Tuesday, April 3, 2018

چشم انداز انسانی و دموکراتیک


گفت و گو با مهندس توسلی:
چشم انداز انسانی و دموکراتیک

* دلایل فرهنگی وقوع انقلاب در ایران در سال ۱۳۵۷ چه بودند؟
انقلاب اسلامي سال ٥٧ ريشه در مطالبات تاريخي ملت ايران دارد؛ مطالباتي كه از مبارزات صدساله ملت ما دنبال مي‌شده است. از دوره جنبش مشروطه، نهضت ملي تا سال ٥٧ مشكل اصلي جامعه ما حضور فرهنگ استبدادي و حاكميت و سلطه شاهان و اقتدارگرايان در جامعه بوده است. بيدارگران و اصلاح‌طلبان ما بيشتر بحث محدود كردن اختيارات قدرت و استقرار و حاكميت اراده مردم و به زبان امروز، آزادي، دموكراسي و حقوق بشر را دنبال مي‌كردند. مي‌خواستند انسان بر سرنوشت خويش حاكم باشد تا توسعه در جامعه ميسرشود. ريشه تاريخي انقلاب در عمق تاريخ ما بوده و در هرمرحله يك گام بلند برداشته شده است. در انقلاب ٥٧ مردم شعار آزادي سر مي‌دادند كه از مظالم شاه وابزارسركوبش يعني ساواك به ستوه آمده بودند. از طرفي از حضور امريكا و سلطه آن بيزار بودند و شعار استقلال مي‌دادند. ضمنا ملت ما مردم مسلماني بودند و مي‌خواستند ارزش‌هاي اسلامي در مناسبات‌شان حاكم باشد. لذا شعار جمهوري اسلامي مي‌دادند.

* آیا راه دیگری بجز انقلاب برای اصلاح نظام گذشته باقی نمانده بود؟
شاه تمام راه‌هاي مبارزه قانوني و مسالمت‌آميز را به كلي مسدود كرد. در انتخابات دوره بيستم مجلس تنها يك نماينده، آقاي الهيار صالح از كاشان توانست به مجلس راه پيداكند. شاه مجلس را منحل كرد تا همان يك نفرهم در مجلس نباشد. شاه حتي اميني را هم تحمل نكرد. و اين در حالي بود كه نهضت آزادي، بر خلاف گروه‌هاي ديگر، در راستاي سست‌كردن بنيان‌هاي استبداد و باز كردن فضاي باز سياسي و ادامه فعاليت‌هاي سياسي قانوني از اميني حمايت كرد. اما شاه همان اندازه را هم برنتابيد. در چنين شرايطي بود كه مهندس بازرگان در دادگاه نظامي سال ٤٢ جمله معروفي را گفت كه ما آخرين گروهي هستيم كه به زبان قانون با شما سخن مي‌گوييم و بعد ازما ديگر با اين زبان با شما صحبت نخواهند كرد.

* مردم چه بدیل و چشم‌انداز نظری (ایدئولوژیک-سیاسی) جایگزینی داشتند؟
در انقلاب سال 57 همه گروه های سیاسی و عموم مردم حضور داشتند. البته برخلاف برخی اظهار نظر ها که در انقلاب پا برهنه ها و طبقات فرودست و به تعبیر فرهنگی آن روز مستضعفین جامعه نقش اصلی در انقلاب داشتند اتفاقا این قشر از جامعه حضور بسیار کمرنگی در رویداد های انقلاب داشتند. اطلاعات مستند و مشاهدات عینی از جمله فیلم های راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا به وضوح نشان می دهند که طبقات متوسط شهری و قشر های تحصیل کرده و آگاه جامعه و نسل جوان و تحصیل کرده نقش اصلی در جنبش اجتماعی آن دوران داشتند. بنده که مسئولیت تبلیغات راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا و استقبال از آیت الله خمینی را بر عهده داشتم از نزدیک شاهد این واقعیت ها بودم. اما در مدیریت انقلاب دو گروه نقش موثرتری داشتند که بدون حضور و همکاری این دو گروه ، به دلائلی که قبلا به تفصیل توضیح داده ام، انقلاب هرگز پیروز نمی شد. روحانیت مبارز به رهبری آیت الله خمینی که بیشتر نقش بسیج توده های مردم را ایفاء کرد و روشنفکران دینی به رهبری مهندس بازرگان و یاران ایشان چون آیت الله طالقانی، دکتر ابراهیم یزدی و ... در نهضت آزادی ایران که بیشتر نقش مدیریت انقلاب را در داخل و خارج کشور بر عهده داشتند. شعار های عمده مردم علاوه بر مطالبات تاریخی مردم از انقلاب مشروطه که آزادیخواهی و استقلال طلبی و حاکمیت ملت  بود همواره تاکید بر فرهنگ مذهبی مردم داشت. شعار «نهضت ما حسینیه » نمود این نگاه فرهنگی بود. رهبر فقید انقلاب نیز در نوفل لوشاتو پاریس همین چشم انداز انسانی و دموکراتیک را برای جمهوری اسلامی تصویر کرده بودند و مردم در 12 فروردین 58 به همین اعتبار به جمهوری اسلامی رأی دادند. بنابر این تنها گزینه مطرح همین گفتمان بود. گفتمان رقیب البته طیف چپ مارکسیسم بود که بعد از پیروزی انقلاب با شعار تداوم انقلاب برای جایگزینی و گرفتن قدرت تلاش همه جانبه بعمل آورد اما با شکست مواج شد.    
* کدام اندیشه‌ها و متفکران نقش تعیین‌کننده در گفتمان غالب بر انقلاب را داشتند؟
همانگونه که توضیح داده شد همکاری روشنفکران دینی و روحانیت مبارز که بیشتر دیدگاه اسلام سنتی داشتند نقش اصلی داشتند. در جمع روحانیت مبارز علاوه بر آندیشه اسلام سنتی آیت الله خمینی  که نگاه ملا محسن نراقی را برای دستیابی به قدرت در قالب نظریه ولایت فقیه قبلا در نجف مطرح کرده بودند، البته مرحوم دکتر بهشتی هم حضور و نقش سازماندهی قوی برای گرفتن قدرت داشتند. در جمع روشنفکران دینی البته دکتر شریعتی به لحاظ نظری نقش موثری در جذب و تربیت نسل جوان و دانشجو داشت و به نیاز فکری آنان در مقابل فرهنگ مارکسیسم پاسخ داده بود. اما در شرایط انقلاب گفتمان و توان مدیریتی مهندس بازرگان و یاران ایشان در نهضت آزادی نقش بیشتری برای جلب همکاری عموم روشنفکران و اقشار متوسط شهری و تحصیل کرده داشتند. در بحبوحه انقلاب بطور طبیعی اندیشه روحانیت مبارز و فرهمندی آیت الله خمینی نقش اصلی و تعیین کننده را ایفاء کرد. یکی از دلائل آن پراکندگی روشنفکران و انسجام بیشتر طیف روحانیت و اسلام سنتی بود که اجبارا مهندس بازرگان و یاران ایشان همان راهبرد فرایند تعامل تعالی بخشی که از دهه بیست و به ویژه در رویدادهای سال های 41 به بعد  با روحانیت داشتند دنبال کرده اند که می توان پیامد های آن را در بررسی تحولات چهار دهه گذشته مورد بررسی قرار داد.

* آیا نظام برآمده از انقلاب، اگر نه نماینده تمامی افق‌های فکری جامعه، که محصول خواست و آراء اکثریت مشارکت‌کننده در انقلاب بود؟
بله، اکثریت جامعه با چشم اندازی که آیت الله خمینی در پاریس برای آینده جمهوری اسلامی در بام رسانه های جهانی مطرح کرده بودند و افکار عمومی جهان را هم به عنوان گفتمانی انسانی جلب کرده بود موافق بودند. اما این که چرا در سال ها بعد مبانی آن چشم انداز که در بسیاری از اصول قانون اساسی هم تبلور پیدا کرد مورد عمل قرار نگرفت نیاز به بحث طولانی دارد که خارج از ظرفیت این گفت و گوی کوتاه است.

منبع: ماهنامه پیام ابراهیم-شماره 25 اسفند 96

No comments:

Post a Comment