ریشه های انقلاب اسلامی سال 57
بازرگان شاه را به «مباهله» دعوت كرد
محمد توسلي
انقلاب اسلامي سال ٥٧ ريشه در مطالبات تاريخي ملت ايران دارد؛
مطالباتي كه از مبارزات صدساله ملت ما دنبال ميشده است. از دوره جنبش مشروطه،
نهضت ملي تا سال ٥٧ مشكل اصلي جامعه ما حضور فرهنگ استبدادي و حاكميت و سلطه شاهان
و اقتدارگرايان در جامعه بوده است. بيدارگران و اصلاحطلبان ما بيشتر بحث محدود
كردن اختيارات قدرت و استقرار و حاكميت اراده مردم و به زبان امروز، آزادي،
دموكراسي و حقوق بشر را دنبال ميكردند. ميخواستند انسان بر سرنوشت خويش حاكم
باشد تا توسعه در جامعه ميسرشود. ريشه تاريخي انقلاب در عمق تاريخ ما بوده و در
هرمرحله يك گام بلند برداشته شده است. در انقلاب ٥٧ مردم شعار آزادي سر ميدادند
كه از مظالم شاه وابزارسركوبش يعني ساواك به ستوه آمده بودند. از طرفي از حضور
امريكا و سلطه آن بيزار بودند و شعار استقلال ميدادند. ضمنا ملت ما مردم مسلماني
بودند و ميخواستند ارزشهاي اسلامي در مناسباتشان حاكم باشد. لذا شعار جمهوري
اسلامي ميدادند.
از شهريور ٢٠ تا بهمن ٥٧
اين شعارها با هم يك هماهنگي و انسجامي داشتند. انقلاب در
فرآيندي شكل گرفته است كه لااقل پس از شهريور ٢٠ و رفتن رضاخان و فضاي بازنسبي كه
دركشور ايجاد شد برميگردد. در آن شرايط افكار نو در جامعه مطرح ميشود. هم ايدههاي
ماركسيستي و هم ايدههاي انديشه نو ديني مطرح ميشود. نيروهاي ملي هم حضور مييابند
و مقاومت ميكنند و زمينههاي رشد حركت مردم را فراهم ميكنند. سال ٣٩ شرايط جديدي
مطرح ميشود. شعار حقوق بشركندي مطرح ميشود. جبهه ملي دوم و بعد نهضت آزادي ايران
تشكيل ميشود. بعد با توجه به نقشي كه شاه در اداره كشور داشت تصميم ميگيرد خودش
مجري برنامه اصلاحات امريكايي شود. لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي و رفراندوم شش
مادهاي شاه مطرح ميشود. پيشبيني ميكردند كه روحانيت با اصلاحات ارضي و شركت
زنان در انتخابات مخالفت كند. ابتدا هم مخالفتهايي صورت گرفت ولي در تعاملي كه با
روشنفكران ديني صورت گرفت حركت روحانيت هم به جهتگيري عليه شاه منجرشد و سمت وسوي
ضد استبدادي را انتخاب كردند كه در سخنرانيهاي آقاي خميني در سال٤٢ كاملا تبلور
دارد. اين تقابل با استبداد سلطنتي و حركتي كه روحانيت براي مبارزه انتخاب كرده
بود، باعث رخداد ١٥خرداد ميشود. شاه با سركوب اين حركت به مردم اين پيام را ميدهد
كه ديگر مبارزه قانوني امكانپذير نيست. از اين تاريخ است كه تمام مبارزين ما اعم
از ماركسيست و مسلمان چه در داخل كشور و چه خارج همه به اين جمعبندي ميرسند كه
بايد خودشان را براي يك مبارزه مسلحانه و مخفي آماده كنند. اگر نخبگان سياسي ما
بعد از ١٥ خرداد به اين جمعبندي رسيدند به اين دليل بود كه اين گفتمان درآن مقطع
در سراسر جهان مطرح بود. آن موقع تجربه انقلاب كوبا، الجزاير، چين و شوروي پيش
روبود. به هر حال در مجموعه كشورها اين گفتمان مطرح بود كه براي رفع موانع راهي جز
انقلاب وجود ندارد. به همين دليل روشنفكران ما هم كه به آن ادبيات دسترسي داشتند،
آن را مطالعه كردند و مورد عمل قرار دادند. بنابراين مابايد توجه كنيم كه در دهه
٤٠ و در ادامه آن در دهه ٥٠ گفتمان جهاني اين بود و تحت تاثير آن راهحل اصلاحي در
بين جوانان ما مطرح نبود.
انسداد راههاي مخالفت قانوني
شاه هم تمام راههاي مبارزه قانوني و مسالمتآميز را به كلي
مسدود كرد. در انتخابات دوره بيستم مجلس تنها يك نماينده، آقاي الهيار صالح از
كاشان توانست به مجلس راه پيداكند. شاه مجلس را منحل كرد تا همان يك نفرهم در مجلس
نباشد. شاه حتي اميني را هم تحمل نكرد. و اين در حالي بود كه نهضت آزادي، بر خلاف
گروههاي ديگر، در راستاي سستكردن بنيانهاي استبداد و باز كردن فضاي باز سياسي و
ادامه فعاليتهاي سياسي قانوني از اميني حمايت كرد. اما شاه همان اندازه را هم
برنتابيد. در چنين شرايطي بود كه مهندس بازرگان در دادگاه نظامي سال ٤٢ جمله
معروفي را گفت كه ما آخرين گروهي هستيم كه به زبان قانون با شما سخن ميگوييم و
بعد ازما ديگر با اين زبان با شما صحبت نخواهند كرد.
مبارزه مسلحانه و سركوب حكومت
رژيم شاه با همكاري سيا و موساد از تمام تكنولوژيهاي ممكن
براي سركوب جنبش مسلحانه استفاده كرد. بهطوري كه همانطور كه ميدانيم از سال ٤٩
كه فعاليتهاي مسلحانه آغاز شد تا سال ٥٤ تمام اين جريانات سركوب شدند. با شيوههاي
خاصي كه ساواك داشت و هدايتي كه ميكرد تغيير رويه دادند واين تغيير آثار
بسيارمنفي در روحيه مسلمانان مبارز داشت. با اين فرآيند سركوب، عملا فعاليت مسلحانه
در داخل كشور در سال ٥٤ به بنبست رسيد. پيشگامان حركت مسلحانه در ايران شهيد شدند
يا در داخل زندان بودند و اگر در زندان نبودند به خاطر همين اختلافات مجبور شدند
كشور را ترك كنند. پس از آن گروههاي كوچكي شكل گرفت و اين حركت مسلحانه را ادامه
دادند. همين هفت گروهي كه پس از انقلاب، سازمان مجاهدين انقلاب را شكل دادند گروههاي
پراكندهاي بودند كه بعدها به هم پيوستند.
روحانيت و فرهنگ ايثار
با وجود اينكه حركت مسلحانه سركوب شد اما اين حركت آثار مثبتي
در فضاي فرهنگي جامعه ما به وجود آورد و در جامعه ما يك تحول فرهنگي به صورت ريشهاي
اتفاق افتاد. به طوري كه نسلي كه بعد از سال ٤٩ در دانشگاهها حضور داشتند به لحاظ
فرهنگي و اجتماعي از رشد بسيار بالاتري برخوردار بودند. نه تنها نسل جوان ما بلكه
مبارزين مسلمان و بدنه جامعه ما يك تحول كيفي پيدا كرده بودند. همچنين در پي نهضت
روحانيت در سال ٤١ و رخداد پانزدهم خرداد ٤٢ در خود روحانيت جريان بازار حامي آنان
هم چنين تحولي شكل گرفته بود. روحانيون اهل مبارزه و اهل فداكاري و ايثار شدند.
تعدادي از آنها در زندان و تبعيد بودند. اين تحول كيفي نسبي را در عرصه عمومي ميتوان
ديد. من ميخواهم اضافه كنم علاوه بر اين تحولات، نقشي كه روشنفكران ديني در ادامه
كار مهندس بازرگان يا استاد شريعتي، به طور مشخص دكتر شريعتي سال ٤٧ تا ٥٢ ايفا
كرد ويك ادبيات جديدي را در جامعه مطرح كرد خود اين ادبيات موجب شد كه نسل جوان و
مبارز ما را، مستقل از فرهنگ ماركسيسم، با يك محتواي غنيتري در جامعه تربيت كند
واين مجموعه با غناي فرهنگي بالاتري در جامعه ما حضور داشت. سال ٥٤ كه حركت
مسلحانه سركوب شد اين جريان روشنفكر ديني تسليم نشد و راه خويش را ادامه داد. شما
به اسناد تاريخي كه نگاه ميكنيد ميبينيد از سال ٥٤ به بعد يك حركت آرام، فرهنگي
و آگاهيبخش حركت اجتماعي را دنبال ميكند. به تدريج حركات اصلاحي در جامعه ما
رواج پيدا ميكند. اگر رويدادهاي سال ٥٥ را نگاه كنيد بعد از روي كار آمدن كارتر و
حقوق بشر اگر فقط فهرست رويدادها را مرور كنيم ميبينيم فروردين ٥٦ جمعيت ايراني دفاع
از آزادي و حقوق بشر مطرح ميشود.
مسجد قبا و اولين جرقه
در حوادث سال ٥٦ كمكم برنامه بزرگداشت دكتر شريعتي و مجلس ختم
مرحوم حاج سيدمصطفي خميني در مسجد ارگ هست كه بيانيههاي امضادار از آن بيرون ميآيد.
بعد از آن اعتراض به محكوميت آقاي طالقاني مطرح ميشود به تدريج از شهريور ٥٦
اجتماعات عظيم روشنفكران ديني در تهران آغاز ميشود و مثلا در مسجد قبا مرحوم دكتر
مفتح كه در آنجا پيشنماز بودند برنامه سخنراني كه روشنفكران ديني مثل مهندس
بازرگان، دكتر توسلي، دكتر پيمان، دكتر سامي، دكتر سحابي شروع ميشود و خلاصه
اينكه اين حركتهاي مسالمت آميز آغاز شد. مسجد قبا اولين جرقهاي است كه مردم
آنچنان استقبال ميكنند كه علاوه بر شبستان مسجد، طول خيابان قبا تا خيابان دكتر
شريعتي مردم روي زمين نشسته بودند. اين حضور طبيعتا ايجاد انگيزه ميكرد و تحركي
به جامعه ميداد. شهريور ٥٦ اجتماع هنرمندان و روشنفكران حتي غيراسلامي در باشگاه
انجمن ايران- آلمان به نام شبهاي شعر شكل ميگيرد. شهريور ٥٦ نماز عيد فطر در
زمينهاي قيطريه به امامت آيتالله سيدابوالفضل موسويزنجاني اتفاق ميافتد كه خود
برگزاري اين نماز عيد فطر اجتماعي است كه در خود پيام گسترش يك حركت اجتماعي عمومي
را دارد. بانيان اين برنامه تركيبي از مبارزين مختلف هستند. مهندس صباغيان، حاج
مانيان، حاج مهدي عراقي، تهرانچي و... از آذر ٥٦ و در واقع از زماني كه جمعيت
ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر تشكيل ميشود براي دفاع از زندانيان سياسي و كاهش
هزينه حضور در عرصه مبارزه برنامهريزي ميشود. اولين نشريهاي كه مليون و
روشنفكران منتشر كردند در ١١ آبان ٥٦ است كه مطالبات خودشان را شامل: اجراي قانون
اساسي، آزادي زندانيان سياسي، رعايت آزاديها، آزادي مطبوعات و پيشبرد حقوق بشر
و... مطرح ميكنند. در چنين فضايي ناگهان حركتي شروع ميشود كه جامعه را به سمت
خشونت ميكشاند. در ١٧ ديماه ٥٦ آن مقاله معروف داريوش همايون در اطلاعات مطرح ميشود.
در اعتراض به اين كار حادثه قم رخ ميدهد. كشتار در آنجا اتفاق ميافتد و بعد
مراسم چهلم كشتار قم در تهران و شهرستانها انجام ميشود. نكته مهم اين است كه در
اين شرايط خفقان كه استبداد و ساواك هست اما مردم نيز در صحنه هستند. تنها كسي كه
جرات ميكند و با صدور بيانيه از مردم براي شركت در مجلس بزرگداشت شهداي قم در
مسجد آذربايجانيهاي بازار تهران دعوت كند، مهندس بازرگان است. همين روند ادامه
دارد... شايد يكي از نكات تاريخي كه بايد در اين فرآيند اشاره شود انجام اولين
مصاحبه مخفيانه مهندس بازرگان با خبرنگار بلژيكي به نام آقاي كلود در اول ارديبهشت
سال ٥٧ است كه تاثير گستردهاي در رساندن پيام انقلاب داشته است. او يك مصاحبه يك
ساعته با آقاي مهندس بازرگان تهيه كرد كه در بسياري از رسانههاي خارجي پخش شد.
مهندس بازرگان در اين مصاحبه گفته بود كه ملت بايد بين شاه و آزادي يكي را انتخاب
كند. اين در واقع سرآغاز ارتباط بينالمللي وانعكاس مبارزات مسالمتآميز بود.
مهندس بازرگان و دعوت از شاه براي مباهله
ارسال نامه مهندس بازرگان به دفتر مخصوص شاه در ارديبهشت ٥٧ و
دعوت شاه به مباهله ملي از جمله اقداماتي است كه شاه را به چالش كشيد. طبيعي است
كه شاه پاسخي ندهد اما نفس انتشار يك چنين بيانيهاي كه كسي در داخل جرات ميكند و
اين بيانيه را صادر ميكند زمينه را براي چالشهاي بعدي فراهم ساخت. من از ذكر
جزييات رخدادهاي پي در پي اين دوران صرف نظر ميكنم. از حدود ١٥ خرداد سال ٥٧ است
كه به تدريج اعتصابات در شهرهاي درجه ١ و٢ به بيش از ٨٠ درصد ميرسد. در ١٥ خرداد
نهضت آزادي ايران بيانيهاي با عنوان «كارمندان دولت حالا نوبت شماست» صادر ميكند.
در ٦ شهريور ٥٧ كه هنوز ساواك مسلط است بيانيه شاه برود نهضت آزادي با عنوان «راه
نجات ايران از بنبست حاضر» منتشر ميشود. ١٣ شهريور ٥٧ نمازبا شكوه عيد فطر به
امامت دكتر مفتح در قيطريه برگزار ميشود.
پايداري آيتالله خميني
به دنبال بازداشت گسترده فعالان سياسي پس از يورش ١٧ شهريور،
جمعيت ايراني دفاع ازآزادي و حقوق بشربه اقدامات دفاعي خود توسعه داد. در ١٣ مهر
هجرت آقاي خميني از نجف به پاريس به پيشنهاد و در معيت دكتر يزدي اتفاق ميافتد.
اين سرآغاز يك دوران جديدي است. آيتالله خميني در دوراني كه در تبعيد بودند به
خاطر پايداري ايشان در نهضت روحانيت از سال ٤١ و تسليم نشدن در مقابل رژيم شاه
مورد توجه فعالان سياسي در داخل و خارج كشور بودند. نهضت آزادي ايران در خارج كشور
و انجمنهاي اسلامي دانشجويان در اروپا و امريكا با ايشان در ارتباط بودند و اين
باعث شده بودكه آقاي خميني در جمع فعالان سياسي خارج از كشور نيز مطرح شوند. اگر
اين ارتباطات در داخل و خارج نبود طرفداران ايشان به روحانيت و بازار و اسلام سنتي
محدود ميشد. اين ارتباطات گستردهاي كه در خارج از كشور صورت گرفت، مصاحبههايي
كه انجام شد و رفت وآمدهايي كه بود و بيانيههايي كه ايشان ميداد به خصوص پيامهايي
كه براي انجمنهاي اسلامي دانشگاهها داده ميشد مجموعه اين موارد باعث شد كه
ايشان در بين روشنفكران هم مورد توجه قرار بگيرند. حضورشان در پاريس با توجه به تداوم
مبارزات در داخل بهطور طبيعي در بينالمللي كردن قيام مردم نقش موثري داشت. همه
سران گروهها و نخبگان سياسي به پاريس ميرفتند و مذاكراتي داشتند كه مهندس
بازرگان هم با ايشان مذاكراتي داشتند كه زمينههاي تشكيل شوراي انقلاب براي انسجام
مديريت انقلاب در داخل كشور فراهم ميشود. نكته تاريخي مهم اين است كه پس از
تغييرات دولتها از هويدا تا شريفامامي و شكست برنامههاي سركوب مردم در ١٤ آبان
ازهاري به جاي شريف امامي روي كار ميآيد و شاه در ١٥ آبان آن سخنراني مشهورخود را
ارايه ميكند وخطاب به مردم ميگويد كه من پيام انقلاب شما را شنيدم، كه با واكنش
منفي مردم مواجه ميشود. در شرايط كنوني بسيار مفيد است كه سوابق تاريخي براي نسل
جوان ما بازگو شود. ضمنا رخدادهاي سالهاي ٥٤ تا اين مقطع نشان ميدهد كه مبارزات
ملت ما تا اين مرحله كاملا قانوني و مسالمتآميز بوده است.
راهپيماييهاي تاسوعا و عاشورا
يكي از پيامدهاي ديپلماسي انقلاب و اقدامات جمعيت دفاع از
آزادي و حقوق بشر برگزاري موفقيت آميز راهپيماييهاي تاسوعا و عاشورا ست كه طي
آنها جمعيت ميليوني بهطور مسالمتآميز تنفر خود را از رژيم شاه و پشتيباني خود را
از مطالبات تاريخي مردم كه در سخنان رهبر فقيد انقلاب در پاريس متبلور بود و از
رهبري آيتالله خميني به جهانيان اعلام داشت. در واقع پيامد اين راهپيماييها
انجام يك رفراندم و اعلام نظر روشن مردم بود. اما راهپيمايي روز تاسوعا كه در آن
سال اتفاقا با روز حقوق بشرمنطبق بود چگونه برگزار شد؟ فكر اوليه اين برنامه ابتدا
ازسوي جمعيت دفاع از آزادي و حقوق بشر مطرح شد كه در فرآيند ديپلماسي انقلاب و
مذاكره با سران ارتش موافقت آنان را براي برگزاري راهپيمايي مسالمتآميز جلب كرده
بودند. به همين دليل در روز تاسوعا تانكها و نيروهاي ارتش خارج از مسير راهپيمايي
مستقر شدند. از سوي جمعيت دفاع، ستادي مركب از نمايندگان گروهها و فعالان سياسي
تشكيل شد. تا آنجا كه به خاطر دارم در اين ستاد جمعي از جمله آقاي شاهحسيني بهعنوان
مسوول تداركات آقاي شاهحسيني و بنده به عنوان مسوول تبليغات حضور داشتيم. مرحوم
طالقاني هم اعلام كردند كه راهپيمايي را از همان محل خودشان، پيچشميران آغاز ميكنند.
در روز تاسوعا با برنامهريزي كه ستاد انجام داد از نقاط مهم شهر راهپيمايي وسيع و
گستردهاي به طرف ميدان آزادي انجام شد. مردم با آن رشدي كه كرده بودند ارتباط
خيلي انساني با ارتشيان برقرار ميكردند و گل به آنها هديه ميكردند. مردم شعارها
و مطالبات خودشان را در اين راهپيمايي مطرح كردند.
حضور همه اقشار مردم در انقلاب
آنچه اينجا بايد مورد توجه قرار دهيم نوع اقشاري است كه در اين
راهپيماييها حضور داشتند. واقعيت اين است كه در اين تجمعات انقلابي همه اقشار
مردم حضور داشتند. اما بعدها برخي چنين القا كردند كه قشرهاي محروم و پابرهنه
دراين راهپيمايي حضور داشتند. اتفاقا آنها در اين مقطع حضور چشمگير كمرنگ نداشتند.
مجموعه فيلمهايي كه خوشبختانه در تلويزيون نمايش داده ميشود بهخوبي نشان ميدهد
كه قشرهاي متوسط و بالاي متوسط در اين راهپيماييها بهصورت غالب حضور دارند. هم
عكس آيتالله خميني هست هم دكتر مصدق و هم دكتر شريعتي. گروههاي سياسي مختلف
هستند. يعني نشان ميدهد كه مردم از طبقه متوسط به بالا كه طبقه آگاهتر هستند به
ميدان آمدهاند. در روز عاشورا كه مردم احساس امنيت بيشتري كردند بيشترشركت كردند
و شايد بتوان گفت كه جمعيت دوبرابر شد. شعارها و مطالبات مردم هم در اسناد تاريخي
هست و مشخص است. مردم دنبال آزادي بودند.
از نگاه مردم، شاه مشكل اصلي بود
دنبال حاكميت و ارزشهاي فرهنگي و اسلامي خودشان بودند. مردم
شاه يعني نماد استبداد را مانع اصلي تحقق اين مطالبات ميدانستند. بنابراين اين
مساله در روز عاشورا برجستهتر عنوان شد كه شاه بايد برود. روز تاسوعا شعارها كمي
آرامتر بود. مردم در اين راهپيماييها مخالفت خودشان را با شاه و رژيم سلطنتي
اعلام و از رهبري آيتالله خميني حمايت كردند. ما حدود ٣٠٠ گروه خبرنگار خارجي
داشتيم. دوستاني را كه آشنا به زبان انگليسي، آلماني و فرانسه بودند سازماندهي
كرده بوديم و با اين پوشش خبري پيام انقلاب به طور وسيع در دنيا پخش شد. پس از اين
راهپيماييها ست كه زمينههاي رفتن شاه فراهم ميشود. در هفتم دي ماه نهضت اعلاميهاي
تحت عنوان جنگ شاه و ملت مطرح كرد كه همان بيانيه شهريور بود كه با ويرايش و
انسجام بيشتري در اين زمان مطرح ميشود. از ازهاري هم براي خاموش كردن شعلههاي
انقلاب مردم كاري ساخته نشد. در ١٦ دي ماه بختيار كه آخرين گزينه براي رويارويي با
انقلاب بود روي كار ميآيد.
اولين گام براي اداره كشور به دستور امام
جريانات بعدي مشكلات ناشي از قطع نفت در زندگي روزانه مردم
است. براي راهاندازي نفت در حد نياز داخلي رهبر فقيد انقلاب هياتي به سرپرستي
مهندس بازرگان را انتخاب ميكنند. در اين هيات پنجنفره آقاي هاشميرفسنجاني،
مهندس كتيرايي، مهندس حسيبي و مهندس صباغيان حضور دارند. اين اقدام اولين گام براي
تسخير اداره مملكت به دستور آيت الله خميني است. ٢٦ دي سرانجام، شاه ايران را ترك
ميكند و مردم با واكنش وسيع خود مقدمات پيروزي خويش را عملا جشن ميگيرند. چون
اعتصابات گسترده بخشي از زندگي مردم را فلج كرده بود، در ٢٧ دي ماه مسووليت اداره
اعتصابات به هيات پنج نفره ديگري به سرپرستي دكتر يدالله سحابي سپرده شد تا
اعتصابات را ساماندهي كنند. در اين هيات دكتر باهنر، مهندس معينفر، دكتر كاظم
يزدي و دكتر ممكن حضور دارند. مذاكرات سياسي اعضاي شوراي انقلاب و ملاقات با
سوليوان در اين دوره براي تدوام ديپلماسي انقلاب و تسهيل مديريت انقلاب ادامه
دارد. بحث بازگشت آقاي خميني به ايران مطرح ميشود. مصاحبهها و سخنرانيهاي ايشان
درپاريس از اهميت زيادي برخوردار است زيرا در پاسخ به سوالات خبرنگاران تصويري از
شكل حكومت آينده ايران و پاسخگويي به مطالبات تاريخي ملت ارايه ميكنند كه نهتنها
ملت ايران را مجذوب خود ميسازند بلكه افكار عمومي مردم جهان را شيفته پيام انساني
انقلاب مردم ايران ميكنند. تا ١٢ بهمن ماه كه بازگشت تاريخي آقاي خميني به ايران
انجام ميشود راهبرد مبارزات مردم آرام و مسالمتآميز است. البته مقاومت و درگيري
هست، جمع زيادي شهيد و مجروح داريم. اما مردم آغازگر خشونتي نبودند.
طرح شوراي سلطنت و شكست آن
قبل از رفتن شاه از ايران فكر تشكيل شوراي سلطنت مطرح شده بود.
اما پس از ٢٦ ديماه كه شاه رفت با حضور بختيار شوراي سلطنت تشكيل شد. در حالي كه
مجموعه تلاشهاي شاه و حاميان داخلي و خارجي براي حفظ شاه و رژيم سلطنتي حتي با
روي كار آوردن دولت نظامي با شكست مواجه شده بود، انتقال آرام قدرت به رهبران
انقلاب با مديريت شوراي سلطنت و انتخاب اعضاي آن با نظر شوراي انقلاب و رهبر فقيد
انقلاب راهكاري بود كه برخي از اعضاي شوراي انقلاب به ويژه مهندس بازرگان آن را
پيگيري ميكردند. در گام اول سيد جلال تهراني، رييس شوراي سلطنت به پاريس رفت و با
استعفاي او قبل از ديدار با امام موقعيت شوراي سلطنت به ويژه ساير اعضاي آن كاملا
متزلزل شد و به طور مسالمتآميز يك گام ديگر در جهت حذف رژيم شاه برداشته شد. در
گام دوم تعيين تكليف بختيار آخرين نخست وزير رژيم شاه بود. شوراي انقلاب با سفر
بختيار به پاريس و متن استعفاي وي به رهبر فقيد انقلاب موافقت كرده بود اما در
آخرين لحظات با آن مخالفت شد.
منبع: روزنامه اعتماد- 8 بهمن 96
No comments:
Post a Comment