متن سخنرانی محمد توسلی به
مناسبت شصت و دومین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران:
«آزادی»، پیام اصلی گفتمان پیشگامان
ابتدا لازم میدانم در این
برنامه شصتودومین سالگرد که در بهشت زهرا برگزار میشود، یاد پیشگامان نهضت آزادی
ایران زنده یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی، آیت الله طالقانی، احمد صدرحاج سید
جوادی، دکتر شریعتی، مهندس سحابی، شهید دکتر چمران، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر
غلامعباس توسلی و همه همراهان گذشته چون رحیم عطایی، عباس رادنیا و عباس امیر
انتظام را گرامی بداریم.
مایلم در این فرصت در باره دو
محور: پیام اصلی گفتمان پیشگامان نهضت آزادی ایران در سده اخیر و رسالت نسل ما
برای پیگیری این پیام نکاتی را به اختصار
مطرح کنم.
پیام اصلی گفتمان پیشگامان «آزادی»
است. انسجام گفتمانی در طول 62 سال گذشته و مواضع واقعبینانهای که در مقاطع
مختلف متناسب با شرایط داشتهاند علت اصلی بقای نهضت آزادی ایران، به رغم محدودیتها
و چالشهای سالهای پیش و پس از انقلاب 57، بوده است.
در محور اول، گفتمان نهضت آزادی
ایران دستاورد تجربیات پیشگامانی است که خود از فرزندان انقلاب مشروطه بودند و با
چالشهای دو دهة دوران استبداد رضاخانی و با چالشهای فرهنگی و اجتماعی پیرایهها
و خرافات هزار ساله و فرهنگ استبدادی 2500 ایران آشنا بودند. به لحاظ نظری این
پیشگامان از آموزههای قرآنی و تحولات اروپا در دوران قرون وسطی و جوهر تمدن غرب «مدرنیته»
بهرهمند بودند.
با بهرهگیری از مجموعة این
مبانی نظری و شرایط فرهنگی و اجتماعی، دو عامل اصلی را برای عدم توسعهیافتگی
ایران تشخیص دادند: استبداد سیاسی 2500 ساله و پیرایهها و خرافات هزار ساله و
پیامد آن استبدادینی. بررسی مجموعة سوابق و رویدادهای این 6 دهه نشان میدهند که
از همان دهة 20 محور اصلی نگاه این پیشگامان براساس آیة قرآن إِنَّ
اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم
یک نگاه تحول انسان محور در قالب برنامههای فرهنگی و اجتماعی بوده است. این
پیشگامان، از همان شرایط دهه 20 که فرهنگ مارکسیسم و گروههای چپ در جامعة روشنفکری
حاکم بود، با درایت توانستند چنین گفتمان و برنامة راهبردی را در تحولات فرهنگی
اجتماعی مورد عمل قرار دهند. هدف اصلی توانمندسازی جامعه از طریق برنامههای توسعه فرهنگی_اجتماعی، ایجاد نهادهای مدنی و
آگاهیبخشی بود تا با توانمند سازی جامعه به تدریج راه عبور از این موانع توسعه
نایافتگی طی شود.
بررسی مجموعه آثار مهندس
بازرگان در دهههای 20، 30، 40، 50 نشان
میدهد که ایشان گامبهگام و در هر مقطعی متناسب با شرایط زمان تلاش آگاهیبخش
خودشان را انجام دادهاند و همواره اولویت
آنان کارهای فرهنگی و اجتماعی بوده است. اما در شرایطی که لازم بوده است وارد عرصة
سیاسی شدند. مثلاً در دوران نهضت ملی ایران در دولت دکتر مصدق قبول مسئولیت کردند.
بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 ضرورتاً وارد نهضت مقاومت ملی شدند. در این دورة که
بسیار تاثیرگذار و آموزنده بود ضمن پیگیری
تلاشهای فرهنگی اجتماعی زمینة کادرسازی نسل جوانی که از اعضای انجمن اسلامی
دانشجویان بودند فراهم می شود.
در شرایط سال 39- 40، جبهة ملی
دوم با پیگیری این کادرهای تربیت شده تشکیل میشود. و سپس در آن شرایط در اردیبهشت
سال 1340 ضرورتاً نهضت آزادی ایران تاسیس میشود.
عنوان نهضت آزادی ایران در واقع «جنبش
برای آزادی» است یعنی همان محور اصلی گفتمانی بود که این پیشگامان برای عبور از استبداد
داشتند.
در شرایط سال 1341 ضرورت تعامل
تعالیبخش با روحانیت مبارز مطرح و نهایتا روحانیت وارد عرصة عمومی میشود و جنبش اجتماعی
ایران با حضور روحانیت که نفوذ در جامعه مذهبی داشت نقش موثری ایفاء میکند. پس از
خرداد سال 42 و بسته شدن فضای سیاسی برای عبور از شرایط انسداد سیاسی جنبش اجتماعی ایران تحت تأثیر گفتمان
انقلابی جهانی قرار میگیرد و همة گروههای اجتماعی ایران اعم از مسلمان، مارکسیست
و حتی مسلمانهای سنتی، آنها همه تحت تأثیر گفتمان جهانی همین خطمشی را انتخاب
کردند. پیشگامان نهضت آزادی ایران در دادگاه نظامی سال 42 بطور شفاف مطرح میکنند
که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم. این گفتمان در آن
شرایط در کنار جنبش اجتماعی قرار میگیرد. نهضت آزادی ایران فعالیتش را در داخل
کشور متوقف و به تدریج فعالیت ها در خارج از کشور به بطور موثری دنبال میشود. اما
پیشگامان از جنبش اجتماعی ایران در حد ممکن حمایت میکنند.
این فرآیند تا بهمن 57 ادامه
پیدا میکند و با مشارکت تمام ملت ایران با رهبری آقای خمینی که نقش مهمی در بسیج
جامعه مذهبی داشت زمینههای پیروزی انقلاب فراهم وگام اول عبور از استبداد سیاسی طی
میشود. مهندس بازرگان در همان فضای نوفللوشاتو با آگاهی از جریان انقلاب و
پیامدهای حاکمیت روحانیت در قدرت همواره
در کنار جنبش اجتماعی قرار میگیرند و نگاه راهبردی خود را برای عبور از گام دوم
(استبداد دینی) را به تدریج پیگیری میکند.
بسیاری بهخصوص نسل جوان این
ایراد را به مهندس بازرگان میگیرند، شما که در نوفللوشاتو تشخیص دادید اگر
روحانیت در حاکمیت قرار بگیرد پیامدهای آن شرایط امروز خواهد بود، چرا همکاری
کردید؟ چرا در دولت موقت قبول مسئولیت کردید؟ این نکتة تاریخی بسیار مهمی است.
وقتی کل جامعة ما در کنار رهبری انقلاب آقای خمینی هست و جنبش اجتماعی یکپارچه برای
عبور از استبداد حرکت میکند، این درایت و واقعبینی را مهندس بازرگان و
همراهانشان دارند که ضمن اینکه تسلیم نمیشوند، در هر مقطعی تلنگر میزنند و
آگاهیبخشی میکنند اما در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار میگیرند و کوشش میکنند
این فرآیند آگاهیبخشی را دنبال کنند.
بعد از انقلاب هم دولت موقت نقش
مهمی در آن دوران انتقال داشت. مهندس بازرگان همواره خویشتندار است و هیچگاه نسبت
به خشونتها، تندیها و هتکحرمتها خم به ابرو نمیآورد. برای اینکه مهندس
بازرگان آینده و راهی که باید طی بشود را میدید. بنابراین تمام سختیها را تحمل
میکند، تا این فرآیند آگاهیبخشی ادامه پیدا کند.
مهندس بازرگان در این فرآیند به
تدریج در 200 اثر خودشان تا سال 1373 که بر یک محور اصلی عبور از عامل توسعهنایافتگی
«استبداد دینی» تمرکز دارد و در هر مقطعی متناسب با شرایط زمان رسالت آگاهیبخشی
را پیگیری میکند. آخرین سخنرانیشان دو یا سه هفته قبل از سفر و درگذشتشان «بعثت
و آزادی» یعنی همان پیام اصلی این گفتمان است.
نهضت آزادی ایران نیز پس از
انقلاب با تمام چالشهایی که داشته در همین راستا عمل کرده است. بنابراین این گفتمان
پیشگامان در جامعه پیشگام بوده است و گامبهگام نسلهای بعدی عموما به این جمعبندی
میرسند که این راه درست بوده است.
پس از خرداد 60 تا 76 برنامه
های آگاهیبخشی در عرصههای مختلف پیگیری میشود. از 76 تا 96 در این 20 سال
مجموعة مواضع نهضت آزادی ایران در راستای تقویت همین گفتمان و همگام با جنبش
اجتماعی ایران است. اما سال 96 نقطة عطفیست که ما در رویدادهای پس از انقلاب شاهد
هستیم. حاکمیت در طول این چند دهه برای یکدست سازی خود تلاش میکرد و همیشه با
موانع روبهرو میشد. در انتخابات سال 96 مجموعه واکنشهایی که حاکمیت بطور شفاف
برای حمایت از نامزد خود نشان میدهد همه قرائن مشخص کرد که دیگر در هیچ
انتخاباتی، فرصتی برای هیچ نمایندهای نخواهد بود که بتواند خاتمی یا روحانی جدید
تَکرار بشود.
نهضت آزادی ایران بعد از سال 96 به این جمعبندی رسید که دیگر
اصلاحات انتخاباتمحور، دولتمحور یا قدرتمحور پس از دوم خرداد کارساز نیست و ما
باید به همان اصلاحات تاریخی که بعد از شهریور 20 پیشگامان داشتند برگردیم که
تمرکز بر همان توسعه تلاش های فرهنگی_اجتماعی، توانمندیسازی جامعه، توسعه نهادهای مدنی و انسجام
در مدیریت جنبش اجتماعی است. این راهبرد بعد از سال 96 به تدریج مطرح و نهایتاً در
کنگرة سال 98 با عنوان برنامة اصلاحات جامعهمحور تصویب و سپس در شورای مرکزی و
دفتر سیاسی تدوین شد.
نهضت آزادی ایران این راهبرد را
پس از سال 96 مورد توجه قرار داد و در انتخابات سالهای 98 و 1400 شرکت نکرد و
فرایند برگزاری انتخابات و نتایج آن به وضوح این ضرورت را آشکار ساخت. اگرچه در
سالهای 96، 98 حتی 1400 جمعی از اصلاحطلبان تصور میکردند که هنوز فرصتی هست که
بتوانند در انتخابات شرکت بکنند اما امروز وقتی اظهارنظر آقای خاتمی و بسیاری از صاحبنظران
و اصلاح طلبان را نگاه میکنید همه به این جمعبندی رسیدهاند که دیگر در این
شرایط انجام اصلاحات از طریق مشارکت در انتخابات امکان پذیر نیست، حتی آقای روحانی
عضو مجمع خبرگان رهبری خیلی شفاف میگوید برای اینکه ما در انتخابات شرکت کنیم
باید یک رفراندوم برگزار بشود تا اصلاحاتی در فرآیند انتخابات بوجود بیاید، والا
انتخابات بلاموضوع خواهد بود.
بعد از سال 96 رخدادهای دی 96 و
آبان 98 بهخصوص بعد از شهریور 1401 شاهد تحول با شتابی در جنبش اجتماعی ایران بودیم.
این تحولی که در جامعه ما بوجود آمده است کاملاً نشان میدهد که هم نسل جوان، هم
زنان جامعه و هم نهادهای مدنی مختلف در یک شرایط جدیدی در جامعه حضور پیدا کردهاند.
مطالعات کارشناسی که در سطح جامعهشناسان و صاحب نظران انجام شده همه حاکی از این
واقعیت است که جامعة ما در آستانة یک تحول بزرگی است.
به نظر بنده اگر گفتمان نهضت و
فعالیت آن در این 62 سال دوام پیدا کرده برای این است که در طول این سالها، چه پیش
از انقلاب چه پس از انقلاب این گفتمان و این نگاه راهبردی است که مشکل اصلی جامعه «استبداد» و نبود «آزادی» است.
امروز بیش از 80 درصد جامعة ما به این آگاهی
رسیدهاند، به ریشة مشکلات ورود پیدا کردهاند، لذا به این علت هست که نهضت آزادی
ایران بقا پیدا کرده و توانسته در این 62 سال به رغم تمام محدودیت ها و فشارهایی
که بوده، اما به خاطر این گفتمان فعالیتش ادامه پیدا کرده است. این محور اول بود که میخواستم عرض بکنم.
اما محور دوم، با توجه به این
تحلیل، رسالت نهضت آزادی ایران در سالهای پیش رو با توجه به شرایطی که داریم چیست؟ ما باید به نحوی عمل بکنیم که این
گفتمان 62 ساله و با همان راهبرد با توجه به روند جنبش اجتماعی ایران ادامه پیدا
کند. راهکار اصلاحات تاریخی است که در برنامة اصلاحات جامعهمحور تدوین شده است.
ما باید در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار بگیریم و از مطالبات برحق ملت ایران
همواره دفاع بکنیم. اگرچه ممکن است برخی از مواضعی که جنبش اجتماعی ایران دارد، با
بعضی از اصول ما که در مرامنامه داریم، همخوانی نداشته باشد. ما التزام به قانون
اساسی داریم و باید این التزام را حفظ بکنیم و در چهارچوب ظرفیت های قانون اساسی
عمل بکنیم.
نسل جوان ما، جنبش زنان و همین 42 نفری که در
این همایش گفتگو برای نجات ایران شرکت کردند، ضمن اینکه محور برنامههایی که
ارائه میدادند، تعداد قابل توجهیشان در راستای اصلاحات جامعهمحور هست یعنی
ضرورت گفتگو، وفاق ملی حول مطالبات مشترک ملی و تقویت جنبش اجتماعی ایران تا عبور
از استبداد دینی و گذار به دموکراسی و تامین آزادی و توسعه تحقق پیدا کند.
ما باید راهبرد اصلاحات جامعهمحور
را دنبال بکنیم و کوشش بکنیم در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار بگیریم، تعامل داشته
باشیم و در جنبش اجتماعی ایران تأثیرگذار باشیم. اما اگر به این جمعبندی رسیدیم
که ما از جنبش اجتماعی ایران فاصله گرفتهایم و نمیتوانم تأثیر مثبت داشته باشیم،
آن موقع باید با بررسی شرایط همان موضعی که نهضت آزادی ایران در سال 43 داشت ما هم
اگر چنین شرایطی فراهم شده باشد، همان موضع را داشته باشیم تا گفتمان نهضت که
تضمینکنندة بقای نهضت هست بتواند ادامه پیدا کند.
امیدوارم این تحلیل مورد بررسی
قرار گیرد و ما بتوانیم با بررسی شرایط به وظیفه ایمانی و اجتماعی خودمان عمل کرده
و بقای گفتمان نهضت آزادی ایران را تضمین کنیم.
No comments:
Post a Comment