گفتوگو با محمد توسلی درباره 60 سال مبارزه
ابراهیم یزدی
صبور آزادی
فرزانه آئینی: ابراهیم یزدی هم رفت
و گوشههایي از تاریخ معاصر ایران را که هرگز فرصت بازگویی و بازخوانیاش مهیا نشد
هم با خود برد. زندگی سیاسی-اجتماعی یزدی پرفرازوفرود بود. او پس از شاگردی در
محضر اساتید دورانش مهندس مهدی بازرگان و آیتالله محمود طالقانی به مبارزی بدل شد
که با تعریفی جدید از روشنفکری دینی به میدان مبارزه رفت. او فعال بود و پرایده.
از راهاندازی انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان گرفته تا همراهی مهدی چمران و صادق
قطبزاده در گروه «سماع» گام به گام برای بهثمررساندن ایدئولوژی اسلامی – اجتماعیاش جلو رفت. انقلاب که شد، چندماهی اوضاع بر وفق مراد او و
همفکرانش بود اما پس از مدتی، او و استاد دیرینش سال به سال از گردونه دور شدند و
به انزوا رفتند. یزدی در راه رسیدن به آزادی صبور بود و به بارورکردن کنشهای
اجتماعی ایمان داشت، بههمیندلیل خطوط قرمز سیاست شاید مسیر را برای نامداری و
صاحبمنصبشدن او دشوار و گاه غیرممکن کرد اما مانع از استقامت و حضور او پای
آرمانهایش نشد و تا پایان در مسیر آزادیخواهیاش ماند. درگذشت او در غروب پنجم
شهریورماه بهانهای شد برای بررسی کارنامه سیاسی- اجتماعیاش از دهه 20 تاکنون.
فرازوفرودهای سیاسی ابراهیم یزدی را در گفتوگو با محمد توسلی، دبیر سیاسی نهضت
آزادی و همسر خواهر دکتر یزدی بازخوانی کردیم که در پی میآید.
شما همسر خواهر دکتر یزدی هستید و میدانیم که رابطهاي نزدیک و
صمیمی با آن مرحوم داشتهاید، از آخرین ساعتهای زندگی مرحوم برایمان بگویید؟
بعد از عمل پانکراس، مرحوم یزدی به شدت درگیر بیماری سرطان شده بود و میدانست فرصت زیادي برای زندگی ندارد بههمیندلیل هم از 15 تیرماه امسال برای پیگیری درمان و دیدار خانواده به ترکیه رفته بود و در منزل یکی از دخترانشان در ازمیر ترکیه اقامت داشت. همسر و دخترم هم اخیرا برای دیدار با او به ترکیه رفته بودند. آنطور که دخترم میگوید، غروب یکشنبه پنجم شهریورماه حال دکتر یزدی خیلی خوب بوده و سرحال به نظر میرسیده و از دیدار خواهر بسیار خوشحال بودهاند. زمانی که خانواده میخواهند آماده صرف شام شوند، مرحوم حالش منقلب میشود و چون دیگر مرفین هم در تسکین دردشان تأثیر نداشته است، او را با آمبولانس به بیمارستان منتقل میکنند اما در بین راه بیهوش میشوند و به بیمارستان که میرسند، فوت میکنند. براساس وصیت و سفارش ایشان قرار است پیکرشان به تهران منتقل شود و در بهشت زهرا به خاک سپرده شوند. ما منتظر اعلام زمان پرواز برای انتقال پیکر ایشان به تهران هستیم و به محض اطمینان از زمان ورود پیکر دکتر یزدی زمان تشییع و مراسم ختم مرحوم را اطلاعرسانی خواهیم کرد.
چرا دکتر یزدی ماههای آخر عمرشان را به ترکیه رفته بودند؟
مرحوم از این سفر دو هدف داشت؛ یکی تحتنظربودن از سوی پزشکی بود که ایشان را پیشتر در ترکیه جراحی کرده بود، ضمن اینکه دخترش سارا فوقتخصص نگهداری از سالمندان را دارد و بههمیندلیل خودش میخواست به پدرش رسیدگی کند و دلیل دوم هم دیدار با فرزندان و نوههایشان بود.
همه فرزندانشان در خارج از کشور به سر میبرند؟
بله، دکتر یزدی شش فرزند دارند؛ دو پسر به نامهای خلیل و یوسف و چهار دختر به نامهای سارا، لیلی، مریم و ایمان که همگی در خارج از کشور زندگی میکنند. مرحوم یزدی هم چون میدانست زمان زیادی زنده نخواهد ماند، به ترکیه رفت تا در جمع فرزندان و نوههایش باشد. دیدار با خانواده در روحیه او خیلی تأثیر داشت و با وجود اینکه ایشان از نظر جسمی دیگر توانایی شیمیدرمانی را نداشتند اما همراهی با خانواده حال جسمانی او را خیلی بهتر کرده بود.
برای تشییع پیکر مرحوم یزدی فرزندانشان هم به کشور برمیگردند؟
بله، با پیگیریهایی که انجام شده و تماسهایی که با برخی مسئولان داشتهام، برایم مسجل شده که مورد خاصی پیش نخواهد آمد، بنابراین آنها همراه پیکر پدر مرحومشان به تهران میآیند و در مراسم تشییع دکتر یزدی حاضر خواهند بود.
بهعنوان کسی که از دهه 40 همراه ابراهیم یزدی بودهاید، شخصیت او را چگونه تعریف میکنید؟
دکتر یزدی چهرهای متعهد و پایبند به اصول و آرمانهایش بود، او شش دهه از عمرش را وقف خدمت به مردم ایران کرد تا مروج گفتمانی باشد که بعد از شهریور 1320 از سوی پیشگامان روشنفکری دینی شکل گرفته بود و چهرههایی مانند مهندس بازرگان و دکتر سحابی و آیتالله طالقانی پایهگذارانش بودند. او به شاگردی این مکتب درآمد و همه زندگی خود و حتی خانوادهاش را برای بارورشدن آن به کار گرفت. بههمیندلیل هم شخصیت او به یک الگوی چندوجهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیبدیل تبدیل شد.
ابراهیم یزدی در 86سالگی به دیار باقی رفت و موج واکنشها در تقدیر جایگاه سیاسی او از یکشنبهشب گذشته شبکههای مجازی را در بر گرفته است. چه چیزی باعث شده ابراهیم یزدی چنین محبوب و شناخته شده باشد؟
با وجود اینکه در فضای مجازی اظهار تسلیتها و تقدیرکردن از شخصیت و عملکرد گذشته دکتر یزدی درخور توجه است؛ اما من فکر میکنم هنوز زندگی واقعی او برای بسیاری از مخاطبان روشن نیست و برای اینکه نسل امروز و فردا، تحلیل واقعبینانهای از عملکرد و نقشآفرینی او در تحولات اجتماعی تاریخ معاصر ایران داشته باشند، باید بیشتر درباره چهرهای مانند دکتر یزدی گفته و نوشته شود. آگاهان باید تأثیرگذاری او در تحولات اجتماعی ایران را برای نسل جدید بازگو کنند تا این شخصیت بینظیر برای نسل جوان به الگو بدل شود و امید به توسعه سیاسی- اجتماعی ایران بارور شود.
ارزیابی شما از کارنامه سیاسی دکتر یزدی چیست؟
60 سال زندگی و صبوری و شکوری دکتر یزدی برای توسعه تحولات اجتماعی، به شش مرحله تقسیم میشود؛ مرحله اول، دهه 20 تا 30 خورشیدی است که شخصیت فرهنگی - اجتماعی او شکل میگیرد. بازخوانی این دوره، قطعا برای نسل جوان بسیار مهم و آموزنده است؛ چراکه آنها درمییابند شخصیتهای استوار و صبوری مانند سحابی، چمران و یزدی چگونه شکل گرفته است که توانستهاند در چند دهه در راستای گفتمانشان واحد عمل کنند. شرح و بازگویی این دهه، درسهای آموزندهای برای نسل امروز و فردا دارد و به آنها رازهای امیدواری و ایستادگی را خواهد آموخت. ابراهیم یزدی در این دهه عضو ثابت دیدارهای انجمن اسلامی دانشجویان با مهندس بازرگان بود و همزمان در جلسات جمعهشبهای تفسیر قرآن آیتالله طالقانی شرکت میکرد.
مرحله دوم زندگی ابراهیم یزدی، بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 شکل میگیرد که بهعنوان تحولخواه وارد میدان میشود و پس از آن، از سال 32 تا 39 شخصیت مبارز او پخته میشود. علاوه بر آن، او 18 سال در غربت به سر میبرد و در این ایام، دستاوردهای بزرگی را برای انقلاب اسلامی به ارمغان میآورد. او در پایهگذاری انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا، بهعنوان نهادهای مدنی مسلمانان جهان، نقشآفرینی میکند و در پی تلاشهای اوست که نهاد اجتماعی گستردهای از دانشجویان 50 کشور مسلمان در آمریکا و کانادا تأسیس میشود. یزدی در گام بعد انجمن دانشجویان فارسیزبان را تأسیس میکند که این دو گروه در کنار هم در نقشآفرینی خارجنشینان برای پیروزی انقلاب اسلامی نقشی اساسی ایفا میکنند.
کار دیگر دکتر یزدی در سالهای غربت، تربیت نسل روشنفکر دینی و تحصیلکرده در در درون نهادهای مدنی خارج از کشور است که بعد از انقلاب اسلامی به ایران آمدند. من نمیخواهم وارد اسامی و فهرست بلندبالای این چهرهها بشوم؛ فقط به این نکته اشاره میکنم که همه آنها به شاگردی یزدی افتخار میکنند و او را استاد و راهنمایشان میدانند.
«توسعه فرهنگ اسلامی» در آمریکا اقدام
درخور توجهی دیگر از ابراهیم یزدی است. ایجاد و تأسیس مسجد هیوستون بهعنوان نهاد اسلامی مسلمان آمریکا، مهمترین گام آن مرحوم برای توسعه فرهنگ اسلامی در خارج از کشور بود. در لوای این نهاد و شکلگیری انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان آمریکا بود که تعامل فرهنگی ویژهای میان راشد غنوشی در تونس، انور ابراهیم در مالزی، رجب طیب اردوغان در ترکیه و دیگر چهرههای شناختهشده مسلمان در سوریه، الجزایر و... شکل گرفت. این شخصیتها در این تعاملها و در قالب همان انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان آمریکا، باهم در تعامل فکری – فرهنگی قرار گرفتند و مروج دیدگاههای خود در کشورهای اسلامی شدند.
مرحله دیگر زندگی دکتر یزدی، شکلگیری نگاه راهبردی تعامل با روحانیت است که از همان شهریور 1320 و در مکتب آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان در او شکل گرفت.
تعامل با روحانیت و استحکامبخشیدن به این تعامل، از اقدامات کتماننشدنی دکتر یزدی است. این نگاه در راستای نگاه معلم او مهندس بازرگان است که از سال 41 اولین گامها را برای گفتوگو با مراجع قم برداشتند و تعامل با حوزه و روحانیت را کلید زدند و نتیجه آن شد که مراجع و روحانیون به این باور رسیدند مشکل حاکم بر کشور، گسترش فرهنگ استبدادی است. در پی نگاه روحانیون و مراجع به ضرورت مبارزه با فرهنگ استبدادی در کشور بود که آیتالله خمینی تصمیم به مبارزه با رژیم پهلوی گرفتند.
ابراهیم یزدی پس از 15 خرداد سال 1342 در خارج از کشور همین راهبرد تعامل با روحانیت را پیگیری کرد. بعد از رخدادهای 15 خرداد و تحلیل شرایط، با توجه به گفتمان انقلابی آن شرایط، گروه «سماع» برای آغاز مبارزه مسلحانه تشکیل شد. یزدی در کنار مصطفی چمران، صادق قطبزاده و... گامهای اولیه را برای آموزش مبارزه مسلحانه در مصر برداشتند. در همان ایام بود که من بعد از آموزش در مصر، به عراق رفتم و مدتی بعد که امام خمینی از بورسای ترکیه به بغداد منتقل شدند، به نمایندگی از «سماع» اسباب میزبانی از ایشان را مهیا کردم و اولین دیدارهای خصوصی و چندساعته دکتر یزدی و شهید چمران با امام برگزار شد. صورتجلسهها و فهوای این جلسات به خط شهید چمران در تاریخ ماندگار شده است. از همان جلسات بود که ارتباط امام خمینی و سایر مراجع در عراق کلید خورد.
از رابطه ابراهیم یزدی با بنیانگذار جمهوری اسلامی بیشتر برایمان بگویید؟
با جلب اعتماد امام به ابراهیم یزدی، ارتباط امام با نهضت آزادی شکل گرفت و در کمترین زمان ممکن توسعه یافت.
این اعتماد در حدی بود که امام مجوز دریافت وجوهات شرعی و حتی هزینهکردن آنها را به دکتر یزدی میدهد. این مجوز مؤید همکاری، اعتماد و تعامل صمیمانه امام و دکتر یزدی بود.
زمانی هم که بحث اخراج امام از عراق به کویت مطرح شد و کویت با ورود امام مخالفت کرد، با مشاورههای دکتر یزدی بود که به فرانسه رفتند و با اقامت در نوفللوشاتو در تریبون جهانی قرار گرفتند. نقش ابراهیم یزدی در 118 روز اقامت امام در نوفللوشاتو بسیار برجسته و بیمانند است.
اعتماد امام به ابراهیم یزدی تا آنجا پیش میرود که در دوران بعد، یزدی در برنامهریزیها و مدیریت انقلاب به مشاور و امین بنیانگذار جمهوری اسلامی بدل میشود. این اعتماد در حدی است که ابراهیم یزدی، هم در شورای انقلاب و هم در دولت موقت حضور داشت و اگر مشکلی پیش میآمد، امام از ابراهیم یزدی میخواست که به موضوع رسیدگی کند.
مثلا وقتی 25 بهمنماه 1357 سفارت آمریکا اشغال میشود، امام، ابراهیم یزدی را میخواهند و میگویند: «برو آنها را بیرون بریز» یا وقتی در همان روز 22 بهمن، مستشاران آمریکایی در زیرزمین ساختمان ستاد ارتش گرفتار شدند، امام ابراهیم یزدی را مسئول رسیدگی به ماجرا کرد و ابراهیم یزدی نیز با درایتی که داشت، ماجرا را رسیدگی کرد.
دوره بعدی زندگی ابراهیم یزدی پس از حضور در شورای انقلاب، دولت موقت و سپس نمایندگیاش در مجلس اول است که تأثیر بیمانندی در تثبیت و پیشبرد اهداف انقلاب داشت.
با وجود این ارتباط اما در اوایل دهه 60 مسیر برای نقشآفرینی دکتر یزدی بهگونهای دیگر رقم خورد. او در آن ایام چه کرد؟
پس از پایان دوران چهارساله نمایندگیاش در مجلس اول، او تا سال 73 به یار بیبدیل مهندس بازرگان بدل شد. ابراهیم یزدی با پذیرش مسئولیت ریاست دفتر سیاسی نهضت آزادی، نقشی بسیار اساسی در هدایت نهضت آزادی ایفا کرد.
پس از آن هم از سال 73 تا سال 86 است که ایشان 23 سال دبیرکلی نهضت آزادی را برعهده گرفت. او باوجود همه محدودیتهایی که وجود داشت، با درایت و هوشمندی موفق شد گفتمان روشنفکری دینی و اندیشه اصلاحطلبی و پیگیری مطالبات تاریخی ملت ایران را پیگیری کند و این 23 سال به نحو احسن از پس میراث مهندس بازرگان در نهضت آزادی برآید.
ابراهیم یزدی صاحبنظر و دارای خط فکری مشخص بود و با همین مشخصهها به معتمد امام بدل شده بود. چه شد که از سال 62 بهبعد دیگر در کرسیهای اجرائی و سیاسی دیده نشد؟
نگاه راهبردی نهضت آزادی همواره بر این اصل استوار بوده است که زمینههای اجتماعی گذار به دموکراسی در ایران را مهیا کند و از هر اقدامی که بتواند این مسیر را تسهیل کند هم کوتاهی نکرده است، یکی از راههای تحقق این اصل، انتخابات است.
یزدی همراه جمع دیگری به نمایندگی از نهضت آزادی در انتخابات مجلس اول که در سال 58 برگزار شد، شرکت کرد، اما برای حضور در مجلس دوم که در سال 62 برگزار شد، نهضت آزادی برای حضور مجدد چهرههایش در مجلس تلاش کرد، اما این امکان میسر و مهیا نشد، ولی در ترویج گفتمان توسعه سیاسی نقش بسیار مؤثری داشت.
برگزاری انتخابات آزاد یکی از خواستههای مستمر نهضت آزادی بوده است. بههمیندلیل هم در آستانه هر انتخاباتی، نهضت آزادی مدافع این اصل بوده و مشخصات این چنینی را در بیانیههایش تشریح و تبیین کرده است.
اما در این میان مشکلی وجود داشت و آن این بود که صلاحیت بسیاری از چهرههای نهضت در انتخابات رد میشد؛ مثلا در انتخابات ریاستجمهوری سال 64 حتی صلاحیت مهندس بازرگان با آن سوابق روشن برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری رد شد.
پس از آن فقط در مجلس پنجم بود که بهخاطر شرایط خاصی که ایجاد شده بود، جمعی از دوستان ما تأیید صلاحیت شدند، اما اعلام انصراف کردند.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید، شخص ابراهیم یزدی چندینبار و در انتخاباتهای مختلف ردصلاحیت شده، این اقدام چه تأثیری بر رویه او داشت؟
اولینباری که دکتر یزدی برای ریاستجمهوری اعلام کاندیداتوری کرد، خرداد 76 بود که شورای نگهبان صلاحیت او را در کنار دیگر چهرههایی چون مهندس سحابی و مهندس معینیفر رد کرد.
پس از این ردصلاحیت بود که در جمعی که به نام «تلاشگران آزادی» شکل گرفته بود، آن جمعیت برای نخستینبار دادن رأی اعتراض به انتخابات را مطرح و تأکید کرد که نباید با صندوقهای رأی قهر کرد، چراکه شرکت در انتخابات را جزء اولین اصول تحقق دموکراسی میدانست.
نگاه نهضت آزادی به توسعه سیاسی– اجتماعی همواره یک اصل غیرقابل چشمپوشی برای نهضت آزادی بوده است. در پی همین اصل هم بود که در مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری سال 84 با وجود سوابق گذشته با هاشمیرفسنجانی در دو دهه ابتدای انقلاب، نهضت آزادی تصمیم به حمایت از هاشمی در مقابل محمود احمدینژاد گرفت؛ چراکه مخاطرات آینده سیاسی ایران با وجود ریاستجمهوری احمدینژاد برای نهضت محرز بود.
در پی بارورشدن توسعه سیاسی- اجتماعی بود که نهضت در انتخابات سال 92، 94 و 96 هم به میدان آمد و با جنبش مدنی اصلاحات همراه شد. ابراهیم یزدی بهعنوان دبیرکل نهضت آزادی همواره با حضور در حسینیه ارشاد رأیش را به صندوق میانداخت تا بگوید در پیشبرد و تقویت فرایند دموکراسی ثابتقدم است. تأکید او بر تقویت روند دموکراسی چنان بود که در انتخابات سال 96 با وجود حال ناخوشی که داشتند، به حسینیه ارشاد رفتند و به حسن روحانی و فهرست امید برای پنجمین دوره شورای شهر رأی دادند.
فقدان یزدی چه تأثیری در استمرار راه نهضت آزادی خواهد گذاشت؟
قطعا فقدان شخصیتهایی مانند ابراهیم یزدی ضایعه سنگینی برای جامعه خواهد شد.
ابراهیم یزدی وصیت اجتماعی خاصی به دوستدارانشان داشتهاند؟
به عقیده من بهترین وصیت ایشان دو جلد کتاب خاطراتشان است که با هوشمندی و درایت تنظیم و روانه بازار شده است؛ هرچند جلد سوم خاطراتشان بیش از یک سال است منتظر مجوز وزارت ارشاد است و تاکنون روانه بازار نشر نشده است.
این کتاب، خاطرات کدام سالها را نقل میکند؟
کتابِ در انتظار مجوز انتشارِ دکتر یزدی، مربوط به خاطرات و اسناد 118 روز اقامت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نوفللوشاتو است. این اسناد اصیلترین و مستندترین اسناد تاریخی را در خود جای داده است و بسیار بالاتر از عنوان خاطرات یک چهره مبارز است. به عقیده من این کتاب امانت تاریخ در دستان ابراهیم یزدی بود که از سوی ایشان تنظیم و آماده انتشار شده است؛ و برای انتشارش بهانهتراشی میکنند؛ هرچند که این اسناد در فضای مجازی منتشر شده است و در دسترس مخاطبان قرار گرفته است؛ اما صادرنشدن مجوز از سوی وزارت ارشاد برای انتشار این اسناد نقطه منفی کارنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی است. من امیدوارم وزیر جدید ارشاد تدبیری برای این امر اتخاذ کند تا سومین جلد از خاطرات ابراهیم یزدی روانه بازار شود.
بعد از عمل پانکراس، مرحوم یزدی به شدت درگیر بیماری سرطان شده بود و میدانست فرصت زیادي برای زندگی ندارد بههمیندلیل هم از 15 تیرماه امسال برای پیگیری درمان و دیدار خانواده به ترکیه رفته بود و در منزل یکی از دخترانشان در ازمیر ترکیه اقامت داشت. همسر و دخترم هم اخیرا برای دیدار با او به ترکیه رفته بودند. آنطور که دخترم میگوید، غروب یکشنبه پنجم شهریورماه حال دکتر یزدی خیلی خوب بوده و سرحال به نظر میرسیده و از دیدار خواهر بسیار خوشحال بودهاند. زمانی که خانواده میخواهند آماده صرف شام شوند، مرحوم حالش منقلب میشود و چون دیگر مرفین هم در تسکین دردشان تأثیر نداشته است، او را با آمبولانس به بیمارستان منتقل میکنند اما در بین راه بیهوش میشوند و به بیمارستان که میرسند، فوت میکنند. براساس وصیت و سفارش ایشان قرار است پیکرشان به تهران منتقل شود و در بهشت زهرا به خاک سپرده شوند. ما منتظر اعلام زمان پرواز برای انتقال پیکر ایشان به تهران هستیم و به محض اطمینان از زمان ورود پیکر دکتر یزدی زمان تشییع و مراسم ختم مرحوم را اطلاعرسانی خواهیم کرد.
چرا دکتر یزدی ماههای آخر عمرشان را به ترکیه رفته بودند؟
مرحوم از این سفر دو هدف داشت؛ یکی تحتنظربودن از سوی پزشکی بود که ایشان را پیشتر در ترکیه جراحی کرده بود، ضمن اینکه دخترش سارا فوقتخصص نگهداری از سالمندان را دارد و بههمیندلیل خودش میخواست به پدرش رسیدگی کند و دلیل دوم هم دیدار با فرزندان و نوههایشان بود.
همه فرزندانشان در خارج از کشور به سر میبرند؟
بله، دکتر یزدی شش فرزند دارند؛ دو پسر به نامهای خلیل و یوسف و چهار دختر به نامهای سارا، لیلی، مریم و ایمان که همگی در خارج از کشور زندگی میکنند. مرحوم یزدی هم چون میدانست زمان زیادی زنده نخواهد ماند، به ترکیه رفت تا در جمع فرزندان و نوههایش باشد. دیدار با خانواده در روحیه او خیلی تأثیر داشت و با وجود اینکه ایشان از نظر جسمی دیگر توانایی شیمیدرمانی را نداشتند اما همراهی با خانواده حال جسمانی او را خیلی بهتر کرده بود.
برای تشییع پیکر مرحوم یزدی فرزندانشان هم به کشور برمیگردند؟
بله، با پیگیریهایی که انجام شده و تماسهایی که با برخی مسئولان داشتهام، برایم مسجل شده که مورد خاصی پیش نخواهد آمد، بنابراین آنها همراه پیکر پدر مرحومشان به تهران میآیند و در مراسم تشییع دکتر یزدی حاضر خواهند بود.
بهعنوان کسی که از دهه 40 همراه ابراهیم یزدی بودهاید، شخصیت او را چگونه تعریف میکنید؟
دکتر یزدی چهرهای متعهد و پایبند به اصول و آرمانهایش بود، او شش دهه از عمرش را وقف خدمت به مردم ایران کرد تا مروج گفتمانی باشد که بعد از شهریور 1320 از سوی پیشگامان روشنفکری دینی شکل گرفته بود و چهرههایی مانند مهندس بازرگان و دکتر سحابی و آیتالله طالقانی پایهگذارانش بودند. او به شاگردی این مکتب درآمد و همه زندگی خود و حتی خانوادهاش را برای بارورشدن آن به کار گرفت. بههمیندلیل هم شخصیت او به یک الگوی چندوجهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیبدیل تبدیل شد.
ابراهیم یزدی در 86سالگی به دیار باقی رفت و موج واکنشها در تقدیر جایگاه سیاسی او از یکشنبهشب گذشته شبکههای مجازی را در بر گرفته است. چه چیزی باعث شده ابراهیم یزدی چنین محبوب و شناخته شده باشد؟
با وجود اینکه در فضای مجازی اظهار تسلیتها و تقدیرکردن از شخصیت و عملکرد گذشته دکتر یزدی درخور توجه است؛ اما من فکر میکنم هنوز زندگی واقعی او برای بسیاری از مخاطبان روشن نیست و برای اینکه نسل امروز و فردا، تحلیل واقعبینانهای از عملکرد و نقشآفرینی او در تحولات اجتماعی تاریخ معاصر ایران داشته باشند، باید بیشتر درباره چهرهای مانند دکتر یزدی گفته و نوشته شود. آگاهان باید تأثیرگذاری او در تحولات اجتماعی ایران را برای نسل جدید بازگو کنند تا این شخصیت بینظیر برای نسل جوان به الگو بدل شود و امید به توسعه سیاسی- اجتماعی ایران بارور شود.
ارزیابی شما از کارنامه سیاسی دکتر یزدی چیست؟
60 سال زندگی و صبوری و شکوری دکتر یزدی برای توسعه تحولات اجتماعی، به شش مرحله تقسیم میشود؛ مرحله اول، دهه 20 تا 30 خورشیدی است که شخصیت فرهنگی - اجتماعی او شکل میگیرد. بازخوانی این دوره، قطعا برای نسل جوان بسیار مهم و آموزنده است؛ چراکه آنها درمییابند شخصیتهای استوار و صبوری مانند سحابی، چمران و یزدی چگونه شکل گرفته است که توانستهاند در چند دهه در راستای گفتمانشان واحد عمل کنند. شرح و بازگویی این دهه، درسهای آموزندهای برای نسل امروز و فردا دارد و به آنها رازهای امیدواری و ایستادگی را خواهد آموخت. ابراهیم یزدی در این دهه عضو ثابت دیدارهای انجمن اسلامی دانشجویان با مهندس بازرگان بود و همزمان در جلسات جمعهشبهای تفسیر قرآن آیتالله طالقانی شرکت میکرد.
مرحله دوم زندگی ابراهیم یزدی، بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 شکل میگیرد که بهعنوان تحولخواه وارد میدان میشود و پس از آن، از سال 32 تا 39 شخصیت مبارز او پخته میشود. علاوه بر آن، او 18 سال در غربت به سر میبرد و در این ایام، دستاوردهای بزرگی را برای انقلاب اسلامی به ارمغان میآورد. او در پایهگذاری انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا، بهعنوان نهادهای مدنی مسلمانان جهان، نقشآفرینی میکند و در پی تلاشهای اوست که نهاد اجتماعی گستردهای از دانشجویان 50 کشور مسلمان در آمریکا و کانادا تأسیس میشود. یزدی در گام بعد انجمن دانشجویان فارسیزبان را تأسیس میکند که این دو گروه در کنار هم در نقشآفرینی خارجنشینان برای پیروزی انقلاب اسلامی نقشی اساسی ایفا میکنند.
کار دیگر دکتر یزدی در سالهای غربت، تربیت نسل روشنفکر دینی و تحصیلکرده در در درون نهادهای مدنی خارج از کشور است که بعد از انقلاب اسلامی به ایران آمدند. من نمیخواهم وارد اسامی و فهرست بلندبالای این چهرهها بشوم؛ فقط به این نکته اشاره میکنم که همه آنها به شاگردی یزدی افتخار میکنند و او را استاد و راهنمایشان میدانند.
«توسعه فرهنگ اسلامی» در آمریکا اقدام
درخور توجهی دیگر از ابراهیم یزدی است. ایجاد و تأسیس مسجد هیوستون بهعنوان نهاد اسلامی مسلمان آمریکا، مهمترین گام آن مرحوم برای توسعه فرهنگ اسلامی در خارج از کشور بود. در لوای این نهاد و شکلگیری انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان آمریکا بود که تعامل فرهنگی ویژهای میان راشد غنوشی در تونس، انور ابراهیم در مالزی، رجب طیب اردوغان در ترکیه و دیگر چهرههای شناختهشده مسلمان در سوریه، الجزایر و... شکل گرفت. این شخصیتها در این تعاملها و در قالب همان انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان آمریکا، باهم در تعامل فکری – فرهنگی قرار گرفتند و مروج دیدگاههای خود در کشورهای اسلامی شدند.
مرحله دیگر زندگی دکتر یزدی، شکلگیری نگاه راهبردی تعامل با روحانیت است که از همان شهریور 1320 و در مکتب آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان در او شکل گرفت.
تعامل با روحانیت و استحکامبخشیدن به این تعامل، از اقدامات کتماننشدنی دکتر یزدی است. این نگاه در راستای نگاه معلم او مهندس بازرگان است که از سال 41 اولین گامها را برای گفتوگو با مراجع قم برداشتند و تعامل با حوزه و روحانیت را کلید زدند و نتیجه آن شد که مراجع و روحانیون به این باور رسیدند مشکل حاکم بر کشور، گسترش فرهنگ استبدادی است. در پی نگاه روحانیون و مراجع به ضرورت مبارزه با فرهنگ استبدادی در کشور بود که آیتالله خمینی تصمیم به مبارزه با رژیم پهلوی گرفتند.
ابراهیم یزدی پس از 15 خرداد سال 1342 در خارج از کشور همین راهبرد تعامل با روحانیت را پیگیری کرد. بعد از رخدادهای 15 خرداد و تحلیل شرایط، با توجه به گفتمان انقلابی آن شرایط، گروه «سماع» برای آغاز مبارزه مسلحانه تشکیل شد. یزدی در کنار مصطفی چمران، صادق قطبزاده و... گامهای اولیه را برای آموزش مبارزه مسلحانه در مصر برداشتند. در همان ایام بود که من بعد از آموزش در مصر، به عراق رفتم و مدتی بعد که امام خمینی از بورسای ترکیه به بغداد منتقل شدند، به نمایندگی از «سماع» اسباب میزبانی از ایشان را مهیا کردم و اولین دیدارهای خصوصی و چندساعته دکتر یزدی و شهید چمران با امام برگزار شد. صورتجلسهها و فهوای این جلسات به خط شهید چمران در تاریخ ماندگار شده است. از همان جلسات بود که ارتباط امام خمینی و سایر مراجع در عراق کلید خورد.
از رابطه ابراهیم یزدی با بنیانگذار جمهوری اسلامی بیشتر برایمان بگویید؟
با جلب اعتماد امام به ابراهیم یزدی، ارتباط امام با نهضت آزادی شکل گرفت و در کمترین زمان ممکن توسعه یافت.
این اعتماد در حدی بود که امام مجوز دریافت وجوهات شرعی و حتی هزینهکردن آنها را به دکتر یزدی میدهد. این مجوز مؤید همکاری، اعتماد و تعامل صمیمانه امام و دکتر یزدی بود.
زمانی هم که بحث اخراج امام از عراق به کویت مطرح شد و کویت با ورود امام مخالفت کرد، با مشاورههای دکتر یزدی بود که به فرانسه رفتند و با اقامت در نوفللوشاتو در تریبون جهانی قرار گرفتند. نقش ابراهیم یزدی در 118 روز اقامت امام در نوفللوشاتو بسیار برجسته و بیمانند است.
اعتماد امام به ابراهیم یزدی تا آنجا پیش میرود که در دوران بعد، یزدی در برنامهریزیها و مدیریت انقلاب به مشاور و امین بنیانگذار جمهوری اسلامی بدل میشود. این اعتماد در حدی است که ابراهیم یزدی، هم در شورای انقلاب و هم در دولت موقت حضور داشت و اگر مشکلی پیش میآمد، امام از ابراهیم یزدی میخواست که به موضوع رسیدگی کند.
مثلا وقتی 25 بهمنماه 1357 سفارت آمریکا اشغال میشود، امام، ابراهیم یزدی را میخواهند و میگویند: «برو آنها را بیرون بریز» یا وقتی در همان روز 22 بهمن، مستشاران آمریکایی در زیرزمین ساختمان ستاد ارتش گرفتار شدند، امام ابراهیم یزدی را مسئول رسیدگی به ماجرا کرد و ابراهیم یزدی نیز با درایتی که داشت، ماجرا را رسیدگی کرد.
دوره بعدی زندگی ابراهیم یزدی پس از حضور در شورای انقلاب، دولت موقت و سپس نمایندگیاش در مجلس اول است که تأثیر بیمانندی در تثبیت و پیشبرد اهداف انقلاب داشت.
با وجود این ارتباط اما در اوایل دهه 60 مسیر برای نقشآفرینی دکتر یزدی بهگونهای دیگر رقم خورد. او در آن ایام چه کرد؟
پس از پایان دوران چهارساله نمایندگیاش در مجلس اول، او تا سال 73 به یار بیبدیل مهندس بازرگان بدل شد. ابراهیم یزدی با پذیرش مسئولیت ریاست دفتر سیاسی نهضت آزادی، نقشی بسیار اساسی در هدایت نهضت آزادی ایفا کرد.
پس از آن هم از سال 73 تا سال 86 است که ایشان 23 سال دبیرکلی نهضت آزادی را برعهده گرفت. او باوجود همه محدودیتهایی که وجود داشت، با درایت و هوشمندی موفق شد گفتمان روشنفکری دینی و اندیشه اصلاحطلبی و پیگیری مطالبات تاریخی ملت ایران را پیگیری کند و این 23 سال به نحو احسن از پس میراث مهندس بازرگان در نهضت آزادی برآید.
ابراهیم یزدی صاحبنظر و دارای خط فکری مشخص بود و با همین مشخصهها به معتمد امام بدل شده بود. چه شد که از سال 62 بهبعد دیگر در کرسیهای اجرائی و سیاسی دیده نشد؟
نگاه راهبردی نهضت آزادی همواره بر این اصل استوار بوده است که زمینههای اجتماعی گذار به دموکراسی در ایران را مهیا کند و از هر اقدامی که بتواند این مسیر را تسهیل کند هم کوتاهی نکرده است، یکی از راههای تحقق این اصل، انتخابات است.
یزدی همراه جمع دیگری به نمایندگی از نهضت آزادی در انتخابات مجلس اول که در سال 58 برگزار شد، شرکت کرد، اما برای حضور در مجلس دوم که در سال 62 برگزار شد، نهضت آزادی برای حضور مجدد چهرههایش در مجلس تلاش کرد، اما این امکان میسر و مهیا نشد، ولی در ترویج گفتمان توسعه سیاسی نقش بسیار مؤثری داشت.
برگزاری انتخابات آزاد یکی از خواستههای مستمر نهضت آزادی بوده است. بههمیندلیل هم در آستانه هر انتخاباتی، نهضت آزادی مدافع این اصل بوده و مشخصات این چنینی را در بیانیههایش تشریح و تبیین کرده است.
اما در این میان مشکلی وجود داشت و آن این بود که صلاحیت بسیاری از چهرههای نهضت در انتخابات رد میشد؛ مثلا در انتخابات ریاستجمهوری سال 64 حتی صلاحیت مهندس بازرگان با آن سوابق روشن برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری رد شد.
پس از آن فقط در مجلس پنجم بود که بهخاطر شرایط خاصی که ایجاد شده بود، جمعی از دوستان ما تأیید صلاحیت شدند، اما اعلام انصراف کردند.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید، شخص ابراهیم یزدی چندینبار و در انتخاباتهای مختلف ردصلاحیت شده، این اقدام چه تأثیری بر رویه او داشت؟
اولینباری که دکتر یزدی برای ریاستجمهوری اعلام کاندیداتوری کرد، خرداد 76 بود که شورای نگهبان صلاحیت او را در کنار دیگر چهرههایی چون مهندس سحابی و مهندس معینیفر رد کرد.
پس از این ردصلاحیت بود که در جمعی که به نام «تلاشگران آزادی» شکل گرفته بود، آن جمعیت برای نخستینبار دادن رأی اعتراض به انتخابات را مطرح و تأکید کرد که نباید با صندوقهای رأی قهر کرد، چراکه شرکت در انتخابات را جزء اولین اصول تحقق دموکراسی میدانست.
نگاه نهضت آزادی به توسعه سیاسی– اجتماعی همواره یک اصل غیرقابل چشمپوشی برای نهضت آزادی بوده است. در پی همین اصل هم بود که در مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری سال 84 با وجود سوابق گذشته با هاشمیرفسنجانی در دو دهه ابتدای انقلاب، نهضت آزادی تصمیم به حمایت از هاشمی در مقابل محمود احمدینژاد گرفت؛ چراکه مخاطرات آینده سیاسی ایران با وجود ریاستجمهوری احمدینژاد برای نهضت محرز بود.
در پی بارورشدن توسعه سیاسی- اجتماعی بود که نهضت در انتخابات سال 92، 94 و 96 هم به میدان آمد و با جنبش مدنی اصلاحات همراه شد. ابراهیم یزدی بهعنوان دبیرکل نهضت آزادی همواره با حضور در حسینیه ارشاد رأیش را به صندوق میانداخت تا بگوید در پیشبرد و تقویت فرایند دموکراسی ثابتقدم است. تأکید او بر تقویت روند دموکراسی چنان بود که در انتخابات سال 96 با وجود حال ناخوشی که داشتند، به حسینیه ارشاد رفتند و به حسن روحانی و فهرست امید برای پنجمین دوره شورای شهر رأی دادند.
فقدان یزدی چه تأثیری در استمرار راه نهضت آزادی خواهد گذاشت؟
قطعا فقدان شخصیتهایی مانند ابراهیم یزدی ضایعه سنگینی برای جامعه خواهد شد.
ابراهیم یزدی وصیت اجتماعی خاصی به دوستدارانشان داشتهاند؟
به عقیده من بهترین وصیت ایشان دو جلد کتاب خاطراتشان است که با هوشمندی و درایت تنظیم و روانه بازار شده است؛ هرچند جلد سوم خاطراتشان بیش از یک سال است منتظر مجوز وزارت ارشاد است و تاکنون روانه بازار نشر نشده است.
این کتاب، خاطرات کدام سالها را نقل میکند؟
کتابِ در انتظار مجوز انتشارِ دکتر یزدی، مربوط به خاطرات و اسناد 118 روز اقامت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نوفللوشاتو است. این اسناد اصیلترین و مستندترین اسناد تاریخی را در خود جای داده است و بسیار بالاتر از عنوان خاطرات یک چهره مبارز است. به عقیده من این کتاب امانت تاریخ در دستان ابراهیم یزدی بود که از سوی ایشان تنظیم و آماده انتشار شده است؛ و برای انتشارش بهانهتراشی میکنند؛ هرچند که این اسناد در فضای مجازی منتشر شده است و در دسترس مخاطبان قرار گرفته است؛ اما صادرنشدن مجوز از سوی وزارت ارشاد برای انتشار این اسناد نقطه منفی کارنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی است. من امیدوارم وزیر جدید ارشاد تدبیری برای این امر اتخاذ کند تا سومین جلد از خاطرات ابراهیم یزدی روانه بازار شود.
منبع: شرق- 7 شهریور 96
No comments:
Post a Comment