الزاماتی برای تشکل های دانشجویی
محمد توسلی
16 آذر نماد مقاومت جنبش دانشجويي در مقابل استبداد و سلطه
بيگانگان است و همواره اميدبخش و راهنماي
فعاليتهاي دانشجويي
در سال هاي قبل و بعداز انقلاب بوده است. 15 آذر سال 1332 دانشجويان تظاهرات
اعتراضآميزي نسبت به رژيم كودتا و بازگشايي سفارت انگليس و نحوه محاكمه دكتر مصدق
در دادگاه نظامي برگزار كردند و روز بعد با ورود نيروهاي ويژه نظامي، با برنامه
ریزی قبلی برای رادکالیزه کردن فضای دانشگاه در راستای اهداف سیاسی شاه ، به صحن دانشکده
فنی دانشگاه تهران یورش بردند و سه تن از دانشجويان (مصطفي بزرگنيا، شريعت رضوي و
ناصر قندچي) به شهادت رسيدند. از آن روز، دانشجویان همواره متناسب با شرایط یاد شهیدان 16
آذر را گرامی داشته اند و در سال های اولیه دهه چهل در اوج فعالیت دانشجویی شانزدهم آذر با همکاری کنفرانس جهانی دانشجوییISC)
(به نام روز دانشجو مزین شده است و فرصتی را برای پاسداشت این
رویداد تاریخی و ارتقاء جایگاه جنبش و فعالیت دانشجویان فراهم ساخته است. مروری بر
روند فعالیت جنبش دانشجویی در سالهای پس از انقلاب نشان می دهد که در سالهاي بعداز
دهه 60 عملاً صدور مجوز براي فعاليت دانشجويي مستقل در دانشگاهها منحصر به انجمنهاي
اسلامي دانشجويان بوده است. در چنين شرايطي دانشجويان با گرايشهاي مختلف فكري از
چتر حمايتي اين انجمنها براي فعاليت صنفي ـ اجتماعي خود استفاده ميكنند. اين
وضعيت موجب شده است كه انجمنهاي اسلامي دانشجويان هويت تاريخي خود را كه بستري
براي تربیت و رشد انديشه ديني و اجتماعي آنان بوده عملاً از دست بدهند و به فعاليت
هاي عمومي و صنفي بپردازند. این در حالی است که در دهههاي 20 تا 50 انجمنهاي
اسلامي دانشجويي، در کنار سازمان های دانشجویی، بستري براي تربيت فكري و اجتماعي
دانشجويان هماهنگ با روشنفكران ديني كشور بود و با قرائت دموكراتيك و عدالتطلبانه
از قرآن و معارف ديني انديشه آزاديخواهي، عدالتطلبي و استقلالخواهي آنان تقويت
ميشد. از این رو اگر عدم صدور مجوز براي فعاليتهاي دانشجويي در دانشگاهها را کم
لطفی به گرايشهاي فكري و سلايق اجتماعي موجود بدانیم، تغيير ماهيت فعاليت انجمنهاي
اسلامي دانشجويي این کم لطفی را مضاعفي می کند. چرا که نه تنها هدف و كاركرد انجمنهاي
اسلامي دانشجويي با گسست تاريخي روبرو شده و انگيزه ايماني خدمت و تلاش اجتماعي
هماهنگ با فرهنگ بومي و ارتباط تنگاتنگ با مردم را كاهش داده است، بلكه زمينه بيتفاوتي
و دلسردي بسياري از دانشجويان را فراهم ساخته است كه نهايتاً به نفع رشد و تربيت
شخصيت مستقل دانشجويان و منافع ملي نيست.
در شرايط كنوني توصيه ميشود از يك سو انجمنهاي اسلامي برای هويت اسلامي خود
ضمن برنامهريزي براي جذب دانشجويان مستعد به تقويت ايمان و دانش ديني اعضاي خود و
ايجاد انگيزه قوي براي تحصيل علم، خدمت و تلاش اجتماعي بپردازند وتا فراهم شدن
بستر های قانونی برای فعالیت آزاد و قانونمند دانشجویی، از سوی دیگر ميزبان
دانشجويان با گرايشهاي فكري ديگر باشند و فضاي آزاد گفتگو در مسائل صنفي و
اجتماعي عمومي فراهم كنند.
انجمنهاي اسلامي دانشجويان در راستاي برنامههاي مطالعاتي و خودسازي بايستي
بسترهايي براي ارتقاء آگاهيهاي ديني، اجتماعي و سياسي خود فراهم سازند. تاریخ
نشان می دهد نسل فعال دانشجويي در سالهاي 40-35 در جلسات تفسير قرآن مرحوم طالقاني
در مسجد هدايت، دانشجويان با زبان و فرهنگ قرآن آشنا ميشدند و ايمان ديني در
شخصيت آنان نهادينه ميشد. سخنرانيها و كتابهاي مرحوم مهندس بازرگان منطق و
عقلانيت ديني دانشجويان را تقويت ميكرد و براي گفتگو با دگرانديشان و پاسخ به
سئوالات و ابهامات مطرح مجهز ميشدند. در دهه 50 نیز حسينيه ارشاد و كلاسهاي دكتر
شريعتي بستر خلاق و سازندهاي براي تربيت كادرهاي فعال مبارزات اجتماعي بود كه در
آستانه انقلاب و بعداز آن نقش مؤثر خود را ايفا کرده است.
همچنین باید به
خاطر داشت که فعاليت هاي دانشجويي جريان سيالي است كه دانشجويان مدت
معيني در آن قرار ميگيرند. این فعالیت ها باید به عنوان يك فعاليت فوق برنامه
تحصيلي زمينه رشد و تربيت فكري و شخصيت اجتماعي دانشجو را فراهم سازد. لازمه چنين
فرآيندي تأمين استقلال فعاليت هاي دانشجويي است تا با كسب اطلاعات و تجربيات لازم
خود به پردازش آنها و تصميمگيري بپردازند و توان مديريت و تصميمسازي مستقل آنان
ارتقا پيدا كند. به همین خاطر فعاليت دانشجويي نه باید وابسته به احزاب و گروههاي
سياسي باشد و نه مانند فعاليت انجمنها در دهه 60 وابسته به قدرت و حاكمان باشد.
در عين حال فعالان دانشجويي بايستي با همه احزاب و گروههاي اجتماعي ارتباط و
همكنشي دوطرفه داشته باشند و بتوانند از اطلاعات و تجربيات گروههاي اجتماعي براي
خودسازي خود بهره بگيرند، اما در مرحله پردازش اطلاعات و تصميمسازي بايستي خود
بطور مستقل عمل كنند.
به رغم بهبود
وضعیت دانشگاه ها برای فعالیت آزاد دانشجویی در دولت یازدهم نسبت به دولت گذشته،
اما با توجه به تداوم پاره ای محدودیت ها و آثار سوئی که در تربیت و رشد اجتماعی
دانشجویان خواهد داشت؛ مسئولیت دولت و مدیران دانشگاه ها برای رفع این محدودیت
ها و فراهم کردن فضای آزاد و قانونمند
برای فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشجویان، بسیار سنگین بوده و از اهمیت
بالائی برخوردار است.
منبع: سر مقاله
روزنامه همدلی – 15 آذر 95
َ
No comments:
Post a Comment