گفت و گو
با مهندس توسلی اولین شهردار تهران بعد از انقلاب:
تمرکز
زدائی بجای انتقال پایتخت
تمرکز
زدائی و توزیع قدرت سیاسی و سپردن کار مردم به دست مردم راهکار راهبردی بجای ایده
انتقال پایتخت
وقتی
صحبت از مدیریت و ادراه کلان شهرها پیش میآید، آدم همیشه به یاد تضادها و مشکلاتی
میافتد که این ابرشهرها با آن مواجه هستند. در طول تاریخ به خصوص دوره معاصر
شهرهایی بودند کوچک که با توسعه صنعتی بزرگ شدند و مشکلاتشان هم بزرگتر. اما همیشه
راهکارهایی برای آن مشکلات به صورت کارشناسی پیدا شد و لو در دراز مدت. متأسفانه
این مشکلات برای کشورما در طول تاریخ فقط یک راه حل داشته و آن هم انتقال پایتخت
بود. ایران داری بیشترین جابه جایی پایتخت با 39 بار جابه جایی در راس همه کشورهای
دنیا قرار گرفته است. به نظر میرسد این خصلت همه ما ایرانیان است که همیشه به
دنبال ساده ترین و کوتاه مدت ترین راه حل برای حل مشکلاتمان هستیم. موضوع انتقال
پایتخت که اخیرا نیز مطرح شده است مسئلهای است که در سه دهه گذشته بارها مسئولان
اعلام کردند. برای بررسی کارشناسی پیامدها و راهکارهای جایگزین مصوبه مجلس با مهندس
محمد توسلی، اولین شهردار تهران بعد از انقلاب، که با مسائل و مشکلات تهران آشنائی
دیرین دارند، گفت و گوئی انجام داده ایم. مهندس توسلی در این گفت و گو معتقد است
تمرکززدائی و توزیع قدرت سیاسی و سپردن کار مردم به دست مردم راهکار راهبردی به
جای ایده انتقال پایتخت است.
آقای مهندس
توسلی شما بعد از انقلاب حدود دو سال شهردار تهران بودید و با توجه به تحصیلات مرتبط
و تجربه کارشناسی شما در چند دهه گذشته در شهر تهران با مسائل و مشکلات آن کاملا
آشنائی دارید. ابتداً در مورد تاریخچه انتقال پایتخت و مشکلات آن در سی سال گذشته توضیحی
بدهید و این که چرا هیچ وقت این ایده اجرایی نشد؟ و دلایل مصوبه مجلس در مورد
انتقال پایتخت چیست؟
مجلس شورای اسلامی اخیراً مصوبهای را در خصوص تمرکز
زدائی و ساماندهی و انتقال پایتخت تصویب کرده است. بر اساس این مصوبه که ابتدا در
کمیسیون عمران مجلس تأیید و سپس در صحن علنی مجلس مطرح و به تصویب رسید مقررشد در
دولت کارگروهی تشکیل شود و مطالعات انتقال پایتخت را پیگیری کند. بعد از انتشار این مصوبه مجلس، ما شاهد واکنشهای
مختلفی بودیم، عده ای موافق این مصوبه بودند و عده ای هم مخالف. حتی برخی از
نمایندگان این طور اظهار نظر کردند "درشرایطی که بیش از چهار هزار طرح بر روی
زمین مانده و دولت امکانات اعتباری لازم برای راه اندازی و تکمیل این پروژه ها را
ندارد چگونه مجلس در این شرایط بحرانی کشور این پروژه بسیار سنگین را هم به این
پروژههای ناتمام اضافه میکند؟". استاندار تهران اخیراً اظهار نظر کرده که
اگر ما خودروهای فرسوده تهران را از رده خارج کنیم حدود 60 درصد آلودگی هوا کاهش پیدا میکند. شورای شهر
و شهردار تهران اظهار نظر کرده که انتقال پایتخت امکان پذیر نیست. اما رسانههای
جمهوری اسلامی به خصوص صدا و سیما مناظرهای برگزار کردند و از بینندگان نظرسنجی کردند و نشان دادند که 65 درصد
بینندگان با انتقال پایتخت موافق بودند. این مصوبه مجلس و نظرسنجی ها نشان میدهد
که ظاهرا هدف یا اهداف خاصی مورد نظر است. برای ما در این مطالعه کارشناسی صرفا
بررسی سوابق این فکر و ارائه راهکارهای کارشناسی برای کاهش مسائل و مشکلات شهر
تهران و هم چنین پیامدهای انتقال پایتخت و خلا صه کمک به کار گروه کارشناسی دولت مورد
توجه است.
موضوع انتقال پایتخت اولین بار نیست که امروز مطرح
میشود. بعد از پیروزی انقلاب با بررسی مجموعه مسائل و مشکلاتی که با آن رو به رو بودیم، بر اساس کار کارشناسی
در این زمینه جمع بندی ما آن موقع این بود که برای حل مشکلات پیچیده شهر تهران
راهکار اصلی تمرکززدایی است. در حالی که اقتدار سیاسی و اقتصادی کشور در کلانشهر
تهران متمرکز شده است، مهاجرت مستمر مردم از شهرهای کوچک و بزرگ به تهران طبیعی
است و مدیریت کلان شهر تهران را به طور تصاعدی پیچیده تر می کند. ، ما تداوم تمرکز
ارائه خدمات در شهر تهران که هماهنگ و متعادل با سایر شهر های کشور نبود را در
راستای منافع ملی ارزیابی نمی کردیم. با توجه به مشکلاتی که ما در مدیریت شهر
تهران روبرو بودیم،که در مصاحبه های متعدد به آن ها اشاره کرده ام، از جمله به این
علت بنده و همکاران از مدیریت شهر تهران استعفا دادیم.
سپس در سال 64 که مصادف با 200امین سالگرد پایتخت
تهران بود مجدداً مسئله انتقال پایتخت مطرح شد. در سال 68 بعد از پایان جنگ تحمیلی
موضوع انتقال پایتخت دوباره عنوان شد ولی به دلیل هزینه بسیار بالای این طرح که پنجهزار
میلیارد تومان برآورد می شد جمع بندی این بود که با ارائه خدمات بیشتر، شهر تهران را ساماندهی خواهند کرد. ولی عملا
مشکلات تداوم پیدا کرد. در سال 78 هم وزارت مسکن و شهرسازی مجدداً این برنامه را
دنبال کرد و بار دیگر در سال 86، ولی با این حال جمع بندی همه مطالعات در گذشته
نشان داده که انتقال پایتخت از تهران واقع بینانه، عملی و اجرایی نیست و میتوان مشکلات
شهر تهران را با نگاه کارشناسی حل کرد. این خلاصه سوابقی بود که از گذشته میتوان به
آن ها اشاره داشت.
اما پاسخ به این سوال که در شرایط کنونی دلایل مجلس
شورای اسلامی برای ارائه و تصویب این طرح چیست؟ دلیل اصلی که عموما مطرح می شود و
برای همه شهروندان نیز ملموس است، آلودگی شدید هوا و به خطر افتادن سلامتی شهروندان
است. این طرح موقعی مطرح شد که در دوره ای طولانی شهر تهران با این آلودگی شدید رو
به رو بوده و هست و گزارش مسئولان وزارت بهداشت حاکی است که تعداد زیادی از
شهروندان ( ماهانه 200 نفر ) به خاطر آلودگی هوا مبتلا به سرطان شدند و جان خود را از دست دادند.
طرح این گزارش ها شوکی بود که به مجلس وارد شد و مجلس به دلیل مسئولیتی که در قبال
سلامتی شهروندان به عهده دارد احتمالا چنین واکنش و مصوبه ای را داشته است. به نظر می رسد
که نمایندگان مجلس علاوه بر این محور اصلی دلایل دیگری هم مد نظر داشته اند که همه
روزمره با آن ها سروکار داریم. مشکلات ترافیک و تردد در شهر تهران به خصوص در
ایامی که آلودگی هوا به مرز هشدار می رسد، مشکلات بیشتری را برای مردم به وجود می آورد.
یعنی علاوه بر محدوده ترافیکی در مرکز شهر، اجرای طرح زوج و فرد از درب منازل الزام
آور می شود که با توجه به کمبود سیستم حمل و نقل عمومی این محدودیت ها موجب مضیقه های
شدیدی برای زندگی جاری شهروندان می شود. بطوریکه برخی از مسئولان از جمله فرمانده
نیروی انتظامی که از نزدیک شاهد چالش مدیریت ترافیک و مشکلات شهروندان هستند اعلام
کردند که راه حل ایجاد محدودیت نیست و باید مشکلات را حل کرد. بعلاوه پیامدهای
آسیب های اجتماعی ناشی از گسترش بی رویه و تراکم جمعیت شهر تهران ، خود به خود
زمینه ذهنی برای نمایندگانی که به نوعی با مشکلات روزمره مردم سروکار دارند و حتی
در تردد مسئولان کشور که در یک ساعت معینی می خواهند عبور کنند با چه مشکلاتی روبه
رو هستند و به علاوه وقتی مهمانان خارجی وارد تهران می شوند با چه مشکلاتی آن ها
را باید جا به جا کنند. با توجه به مجموعه این دلائل و پیچیدگی های مدیریت جابه جایی در شهر تهران
ظاهرا به نظر آن ها رسیده که راه حل مشکلات،
انتقال پایتخت است.
خب این مشکلات را بسیاری از شهرهای
بزرگ جهان هم داشتند و تجربه کردند. به عنوان مثال شهر مکزیکوسیتی زمانی آلوده
ترین شهر دنیا بود یا توکیو در مرکز زلزله قرار دارد ولی هیچ کدام پایتخت را
انتقال ندادند و با برنامه ریزی توانستند مشکلات را حل کنند. چرا ما نتوانستیم و
نخواستیم از تجربه کشورهای دیگر در این زمینه استفاده کنیم؟
دقیقاً
باید به همین سوال کلیدی پاسخ بدهیم که چرا از تجربیات سایر کشورها و هم چنین از
نظرات کارشناسان خودمان تا کنون استفاده نشده است. این مسائل را در گذشته خود بنده
در مصاحبه ها و یادداشت های متعدد به دفعات و بارها مطرح کرده ام، برای توسعه دانش
فنی در این زمینه آیین نامه های ملی تهیه کرده ایم که در دهه هفتاد و هشتاد به
وسیله سازمان مدیریت چاپ شده است ولی به آنها توجه لازم نشده است. در اینجا می خواهم
به همین مسائل بپردازم که به لحاظ کارشناسی چه راهکارهایی برای حل مشکلات کلانشهر
تهران و سایر شهر های کشور قابل طرح است. مسئولان محیط زیست به دفعات اعلام کرده
اند که بیش از 70درصد آلودگی هوای تهران مربوط به استفاده از خودروهای سواری است. بطور
خلاصه دلایل این آلودگی مربوط به: تعداد خودروهای سواری است که به صورت تصاعدی در
تهران در حال افزایش است، تعداد خودروهای فرسوده، کیفیت پایین تولید خودرو در
ایران که بسیاری از مسئولان به آن اشاره کرده اند و سرانجام کیفیت سوخت مصرفی است که
بر اساس گزارشات کارشناسی یکی از دلایل مهم در بروز آلودگی شدید هوا در شهر تهران
است.
ما
باید به این سوال پاسخ بدهیم که به لحاظ کارشناسی چه راهکار یا راهکارهائی برای حل
یا کاهش مشکلات آلودگی هوا وجود دارد. مگر ما در جهان تنها کشوری هستیم که با این
مشکل رو به رو هستیم. در سطح جهانی سال هاست که بانک جهانی در گزارش های خود برای
کاهش این مشکل شهر ها روی دو نوع سیستم جا به جایی یا "مود" حمل و نقل
خط قرمز کشیده است، یکی خودروی سواری و دیگری موتورسیکلت. متاسفانه در شهر تهران و
دیگر شهرهای کشور ما معابر شهری جولانگاه این دو وسیله است. این دو نوع وسیله
جابجائی نه تنها عامل اصلی آلودگی هوا هستند بلکه موجب تخصیص اعتبارات سنگینی برای
احداث معابر و تسهیلات شهری برای جابجائی آنها و در عین حال تاخیر جا بجائی ها،
تلفات( حدود بیست هزار نفر ذر سال در سطح کشور ) و ضایعات اقتصادی و اجتماعی ناشی
از تصادفات است. بعلاوه استفاده اجباری از خودرو سواری برای سفر های عادی روزانه شهروندان
موجب شده است بنزین گران قیمت را ، اگر
استاندارد باشد، با قیمت تقریبا ارزان تر ار آب آشامیدنی مصرف کنیم و بخش قابل
توجهی از بودجه کشور را، که باید صرف تامین نیاز های واقعی شهروندان بشود، به خود
اختصاص دهد.
بعد از 1970 که قیمت سوخت در سطح جهانی بالارفت
و بحران زیست محیطی در کشور های صنعتی مورد توجه قرار گرفت، راهکارهای کارشناسی که در کشورهای در حال توسعه برای
کاهش مشکلات ترافیک مطرح بود در کشور های توسعه یافته نیز مورد توجه قرار گرفت..
این راهکارها شامل سه محور است: تقویت حمل و نقل عمومی، توسعه دوچرخه سواری و
توسعه پیاده روی. اگر ما بخواهیم به مشکل آلودگی هوای تهران و سایر شهرهای کشور
بپردازیم، راه حل قاطع و شناخته شده کارشناسی تمرکز بر این سه راهکار است: تقویت
حمل و نقل عمومی، توسعه دوچرخه سواری و توسعه پیاده روی. تقویت حمل و نقل عمومی
اعم از اتوبوس رانی و سیستم های انبوه بر شامل قطار شهری و مترو است که به لحاظ
کارشناسی درهر شهری بر پایه مطالعات برنامه ریزی حمل و نقل و متناسب با تقاضای
سفرها در هر مورد نوع سیستم اقتصادی انتخاب می شود. برای نمونه به تجربه
سایرکشورها که خودشان تولید کننده خودروی سواری هستند مانند کشورهای اروپایی، اشاره
می کنم. در کشور فرانسه ، که خود صادر کننده خودرو به همه کشورها از جمله کشور ما
است، شبکه مترو شهر پاریس چنان پوششی در سطح شهر دارد که هر شهروندی در فاصله 300
متری که فاصله مطلوبی برای پیاده روی است،
می تواند به یک ایستگاه مترو دسترسی داشته باشد و وقتی وارد سیستم مترو شد می تواند
به هر نقطه ای از پاریس دسترسی پیدا کند. همزمان شهر پاریس سیستم مکانیزه دوچرخه
رانی را تدارک کرده است که شما از هر ایستگاهی می توانید با یک کارت شناسه، دوچرخه
را تحویل بگیرید و در ایستگاه مقصدتان دوچرخه را تحویل بدهید. در کشور آلمان علاوه
بر توسعه حمل و نقل عمومی و مترو و اتوبوس رانی و قطار سبک شهری، بیش از ده درصد
سفرهای شهری با استفاده از دوچرخه انجام می شود. در سوئد که از کشورهای شمالی
اروپا و سرد خیز است، یا در کشورهایی مثل هلند و دانمارک در بعضی از شهرها شهروندان
تا 80 درصد سفرهای کوتاه و متوسط خودرا با
استفاده از دوچرخه انجام می دهند. در این کشور ها زیر ساخت ها و خدمات به خاطر
رفاه و سلامت شهروندان، که خود بر مدیریت شهرها و مدیریت کشورشان نظارت دارند،
برنامه ریزی و ارائه میشود. در این شرایط طبیعی است وقتی تسهیلات حمل و نقل عمومی
و دوچرخه رانی ایمن و ارزان تر عرضه شده است هیچ شهروندی از خود رو سواری شخصی،
اگر داشته باشند، برای سفرهای عادی روزانه ، با بنزین گران و هزینه بالای سرویس آن،
استفاده نمی کند. در این کشورها استفاده از حمل و نقل عمومی و دوچرخه به لحاظ
اجتماعی یک ارزش تلقی می شود و این گونه ارزش ها به لحاظ فرهنگی نهادینه شده است.
چه
عوامل دیگری زمینه ساز بحران آلودگی هوا در کلانشهر های کشور از جمله تهران شده
است؟
در
طرح های جامع و تفصیلی شهری برای توسعه کالبدی و ساخت و ساز،ها ضوابط و مقرراتی پیش بینی میکنند تا ضمن تامین
نیاز های شهروندان سلامت و رفاه آنان تامین شود. انحراف از این ضوابط و مقررات به
سلامت و محیط زندگی مردم آسیب می رساند. فروش تراکم بیش از ضوابط طرح های تفصیلی
مصوب از جمله عوامل تشدید بحران محیط زیست شهروندان و آلودگی هوا است.در شهر تهران
این انحراف از اواخر دهه شصت با فروش تراکم های اظافی آغاز شده و تا امروز ادامه
پیدا کرده است. این انحراف به تدریج در سایر شهر های کشور نیز کم و بیش سرایت کرده
است. انگیزه مدیران شهری برای فروش این گونه تراکم های خارج از ضوابط مصوب، تامین
منابع مالی برای اجرای طرح های شهری و در واقع، در وادی امر، خدمت به شهروندان
است. به عنوان نمونه در حال حاظر حدود 60 تا 70 درصد بودجه 14000 میلیارد تومانی
شهرداری تهران از محل فروش تراکم حاصل می شود. پیامد این روند هزینه هائی از جمله
آلودگی هوا بر شهروندان تحمیل کرده است که ممکن است هرگز قابل جبرا ن نباشد.
افزایش
تراکم زیر بنای ساخت وساز موجب افزایش جمعیت و تقاضای سفر و تعداد خودرو سواری می
گردد. برای کاهش تراکم ترافیک برخی از این محور های متراکم چون محور بزرگراه صدر، مدیریت
شهر تهران راهکار را ایجاد تسهیلات بیشتر برای خودرو سواری تشخیص داده است و با
صرف هزینه بسیار سنگین طرح دو طبقه کردن این محور را اجرا کرده اند که به لحاظ
مهندسی کار بسیار با ارزشی انجام شده است، اما به لحاظ ترافیکی، زیست محیطی،
شهرسازی و اجتماعی قابل توجیه نیست. در حالی که اگر بخشی از این اعتبار صرف تکمیل
و بهره برداری از خط 3 مترو می شد بطور طبیعی تراکم بزرگراه صدر کاهش پیدا می کرد
و نیازی به دو طبقه کردن و پیامد های زیست محیطی ، اجتماعی و منظر شهری و...آن نبودیم. با پوزش از مدیران و همه دست اندر کاران این
پروژه بزرگ، این نقد را در اینجا به این علت مطرح می کنم تا نمونه ای عینی از
راهکار های کارشناسی که می تواند برای کاهش مسائل و مشکلات کلانشهر تهران مورد
توجه قرار گیرد، ارائه کنم.
علاوه
بر راهکارهای فوق به نظر شما چگونه می توان از تراکم جمعیت یا مهاجرت مردم به
تهران کاست تا مشکلات دیگر ناشی از آن حل شود و دیگر نیاز به انتقال پایتخت نباشد؟
انتقال
پایتخت با پیچیدگی های مختلفی رو به رو است. یکی از موانع اجرای این طرح هزینه
بسیار سنگین آن است. همان گونه که قبلا اشاره شد در سال 68 هزینه انتقال پایتخت حدود پنجهزار میلیارد تومان
براورد شد. امروز برخی از کارشناسان هزینه انتقال پایتخت را حدود صد هزار میلیارد
تومان ارزیابی می کنند. بنابراین در شرایط کنونی که دولت با یک سری چالش های جدی
اقتصادی رو به رو است و بدهکاری های عمده ای نیز به مردم دارد ، طرح چنین موضوعی واقع
بینانه به نظر نمی رسد. اما اگربه فرض این انتقال با وجود هزینه زیاد آن انجام شود
اگر دلائل واقعی ایجاد بحران در کلانشهر تهران شناسائی و به آن ها توجه نشود، این
مسائل و مشکلات مجددا در محل جدید پایتخت یا منطقه جدید باز تولیدخواهد شد و برغم
صرف هزینه سنگین این طرح عملا پاسخی برای مشکل شهر تهران نخواهد بود. این اظهار
نظر مردم عادی در مصاحبه های صدا و سیما و برخی رسانه ها: " که اگر ما پایتخت
را به نقطه دیگری منتقل بکنیم، مشکل هوای آلوده ای که در سایر شهرها مثل مشهد،
اصفهان، اراک و شهرهای دیگر وجود دارد را چه بکنیم؟" این گونه واکنش ها نشان
می دهد که به لحاظ افکار عمومی طرح این مسئله با یک چالش جدی رو به رو است و نشان
می دهد که بحث انتقال پایتخت راهکار روشن کارشناسی شده نیست و بنابراین بایستی بیشتر
مورد مطالعه قرار گیرد.
به
نظر می رسد عواملی که برای آلودگی مرگبار هوای تهران و سایر شهر های بزرگ کشور بر
شمرده شد، که البته باید به آنها در کوتاه مدت پرداخت، معلول دلائل اجتماعی دیگری
است که پس از بررسی ریشه ای آنها بایستی با برنامه ریزی راهبردی به تدریج به رفع
آنها همت گماشت. همان طور که قبلا اشاره شد بعد از انقلاب هم به این مسئله توجه شد
که مشکل اصلی شهر تهران تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی کشور در آن است. این تمرکز موجب
شده است که جاذبه های اقتصادی و اشتغال در شهر تهران متمرکز باشد و با جذب و مهاجرت
جمعیت فعال کشور و افزایش جمعیت اجبارا تسهیلات و خدمات بیشتری در تهران ارائه
شود. بنابراین ارتقای کیفیت و کمیت خدمات بهداشتی، آموزشی و سایر خدماتی که مورد
نیاز یک شهروند است به طور طبیعی موجب جلب مهاجرت بیشتر مردم به تهران گردد. در
نتیجه کسی که بیماری سختی پیدا می کند مجبور است به تهران مراجعه بکند یا کسی که
دنبال ادامه تحصیل است و خواستار فرصتهای آموزشی خوبی است باید به دانشگاه های
تهران بیاید، کسانی که به دنبال شغل هستند خود به خود به طرف تهران می آیند. این فرایند
در واقع ریشه مشکل اصلی است و تا وقتی به این مشکل توجه و برنامه ریزی نشود، کاهش
مسائل و مشکلات ترافیک و پیامد های زیست محیطی آن یعنی آلودگی ها سهل و در دسترس
نخواهد بود. با افزایش جمعیت تهران و محدودیت زیر ساخت های آن مشکلات مدیریت کلانشهر
تهران هم بصورت تصاعدی اضافه می شود. در چنین شرایطی مدیریت شهر برای تامین
تسهیلات مورد نیاز شهروندان بعلت محدودیت اعتبارات پایدار مجبور می شود فضای شهری
را پیش فروش کند که این امر مجددا به مشکلات شهری دامن می زند که امروز ما شاهد آن
وضعیت بحرانی هستیم. گزارش های مستند نشان می دهد که 70 تا 80 درصد اقتصاد امروز
ما دولتی یا شبه دولتی است که الزاما باید در کنار دولت مستقر در تهران باشند. به
همین علت طرح انتقال بخشی از کارکنان دولت که محل خدماتشان خارج از تهران است، در
دولت گذشته با شکست مواجه شد. اصولا نهادهای اقتصادی همواره علاقه مند هستند که در
کنار قدرت سیاسی باشند تا مسائلشان را زود تر حل بکنند. بنابراین تا قدرت سیاسی و
به تبع آن فرصت های اقتصادی در جامعه ما توزیع نشود امکان حل اساسی این مشکلات دور
از ذهن به نظر می رسند.
چگونه
می توان این قدرت سیاسی را توزیع کرد؟ راهکارهای آن در سطح جهانی و قانون اساسی ما
شناخته شده است. پذیرش حقوق شهروندی مردم و این که مطابق اصل پنجاه و ششم قانون
اساسی، که تصریح می کند" حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او،
انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است..." مردم منشأ قدرت هستند و
حق حاکمیت با ملت است. بر این اساس اگر دولت به تدریج کوچک و کوچکتر و قدرت سیاسی
بصورت قانون مند در سطح استان ها و شهر ها بیشتر توزیع شود و دولت به ویژه در بخش
های خدماتی از تصدیگری پرهیز کند و بخش خصوصی تقویت شود، بطور طبیعی به تدریج تمرکز سیاسی و اقتصادی از تهران کاسته خواهد شد
و مراکز استانها و شهرها اختیارات و امکانات بیشتر و عادلانه تری برای برنامه ریزی و ارائه
خدمات به شهروندان در اختیار خواهند داشت. در خصوص مدیریت شهر ها اگر قدرت تصمیم
گیری به صورت قانون مند به تمام شهروندان از طریق شوراهای شهر و استان منتقل شود
بطوری که خود مردم در سطح این شوراها اختیارات و اعتبارات لازم را داشته باشند و
برای انجام امور زندگی شهروندان نیاز به تصمیم گیری ستادی و یا مرکز سیاسی تهران
نداشته باشند، گام بلندی در این راستا خواهد بود. بسیاری از کارشناسان در سه دهه
گذشته به موضوع "مدیریت واحد شهری" پرداخته اند که بر اساس آن مدیریت شهرها
در چارچوب اصول قانون اساسی و اصلاح قانون شوراها باید در اختیار شورای شهر منتخب شهروندان قرار گیرد و نمایندگان
مردم در شوراها بتوانند بر تمام خدمات شهری خودشان دست کم نظارت داشته باشند. در
حال حاضر شوراهای شهر با اختیارات محدود
عملا "شورای شهرداری" هستند .بنابراین
اگر این قدرت به خود مردم در همه استان ها و شهرها بطور قانون مند منتقل شود و
اعتبارات ملی هم به تناسب همین برنامه ها در سطح شهرها و استان ها توزیع بشود،
تمرکز بی تناسب قدرت سیاسی در پایتخت کاهش پیدا می کند و آن جاذبه ای که کلان شهر
تهران به لحاظ اشتغال، درآمد و خدمات مورد نیاز شهروندان دارد کاسته می شود. بر
پایه چنین راهبردی جمعیت و اعتبارات، طبق برنامه ریزی در سطح کشور بر اساس برنامه
آمایش سرزمین توزیع می شود و جاذبه ویژه دیگری وجود نخواهد داشت که مردم از نقاط
مختلف برای اشتغال یا برای معالجه یا خدمات مورد نیاز خود الزاماً به کلان شهرها
از جمله کلان شهر تهران مراجعه کنند.
مثال
عینی تجربه بسیاری از کشور های توسعه یافته و حتی در حال توسعه است، که جا دارد
مورد مطالعه و بررسی کارشناسی قرار گیرد. در کشور های آلمان و آمریکا که خود چند
سالی در دوران تحصیل شاهد بودم شهرها با مدیریت واحد و با نظارت قانون مند
شهروندان اداره می شود و مردم بصورت شفاف بر هزینه کردن عوارض و مالیات خود اشراف دارند. در آلمان در یک شهر ده هزار ،
صد هزار، یک میلیون یا دومیلیون نفری، میزان خدمات ضروری که مردم نیاز دارند تفاوت
عمدهای ندارد. یعنی شما وقتی در یک شهر صد هزار نفری هستید تمام خدمات به لحاظ
آموزشی، بهداشتی و تفریحی و هرچه که لازم دارید در آنجا هست. شما می توانید اشتغال
داشته باشید، به مراکز بهداشتی دسترسی داشته باشید، بچه های شما می توانند از
خدمات آموزشی خوبی برخوردار باشند. بنابراین نیازی نیست که شما مثلا از شهر ده یا
صد هزار نفری به شهر دو میلیون نفری بروید. مردم هرجا که متولد می شوند همان جا
تحصیل می کند همان جا کار و زندگی می کنند،
البته در موارد خاص و کارهای تخصصی که آن هم محدود است جابه جایی صورت می گیرد
ولی دوباره به محل زندگی خود بر می گردند.
بطور
خلاصه، تمرکز سیاسی و اقتصادی ریشه اصلی مسائل و مشکلات کلانشهر تهران است اگر
بتوانیم با برنامه ریزی این تمرکز قدرت
سیاسی و اقتصادی را در تهران کاهش دهیم و با تقویت حقوق شهروندی و تقویت بخش خصوصی
به صورت قانون مند، به استان ها، شهرها و روستاها منتقل بکنیم، و راهکارهای تجربه
شده جهانی که به آنها اشاره شد برای کاهش مسائل و مشکلات ترافیک مورد عمل قرار
گیرد به نظر می رسد مشکلات جمعیتی ، ترافیکی و پیامدهای زیست محیطی کلانشهر
تهران هم کاهش پیدا می کند و نیاز ی نخواهد بود که ما به فکر انتقال پایتخت باشیم.
یکی
از دلایلی که برای انتقال پایتخت برخی از نمایندگان و مردم به آن استناد می کنند
خطر زلزله در شهر تهران است با توجه به جمعیت زیادی که در این شهر زندگی می کنند.
کشور زاپن و پایتختش، توکیو یک کشور زلزله خیز است و توانستند به خوبی با ایجاد
راهکارهایی از پس این مشکل بربیایند. به نظر شما در این خصوص چه راهکاری وجود دارد
که بتوان این مشکل را حل کرد؟
بله،
در محدوده شهر تهران چند گسل زلزله خیز وجود دارد و همانطور که در سایر کشور های
زلزله خیز، از جمله ژاپن، با این مشکل مقابله شده و خسارات به حد اقل رسیده است در
ایران نیز آئین نامه 2800 برای این منظور تهیه شده و کلیه ساختمان ها بایستی بر
اساس این آئین نامه محاسبه و در مقابل زلزله با شدت بالا تقویت شوند. بنا بر این
به ویژه با اجرای برنامه های تمرکززدائی از شهر تهران از این بابت نیز توجیهی برای
انتقال پایتخت به نظر نمی رسد.
فرض
کنیم که این انتقال انجام بشود چه پیامدهایی این انتقال برای هویت شهر تهران و
برای کشور دارد؟
همان
طور که قبلا توضیح داده شد، اگر به فرض این انتقال صورت بگیرد و مسائل بطور ریشه
ای پیگیری نشود مشکلات کنونی تداوم پیدا خواهد کرد. در این صورت سرنوشت و حفاظت از
سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انباشته شده در شهر تهران مسئولیت بسیار
سنگینی است که باید در آن شرایط مورد بررسی و اقدام قرار گیرد.
منبع:
ضمیمه هفتگی اعتماد- 15/11/1392 –
بهروز مهدیزاده
No comments:
Post a Comment