گفتمان بازرگان در سده اخیر و
چشم انداز آن*
مقدمه:
مهندس مهدی بازرگان (1373 – 1286) که خود فرزند انقلاب
مشروطه بود با بهرهگیری از تجربه آن دوران و دو دهه شرایط پس از کودتای 1299 در
حکومت استبدادی رضا خان به ویژه دستاوردهای هفت سال دوران تحصیل در فرانسه و
آشنایی با تحولات پس از دوران قرون وسطی و دستاوردهای آن: «مدرنیته»، جوهر تمدن و
توسعه انسانی در اروپا، در شرایط سیاسی پس از شهریور 1320 همراه با دکتر یدالله
سحابی و آیت الله طالقانی، که آنان نیز از فرزندان انقلاب مشروطه بودند، خدمات فرهنگی
و اجتماعی خود را با نگاه راهبردی عبور واقع بینانه از عوامل اصلی توسعه نایافتگی،
آغاز میکنند.
مهندس بازرگان و همراهان ایشان دو مشکل اصلی توسعه نیافتگی
جامعه ایران را «استبداد سیاسی» 2500 ساله و پیرایهها و خرافات هزار ساله، «استبداد
دینی» تشخیص دادند که قبلا نیز میرزای نائینی عالم دینی دوران انقلاب مشروطه در اثر «تنبیه الامه و تنزیه المله» خود مطرح و تاکید کرده بود که استبداد دینی بسیار پیچیدهتر
از استبداد سیاسی است.
با چنین شناختی از شرایط جامعه
ایران با استناد به آموزه قرآنی: خدا وضع هیچ گروهی را تغییر نخواهد داد
تا آنگاه که اندیشه و روش خود را تغییر دهند.[1] تلاش های خود را برای تحول در جامعه با اولویت در
برنامههای فرهنگی و اجتماعی «توسعه انسان محور»، متمرکز ساختند. در این یادداشت
به اختصار به اقدامات و رویدادهای هشت دهه گذشته و دستاوردهای گفتمان بازرگان و
مواضع نهضت آزادی ایران در پاسخ به بحرانها و تحولات یک سال اخیر، اشاره خواهم
داشت.[2]
از شهریور 20 تا انقلاب 57
در دهه 20 فعالیت ها بیشتر
متمرکز بر بازگشت به قرآن و حمایت و تشکیل نهاد های مدنی چون انجمن اسلامی
دانشجویان در دانشگاه و ایراد سخنرانی به مناسبت های مختلف بود. از جمله سخنرانیهای
مهندس بازرگان در سالهای 26 و 27 با عنوان «راه طی شده» است که در آن با استناد
به آموزههای قرآنی، میگوید پیامبران آمدهاند تا راه را به بشر نشان دهند، اما
خداوند به انسان این حکمت و فرزانگی را داده است که با عقل خود راه را پیدا کند.
او نشان میدهد که ما باید متکی به توانمندیهای انسانی خودمان باشیم و از
راهنمایی پیامبران استفاده کنیم.[3]
در دوران نهضت ملی ایران و
حکومت 28 ماهه دکتر مصدق ضمن پیگیری تلاشهای فرهنگی و اجتماعی در فرصت های لازم از
جمله در جریان ملی شدن صنعت نفت به عنوان رئیس هیات خلع ید قبول مسئولیت میکند.
اما پس از کودتای 28 مرداد 32 که فرایند گذار به دموکراسی متوقف شد ضرورتا تا سال
39 در نهضت مقاومت ملی در کنار سایر نیروهای ملی و مسلمان قرار میگیرد و نقش مهم
تاریخی جلوگیری از مشروعیت کودتا و برنامه های آمریکا در ایران را ایفا میکنند.
مهندس بازرگان در این دوره ضمن همکاری با نیروهای ملی
و مسلمان شاهد مشکلات ناشی از نداشتن روحیه کار جمعی این نیروها می شود و در دوران
زندان سال 35 به این موضوع میپردازد چرا ما نمیتوانیم با همدیگر کار جمعی موثر
داشته باشیم؟ پس از آزادی از زندان به لحاظ عملی برای اصلاح رفتاری جامعه با
همکاری شخصیت های صاحب نظر اجتماعی[4] نهاد «متاع» مخفف (مکتب،
تربیتی، اجتماعی و عملی) را تشکیل میدهند که خروجی آن تشکیل نهادهای مدنی مختلف
از جمله انجمن اسلامی مهندسین و شرکت سهامی انتشار است که فعالیت آنها تاکنون
ادامه دارد.
به لحاظ نظری نیز مهندس بازرگان در سال ۳۶ به مناسبت جشن
عید فطر انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده کشاورزی کرج سخنرانی با عنوان «احتیاج
روز» داشتند[5]
که امروز نیز با گذشت بیش از 6 دهه پیام آن هنوز احتیاج روز جامعه ماست. مهندس
بازرگان در این سخنرانی میگوید پیامدهای فرهنگ استبدادی، نداشتن روحیه کار جمعی،
تکروی، خودخواهی و منیتهاست که مانع کار جمعی موثر در جامعه شده است.
در شرایط سال 39 که فضای سیاسی نسبتا باز و جبهه ملی
دوم تشکیل میشود بنا بر ضرورت هایی در سال 40 نهضت آزادی ایران با حضور دکتر
سحابی و آیت الله طالقانی و جمعی از شخصیت ها وکادرهای تربیت شده نهضت مقاومت ملی تاسیس
میشود و مورد حمایت دکتر مصدق قرار میگیرد. عنوان «نهضت آزادی ایران» در ادامه
«نهضت مقاومت ملی» این پیام را در بر دارد که جامعه متاثر از فرهنگ استبدادی هنوز آمادگی
تحزب به معنایی واقعی آن که در کشورهای دموکراتیک متداول است، وجود ندارد و
راهبرد: «نهضت» و «جنبش اجتماعی» برای تامین آزادی و گذار به دموکراسی است تا این
شرایط فراهم شود.
برای عبور از موانع آزادی و
دموکراسی گام اول آن استبداد سیاسی بود که روشنفکران ما با توجه به تجربه تاریخی به
تنهایی قادر به انجام آن نبودند. به همین مناسبت در سال 41 شاه پس از
اعمال محدودیت برای جبهه ملی و نهضت آزادی و حذف دکتر امینی از نخست وزیری، برای تصدی اجرای برنامههای آمریکا تنها
مانعی که میدید نهاد روحانیت بود که با
جامعه مذهبی ایران ارتباط عمیق تاریخی داشت. در این شرایط موضوع
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد و بلافاصله مراجع اصلی قم بیانیهای
دادند و با لایحه مخالفت کردند. رسانههای داخلی همزمان با رسانههای خارجی مخالفت
روحانیون را به عنوان «ارتجاع سیاه» برجسته کردند. مهندس بازرگان و همراهان ایشان که
این اقدام را طراحی شده ارزیابی میکردند دیدارهایی با مراجع قم داشتند و نهضت آزادی ایران سه بیانیه تحلیلی
و آگاهی بخش منتشر کرد، از جمله گزارش این رویداد در جلد اول (چاپ اول) کتاب «نهضت
امام خمینی» به قلم آقای سید حمید روحانی آمده است. در جمعبندی این گزارش آمده
است که بر اثر این مذاکرات نگاه مراجع عوض شد و پذیرفتند که مشکل اصلی ما استبداد
است و باید توان خودمان را در مقابل استبداد به کار ببریم. این اقدام یک تعامل
راهبردی با مراجع حوزه بود و پیامد آن حضور روحانیت در عرصه عمومی در کنار جنبش
اجتماعی ایران و رویدادهای پس از ۱۵ خرداد 42، جنبش انقلابی سالهای 49 تا 54 و
تداوم جنبش اجتماعی از سال54 تا بهمن 57 و پیروزی انقلاب اسلامی و طی شدن گام اول
عبور از استبداد سیاسی (سلطنتی) است. در این فرایند اگر چه شخص شاه با نقض قانون و حقوق اساسی ملت نقش سلبی رهبری
انقلاب را ایفا کرد، اما آقای خمینی با تدبیر و نفوذی که در جامعه مذهبی ایران
داشت با تاکید بر مطالبات تاریخی ملت ایران: «آزادی، حاکمیت ملت و...» بر بام
رسانه های جهانی در نوفللوشاتو ، نقش ایجابی رهبری انقلاب را پیدا کرد.
برای
آگاهی، به ویژه نسل جوان، از شرایط اجتماعی این دوران صرفا به برخی از رخدادهای
نوفللوشاتو با حضور آقای خمینی اشاره میکنم. وقتی مهندس بازرگان به نوفل لوشاتو
میرود همه انتظار داشتند او هم مثل دکتر سنجابی به آقای خمینی نامه بنویسد و بیعت
کند، حتی دوستان خود ما هم این انتظار را داشتند، اما مهندس بازرگان نمیپذیرد و موجب
اعتراض و تشنج میشود. مهندس بازرگان بسیار خویشتن دار بود و با شناختی که از نفوذ
روحانیت و استبداد دینی در جامعه ما داشت تحت تاثیر جو قرار نگرفت. برای گفتوگو
با اعضای نهضت آزادی در اروپا جلسهای در منزل صادق قطبزاده برگذار میشود. گزارش
این جلسه را اولین بار آقای دکتر مهدی نواب که از اعضای نهضت آزادی اروپا بودند در
کتاب خاطرات خود آوردهاند.
این
جلسه گفتگو با مهندس بازرگان طولانی بود، در پایان جلسه مهندس بازرگان بعد از آنکه
تلاش هایش برای متقاعد کردن حاظرین را بیفایده دید سخنان خود را با این جمله
پایان داد: «حکومت اسلامی بدین نحو که شما در طلب آن هستید، به حکومت روحانیت
منتهی میشود و استبداد حکومت روحانیت به مراتب خشنتر و بدتر از استبداد شاهنشاهی
خواهد بود، مضافا این که دین شما را هم از شما خواهد ربود».[6] نسل
جوان امروز ما باید بداند که در سال ۵۷ در نوفللوشاتو حتی جوانان تحصیل کرده ما
در اروپا و آمریکا شیفته آقای خمینی بودند. آقای خمینی در بام رسانههای جهانی با مطرح
ساختن مطالبات تاریخی ملت ایران نه تنها زمینههای تقویت جنبش اجتماعی را فراهم میسازد
بلکه یک اعتبار انسانی برای انقلاب اسلامی در سطح جهانی ایجاد میکند و این یک
واقعیتی است که نسل امروز باید از آن مطلع باشد. در انقلاب ۵۷ فقط روحانیت نبود،
روحانیت نقش مؤثری در بسیج تودههای مردم داشت و غیر از روحانیت کسی نمیتوانست
تودههای مردم را بسیج کند. اما تمام روشنفکران ما هم در انقلاب حضور داشتند؛ از جبهه
ملی، حزب توده و طیف احزاب چپ مارکسیستی و همه ملت در جریان جنبش بودند. منتهی در
انقلاب ۵۷ دو گروه نقش پررنگتری داشتند؛ یکی مهندس بازرگان، روشنفکران دینی و
نیروهای ملی و دیگری روحانیت مبارز.
از انقلاب 57 تا امروز
مهندس بازرگان، با نگاه راهبردی که داشت، مسئولیت
دولت موقت را ضرورتا برای تسهیل دوره انتقال قدرت، به رغم چالشهای قابل پیش بینی،
در راستای منافع ملی میپذیرد. در 12 فروردین 58 که رفراندم برگزار شد و مردم با
98 % به جمهوری اسلامی، به استناد و با اعتماد به چشم اندازی که آقای خمینی در
نوفللوشاتو برای آن ارایه داده بود، رای دادند. اما با اضافه شدن اصل ولایت فقیه
به پیشنویس قانون اساسی مصوب دوت موقت در مجلس خبرگان قانون اساسی و درمرحله بعد
اضافه شدن اصل ولایت مطلقه فقیه در بازنگری قانون اساسی سال 68 و حاکمیت روحانیت
با دیدگاه اسلام سنتی در مدیریت کشور به تدریج جامعه با بحران های مختلف و تشدید شکاف
دولت – ملت روبرو می شود.
مهندس بازرگان و همراهان او در نهضت آزادی ایران به ویژه پس از خرداد 60 و بسته شدن فضای سیاسی
با اگاهی از فرایند طولانی عبور از گام دوم توسعه نیافتادگی «استبداد دینی» بر
راهبرد آگاهی بخشی و تعامل با حاکمیت و خط مشی تحولات تدریجی و واقعبینانه در
راستای منافع ملی، تمرکز داشت. بیش از 200 اثر مهندس بازرگان تا سال 73 بر یک محور
اصلی انحراف پیش آمده پس از انقلاب با استناد به آموزه های قرآنی و تجربه بشری متمرکز
است. به عنوان نمونه در سال 62 در اثر «گمراهان»[7] به سرگذشت و سرنوشت حاکمیت
نهاد کلیسا در اروپا میپردازد و فرایند طولانی طی شده جدایی نهاد کلیسا از قدرت در
قرون وسطی را شرح میدهد تا جامعه به پیچیدگی فرایند پیشرو توجه نماید. در این
راستا در سایر آثار از جمله «چرا آزادی موهبت الهی است؟»[8]،
«ناگفتههای بعثت»[9]
و نهایتا در سال 71 در اثر «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء»[10] ضرورت «جدایی نهاد دین از
حکومت» را مورد تاکید قرارمیدهد.
نهضت آزادی ایران نیز در کار جمعی خود در مقاطع مختلف
پس از خرداد 60 در همین راستا عمل کرده است. از جمله در سال 67 پس از مطرح شدن فتوائیه
ولایت مطلقه فقیه نشریه پژوهشی با عنوان «تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه»[11] را تهیه و برای همه مقامات
جمهوری اسلامی و مراجع حوزوی برای اظهار نظر ارسال کرد.
با توسعه آگاهی جامعه از دهه 60 به تدریج شاهد تحولات
در دهه 70 و جنبش اجتماعی بهصورت رای اعتراض به آقای خاتمی در خرداد 76 و تداوم جنبش
اجتماعی در دهه های 80 و 90 بودهایم.
تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال96 به وضوح عزم جدی
برای یکدست سازی حاکمیت را نشان داد. پیامد آن انتخابات سالهای 98 و 1400 و مشارکت
حداقلی مردم با آگاهی در چنین انتخاباتی بود. درکلانشهرها چون تهران میزان مشارکت مردم
حدود 20 درصد که بخش قابل توجه آن آراء باطله بود. این شرایط انسداد و ناکارآمدی
حاکمیت و بحرانهای گسترده در عرصههای داخلی و خارجی به ویژه وضعیت معیشتی جامعه
و نسل جوان تحصیل کرده و تبعیض و نابرابری حقوق زنان، زمینه اعتراضات گسترده مردمی
در سالهای 96، 98 و 1401 را فراهم ساخته است. در سال گذشته پس از جان باختن
مظلومانه «مهسا امینی» شعار «زن، زندگی و آزادی» مطالبه فراگیر جنبش اجتماعی گسترده
جامعه ناراضی ایران بود.
گزارشهای متعدد جامعه شناسان و اساتید دانشگاهها که
ریشههای اعتراضات جامعه را بررسی کردهاند نشان میدهد که بیش از 80 در صد مردم
به ریشه مشکلات کنونی جامعه آگاهی پیدا کردهاند و از عملکرد حاکمیت رضایت ندارند.
برخی تصریح کردهاند که تحولات 40 سال گذشته جامعه ما معادل400 سال تحولات قرون
وسطی در اروپا بوده است و این آگاهی را سرمایه اجتماعی برای تحولات آینده ارزیابی کردهاند
(نقل به مضمون).
پس
از انتخابات سال 96 مشخص شد که اصلاحات قدرت محور دیگر کارآمد نیست؛ راهکار بازگشت
به راهبرد اصلاحات تاریخی جامعهمحور از طریق توانمند سازی جامعه، تقویت نهادهای
مدنی و تقویت جنبشهای اجتماعی و تمرکز احزاب سیاسی در جامعه متکثر کنونی حول
مطالبات مشترک ملی، «آزادی و حاکمیت ملت»، است تا با وفاق ملی زمینههای اصلاحات
ساختاری و گذار به دموکراسی و عبور از گام دوم توسعه نایافتگی «استبداد دینی»،
بطور خشونت پرهیز، فراهم شود. دراین شرایط طبق آموزههای قرآنی و تجربه بشری نهاد دین
درعرصه عمومی حضور خواهد داشت و به وظیفه آگاهی بخشی خود عمل خواهد کرد.[12]
جمعبندی
باتوجه به فرایند طی شده از
انقلاب مشروطه تاکنون که به اختصار اشاره شد، پیش بینی تحولات آینده و طبیعت
حاکمیت «استبداد دینی» ساده نیست. اما با توجه به آگاهی بالای جامعه ایران و
پیوندهای تاریخی مردم به وحدت سرزمینی «ایرانیت» و فرهنگ غالب جامعه «اسلامیت» و
مطالبات تاریخی مردم «آزادی و حاکمیت ملت» که در شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی
57 و در قانون اساسی مصوب دولت موقت هم تبلور داشت به نظر راقم این سطور همان
گفتمان بازرگان در سده اخیر، که ادامه همان «راه مصدق» است، بیشترین تاثیرات را در
تحولات آینده جامعه متکثر کنونی ایران برای عبور از انحراف پیش آمده پس از انقلاب
57 خواهد داشت.
*این یادداشت محمد توسلی در
پاسخ به دو سوال مجله نقد اندیشه تهیه شده بود، اما منتشر نشد – اردیبهشت 1402.
[1] إِنَّ
اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأنفُسِهِم (رعد/
11)
[2] مجموعه آثار
مهندس بازرگان در 35 جلد که توسط بنیاد فرهنگی مهندی مهدی بازرگان تدوین و منتشر
شده، همچنین اسناد نهضت آزادی ایران و سایر منابع چون دو جلد خاطرات مهندس بازرگان
که توسط سرهنگ غلامرضا نجاتی تدوین شده میتواند مورد بررسی و مطالعه علاقمندان
قرار گیرد.
[3]
مجموعه اثار جلد 1
[4] از جمله
آقایان استاد مرتضی مطهری، حاج کاظم حاج طرخانی، احمد آرام، دکتر کاظم یزدی، کاظم
متحدین، دکتر یدالله سحابی، مهندس عزت الله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی و...
[5] مجموعه آثار
جلد 8
[6] خاطرات مهدی
نواب ، در جستجوی آرمان ها، صفحه 293 –انتشارات کویر.
[7] مجموعه آثار جلد 28
[8] مجموعه آثار
جلد 24
[9]مجموعه آثار جلد 26
[10] مجموعه آثار
جلد 17
[11] اسناد نهضت
آزادی ایران، سال 67.
[12] «لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)
No comments:
Post a Comment