Monday, May 29, 2023

«آزادی»، پیام اصلی گفتمان پیشگامان

 

متن سخنرانی محمد توسلی به مناسبت شصت و دومین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران:

«آزادی»، پیام اصلی گفتمان پیشگامان

ابتدا لازم می‌دانم در این برنامه شصت‌ودومین سالگرد که در بهشت زهرا برگزار می‌شود، یاد پیشگامان نهضت آزادی ایران زنده یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی، آیت الله طالقانی، احمد صدرحاج سید جوادی، دکتر شریعتی، مهندس سحابی، شهید دکتر چمران، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر غلامعباس توسلی و همه همراهان گذشته چون رحیم عطایی، عباس رادنیا و عباس امیر انتظام را گرامی بداریم.

مایلم در این فرصت در باره دو محور: پیام اصلی گفتمان پیشگامان نهضت آزادی ایران در سده اخیر و رسالت نسل ما برای پیگیری این پیام  نکاتی را به اختصار مطرح کنم.

پیام اصلی گفتمان پیشگامان «آزادی» است. انسجام گفتمانی در طول 62 سال گذشته و مواضع واقع‌بینانه‌ای که در مقاطع مختلف متناسب با شرایط داشته‌اند علت اصلی بقای نهضت آزادی ایران، به رغم محدودیت‌ها و چالش‌های سال‌های پیش و پس از انقلاب 57، بوده است.

در محور اول، گفتمان نهضت آزادی ایران دستاورد تجربیات پیشگامانی است که خود از فرزندان انقلاب مشروطه بودند و با چالش­های دو دهة دوران استبداد رضاخانی و با چالش­های فرهنگی و اجتماعی پیرایه­ها و خرافات هزار ساله و فرهنگ استبدادی 2500 ایران آشنا بودند. به لحاظ نظری این پیشگامان از آموزه­های قرآنی و تحولات اروپا در دوران قرون وسطی و جوهر تمدن غرب «مدرنیته» بهره‌مند بودند.

با بهره‌گیری از مجموعة این مبانی نظری و شرایط فرهنگی و اجتماعی، دو عامل اصلی را برای عدم توسعه­یافتگی ایران تشخیص دادند: استبداد سیاسی 2500 ساله و پیرایه­ها و خرافات هزار ساله و پیامد آن استبدادینی. بررسی مجموعة سوابق و رویدادهای این 6 دهه نشان می‌دهند که از همان دهة 20 محور اصلی نگاه این پیشگامان براساس آیة قرآن إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم یک نگاه تحول انسان محور در قالب  برنامه­های فرهنگی و اجتماعی بوده است. این پیشگامان، از همان شرایط دهه 20 که فرهنگ مارکسیسم و گروه­های چپ در جامعة روشنفکری حاکم بود، با درایت توانستند چنین گفتمان و برنامة راهبردی را در تحولات فرهنگی اجتماعی مورد عمل قرار دهند. هدف اصلی توانمندسازی جامعه از طریق  برنامه‌های توسعه فرهنگی_اجتماعی، ایجاد نهادهای مدنی و آگاهی­بخشی بود تا با توانمند سازی جامعه به تدریج راه عبور از این موانع توسعه نایافتگی طی شود.

بررسی مجموعه آثار مهندس بازرگان در دهه‌های 20، 30، 40، 50  نشان می‌دهد که ایشان گام­به­گام و در هر مقطعی متناسب با شرایط زمان تلاش آگاهی­بخش خودشان را انجام  داده‌اند و همواره اولویت آنان کارهای فرهنگی و اجتماعی بوده است. اما در شرایطی که لازم بوده است وارد عرصة سیاسی شدند. مثلاً در دوران نهضت ملی ایران در دولت دکتر مصدق قبول مسئولیت کردند. بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 ضرورتاً وارد نهضت مقاومت ملی شدند. در این دورة که  بسیار تاثیرگذار و آموزنده بود ضمن پیگیری تلاش‌های فرهنگی اجتماعی زمینة کادرسازی نسل جوانی که از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان بودند فراهم می شود.

در شرایط سال 39- 40، جبهة ملی دوم با پیگیری این کادرهای تربیت شده تشکیل می­شود. و سپس در آن شرایط در اردیبهشت سال 1340 ضرورتاً  نهضت آزادی ایران تاسیس می­شود. عنوان نهضت آزادی ایران در واقع  «جنبش برای آزادی» است یعنی همان محور اصلی گفتمانی بود که این پیشگامان برای عبور از استبداد داشتند.

در شرایط سال 1341 ضرورت تعامل تعالی­بخش با روحانیت مبارز مطرح و نهایتا  روحانیت وارد عرصة عمومی می‌شود و جنبش اجتماعی ایران با حضور روحانیت که نفوذ در جامعه مذهبی داشت نقش موثری ایفاء می‌کند. پس از خرداد سال 42 و بسته شدن فضای سیاسی برای عبور از  شرایط  انسداد سیاسی جنبش اجتماعی ایران تحت تأثیر گفتمان انقلابی جهانی قرار می‌گیرد و همة گروه­های اجتماعی ایران اعم از مسلمان، مارکسیست و حتی مسلمان­های سنتی، آن­ها همه تحت تأثیر گفتمان جهانی همین خط­مشی را انتخاب کردند. پیشگامان نهضت آزادی ایران در دادگاه نظامی سال 42 بطور شفاف مطرح می­کنند که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می­کنیم. این گفتمان در آن شرایط در کنار جنبش اجتماعی قرار می­گیرد. نهضت آزادی ایران فعالیتش را در داخل کشور متوقف و به تدریج فعالیت ها در خارج از کشور به بطور موثری دنبال می­شود. اما پیشگامان از جنبش اجتماعی ایران در حد ممکن حمایت می­کنند.

این فرآیند تا بهمن 57 ادامه پیدا می­کند و با مشارکت تمام ملت ایران با رهبری آقای خمینی که نقش مهمی در بسیج جامعه مذهبی داشت زمینه­های پیروزی انقلاب فراهم وگام اول عبور از استبداد سیاسی طی می­شود. مهندس بازرگان در همان فضای نوفل‌لوشاتو با آگاهی از جریان انقلاب و پیامدهای حاکمیت روحانیت در قدرت  همواره در کنار جنبش اجتماعی قرار می­گیرند و نگاه راهبردی خود را برای عبور از گام دوم (استبداد دینی) را به تدریج پیگیری میکند.

بسیاری به­خصوص نسل جوان این ایراد را به مهندس بازرگان می­گیرند، شما که در نوفل‌لوشاتو تشخیص دادید اگر روحانیت در حاکمیت قرار بگیرد پیامدهای آن شرایط امروز خواهد بود، چرا همکاری کردید؟ چرا در دولت موقت قبول مسئولیت کردید؟ این نکتة تاریخی بسیار مهمی است. وقتی کل جامعة ما در کنار رهبری انقلاب آقای خمینی هست و جنبش اجتماعی یکپارچه برای عبور از استبداد حرکت می­کند، این درایت و واقع­بینی را مهندس بازرگان و همراهانشان دارند که ضمن این­که تسلیم نمی­شوند، در هر مقطعی تلنگر می­زنند و آگاهی­بخشی می­کنند اما در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار می­گیرند و کوشش می­کنند این فرآیند آگاهی­بخشی را دنبال کنند.

بعد از انقلاب هم دولت موقت نقش مهمی در آن دوران انتقال داشت. مهندس بازرگان همواره خویشتن­دار است و هیچگاه نسبت به خشونت­ها، تندی­ها و هتک­حرمت­ها خم به ابرو نمی­آورد. برای این­که مهندس بازرگان آینده و راهی که باید طی بشود را می­دید. بنابراین تمام سختی­ها را تحمل می­کند، تا این فرآیند آگاهی­بخشی ادامه پیدا کند.

مهندس بازرگان در این فرآیند به تدریج در 200 اثر خودشان تا سال 1373 که بر یک محور اصلی عبور از عامل توسعه­نایافتگی «استبداد دینی» تمرکز دارد و در هر مقطعی متناسب با شرایط زمان رسالت آگاهی­بخشی را پیگیری می‌کند. آخرین سخنرانی­شان دو یا سه هفته قبل از سفر و درگذشتشان «بعثت و آزادی» یعنی همان پیام اصلی این گفتمان است.

نهضت آزادی ایران نیز پس از انقلاب با تمام چالش­هایی که داشته در همین راستا عمل کرده است. بنابراین این گفتمان پیشگامان در جامعه پیشگام بوده است و گام­به­گام نسل­های بعدی عموما به این جمع­بندی می­رسند که این راه درست بوده است.

پس از خرداد 60 تا 76 برنامه های آگاهی­بخشی در عرصه­های مختلف پیگیری می­شود. از 76 تا 96 در این 20 سال مجموعة مواضع نهضت آزادی ایران در راستای تقویت همین گفتمان و همگام با جنبش اجتماعی ایران است. اما سال 96 نقطة عطفی‌ست که ما در رویدادهای پس از انقلاب شاهد هستیم. حاکمیت در طول این چند دهه برای یکدست سازی خود تلاش می­کرد و همیشه با موانع روبه­رو می­شد. در انتخابات سال 96 مجموعه واکنش­هایی که حاکمیت بطور شفاف برای حمایت از نامزد خود نشان می­دهد همه قرائن مشخص کرد که دیگر در هیچ انتخاباتی، فرصتی برای هیچ نماینده­ای نخواهد بود که بتواند خاتمی یا روحانی جدید تَکرار بشود.

نهضت آزادی ایران  بعد از سال 96 به این جمع­بندی رسید که دیگر اصلاحات انتخابات­محور، دولت­محور یا قدرت­محور پس از دوم خرداد کارساز نیست و ما باید به همان اصلاحات تاریخی که بعد از شهریور 20 پیشگامان داشتند برگردیم که تمرکز بر همان توسعه تلاش های فرهنگی_اجتماعی، توانمندی­­سازی جامعه، توسعه نهادهای مدنی و انسجام در مدیریت جنبش اجتماعی است. این راهبرد بعد از سال 96 به تدریج مطرح و نهایتاً در کنگرة سال 98 با عنوان برنامة اصلاحات جامعه­محور تصویب و سپس در شورای مرکزی و دفتر سیاسی تدوین شد.

نهضت آزادی ایران این راهبرد را پس از سال 96 مورد توجه قرار داد و در انتخابات سال‌های 98 و 1400 شرکت نکرد و فرایند برگزاری انتخابات و نتایج آن به وضوح این ضرورت را آشکار ساخت. اگرچه در سال‌های 96، 98 حتی 1400 جمعی از اصلاح­طلبان تصور می­کردند که هنوز فرصتی هست که بتوانند در انتخابات شرکت بکنند اما امروز وقتی اظهار­نظر آقای خاتمی و بسیاری از صاحب­نظران و اصلاح طلبان را نگاه می­کنید همه به این جمع­بندی رسیده‌اند که دیگر در این شرایط انجام اصلاحات از طریق مشارکت در انتخابات امکان پذیر نیست، حتی آقای روحانی عضو مجمع خبرگان رهبری خیلی شفاف می­گوید برای این­که ما در انتخابات شرکت کنیم باید یک رفراندوم برگزار بشود تا اصلاحاتی در فرآیند انتخابات بوجود بیاید، والا انتخابات بلاموضوع خواهد بود.

بعد از سال 96 رخدادهای دی 96 و آبان 98 به­خصوص بعد از شهریور 1401 شاهد تحول با شتابی در جنبش اجتماعی ایران بودیم. این تحولی که در جامعه ما بوجود آمده است کاملاً نشان می­دهد که هم نسل جوان، هم زنان جامعه و هم نهادهای مدنی مختلف در یک شرایط جدیدی در جامعه حضور پیدا کرده‌اند. مطالعات کارشناسی که در سطح جامعه­شناسان و صاحب نظران انجام شده همه حاکی از این واقعیت است که جامعة ما در آستانة یک تحول بزرگی است.

به نظر بنده اگر گفتمان نهضت و فعالیت آن در این 62 سال دوام پیدا کرده برای این­ است که در طول این سال­ها، چه پیش از انقلاب چه پس از انقلاب این گفتمان و این نگاه راهبردی است که  مشکل اصلی جامعه «استبداد» و نبود «آزادی» است.

 امروز بیش از 80 درصد جامعة ما به این آگاهی رسیده‌اند، به ریشة مشکلات ورود پیدا کرده‌اند، لذا به این علت هست که نهضت آزادی ایران بقا پیدا کرده و توانسته در این 62 سال به رغم تمام محدودیت ها و فشارهایی که بوده، اما به خاطر این گفتمان فعالیتش ادامه پیدا کرده است. این محور اول  بود که می­خواستم عرض بکنم.

اما محور دوم، با توجه به این تحلیل، رسالت نهضت آزادی ایران در سال­های پیش رو با توجه به شرایطی که  داریم چیست؟ ما باید به نحوی عمل بکنیم که این گفتمان 62 ساله و با همان راهبرد با توجه به روند جنبش اجتماعی ایران ادامه پیدا کند. راهکار اصلاحات تاریخی است که در برنامة اصلاحات جامعه­محور تدوین شده است. ما باید در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار بگیریم و از مطالبات برحق ملت ایران همواره دفاع بکنیم. اگرچه ممکن است برخی از مواضعی که جنبش اجتماعی ایران دارد، با بعضی از اصول ما که در مرام­نامه داریم، هم­خوانی نداشته باشد. ما التزام به قانون اساسی داریم و باید این التزام را حفظ بکنیم و در چهارچوب ظرفیت های قانون اساسی عمل بکنیم.

 نسل جوان ما، جنبش زنان و همین 42 نفری که در این همایش گفتگو برای نجات ایران شرکت کردند، ضمن این­که محور برنامه­هایی که ارائه می­دادند، تعداد قابل توجهی­شان در راستای اصلاحات جامعه­محور هست یعنی ضرورت گفتگو، وفاق ملی حول مطالبات مشترک ملی و تقویت جنبش اجتماعی ایران تا عبور از استبداد دینی و گذار به دموکراسی و تامین آزادی و توسعه تحقق پیدا کند.

ما باید راهبرد اصلاحات جامعه­محور را دنبال بکنیم و کوشش بکنیم در کنار جنبش اجتماعی ایران قرار بگیریم، تعامل داشته باشیم و در جنبش اجتماعی ایران تأثیرگذار باشیم. اما اگر به این جمع­بندی رسیدیم که ما از جنبش اجتماعی ایران فاصله گرفته‌ایم و نمی­توانم تأثیر مثبت داشته باشیم، آن موقع باید با بررسی شرایط همان موضعی که نهضت آزادی ایران در سال 43 داشت ما هم اگر چنین شرایطی فراهم شده باشد، همان موضع را داشته باشیم تا گفتمان نهضت که تضمین­کنندة بقای نهضت هست بتواند ادامه پیدا کند.

امیدوارم این تحلیل مورد بررسی قرار گیرد و ما بتوانیم با بررسی شرایط به وظیفه ایمانی و اجتماعی خودمان عمل کرده و بقای گفتمان نهضت آزادی ایران را تضمین کنیم.

 

No comments:

Post a Comment