گفت و گوی سایت «دیدار نیوز» با دبیرکل نهضت آزادی ایران
13 بهمن 1398
دیدار رهبران نهضت آزادی با مراجع تقلید،
منجر به آغاز مبارزه روحانیت با شاه و استبداد شد
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: 9 صبح یک روز بهمن ماه میتواند خیلی خاطره انگیز باشد وقتی با مهندس محمد توسلی قرار گفت و گو داشته باشید. صحبت از عملکرد و تأثیر نهضت آزادی در مبارزه علیه حکومت پهلوی و به ثمر نشستن انقلاب مردم در بهمن 57 است. دفاع از عملکرد نهضت آزادی را به عهده دبیرکل آن گذاشتیم. منزل مسکونی مهندس توسلی در سال 1354 ساخته شده بود. اتمسفر اتاق بوی تاریخ می داد ناخودآگاه به سالهای مبارزه و انقلاب وارد شدیم مهندس گفت اینجایی که شما نشسته اید مدیران انقلاب چون شهید بهشتی نشستهاند، در واقع شما وارد اتاق انقلاب شده اید. آنچه درپی میآید ماحصل گفت و گوی صمیمانه دیدارنیوز با دبیرکل نهضت آزادی است.
دیدارنیوز: در آستانه پیروزی انقلاب هستیم. در قیام مردمی سال 57 گروه های مختلفی با تفکرات و ایدئولوژی های متفاوت شرکت داشتند. هر یکی از این گروه ها دارای وزن و میزانی از تأثیر گذاری در به ثمر رسیدن انقلاب مردم بودند. نهضت آزادی ایران در سال 1340 شکل گرفت و از آن روز تا کنون در سپهر سیاسی ایران به ایفای نقش پرداخته است. آیا نهضت آزادی، خواستار تغییر نظام در ایران بود؟ این نهضت تا چه اندازه در پیروزی انقلاب 1357 نقش داشت؟ برای رسیدن به جواب سؤالاتی از این دست، در خدمت دبیر کل نهضت آزادی، جناب آقای مهندس محمد توسلی هستیم. آقای مهندس سلام، خیلی متشکرم که وقتی را به مخاطبان دیدارنیوز دادید. در خدمت شما هستیم.
توسلی: با سلام خدمت شما و مخاطبین شما. من هم خیلی خوشحال هستم که بتوانیم خاطرات خود را از آن دوران با مخاطبان شما در میان بگذاریم.
دیدارنیوز: بعضاً دوستان نهضت آزادی را در جامعه به عنوان نیروهای ملی - مذهبی می شناسند. در اساسنامه نهضت آزادی ذکر کرده اید که «ما مسلمان، ایرانی و مصدقی هستیم». ظاهراً روی این داستان تأکید دارید و یک مقداری با این عنوان ملی-مذهبی مشکل دارید. درست است؟
توسلی: ما با عنوان ملی- مذهبی مشکل نداریم. به هر حال وقتی ما اعلام کردیم که مسلمان و ایرانی هستیم و راه مصدق را دنبال می کنیم، با همه کسانی که باور به منافع ملی داشته باشند و نگاه دینی در جامعه داشته باشند، همسو هستیم. منتهی این واژه ملی- مذهبی از انتخابات مجلس ششم مطرح شده است. در دورانی که ائتلافی با دوستان مهندس سحابی شکل گرفت، از آن زمان یک جمعی از دوستان مهندس سحابی با این عنوان فعالیت می کنند. ما هم همیشه استقبال کردهایم که جمع بیشتری این گفتمان را دنبال کنند.
دیدارنیوز: شکل گیری نهضت آزادی با بحث لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و بعد انقلاب سفید شاه مصادف شد. روحانیت با این داستان مخالفت کرد. نهضت آزادی ایران هم با انقلاب سفید شاه و لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی مخالفت کرد. آیا مخالفت روحانیت و نهضت آزادی در یک راستا بود؟ یعنی همان دلایلی را که روحانیت برای مخالفت داشت، نهضت آزادی هم همان دلایل را داشت؟ یا این که شما از یک زاویه دیگر به داستان نگاه می کردید؟
توسلی: این سؤال تاریخی و راهبردی است. بخشی از رویدادهای بعدی آن دهه را پایه گذاری کرده است. من به طور خلاصه اشاره می کنم. در همان سال های 39 و 40 که جبهه ملی دوم تشکیل شد و در زمان کندی فضای سیاسی ایران نسبتاً باز شده بود، دکتر امینی دنبال اجرای برنامه آمریکا بود. شاه برنتابید و گفت من خودم برنامه را اجرا می کنم و بلافاصله برای جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران محدودیت ایجاد شد. تنها نیروی بالقوهای که در جامعه ما حضور داشت و شاه فکر میکرد مانع برنامه های آمریکا باشد روحانیت بود. بنابراین در شهریور سال 41 این لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد. محورهایی در آن بود که پیش بینی میکردند روحانیت با آن مخالفت کند. شرکت زنان در انتخابات، اصلاحات ارضی و سوگند به کتاب آسمانی به جای قرآن. خب همان موقع سه مرجع بزرگ مطرح قم یعنی آیت الله خمینی، آیت الله شریعتمداری و آیت الله گلپایگانی اطلاعیه دادند و به شدت با آن مخالفت کردند.
دیدارنیوز: آیت الله مرعشی نجفی آن زمان جزو مخالفین نبودند.
توسلی: در قم بودند، اما جزء امضاء کنندگان نبودند. رسانه ها هم آمادگی داشتند. بلافاصله آن مخالفت را با برچسب «ارتجاع سیاه» برجسته کردند. یک فضای سنگینی در جامعه ما ایجاد شده بود. اینجا بود که رهبران نهضت آزادی ایران از جمله مهندس بازرگان با شناختی که از زمینه چنین طرحی داشتند دیدارهایی با مراجع قم داشتند و به آن ها توضیح دادند که مگر مردها در انتخابات آزاد هستند که حالا شاه نگران حضور زنان در انتخابات است؟ هدفشان از اصلاحات ارضی چیست؟ به دنبال چه هستند؟ می خواهند تولید ملی ما را نابود کنند؟ و بالاخره هدفشان از کتاب آسمانی چیست؟ خب با این گفت و گوها که انجام دادند و نهضت آزادی ایران سه بیانیه دارد که در اسناد تاریخی به تفصیل آمده، نگاه مراجع کاملاً به طرف مشکل اصلی که استبداد و نماد آن شاه است، متوجه می شود. از آن به بعد است که می بینیم روحانیت مبارز و به ویژه آیت الله خمینی همه سخنانشان علیه شاه و استبداد است. خب این یک رویداد مهم تاریخی است موجب می شود که روحانیت مبارز وارد عرصه عمومی شود. رخداد 15 خرداد اتفاق می افتد و بعد تا جنبش مسلحانه در سال 54 که سرکوب جنبش مسلحانه است، پیوند می خورد. اما حضور روحانیت مبارز همراه با جنبش ملی ایران و سایر احزاب و گروه های سیاسی و همکاری هایی که در طول سال های 54 و 57 هست و مجموعه رخدادهایی که در این دوره اتفاق افتاده، زمینه های پیروزی انقلاب را فراهم می کند.
دیدارنیوز: آیا می توانیم از نهضت آزادی به عنوان یک گروه ناسیونالیسم لیبرال یاد کنیم؟
توسلی: مهندس بازرگان در یادداشتی تحت عنوان «چهار ایسم» اینها را توضیح دادند و همین بحث لیبرالیسم را رد می کنند. برای این که لیبرالیسم یک مفهوم کلی دارد. طالقانی و بازرگان و سحابی کوشش کردند که با واژگان مستقل ملی این ارزش ها را مطرح کنند. ما وقتی که صحبت از آزادی می کنیم این آزادی است که از آموزههای قرآنی در آمده است. یعنی آزادی انسان مفهوم بی بند و باری ندارد. آزادی انسان که خدا خواسته که انسان اختیار داشته باشد و آزاد باشد. این یک ارزش راهبردی برای توسعه و رشد انسان است.
دیدارنیوز: یعنی شما می فرمایید این عنوان آزادی انسانی که از آن دفاع می کردید بر اساس آموزه های دینی بوده است؟
توسلی: بر اساس آموزههای دینی و تجربه بشری و عقلانیت بوده است. به هر حال انسان برای این که انسان باشد، باید آزاد باشد. آزادی بیان داشته باشد تا شخصیتش رشد و کمال پیدا کند. خدا خواسته است. اتفاقاً اصل 56 قانون اساسی هم بعداً بر همین ارزش تأکید می کند که امروز متأسفانه مورد بی توجهی قرار گرفته است. اما در ارتباط با واژه دیگری که به کار بردید آن زمان بحث سوسیالیسم در جامعه ما توسط جریان چپ مطرح بود. طالقانی و بازرگان به عدالت اجتماعی کاملاً باور داشتند و در تمام آثارشان هم هست. اما شما در هیچ یک از آثار بازارگان و طالقانی نمی بینید که واژه سوسیالیسم را به کار برده باشند. چرا؟ برای این که فرهنگ مارکسیسم در جامعه ما حضور داشت، وقتی شما سوسیالیسم را مطرح می کنید خود به خود آن فرهنگ را تداعی می کند. هم بازرگان و هم طالقانی بسیار حساس بودند واژه هایی را به کار ببرند که فرهنگ بومی ما بتواند تقویت شود.
دیدارنیوز: نهضت آزادی روی ملی گرایی و روی ایرانی بودن هم خیلی تأکید می کند. می خواهم بدانم که مشخصاً در سال 50 و جدایی بحرین از ایران موضع نهضت آزادی چه بوده است؟
توسلی: سال 50 دورانی است که نهضت آزادی ایران در داخل کشور فعال نبوده است. شرایط و دورانی است که بعد از خرداد 42 فضای جامعه بسته می شود و با رخداد 15 خرداد عملاً همانطور که مهندس بازرگان در دادگاه نظامی اشاره می کند که «ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می کنیم» فضای جامعه بسته می شود. بنابراین نهضت آزادی ایران در داخل کشور نقشی نداشته است. دوستان ما در خارج از کشور ـ که از سال 41 نهضت آزادی ایران خارج کشور را پایه گذاری می کنند ـ عمل می کنند. اما جمعی از نیروهای ملی آن زمان، به خصوص یادی کنیم از زنده یاد داریوش فروهر، به هر حال در مقابل چنین اقدامی که شاه می خواست انجام دهد که در راستای منافع ملی نبود واکنش نشان دادند.
دیدارنیوز: فضای دو قطبی بین الملل آن روز گروه ها را یا به سمت سوسیالیسم و شرق و کمونیسم می کشاند و یا به سمت راست و لیبرالیسم هدایت می کرد. آیا نهضت آزادی از این جریان بین الملل مستقیماً تأثیر گرفته بود؟
توسلی: اسناد تاریخی نشان می دهد که نهضت آزادی ایران و پایه گذارانش چون زنده یاد مهندس بازرگان همواره تلاش می کردند که در راستای منافع و ارزش های ملی عمل کنند. شاید مبانی این اندیشه بر سه محور استوار بوده است؛ محور اول این است که مهندس بازرگان و یارانشان با آموزه های قرآنی آشنا بودند و آن را راهنمای عمل قرار می دادند. محور دوم آشنایی با تاریخ ایران و مشکلات فرهنگی جامعه ما به خصوص فرهنگ 2500 ساله استبدادی بود. محور سوم آشنایی با جوهر تمدن غرب و رمز پیشرفت آن ها بود. این بحث آزادی، حاکمیت ملت و حقوق شهروندی از ارزش هایی است که به هر حال در آن دوران هفت ساله ای که مهندس بازرگان در فرانسه تحصیل می کرده، به عنوان جوهر تمدن غرب دریافت کرده است و در آموزه های قرآنی هم همین ارزش ها پایدار و پدیدار است. اینها محورهایی بوده که در راستای منافع ملی و آن چه تشخیص می دادند برای ایجاد تحول در ایران لازم است، مورد توجه قرار میدادند.
دیدارنیوز: یعنی می فرمایید نهضت آزادی از عرصه بین المللی آن دوره تأثیر نپذیرفته است؟
توسلی: نمیخواهم بگویم تأثیر نپذیرفته بودند. آن ها به جای این که از مکتب ها تأثیر بپذیرند، از ارزش های آن ها که همان ارزش های فطری انسانی است که در آموزه های قرآنی هم آمده متأثر بودند. همه انسان ها در فطرت خود دوست دارند آزاد باشند. همه می خواهند بر سرنوشت خود حاکم باشند. همه برای این که این ارزش ها را داشته باشند باید حقوق شهروندی داشته باشند. این ها یک ارزش هایی است که هم در آموزه های قرآنی و معارف دینی ما هست که متأسفانه به خاطر خرافات هزار ساله، جامعه ما از آن فاصله گرفته و شهروندان را به عنوان رعیت تلقی کردند. در تحولات کشورهای اروپایی آن ها بازگشت به معارف دینی داشتند. به هر حال مسیحیت هم معارف دینی داشته و هم عقلانیت بشری به همین ارزش های فطری انسانی رسیده اند. مهندس بازرگان هم همین جوهر تمدن غرب را گرفته و در آثار خودشان و برنامه های خودشان مورد توجه قرار دادند.
دیدارنیوز: دوستان نهضت آزادی در اساسنامه می گویند ما مصدقی هستیم. مرحوم مصدق به جدایی دین از سیاست باور داشت. نهضت آزادی که دنبال جدایی دین از سیاست بوده، چرا سال 1357 و پس از پیروزی انقلاب دولت را در دست می گیرد؟ دولتی که برگرفته از جمهوری اسلامی است؟
توسلی: من فکر می کنم این برداشت ها را باید اصلاح کنیم. نه دکتر مصدق باور به جدایی دین از سیاست داشت، نه نهضت آزادی. دکتر مصدق در صحبت هایش به دفعات به اسلامیت و ایرانیت تأکید می کند. اما آن چه که مطرح است مفهوم جدایی دین از دولت و قدرت است. دین در عرصه عمومی است و سیاست هم در عرصه عمومی است. بنابراین هم دکتر مصدق و هم نهضت آزادی ایران باور دارند که دین باید در عرصه عمومی و سیاست عمومی باشد. اما آن چه که مطرح است و اشاره کردید بعد از انقلاب اتفاق افتاده نوعی ورود نهاد دین به قدرت و دولت است و این هست که گام اول در انحراف در مطالبات تاریخ ملت ایران را در انقلاب 1357 کارگزاری کرد.
دیدارنیوز: یعنی شما مشکل را این جا می دانید که نهاد دین آمده در رأس قدرت قرار گرفته؟
توسلی: بله، نهاد دین در دولت و قدرت قرار گرفته است.
دیدارنیوز: و اگر این اتفاق رخ نمی داد؟
توسلی: دین در عرصه عمومی و سیاست عمومی است. بنابراین همه از جمله روحانیت در عرصه عمومی حضور داشتند. مردم در یک انتخابات آزاد انتخاباتشان را انجام می دادند. مجلس و دولت خود را انتخاب می کردند و همه در عرصه عمومی بر عملکرد منتخبین خودشان نظارت داشتند
دیدارنیوز: این چیزی که شما می گویید خیلی خوب است. اما واقعاً سابقه تاریخی ملت ایران این را تأیید می کند؟ مثلاً در دوره مشروطه همچین اتفاقی افتاد؟
توسلی: اتفاقاً در انقلاب مشروطه هم، پایه گذاران آن همین نگاه را داشتند. منتهی گام به گام دنبال این بودند که آن نگاه ظل اللهی که شاه خودش را سایه خدا و مردم را رعیت میدید و تصورش این بود که همه باید سخن شاه را بدون چون و چرا بپذیرند و عمل کنند، به جای آن قانون حاکم شود. به جای دستورات آمرانه، قانونی که توسط نمایندگان ملت تصویب شود و ابلاغ شود. سیر تحولی بوده که در آن دوره انجام میشده است. اما با توجه به دلایل مختلف تاریخی که فقط میتوانم اشاره کنم آن فرهنگ استبدادی تاریخی که زمینه اش در خود ما و جامعه ما وجود داشته و نفوذ بیگانگان بخصوص نفوذ استعمار انگلیس که در آن دوره بوده، نگذاشتند این فرایند به طور طبیعی بعد از انقلاب مشروطه ادامه پیدا کند. به طوری که بعد از چهارده سال می بینیم که با نفوذ عوامل وابسته بیگانگان مثل سیدضیاء، رضا شاه را بر کرسی قدرت می نشانند و آن انحراف را در فرآیند انقلاب مشروطه ایجاد می کنند.
دیدارنیوز: ما در داستان مشروطه یک هدفی داشتیم، اما به آن نرسیدیم و منحرف شد. فکر نمی کنید که به طور طبیعی وقتی که ما یک سابقه ذهنی داشتیم، سال 57 دین میآید در نهاد قدرت قرار می گیرد که آن انحراف ایجاد نشود. بعد شما امروز می فرمایید که با ورود نهاد دین در قدرت به نوع دیگری این انحراف ایجاد شد.
توسلی: این سؤال خوبی است و نیاز به بحث مفصلی دارد و قبلاً این مطلب را در صحبت های دیگری باز کردم. توصیه می کنم مخاطبین شما به آن بحث های تاریخی مراجعه کنند. خلاصه این هست که اگر در سال 41 نهضت آزادی ایران و روشنفکران دینی با روحانیت تعامل تعالی بخش نمی داشت و روحانیت در عرصه عمومی نبود، در سال 57 همه ملت ایران در انقلاب حضور و مشارکت داشتند و همه مطالبه مشترک داشتند و می گفتند که ما استبداد نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم. اما دو نیرو نقش اصلی داشتند. یک نیرو روحانیت بود که نقش بسیح توده ها را داشت. روشنفکران هرگز چنین توانی نداشتند روشنفکران دینی توانی داشتند که روحانیت نداشت و آن توان مدیریت بود. بنابراین این توان مدیریت در کنار توان بسیج توده ها در کنار هم قرار گرفت و توانست زمینه های کنده شدن نماد استبداد2500 ساله از ایران فراهم شود. خب این گام اول نقشی است که روشنفکران به ویژه زنده یاد مهندس بازرگان در این زمینه ایفا می کنند که موجب می شود که گام اول در برخورد با استبداد سیاسی فراهم شود. اما نتیجه چنین اقدامی حضور روحانیت در عرصه قدرت و شرایطی است که بعد از انقلاب فراهم شده است. اتفاقاً مهندس بازرگان از همان ابتدا و از همان حضورش در نوفل لوشاتو، سپس در 12 فروردین سال 58 که رفراندوم است، بر «جمهوری دموکراتیک اسلامی» تأکید می کند که اتفاقاً در اساسنامه شورای انقلاب بوده است و آیت الله خمینی هم تصویب کرده بودند و یک پیمانی بوده است. اما آقای خمینی گفتند «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. این تلنگری بود که مهندس بازرگان آن زمان زد. اما فقط در حد تلنگر بود. چون حضور و آن فرهمندی آیت الله خمینی در حدی بود که کسی نمی توانست مانع شود. اما مهندس بازرگان گام به گام در مقاطع مختلف تا سال 73 ابعاد نظری و عملی این انحراف را در آثار خود منعکس کردند. امروز بعد از چهار دهه جامعه ما به این خودآگاهی رسیده که مشکل اصلی ما این است که نهاد دین در قدرت قرار گرفته است. بنابراین راه حل این است که باید دین طبق آموزه های قرآنی در عرصه عمومی قرار بگیرد. مهندس بازرگان سال 1362 کتاب گمراهان را نوشتند که خلاصه آن سرگذشت و سرنوشت حاکمیت کلیسا و روحانیت در چند قرن در اروپا است. با آن هزینه های بسیار سنگین بالاخره موفق می شوند که سرانجام روحانیت در عرصه عمومی قرار گیرد و زمینه توسعه انسانی و پیشرفت جامعه فراهم شود. ما امیدوار هستیم این فرایند در ایران هم شکل بگیرد و با رفع موانع توسعه در ایران جامعه ما هم بتواند این فرآیند توسعه یافتگی را با مسالمت طی کند.
دیدارنیوز: ما یک مقدار سریع به بعد از انقلاب رسیدیم. چون من چند سؤال دیگر از قبل از انقلاب 57 از شما دارم. اگر فرصت یاری کند در یک زمان دیگری به داستان بعد از انقلاب می پردازیم. در صحبت هایتان یک اشاره ای کردید که روحانیت پایگاه مردمی داشت و توده های مردم را آن ها بسیج کردند. خب به درستی هم همینطور است. نیروهای چپ هم سعی می کردند که قشر دانشگاهی را جذب کنند. می خواهم مشخصاً سؤال کنم که پایگاه اجتماعی نهضت آزادی قبل از انقلاب 57 کجا بود؟
توسلی: پایگاه اجتماعی نهضت آزادی ایران و به طور مشخص پیشگامانشان زنده یاد مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی و دکتر سحابی عمدتاً در قشر روشنفکر و دانشگاهی بود. به همین مناسبت وقتی مهندس بازرگان دولت موقت را پذیرفت، جمع روشنفکران حتی دگراندیشان برای او احترام قائل بودند و لااقل با او تقابل مستقیم نکردند. ضمن این که بسیاری هم همکاری کردند. خب این توانی بود که مهندس بازرگان و یارانشان به خاطر پیشینه فعالیت های تاریخی که از شهریور بیست داشتند، در دوره های نهضت ملی ایران و همکاری که با دکتر مصدق داشتند و خدماتی که در طول چند دهه در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، علمی و سیاسی داشتند خود به خود شخصیت های شناخته شدهای بودند. وقتی که آیت الله طالقانی از زندان آزاد می شوند استقبال مردم از ایشان زیاد بود؛ به نوعی رهبری جامعه را در داخل داشتند. به همین مناسبت آیت الله خمینی برای این که در رهبری انسجام به وجود بیاید بلافاصله ایشان را به عنوان عضور شورای انقلاب و رئیس شورای انقلاب انتخاب می کنند که این انسجام به وجود بیاید. این جایگاهی بود که طالقانی و بازرگان و سحابی در جامعه ما به خصوص آن پیوندی که بین روشنفکران و جمع نیروهای متدین جامعه ما داشتند.
دیدارنیوز: به روشنفکران اشکالی وارد می کنند و میگویند این ها یک مباحثی را مطرح می کنند و در یک عوالمی هستند که خیلی با آن چیزی که امروز در جامعه در جریان است- البته امروز که می گویم منظور امروز قبل از 57 -خیلی سنخیت ندارد و مردم خیلی حرف های آن ها را متوجه نمی شوند. این اشکال مطرح میشود. اما شما اشاره کردید بعد از آزادی آقای طالقانی استقبال زیادی از ایشان شد، این امر نشان می دهد اینطور نبوده که مردم کاملاً از روشنفکران جدا باشند.
توسلی: فقط آزادی طالقانی از زندان نیست. در زمان فوت نابهنگام طالقانی در شهریور سال 58 نیز بدون هیچ اطلاع رسانی، آن تشییع جنازه گسترده ای که از ایشان می شود نمودار همین پیوندی است که شما اشاره می کنید. امروز هم همینطور است. به رغم این که بازرگان نیست، اما می بینید که جامعه ما نسبت به گفتمان او و راه او که همان راه مصدق است بسیار پیوند تاریخی دارند. من فراموش نمی کنم در سال های دهه 70 که انجمن های اسلامی دانشجویان از ما برای سخنرانی در دانشگاه ها دعوت می کردند، عکس دکتر مصذق یکی از عکس های اصلی بود که در سالن ها خودش را نشان می داد. چطور یک نسلی که مصدق را ندیده اما این چنین پیوندی تاریخی با مصدق دارد؟! این شخص مصدق نیست بلکه راه مصدق است. راه مصدق یعنی هموار کردن راه برای آزادی و حاکمیت ملت و استقلال کشور.
دیدارنیوز: امروز ما شاهد هستیم که مردم کوچه و بازار برای شخصیتی مثل مهندس بازرگان احترام ویژه ای قائل هستند. جالب است که جسته و گریخته می بینیم که برخی از آقایانی که قبلاً به مهندس بازرگان بارها تاختند، امروز عذرخواهی میکنند. اخیراً یک نمونه دیگری دیدیم که مدیر مسئول سابق کیهان یک توئیتی زدند و از مرحوم مصدق عذرخواهی کرد. فکر می کنید راه و روش مصدق چگونه بود که امروز با تمام آن مشکلاتی که برای ایشان و رهبران نهضت آزادی پیش آمد مردم به ایشان گرایش پیدا کردند؟ کما اینکه حکومت ها هم همینطور بودند. یعنی در دوره پهلوی سراغ این طیف میآمدند. نمونه آن بختیار است. وقتی به یک بن بستی رسیدند برای این که از این بن بست خارج شوند به سراغ بختیار آمدند. البته اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی با بختیار موافق نبودند که آن کار را در آن مقطع انجام دهد. اما به هر حال حکومت به سراغ این طیف آمد و بعد از پیروزی انقلاب هم می بینیم برای این که از این دوره گذار به سلامت رد شوند باز به سمت مهندس بازرگان و نهضت آزادی آمدند.
توسلی: به نظر من پاسخ سؤال شما روشن است. برای این که ملت ایران در ناخودآگاهش و کسانی که به هر حال مطالعه می کنند با منافع ملی و آن کسانی که در طول تاریخ در راستای منافع ملی ما تلاش کردند، پیوند دارند. دکتر مصدق چنین نقشی را در تاریخ ما ایفا کرده است. خب در دوران بعد، رهبران نهضت آزادی ایران و جمعی از رهبران جبهه ملی هم همین نقش را داشتند. با توجه به پایگاه اجتماعی که این ها داشتند شاه در آن روزهای پایانی عمر خودش به بختیار متوسل می شود. منتهی دیر متوجه شد. زمانی توجه به بختیار پیدا کرد که جامعه ما راه خود را پیدا کرده بود. اما این که چرا بعد از انقلاب شورای انقلاب و رهبری انقلاب مهندس بازرگان را به عنوان تنها گزینه برای دولت موقت انتخاب میکنند؟ علت آن واقعیت های اجتماعی است. امروز که واقعیت های آن ایام را بررسی می کنیم هیچ کسی جز مهندس بازرگان نمی توانست در آن شرایط بحرانی مسئولیت سنگین دوران انتقال را برعهده بگیرد. من در تحلیل های قبلی هم گفته ام که اگر کسی غیر از بازرگان این مسئولیت را می پذیرفت شرایط ایران بدتر از شرایط افغانستان می شد. دلایلش روشن است. چون حزب توده با تمام امکانات خودش در ایران بود. سازمان مجاهدین خلق همه پادگان ها را تخلیه کرده بودند و طیف چریک های فدایی خلق و همه کسانی که شعار تداوم انقلاب می دادند، دنبال قدرت و جایگزینی گفتمان خودشان در انقلاب بودند. جو آن روز شخص دیگری را بر نمی تابید. عین شرایطی که در افغانستان به وجود آمد هرج و مرج می شد. این هم تدبیر آقای خمینی و هم شورای انقلاب و هم واقعیت های اجتماعی ان روز بود. تنها شخصیتی که می توانست این دوره انتقال را تصدی کند، انتخاب کردند.
دیدارنیوز: در پیروزی انقلاب 57 یک عامل حیاتی وجود داشت و آن بحث دیپلماسی انقلاب بود. آیا نهضت آزادی در بحث دیپلماسی انقلاب متکفل این امر بود و رابطه ای با آمریکایی ها برقرار کرد که دیگر از شاه پشتیبانی نکنند؟
توسلی: بدون تردید دیپلماسی انقلاب یکی از عوامل مهم در کاهش هزینه های انقلاب بود. این بحث نیاز دارد که با تفصیل بیشتری باز شود.
دیدارنیوز: شما می فرمایید کاهش هزینه های انقلاب. یعنی میخواهید بفرمایید که انقلاب به هر حال پیروز می شد. چه این دیپلماسی انقلاب بود یا نبود. منتهی دیپلماسی انقلاب باعث شد که این هزینه های کاهش پیدا کند؟
توسلی: این تحلیل ما است. نهضت آزادی ایران در اواخر سال 56 با تحلیل شرایط اجتماعی به این تحلیل رسید که ما دو وظیفه اصلی داریم؛ یکی این که جنبش اجتماعی ایران را تقویت کنیم که جنبش اجتماعی ایران بتواند استبداد حاکم بر ایران را حذف کند. خب برای این که این جنبش اجتماعی ایران هزینه هایش کاهش پیدا کند، عاملی که از رژیم شاه حمایت می کرد آمریکا و تمام مستشارها و نیروهایی بود که در ایران داشتند. عقلانیت حکم می کرد که با گفت و گو با آن ها حمایت آن ها را به تدریج کم کنیم تا جنبش اجتماعی ایران با صرف هزینه کمتری به اهداف خود نائل شود. همانطور که در اسناد تاریخی آمده این مذاکرات از اردیبهشت سال 57 آغاز می شود و روند مذاکرات به خوبی نشان می دهد که به تدریج حمایت آمریکا از رژیم شاه کاهش پیدا می کند. به طوری که نهایتاً در 19 آذر سال 57 هم زمان با روز حقوق بشر راهپیمایی تاسوعا شکل می گیرد. با آن گفت و گو ها و مذاکراتی که با ارتش انجام شده بود، ارتش در خارج از محدوده راهپیمایی قرار می گیرد. مردم به سربازان گل هدیه می کنند و بعد از راهپیمایی تاسوعا، راهپیمایی عاشورا و رفراندوم میلیونی انجام می شود که ما شاه نمی خواهیم و رهبری آیت الله خمینی را پذیرا هستیم. طبیعتاً رهبری آیت الله خمینی با آن چشم اندازی که آیت الله خمینی در 118 روز در نوفل لوشاتو برای آینده انقلاب ایران مشخص کرده بودند. که همان مطالبات تاریخی ملت ایران بود؛ یعنی آزادی و دموکراسی و جمهوریت. جمهوریتی که در فرانسه است و این که همه دگراندیشان، حتی مارکسیست ها، در جمهوری اسلامی آزاد خواهند بود. خب چنین چشم اندازی موجب شد که مردم رهبری آیت الله خمینی را بپذیرند و با اجتماع اکثریت قاطع ملت ایران، انقلاب به ثمر بنشیند و ما شاهد یک تحول اساسی در ساختار سیاسی کشور باشیم.
دیدارنیوز: سیاست گام به گام مهندس بازرگان در طول حیات سیاسی ایشان همیشه بارز بوده است. چه شد که سیاست گام به گام بعد از انقلاب به نتیجه نرسید و یک سری از آقایان ظاهراً این سیاست را برنتافتند؟
توسلی: مهندس بازرگان با آن نگاه راهبردی که داشت کاملاً برایش مشخص بود که بعد از آن دوران انتقال، برای سازندگی به برنامه ریزی و مدیریت و زمان نیاز دارد. با آن هیجان انقلابی اجرای برنامه های توسعه امکان پذیر نیست؛ بنابراین مهندس بازرگان این باور را داشت که اگر منظور شما انقلاب و تحول فرهنگی و اجتماعی است، من هم انقلابی هستم. اما اگر اجرای برنامه توسعه است، برنامه های توسعه نیاز به زمان و مدیریت دارد و با آن شعارهای انقلابی سازگار نیست. به همین مناسبت در همان سخنرانی خودشان در دانشگاه تهران بعد از انتصاب به نخست وزیری تصریح کردند و این پیام را به مسئولان و مردم دادند که جایگاه من مثل یک فولکس واگن آرام است. من مثل آقای خمینی نیستم که بولدوزر باشم. وقتی که من را انتخاب کردید باید بپذیرید که راهکار مدیریت عقلانیت و عمل به صورت تدریجی است که امروز هم بسیاری از کسانی که در آن فضای هیجانی انقلابی بودند متوجه می شوند حق با بازرگان بود. بسیاری در دورانی که او در قید حیات بود حضوراً از او حلالیت طلبیدند. عده ای هم امروز در غیابش به این جمع بندی رسیده اند که آن گفتمان است که می تواند برای آینده ایران امید بخش باشد و میتواند جامعه ما را از این بحران های کنونی خارج کند.
دیدارنیوز: در جنگ تحمیلی خرمشهر آزاد می شود. نهضت آزادی معتقد است که دیگر باید جنگ متوقف شود. آقایانی که مخالف تفکر نهضت آزادی هستند اشکالی مطرح می کنند. میگویند آقایان نهضت آزادی که معتقدند الان جنگ باید متوقف شود، تا قبل از آزادی خرمشهر کجا بودند؟
توسلی: جواب خیلی روشن است. دکتر مصطفی چمران از اعضای شورای مرکزی نهضت در جبهه بودند. ستاد جنگهای نامنظم تشکیل دادند. بسیاری از دوستان ما به جبهه رفتند. طبیعی است کسانی در سطح مدیران بودند نمی توانستند به عنوان سرباز جلو باشند، اما همواره پشتیبان بودند. بنده هم به عنوان شهردار تهران در همان دوران تمام امکانات مدیریت شهرداری و شورای محلات را در اختیار پشتیبانی جنگ گذاشتیم که در خاطرات آمده و تاثیر زیادی داشته است. مهم آن است که نهضت کوشش کرده در هر مقطعی با تحلیل شرایط آنچه در راستای منافع ملی است مشفقانه مطرح کند. آن روز نهضت آزادی ایران باور داشت بعد از پیروزی خرمشهر ادامه جنگ در راستای منافع ملی نیست. امروز بعد از سه دهه بسیاری می گویند ما هم همین باور را داشتیم. آیت الله خمینی هم همین باور را داشت. کسانی که به لحاظ کارشناسی واقعیت ها را دنبال می کنند به این نتیجه رسیده اند که ادامه جنگ بعد از پیروزی خرمشهر نه تنها در راستای منافع ملی ما نبوده، بلکه کمیته جنگ های کم شدتی که در آمریکا شکل گرفته بود، دنبال تحمیل جنگ هشت ساله بودند که تمام منابع اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و آن جایگاهی که انقلاب اسلامی در سطح جهانی داشت از ملت ایران سلب کنند و ما را در بحران های شدیدی مثل امروز گرفتار کنند. به نظر می رسد نیت خالص و پاک و درایت آن پیشگامان بوده که آنچه را در راستای منافع ملی بوده، مشفقانه مطرح کرده اند و امروز می توانند پاسخگوی مواضع گذشته شان باشند
دیدارنیوز: از وقتی که به ما و مخاطبان دیدارنیوز دادید ممنون و سپاسگزارم. در پایان اگر صحبتی دارید بیان کنید.
توسلی: امیدوارم کار آگاهی بخش شما بهخصوص در شرایط کنونی جامعه ما که به انسجام ملی نیاز است، بتواند کمک کند.
No comments:
Post a Comment