آزادي، خواسته ابدي
محمد
توسلي
آزادي، خواسته ابدي، عنوان سخنراني شادروان
مهندس مهدي بازرگان در برنامه بيست و دومين سالگرد نهضت آزادي ايران در سال
1362 است كه در كتاب بازيابي ارزشها در سال 1364 به چاپ رسيده است. امروز بعداز 23
سال در دوازدهمين سالگرد درگذشت آن زندهياد بيش از پيش اين انديشه مورد توجه
نخبگان و فعالان سياسي جامعه مدني كشور ما قرار گرفته است.
ابعاد گوناگون شخصيت، انديشه و خدمات
علمي، اجتماعي و سياسي مهندس بازرگان در دهه گذشته مورد بحث و بررسي و نقد صاحبنظران
بوده و هست. يكي از خصوصيات برجسته آن زندهياد انسجام و تداوم انديشه نفي استبداد
و آزاديخواهي در طول 60 سال حيات فكري و سياسي آن مرحوم است. رمز اين انسجام فكري،
همانگونه كه مهندس بازرگان خود در آثار خويش ازجمله در مدافعات دادگاه نظامي سال
1342 بيان داشتهاند، بر سه پايه : آشنايي با قرآن، آشنايي با تاريخ و خصوصيات
مردم ايران و همچنين آشنايي با جوهر تمدن كشورهاي توسعه يافته قرار دارد. ازاينرو
بهرغم گفتمانهاي غالب عليه انديشه وي در مقاطع مختلف اين دوره، مهندس بازرگان
تحت تأثير آنها قرار نگرفته و همواره با ايمان و آگاهي بر اين انديشه پاي فشرده
است. در دوران سلطه فرهنگ ماركسيسم بر ادبيات سياسي ايران قبل از انقلاب و همچنين
در سالهاي بعداز انقلاب مهندس بازرگان شماتت معارضان و حتي گاهي دوستان نزديك خود
را تحمل كرد، اما هيچگاه تسليم نشد و انسجام انديشه سياسي خويش را مخدوش نكرد. در
آموزههاي قرآني اين مشخصه از ويژگي خاص مؤمنان راستين و اهل تقوي است كه صاحب «
قول سديد » هستند.
مهندس بازرگان در طول عمر پربركت خود اين
انديشه را در عرصه نظري در بسيار از آثار خويش و در عرصه اجتماعي با تأسيس نهادهاي
مدني با جديت پيگيري كرده است. بهعنوان نمونه در عرصه نظري به مدافعات آن مرحوم
در دادگاه نظامي سال 1342 با عنوان، چرا با استبداد مخالفيم، مقالات
چهارجلد بازيابي ارزشها و آخرين سخنراني آن زنده ياد با عنوان «بعثت و آزادي» در
انجمن اسلامي مهندسين ميتوان اشاره داشت. در عرصه جامعه مدني نيز ميتوان به
تأسيس و همكاري با انجمنهاي اسلامي در دهههاي 20 و 30، نهضت مقاومت ملي در دهه
30 و نهضت آزادي ايران در دهه 40 و همچنين جمعيت دفاع از آزادي و حقوق بشر در سال
1356 و جمعيت دفاع از آزادي و حاكميت ملت در سال 1364 نام برد. نقش كليدي و مؤثر
آن زندهياد در جريان تأسيس، همكاري و مديريت اين نهادهاي جامعه مدني ايران بخشي
از تاريخ چند دهه معاصر ايران را تشكيل ميدهد كه سوابق آن در حد مقدور در اسناد
مكتوب و رايانهاي در اختيار علاقهمندان قرار دارد.
آنچه در اين يادداشت به اختصار به آن ميپردازم
مباني انديشه سياسي شادروان مهندس بازرگان، بهطور مشخص درخصوص آزادي، حاكميت ملي
(دموكراسي) و حقوق و كرامت انسان (حقوق بشر) و پيش از آن نفي استبداد، خودكامگي و
اقتدارگرايي است.
درباره مفهوم آزادي از انقلاب مشروطيت
تاكنون مخالفان اين انديشه تعريضها و نقدهاي فراواني داشتهاند. براي پاسخ به
مخالفان بازرگان ميگويد :
« اصلاً معني و منظور از آزادي در ذهن
واضعين و مدافعين اوليه، كه به خاطر آن فداكاريها و قربانيهاي فراوان داده و جنگ و
جدال كردهاند و در آيين ما كه طرفدار آن هستيم، آزاي براي هوي و هوس يا طغيان و
تعدي نبود. منظور از آزاد شدن از اسارت هوسبازان و طاغيان و متعديان است. بيرون
آوردن مردم از عبوديت و حاكميت سلاطين به حاكميت قانون، حال اگر عيبي و ايرادي در
آنجاها باشد به قوانين موضوعه است نه به آزادي»
و سپس مباني ايجابي آن را چنين معرفي ميكنند
: «
آن آزادي كه نهضت آزادي ايران به نام آن و بهخاطر آن تأسيس شده تقليد از مغربزمين
نبود بلكه تبعيت از اسلام و قرآن بود ... در اعلاميه يا افتتاحيه تأسيس نهضت آزادي
در سال 1340 گفته بوديم :
« اقتضاي اطاعت از خدا مبارزه با بندگي غير اوست و شرط سپاس ايزدي تحصيل آزادي
براي بكار بستن آن از طريق حق و عدالت و خدمت است. ما بايد منزلت و مسئوليت خود را
در جهان خلقت بشناسيم تا به رستگاري و پيروزي نائل شويم.»
و سپس شادروان مهندس بازرگان مطالبات
مردم و خود را در اين زمينه اينچنين توصيف ميكنند : « ما آزادي بيان، اجازه اجتماع و
دخالت معقول قانوني در امور كشور را به عنوان حقي الهي و مقدمهاي براي انجام
وظيفه ديني، از دولتها مطالبه مينمائيم و براي پاك كردن و پاك بودن جامعه است كه
اصرار داريم آزادي باشد تا هر صاحبنظر و هر شاكي و ناراضي و ضعيف، يا مدافعين
آنها، بتوانند بدون دغدغه خاطر، حرف خود را بگويند و حق خود را بخواهند.»
مهندس بازرگان و ياران او در طول چنددهه
گذشته بخش عمدهاي از تلاش و تكاپوي خويش را متوجه استبداد ـ به هرصورت و به هر
نام ـ نمودهاند. زيرا آزاديخواهي و استبدادزدائي را دو روي يك سكه ميدانند.
در غياب آزادي چيزي جز استبداد،
ديكتاتوري يا اختناق و اسارت و هلاكت نخواهد بود. براين پايه مهندس بازرگان ميگفت
: « گرفتن آزادي از انسان بزرگترين خيانت به سرنوشت او و اهانت به مقام و حيثيت
انسان بوده و آدميزاد را به حيوانيت و بردگي سوق ميدهد»
اگرچه مهندس بازرگان و ياران او به
استبداد و مظاهر آن توجه بيشتر داشته و مبارزه با آنرا در سطح بالا و مقدم به
مبارزه با استعمار يا استيلاي خارجي ميدانند اما همواره استبداد و استيلا را دو
دشمن آزادي و حاكميت ملي ميدانند زيرا با تأمين آزادي و حاكميت ملي (دموكراسي)
است كه شكست آن دو حاصل ميشود.
حافظ و ضامن آزادي چيزي جز خود مردم يا
حاكميت ملي ازطريق انتخابات آزاد و مراقبت مستمر مردم يا انجام فريضه قرآني امربه
معروف و نهيازمنكر نميتواند باشد و درغيراينصورت همانگونه كه مولاي متقيان در
نهجالبلاغه فرمودهاند اشرار بر جامعه مسلط خواهند شد و دعاها مستجاب و خواسته ها
برآورده نميشود.
براساس اين انديشه آزادي و دموكراسي
فرايندي است كه مردم بايد در طي آن بتدريج با تقويت نهادهاي مدني از جمله احزاب آن
را بياموزند و رفتار فردي و اجتماعي خود را اصلاح كنند. بهنظر ميرسد گفتمان غالب
در جامعه امروز ما بهرغم وجود طيف ديدگاههاي اجتماعي همين انديشه سياسي شادروان
مهندس بازرگان يعني آزاديخواهي، و استقرار حاكميت ملي است تا تحقق عدالت و تأمين
استقلال كشور امكانپذير گردد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
منبع: روزنامه اعتماد - 28 دی 85
No comments:
Post a Comment