" احتياج روز "
محمد توسلی
|
همايش علمي ـ فرهنگي
بزرگداشت مهندس مهدي بازرگان
29 و 30 ديماه 1383
حسينيه ارشاد
|
حدود نيم
قرن قبل شادروان مهندس مهدي بازرگان سخنراني "احتياج روز" را در جشن عيد فطر انجمن اسلامي دانشجويان در دانشكده كشاورزي كرج ايراد كردند.1[i] اين سخنراني بعد
از كودتاي 28 مرداد سال 32 و بازداشتهاي سالهاي 34 و 36 مهندس بازرگان و جمعي از
فعالان نهضت مقاومت ملي صورت گرفت. پيام اصلي اين سخنراني ـ همانگونه كه در عنوان
آن آمدهاست ـ پاسخ به مبرمترين مشكل فعاليتهاي اجتماعي و سياسي در جامعه ماست.
مهندس بازرگان خود در اين مورد توضيح ميدهد:
" آنچه لازمتر و واجبتر از
همه چيز است تربيت دموكراسي و امكان مجتمع شدن و همكاري است كه ما در اثر 2500 سال
زندگي غيردموكراتيك و غيراجتماعي يعني انفرادي تحت رژيم استبدادي فاقد آن هستيم.
نه ميتوانيم دور هم جمع شويم و نه وقتي دور هم جمع شديم حاضر به گذشت و سازش و
همكاري هستيم. پس بايد عجالتاً عملاً خود را براي فعاليت اجتماعي تربيت كنيم. اين
افكار و استدلالها را بعداً در يك سخنراني جشن عيد فطر انجمن اسلامي دانشجويان در
دانشكده كشاورزي كرج مطرح كردم و چاپ شده است "احتياج
روز". [1]
اين برداشت و جمعبندي مهندس
بازرگان در پي تجربيات تلاشهاي فرهنگي ـ اجتماعي دهه 20 و همكاريهاي دوره نهضت ملي ايران در سالهاي 30 و به ويژه تجربيات همكاريهاي
جمعي احزاب، گروههاي سياسي ـ اجتماعي و شخصيتهاي ملي و اسلامي در دوره نهضت مقاومت
ملي بدست آمده است.
مهندس بازرگان در اين اثر با تحليل
شكستها و ناكاميهاي اجتماعي و سياسي ايرانيان بر نقطه ضعف غير اجتماعي بودن مردم
تأكيد ميكند و آنرا بعنوان يك "خصلت عمومي" مورد نقد و بررسي قرار ميدهد
و با استناد به آيات قرآن و معارف ديني و تجربه تاريخي كشورهاي توسعه يافته
راهكارهائي براي مقابله با اين مشكل حاد و اساسي جامعه ما ارائه مي دهد.
مهندس بازرگان در اين اثر ميگويد
"مرض بزرگ و موجب اساسي بدبختيها و عقبافتادگيهاي ما همان علت يا عللي است
كه در خاصيت انفرادي و خصلت خودبيني، خودخواهي و خودپرستي ما منعكس و متمركز
گرديده است" و پيامدهاي اين خصلت مزمن ديرين را در مشكلات اجتماعي نشان ميدهد
و ميگويد " هر جا كه افكار و منافع ملي و خير و خدمت واقعي است، تفرقه و
مخالفت ساز كردهايم ... اگر دشمن خارجي و ايادي داخلي او نيز جرأت يا فرصت
خرابكاري را نكنند، خود ما به دست همديگر بزودي آنرا متلاشي خواهيم كرد. [2]
مهندس بازرگان در فراز ديگري از
اين سخنراني اين خصلت ديرين ما ايرانيها را به تلخي اما واقعبينانه اين چنين
توصيف ميكند ؛ "ما ايرانيها حتي در مواقع سختي و احتياج نيز از هم فرار ميكنيم،
مثل يك مشت مار و عقرب كه از كيسهاي به زمين خالي كنند! هركس به سعي خود، به فكر
خود، به نفع خود... براي خود ! حق دارند چنين كنند؛ چون مار و عقرب از هم بدي ديدهاند،
كلاه سر يكديگر گذارده و نادرستي و نامردي كردهاند. حق داريم بدگمان باشيم . شعر
شاعر كه ميگويد:
دلا خو كن به تنهائي كه از تنها بلا خيزد !
دستورالعمل
و شعار ملي و طبيعي ماست و قطعاً ناشي از همين سوابق و جريانات اجتماعي است.
بنابراين هر زورمند جور، يا شياد در اين مملكت، با اندك تفوق جسمي و مالي كه داشته
باشد يا با مختصر اتصال و اتكائي كه به خارج پيدا كند، بر سر اجتماع منفرد ما ميكوبد،
گوئي كه سرنوشت ما ملت، توسري خوردن و زير دست هر كس و ناكس شدن است."[2]
چه بايد كرد !
مهندس بازرگان ضمن تشريح علل و
موجبات خصوصيات تكروي و اعراض از كارهاي دسته جمعي ايرانيان بر ضرورت ايجاد
بسترهاي لازم براي اصلاح خصلتهاي خودبيني، خودخواهي و خودپرستي و كسب تربيت
اجتماعي و كار جمعي تأكيد ميكند و ميگويد : "امروز آنچه فرضيه ديني و وظيفه
ملي است، ايجاد مكتبهاي تربيتي، اجتماعي عملي است (متاع)؛2[ii] مكتبهائي كه در
سايه نماز و هدايت قرآن، خود ما و سايرين را عملاً براي زندگي و خدمت اجتماعي
تربيت نمايند و وسيله اداره امور و خدمت و ترقي ما گردند [2]
مهندس بازرگان خود در راستاي چنين
راهكاري بعد از آزادي از زندان سال 1334 بدون تظاهر و علني كردن، جمعي از
صاحبنظران اجتماعي را براي اجرائي كردن اين راهكار راهبردي تشكيل داد و پايهگذار
انجمنها و مؤسسات متعددي بعنوان نهادهاي مدني نظير انجمن اسلامي مهندسين، شركت
سهامي انتشار و شركت يادشد3،[iii]كه هر يك منشاء خدمات
متعددي بودند و عموماً خدمات آنها به رغم محدوديتهاي قبل و بعد از انقلاب ادامه
پيدا كرده است.
مهندس بازرگان در پاسخ به اين
سئوال مهم آنروز كه امروز نيز عموماً مطرح ميشود كه چرا مطالبات تاريخي يكصد ساله
ملت ما تاكنون محقق نشده و حال آنكه ساير ملل چون ژاپن كه يكصد سال قبل همزمان
اصلاحات خود را با ما آغاز كردهاند، به اهداف خود نائل شدهاند ميگويد : "
در اين مملكت بسيار بودند و هستند كساني كه براي نجات ملت و ترقي مملكت درد ميكشند
و چاره ميجويند . غالب آنها منشاء بدبختيها و مركز فساد را در اقليتهايي به نام
هيئت حاكمه ميشناسند و تنها راه اصلاح را تعويض مقامات و تصرف قدرت سراغ ميدهند.
شايد يكي از علل و عوامل خرابي و يكي از شرايط لازم براي اصلاح، همين ها باشد ؛
ولي اينها به هيچ وجه شرايط كافي نيست تا اكثريت مردم شخصاً سالم و صالح نباشند و
مجتمعاً نتوانند همكاري نمايند، فساد عقيده و عمل افراد و اختلافات و مخالفتهاي
اجتماع باعث خواهد شد كه نه تنها اصلاح و احياي كشور صورت نگيرد بلكه اگر اتفاقاً
هم قدرت به دست صالحين و به اختيار ملت افتاد، بزودي (و به طوري كه در جريانهاي
گذشته شاهد بوديم) موجبات تلاشي و تباه از داخله مردم و رهبران بجوشد و دستگاه
واژگون گردد [2] (اشاره به كودتاي 28 مرداد).
مهندس بازرگان در جمعبندي ميگويد
" احتياج روز و وظيفه ما در راه سعادت دنيا و آخرت، اقدام جدي عملي در اصلاح
و در اجتماع نفوس است ... هر قدر در برابر مشكلات عظيم روزگار، دست تنهائي مأيوس
كننده و وحشتآور است، اجتماع و اتحاد، قوت قلب و اميد ميدهد و پس از آنكه جمع
شديم، هر قدر بحث و حرف، اختلاف و تفرقه ايجاد مي كند، كار و عمل ، صميميت و
احترام ميآورد، هر قدر مجادله و مجامله سردي و ضعف ميآورد اقدامات مثبت مفيد،
دلگرمي و قوت ميزايد،... هرچه مي توانيم بيشتر دور هم جمع شويم ، از كارهاي ساده
و كوچك شروع نمائيم و به بزرگتر و مهمتر برسيم. " [2]
پس از نيم قرن :
بعد از دهه 30 و اقداماتي كه براي
تأسيس و تقويت اولين نهادهاي مدني مدرن در ايران صورت گرفت، تحولات زيادي در جامعه
ما رخ داده است، در پي تلاشهاي پيگير و مستمر
مهندس بازرگان، همفكران او، نهضت آزادي ايران و ساير روشنفكران متعهد ايران4[iv]در چند دهه گذشته، انقلاب اسلامي 57، دوم خرداد سال 76 و 8 سال تلاش اصلاح طلبان ايران، امروز بايستي به اين سئوال پاسخ داده شود كه مطالبات تاريخي ملت ايران تا چه حد تحقق يافته است؟ گزارشهاي رسمي حاكي است كه در زمينه سازمانهاي داوطلبانه تا سال 1378 حدود 1500 مؤسسه خيريه ، بيش از 3000 صندوق قرضالحسنه ، 5000 تعاوني زنان ، بيش از 100 سازمان غيردولتي زنان، 152 سازمان غير دولتي زيست محيطي ، بيش از 70 سازمان غير دولتي كودكان و 500 سازمان غيردولتي بهداشتي [3]، شوراهاي روستا و شهر و استان در سراسر كشور و بيش از 200 حزب، انجمن و گروه اجتماعي با پروانه رسمي تأسيس شده است كه البته اين روند را بايستي مثبت ارزيابي كرد. اما از سوي ديگر بايد كاركرد اين نهادهاي مدني و سازمانهاي داوطلبانه را مورد بررسي قرار داد و تأثير آنها را در اصلاح خصوصيات فرهنگي و رفتاري ايرانيان كه مانع رشد و توسعه و كارائي تلاشهاي جمعي نهادهاي مدني است مورد بررسي قرار داد.
مهندس بازرگان، همفكران او، نهضت آزادي ايران و ساير روشنفكران متعهد ايران4[iv]در چند دهه گذشته، انقلاب اسلامي 57، دوم خرداد سال 76 و 8 سال تلاش اصلاح طلبان ايران، امروز بايستي به اين سئوال پاسخ داده شود كه مطالبات تاريخي ملت ايران تا چه حد تحقق يافته است؟ گزارشهاي رسمي حاكي است كه در زمينه سازمانهاي داوطلبانه تا سال 1378 حدود 1500 مؤسسه خيريه ، بيش از 3000 صندوق قرضالحسنه ، 5000 تعاوني زنان ، بيش از 100 سازمان غيردولتي زنان، 152 سازمان غير دولتي زيست محيطي ، بيش از 70 سازمان غير دولتي كودكان و 500 سازمان غيردولتي بهداشتي [3]، شوراهاي روستا و شهر و استان در سراسر كشور و بيش از 200 حزب، انجمن و گروه اجتماعي با پروانه رسمي تأسيس شده است كه البته اين روند را بايستي مثبت ارزيابي كرد. اما از سوي ديگر بايد كاركرد اين نهادهاي مدني و سازمانهاي داوطلبانه را مورد بررسي قرار داد و تأثير آنها را در اصلاح خصوصيات فرهنگي و رفتاري ايرانيان كه مانع رشد و توسعه و كارائي تلاشهاي جمعي نهادهاي مدني است مورد بررسي قرار داد.
نهادهاي مدني پيش نياز دموكراسي :
در دوران معاصر، تحولات اجتماعي و
گسترش شهرنشيني و اثرات رشد صنعتي بر نظام اجتماعي در كشورهاي توسعه يافته، دامنه
عمل انسان و نيازهاي او در جهان فزوني يافته است. در اين راستا براي پاسخگوئي به
نيازهاي انسان فعاليت انجمن هاي داوطلبانه مشاركتي رشد كرده و با تمرين عمل جمعي
از اثرگذاري در سطح محلي و ملي فراتر رفته و به سطح اثرگذاري بر روابط بينالمللي
و حل مشكلات و مسائل توسعه نيافتگي بخشي از جهان رسيدهاند . موفقيت اين سازمانها
به همراه جلب توجه جهانيان براي عكسالعمل نسبت به شرايط موجود سبب شده است تا
نهادهاي مدني هم به عنوان ابزارهاي توسعه انساني و هم هدف توسعه انساني مطرح شوند.
نظريه پردازان اقتصادي ـ اجتماعي
معتقدند، زماني توسعه با موفقيت و ثبات همراه است كه با افزايش مشاركت مردم توأم
باشد، فقدان نهادهاي مشاركتي و دموكراسي حلقه گم شده توسعه بوده و توسعه انساني
مقدمه و تثبيت كننده رشد اقتصادي است. دفتر عمران سازمان ملل، ابزار پنجگانه
توسعه را 1- دموكراسي 2- اقتصاد بازار 3- خصوصي سازي 4- اطلاع رساني و 5- سازمان هاي غيردولتي (NGO) اعلام كرده است.
در سه دهه آخر قرن بيستم سازمانهاي
غيردولتي بعنوان راهكار گسترش و تحقق مشاركت در سطح محلي و بينالمللي مورد توجه
قرار گرفتند و در الگوهاي توسعه جايگاه بنيادين يافتند.[3]
در پايان قرن بيستم ، شاهد وجود
هزاران انجمن غيردولتي بينالمللي در حوزههاي مختلف هستيم كه نقش برجستهاي در
تغييرات اجتماعي داشتهاند . تا جائيكه امروزه كيفيت و كميت انجمنهاي داوطلبانه در
هر كشور معرف سطح توسعه و جامعه مدني در آن كشور ميباشد.
در ايران آزادي و دموكراسي دغدغه
اصلي و محور اصلي مبارزات يكصد ساله اخير مردم ايران بوده است. زيرا پيش نياز و
تحقق برنامههاي توسعه همه جانبه و پايدار جامعه را مشاركت آگاهانه و داوطلبانه
مردم در عرصههاي مختلف اداره كشور دانستهاند و براي تنظيم مشاركت مفيد و مؤثر
مردم در سرنوشت و اداره امور جامعه ، باتوجه به زمينه هاي فرهنگي جامعه ايران و
تجربيات بشري ساز و كار دموكراسي (مردمسالاري) و تأمين آزادي و كرامت انسان را
راهكار آن مورد تأكيد قرار دادهاند. ولي از آنجا كه به پيشنيازهاي دموكراسي توجه
كافي مبذول نشده است اين تلاشها با موفقيت مورد انتظار همراه نبوده و در مقاطعي
موجب يأس و نااميدي مردم گرديده است. به ويژه حاكمان و نهادهاي قدرت همواره آزادي
و دموكراسي را با هدف نيل به قدرت و حفظ آن مطرح كردهاند و به پيشنيازها و ساز و
كارهاي لازم براي تربيت آزاديخواهي و دموكراسي باور نداشته و تا آنجا كه توانستهاند
سالها از شكل گيري و توسعه نهادهاي مدني جلوگيري بعمل آوردهاند و پس از شكل گيري
نهادهاي مدني و انجمنهاي داوطلبانه از اين ارزشها استفاده ابزاري نيز كردهاند.
مسائل و مشكلات پيش روي نهادهاي
مدني:
موانع رشد و توسعه نهادهاي مدني در
ايران بخشي مربوط به خصوصيات فرهنگي ـ اجتماعي ايرانيان و بخش قابل توجهي به
ساختار قدرت استبدادي در ايران ارتباط داشته است كه براي حفظ نظام استبدادي حتي
قانون و نهادهاي مدني را نيز در خدمت ميگيرد و در كاركرد آنها اختلال ايجاد ميكند.
در بخش اول : ويژگيهاي فرهنگ سياسي
ايران مثل كيش شخصيت، توطئه نگري، خود بزرگ بيني، خودخواهي، شتاب در عمل (فرهنگ
زور و زود)، ضعف و ناتواني در همكاري، عدم استمرار كار گروهي، عدم مسئوليت پذيري
در مقابل اعمال خود، انتقادپذيري، عدم توجه به واقعيات و غيرعملي انديشيدن ـ و
ساير عناصر و عواملي كه مانع ظهور و رشد دموكراسي است ـ گريبانگير تمام نيروهاي
فكري جامعه ايران بوده است. روابط پدرسالارانه ، و قيموميتي در جامعه ايران محدود
به حاكميت ها نبود، بلكه اين خصيصه در هر گوشه جامعه ايران يافت ميشود ، چه در
سازمانهاي سياسي و چه در نهادهاي فرهنگي و انجمنهاي داوطلبانه و چه در روابط
اجتماعي و فردي. [4]
مشكل بزرگي كه ما ايرانيان داريم اين
است كه حتي طرفداران دموكراسي در ميان ما چنان از خود راضي و خودمحور هستند كه
دموكراسي را با حضور خودشان در قدرت ـ و گاهي مادام العمر ـ تعريف ميكنند.
فرهنگ استبدادي و قبيلگي، تقليدي
بودن برنامهها و عدم توجه به فرهنگ ملي و ديني، عدم رعايت توازن ظريف بين گذشته و
آينده يا سنت و مدرنيته ، عدم ايجاد آگاهيهاي لازم براي برنامههاي پيشنهادي،
تحميل برنامههاي نوگرايانه از بالا بدون دخالت مردم در انتخاب و برنامهريزي آنها
ازجمله دلايل عدم موفقيت جنبش دموكراسي خواهي در ايران بوده است.
نوسازي فرهنگ سياسي ايران و تقويت
نهادهاي مدني ـ علاوه بر آگاهي از موانعي كه بر شمرده شد ـ نياز به زمان داشته
و بايد يك مسير تدريجي و تحولي را طي كنند. تحولات اجتماعي سريع سطحي، بي ريشه و
ناپايدار و آماده بازگشت به عقب خواهد بود.[4]
يادگيري رفتار جمعي و عمل جمعي يكي
از نيازهاي اساسي رشد حوزه عمومي است و تقويت نهادهاي مدني در حوزه عمومي از طريق
ايجاد عمل آگاهانه و جمعي در جامعه امكان پذير است. بنابراين جا دارد باتوجه به
تأخير شكل گيري نهادهاي مدني در ايران تلاشهاي گسترده و آگاهانه بيشتر براي رفع
موانع و تقويت نهادهاي موجود و تأسيس نهادهاي داوطلبانه جديد متناسب با نيازهاي يك
جامعه رو به توسعه طراحي و اجرا گردد.
باتوجه به جوان بودن جامعه ما و
نقش جوانان و زنان در برنامه هاي توسعه كشور، توسعه سازمانهاي داوطلبانه جوانان و
زنان كه در سالهاي اخير از رشد قابل ملاحظهاي برخوردار بوده است، بايستي در كانون
توجه برنامه ريزان اينگونه انجمنهاي داوطلبانه و مشاركتي قرار گيرد و بسترهاي لازم
براي رشد و توسعه كمي و كيفي اينگونه نهادهاي مدني فراهم شود.
در بخش دوم : تحقيقات نشان ميدهد
كه مجامع مذهبي (وابسته به مساجد) به ويژه در دهه اخير بيشترين نقش را در ايجاد
انجمنهاي حمايتي داشتهاند. در اين برنامه بازار و حاكميت كه نمودار حوزه اقتصادي
و سياسي در ايران هستند نقش مؤثري در ايجاد اينگونه نهادهاي حمايتي داشتهاند.
وجود اعضاي مشترك در ميان اين گونه انجمنها و نهادها و ايجاد شبكههاي روابط
متقابل مبتني بر خويشاوندي و شغلي نقش مالي برجسته اين انجمنهاي حمايتي و اعمال
محدوديت از سوي مجامع رسمي و دولتي براي ساير انجمنها و نهادهاي حمايتي ازجمله
مواردي است كه توجه به اين پديده جديد و اصلاح چارچوب نظري اينگونه انجمنهاي
داوطلبانه وابسته به نهادهاي قدرت را ميطلبد. [3]
بررسي ها نشان ميدهد كه بعد از
سال 1376 بازار و حاكميت براي حفظ قدرت خود وارد عرصه نهادهاي مدني شده و در حوزه
عمومي اقتدار خود را حفظ كرده است. اقتصاد تجاري قدرت نفوذ غيرآشكار جدا از
فشارهاي آشكار و تعيين كنندهاي است كه از بيرون بر اين حوزه وارد مي شود.
اثرات پنهاني اين حوزه بر حوزه
عمومي بصورت كنترل نامحسوس و ايجاد انجمنهاي وابسته به اين محافل است كه با كسب
قدرت و توانائي اقتصادي بالا ادعاي نمايندگي ساير مجامع حمايتي را كرده و خود را
متصدي و مسئول مينمايد.
اين انجمنها كه زائدهاي حاكميت و
اقتصاد در درون حوزه عمومي هستند به دليل كاركردهاي خود در جامعه و عملكردهاي ناقص
و گاهي ضد حمايتي كه داشتهاند ، سايه بي اعتمادي و سوء مديريت حمايتي را بر سر
كليه انجمن هاي حمايتي داوطلبانه گسترانيدهاند.
اين انجمنها در واقع بخشي از
نهادهاي مدني هستند كه در جوامع در حال گذار حضور فعال و واقعي دارند و نحوه گسترش
جامعه مدني و حوزه عمومي به شدت متأثر از اين انجمنها ميباشد.
جمعبندي :
پيام " احتياج روز "
مهندس بازرگان در نيم قرن قبل امروز نيز با ابعاد وسيع و پيچيدهتري "احتياج
روز" جامعه ماست. از يك سوي با تمرين كار جمعي و يادگيري آزادي و دموكراسي ميتوان
اين مشكل رفتاري و فرهنگي را كه مانع موفقيت كاركرد نهادهاي مدني است و اختصاص به
جناح خاصي ندارد ـ برطرف نمود، تا بسترهاي لازم شكل گيري و توسعه نهادهاي مدني كه
پيشنياز برنامههاي توسعه ميباشد، فراهم گردد.
سازمانهاي داوطلبانه مشاركتي و
احزاب سياسي از نهادهاي مدني مهم و مؤثر در توسعه هستند، كه هم هدف توسعه و هم
ابزار توسعه ميباشند. سازمانهاي داوطلبانه مشاركتي محل مناسبي براي تمرين مشاركت
و يادگيري تحمل نظرات ديگران در عمل جمعي هستند.
تحول اينگونه انجمنها را نميتوان
يك شبه انتظار داشت . اين سازمانهاي اجتماعي داراي مراحل مختلف توسعه هستند. لازم
است برنامه ريزان توسعه بر اين نكته توجه كنند و با مطالعه خصوصيات ساختاري و
فرهنگي جامعه ايران و الگوهاي مشاركتي نهادينه شده موجود، باتوجه به ميزان ظرفيت
پذيري آنان، در جهت توسعه و گسترش آنان اقدام كنند.
درخصوص انجمنهاي حمايتي محصول
حاكميت و بازار كه از اقبال منفي مردم برخوردار هستند، جذب و جلب سرمايههاي
حمايتي جامعه به سوي اين انجمنها، از عوامل تهديدكننده سلامت و بقاي سازمانهاي
داوطلبانه مشاركتي مستقل و خود انگيخته است. با تأثيرگذاري و گاهي اشغال اين
سازمانها از درون توسط حوزه اقتصادي و سياسي از مشكل واقعي و مؤثر خود خارج ميگردند.
اين فرايند يكي از بزرگترين مشكلات فراروي كشورهاي در حال توسعه نظير ايران ميباشد.
باتوجه به تحولات پيچيده جاري كشور
"احتياج روز" و مسئوليت روشنفكران متعهد امروز جامعه ـ در دهه هشتاد ـ
بسيار پيچيده تر و گسترده تر از شرايط دهه سي كشور است كه شادروان مهندس بازرگان
آنرا عنوان كرد .
منابع :
1-
مدافعات مهندس مهدي بازرگان در دادگاه تجديدنظر غير صالح نظامي سال 1342
2- مجموعه آثار مهندس مهدي بازرگان
جلد 8
3- بررسي تغييرات انجمنهاي داوطلبانه
حمايتي در ايران رساله دكتري رشته جامعه شناسي خانم دكتر زهرا قاسمي دانشگاه آزاد
اسلامي سال 1381
4- فرهنگ ايراني ، جامعه مدني، و
دغدغهي دموكراسي ، دكتر علي اكبر مهدي ـ چاپ تورنتو 1377
پاورقی
No comments:
Post a Comment