Friday, July 22, 2016

طالقانی از تبار بیدار گران

طالقانی از تبار بیدار گران
محمد توسلی
نسیم بیداری در دو قرن اخیر در کشور ما نیز وزیدن داشته و بیدارگران فراوانی چراغ آگاهی بخشی را روشنایی بخشیده‌اند. قائم مقام‌ها، میرزا تقی امیرکبیر و محمد مصدق بذرهای اصلاح طلبی را در جامعه استبداد زده ایران افشانده‌اند و افرادی چون میرزا ملکم‌خان ناظم الدوله، میرزا فتعلی آخوندزاده، سید جمال‌الدین اسدآبادی، میرزا حسن شیرازی، آخوند ملا کاظم خراسانی و شیخ محمد حسین نائینی، سید حسن مدرس و ... از جمله بیدارگران دو قرن اخیر هستند که هر یک به نو به خود فرآیند بیدارگری را در جامعه ما قوت بخشیده‌اند.
آیت‌الله سید محمود طالقانی (1358-1290) یکی از این بیدارگران قرن اخیر کشور ماست که پس از طی مدارج علمی در حوزه در آستانه تحولات شهریور 1320 همراه با یارانی چون شادروان مهندس مهدی بازرگان به رسالت آگاهی بخشی و بیدارگری در جامعه ما همت گماشته‌اند و در تحولات قرن اخیر کشور تاثیر گذار بوده‌اند. بازخوانی محورهای اندیشه و منش این بیدارگران به ویژه در ابعاد فرهنگی و اجتماعی برای نسل جوان امروز خالی از لطف نیست.
اولین گام طالقانی از همان ابتدای ورودش به تهران، همانگونه که همراه او مهندس بازرگان توصیف کرده‌است، یک نوع فرار و اعراض یا به اصطلاح انقلابی بود علیه حوزه و سنت های جاری آنروز روحانیت. او روال عادی منبر و محراب و مقام جویی را پیش نگرفت که فقط با افراد مسن و مؤمنین سرو کار داشته باشد. او می‌خواست نسل جوان و درس خوانده را که در فضای فرهنگی آنروز از باورهای دینی فاصله گرفته بودند نجات دهد.
برای این منظور او به استناد سخنی از پیامبر(ص) راهبرد "بازگشت به قرآن" را انتخاب کرد و در طول عمر پر ثمرش همواره بر آن پایفشرد تا پیرایه‌های تاریخی و خرافاتی که موجب شده بود نسل جوان و تحصیل کرده با معارف اسلامی فاصله بگیرد از دامن معارف اصیل اسلامی بزداید و نسل تحصیل کرده و تشنه حقیقت با سرچشمه زلال وحی آشنا شود و زمینه پرستش خدای واحد و کمال انسان هموار گردد.
طالقانی به استناد معارف قرآنی و سخنان پیامیر(ص) و ائمه علیهم‌السلام به ویژه نهج البلاغه سخنـان علی(ع) به پرسش‌های نسل جوان به ویژه در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی که خواهان تحول بودند پاسخ داد مروری بر آثار طالقانی به ویژه تفسیر " پرتوی از قرآن"، مجموعه سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های آن مرحوم برای نسل امروز جامعه ما می‌تواند راهگشا باشد.
طالقانی مشکل اصلی جامعه ما را فرهنگ دیرین استبدادی می‌دانست که در رفتار و شخصیت مردم و حاکمان جامعه وجود داشته و دارد. او از یک سو حکومت طاغوت و استبداد را به استناد آیات قرآن توضیح می‌داد که: "طاغوت به معنای لغوی و وسیع هر خودخواه و سرکشی بر اندیشه، آزادی و حق خلق است" و به استناد کلام نهج البلاغه می‌گفت " هرکس استبداد به‌ ورزد نابود خواهد شد" (من استبد به رأیه فقد هلک). اما از سوی دیگر خود در تمام عمر به مقابله با طاغوت‌های زمان و مستبدین همت گماشت و سالهای متمادی عمر خود را در زندان‌ها و تبعیدگاه‌های طاغوت گذراند تا درخت پر ثمر آزادی و کرامت انسان آبیاری شود. طالقانی در پرتوی از قرآن تصریح می‌کند که : «از همه خطرناک‌تر یعنی آنچه را که احبار و رهبان و همکاران آنها و طبقات ممتاز، بر مردم تحمیل کرده بودند به نام دین، این خطر ناک‌ترین تحمیلات است».
طالقانی مبانی اندیشه خود را برای حکومت حق همواره بر آزادی، حاکمیت ملت و حقوق مردم استوار می‌کرد. به استناد آیات قرآن طالقانی هدف اصلی گزینش و خلقت انسان را اختیار و آزادی او می‌دانست و براین پایه آزادی و دموکراسی را زیر بنای یک نظام اسلامی توصیف می‌کرد. طالقانی می‌گفت: "در انقلابات و حرکت‌ها اصیل گذشته تاریخ .... هدف اصلی آزادی انسان‌ها بوده است. چون مسأله آزادی مهمتر از اقتصاد و خوراک و پوشاک بوده‌است. عامه مردم ایران و حتی طبقه مرفه و مردم نیمه مرفه و تحت فشار، که همه به پا خواسته‌اند در مرحله اول آزادی می‌خواهند".
طالقانی اگرچه همواره بر قسط و عدالت به عنوان فضیلت پایه در معارف اسلامی تایید داشت و می‌گفت : " قسط و عدالت عمل و توزیع عادلانه و رساندن حق است که زیربنای احکام و تحکیم نظام و رشد ایمان و اخلاق و وسیله کمال می‌باشد و اگر قسط نباشد هیچ اصلی از اصول شریعت پایه نمی‌گیرد". اما در عین حال آزادی، حاکمیت مردم و کرامت انسان را گام نخست تحقق فضیلت عدالت در جامعه می‌دانست زیرا فقط در چنین شرایطی است که انسان در جایگاه طبیعی خود قرار می‌گیرد و توزیع عادله قدرت که پیشنیاز توزیع عادله ثروت و عدالت اقتصادی و اجتماعی است امکان پذیر می‌گردد.
طالقانی راهکار تضمین آزادی و حاکمیت مردم و زمینه سازی برای تحقق فضیلت قسط و عدالت در جامعه را سپردن کارها به دست خود مردم می‌دانست و بر این پایه همواره بر اجرای اصل «شورا» به استناد معارف قرآنی و تجربه بشری تاکید دانست.
با پیگیری طالقانی و یاران او اصول فصل هفتم قانون اساسی تدوین شد اما متاسفانه در عمل کمتر به ضرورت و اهمیت آن در سه دهه پس از انقلاب توجه شده است. برگزاری انتخابات شوراها در سال 1377 گام موثری برای پاسداری از این اصول قانون اساسی بود و شوراها در سه دوره اخیر نقش موثری در این راستا داشته‌اند. اما عملکرد شوراها و اختیارات پیش‌بینی شده در قانون برای شوراها نسبت به آنچه در اصول قانونی اساسی پیش‌بینی شده است و باید باشد فاصله زیادی دارد. اتفاقاً زنده یاد طالقانی با شناخت تاریخی خود این نگرانی را در سخنان خود در آخرین خطبه نماز جمعه تهران (شهریور 1358) نیز بیان داشت: " مساله شوراها از اساسی‌ترین مسائل اسلامی است، حتی به پیمبرش با آن عظمت می‌گوید، با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبری نباشند. ولی نه این که نکردند! می‌دانم چرا نکردند! هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده شود. باید، شاید یا این که می‌توانند ..... یعنی گروه‌ها و افراد دست اندرکار شاید این طور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد دیگر ما چکاره هستیم؟ شما هیچ !! بروید دنبال کارتان، بگذارید این مردم مسئولیت پیدا کنند".
از دیگر ویژگیهای خاص طالقانی و یاران او توجه به ضرورت شکل‌گیری و تقویت نهادهای مدنی و احزاب سیاسی بود و این امر به گفته مهندس بازرگان حرکت انقلابی دیگر طالقانی بود که وارد حزب و پذیرش انضباط حزبی و مبارزه جمعی با غیر روحانی شد. البته بدون توقع ریاست و حق وتو و دور از تعصب صنفی. او در سال 1340 که از پایه‌گذاران نهضت آزادی ایران بود همراه با سایر یاران خود چون مهندس مهدی بازرگان و دکتر یداله سحابی در جلسات حزبی با حضور اعضای جوان با قائل بودن فقط یک رأی ساده برای خودشان عملاً کار شورایی و جمعی را آموزش می‌دادند. موارد زیادی اتفاق می‌افتاد که این بزرگواران پیشنهادی را مطرح می‌کردند و از آن پیشنهاد در چارچوب ضوابط کار جمعی دفاع می‌کردند اما موقعی که نظرشان رأی نمی‌آورد خود به تصمیم جمع احترام می‌گذاردند و خود برای اجرای آن تصمیم قبول مسئولیت می‌کردند. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
با مطالعه آثار طالقانی و سایر بیدارگرانی که نقش موثری در نشان دادن راه نجات جامعه و رفع موانع توسعه کشور را داشته‌اند یاد آنان را گرامی بداریم.
منبع: ماهنامه نسیم بیداری شماره 10 آبان 1389






No comments:

Post a Comment