Wednesday, June 21, 2023

اطلاعیه روابط عمومی نهضت آزادی ایران

 

اطلاعیه
 
پس از انتشار گزارش مطالعاتی با عنوان «تحلیل دیدگاه صاحبنظران پیرامون جنبش زن، زندگی، آزادی»، نظرات متفاوتی در فضای عمومی و خصوصی نسبت به گزارش یادشده مطرح شد؛ برخی تلاش انجام‌گرفته برای مراجعه به آراء اندیشمندان در قالبی نظام‌مند را، آن هم در شرایطی که حتی فضا برای انجام فعالیت‌های معمول و حداقلی حزبی نیز فراهم نیست ستودند و برخی نیز عدم حضور حتی یک زن در میان صاحبنظران مرجع در این پژوهش را با ادبیات مختلف نقد کردند. در این ارتباط و به منظور پاسخگویی به افکار عمومی، نکاتی چند را به اطلاع می‌رساند:

۱. در ابتدا، از همه افرادی که درباره این گزارش اظهار نظر نمودند به خاطر حساسیتشان به حقوق زنان سپاسگزاریم. نقد وارده مبنی بر عدم استفاده از دیدگاه صاحبنظران زن، بجا و صحیح بود و وجود زنان اندیشمند صاحب‌نام و صاحب‌نظر در این پژوهش، می‌توانست موجب تقویت آن گردد.

۲. اساسا افراد خبره‌ای که دیدگاه‌های آن‌ها در ارتباط با این جنبش یا سایر موارد می‌تواند مورد استناد قرار گیرد بیشتر از اندیشمندان حاضر در این پژوهش است و به همین دلیل فهرست افرادی که قرار بود از نظرات آن‌ها استفاده شود، بیشتر از ۱۶ شخصیت حقیقی و حقوقی حاضر بود، اما محدودیت‌های اجرایی در شرایط سخت فعالیت سیاسی در ایران، مانع از این شد که از نظرات سایر بزرگواران بهره‌مند شویم.

۳. منابع داده در این پژوهش، مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای صاحبنظران صاحب‌نام در رسانه‌های مختلف بوده به طور مستقیم به افراد مطرح در پژوهش مراجعه نکرده است. همین محدودیتِ بهره‌مندی از داده‌های دست اول، هم امر پژوهش را سخت کرده و هم باعث بروز سوء تفاهم برای برخی از مخاطبان شده است که آن‌ها نیز به نوبه خود، نقدهایی به صاحبنظران مطرح در این مطالعه داشته‌اند که چرا در چنین پژوهشی شرکت داشته‌اید. بنابراین تاکید می‌شود، افراد مذکور مستقیما مشارکتی در این طرح نداشته‌اند.

۴. نتایج گزارش برآیند نظرات صاحب نظران محترم است و الزاما دیدگاه نهضت آزادی ایران نیست. تلاش ما بر این بوده که در جمع‌بندی نظرات مطرح شده توسط اندیشمندان، دچار خطای روشی نشویم.

5. در کنار اهمیت حضور زنان در چنین تحلیلی، صحت محتوای تحلیل صورت‌گرفته نیز مهم است. از این رو، از مخاطبان گرانقدر خواهشمندیم محتوای گزارش را هم بررسی نموده و ما را از نظرات خود بهره‌مند سازند.


روابط عمومی

نهضت آزادی ایران

31 خرداد1402

 

Tuesday, June 20, 2023

شهید چمران درآیینه خاطرات

 

.

شهید چمران درآیینه خاطرات 

محمد توسلی

 

در چهل و دومین سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران (1360 1311) باز نشر خاطراتی از این یار سفر کرده که شاید برای آشنایی نسل جدید با چمران واقعی، که فقط نام او را در فضای عمومی می‌شنود،  شخصیتی که تحت تاثیر گفتمان مهندس بازرگان بود و همواره او را استاد خود می‌دانست، مفید باشد.

هنگام تحصيل در دانشكده فني دانشگاه تهران (1340-1336) با نام دكتر چمران بعنوان شاگرد ممتاز دانشكده فني و عضو فعال انجمن اسلامي دانشجويان آشنا شدم. در كلاس درس ترموديناميك شادروان مهندس بازرگان معروف بود كه مصطفي چمران در اين درس از مهندس بازرگان نمره 22 گرفته است. مهندس بازرگان 2 نمره به جزوه دانشجو اختصاص مي‌داد. او با بهره‌مندي از هوش و استعداد فوق‌العاده و خط و ذوق هنري سرشار علاوه بر نمره 20 امتحانات درسي، 2 نمره كامل جزوه را نيزگرفته بود.

يادآوري اين نكته در اينجا خالي از لطف نيست كه در آن دوران عموماً اعضاي انجمن اسلامي‌دانشجويان و فعالان جنبش دانشجوئي از شاگردان خوب و ممتاز دانشگاهها بودند، علي شريعتي، مهدي بهادري نژاد، علي‌اكبر معين‌فر، ابراهيم يزدي، عزت اله سحابي و... در زمره اين دانشجويان دهه سي هستند.

در 16 آذر ماه سال 1332 كه كماندوهاي رژيم شاه به صحن دانشكده فني يورش بردند و سه تن از دانشجويان را به شهادت رساندند، مصطفي چمران ورودي مهر سال 32 در صحنه حضور داشت و چند سال بعد در سال 1341 مشاهدات و احساس خود را با قلم بسيار شيوائي به رشته تحرير درآورد و در نشريه شانزده آذر شماره مخصوص شهيدان 16 آذر منتشر گرديد و يك اثر ماندگار از خود بر جاي گذاشت. اين گزارش دقيق‌ترين و جامع‌ترين روايت از 16 آذر است و در چند دهه گذشته به دفعات تجديد چاپ شده است. متن اين گزارش نمودار احساس لطيف و شناخت عميق دكتر چمران از مسائل سياسي ـ اجتماعي ايران است.

دکتر چمران بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 در مبارزات نهضت مقاومت ملی حضور داشت. در سال 1337 به عنوان شاگرد اول دانشکده فنی دانشگاه تهران با بورس دولتی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. در بهار سال 1341 همراه با چهار نفر دیگر از جمله دکتر ابراهیم یزدی، دکتر علی شریعتی، صادق قطب زاده و پرویز امین نهضت آزادی ایران در خارج از کشور را تشکیل دادند و نقش موثری در فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خارج از کشور داشتند.  

در سال 1341 كه براي ادامه تحصيل ابتدا به كشور آلمان و سپس به آمريكا رفتم، ضمن همكاريهاي اجتماعي و سياسي از نزديك با دكتر چمران آشنا شدم، توانائيهاي ذهني و روحي و ابعاد مختلف شخصيت او مرا تحت تأثير قرار داد. انجمن اسلامي دانشجويان در آمريكا و كانادا در همان سال به همت دكتر مهدي بهادري نژاد و همكاريهاي دكتر يزدي، دكتر چمران و جمعي از دانشجويان مسلمان ساير كشورهاي اسلامي پايه گذاري شد و در سالهاي بعد با شكل‌گيري گروه فارسي زبان انجمنهاي اسلامي دانشجويان در آمريكا و اروپا بستر فرهنگي ـ اجتماعي گسترده و تأثيرگذاري پديد آمد كه در تحولات سالهاي قبل و بعد از انقلاب نقش مهمي ايفا كردند.

دكتر چمران با رفتار هوشمندانه و متيني كه داشت در سازمانهاي دانشجويي و سياسي ايرانيان مقيم آمريكا از احترام و منزلت ويژه‌اي برخوردار بود و در جذب همكاري افراد رفتار بسيار نافذي داشت. او با سازمان دانشجوئي و جبهه ملي آمريكا با حضور جمعي از نيروهاي ملي قديمي ازجمله دكتر شايگان، دكتر محمد نخشب، دكتر ابراهيم يزدي و... تشكيل شده بود همكاري نزديك داشت و مسئوليت تهيه نشريه " انديشه جبهه " را بعهده داشت.

در يكي از سفرهائي كه به شرق آمريكا داشتم در ايالت نيوجرسي چند روزي ميهمان دكتر چمران بودم. در آنجا شاهد زندگي عارفانه او با همسر آمريكائيش بنام "پروانه" بودم كه چمران اين نام را بر او گذارده بود در حاليكه تخلص خود او "شمع" بود و مناسبات آنها واقعاً چون شمع و پروانه بود. در زيرزمين منزل دكتر دستگاه تكثيري وجود داشت كه نشريه انديشه جبهه تهيه مي‌شد و خود او كارهاي اجرائي نشريه را نيز انجام مي‌داد.

دكتر چمران خود تعدادي از مقالات اين نشريه را تهيه مي‌كرد. باتوجه به شرايط اجتماعي ـ سياسي ايران بعد از 15 خرداد سال 42 و به بن‌بست رسيدن خط مشي مبارزات قانوني و علني تدارك مبارزات مخفی و مسلحانه و بسترسازيهاي فرهنگي ـ اجتماعي در آمريكا نيز مورد توجه قرار گرفته بود. به همين علت بخشي از مقالات به معرفي انقلابهاي جهاني به ويژه انقلاب الجزاير و جهاد از نگاه قرآن و نهج البلاغه اختصاص داشت. دكتر چمران مقالاتي درخصوص جهاد داشت و با قلم روان و شيواي خاص خود جايگاه جهاد را در فرهنگ اسلامي ارائه مي‌كرد. دكتر چمران كه به همراه جمعي از فعالان سابق نهضت مقاومت ملي نهضت آزادي ايران خارج از كشور را تأسيس كرده بودند بعد از 15 خرداد سال 42 و تحليل شرايط ايران در راستاي استراتژي جديد مبارزات مسلحانه سازمان سماع ( سازمان مخصوص اتحاد و عمل) را پايه‌گذاري كردند و جمعي در مصر براي مبارزات مسلحانه با رژيم كودتا آموزش‌هاي لازم را فرا گرفتند. دكتر چمران در دوره اول آموزشي، آموزشهاي لازم را فرا گرفت و در دوره‌هاي بعدي خود مسئول آموزش بخش مهمي از برنامه بود.

در مدت چند ماه اقامت در مصر و كسب آموزشهاي لازم و زندگي جمعي در كنار دكتر چمران بيش از پيش با سجاياي اخلاقي، انساني، منش عارفانه و روح ايثارگري و فداكاري او در راه عقيده و ايمان در كنار توانائيهاي جسمي و ذهني او آشنا شدم.

به دلائل چندي، از جمله درخواست‌هایی از سوی مقامات مصری که در راستای منافع ملی نبود، سازمان سماع پس از مدتي متوقف شد، اما چند سال بعد دكتر چمران به دعوت امام موسي صدر و با معرفي مهندس بازرگان به لبنان برگشت و تا پيروزي انقلاب سال 57 مدرسه صنعتي صور در جنوب لبنان و جنبش امل را پايه گذاري كرد و نقش مؤثري در تربيت نسل جوان جنبش و شيعيان لبنان ايفا كرد.

در ارديبهشت سال 57 كه بعد از يازده سال ممنوعيت خروج، توانستم به خارج از كشور بروم ازجمله در جنوب لبنان با شهيد دكتر چمران ديدار داشتم. اين ديدار در شرايطي صورت گرفت كه ارتش اسرائيل جنوب لبنان را تا ارتفاعات مشرف به مدرسه صنعتي صور اشغال كرده بود و نيروهاي فلسطيني منطقه را ترك كرده بودند. اما دكتر چمران با شاگردان و همرزمان خود در مدرسه صور مانده بودند و در مقابل صهيونيستها مقاومت مي‌كردند. شرايط سخت زندگي دكتر چمران و برنامه روزانه او با جوانان جنوب لبنان و حالت عاشقانه او در راه خدمت به محرومين در حالي كه به علت شرايط سخت زندگي عملاً خانواده خود را از دست داده بود، تعالي روحي و عرفان او را براي هر انساني تصوير مي‌كرد.

مقايسه شرايط زندگي دكتر چمران در آمريكا و شغل علمي بسيار برجسته او در شركت بل (Bell) و مسئوليت او كه طراحي اقمار مصنوعي بود و در بازديدي كه داشتم مرا در جريان جزييات پروژه خود قرار داده بود با وضعيت زندگي او در لبنان، منش و بينش و اوج تعالي روح لطيف انساني او و عشق خدمت به مردم محروم را نشان مي‌دهد.

دكتر چمران بعد از پيروزي انقلاب عاشقانه براي سيراب كردن عطش روحي خود و خدمت، به ايران آمد، سمت وزير دفاع دولت موقت را پذيرفت، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و هيئت امناي روزنامه ميزان بود و بعد از آغاز جنگ تحميلي، ستاد جنگهاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد و با بهره‌گيري از هوش و تجربيات نظامي و مهندسي خود و در حاليكه از كمترين امكانات نظامي محروم بود شهر اهواز و خوزستان را از اشغال ارتش عراق نجات داد و سرانجام در همان جبهه نيز شهيد شد و عاشقانه و عارفانه به معبود خود پيوست.

در بهمن سال 59 پس از خاتمه مسئوليت شهرداري تهران به جبهه هاي جنگ رفتم و در اهواز در محل ستاد جنگ‌هاي نامنظم چند روز با دکتر چمران ديدار داشتم. در اين ديدارها دكتر كمال خرازي و مهندس مهدي چمران نيز حضور داشتند. در این ستاد آقای خامنه‌ای دفتری در مجاور دفتر دکتر چمران داشت و برکارها نظارت داشت.

در اين سفر دكتر چمران به من گفت ما نياز به مديريت مهندسي و پشتيباني جبهه داريم و شما باتوجه به سوابق آموزشي و تجربیات مهندسی مي‌توانيد به ما كمك كنيد. بازديد از جبهه هاي جنگ، شرايط خطير منطقه و روحيه ايثار و فداكاري و صداقتي كه در جبهه حاكم بود و احساس وظيفه و تكليف، جايي براي تأمل و درنگ باقي نمي‌گذاشت. باتوجه به اطلاعاتي كه درخصوص مشكلات ستاد و کارشکنی‌های صورت گرفته در قبال برنامه های ستاد در این دیدارها دريافت كرده بودم و اخیرا بخشی از این کارشکنی‌ها که توسط استاندار وقت خوزستان آقای محمد غرضی انجام می‌شد منتشر شده است، پيشنهاد دكتر چمران را مشروط پذيرفتم و خواستم موافقت شورايعالي دفاع را كه اتفاقاً اكثراً از جمله آقای خامنه‌ای در اهواز حضور داشتند براي اين مسئوليت كسب كنند.

 به تهران مراجعت كردم تعدادي خودرو لندرور و استيشن و آنچه در حساب شخصي موجود داشتم براي ستاد جنگهاي نامنظم فرستادم چون به پول و وسيله نقليه نياز مبرم داشتند. پس از چندي كه تلفني از آقاي مهندس مهدي چمران درخصوص نظر شورايعالي دفاع سئوال كردم گفت: "موافقت نكردند".

دکتر چمران در اهواز با مشکلات زیادی روبرو بود که بایستی کسانی که با او در آن دوران ارتباط نزدیکی داشتند این خاطرات را به موقع بازگو کنند. سرانجام در شرایطی که او با اتهامات ناروای زیادی در فضای عمومی از جمله «عامل سیا و موساد!» بر پلاکارد درب ورودی دانشگاه تهران روبرو بود و نتوانست گزارش جبهه های جنگ را به آقای خمینی رهبر انقلاب بدهد به اهواز بازگشت و در جبهه دهلاویه روز 31 خرداد ماه سال 1360 دعوت حق را لبیک گفت و  به دیار باقی شتافت. [1]

روحش شاد و یادش گرامی باد!

 



[1] برای آشنایی با شخصیت و زندگینامه مستند شهید دکتر چمران به کتاب «یادنامه شهید دکتر مصطفی چمران» که توسط شادروان دکتر ابراهیم یزدی یار دیرین او تدوین و در 1394چاپ سوم آن توسط انتشارات قلم منتشر شده است، مراجعه شود.

Monday, June 19, 2023

چگونگی عبور از بحران ها و چشم انداز آینده

 

متن سخنرانی «محمد توسلی» در دوازدهمین سالگرد درگذشت عزت الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر:

«چگونگی عبور از بحران ها و چشم انداز آینده»*

 تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ

مَاكَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

دوازدهمین سالگرد درگذشت مهندس عزت الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر را گرامی می داریم. در این فرصت به استناد آیه قرآنی که تلاوت شد باید بپذیریم که مهندس سحابی، هاله سحابی و هدی صابر با اعمال خودشان محشور هستند و ما هم با اعمال خودمان محشور خواهیم بود. آنچه به نظر بنده باید در این گردهمایی‌ها مورد توجه باشد این است که ما از این درگذشتگان چه درس‌ها و عبرت‌هایی برای جامعه امروز می‌توانیم داشته باشیم.

قبل از اینکه وارد بحث اصلی بشوم، بر اساس حافظه تاریخی خود اشاراتی به خصوصیات این سه بزرگوار می‌کنم. بنده از دوران دانشجویی با مهندس سحابی آشنایی و همکاری داشتم. این همکاری‌ها در ادوار مختلف تا روزهای پایانی عمر ایشان در عرصه‌های مختلف ادامه داشت. آنچه هنوز برایم پررنگ است و در خاطراتم هم آورده‌ام تجربه نزدیکی است که در بازداشت های سال های 50، 69 و 80 داشتیم. آنجا بود که شخصیت مهندس سحابی و آن سلوک اجتماعی و ایستادگی‌اش در راستای اهدافش برجسته شد. به رغم چالش‌ها و شرایط سختی که داشت همواره ایستاد و راه خود را بر مبنای تقوا و بر اساس ارزش هایی ایمانی که داشت دنبال می‌کرد.

در مورد شهید هاله سحابی یادآوری سوابق برای من بسیار سنگین است. هم خصوصیات شخصی او و توانمندی‌های او و آشنایی‌اش با آموزه های قرآنی و آن لحظات پایانی روز دهم و یازدهم خرداد سال 90، همان طور که آقای احراری اشاره کردند من هم شاهد هجمه ای که به او و منجر به شهادت او شد بودم. شاید نکته‌ای که گفته نشده باشد این است که من شاهد بودم از روز قبل دوربین های ساختمان های مقابل را قطع کرده بودند تا این صحنه ها مستند نباشد. امروز می‌توانیم بگوییم آن حوادث از پیش برنامه ریزی شده بود. هاله در زندان ایستادگی کرده بود و زمانی که پدرش در بستر بیماری بود نهایتاً بدون دادن تعهدی به مرخصی آمد و آن اتفاق افتاد.

شهید هدی صابر هم خصوصیات اخلاقی و توانمندی های اجتماعی داشت که در عرصه های مختلف چه هنری، علوم اجتماعی، اقتصاد و فعالیت هایی در جهت توانمندسازی جامعه الگو بود. در همین دوران عمر محدود خودش تولیدات و خدماتی در نقاط محروم کشور ایجاد کرد که هنوز به نام او ادامه دارد. در جهت توانمندسازی جامعه واقعاً الگو بود تا جامعه توانمند بشود و تغییراتی که در جامعه لازم است محقق بشود. هدی صابر علاوه بر آشنایی با آموزه های قرآنی و تجربیاتی که داشت، علاقه ای به بنیان گذاران سازمان مجاهدین خلق داشت که اثر ماندگار خودش «سه هم پیمان عشق» را تدوین کرد. در سال های پایانی عمر خودش از همراهان و علاقمندان دکتر مصدق فیلمی تهیه کرد که در آن شخصیت دکتر مصدق را به تصویر کشید و آن هم یکی از آثار ماندگار هدی صابر بود.

این موارد اشاراتی به شخصیت، اخلاق و سلوک اجتماعی سه بزرگواری است که به یاد آنها این جا گرد آمده‌ایم و ایجاب می‌کند با مرور وجوه مختلف سلوک اخلاقی آنها و نگاه راهبردی که به جامعه داشتند درس و عبرتی بگیریم و در زندگی خودمان مورد استفاده قرار دهیم.

اما عنوان این برنامه «بحران های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی  امروز و مسیر پیش رو» است. به طور اختصار و با توجه به محدودیت وقت نکاتی را عرض می‌کنم. قبل از این که وارد اصل مطلب بشوم خوب است یادی هم از همسر مومن و فداکار مهندس سحابی خانم زرین دخت عطایی داشته باشیم. ایشان هم از زنان الگو در جامعه ما بود. در تمام دوران کنار مهندس سحابی بود و با روحیه بالا ایستاد و به خصوص سال‌های پایانی عمر با وجود محدودیت های جسمی که داشت اما ایمان و روحیه بسیار بالا و توانمندی داشت و ارتباطات ظریف اجتماعی را برقرار می‌کرد.

در ارتباط با بحران های اجتماعی، آقای احراری به برخی ریشه ها اشاره کردند. بنده می‌خواهم یک مقداری کلان تر به مساله نگاه کنم و به راهکارهای عملی و چشم اندازی که جامعه ما به آن نیاز دارد و باید مورد توجه قرار گیرد، بپردازم. شرایطی که بعد از انقلاب به وجود آمد و اشاره شد پیامد فرآیند تحولات اجتماعی بود که شکل گرفته بود؛ از انقلاب مشروطه و دوران نهضت ملی ایران و چشم اندازی که روشنفکران دینی از شهریور 20 مانند مهندس بازرگان و دکتر سحابی و آیت الله طالقانی داشتند. این ها فرزندان انقلاب مشروطه بودند و یا چالش های آن اشنا بودند و دو دهه هم استبداد رضاخان را دیده بودند. مهندس بازرگان و دکتر سحابی با جوهر تمدن غرب آشنا بودند و آموزه های قرآنی را هم می‌شناختند. بر اساس مجموعه این مبانی دو عامل توسعه نایافتگی را در ایران تشخیص دادند؛ یکی استبداد سیاسی2500 ساله و یکی هم خرافات هزار ساله و پیامدهای آن استبداد دینی است که امروز برای جامعه ما ملموس شده است. این پیشگامان طی شدن این فرآیند را طولانی و پیشنیاز آن را تحولات فرهنگی و اجتماعی در جامعه می‌دیدند و از همان شهریور سال 1320 این تلاش های آگاهی بخش خود را اغاز کردند. اگر در مقاطعی کار سیاسی می‌کردند آن هم بر اساس ضرورت بود. در واقع همواره تحولات فرهنگی و اجتماعی برای گذار از موانع توسعه نیافتگی محورهای اصلی برنامه هایشان بود. در دوران نهضت مقاومت ملی نقش آموزنده‌ای برای نسل جوان آن دوران داشت، جوانانی مانند سحابی ها، چمران ها و یزدی ها. برای خود مهندس بازرگان هم فعالیت های اجتماعی این دوره آموزنده بود. تشکیل «متاع» ( مکتب، تربیتی، اجتماعی و عملی) است که خروجی اش نهادهای مدنی است که در دهه 30 به وجود آمد. مانند انجمن‌های اسلامی مهندسین، معلمان، بانوان و سایر نهادهایی که می‌خواستند جامعه را توانمند کنند تا این فرآیند طی شود. این تلاش ها در طول چند دهه و رویدادهایی مانند سال های 39-40 و تشکیل جبهه ملی دوم و بعد هم تشکیل نهضت آزادی ایران و بسته شدن فضای سیاسی در خرداد 42 و شروع جنبش مسلحانه و در نهایت سرکوب سال 54 و ادامه جنبش اجتماعی ایران از 54 تا 57 و نتیجه این تحولات اجتماعی و سیاسی انقلاب بهمن 57 است که با حضور همه مردم ایران گام اول عبور از استبداد سیاسی برداشته می‌شود.

واقعیت این است که در انقلاب 57 روشنفکران جامعه ما به تنهایی نمی‌توانستند این فرایند را طی کنند. حضور روحانیت با همان سوابقی که سراغ داریم بعد از خرداد 42 و نقشی که اقای خمینی در بسیج توده های مذهبی جامعه داشتند و با همکاری روشنفکران در بهمن سال 57 این انقلاب انسانی و فراگیر محقق شد. چرا می‌گوییم این انقلاب انسانی و فراگیر در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفت؟ چون آقای خمینی با نبوغ و درایتی که داشت و در مقاطع مختلف با مبانی فکری خود در نوفل لوشاتو همین استفاده را کرد. همان مطالبات تاریخی ملت ایران را در رسانه های جهانی مطرح کرد که ما دنبال آزادی و دموکراسی هستیم و حتی دگراندیشان و مارکسیست ها هم آزاد هستند. یک چنین چشم اندازی جنبش فراگیر انقلاب اسلامی ایران را به صورت انقلابی انسانی در سراسر جهان معرفی کرد که برخلاف انقلاب های مارکسیستی بود.

اما متاسفانه از همان نوفل لوشاتو زمینه های انحراف ایجاد شد. همان طور که در اسناد تاریخی اشاره شده و حتی در همان جا مهندس بازرگان حاضر نشد مانند سایرین چون دکتر سنجابی عمل کند و نامه بیعت بنویسد. در همان جا حتی در جمع دوستان خود ما که با عملکرد مهندس بازرگان موافق نبودند تنش ایجاد شد و در جلسه‌ای که داشتند مهندس بازرگان گفت این حکومت اسلامی که شما دنبالش هستید و میخواهید من هم آن را دنبال کنم شرایطی به وجود می‌آورد که بدتر از الآن خواهد بود و حتی دین شما را هم از شما خواهد گرفت. اسناد تاریخی این سوابق در اختیار هست و می‌توانید به آن رجوع کنید.[1]

مهندس بازرگان و یارانشان بعد از انقلاب دیدند وقتی روحانیت در جامعه حاکم شود یک فرآیند طولانی پیش رو خواهد بود و ما باید خودمان را آماده کنیم. مجموعه تلاش های آگاهی بخشی که در طول این چهار دهه انجام شده که همه شاهد هستیم امروز جامعه ما به درجه‌ای از آگاهی رسیده که صاحبنظران و جامعه شناسان میگویند بیش از 85 درصد مردم ناراضی هستند و این آگاهی را دارند که ریشه مشکلات کجاست. آنچه امروز مطرح است و ما باید راه بزرگواران را دنبال کنیم همین مساله است.

با توجه به بحران های جامعه ما که از جمله بحران اقتصادی است، همه نظرات کارشناسان هم نشان میدهد پیش نیاز توسعه اقتصادی توسعه سیاسی است و تا موانع سیاسی از بین نرود نمی‌توانیم مشکلات اقتصادی را حل کنیم. نمونه زنده آن خرداد 76 است. ان دوره که آقای خاتمی بحث توسعه سیاسی را مطرح میکند به رغم مجموعه چالش ها تحولاتی که در زمینه اقتصادی و اجتماعی، آزادی احزاب و رسانه ها چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی مشهود است. هرگامی برداشته می‌شد می‌توانستیم آثار آن را ببینیم. بنابراین پیش نیاز حل ابر بحران هایی که داریم توسعه سیاسی و عبور از مانع دوم یعنی استبداد دینی است.

چگونه جامعه می‌تواند از استبداد دینی عبور کند؟ فرآیندی که جامعه باید طی کند با توجه به آگاهی که در جامعه وجود دارد و آن سرمایه اجتماعی است که باید سازمان پیدا کند و با سازماندهی چنان توانمند شود تا حاکمیت را متقاعد کند و تسلیم مطالبات برحق مردم شود. چگونه این فرایند می‌تواند طی شود؟ باید بپذیریم جامعه ما متکثر است و باید در این جامعه متکثر وفاق حول مطالبات مشترک ملی داشته باشیم. اگر مطالبات ملی ما آزادی و حاکمیت ملت هست باید مبنا و محوری برای همکاری جمعی باشد. برای این منظور توانمندی جامعه و نهادهای مدنی باید توسعه پیدا کند و احزاب و گروه های سیاسی و شخصیت ها این آگاهی را پیدا کنند که با هم گفت وگو کنند تا زمینه های انسجام و وفاق ملی برای گذار به دموکراسی و عبور از مشکل اصلی قرار گرفتن نهاد دین در جایگاه حکومت به عنوان مطالبه ملی اتفاق بیفتد و از عامل دوم توسعه نیافتگی هم عبور کنیم.

من با توجه به محدودیت وقت سخنم را کوتاه می‌کنم. مجدداً از خداوند می‌طلبم که روح این سه بزرگوار، مهندس عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر و همچنین همسر مهندس سحابی خانم زرین دخت عطایی را شاد کند و با اولیا و بزرگان محشور باشند.

به امید ایرانی آزاد، آباد و سرافزار.

*متن سخنرانی محمد توسلی در برنامه دوازدهمین سالگرد عزت سحابی، هاله سحابی و هدی صابر کانون توحید منبع «ایران فردا» -12/03/1402.



[1] برای مستندات به خاطرات مهدی نواب «در جستجوی آرمان‌ها»، صفحه 292، انتشارات کویر 1400، مراجعه شود.

Wednesday, June 7, 2023

راهکارهای ایران امروز برای ایران فردا

راهکارهای ایران امروز برای ایران فردا

گزارش دوازدهمین سالگرد درگذشت عزت‌الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر : 12 خرداد 1402

 مسعود صادقی

دوازدهمین سالگرد درگذشت عزت‌الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر، عصر آدینه دوازدهم خرداد در کانون توحید برگزار شد.

 

▪️ حمید احراری: هم‌آیی برای ایران فردا

 حمید احراری در این مراسم با بیان اینکه ایران آبستن رخداد تاریخی بزرگی است، به تعریف رخداد، در فلسفه سیاسی استناد کرد که مجموعه تحولاتی را گویند که نه تنها با گذشته متفاوت است که حتی قابل سنجش با گذشته نیست و وقتی رخ می‌دهد چون آتشی که به خرمن می‌افتد به سرعت همه‌گیر می‌شود و سرنوشت جوامع را تغییر می‌دهد. وی سپس به تشریح ویژگی‌های رخداد انقلاب 57 پرداخت و از رویارویی گفتمان ولایت فقیه با مفاهیم مدرن چون دموکراسی، حقوق شهروندی و برابری و هویت ملی پرداخت.

احراری در ادامه به تشریح چرایی و چگونگی رخداد آینده پرداخت و ابراز داشت: ما در آستانه یک رخداد بزرگ هستیم، جامعه ایران به دلیل گسترش شهرنشینی، توسعه آموزش، گسترش رسانه‌های اجتماعی، شکل‌گیری طبقه متوسط، دگرگون شده است، دنیای ذهن و فکر این جامعه با دنیای زیست آن در ستیز است و پیروز این رویارویی، ذهن و رویای این جامعه است. این رویارویی گسل ایجاد کرده و این گسل‌ها هر روز عمیق‌تر می‌شود. رخدادها را می‌توانیم با سویه‌هاش بشناسیم اما نمی‌توانیم برای آنها تاریخ تعیین کنیم. در این دگرگونی اخلاق مبتنی بر شریعت نیست اخلاق مبتنی بر فتوت و حقیقت است، هویت ملی درحال احیا است و ملت در حال تولد ، ملتی که دموکراسی می‌خواهد. هفتاد درصد از مردم طبقه‌متوسط شهری در خانه‌ با زنان‌ خود برابری را تجربه می‌کنند. نمی‌شود که در جامعه نابرابری باشد و در خونه فرهنگ دیگری باشد.

وی ادامه داد: بنابراین هویت ملی، دموکراسی و برابری همان افق آینده و چشم‌انداز آینده‌ ایران است که تمام خاورمیانه را دگرگون می‌کند. همچنان که بنیادگرایی با انقلاب ایران آغاز شد پیش از ان بنیادگرایی نداشتیم الان ما دوتا سلفی داریم سلفی شیعه و سلفی سنی و هر دو بعدازانقلاب ایجاد شده است.

احراری در پایان گفت: مسیری که این سه تن از هستی خود گذشتند، احیای هویت ملی، دموکراسی و برابری بود راهی که به نظر من نامش را می‌توانیم بگذاریم ایران فردا!

 

▪️ کمال اطهاری: الگوی توسعه؛ دغدغه عزت‌الله سحابی برای ایران فردا

 کمال اطهاری در این مراسم از توسعه‌اندیشی را وجه مفقود و اساسی جامعه ایرانی خواند و گفت: مهندس سحابی به آن مرحله رسیده بود که نمی‌خواست به دنبال قدرت در حوزه پولیتی برود، بلکه می‌خواست الگوی توسعه را سامان بدهد. بسیاری از حرکاتی که ما در 50 سال اخیر انجام داده‌ایم بخاطر نداشتن یک مدل الگوی توسعه، به تعبیر آلتوسر «ایدئولوژی اولیه» بوده است. همه از تکثر در جامعه می‌گویند اما یک الگوی توسعه نبوده که اهداف این جامعه متکثر را بهینه‌سازی کند. در چاره‌اندیشی یک تقلیل‌گرایی وجود دارد که مثلا با آزادی می‌توان تکثر را سامان بدهیم. نه اینچنین نیست، تجربه همین کشورهای بهار عربی حتی ترکیه نشان می‌دهد اصلا نمی‌توانیم با آزادی به سکولاریسم برسیم.

وی افزود: در همین رویکرد رایج حتی برخی واژه سکولاریسم را جایگزین کلمه قانون مشروطه می‌کنند که تقلیل بسیار بزرگی است. خود سکولاریسم یعنی عقل عملی و همین عقل عملی با یک مدل و الگوی توسعه به دست می‌آید و این تقلیل‌گرایی‌ها در جامعه‌ ما، آن ایدئولوژی اولیه را نمی‌تواند بر بکشد.

اطهاری تاکید کرد: این الگوی توسعه بخش را ما نداریم و از همین رو نمی‌توانیم منافع ملت متکثر ایران را بهینه سازی کنیم. یعنی اگر یک کلمه‌ی مشروطه، قانون بود یک کلمه‌ کنونی از دید من توسعه است، توسعه پایدار در جهت اقتصاد جامعه دانش، این پیام روح کنشگر مهندس سحابی است

 

▪️ محمد توسلی: آگاهی امروز مردم ایران نتیجه پایمردی در فرایند آگاهی‌بخشی

 مهندس محمد توسلی با بیان اینکه در طول چهار دهه حکومت روحانیت در ایران، مرحوم بازرگان و یارانش از جمله مهندس سحابی در زمره اقلیتی بودند که مخالف حکومت روحانیت بودند و تلاش کردند که مردم را آگاه کنند، ابراز داشت: به جزما که اقلیتی بودیم همه مردم شیفته گفتمان آقای خمینی بودند، اما در نتیجه فرایند آگاهی‌بخشی، امروز برپایه آنچه جامعه‌شناسان می‌گویند و حتی در محافل رسمی حکومت هم مطرح شده 85 درصد مردم ناراضی هستند و متوجه شده اند که ریشه مشکلات کجاست.

وی درباره مهندس عزت‌الله سحابی گفت: من از دوره دانشجویی با مهندس سحابی آشنایی و همکاری داشتم، منش و سلوک اجتماعی او بیش از همه در بازداشت‌هایی که سالهای 50، 69 و 80 داشتیم کاملا آشکار بود، او همواره با ایمان برای ارزش‌های اجتماعی در برابر سختی‌ها ایستادگی می‌کرد.

محمد توسلی که در زمره شاهدان واقعه شهادت هاله سحابی، بوده ضمن تایید سخنان حمید احراری تصریح کرد: درباره شهادت خانم هاله سحابی شاید نکته‌ای که گفته نشده این است که من شاهد بودم که از روز قبل دوربین‌های مدار بسته ساختمان‌های مجاور را قطع کرده‌ بودند که این صحنه‌ها ثبت نشود، امروز روشن شده که این کار طبق یک برنامه از پیش تعیین شده بوده است.

وی همچنین به توانمندی‌های اجتماعی و مهارت‌های هنری هدی صابر، اشاره کرد و ابراز داشت: وقتی به آثار مکتوب، خدمات اجتماعی و نهادهای مدنی که در نقاط محروم کشور ایجاد کرد و امروز بنام او ادامه دارد، نگاه می‌کنیم او را می‌توانیم در زمینه توانمند سازی جامعه، یک الگو بدانیم.

 

▪️ فیروزه صابر: ما در قبال چیزی که ایجاد کرده‌ایم مسئولیم

 فیروزه صابر، ضمن ارائه آمارهایی از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران ابراز داشت: ماهیت اقتدارطلبانه و انحصارگرایانه حکومت، آسیب‌هایی به جامعه زده که بحرانش برای همه ما عیان است، آنچه که حکومت تاکنون انجام داده بویژه در جامعه زنان، حقارت، خشونت و صدمه جدی به منزلت اجتماعی زن و کل جامعه بود اما درباره زنان پر رنگ‌تر بود.

وی افزود: اما با کنشگری فعالان مدنی حقوق زنان، ترک‌های دیروز در حاکمیت امروز به گسل تبدیل شده است. هاله هم در همین مسیر جان شیرینش را در مراسم خاکسپاری پدر و به بهانه داشتن عکس پدر ناجوانمردانه، از دست داد.

وی ادامه داد: مهندس سحابی مقاله ای در شماره اسفند 74 ماهنامه ایران فردا دارند با نام «پس از آزادی» که کاملا به روز است، وی در این مقاله چهار پیش فرض را برای جامعه مدنی ترسیم می کند، نخست اینکه همه شهروندان یک حکومت مساوی هستند و هیچکس امتیاز خاصی ندارد دوم حق انتخاب دارند و سوم حقوق ملی تقدم و برتری دارد و چهارم جامعه متکثر و متنوع منافع و مصالح مختلفی دارد که باید دریافت و در انتها به اندیشمندان ملی و دینی توصیه می‌کند در نهادسازی گام بردارند کاری که خودش کرد و این رویکرد در جمع گرایی و کنش شبکه ای می‌تواند راهگشا باشد.

فیروز صابر تصریح کرد: ما فکر می‌کنیم که حکومت باید این کارها را بکند و باید خودمان را آماده کنیم برای حکومت آتی که این رفتارهای مدنی را داشته باشیم اما لازم است در هر جمع کوچکی با هر ارزش افزوده ای این رفتارها جای خودش را باز کند، ما به تمرین مکرر نیاز داریم.

فیروزه صابر درپایان گفت: هدی در سال 90 در چنین روزی اعتصاب غذایش را در اعتراض به تهاجم منجر به مرگ هاله و منع تکرار این بیدادگری ها علیه انسان‌های بی دفاع که متاسفانه هنوز ادامه دارد، آغاز کرد و 9 روز بعد پرواز کرد، سخنم را با جمله ای از او پایان می‌دهم: «ما در قبال چیزی که ایجاد کرده‌ایم مسئولیم آن هم در کشوری که هزار بار استارت ایجاد زده می‌شود، هزار بار هم بوم‌غلطان وبولدوزر از روی آن رد می شود ما زیر دست و پاها باید یافته های خودمان را محفوظ کنیم.»