، در ادامه بخوانید:
محمد توسلی: این رای
ندادن، «رای اعتراضی» است
محمد توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران، دربارهی عدم مشارکت در
انتخابات و تاثیرات آن در ادوار گوناگون، به انصاف نیوز گفت: «رای ندادن الزاما به
معنی تحریم انتخابات نیست. نهضت آزادی ایران بعد از شرایط خرداد ۶۰،
همانگونه که در نطقهای زنده یاد مهندس بازرگان در مجلس اول منعکس است، همواره بر
ضرورت برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه تاکید داشته و آن را یکی از مطالبات
تاریخی ملت ایران میداند. این آرمان در اصول فصل پنجم قانون اساسی به ویژه اصل ۵۶
آن تبلور دارد.
در این راستا از همان انتخابات مجلس دوم همواره در انتخابات
حضور و تلاش آگاهی بخش داشته و اگر شرایط حداقلی فراهم نبوده در انتخابات شرکت
نکرده و رای نداده است. این رای ندادن در عرف جهانی «رای اعتراض» به شرایط و شیوهی
برگزاری انتخابات است. در چهار دههی گذشته در
مقاطعی با رشد جنبش اجتماعی و شرایط خاص، نهضت آزادی همراه با بخش قابل توجهی از
جامعه با نگاه «اصلاحات جامعه محور» در انتخابات حضور و مشارکت داشته و به نامزد
خاصی رای داده که پیام «رای اعتراض» داشته است. دوم خرداد ۷۶، و انتخابات سالهای
۹۲، ۹۴ و ۹۶ در این راستا عمل
شده است.
در انتخابات پیش روی مجلس یازدهم پس از حضور در انتخابات و ثبت
نام جمع زیادی از کنشگران شاخص و ارزیابی رد صلاحیتهای گسترده و نقض آشکار اصول
شفاف قانون اساسی و حاکمیت ملت و شرایط جنبش اجتماعی راهکار «رای اعتراض» را بصورت
عدم ارایهی لیست و رای ندادن انتخاب کرده است.
ارزیابی روند رشد آگاهی و تقویت جنبش اجتماعی در طول چهار دهه
گذشته تاثیر مثبت این کنش اجتماعی را نشان میدهد. امیدوار است این روند زمینهی
بازگشت به مردم و برگزاری انتخابات آزاد و سالم را فراهم کند و در انتخابات بعدی
امکان حضور و مشارکت اکثریت ملت ایران فراهم شود. پاسخ تفصیلی به این پرسش طی ۳
بیانیه نهضت آزادی ایران در ماه های اخیر ارایه شده است.
علی باقری از عوامل
اثرگذار بر انتخاباتها میگوید
علی باقری
علی باقری نیز دربارهی عدم شرکت در انتخابات و تاثیرات آن در
ادوار گوناگون، به انصاف نیوزمیگوید: برانداز و ضد انقلاب در خارج از کشور همیشه
انتخابات را تحریم کردند، این بار هم همین است اما گروههای داخلی نظام و
رسمی کشور لفظ تحریم را به کار نبردند. اینکه مثلا آقای تاجزاده میگوید رای نمیدهم
که تحریم انتخابات نیست، من هم ممکن است رای ندهم؛ اینکه یکی میگوید رای نمیدهم
با تحریم انتخابات متفاوت است.
الفاظ معانی خاص خود را دارد، بعضا با یکدیگر خلط میشود. چند
سطح از مواجهه با انتخابات داریم، یکی مشارکت است؛ عالیترین مشارکت یک حزب سیاسی
این است که از مردم دعوت کند تا در انتخابات شرکت کنند و به آن لیست رای بدهند. در
سطح دوم میتواند بگوید در انتخابات شرکت کنید اما من لیستی نمیدهم
و به هرکسی خواستید رای دهید، اعتراضی در آن نهفته است زیرا وقتی میگوید لیستی را
نمیشناسد در ذهن این نقش میبنددد که مجموع تایید صلاحیت شدهها به گونهای است که این حزب
یا گروه نمیتواند کسی را پیدا کند.
در سال ۸۴ آنچه در سرنوشت انتخابات تاثیرگذاشت دو
چیز بود: یکی تفرق اصلاح طلبان که با چهار کاندید در انتخابات شرکت کردند. یعنی
رای بر چهار تقسیم شد، آقای هاشمی، معین، کروبی و مهر علیزاده بودند. این مهمترین
عامل شکست اصلاح طلبان بویژه در مرحلهی اول انتخابات ۸۴ شد. عامل دیگر هم این بود که گروههایی
از مردم و جامعه در آن شرکت نکردند و احزاب و گروههای سیاسی شناخته شده اغلب شرکت
کردند، دفتر تحکیم هم وزن سیاسی آنچنانی در کشور نداشت تا در انتخابات تاثیرگذار
باشد، اما نارضایتیها در جامعه باعث شد تا گروههایی از مردم در انتخابات شرکت
نکنند و دفتر تحکیم مرجعیت نداشت و مردم هم مثل همین الان بودند و به صورت خود جوش
در انتخابات شرکت نکردند.
مردم عملکرد دولت و امید را دیدند و خسته شدند. در واقع احساس
کردند مشارکت آنها در انتخابات تاثیری ندارد، پس پای صندوق رای نیامدند این هم
عامل بود؛ بنده عامل اول را مهمتر میدانم، شما آمار انتخابات را در مرحلهی اول نگاه کنید
مجموعهی کسانی که به پای صندوق آمدند اگر رای آنها را با هم جمع
بزنید، تفرق اگر نبود، اصلاح طلبان آن انتخابات را برده بودند.
در مجلس هفتم به هر حال از مجموع گروههای اصلاحطلب،
اکثریت آنها در انتخابات اعلام کردند که به دلیل رد صلاحیتها لیستی ندارند و در
انتخابات شرکت نمیکنند. البته در همان انتخابات مجمع روحانیون و آقای کروبی و
کارگزاران و چند حزب دیگر لیستی در انتخابات دادند و اگر بخواهیم دلایل عدم موفقیت
اصلاح طلبان را نام ببریم، آن دو عاملی که برای موضع ریاست جمهوری ۸۴
گفتم، وجود داشت.
عدم مشارکت گروههای اصلاح طلب در سطح مشارکت مردم و طرفداران این جناح سیاسی
در انتخابات موثر بود، اگر احزابی که گفتند در انتخابات شرکت نمیکنند،
لیست میدادند و در شمار آرای کاندیدهای اصلاح طلب تاثیر میگذاشت اما باز هم به
نظر من پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان همان حالت عدم امید و قهر را داشت؛ مجموعهی
گروه اصلاح طلبها در آن موقعیت و با آن رد صلاحیت اگر بقیه از لیستی که آقای
کروبی و مجمع روحانیون داد، حمایت میکردند، به اعتقاد من نمیتوانستند جامعه را متقاعد کنند، تاثیر
میگذاشت و آرا بالا میآمد اما اینکه لیست اصلاح طلبها را پیروز انتخابات کند، تاثیر
نمیگذاشت زیرا جامعه تصمیم خود را گرفته بود اما متقاعد کردن مردم ممکن نبود.
دو تا عامل، یکی گروههای مرجع که از مردم بخواهند و با آنها
گفتوگو کنند و آنها را برای حضور در انتخابات متقاعد کنند، عامل دیگر خود مردم
هستند یعنی سرمایه اجتماعی این جریان سیاسی است و فرد نسبت به استدلالهای گروههای
مرجع متقاعد شود. این دو عامل مهم در
میزان مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات موثر است، به ویژه انتخاباتهایی که به دلیل
شرایط سیاسی جامعه میل مشارکت در آن پایین است، گاهی هم شرایط به گونهای است که
مردم به صورت خودجوش شرکت میکنند و به گروههای مرجع اعتقادی
ندارند یعنی شور انتخاباتی است، مثل مجلس دهم.
در مجلس دهم میل مشارکت در جامعه وجود داشت و گروههای
مرجع هم کمک کردند. اما در شرایطی که میل به مشارکت در پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان
وجود ندارد، آنجا رفتار گروههای مرجع این است که آیا از مردم دعوت کنند یا نه. سال ۸۶
با وجود اینکه لیست یاران خاتمی را گروههای اصلاح طلب دادند
اما مردم رای ندادند و این نمونهای از تلاش گروههای مرجع و عدم موفقیت آنها در متقاعد کردن
مردم است. اما مثلا در مجلس گروههای مرجع نیامدند و مردم هم نیامدند و الگوی واحدی ندارد.
منبع: انصاف نیوز – 29 بهمن 98
No comments:
Post a Comment