محمد توسلی:
درسهايي از تجربه نهضت مقاومت ملي ايران
پس از كودتاي 28 مرداد 1332
مقدمه
مرداد ماه يادآور
كودتاي ننگين 28 مرداد، سقوط دولت ملي دكتر محمد مصدق و شكلگيري نهضت مقاومت ملي
ايران است كه در طول عمر فعاليت خود تا شكلگيري جبهه ملي دوم در سال 1339 برهه
مهمي از تاريخ صد ساله ايران را به خود اختصاص داده است. مرور تجربيات اين دوره از
مقاومت ملت ايران در مقابل استبداد پهلوي و استيلاي بيگانگان ميتواند براي نسل
امروز و فرداي جامعه ما مفيد باشد.
دستاوردهاي نهضت
ملي ايران در راستاي زمينهسازي براي تحول فرهنگي و اجتماعي، تقويت هويت ملي و
مشخص شدن موانع توسعه ايران و تامين آزادي و استقلال كشور و همچنين علل موفقيت
كودتاگران، مورد نظر اين يادداشت نيست.
آنچه لازم است در
اين مقدمه به اختصار اشار شود، وجود زمينه اجتماعي براي شكلگيري اولين هستههاي
مقاومت بلافاصله پس از كودتاست. اولين اقدام نهضت مقاومت ملي خنثي كردن اقتدار
كودتاگران براي كنترل بازار و رهبري بازاريان بود. صدور اعلاميهاي در اول
شهريورماه با امضاي آيتاله سيد رضا زنجاني و دو تن ديگر با عنوان « مردان پر
شرافت و با وفاي بازار» اين تاثير مهم را در پي داشت و ضمن جمع كردن نيروهاي
پراكنده فعالان، قدرت جمعي نيروهاي ملي را به كودتاگران نشان داد.
دومين اعلاميه با
عنوان «نهضت ادامه دارد» با امضاي «نهضت مقاومت ملي ايران» در هشتم شهريور
ماه 32 منتشر شد و خط مشي مقاومت در سه محور تعيين گرديد و در اواخر شهريور ماه
كميته مركزي نهضت مقاومت ملي با شركت نمايندگان هيئت علميه، بازار و احزاب ملي
تشكيل و برنامه مبارزات خود را تدوين و ارائه نمود و با استفاده از مناسبتهاي
مختلف از جمله برگزاري دادگاه دكتر مصدق و حضور در انتخابات و تهيه و انتشار
نشريات آگاهي بخش، اقداماتي در راستاي تحقق اهداف خود برنامهريزي كرد. تحليل و
ارزيابي عملكرد مقاومت در اين دوران و همچنين درسهاي آموزنده اين تجربه تاريخي
مورد نظر اين يادداشت است.
نگاه تحليلي به عملكرد نهضت مقاومت ملي
در تيرماه سال
1335 كميته مركزي نهضت مقاومت ملي ايران گزارش عمليات 34 ماهه خود را به جلسه پلنوم
كه با حضور فعالان كميته تشكيلات تهران نهضت مقاومت برگزار شد ارائه داد و اعضاي پلنوم
نيز گزارش بررسيهاي خود را تدوين و براي كميته مركزي ارسال داشت. [1] بررسي
اين اسناد و ساير اسناد فعاليت حدود هفت ساله نهضت مقاومت ملي از يك سو دستاوردهاي
تاريخي و از سوي ديگر مسائل و مشكلات نهضت مقاومت ملي را برجسته ميكند. قبل از
پرداختن به مسائل و مشكلات فعاليت افراد و احزاب در اين برهه از تاريخ كشور ابتدا
به دستاوردهاي نهضت مقاومت ملي به اختصار اشاره ميشود.
دستاوردهاي نهضت مقاومت ملي
به طور خلاصه ميتوان
اين دستاوردها را در چهار محور زير ارائه كرد:
اول ـ جلوگيري از
مشروعيت دولت كودتا ـ استبداد پهلوي و استيلاي خارجي (به طور مشخص آمريكا و انگليس) كه كودتا را مديريت
و مهندسي كرده بودند. با استفاده از رسانههاي
خود در صدد مردمي جلوه دادن دولت برآمده از كودتا بودند. همانگونه كه اشاره شد از
همان فرداي كودتا هستههاي مقاومت شكل گرفت و اقتدار دولت كودتا را با چالش روبرو
ساخت. بازار و دانشگاه دو پايگاه اصلي تشكيلات نهضت مقاومت ملي بود شكستن مقاومت
بازار و قرباني گرفتن سه دانشجو در 16 آذر سال 1332 واكنش برنامهريزي شده دولت
كودتا براي سركوب اين پايگاهها بود. برنامههاي اعتصاب، اجتماعات و تظاهرات اعتراضآميز
به مناسبتها و اقدامات آگاهي بخش در عرصه داخلي و بينالمللي در طول اين دوره
زمينههاي مشروعيت زدايي از دولتهاي برآمده از كودتا را فراهم ساخت.
دوم ـ برجسته كردن
ناكارآمدي دولتهاي برآمده از شرايط كودتا ـ بديهي است دولتهايي كه در فرآيند انتخابات آزاد و سالم از
سوي مردم انتخاب نشده باشند و از حمايت و پشتيباني و مشاركت مردم بهره نگيرند و
شكافي بين مردم و دولت وجود داشته باشد و به طور خلاصه حق حاكميت ملت به مردم
سپرده نشود نميتوانند كارآمد باشند.
نهضت مقاومت ملي
در مقاطع مختلف با ارائه تحليل و اقدامات خود براي نشان دادن اين شكاف و دفاع از
حقوق اساسي ملت به اين مهم پرداخت:
حضور در انتخابات
دوره 18 و 19 مجلس با شعار « يا پيروز ميشويم يا رسوا ميكنيم»، «تشكيل
سازمان نظارت بر آزادي انتخابات»، شكايت به سازمان ملل متحد و همچنين برگزاري
تظاهرات وسيع خياباني، موفق شد مدارك و شواهد زيادي مبني بر مخدوش بودن انتخابات
دولت حاصل از كودتا بدست بياورد و اهداف نهضت مقاومت ملي را پيگيري كند.
سوم ـ شكست برنامههاي
اصلاحات آمريكا در ايران در عرصه صنعت، كشاورزي و توسعه فرهنگي ـ اجتماعي ـ آمريكا كه پس از كودتاي 28 مرداد منافع
راهبردي خود را در ايران و منطقه پيگيري ميكرد، سرمايهگذاري سنگيني براي حفظ
دولت كودتا انجام داد اما بعلت ناكارآمدي دولتهاي برآمده از كودتا و شكاف عميق
ملت ـ دولت، اين برنامهها موفق نشد، به طوري كه آمريكا مجبور شد در سال 1339 در
دوره رياست جمهوري جان كندي براي باز كردن فضاي سياسي ايران به شاه فشار بياورد و
با اجراي برنامه توسعه سياسي شكست برنامههاي خود را در ايران جبران كند.
چهارم ـ تربيت
كادرهاي سياسي ـ اگر چه نهضت
مقاومت ملي بعلت سركوبهاي سالهاي 1334 و 1335 و مشكلات داخلي نتوانست فعاليت خود
را توسعه دهد و عملاً محدود شد اما يكي از دستاوردهاي اين دوره تربيت كادرهاي
سياسي جديد بود كه عمدتاً از نيروهاي ملي و مسلمان بودند و در شرايط اختناق بار
مسئوليت تداوم اهداف و برنامههاي نهضت مقاومت ملي را بر دوش گرفتند. به همت اين
كادرها در شرايط سياسي جديد در سال 1339 با تشكيل جبهه ملي دوم و سپس نهضت آزادي
ايران در سال 1340 زمينههاي توسعه فعاليت سياسي در ايران فراهم شد.
شايان ذكر است كه
شادروانان مهندس بازرگان، آيتاله طالقاني و دكتر يداله سحابي پس از حدود يك دهه
تلاشهاي فرهنگي ـ اجتماعي پس از شهريور 1320 عملاً براساس ضرورت و احساس وظيفه
ديني و اجتماعي پس از كودتاي 28 مرداد فعاليت سياسي خود را در نهضت مقاومت ملي
آغاز ميكنند و اين دوران بستري براي بارورتر شدن و تداوم تلاشهاي اجتماعي آنان
بوده است. جا دارد در اينجا ياد مرحومان رحيم عطايي، عباس سميعي، عباس رادنيا و
اخيراً مهندس عزتاله سحابي و همچنين آقايان مهندس عباس امير انتظام، دكتر ابراهيم
يزدي كه از جمله كادرهاي تربيت شده نهضت مقاومت ملي بودند و در دورانهاي بعد
منشاء خدمات ارزشمندي شدهاند را گرامي بداريم.
مسائل و مشكلات اين دوره
همانگونه كه اشاره
شد هستههاي اوليه نهضت مقاومت ملي با همت شخصيتهاي متعهد به نهضت ملي ايران و
راه دكتر مصدق بلافاصله پس از كودتاي 28 مرداد شكل گرفت و پرچم مقاومت در مقابل
رژيم كودتا را كه احزاب و گروههاي سياسي بعلت زمينهها و وقايع 28 مرداد به زمين
گذاشته بودند، برافراشتند. لازم است در اينجا ياد آيتاله سيد رضا زنجاني كه با
شجاعت و آگاهي و قبول مسئوليت، منزل خود را پايگاه اولين جلسات شخصيتهاي پايهگذار
نهضت مقاومت ملي قرار دادند نيز گرامي داشته شود.
بر پايه گزارش 34
ماهه كميته مركزي نهضت مقاومت ملي به پلنوم فعالان در اول تيرماه 1335، نهضت
مقاومت ملي در راستاي برنامه اول خود در اواخر شهريور 1332 توانست نيروهاي متفرق و
پراكنده نهضت ملي ايران را سازماندهي كند و احزاب و گروههاي سياسي را متمركز
سازد. بمنظور استفاده از توان تشكيلاتي احزاب نيروي سوم، پانايرانيسم، مردم
ايران و ايران نمايندگان آنها را براي شركت در كميته مركزي، دانشگاه، اجراييه و
ساير كميتهها دعوت نمود.
عده زيادي از افراد اين احزاب در راه پيشرفت نهضت مقاومت ملي، با كمال شجاعت و
بي نظري همكاري نمودند و اين اميد وجود داشت كه براي توسعه تشكيلاتي نهضت مقاومت
ملي با استفاده از تجربيات كادرهاي اين احزاب بتوانند توان تشكيلاتي مجموعه را
بالا برد و تمام افراد وفادار به نهضت و راه مصدق در كادر واحد تشكيلاتي نهضت
مقاومت ملي متمركز شوند.
اما با كمال تأسف بايد اذعان كرد كه اين بخش اساسي از برنامه نهضت مقاومت ملي
پس از مدتي با ركود روبرو شد. بطوريكه پس از 30 تير 1333 عملاً كميتهها بدون حضور
نمايندگان احزاب تشكيل گرديد. بازخواني سوابق عدم موفقيت اين همكاري جمعي در ظرفيت
اين جستار نيست و علاقمندان مي توانند به مجموعه گزارشها و مكاتبات احزاب و كميته
مركزي نهضت مقاومت ملي در اين خصوص مراجعه كنند. اما محور اصلي و ريشه مشكلات در
اختلافات داخلي احزاب و مسائل موجود در همكاري بين احزاب و نهايتاً ظرفيت پايين
همكاري جمعي اين مجموعه با هم قابل ارزيابي است.
علاوه بر حس تماميتخواهي، خودخواهي و عدم گذشت سياسي چه در برابر هم و چه در
برابر كادرهاي نهضت مقاومت كه مانع توسعه همكاري جمعي احزاب و تقويت سازماني و
تشكيلاتي نهضت مقاومت ملي گرديد در اينجا بايد به دو عامل بازدارنده ديگر نيز
اشاره شود. آشنا نبودن مردم به ضوابط و مزاياي كار دستهجمعي و تشكيلاتي و اصولاً
ترس از ورود به كار جمعي و تشكيلاتي است كه متأثر از روحيه و فرهنگ فردگرايي جامعه
ميباشد.
عامل دوم حضور افراد مشكوك و يا نفوذي نيروهاي انتظامي و اطلاعاتي در احزاب
است كه در طول زمان بتدريج شكل گرفته بود. اين امر موجب ميشد كه تصميمات كميته
مركزي و ساير كميتههاي نهضت قبل از آنكه به مرحله اجرا در آيد با شكست مواجه شود.
اين پديده گاه چون ويروسي در داخل تشكيلات موجب سلب اعتماد افراد نسبت به هم و
مختل شدن همكاريهاي جمعي در شرايط اختناق ميشود كه بايستي با آموزش و با تدبير
خاص با آن مقابله كرد.
درسهايي از تجربه نهضت مقاومت ملي ايران
برخي از كادرهاي نهضت مقاومت ملي از جمله مهندس بازرگان در فروردين سال 1334
در ارتباط با لو رفتن دستگاه تكثير نشريات نهضت مقاومت ملي بازداشت شدند. در اين
بازداشت مهندس سحابي نيز در سلول زندان لشگر 2 زرهي همراه مهندس بازرگان بود.
مهندس بازرگان در دوره اين بازداشت كتاب « عشق و پرستش يا ترمو ديناميك انسان»
را به رشته تحرير درآورد و كتاب « راه طي شده » را تكميل نمود.
ظاهراً بيش از تأليف اين آثار، مشغوليت ذهني مهندس بازرگان و مهندس سحابي در
دوران اين بازداشت بررسي مسائل و مشكلات دروني نهضت مقاومت ملي و ريشهيابي و
ارائه راهكار براي مداواي اساسي اين دردهاي همكاريهاي اجتماعي بوده است.
مهندس بازرگان خود در مدافعات دادگاه نظامي سال 1343 رهبران و فعالان نهضت
آزادي ايران در عشرتآباد چنين گزارش كرده است:
« آنچه لازمتر و واجبتر از همه چيز است بعد از عشق و پرستش، تربيت دموكراسي
و امكان مجتمع شدن و همكاري است كه ما در اثر 2500 سال زندگي غير دموكراتيك و
غيراجتماعي، يعني انفرادي تحت رژيم استبدادي، فاقد آن هستيم. نه ميتوانيم دور هم
جمع شويم و نه وقتي دور هم جمع ميشويم حاضر به گذشت و سازش و همكاري هستيم. پس
بايد عجالتاً، عملاً خود را براي فعاليتهاي اجتماعي تربيت كنيم. اين افكار و
استدلالها را بعداً در يك سخنراني جشن عيد فطر انجمن اسلامي دانشجويان در دانشكده
كشاورزي كرج مطرح كردم و چاپ شده است. (احتياج روز) »[2]
خوب است از زبان مهندس عزتاله سحابي نيز جمعبندي تجربه نهضت مقاومت ملي را
كه در خاطراتش آورده است بشنويم :
« در داخل سلول (دوران زندان) فرصتي پيدا شد تا در خدمت مهندس بازرگان پيرامون
عملكرد نهضت مقاومت ملي و نيروهاي ملي به بحث و بررسي بپردازيم. بحث ما بر سر اين
بود كه چرا اجتماعات و تشكلهايي كه در ايران به جود ميآيند در ابتدا گسترده
هستند. اما بتدريج كوچك ميشوند. برخلاف ساير نقاط جهان كه تجمعها و تشكلها ابتدا
در سطح محدودي تشكيل ميشوند و بتدريج گسترش پيدا ميكنند و بحث بر سر اينكه چرا
كار گروهي در ايران معمولاً موفق نميشود. در اين بحث و گفتوگوها، نظر مهندس
بازرگان اين بود كه بعلت استبداد طولاني، ما ايرانيها نتوانستيم كار جمعي بكنيم
نه در زمينه سياسي، و نه اقتصادي و نه اجتماعي و فرهنگي. در كارجمعي حتماً لازم
است كه افراد از بخشي از نظرات خود صرفنظر كنند تا بتوانند با سايرين هماهنگ شوند.
در غير اينصورت اگر هر كسي به آراي خود صد در صد پافشاري كند كار تشكيلاتي صورت
نميگيرد و تشكل به وجود نميآيد… بعد نتيجه
گرفتيم كه بايد اين نقيصه را به شكلي برطرف كنيم و راه چاره را هم در ايجاد تشكلهاي
صنفي همچون انجمنهاي اسلامي در سطح جامعه دانستيم…»[3]
مهندس بازرگان پس از آزادي از زندان سال 1334 بدون تظاهر و علني كردن، جمعي از
صاحبنظران اجتماعي را براي اجرايي كردن اين راهكار راهبردي، جمع متاع
(مكتب، تربيتي، اجتماعي، عملي) را تشكيل داد كه جلسات آن تا سال 1358 كه استاد
مرتضي مطهري شهيد شد ادامه داشت. متاع پايهگذار انجمنها و مؤسسات فرهنگي،
اجتماعي و حتي اقتصادي متعددي شد كه هر يك منشاء خدمات زيادي بودند و عموماً خدمات
آنها به رغم محدوديتهاي سالهاي قبل و بعد از انقلاب ادامه پيدا كرده است.
مهندس بازرگان حدود نيمقرن قبل در سال 1336 جمعبندي نظرات خود را كه حاوي
درسهايي از تجربه نهضت مقاومت ملي است با عنوان «احتياج روز» در جشن عيد
قطر انجمن اسلامي دانشجويان در دانشكده كشاورزي كرج ايراد كرد.[4] پيام
اين سخنراني، پاسخ به مبرمترين مشكل فعاليتهاي اجتماعي و سياسي در جامعه ماست.
ضمن يادداشتي در كتاب «بازرگان راه پاك» با عنوان «احتياج روز» به تفصيل به اين
موضوع پرداخته شده است:
«پيام احتياج روز مهندس بازرگان در نيم قرن قبل، امروز نيز با ابعاد وسيع و
پيچيدهتري «احتياج روز» جامعه ماست. از يك سو، با تمرين كار جمعي و يادگيري آزادي
و دموكراسي ميتوان اين مشكل رفتاري و فرهنگي را كه مانع موفقيت كاركرد نهادهاي
مدني است و اختصاص به جناح خاصي ندارد، برطرف نموده تا بسترهاي لازم شكلگيري و
توسعه نهادهاي مدني كه پيشنياز برنامههاي توسعه کشوراست، فراهم گردد»[5]
جا دارد علاقمنداني كه تاكنون اثر «احتياج
روز» مهندس بازرگان را نخواندهاند آنرا بخوانند و آنها هم كه قبلاً خواندهاند
يك بار ديگر آنرا بخوانند و بخوانيم و توصيههاي آنرا در شخصيت فردي و اجتماعي خود
نهادينه سازيم تا با اصلاح شخصيت حقيقي خود، راه براي تقويت همكاريهاي جمعي در
جامعه هموارتر شود.
منبع: مجله مهرنامه شماره 14
مردادماه 1390
No comments:
Post a Comment