Sunday, July 31, 2016

محور اصلی گفتمان بازرگان ، آزادیخواهی بود

 بررسی گفتمان سیاسی و اقتصادی مهندس بازرگان در گفت و گو با  محمد توسلی:
محور اصلی گفتمان بازرگان ، آزادیخواهی بود
مهندس بازرگان اگر چه 20 سال پیش غریبانه از دنیا رفت، اما چند سال پس از او اصلاح طلبی به سکه رایج فضای سیاسی تبدیل شد و در این سال‌ها هر چه بیشتر می‌گذرد مشی سیاسی و عملی اش بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. او اصلاح طلبی درعصر انقلاب بود و «نخست وزیر دولت انقلابی» عنوانی است که بیش از هر عنوان دیگر مسائل و مشکلات مهندس بازرگان را بیان می‌کند. برای مردی که همیشه خود را پایبند به قانون و اصلاح می‌دانست قرار گرفتن در راس دولتی انقلابی سخت تر از آن چیزی بود که حتی آیت الله طالقانی به او گوشرد کرده بود. با این وجود مصائب بازرگان محدود به نقش سیاسی اش نبود. گفتمان آزادی خواهی او هم کمتر درک شد. با محمد توسلی، از اعضای نهضت آزادی درباره گفتمان سیاسی و فکری مهندس مهدی بازرگان گفت و گو کرده‌ایم. توسلی بازرگان را لیبرالی معرفی می‌کند که بیش از 60 سال در راستای تبیین آزادی انسان، آزادی خواهی و مخالفت با استبداد و مقابله با فرهنگ استبدادی تلاش کرد. همین موضوع هم باعث می‌شود آنجا که بازرگان در پاسداری از اصول و آرمان‌های اولیه و اصیل انقلاب از عملکرد عده‌ای زبان به انتقاد می‌گشاید نه مخالف نظام بلکه به تعبیر توسلی «اپوزیسیون وفادار به نظام» باشد.

به نظر شما گرایش سیاسی و اقتصادی مهندس بازرگان تا چه اندازه به لیبرالیسم مصطلح نزدیک است؟ آیا می توان بازرگان را یک لیبرال سیاسی و اقتصادی و نه یک لیبرال فکری و اجتماعی دانست؟
در فرهنگ سياسي واژه مطلق ليبراليسم شامل طيف وسيعي از مقولات و مفاهيم؛ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است كه بطور كامل با افكار و انديشه‌هاي شادروان مهندس مهدي بازرگان همخواني ندارد. اما اگر منظور اختيار و آزادي ذاتي انسان؛ رابطه خدا با انسان (لقد كرمنا بني آدم ـ لااكراه في الدين) و يا رابطه دولت و انسان براي تأمين مردمسالاري و حكومت مردم بر مردم و نظارت بر عملكرد دولت منتخب خود، موردنظر باشد مهندس بازرگان را مي‌توان ليبرال دانست.[1] زيرا بخش اعظم آثار فكري و خدمات اجتماعي ـ سياسي مهندس بازرگان در طول بيش از 60 سال در راستاي تبيين آزادي انسان، آزادي‌خواهي و مخالفت با استبداد و مقابله با فرهنگ استبدادي بوده است. در بخش مدافعات دادگاه نظامي سال 1343 سران و فعالان نهضت آزادي ايران با عنوان : " چرا با استبداد مخالفيم"، كه در مجموعه آثار 6 منتشر شده است، ابعاد تاريخي، اجتماعي و سياسي اين معضل جامعه ايران مورد بررسي قرار گرفته است. علاوه بر تلاش‌هاي نظري در آثار مهندس بازرگان در عرصه اجتماعي و سياسي نيز در اين راستا اقدامات عملي نيز داشته‌اند؛ تا زمينه براي زدودن فرهنگ استبدادي در جامعه ما فراهم شود. كمك به تأسيس نهادهاي مدني چون انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان، مهندسين و ... تأسيس حزب نهضت آزادي ايران در سال 1340، كمك به تشكيل جمعيت ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر در سال 56 كه نقش تعيين‌كننده‌اي در كمك به مديريت انقلاب داشت و همچنين ايفاي نقش كليدي در تأسيس جمعيت دفاع از آزادي و حاكميت ملت ايران كه در سال 1364 پس از انتخابات رياست جمهوري انجام شد. به نظر بنده محور اصلي گفتمان مهندس بازرگان آزادي‌خواهي و مقاومت در مقابل هر نوع استبداد بوده است. زيرا آن مرحوم مشكل اصلي جامعه ما را بيش از استعمار، استبداد داخلي مي‌دانست و معتقد بود كه در دويست سال اخير دست استيلاي خارجي همواره از آستين پايگاه استبداد داخلي بيرون آمده است. در جامعه‌اي كه آزادي و حاكميت ملت وجود داشته باشد بطور طبيعي استقلال آن جامعه حفظ مي‌شود و فرصتي براي استيلاي بيگانگان فراهم نمي‌شود.
  با وجود گرایشهای لیبرالی بازرگان در زمانه ای که عصر انقلاب و اوج رادیکالیسم بود چرا او به عنوان نخست وزیر انتخاب شد و چه شد که او این پست را پذیرفت؟
گفتمان آزادي‌خواهي مهندس بازرگان با مطالبات مردم در انقلاب هماهنگي داشت. مي‌دانيم كه شعار و مطالبه اصلي مردم در انقلاب سال 57، در كنار استقلال و جمهوري اسلامي، "آزادي" بود. اگر رژيم شاه حقوق اساسي ملت را كه در قانون اساسي (آن رژيم) به رسميت شناخته نشده بود، رعايت مي‌كرد و انتخابات آزاد و سالم برگزاري مي‌شد، هرگز انقلابي صورت نمي‌گرفت؛ بنابراين انتخاب مهندس بازرگان توسط شوراي انقلاب و رهبر فقيد انقلاب با شناخت كاملي كه از بينش و منش و سابقه خدمات و جايگاه اجتماعي آن مرحوم وجود داشت صورت گرفته است. از سوي ديگر مهندس بازرگان نيز با احساس مسئوليت تاريخي در آن شرايط خطير، به رغم آگاهي از مخاطرات آن كه اشخاصي چون آيت‌اله طالقاني هم متذكر شده بودند، اين مسئوليت را پذيرفتند. در پاسخ به كسانيكه معتقدند دولت بازرگان براي شرايط انقلابي سال 57 نابهنگام بود بايد به اين سئوال پاسخ داده شود كه در 15 بهمن ماه سال 57 كه هنوز دولت بختيار و ارتش حاكم بود؛ چه كسي ظرفيت و شجاعت پذيرش اين مسئوليت سنگين را داشت؟
به نظر بنده در آن شرايط حساس مهندس بازرگان بهترين گزينه براي مسئوليت مديريت دولت دوران انتقال از رژيم شاهنشاهي به جمهوري اسلامي بود. در اين خصوص همان‌گونه كه قبلاً نيز گفته‌ام، باتوجه به مجموع واقعيت‌ها، كه در اين مختصر نمي‌توان به آنها پرداخت، اگر غير از مهندس بازرگان كه مورد احترام و پذيرش اقشار مختلف جامعه بود شخص ديگري انتخاب مي شد باتوجه به آرايش نيروهاي چپ و مخالف انقلاب به احتمال زياد، انقلاب اسلامي ايران به سرنوشت، درگيري‌ها و تحولات افغانستان روبرو مي‌شد. بطور خلاصه دولت موقت مهندس بازرگان با پايگاه اجتماعي و ظرفيت مديريتي كه داشت والبته با درايت و هوشمندي آيت‌اله خميني رهبر فقيد انقلاب و پشتيباني اقشار مختلف مردم، راديكاليسم، چپ روي‌ها و آشوب‌هاي سازمان‌دهي شده توسط بيگانگان آن دوران كنترل و مهار شد. بعنوان نمونه مي‌توان به مسائل و مشكلات مديريت شهرداري تهران در دو سال بحراني اول انقلاب اشاره كرد كه جزييات مسائل و مشكلات آن دوره را در فرصت‌هايي توضيح داده‌ام.
  با توجه به تفاوت بازرگان با انقلابیون رادیکال مهمترین گروه ها و جریانهای مخالف دولت موقت کدام جریانها بودند؟
همانطور كه مي‌دانيم پس از صدور حكم نخست وزيري دولت موقت و تأييد رهبر فقید انقلاب و پايگاهي كه مهندس بازرگان داشت؛ ابتدا دولت موقت مورد تأييد و حمايت همه‌جانبه مردم و گروه‌هاي سياسي قرار گرفت. اما نظر به اينكه بعد از رفراندم جمهوري اسلامي اختلاف ديدگاه‌ها بروز پیدا كرد. همه گروه‌ها و جريان‌ها به دنبال قدرت و به كرسي نشاندن ديدگاه‌هاي خودشان بودند، بتدريج مخالفت‌ها و كارشكني‌ها در مديريت دولت موقت آغاز شد. مروري بر عناوين روزنامه‌هاي نيمه اول سال 85 ارگان احزاب و گروه‌هاي سياسي نشان مي‌دهد كه عموم گروه‌ها و شخصيت‌هايي كه به دنبال كسب قدرت بودند دولت موقت را از نقدها و حملات تخريبي خود بي‌نصيب نمي‌گذاشتند.
حزب جمهوري اسلامي كه بعد از انقلاب تشكيل شد و رهبري روحاني آن از اعضاي اصلي شوراي انقلاب بودند، بطور طبيعي خود را جايگزين دولت موقت براي مديريت انقلاب مي‌دانست. مواضع و سرمقاله‌هاي روزنامه جمهوري اسلامي اين روند را به خوبي نشان مي‌دهد. حملات تخريبي نشريات حزب توده، مجاهدين خلق، جنبش‌ مسلمانان مبارز (امت) و... و حتي عملكرد اشخاصي چون مرحوم قطب‌زاده و آقاي بني صدر (البته قبل از انتخابات رياست جمهوري) اين واقعيت را نشان مي‌دهد كه احزاب و گروه‌هاي سياسي بجاي كمك به دولت موقت براي استقرار آرام و تدريجي نهادهاي پيش‌بيني شده در حكم نخست‌وزيري مهندس بازرگان و فراهم شدن بستر مناسب و دموكراتيك براي تحقق مطالبات و آرمان‌هاي ملت ايران، همه يكپارچه به نوعي در تقابل با دولت موقت عمل مي‌كردند. بديهي است نقش گروه‌هاي چپ چون حزب توده پررنگ‌تر و با طرح شعار "تداوم انقلاب" پيچيده‌تر بود.
همانطور که می دانید نهضت آزادی هم مجموعه یکدستی نبود و جناح چپ آن ازجمله مهندس عزت‏الله سحابی با بازرگان اختلافهای بنیادینی داشتند. بر این اساس آیا می توان گفت مشی سیاسی مهندس بازرگان در داخل نهضت هم با مخالفتهایی جدی روبه رو بود؟
بله، حتي دوستاني كه مسئوليت اجرايي در دولت موقت نداشتند و سازمان محدود نهضت آزادي ايران را اداره مي‌كردند نيز متأثر از جو عمومي بعد از انقلاب قرار گرفتند و به نقد عملكرد دولت موقت و شخص مهندس بازرگان پرداختند. اعلاميه‌ها و بيانيه‌هاي تحليلي اين دوره از فعاليت نهضت در سال 58 در اسناد نهضت آزادي ايران حفظ شده است. اما مرحوم مهندس سحابي بخاطر صداقت و خصوصيات اخلاقي خود در سالهاي بعد تصريح كرد كه در مواردي كه با مهندس بازرگان اختلاف نظر داشتند حق با بازرگان بوده است. بسياري ديگر از رهبران گروههاي چپ نيز مواضع و عملكرد خودشان را درتقابل با دولت موقت به تدریج مورد نقد قرار دادند و برخي به خاطر مواضعشان عليه مهندس بازرگان حلاليت طلبيدند و مواضع سياسي خود را اصلاح كرده‌اند. البته بعد از دولت موقت و حضور و مشاركت رهبران و كادرهاي اصلي در فعاليت نهضت آزادي، در طول سه دهه گذشته فعاليت نهضت آزادي ايران از انسجام و هماهنگي لازم برخوردار بوده است.
آیا رفتار سیاسی مهندس بازرگان پس از پایان دولت موقت تفاوت محسوسی با قبل از آن پیدا کرد؟
مهندس بازرگان و ياران ايشان در مديريت انقلاب مشاركت فعال داشتند و همانگونه كه گفته شد در شرايط حساس بهمن ماه سال 57 براي تصدي دولت موقت قبول مسئوليت كردند. بعد از دولت موقت مهندس بازرگان صحنه سياسي ايران را ترك نكرد و همچنان عضو شوراي انقلاب بودند و در مجلس اول نيز به رغم رفتارهاي ناهنجار گروه‌هاي افراطي آن زمان به وظيفه نمايندگي مردم عمل كردند. اما نقش اصلي ايشان در جايگاه "اپوزيسيون" وفادار به نظام همانگونه كه خود آن مرحوم گفته‌اند "جنگ حجت" و پاسداري از اصول و آرمان‌هاي اوليه واصيل انقلاب و جلوگيري از انحرافات بوده است.
اگر در دهه بيست متناسب با شرايط و نيازها و پرسش‌ها مهندس بازرگان در "راه طي شده" به آشتي بين علم و دين پرداختند و راه بشر را در راستاي راه انبياء نشان مي‌دهد و در دهه پنجاه "علمي بودن ماركسيسم"را پس از تغيير مواضع ايدئولوژيك مجاهدين خلق ارائه مي‌كند. در سال‌هاي بعد از انقلاب تا سال 1373 نيز به مبرم‌ترين مسائل فكري ـ اجتماعي و سياسي روز پرداخته‌اند. آثار "انقلاب ايران در دو حركت"، "گمراهان" و مجموعه مقالات چهار جلدي بازيابي ارزش‌ها" و نهايتاً در "آخرت و خدا هدف رسالت پيامبران" و... نمونه‌اي از اين تلاش هاي فكري مهندس بازرگان براي نشان دادن ريشه مشكلات بعد از انقلاب و راه‌حل‌هاي برون رفت از آنها است كه تاكنون در 28 جلد مجموعه آثار ايشان توسط بنياد فرهنگي مهندس بازرگان تنظيم و در اختيار علاقمندان قرار گرفته است. در عرصه سياسي نيز همواره در راستاي انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر به نقد و اصلاح مشفقانه امور پرداختند و از همان تيرماه سال 1359 كه كنگره سوم نهضت آزادي ايران تشكيل گرديد همواره بر مبارزه قانوني، علني و مسالمت‌آميز و اصلاحات تدريجي با تأكيد بر اجراي همه‌جانبه اصول قانون اساسي تأكيد داشته‌اند.اگر در دهه شصت گفتمان اصلاحات توسط جمع محدودي مطرح و پيگيري مي‌شد، بايستي خداوند متعال را شكرگذار باشيم كه با رشد و آگاهي عمومي در جامعه ما اكثريت چشم‌گيري از مردم و فعالان سياسي امروز بر چنين گفتماني تأكيد مي‌ورزند و بر اجراي آن ايستاده‌اند.
اخیرا تلاشهایی در جهت بازخوانی (تفسیر)‌ چپ گرایانه از افکار مهندس بازرگان صورت می گیرد. هدف از ارائه چنین بازخوانی هایی چیست؟
نمي‌دانم چه كساني چنين تلاشي را در دستور كار خود قرار داده‌اند و قلب واقعيت چه فايده‌اي دارد. افكار و انديشه‌هاي مهندس بازرگان خوشبختانه در مجموع آثار ايشان و مجموعه اسناد نهضت آزادي ايران تا سال 88 در اختيار علاقمندان قرار دارد. مهندس بازرگان براساس اين اسناد و مدارك، نه چپ بود و نه راست؛ او مسلماني بود ايراني و مصدقي، معتدل و ميانه رو. بر پايه اين سخن امام علي(ع) در نهج‌البلاغه "اليمين و الشمال مضله و الطريق الوسطي هي الجاده": راست روي و چپ روي (افراط و تفريط) موجب گمراهي است. ميانه‌روي و اعتدال راه درست و دستيابي به اهداف متعالي انساني است.
اما اگر منظور از "چپ" عدالت اجتماعي است بله مهندس بازرگان صد در صد طرفدار عدالت اجتماعي بوده است اما نه بر مبنا و راهكارها و تئوري‌هاي ماركسيستي كه مناديان آنها هم هرگز نتوانسته‌اند به اين مدينه فاضله دست پيدا كنند. اگر از "راست"منظور سرمايه‌داري افسارگسيخته است مهندس بازرگان مخالف چنين شيوه‌اي بوده است و زندگي شخصي او نيز گواه بر اين مدعا است. محور انديشه مهندس بازرگان، برپايه آيات محكم قرآني و تجربه بشري، رشد و تعالي انسان است و پيش‌نياز چنين برنامه‌اي "اختيار و آزادي"انسان است و اين امر با عقلانيت جمعي و اصول مديريت اجتماعي و برنامه‌ريز قابل دستيابي است. نه ديكتاتوري پرولتاريا كه آزادي و اختيار را از انسان‌ها سلب مي‌كند مي‌توانست چنين دستاوردي داشته باشد نه حاكميت مطلق سرمايه داري كه آنهم آزادي و اختيار را عملاً از انسان‌ها سلب مي‌كند. فرايند توسعه آزادي و حاكميت ملي و عقلانيت جمعي مي‌تواند راه را براي رشد و كمال انسان فراهم سازد. مروري بر سخنراني خدمات و خيرات در ايران مهندس بازرگان (مجموعه آثار 16) كه در خرداد ماه سال 59 در بحبوحه سلطه تفكر گروه‌هاي چپ بعد از انقلاب در حسينيه ارشاد ارائه شد ديدگاه اقتصادي آن مرحوم را نشان مي‌دهد.
آيا مهندس بازرگان در آثار خود ازجمله اثر خدمات و خيرات در ايران كه اشاره كرده‌ايد بطور مشخص نگاه اقتصادي خاصي را ارائه كرده‌اند ؟
مهندس بازرگان در جايگاه كارشناس اقتصادي وارد بحث دراين حوزه نشده‌اند. اما به لحاظ اجتماعي و سياسي با بهره‌گيري از آموزه‌هاي قرآني در آثار خود ازجمله همين اثر "خدمات و خيرات در ايران" به ادبيات چپ گرايانه بعد از انقلاب با استناد به آيات قرآن  واكنش نشان داده‌اند. در اين اثر ضمن تشريح سوابق تاريخي خدمات، خيرات و مبرات در ايران در سالهاي قبل و بعد از انقلاب به آفت دولتي شدن اينگونه خدمات در سالهاي بعد از انقلاب اشاره مي‌كنند و با ذكر آيات متعدد قرآن كه در آنها زكات، انفاق و صدقات را در كنار نماز كه ارتباط با خدا است وسيله‌اي براي ارتباط با مردم (جامعه) و زمينه رشد و فلاح انسان و جامعه معرفي مي‌كند و درجمع‌بندي بر اين عقيده تصريح مي‌كنند :
"در اسلام، برخلاف ماركسيسم، از يكطرف مالكيت را مجاز و كسب درآمد و معاش، تقريباً  واجب شمرده است. از طرف ديگر خواسته شده است كه از مال و درآمد در راه خلق و خدا خرج كنند. عمل اول مستلزم حركت و تدبير و تلاش است و سبب تربيت اخلاقي و تكامل نيروي خلاقه انسان مي‌شود و در عمل دوم كه رها كردن مال است و محتاج عقيده و عشق و اراده مي‌باشد. تمرين براي تسلط بر نفس و بكارانداختن فكر و تقويت اراده در شخص مي‌باشد. اراده همان نيروي
اصلي شخصيت است و صفت بارز خداوند در خلاقيت ؛ يعني لازمه تشبه و تقرب ما به او.
(م آ16- صفحه 275)
در بخش ديگري از اين اثر مهندس بازرگان در فضاي ملتهب بعد از انقلاب كه گروههاي ماركسيستي و چپ بر رسانه‌ها حاكم شده بودند بينش اقتصادي خود را اين چنين توصيف مي‌كند:
"اسلام خيلي زودتر و بيشتر از مكاتب سوسياليستي و كمونيستي، دلسوز بينوايان و خواهان محو فقر و درد و حسرت و مشوق آباداني و خدمات عمراني بوده است. با اين تفاوت كه آنها مي‌گويند دولت بايد عهده‌دار اين كارها شده و بصورت خشك و مكانيكي عمل نمايد و مايه و ابتكار و اختيار را از افراد گرفته و ملت را تبديل به لشگري از غلامان كه اهرام مصر و تخت جمشيدها را مي‌ساختند، بنمايد. ولي اسلام مي‌خواهد هر كسي به صورت فردي يا دسته‌جمعي، ولي با اشعار و آشنايي و ارادي ، به طوع و رغبت، از راه ايمان و محبت و خالي از آزار و منت عهده‌دار خدمات و كفالت همكيشان و هم‌نوعان گردد. "(م آ ـ 16 ـ صفحه 282)
در عمل، مهندس بازرگان خود در طول چند دهه پايه‌‌گذار بسياري از نهادهاي مدني فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي در اين راستا بوده‌اند كه در كارنامه ايشان منعكس مي‌باشد.
مهندس بازرگان در ادامه همين بخش از كتاب "خدمات و خيرات"پيامدهاي اجتماعي و سياسي بينش اقتصادي را چنين شرح مي‌دهند :
"لازمه انفاق، حضور و فعاليت بخش خصوصي است؛ با آزادي درآمد شغل آزاد و درآمد درحدِ مشروطِ مشروع ... همين طبقه مولد بي‌نياز، به دليل شغل آزاد و درآمد مستقل كه داشتند توانسته است در برابر استبداد و استيلاي خارجي اعتراض و اعتصاب (بصورت بستن بازار) بنمايد و خواسته‌هائي را اعلام نمايد. طبقه متوسط آزاد، در طي تاريخ، از اركان تشيع بوده است".
براي آگاهي بيشتر در اين بحث و ديدگاه‌هاي زنده ياد مهندس بازرگان، علاقمندان مي‌توانند به 28 جلد مجموعه آثار آنمرحوم كه تاكنون توسط بنياد فرهنگي مهندس مهدي بازرگان تنظيم و در اختيار علاقمندان قرار گرفته است ، مراجعه نمايند.

منبع: ماه نامه "مهر نامه" شماره 39- بهمن 93  (مهسا علی بیگی)





[1] - براي تفصيل اين بحث به مجموعه آثار 25 (بازيابي ارزش‌ها) مقاله چهارايسم مراجعه شود. از مقدمه مقاله مذكور: "ليبراليسم ، همان آزادي‌خواهي، آزادمنشي و آزادي‌گرايي است يا اصالت دادن و ارزش اصولي قائل شدن براي آزادي انسان. البته نه آزادي به معناي بي‌بندباري و پيروي از هوا و هوس‌هاي نفساني بلكه رهايي از اسارت انسان‌هاي ديگر و از قيود غير عقلائي و خرافات و سنت‌هاي جاهلي"

No comments:

Post a Comment