" جنگ حجت
" راهبردی برای همه سیاستمداران
محمد توسلی
جناب آقای سید محمد
خاتمی ضمن سخنانی که در رسانه ها بازتاب پیدا کرد تصریح کردند که با قدرت خداحافظی
کرده اند و در شرایط کنونی ترجیح می دهند برای حفظ ارزش ها و اصلاح رویکرد ها البته
در چارچوب قانون تلاش کنند.( نقل به مضمون )
می توان این تصمیم
آقای خاتمی را از زوایای گوناگونی مورد بررسی قرار داد. البته ایشان تلویحا اشاره
ای هم دارند که چون نمی گذارند این طیف وارد قدرت بشوند، از این عرصه خداحافظی می
کنند. درهرحال نتیجه این اظهار نظرایشان این است که دیگر احساس وظیفه ای برای حضور
در قدرت ندارند و رسالت جدیدی برای خود
تعریف کرده اند.
این اظهار نظر امروز
ایشان را می توان از دو منظر بررسی کرد:
1- اولین نکته آن
است که آیا آقای خاتمی از ابتدا تمایل برای ورود به عرصه قدرت داشته اند یا خیر.
سوابق ایشان نشان می دهد که ایشان بیشتر شخصیتی فرهیخته در حوزه های فرهنگی و
اجتماعی بوده اند. سابقه او در وزارت ارشاد هم موید همین موضوع است. زمانی که
احساس کرد نمی تواند در راستای اهدافش به وظایفی که برای خود تعیین کرده بود، عمل
کند، از وزارت ارشاد استعفا داد. متن آن استعفا نیز نمودار همین واقعیت است.
قبل از انتخابات
ریاست جمهوری سال 76 نیز او در کتابخانه ملی متمرکز بر فعالیت های فرهنگی بودند.
اما در آن سال فضایی به وجود آمد که از او برای شرکت در انتخابات دعودت کردند. آن
زمان دوستان و همکاران ایشان بودند که از او برای حضور در عرصه رقابت بر سر قدرت
دعوت کردند. به باور من در آن سال آقای خاتمی به دلیل همین دعوت بود که در عرصه
انتخابات حضور پیدا کرد، نه به دلیل تمایلات و انگیزه شخصی برای حضور در قدرت.
البته دوستان ایشان نیز گمان نمی بردند که در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی دست
پیدا کنند. اما شرایط به گونه ای رقم خورد که آقای خاتمی با مطرح کردن دیدگاه ها و
برنامه های اصلاح طلبانه به عنوان نامزد تحول خواهان شناخته شد و با دریافت بیش از
بیست ملیون رأی مردم پرچم گفتمان اصلاح طلبی را در فضای سیاسی ایران برافراشته
ساختند. آقای خاتمی در دوران چهار سال اول ریاست جمهوری برای دست یابی به اهداف
اصلاح طلبان تلاش زیادی کردند. تا به آنجایی که همزمان با پایان آن دوره بازداشت
های وسیعی در کشور رخ داد. تعدادی از دوستان ملی- مذهبی و نهضت ازادی در آن سال
زندانی شدند. در دوران بازجویی بصورت تحلیلی گفته می شد که علت بازداشت ها از صحنه
خارج کردن مدافعان جنبش اصلاح طلبی و یاران آقای خاتمی است تا او تنها بماند. اما
عملا با انتشار نامه دکتر سحابی و فضای حاکم بر جامعه، برای دور دوم ایشان با آرای
بیشتری به عنوان رییس جمهوری برگزیده شدند.
پس از آن نیز در چند
مقطع از ایشان برای شرکت در انتخابات دعوت شد، اما ایشان عملا این دعوت ها را نپذیرفتند.
قصد از ذکر این مقدمه این بود که نشان دهم آقای خاتمی بیشتر یک شخصیت فرهنگی و
اجتماعی بودند و هستند. خمیره شخصیتی ایشان از ابتدا نیز با قدرت در شرایط کنونی
کشور هماهنگ نبوده است.
2- در هر حال این تصمیم و نگاه را می توان مبارک ارزیابی کرد. نگاهی که باید از
سوی دیگر فرهیختگان و سیاست ورزان جامعه ما مورد توجه قرار گیرد. این سیاستی است
که در سالهای دور از سوی پایگذاران نهضت ازادی ایران مورد توجه قرار می گرفت. آنها
وظیفه و رسالت خود را در چارچوب آیات محکم قرآنی ( از جمله آیه 104 سوره آل عمران
) این چنین تعریف کرده بودند. این نگاه را در دهه شصت، که جنگ قدرت آفتی برای
انقلاب و نظام بود، مهندس بازرگان این چنین توصیف می کرد که: "جنگ ما جنگ حجت
است نه جنگ قدرت". ما برای حاکمیت ارزش ها و اصلاح رویکرد ها تلاش می کنیم.
اگر ارزش ها در کشور حاکم شود، خود به خود افراد توانمند تر در معرض انتخاب مردم
قرار می گیرند و جامعه رو به اصلاح خواهد رفت. نهضت آزادی ایران همواره همین نوع
نگاه را مدنظر داشته است. این گونه به نظر می رسد که اگر همه افرادی که نگاه
راهبردی برای اصلاح کشور دارند، همین روش را در پیش بگیرند، خیلی از حساسیت ها از
جامعه رخت برمی بندد. در دهه شصت که جنگ قدرت بسیار به چشم می خورد تا جایی که جنگ
قدرت جامعه را به سوی خشونت برد، خشونت هایی که هزینه های زیادی را به جامعه ما تحمیل
کرد. اگر از ابتدا سیاست ورزان ما نگاهی مشابه با نگاه آقای خاتمی یا بنیان گذاران
نهضت آزادی داشتند، خشونت های دهه شصت به وجود نمی آمد و جامعه آرام باقی می ماند
و به تدریج ارزشها در جامعه به تحقق می رسید. در آن صورت زمینه برای توسعه پایدار در کشور فراهم
می شد. اما تحت تاثیر جنگ قدرت، برخورد ها رنگ تخاصم به خود گرفت. بسیاری از
سرمایه های اجتماعی و انسانی ما به همین دلیل در طول چهار دهه گذشته در راستای
منافع ملی به کار گرفته نشد. این اظهار نظر آقای خاتمی به عنوان یک راهبرد مهم می
تواند برای همه کسانی که در عرصه های اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند، مورد توجه
قرار گیرد.
در مقابل این نگاه البته
یک نگاه دیگری، با استناد به تعریف های کلاسیک علوم سیاسی که در کشورهای غربی پس
از چند قرن تلاش نهادینه شده است، بخصوص پس از دوم خرداد سال 76 مطرح شده و آن این
است که جمعی از فعالان سیاسی تصور می کنند اگر در جایگاه قدرت قرار گیرند، می
توانند موثرتر عمل کنند. من برای این نگاه نیز، به شرط آن که قدرت هدف نباشد،
احترام قائل هستم. اما نیاز است این دو نوع راهبرد اجتماعی - سیاسی مورد بررسی
قرار گیرد. تا سیاست ورزان بتوانند نگاه کاربردی تر را برای شرایط ایران و در راستای منافع ملی انتخاب کنند.
* منبع: هفته نامه
صدا هفتم تیر 1393
No comments:
Post a Comment