Monday, May 29, 2023

«آزادی»، پیام اصلی گفتمان پیشگامان

 

متن سخنرانی محمد توسلی به مناسبت شصت و دومین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران:

«آزادی»، پیام اصلی گفتمان پیشگامان

ابتدا لازم می‌دانم در این برنامه شصت‌ودومین سالگرد که در بهشت زهرا برگزار می‌شود، یاد پیشگامان نهضت آزادی ایران زنده یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی، آیت الله طالقانی، احمد صدرحاج سید جوادی، دکتر شریعتی، مهندس سحابی، شهید دکتر چمران، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر غلامعباس توسلی و همه همراهان گذشته چون رحیم عطایی، عباس رادنیا و عباس امیر انتظام را گرامی بداریم.

مایلم در این فرصت در باره دو محور: پیام اصلی گفتمان پیشگامان نهضت آزادی ایران در سده اخیر و رسالت نسل ما برای پیگیری این پیام  نکاتی را به اختصار مطرح کنم.

پیام اصلی گفتمان پیشگامان «آزادی» است. انسجام گفتمانی در طول 62 سال گذشته و مواضع واقع‌بینانه‌ای که در مقاطع مختلف متناسب با شرایط داشته‌اند علت اصلی بقای نهضت آزادی ایران، به رغم محدودیت‌ها و چالش‌های سال‌های پیش و پس از انقلاب 57، بوده است.

در محور اول، گفتمان نهضت آزادی ایران دستاورد تجربیات پیشگامانی است که خود از فرزندان انقلاب مشروطه بودند و با چالش­های دو دهة دوران استبداد رضاخانی و با چالش­های فرهنگی و اجتماعی پیرایه­ها و خرافات هزار ساله و فرهنگ استبدادی 2500 ایران آشنا بودند. به لحاظ نظری این پیشگامان از آموزه­های قرآنی و تحولات اروپا در دوران قرون وسطی و جوهر تمدن غرب «مدرنیته» بهره‌مند بودند.

با بهره‌گیری از مجموعة این مبانی نظری و شرایط فرهنگی و اجتماعی، دو عامل اصلی را برای عدم توسعه­یافتگی ایران تشخیص دادند: استبداد سیاسی 2500 ساله و پیرایه­ها و خرافات هزار ساله و پیامد آن استبدادینی. بررسی مجموعة سوابق و رویدادهای این 6 دهه نشان می‌دهند که از همان دهة 20 محور اصلی نگاه این پیشگامان براساس آیة قرآن إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم یک نگاه تحول انسان محور در قالب  برنامه­های فرهنگی و اجتماعی بوده است. این پیشگامان، از همان شرایط دهه 20 که فرهنگ مارکسیسم و گروه­های چپ در جامعة روشنفکری حاکم بود، با درایت توانستند چنین گفتمان و برنامة راهبردی را در تحولات فرهنگی اجتماعی مورد عمل قرار دهند. هدف اصلی توانمندسازی جامعه از طریق  برنامه‌های توسعه فرهنگی_اجتماعی، ایجاد نهادهای مدنی و آگاهی­بخشی بود تا با توانمند سازی جامعه به تدریج راه عبور از این موانع توسعه نایافتگی طی شود.

بررسی مجموعه آثار مهندس بازرگان در دهه‌های 20، 30، 40، 50  نشان می‌دهد که ایشان گام­به­گام و در هر مقطعی متناسب با شرایط زمان تلاش آگاهی­بخش خودشان را انجام  داده‌اند و همواره اولویت آنان کارهای فرهنگی و اجتماعی بوده است. اما در شرایطی که لازم بوده است وارد عرصة سیاسی شدند. مثلاً در دوران نهضت ملی ایران در دولت دکتر مصدق قبول مسئولیت کردند. بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 ضرورتاً وارد نهضت مقاومت ملی شدند. در این دورة که  بسیار تاثیرگذار و آموزنده بود ضمن پیگیری تلاش‌های فرهنگی اجتماعی زمینة کادرسازی نسل جوانی که از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان بودند فراهم می شود.

در شرایط سال 39- 40، جبهة ملی دوم با پیگیری این کادرهای تربیت شده تشکیل می­شود. و سپس در آن شرایط در اردیبهشت سال 1340 ضرورتاً  نهضت آزادی ایران تاسیس می­شود. عنوان نهضت آزادی ایران در واقع  «جنبش برای آزادی» است یعنی همان محور اصلی گفتمانی بود که این پیشگامان برای عبور از استبداد داشتند.

در شرایط سال 1341 ضرورت تعامل تعالی­بخش با روحانیت مبارز مطرح و نهایتا  روحانیت وارد عرصة عمومی می‌شود و جنبش اجتماعی ایران با حضور روحانیت که نفوذ در جامعه مذهبی داشت نقش موثری ایفاء می‌کند. پس از خرداد سال 42 و بسته شدن فضای سیاسی برای عبور از  شرایط  انسداد سیاسی جنبش اجتماعی ایران تحت تأثیر گفتمان انقلابی جهانی قرار می‌گیرد و همة گروه­های اجتماعی ایران اعم از مسلمان، مارکسیست و حتی مسلمان­های سنتی، آن­ها همه تحت تأثیر گفتمان جهانی همین خط­مشی را انتخاب کردند. پیشگامان نهضت آزادی ایران در دادگاه نظامی سال 42 بطور شفاف مطرح می­کنند که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می­کنیم. این گفتمان در آن شرایط در کنار جنبش اجتماعی قرار می­گیرد. نهضت آزادی ایران فعالیتش را در داخل کشور متوقف و به تدریج فعالیت ها در خارج از کشور به بطور موثری دنبال می­شود. اما پیشگامان از جنبش اجتماعی ایران در حد ممکن حمایت می­کنند.

این فرآیند تا بهمن 57 ادامه پیدا می­کند و با مشارکت تمام ملت ایران با رهبری آقای خمینی که نقش مهمی در بسیج جامعه مذهبی داشت زمینه­های پیروزی انقلاب فراهم وگام اول عبور از استبداد سیاسی طی می­شود. مهندس بازرگان در همان فضای نوفل‌لوشاتو با آگاهی از جریان انقلاب و پیامدهای حاکمیت روحانیت در قدرت  همواره در کنار جنبش اجتماعی قرار می­گیرند و نگاه راهبردی خود را برای عبور از گام دوم (استبداد دینی) را به تدریج پیگیری میکند.

بسیاری به­خصوص نسل جوان این ایراد را به مهندس بازرگان می­گیرند، شما که در نوفل‌لوشاتو تشخیص دادید اگر روحانیت در حاکمیت قرار بگیرد پیامدهای آن شرایط امروز خواهد بود، چرا همکاری کردید؟ چرا در دولت موقت قبول مسئولیت کردید؟ این نکتة تاریخی بسیار مهمی است. وقتی کل جامعة ما در کنار رهبری انقلاب آقای خمینی هست و جنبش اجتماعی یکپارچه برای عبور از استبداد حرکت می­کند، این درایت و واقع­بینی را مهندس بازرگان و همراهانشان دارند که ضمن این­که تسلیم نمی­شوند، در هر مقطعی تلنگر می­زنند و آگاهی­بخشی می­کنند اما در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار می­گیرند و کوشش می­کنند این فرآیند آگاهی­بخشی را دنبال کنند.

بعد از انقلاب هم دولت موقت نقش مهمی در آن دوران انتقال داشت. مهندس بازرگان همواره خویشتن­دار است و هیچگاه نسبت به خشونت­ها، تندی­ها و هتک­حرمت­ها خم به ابرو نمی­آورد. برای این­که مهندس بازرگان آینده و راهی که باید طی بشود را می­دید. بنابراین تمام سختی­ها را تحمل می­کند، تا این فرآیند آگاهی­بخشی ادامه پیدا کند.

مهندس بازرگان در این فرآیند به تدریج در 200 اثر خودشان تا سال 1373 که بر یک محور اصلی عبور از عامل توسعه­نایافتگی «استبداد دینی» تمرکز دارد و در هر مقطعی متناسب با شرایط زمان رسالت آگاهی­بخشی را پیگیری می‌کند. آخرین سخنرانی­شان دو یا سه هفته قبل از سفر و درگذشتشان «بعثت و آزادی» یعنی همان پیام اصلی این گفتمان است.

نهضت آزادی ایران نیز پس از انقلاب با تمام چالش­هایی که داشته در همین راستا عمل کرده است. بنابراین این گفتمان پیشگامان در جامعه پیشگام بوده است و گام­به­گام نسل­های بعدی عموما به این جمع­بندی می­رسند که این راه درست بوده است.

پس از خرداد 60 تا 76 برنامه های آگاهی­بخشی در عرصه­های مختلف پیگیری می­شود. از 76 تا 96 در این 20 سال مجموعة مواضع نهضت آزادی ایران در راستای تقویت همین گفتمان و همگام با جنبش اجتماعی ایران است. اما سال 96 نقطة عطفی‌ست که ما در رویدادهای پس از انقلاب شاهد هستیم. حاکمیت در طول این چند دهه برای یکدست سازی خود تلاش می­کرد و همیشه با موانع روبه­رو می­شد. در انتخابات سال 96 مجموعه واکنش­هایی که حاکمیت بطور شفاف برای حمایت از نامزد خود نشان می­دهد همه قرائن مشخص کرد که دیگر در هیچ انتخاباتی، فرصتی برای هیچ نماینده­ای نخواهد بود که بتواند خاتمی یا روحانی جدید تَکرار بشود.

نهضت آزادی ایران  بعد از سال 96 به این جمع­بندی رسید که دیگر اصلاحات انتخابات­محور، دولت­محور یا قدرت­محور پس از دوم خرداد کارساز نیست و ما باید به همان اصلاحات تاریخی که بعد از شهریور 20 پیشگامان داشتند برگردیم که تمرکز بر همان توسعه تلاش های فرهنگی_اجتماعی، توانمندی­­سازی جامعه، توسعه نهادهای مدنی و انسجام در مدیریت جنبش اجتماعی است. این راهبرد بعد از سال 96 به تدریج مطرح و نهایتاً در کنگرة سال 98 با عنوان برنامة اصلاحات جامعه­محور تصویب و سپس در شورای مرکزی و دفتر سیاسی تدوین شد.

نهضت آزادی ایران این راهبرد را پس از سال 96 مورد توجه قرار داد و در انتخابات سال‌های 98 و 1400 شرکت نکرد و فرایند برگزاری انتخابات و نتایج آن به وضوح این ضرورت را آشکار ساخت. اگرچه در سال‌های 96، 98 حتی 1400 جمعی از اصلاح­طلبان تصور می­کردند که هنوز فرصتی هست که بتوانند در انتخابات شرکت بکنند اما امروز وقتی اظهار­نظر آقای خاتمی و بسیاری از صاحب­نظران و اصلاح طلبان را نگاه می­کنید همه به این جمع­بندی رسیده‌اند که دیگر در این شرایط انجام اصلاحات از طریق مشارکت در انتخابات امکان پذیر نیست، حتی آقای روحانی عضو مجمع خبرگان رهبری خیلی شفاف می­گوید برای این­که ما در انتخابات شرکت کنیم باید یک رفراندوم برگزار بشود تا اصلاحاتی در فرآیند انتخابات بوجود بیاید، والا انتخابات بلاموضوع خواهد بود.

بعد از سال 96 رخدادهای دی 96 و آبان 98 به­خصوص بعد از شهریور 1401 شاهد تحول با شتابی در جنبش اجتماعی ایران بودیم. این تحولی که در جامعه ما بوجود آمده است کاملاً نشان می­دهد که هم نسل جوان، هم زنان جامعه و هم نهادهای مدنی مختلف در یک شرایط جدیدی در جامعه حضور پیدا کرده‌اند. مطالعات کارشناسی که در سطح جامعه­شناسان و صاحب نظران انجام شده همه حاکی از این واقعیت است که جامعة ما در آستانة یک تحول بزرگی است.

به نظر بنده اگر گفتمان نهضت و فعالیت آن در این 62 سال دوام پیدا کرده برای این­ است که در طول این سال­ها، چه پیش از انقلاب چه پس از انقلاب این گفتمان و این نگاه راهبردی است که  مشکل اصلی جامعه «استبداد» و نبود «آزادی» است.

 امروز بیش از 80 درصد جامعة ما به این آگاهی رسیده‌اند، به ریشة مشکلات ورود پیدا کرده‌اند، لذا به این علت هست که نهضت آزادی ایران بقا پیدا کرده و توانسته در این 62 سال به رغم تمام محدودیت ها و فشارهایی که بوده، اما به خاطر این گفتمان فعالیتش ادامه پیدا کرده است. این محور اول  بود که می­خواستم عرض بکنم.

اما محور دوم، با توجه به این تحلیل، رسالت نهضت آزادی ایران در سال­های پیش رو با توجه به شرایطی که  داریم چیست؟ ما باید به نحوی عمل بکنیم که این گفتمان 62 ساله و با همان راهبرد با توجه به روند جنبش اجتماعی ایران ادامه پیدا کند. راهکار اصلاحات تاریخی است که در برنامة اصلاحات جامعه­محور تدوین شده است. ما باید در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار بگیریم و از مطالبات برحق ملت ایران همواره دفاع بکنیم. اگرچه ممکن است برخی از مواضعی که جنبش اجتماعی ایران دارد، با بعضی از اصول ما که در مرام­نامه داریم، هم­خوانی نداشته باشد. ما التزام به قانون اساسی داریم و باید این التزام را حفظ بکنیم و در چهارچوب ظرفیت های قانون اساسی عمل بکنیم.

 نسل جوان ما، جنبش زنان و همین 42 نفری که در این همایش گفتگو برای نجات ایران شرکت کردند، ضمن این­که محور برنامه­هایی که ارائه می­دادند، تعداد قابل توجهی­شان در راستای اصلاحات جامعه­محور هست یعنی ضرورت گفتگو، وفاق ملی حول مطالبات مشترک ملی و تقویت جنبش اجتماعی ایران تا عبور از استبداد دینی و گذار به دموکراسی و تامین آزادی و توسعه تحقق پیدا کند.

ما باید راهبرد اصلاحات جامعه­محور را دنبال بکنیم و کوشش بکنیم در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار بگیریم، تعامل داشته باشیم و در جنبش اجتماعی ایران تأثیرگذار باشیم. اما اگر به این جمع­بندی رسیدیم که ما از جنبش اجتماعی ایران فاصله گرفته‌ایم و نمی­توانم تأثیر مثبت داشته باشیم، آن موقع باید با بررسی شرایط همان موضعی که نهضت آزادی ایران در سال 43 داشت ما هم اگر چنین شرایطی فراهم شده باشد، همان موضع را داشته باشیم تا گفتمان نهضت که تضمین­کنندة بقای نهضت هست بتواند ادامه پیدا کند.

امیدوارم این تحلیل مورد بررسی قرار گیرد و ما بتوانیم با بررسی شرایط به وظیفه ایمانی و اجتماعی خودمان عمل کرده و بقای گفتمان نهضت آزادی ایران را تضمین کنیم.

 

Tuesday, May 23, 2023

شصت و دو سال مبارزه و مقاومت در راه دشوار آزادی

 

بسمه تعالی

شصت و دو سال مبارزه و مقاومت در راه دشوار آزادی

به مناسبت  سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران

نهضت آزادی ایران به رغم فشارهای امنیتی که از همان آغاز تاسیس در 27 اردیبهشت 1340 اعمال شد و تا کنون نیز همچنان ادامه دارد، با باور و تعهد به گفتمان و مشی بنیان‌گذاران شریف، زنده‌یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت‌الله طالقانی و بنا بر شعار راهبردی «ما مسلمان، ایرانی، مصدقی و ملتزم به قانون اساسی هستیم» در راستای عبور از دو عامل توسعه‌نایافتگی که همانا «استبداد سیاسی» و  «خرافات دینی» است و برای نیل به آزادی، حاکمیت ملت، عدالت و توسعه ملی، شصت و دو سال حضور و ایستادگی در عرصه فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در کارنامه خویش و در حافظه تاریخ معاصر ایران ثبت کرد. این حزب در مسیر آرمانی که برگزیده‌ است، مسئولانه و باورمندانه به منافع ملی، استقلال، تمامیت ارضی و سعادت مادی و معنوی ملت ایران و با اعتقاد به راهبرد «جنگ ما جنگ حجت است، نه جنگ قدرت» و بی آن که اثرگذاری بر ساختار قدرت و نقش‌آفرینی سیاسی را منوط به ورود به نهادهای حاکمیتی بداند و مطالبه‌گر سهمی از خوان قدرت باشد، به آرمان خویش وفادار مانده و در این مسیر، از تحمل رنج‌ها و زندان‌ها و بذل فداکاری‌ها و تلاش در روند آگاهی‌بخشی برای تبیین «ضرورت آزادی» دریغ نداشته و همچنان باور دارد که «آزادی» یگانه راه‌حل موثر در برابر توسعه‌نایافتگی و تنها سازوکار واقع‌بینانه برای عبور از ابربحران‌های ساختاری جامعه و حکومت ایران است.

در دوران پهلوی و حتی در دهه نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمانه‌ای که هنوز «گفتمان چپ انقلابی» رونق داشت و در مقام «علم مبارزه» به حساب می‌آمد، «آزادی» موضوعی «لوکس» و «حقوق بشر» مطالبه‌ای بورژوایی تلقی می‌شد و عموم مبارزان سیاسی، مساله اصلی جامعه ایران را «استعمار، استثمار یا استحمار» دانسته و از تضاد «خلق» با «سرمایه» و «امپریالیسم» سخن می‌گفتند، پیشگامان نهضت آزادی ایران بر ضرورت قانون‌گرایی تاکید داشتند و با صدای بلند هشدار می‌دادند که «حاکمیت ملی» و استقلال کشور در غیاب آزادی و حاکمیت ملت محقق نمی‌شود و «دست بیگانه، همواره از آستین استبداد داخلی بیرون می‌آید» و مهم‌ترین مساله و اصلی‌ترین عامل عقب‌ماندگی و مصیبت‌های مردم ایران، «استبداد» است و از همین رو، اساسی‌ترین مطالبه را «آزادی» اعلام کردند. تجربه تاریخی بر صحت این بینش سیاسی گواهی می‌دهد. به رغم فضای چپ‌زده آن روزگار، «آزادی» فراگیرترین خواست ملت در انقلاب اسلامی بود که در قالب شعار راهبردی «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی» تجلی یافت و تا امروز هم که جنبش «زن، زندگی، آزادی» عرصه عمومی را فراگرفته است، «آزادی» همچنان گسترده‌ترین و والاترین مطالبه‌ ملی در این کشور است که دلالت بر تلقی عام افکار ایرانیان نسبت به «استبداد» به‌مثابه اصلی‌ترین عامل بحران‌ساز در جامعه ایران دارد.

تجربه تاریخی حکمرانی در ایران به‌ویژه از دوران رضاخان تا امروز ثابت می‌کند که «استبداد» اعم از آن که ماهیت سیاسی یا دینی داشته باشد، تنها یک وضعیت سیاسی نیست و بلکه، الگوی مدیریتی غیرانسانی، مشارکت‌گریز و مخربی است که سرمایه‌های اجتماعی، انسانی و اخلاقی و ظرفیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه‌ای را به هدر داده و پیامدی جز انکار کرامت انسانی، شیوع فساد سیستمی، تبعیض ساختاری، توسعه‌نایافتگی، وابستگی به بیگانه و ابتلا به بحران امنیت ملی و عدم ثبات سیاسی ندارد.

حاکمان نظام پهلوی با تمسک به ظواهر غربی و شعارهای باستان‌گرایانه و نوعی ناسیونالیسم غیرمدنی، قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشته و «نهاد قدرت» را در شخص شاه خلاصه کردند و مروج مدرنیزاسیون تحمیلی و بی‌توجه به بنیان‌های اجتماعی جامعه ایران شدند و همچنین، تجربه حکمرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یادآوری می‌کند که مقامات ارشد و تصمیم‌‌گیران اصلی این نظام، از همان ابتدا تعهدی به حاکمیت قانون و الزامات دموکراتیک و حقوق بشری نداشتند و در قالب نظریه ولایت فقیه، فهم خود از «اسلام» را بر «نهاد دولت» تحمیل و «جمهوری اسلامی» را معادل با «زمامداری فقها» تعریف کردند و در نهایت، اصول ناظر بر حقوق اساسی و حاکمیت ملت در قانون اساسی را که ذات هر قانون اساسی و عصاره نظم سیاسی برآمده از حاکمیت قانون است، امری فرعی و متاثر از اراده ساختار کلان قدرت قرار داده و در یک کلام، مانع از مشارکت مردم و توزیع عادلانه قدرت شدند و در مقام عاملی برای تجمیع قدرت در فرد یا نهادهایی غیرمتاثر از آرای مردم، نقش‌آفرینی کردند. این ارزیابی مقایسه‌ای نشان می‌دهد که «استبداد» عامل اصلی، ریشه‌دار و مستمری است که می‌تواند در کسوت «استبداد سیاسی» یا در هیبت «استبداد دینی» تجلی پیدا کند و با قانون‌شکنی و ستمگری، حقوق و حاکمیت ملت را نقض کند و منافع ملی را نادیده بگیرد. بنابراین، مشکل اصلی و زیربنای تحولات اساسی و ضروری در ایران، مقابله با نفس استبداد فارغ از صورت‌بندی‌های دینی یا سیاسی و تلاش برای استقرار آزادی و حاکمیت ملت است.

نهضت آزادی ایران با طرح «اصلاحات جامعه‌محور» پس از سال 1396 در راستای اصلاحات تاریخی پس از شهریور 1320 و تاکید توامان بر ارتقای روند گذار به دموکراسی از طریق تقویت و توان‌مندسازی جامعه و نهادهای مدنی و تاکید بر ظرفیت‌های دموکراتیک قانون اساسی، اعلام می‌دارد که در شرایطی که ابربحران‌های ساختاری، جامعه و امنیت ایران را تهدید می‌کند، سیاست‌ورزی صبورانه و تلاش پیگیر برای گذار خشونت‌پرهیز، مبارزه علنی و در چارچوب قانون، کم‌هزینه‌ترین شیوه مبارزات سیاسی قلمداد می‌شود.

نهضت آزادی ایران باور دارد که علاوه بر تمامیت‌خواهی سیاسی و زیرساخت‌های اقتصادی، «استبدادِ ایرانی» ریشه فرهنگی نیز دارد و از این رو، ترویج روشن‌فکری دینی و تلاش فرهنگی در راستای ارایه برداشتی عقلانی و رحمانی از اسلام که از قابلیت سازگاری با مفاهیم مدرنیته و ارزش‌های عصر جدید برخوردار باشد، بنیان بی‌بدیل هرگونه تحول ساختاری و دموکراتیک پایدار در ایران خواهد بود. این دغدغه اساسی در عموم آثار زنده‌یاد مهندس بازرگان و به ویژه در کتاب ارزشمند «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء» نیز مورد توجه قرار گرفته است. امیدوار است که در پرتو رشد آگاهی اجتماعی و با ایجاد تحول توامان در نگرش‌ مردم و حاکمیت و بهره‌گیری از تجربه بیش از یک صد سال مبارزه برای آزادی و حاکمیت قانون، فرآیند جدایی «نهاد دین» از «نهاد حکومت» و مسیر نیل به آزادی، دموکراسی و تحول سازنده و اخلاقی جامعه، هموار شده و به نتیجه برسد.

نهضت آزادی ایران با توجه به بحران‌های عدیده و پیچیده کنونی، ضمن اقرار به کاستی‌هایی که بدان مبتلاست و درک ضرورت گفت‌وگو با نسل جوان و تلاش بی‌وقفه برای ارتقای اثرگذاری خویش بر عرصه عمومی و ساختار قدرت، قدردان لطف پروردگار است که در جامعه‌ای که افزون بر فضای امنیتی و سرکوب سیاسی توسط حکومت‌های خودکامه، رسوبات فرهنگ استبدادی نیز مانع از همکاری‌های سیاسی و اجتماعی بلندمدت می‌شود، این تشکل سیاسی و جریان فکری توانسته است بیش از شش دهه در چارچوب گفتمان راهبردی، مواضع اصولی و ساختار دموکراتیک حزبی به فعالیت‌های خود در راستای مطالبه «آزادی» و استقرار «خیر عمومی» ادامه دهد، الگویی برای تحولات درون‌زای سیاسی و اجتماعی فراهم آورد و شاخص‌های سرمایه اجتماعی ایران و اعتماد عمومی به «تحزب» و «کار جمعی» را ارتقا بخشد. امید است که رشد کیفی و قدمت جامعه مدنی، زمینه‌ساز توسعه متوازن وپایدار ایران شود و گذار به دموکراسی در این سرزمین را در تراز فرآیندی بازگشت‌ناپذیر و تعالی‌بخش، تثبیت کند.

نهضت آزادی ایران ضمن حمایت از مطالبات جنبش اجتماعی اعم از کارگران، معلمان، هنرمندان و دیگر صنوف و طبقات اجتماعی و اعلام هم‌دردی با ملت شریف ایران که در رخدادهای اعتراضی سال 1401 متحمل سختی‌ها و مصیبت‌هایی شدند و بر اساس تجربه شصت و دو سال فعالیت سیاسی و فرهنگی، یادآوری می‌کند که در شرایط پیچیده کنونی که انباشت بحران‌های پاسخ‌داده نشده در طول یک صد سال گذشته بر جامعه عارض شده است، جوانان ایرانی و به‌ویژه زنان به‌مثابه نیمی از جمعیت این سرزمین که تحت ستم مضاعف و نابرابری قرار داشته و تا کنون در روند برنامه‌های توسعه‌ای نادیده گرفته شده‌اند، محور تحولات ضروری ایرانِ فردا بوده و رسالتی دشوار و انکارناپذیر به عهده دارند که جز با گفت‌وگوی ملی، مهار شکاف نسلی، وظیفه‌شناسی، تلاش وقفه‌ناپذیر، صبوری، نگرش ریشه‌دار و بلندمدت، فداکاری، شجاعت، وطن‌دوستی، نظم، امید، شناخت تاریخ و فرهنگ ایران و تامل همه‌جانبه در زوایای پیچیده مسایل بنیادین کشور، به نتیجه نخواهد رسید.   

نهضت آزادی ایران

27اردیبهشت1402

نامه نهضت آزادی به رئیس قوه قضائیه

 

بسمه تعالی

رئیس محترم قوه قضائیه

جناب آقای محسنی اژه‌ای

با سلام و احترام؛

 به استحضار می‌رساند که آقای مجید شیعه‌علی که از جمله اعضای جوان نهضت آزادی ایران است و پیش از این به موجب نظر دستگاه‌های امنیتی از ادامه تحصیل در دوره دکترا محروم شده بود، در 2 آذر 1402 توسط سازمان اطلاعات سپاه مشهد بازداشت شد و مدت 56 روز عمدتاً در سلول انفرادی به سر برد و سپس در شعبه هفتم دادگاه انقلاب مشهد به اتهام عضویت در نهضت آزادی ایران در مرحله بدوی به 6 سال زندان محکوم شد و این حکم در مرحله تجدیدنظر به یک سال و نیم کاهش یافت.

به طوری که استحضار دارید، نهضت آزادی ایران با سابقه 62 سال فعالیت سیاسی برای برقراری آزادی، دموکراسی و حاکمیت قانون و بر اساس مواضع و کارنامه شفاف آن در سال‌های قبل و پس از انقلاب، همواره در راستای وظایف ایمانی و اجتماعی به انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و آگاهی‌بخشی پرداخته و همواره با التزام به قانون اساسی بر راهبرد تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تدریجی، مسالمت‌آمیز و علنی برای تحقق مطالبات تاریخی متبلور در آرمان‌های انقلاب اسلامی 1357، از تلاش و مقاومت بازنایستاده است. این مطالبات یعنی «آزادی و حاکمیت ملت» در بسیاری از اصول قانون اساسی از جمله اصول 6، 9 و 56 تصریح شده‌اند.

در پرونده‌هایی که در سال‌های 1367، 1369، 1380، 1388، 1390 و تاکنون برای بسیاری از اعضای نهضت آزادی ایران تشکیل و عموماً منجر به صدور احکام سنگین شده است، همین اتهامات خلاف قانون تکرار شده‌ و بدیهی است که این امر، هدفی جز ممانعت از انجام فریضه آگاهی‌بخشی را دنبال نمی‌کند. لازم به یادآوری است که تاکنون در هیچ مرجع صالح قضایی، هیچ حکم قطعی مبنی بر غیرقانونی بودن فعالیت نهضت آزادی ایران صادر نشده و به موجب اصل شفاف 26 قانون اساسی و ابلاغیه شماره 3986/46 مورخ 18/9/1380  صادره از کمیسیون ماده ده احزاب، فعالیت نهضت آزادی ایران، قانونی بوده و بر همین اساس، ادامه داشته است. از این رو، صدور چنین حکمی برای یکی از اعضای جوان نهضت آزادی ایران که به استناد عضویت در نهضت آزادی و بیانیه‌ها و مواضع رسمی آن صورت گرفته که جملگی واجد دیدگاه‌ها و مصوبات جمعی است و احکام و تهدیدهای مشابه آن، فاقد وجاهت قانونی بوده و موید انتقال این پیام غیرسازنده از سوی نهادهای امنیتی و مقامات قضایی است که نسل جوان جامعه یا باید مطیع مواضع حاکمیت باشد که با توجه به شواهد و قرائن موجود جامعه، واقع‌بینانه و عملی به نظر نمی‌رسد و یا آن که به گروه‌هایی تمایل پیدا کند که التزام به قانون و منافع ملی ندارند. پرسش بنیادین آن است که آیا چنین برخوردی در راستای مصالح و منافع ملی است؟

نهضت آزادی ایران همواره در طول چهار دهه گذشته پاسخگوی اقدامات و مواضع قانونی خود بوده و امروز نیز آماده پاسخگویی پیرامون مواضع خویش است. اگر نقد مشفقانه حاکمیت برای اصلاح ساختاری قانون اساسی و بازگشت به آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی و الزام به مطالبات تاریخی ملت ایران برای عبور از بحران های جاری کشور «براندازی نرم!» تلقی می‌شود و موجب صدور چنین احکامی شده است، آیا نقض بسیاری از اصول قانون اساسی از جمله اصول مربوط به حقوق اساسی ملت و عدم برگزاری انتخابات آزاد و سالم و رقابتی و پیامدهای آن که بحران‌های گسترده و شکاف ملت دولت و عدم مشروعیت حاکمیت را فراهم کرده است و بر کسی پوشیده نیست، نباید «خودبراندازی سخت» تلقی شود؟

جنابعالی در آغاز شروع به کار در مقام ریاست قوه قضاییه ایران طی مصاحبه‌ای ابراز نگرانی کرده و وعده دادید که مداخله نیروهای امنیتی در روند پرونده‌های سیاسی، مهار و استقلال قوه قضاییه به نحوی مطلوب‌، تامین خواهد شد. اما نه تنها این وعده عملی نشده است، بلکه در طول دوران مسئولیت شما و به‌ویژه در خلال اعتراضات عمومی که پس از شهریور 1401 بروز اجتماعی پیدا کرد، ماموران امنیتی به‌نحوی آشکار بر روند دادرسی‌ها تاثیر گذاشته، سرنوشت‌ها را رقم زده و مانع رعایت آیین دادرسی و تحقق حقوق متهمینی شده‌اند که در اعتراض قانونی به وضع موجود، بحران معیشتی، کاستی‌های مدیریتی و تصمیم‌سازی‌های ناقض حقوق اساسی ملت بازداشت شده بودند.

نهضت آزادی ایران یادآوری می‌کند که استقلال قوه قضاییه، بنیان بی‌بدیل امنیت ملی پایدار و پایه هرگونه اصلاح امور و ارتقای اخلاقی و مادی جامعه است و این مهم در امور ناظر بر حقوق عمومی، جز بر پایه اثرپذیری از آراء و اراده ملت و تلاش سازمان‌یافته برای تامین حقوق اساسی و حاکمیت ملت به دست نمی‌آید. با توجه به مراتب بالا، اعلام می‌دارد که صدور چنین احکامی در قوه قضاییه نظام جمهوری اسلامی ایران که بر اساس آرمان‌های والایی مانند آزادی، استقلال، جمهوریت و اسلامیت سازگار با ارزش‌های انسانی پدید آمد، نه تنها وهن انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن، بلکه معارض با منافع ملی و ثبات سیاسی است. از این رو، مشفقانه توصیه می‌نماید که در خصوص حکم صادره علیه آقای مجید شیعه‌علی و سایر پرونده‌های مشابه، مجدداً بررسی شود و برای پیشگیری از پیامدهای این روند و اصلاح بنیادین ساختار قوه قضاییه، پیگیری لازم به عمل آید.    

 

نهضت آزادی ایران

30 اردیبهشت 1402

 

Saturday, May 13, 2023

گفتمان بازرگان در سده اخیر و چشم انداز آن

 

گفتمان بازرگان در سده اخیر و چشم انداز آن*

مقدمه:

مهندس مهدی بازرگان (1373 1286) که خود فرزند انقلاب مشروطه بود با بهره‌گیری از تجربه آن دوران و دو دهه شرایط پس از کودتای 1299 در حکومت استبدادی رضا خان به ویژه دستاوردهای هفت سال دوران تحصیل در فرانسه و آشنایی با تحولات پس از دوران قرون وسطی و دستاوردهای آن: «مدرنیته»، جوهر تمدن و توسعه انسانی در اروپا، در شرایط سیاسی پس از شهریور 1320 همراه با دکتر یدالله سحابی و آیت الله طالقانی، که آنان نیز از فرزندان انقلاب مشروطه بودند، خدمات فرهنگی و اجتماعی خود را با نگاه راهبردی عبور واقع بینانه از عوامل اصلی توسعه نایافتگی، آغاز می‌کنند. 

مهندس بازرگان و همراهان ایشان دو مشکل اصلی توسعه نیافتگی جامعه ایران را «استبداد سیاسی» 2500 ساله و پیرایه‌ها و خرافات هزار ساله، «استبداد دینی» تشخیص دادند که قبلا نیز میرزای نائینی عالم دینی دوران انقلاب مشروطه در اثر «تنبیه الامه و تنزیه المله» خود مطرح  و تاکید کرده بود که استبداد دینی بسیار پیچیده‌تر از استبداد سیاسی است.

با چنین شناختی از شرایط جامعه ایران با استناد به آموزه‌ قرآنی: خدا وضع هیچ گروهی را تغییر نخواهد داد تا آنگاه که اندیشه و روش خود را تغییر دهند.[1] تلاش های خود را برای تحول در جامعه با اولویت در برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی «توسعه انسان محور»، متمرکز ساختند. در این یادداشت به اختصار به اقدامات و رویدادهای هشت دهه گذشته و دستاوردهای گفتمان بازرگان و مواضع نهضت آزادی ایران در پاسخ به بحران‌ها و تحولات یک سال اخیر، اشاره خواهم داشت.[2]

از شهریور 20 تا انقلاب 57

در دهه 20 فعالیت ها بیشتر متمرکز بر بازگشت به قرآن و حمایت و تشکیل نهاد های مدنی چون انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه و ایراد سخنرانی به مناسبت های مختلف بود. از جمله سخنرانی‌های مهندس بازرگان در سال‌های 26 و 27 با عنوان «راه طی شده» است که در آن با استناد به آموزه‌های قرآنی، می‌گوید پیامبران آمده‌اند تا راه را به بشر نشان دهند، اما خداوند به انسان این حکمت و فرزانگی را داده است که با عقل خود راه را پیدا کند. او نشان می‌دهد که ما باید متکی به توانمندی‌های انسانی خودمان باشیم و از راهنمایی پیامبران استفاده کنیم.[3]

در دوران نهضت ملی ایران و حکومت 28 ماهه دکتر مصدق ضمن پیگیری تلاش‌های فرهنگی و اجتماعی در فرصت های لازم از جمله در جریان ملی شدن صنعت نفت به عنوان رئیس هیات خلع ید قبول مسئولیت می‌کند. اما پس از کودتای 28 مرداد 32 که فرایند گذار به دموکراسی متوقف شد ضرورتا تا سال 39 در نهضت مقاومت ملی در کنار سایر نیروهای ملی و مسلمان قرار می‌گیرد و نقش مهم تاریخی جلوگیری از مشروعیت کودتا و برنامه های آمریکا در ایران را ایفا می‌کنند.

مهندس بازرگان در این دوره ضمن همکاری با نیروهای ملی و مسلمان شاهد مشکلات ناشی از نداشتن روحیه کار جمعی این نیروها می شود و در دوران زندان سال 35 به این موضوع می‌پردازد چرا ما نمی‌توانیم با همدیگر کار جمعی موثر داشته باشیم؟ پس از آزادی از زندان به لحاظ عملی برای اصلاح رفتاری جامعه با همکاری شخصیت های صاحب نظر اجتماعی[4] نهاد «متاع» مخفف (مکتب، تربیتی، اجتماعی و عملی) را تشکیل می‌دهند که خروجی آن تشکیل نهادهای مدنی مختلف از جمله انجمن اسلامی مهندسین و شرکت سهامی انتشار است که فعالیت آنها تاکنون ادامه دارد.

به لحاظ نظری نیز مهندس بازرگان در سال ۳۶ به مناسبت جشن عید فطر انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده کشاورزی کرج سخنرانی با عنوان «احتیاج روز» داشتند[5] که امروز نیز با گذشت بیش از 6 دهه پیام آن هنوز احتیاج روز جامعه ماست. مهندس بازرگان در این سخنرانی می‌گوید پیامدهای فرهنگ استبدادی، نداشتن روحیه کار جمعی، تک‌روی، خودخواهی و منیت‌هاست که مانع کار جمعی موثر در جامعه شده است.

در شرایط سال 39 که فضای سیاسی نسبتا باز و جبهه ملی دوم تشکیل می‌شود بنا بر ضرورت هایی در سال 40 نهضت آزادی ایران با حضور دکتر سحابی و آیت الله طالقانی و جمعی از شخصیت ها وکادرهای تربیت شده نهضت مقاومت ملی تاسیس می‌شود و مورد حمایت دکتر مصدق قرار می‌گیرد. عنوان «نهضت آزادی ایران» در ادامه «نهضت مقاومت ملی» این پیام را در بر دارد که جامعه متاثر از فرهنگ استبدادی هنوز آمادگی تحزب به معنایی واقعی آن که در کشورهای دموکراتیک متداول است، وجود ندارد و راهبرد: «نهضت» و «جنبش اجتماعی» برای تامین آزادی و گذار به دموکراسی است تا این شرایط فراهم شود.

برای عبور از موانع آزادی و دموکراسی گام اول آن استبداد سیاسی بود که روشنفکران ما با توجه به تجربه تاریخی به تنهایی قادر به انجام آن نبودند. به همین مناسبت در سال 41 شاه پس از اعمال محدودیت برای جبهه ملی و نهضت آزادی و حذف دکتر امینی از نخست وزیری، برای تصدی اجرای برنامه‌های آمریکا تنها مانعی که می‌دید نهاد روحانیت بود که با جامعه مذهبی ایران ارتباط عمیق تاریخی داشت. در این شرایط موضوع لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مطرح شد و بلافاصله مراجع اصلی قم بیانیه‌ای دادند و با لایحه مخالفت کردند. رسانه‌های داخلی همزمان با رسانه‌های خارجی مخالفت روحانیون را به عنوان «ارتجاع سیاه» برجسته کردند. مهندس بازرگان و همراهان ایشان که این اقدام را طراحی شده ارزیابی می‌کردند دیدارهایی با مراجع  قم داشتند و نهضت آزادی ایران سه بیانیه تحلیلی و آگاهی بخش منتشر کرد، از جمله گزارش این رویداد در جلد اول (چاپ اول) کتاب «نهضت امام خمینی» به قلم آقای سید حمید روحانی آمده است. در جمع‌بندی این گزارش آمده است که بر اثر این مذاکرات نگاه مراجع عوض شد و پذیرفتند که مشکل اصلی ما استبداد است و باید توان خودمان را در مقابل استبداد به کار ببریم. این اقدام یک تعامل راهبردی با مراجع حوزه بود و پیامد آن حضور روحانیت در عرصه عمومی در کنار جنبش اجتماعی ایران و رویدادهای پس از ۱۵ خرداد 42، جنبش انقلابی سالهای 49 تا 54 و تداوم جنبش اجتماعی از سال54 تا بهمن 57 و پیروزی انقلاب اسلامی و طی شدن گام اول عبور از استبداد سیاسی (سلطنتی) است. در این فرایند اگر چه شخص شاه با نقض قانون و حقوق اساسی ملت نقش سلبی رهبری انقلاب را ایفا کرد، اما آقای خمینی با تدبیر و نفوذی که در جامعه مذهبی ایران داشت با تاکید بر مطالبات تاریخی ملت ایران: «آزادی، حاکمیت ملت و...» بر بام رسانه های جهانی در نوفل‌لوشاتو ، نقش ایجابی رهبری انقلاب را پیدا کرد. 

برای آگاهی، به ویژه نسل جوان، از شرایط اجتماعی این دوران صرفا به برخی از رخدادهای نوفل‌لوشاتو با حضور آقای خمینی اشاره می‌کنم. وقتی مهندس بازرگان به نوفل لوشاتو می‌رود همه انتظار داشتند او هم مثل دکتر سنجابی به آقای خمینی نامه بنویسد و بیعت کند، حتی دوستان خود ما هم این انتظار را داشتند، اما مهندس بازرگان نمی‌پذیرد و موجب اعتراض و تشنج می‌شود. مهندس بازرگان بسیار خویشتن دار بود و با شناختی که از نفوذ روحانیت و استبداد دینی در جامعه ما داشت تحت تاثیر جو قرار نگرفت. برای گفت‌‌وگو با اعضای نهضت آزادی در اروپا جلسه‌ای در منزل صادق قطب‌زاده برگذار می‌شود. گزارش این جلسه را اولین بار آقای دکتر مهدی نواب که از اعضای نهضت آزادی اروپا بودند در کتاب خاطرات خود آورده‌اند.

 

این جلسه گفتگو با مهندس بازرگان طولانی بود، در پایان جلسه مهندس بازرگان بعد از آنکه تلاش هایش برای متقاعد کردن حاظرین را بی‌فایده دید سخنان خود را با این جمله پایان داد: «حکومت اسلامی بدین نحو که شما در طلب آن هستید، به حکومت روحانیت منتهی می‌شود و استبداد حکومت روحانیت به مراتب خشن‌تر و بدتر از استبداد شاهنشاهی خواهد بود، مضافا این که دین شما را هم از شما خواهد ربود».[6] نسل جوان امروز ما باید بداند که در سال ۵۷ در نوفل‌لوشاتو حتی جوانان تحصیل کرده ما در اروپا و آمریکا شیفته آقای خمینی بودند. آقای خمینی در بام رسانه‌های جهانی با مطرح ساختن مطالبات تاریخی ملت ایران نه تنها زمینه‌های تقویت جنبش اجتماعی را فراهم می‌سازد بلکه یک اعتبار انسانی برای انقلاب اسلامی در سطح جهانی ایجاد می‌کند و این یک واقعیتی است که نسل امروز باید از آن مطلع باشد. در انقلاب ۵۷ فقط روحانیت نبود، روحانیت نقش مؤثری در بسیج توده‌های مردم داشت و غیر از روحانیت کسی نمی‌توانست توده‌های مردم را بسیج کند. اما تمام روشنفکران ما هم در انقلاب حضور داشتند؛ از جبهه ملی، حزب توده و طیف احزاب چپ مارکسیستی و همه ملت در جریان جنبش بودند. منتهی در انقلاب ۵۷ دو گروه نقش پررنگ‌تری داشتند؛ یکی مهندس بازرگان، روشنفکران دینی و نیروهای ملی و دیگری روحانیت مبارز.

از انقلاب 57 تا امروز

مهندس بازرگان، با نگاه راهبردی که داشت، مسئولیت دولت موقت را ضرورتا برای تسهیل دوره انتقال قدرت، به رغم چالش‌های قابل پیش بینی، در راستای منافع ملی می‌پذیرد. در 12 فروردین 58 که رفراندم برگزار شد و مردم با 98 % به جمهوری اسلامی، به استناد و با اعتماد به چشم اندازی که آقای خمینی در نوفل‌لوشاتو برای آن ارایه داده بود، رای دادند. اما با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به پیش‌نویس قانون اساسی مصوب دوت موقت در مجلس خبرگان قانون اساسی و درمرحله بعد اضافه شدن اصل ولایت مطلقه فقیه در بازنگری قانون اساسی سال 68 و حاکمیت روحانیت با دیدگاه اسلام سنتی در مدیریت کشور به تدریج جامعه با بحران های مختلف و تشدید شکاف دولت ملت روبرو می شود.

مهندس بازرگان و همراهان او در نهضت آزادی ایران  به ویژه پس از خرداد 60 و بسته شدن فضای سیاسی با اگاهی از فرایند طولانی عبور از گام دوم توسعه نیافتادگی «استبداد دینی» بر راهبرد آگاهی بخشی و تعامل با حاکمیت و خط مشی تحولات تدریجی و واقع‌بینانه در راستای منافع ملی، تمرکز داشت. بیش از 200 اثر مهندس بازرگان تا سال 73 بر یک محور اصلی انحراف پیش آمده پس از انقلاب با استناد به آموزه های قرآنی و تجربه بشری متمرکز است. به عنوان نمونه در سال 62 در اثر «گمراهان»[7] به سرگذشت و سرنوشت حاکمیت نهاد کلیسا در اروپا می‌پردازد و فرایند طولانی طی شده جدایی نهاد کلیسا از قدرت در قرون وسطی را شرح می‌دهد تا جامعه به پیچیدگی فرایند پیش‌رو توجه نماید. در این راستا در سایر آثار از جمله «چرا آزادی موهبت الهی است؟»[8]،
«ناگفته‌های بعثت»[9] و نهایتا در سال 71 در اثر «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء»[10] ضرورت «جدایی نهاد دین از حکومت» را مورد تاکید قرارمی‌دهد. 

نهضت آزادی ایران نیز در کار جمعی خود در مقاطع مختلف پس از خرداد 60 در همین راستا عمل کرده است. از جمله در سال 67 پس از مطرح شدن فتوائیه ولایت مطلقه فقیه نشریه پژوهشی با عنوان «تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه»[11] را تهیه و برای همه مقامات جمهوری اسلامی و مراجع حوزوی برای اظهار نظر ارسال کرد.

با توسعه آگاهی جامعه از دهه 60 به تدریج شاهد تحولات در دهه 70 و جنبش‌ اجتماعی به‌صورت رای اعتراض به آقای خاتمی در خرداد 76 و تداوم جنبش اجتماعی در دهه های 80 و 90 بوده‌ایم.

تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال96 به وضوح عزم جدی برای یکدست سازی حاکمیت را نشان داد. پیامد آن انتخابات سال‌های 98 و 1400 و مشارکت حداقلی مردم با آگاهی در چنین انتخاباتی بود. درکلانشهرها چون تهران میزان مشارکت مردم حدود 20 درصد که بخش قابل توجه آن آراء باطله بود. این شرایط انسداد و ناکارآمدی حاکمیت و بحران‌های گسترده در عرصه‌های داخلی و خارجی به ویژه وضعیت معیشتی جامعه و نسل جوان تحصیل کرده و تبعیض و نابرابری حقوق زنان، زمینه اعتراضات گسترده مردمی در سال‌های 96، 98 و 1401 را فراهم ساخته است. در سال گذشته پس از جان باختن مظلومانه «مهسا امینی» شعار «زن، زندگی و آزادی» مطالبه فراگیر جنبش اجتماعی گسترده جامعه ناراضی ایران بود.    

گزارش‌های متعدد جامعه شناسان و اساتید دانشگاه‌ها که ریشه‌های اعتراضات جامعه را بررسی کرده‌اند نشان می‌دهد که بیش از 80 در صد مردم به ریشه مشکلات کنونی جامعه آگاهی پیدا کرده‌اند و از عملکرد حاکمیت رضایت ندارند. برخی تصریح کرده‌اند که تحولات 40 سال گذشته جامعه ما معادل400 سال تحولات قرون وسطی در اروپا بوده است و این آگاهی را سرمایه اجتماعی برای تحولات آینده ارزیابی کرده‌اند (نقل به مضمون).

پس از انتخابات سال 96 مشخص شد که اصلاحات قدرت محور دیگر کارآمد نیست؛ راهکار بازگشت به راهبرد اصلاحات تاریخی جامعه‌محور از طریق توانمند سازی جامعه، تقویت نهادهای مدنی و تقویت جنبش‌های اجتماعی و تمرکز احزاب سیاسی در جامعه متکثر کنونی حول مطالبات مشترک ملی، «آزادی و حاکمیت ملت»، است تا با وفاق ملی زمینه‌های اصلاحات ساختاری و گذار به دموکراسی و عبور از گام دوم توسعه نایافتگی «استبداد دینی»، بطور خشونت پرهیز، فراهم شود. دراین شرایط طبق آموزه‌های قرآنی و تجربه بشری نهاد دین درعرصه عمومی حضور خواهد داشت و به وظیفه آگاهی بخشی خود عمل خواهد کرد.[12]

جمع‌بندی

باتوجه به فرایند طی شده از انقلاب مشروطه تاکنون که به اختصار اشاره شد، پیش بینی تحولات آینده و طبیعت حاکمیت «استبداد دینی» ساده نیست. اما با توجه به آگاهی بالای جامعه ایران و پیوندهای تاریخی مردم به وحدت سرزمینی «ایرانیت» و فرهنگ غالب جامعه «اسلامیت» و مطالبات تاریخی مردم «آزادی و حاکمیت ملت» که در شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی 57 و در قانون اساسی مصوب دولت موقت هم تبلور داشت به نظر راقم این سطور همان گفتمان بازرگان در سده اخیر، که ادامه همان «راه مصدق» است، بیشترین تاثیرات را در تحولات آینده جامعه متکثر کنونی ایران برای عبور از انحراف پیش آمده پس از انقلاب 57 خواهد داشت.

 

*این یادداشت محمد توسلی در پاسخ به دو سوال مجله نقد اندیشه تهیه شده بود، اما منتشر نشد اردیبهشت 1402.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأنفُسِهِم  (رعد/ 11)

[2] مجموعه آثار مهندس بازرگان در 35 جلد که توسط بنیاد فرهنگی مهندی مهدی بازرگان تدوین و منتشر شده، همچنین اسناد نهضت آزادی ایران و سایر منابع چون دو جلد خاطرات مهندس بازرگان که توسط سرهنگ غلامرضا نجاتی تدوین شده می‌تواند مورد بررسی و مطالعه علاقمندان قرار گیرد.

 

[3] مجموعه اثار جلد 1 

[4] از جمله آقایان استاد مرتضی مطهری، حاج کاظم حاج طرخانی، احمد آرام، دکتر کاظم یزدی، کاظم متحدین، دکتر یدالله سحابی، مهندس عزت الله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی و...

[5] مجموعه آثار جلد 8

[6]  خاطرات مهدی نواب ، در جستجوی آرمان ها، صفحه 293 –انتشارات کویر.

[7] مجموعه آثار جلد 28

[8] مجموعه آثار جلد 24

[9]مجموعه آثار جلد 26

[10] مجموعه آثار جلد 17

[11] اسناد نهضت آزادی ایران، سال 67.

[12] «لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)

Tuesday, May 9, 2023

اطلاعیه نهضت آزادی تکذیب عضویت محمد بخارایی

 

بسمه تعالی

اطلاعیه

تکذیب عضویت محمد بخارایی در نهضت آزادی ایران

 

اخیرا کتابی (در چهار جلد) با عنوان «گزیده تاریخ معاصر ایران» منتشر شده است. در مجلد سوم این کتاب
با عنوان «سرنوشت منصور» که متن آن در فضای مجازی نیز در دسترس و قابل جست‌وجوست، آمده است که: «گروه محمد بخارایی که عامل اصلی ترور حسنعلی منصور می باشد، هیچ ارتباط تشکیلاتی با گروه موتلفه اسلامی نداشته‌اند و عضو نهضت آزادی بودند.»

سوابق تاریخی ترور حسنعلی منصور و وابستگی محمد بخارایی به جریان هیات‌های موتلفه که در اسناد و مدارک داخلی خودشان از جمله خاطرات حاج مهدی عراقی در اثر «ناگفته‌ها» آمده،کاملا مشخص و غیرقابل تردید است. لذا ارتباط و عضویت محمد بخارایی در تشکیلات نهضت آزادی ایران، کذب محض است.

مواضع شفاف و عملکرد گذشته نهضت آزادی ایران و همچنین مرامنامه و خط مشی آن که در سوابق تاریخی قابل دسترسی است نشان می‌دهند که نهضت آزادی ایران همواره بر راهبرد تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تدریجی، خشونت‌پرهیز، علنی و در چارچوب قانون و مقررات حقوق بشری تاکید داشته و با ترور و این گونه اقدامات مخالف بوده است. جمله تاریخی زنده‌یاد مهندس بازرگان در دادگاه نظامی سال 1342 در همین راستا گویاست که: «ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما برخورد می‌کنیم ...»

روابط عمومی

نهضت آزادی ایران

19 اردیبهشت 1402

 

Tuesday, May 2, 2023

چگونگی معیشت چهره‌های سیاسی

 

یادداشت محمد توسلی برای روزنامه «اعتماد»:

چگونگی معیشت چهره‌های سیاسی*

اميرحسين جعفري:  سياست‌ورز دوستدار كار محمد توسلي در ميان چهره‌هاي سياسي، پاسخگو‌تر است و از ايده بحث درباره منابع مالي سياستمداران و نفس كاركردن در ميان آنها استقبال كرد و يادداشتي را درباره منابع مالي خود و نحوه اداره مالي نهضت آزادي براي من ارسال كرد: توسلي در پاسخ به اين پرسش كه در زندگي شخصي خود چه مشاغلي و از چه طريق كسب درآمد داشته‌ايد؟ گفت:

«بنده فارغ‌التحصيل دانشكده فني دانشگاه تهران در سال 1340 در رشته راه و ساختمان هستم و سپس در رشته دكتراي حمل و نقل و ترافيك در دانشگاه‌هاي ايلينوي امريكا و اشتوتگارت آلمان، همزمان با فعاليت‌هاي اجتماعي، تحصيلات خود را ادامه دادم. اما در سال 1346 كه براي تهيه پايان‌نامه دكتراي خود با موضوع «طرح جامع حمل و نقل شهر تهران» به ايران برگشتم و در شهرداري تهران كار خود را آغاز كردم ممنوع‌الاستخدام و ممنوع‌الخروج شدم. اما در «مهندس مشاور راهور» كه با مديريت آن در شهرداري آشنا شده بودم ابتدا به عنوان كارشناس و سپس مديريت شركت اشتغال داشتم. به‌رغم بازداشت در سال 1350 مشاور هزينه‌هاي خانواده مرا پشتيباني كردند و پس از يك‌سال آزادي از زندان با روي گشاده از ادامه همكاري من استقبال كردند. اين همكاري در زمينه مطالعات و طراحي روسازي راه و ارايه دانش جديد روسازي آسفالتي عمدتا در پروژه‌هاي وزارت راه و شهرسازي و شهرداري تهران تمركز داشت. در اين مدت در مديريت و تهيه پروژه‌هاي آسفالت خيابان‌ها و معابر شهري و بين شهري، آزادراه‌هاي كمربندي جنوب تهران و همچنين آزادراه‌هاي تهران - ساوه، قم -كاشان - اصفهان، اصفهان - ذوب آهن و... همكاري مي‌كردم. از محل حقوق و مزاياي دريافتي علاوه بر هزينه‌هاي جاري زندگي توانستم با پس‌انداز در سال 54 خانه مناسب براي زندگي‌ام تهيه كنم. پس از انقلاب 57، در دولت موقت كه مسووليت مديريت شهر تهران را بر عهده داشتم، خدماتم در جلد دوم خاطرات آمده است. در اين دوره فقط حقوق ماهانه ده هزار تومان، در حالي كه قبلا حقوق و مزاياي شهردار تهران صد هزار تومان بود، براي تامين هزينه‌هاي زندگي دريافت ‌كردم . پس از پايان دوره شهرداري به‌رغم درگيري در مسووليت‌هاي نهضت آزادي ايران براي تامين هزينه‌هاي زندگي به عنوان كارشناس طرح‌هاي جامع و تفصيلي ترافيك شهرهاي ساري، خرم‌آباد و بروجرد با مهندسين مشاور طرح و كاوش و به موازات آن با شركت مهندسين مشاور باوند نيز به عنوان كارشناس ترافيك طرح جامع شهر قم همكاري داشتم.  با تاسيس شركت مهندسين مشاور گذر راه در سال 1371و اخذ صلاحيت و درجه‌بندي در رشته‌هاي تخصصي حمل و نقل و ترافيك، راه و فرودگاه و همچنين با جذب همكاران متخصص، در جايگاه مديريت آن به كارهاي پژوهشي و مطالعاتي پرداختيم كه ثمره آن تهيه طرح‌هاي پژوهشي و تحقيقاتي و اجرايي بزرگ و ملي بود. در جشنواره مهندسي كشور در سال 1378 موفق به اخذ جايزه ويژه شديم.  به‌طور خلاصه خدمات مهندسي خود را در مدت نزديك به 50 سال در قالب ارايه خدمات كارشناسي و مديريتي و اجراي صدها پروژه بزرگ راهسازي، آسفالت، حمل و نقل و ترافيك، احداث فرودگاه‌ها به ثمر رسانديم و با نظارت بر كليه مراحل و عمليات توليد و حمل و پخش آسفالت بزرگراه‌هاي تهران و انجام مطالعات لازم براي ارتقاي كيفيت عمليات آسفالتي و آموزش كادرهاي فني شهرداري تهران در دهه‌هاي 70 تا 90 نقش مثبت خود را در حد توان ايفا كرديم.  از جمله در هفتمين همايش قير و آسفالت ايران كه همه ساله از سوي مركز تحقيقات راه و مسكن و شهرسازي برگزار مي‌شود، لوح تقديري به من اهدا كردند كه در قسمتي از آن چنين آمده است: «شما را به عنوان شخصيت برجسته صنعت قير و آسفالت در سال 1394 معرفي مي‌نماييم و اين لوح را به پاس قدرداني از سال‌ها تلاش صادقانه براي اعتلاي كشور به جنابعالي تقديم مي‌داريم.» به‌طور خلاصه حضور در بخش خصوصي اين امكان را براي كنشگران سياسي فراهم مي‌كند تا با توانمندي و اعتماد به نفس بيشتر بتوانند به خدمات سياسي خود ادامه دهند و كمتر تحت تاثير اعمال محدوديت‌هاي حاكميت قرار گيرند. تجربه تاريخي هم اين فرآيند را به وضوح نشان مي‌دهد كه شخصيت‌هايي چون زنده‌يادان مهندس بازرگان و دكتر سحابي هم به‌رغم اشتغال و تدريس در دانشگاه براي خود نهادهايي در بخش خصوصي از جمله شركت ياد (يازده استاد دانشگاه) فراهم كرده بودند كه معيشت آنان وابسته كامل به دولت نباشد تا بتوانند با استقلال به خدمات اجتماعي و سياسي خود بپردازند. در همين راستا هزينه‌ها و مخارج فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي آنان نيز از همين منابع و كمك‌هاي مردمي تامين مي‌شد تا استقلال و تداوم فعاليت‌هاي خود را تضمين كنند».

*یادداشت محمد توسلی روزنامه اعتماد بخشی از گزارش گفتگو با ده چهره سیاسی با عنوان «سیاسیون خانه نشین» - 11 اردیبهشت 1402 .