Sunday, October 26, 2025

طالقانی پس از زندان

 

طالقانی پس از زندان

زنده‌یاد آیت‌الله سید محمود طالقانی (1358-1289) از فرزندان انقلاب مشروطه در طول حیات خود به ویژه
پس از شهریور1320 همراه زنده یادان مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی نقش موثری در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران داشته‌اند که در اسناد تاریخی آمده است. آنچه به مناسبت این برنامه، طالقانی بعد از آزادی زندان سال 57،  ارایه می‌شود صرفا اشاره‌ای به رخدادهای مهم پس از آزادی ایشان از زندانی است که سال 54 با حکم ده سال آغاز شده بود و در آبان سال 57 در اوج تحولات ایران با پیگیری مقامات امنیتی و موافقت شاه انجام شده است. 

آزادی آیت‌الله طالقانی همراه با آیت‌الله منتظری با استقبال گسترده مردم همراه بود و پس از استقرار در منزلشان  واقع در پیچ شمیران با حضور نمایندگان گروه‌های مختلف هسته مرکزی شورای انقلاب برای تداوم مبارزه و تبیین رسالت برای قیام به قسط و عبور از استبداد و تحقق آزادی و حاکمیت ملت تشکیل شد که نقش موثری در تداوم جنبش اجتماعی داشتند.

حضور در راهپیمای تاسوعا و عاشورا 

در پی تشکیل جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر در فروردین 56 و مذاکره با نهادهای حقوق بشری و دیپلماسی انقلاب و مذاکره با مقامات سفارت آمریکا توسط مهندس بازرگان و انتقال مطالبات مردم به مقامات دولت و ارتش زمینه برگزاری آرام و آزاد راهپیمایی تاسوعا ( مصادف با روز حقوق بشر) و عاشورا در روزهای 19 و 20 آذر57 فراهم می شود. برای این منظور ستادی تشکیل شد که نمایندگان گروه‌های مختلف از جمله اینجانب در آن حضور داشتم.

با انتقال برنامه راهپیمایی به آیت‌الله طالقانی دفتر ایشان نیز طی بیانیه‌ای اعلام می‌کند که آیت‌الله طالقانی روز تاسوعا از منزل خودشان حرکت می‌کنند. به همین مناسبت با هماهنگی قبلی مهندس بازرگان  و دکتر سحابی همراه آیت‌الله طالقانی در راهپیمایی تاسوعا با هم مشارکت دارند که درگزارش‌های تصویری به دفعات منتشر شده است.

در راهپیمایی عاشورا جمعیت بسیار بیشتر از تاسوعا، حدود 2 میلیون، مشارکت داشتند و مطالبات مردم شفاف‌تر و بصورت رفراندومی بود که در رسانه‌های جهانی انعکاس وسیع پیدا کرد. بطور خلاصه مطالبه مردم این بود که ما رژیم استبدادی شاه را نمی‌خواهیم و ما از رهبری آقای خمینی که همان مطالبات مردم از انقلاب مشروطه را برای آینده نظام ایران نوید داده‌اند حمایت می‌کنیم که ضمن نفی هرگونه استبداد و تضمین استقلال کشور، حکومت قسط اسلامی مستقر و در آن حقوق اساسی ملت و اقلیت های مذهبی و سیاسی تضمین خواهد شد.

عضویت و ریاست شورای انقلاب

هسته اولیه شورای انقلاب پس از دیدار مهندس بازرگان با آقای خمینی در نوفل‌لوشاتو در مهر 57 ( سفر از 29 مهر تا 11 آبان) به درخواست آقای خمینی و با مشورت دکتر یزدی انجام می شود. طبیعی است نام آقایان طالقانی و منتظری که زندان بودند در فهرست اولیه نیامده و دعوت نشده باشند. پس ازگزارش فعالیت مستقل و شورایی آقای طالقانی به آقای خمینی از آقای طالقانی برای عضویت و ریاست شورای انقلاب دعوت بعمل می‌آید. اما ظاهرأ آقای طالقانی حضور فعالی در جلسات شورای انقلاب نداشتند و عملا آقای مطهری جلسات شورای انقلاب را اداره می‌کردند. پس از شهادت آقای مطهری در 11 اردیبهشت 58 آقای طالقانی جلسات را تا 19 شهریور 58 اداره می‌کردند.

درخواست آقای طالقانی از آقای خمینی

آقای طالقانی از آقای خمینی خواستند که پس از ورود به ایران، به استناد رفتار پیامبر موقعی که وارد مکه شد، عفو عمومی اعلام کنند تا از اقدامات گروه‌های افراطی جلوگیری شود. پیامبر وقتی وارد مکه شد گفت: «انتم الطلقاء» همه مخالفان حتی ابوسفیان را بخشید. اما آقای خمینی این توصیه را نپذیرفتند که پیامد های خطیر آن را شاهد بوده‌ایم.

طالقانی و دولت موقت

در برنامه استقبال از آقای خمینی در فرودگاه مهرآباد در 12 بهمن 57 بسیاری از شخصیت‌ها از جمله آقای طالقانی حضور داشتند. در روز 14بهمن 57 که در جلسه شورای انقلاب پیشنهاد پذیرش دولت موقت به مهندس بازرگان مطرح شد از جمله آقای طالقانی با توجه به شناختی که از فرهنگ روحانیت داشتند ابتدا با این پیشنهاد مخالف بودند. اما با توجه به ملاحظات و احساس مسئولیتی که مهندس بازرگان در راستای منافع ملی داشتند و کسی غیر از ایشان نمی‌توانست مدیریت آن دوران گذار را انجام دهد ضرورتا این مسئولیت را پذیرفتند. در پی مذاکره آقای دکتر یزدی با آقای طالقانی و انتقال ملاحظات مهندس بازرگان به ایشان آقای طالقانی این پیشنهاد را پذیرفتند مشروط بر این که مهندس بازرگان تمام ملاحظات خود را قبل از پذیرش مسئولیت اعلام کنند. این ملاحظات در سخنرانی‌های ایشان در برنامه معرفی دولت موقت در مدرسه علوی و برنامه 20 بهمن در دانشگاه تهران کاملا برجسته است.

سخنرانی 14 اسفند در احمد آباد 

برای جلوگیری از فعالیت گروه‌های افراطی در برنامه 14 اسفند احمد آباد با نظر شورای انقلاب آقای طالقانی سخنرانی این برنامه به مناسبت سالروز درگذشت زنده یاد دکتر مصدق را پذیرفتند و با حضور شخصیت‌ها و جمعیت گسترده‌ای سخنرانی تاریخی به مدت حدود یکساعت در معرفی شخصیت و راه و خدمات دکتر مصدق ایراد کردند. چنین اجتماعی آخرین تجربه در سال‌های بعدی بوده است.

مخالفت با حجاب اجباری

    سخنرانی و مصاحبه در20 اسفند 57 منتشر شده در روزنامه اطلاعات در باره مخالفت با حجاب اجباری که آنروزها توسط گروه‌های افراطی مطرح شده بود و التهابی به ویژه در فضای کارکنان دولت ایجاد کرده بود. طالقانی تصریح می‌کنند که به استناد آیات قرآن و سنت هیچ اجباری در حجاب نیست. این سخنرانی و مصاحبه فضای نسبتا آرامی را با حمایت بعدی آقای خمینی ایجاد کرد.

حضور در پاکسازی شهر تهران

در مدیریت شهر تهران، آخرین جمعه اسفند 57 طبق سنت ایرانیان روز پاکسازی شهر تهران اعلام و از عموم مردم دعوت شد همانگونه که خانه‌های خوشان را نظافت می‌کنند در پاکسازی شهر تهران، که هنوز آثار خرابی‌های دوران انقلاب در معابر شهر وجود داشت، مشارکت کنند. مردم با شوق و علاقه بطور وسیع در سطح شهر به خیابان‌ها آمدند و به نظافت شهر پرداختند. در این برنامه شخصیت‌ها از جمله آیت‌الله طالقانی در منطقه مسکونی خود با جارو درکنار مردم به پاکسازی محله خودشان پرداختند و انتشار گزارش تصویری آن‌ها مورد استقبال مردم قرار گرفت.

حضور در کردستان برای جلوگیری از درگیری‌ها

از اواخر اسفند ماه 57 درگیری‌هائی در کردستان به ویژه در شهر سنندج اتفاق افتاده بود. با تصمیم شورای انقلاب هیأتی شامل آقای طالقانی همراه آقایان بهشتی، هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی صدر در فروردین 58 وارد سنندج شدند و ضمن گفتگو با گروه‌های مختلف و سپس تشکیل شورا شهر و جلب مشارکت همه گروه‌ها در مدیریت شهری زمینه آرامسازی نسبی آن استان را فراهم ساختند.

بازگشایی حسینیه ارشاد

در سال 1352 به علت تاثیرات سخنرانی‌های دکتر شریعتی در جامعه، حسینیه ارشاد توسط مقامات تعطیل و دکتر شریعتی بازداشت شد. در20 فروردین 1358 پس از 6 سال تعطیلی حسینیه ارشاد با حضور آیت‌الله طالقانی بازگشانی شد.

مجلس خبرنگان قانون اساسی

انتخابات مجلس خبرگان بررسی نهایی پیش نویس قانون اساسی در 12 مرداد 1358 برگزار شد و آیت الله طالقانی با کسب حدود 2 میلیون آراء شرکت کنندگان ( 79در صد) نفر اول تهران شدند و باتوجه به تحولاتی که در برنامه مجلس به وجود آمد حضور ایشان بیشتر واکنش اعتراضی داشت. از جمله طالقانی با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به پیش نویس قانون اساسی مصوب دولت موقت مخالف بودند. نهایتأ دو روز پس از درگذشت و در غیاب ایشان این اصل به تصویب می رسد.

امام جمعه تهران   

در تاریخ 5 مرداد 1358 آقای طالقانی با حکم آقای خمینی به سمت امام جمعه تهران منصوب می‌شوند. در سخنرانی‌های پنج نماز جمعه برگزار شده در دانشگاه تهران  و آخرین آن در 17 شهریور 58 که در بهشت زهرا که با حضور شخصیت‌ها و جمعیت زیاد و پرشور علاقمندان ایشان برگزار ‌شد آیت‌الله طالقانی نقش مهمی در طرح مسائل ضروری روز و آگاهی بخشی داشتند.

دیدار با کاردار سفارت شوروی

در شب 19 شهریور آیت‌الله طالقانی دیداری با ولادیمیر کوزیچکین[1]، کاردار سفارت و مأمور سازمان اطلاعات و جاسوسی شوروی سابق[2] در منزل آقای ولی‌الله چهپور[3] داشتند. شب حالشان بهم می‌خورد در حالی که آب و تلفن منزل قطع شده و امکان تماس با پزشک و مراجعه به بیمارستان منتفی می‌شود در این شرایط بطور مشکوک ظاهرأ به علت سکته قلبی در 69 سالگی دار فانی را وداع کردند.  

مراسم تشییع و خاکسپاری

بدون اطلاع رسانی متعارف، شخصیت و پایگاه اجتماعی زنده‌یاد آیت‌الله طالقانی زمینه حضور و مشارکت جمعیت بسیار گسترده مردمی و شخصیت‌های اجتماعی و سیاسی را در مراسم تشییع ایشان فراهم ساخت. نهایتأ در بهشت زهرا در میدانی واقع بین قطعه شهدای 17 شهریور و قطعه شهدای پس از انقلاب به خاک سپرده شدند.

محل دفن ایشان قبلا با هماهنگی خانواده و جمعی از دوستان همراه ایشان انتخاب و پس از تبادل نظر توافق شد که قبر ایشان ساده، حتی بدون سایه‌بان، چون سایر قبور بهشت زهرا باشد.  

همکاری در مدیریت شهر تهران

1-سخنرانی آقای طالقانی در باره طرح ترافیک محدوده مرکزی شهر تهران این طرح برنامه کوتاه مدت اصلاح ترافیک شهر بود که بعد از اسفند 57 حدود شش ماه روی آن کار شده بود و طی چند مصاحبه اهداف آن اطلاع رسانی شده بود. موضوع را به اطلاع آقای طالقانی رساندیم تا از تریبون نماز جمعه نیز لزوم اجرای طرح به اطلاع مردم برسد. ایشان در یکی از نمازهای جمعه اواخر مردادماه در سخنرانی بسیار موثری ضرورت استفاده از حمل و نقل عمومی برای تامین ایمنی و آرامش مردم را گوشزد کردند و این طرح را مفید معرفی کردند. کارشناسان همکار ما در شهرداری گفتند انتظار نداشتیم که یک روحانی بتواند یک مسئله کارشناسی را این اندازه خوب بیان کند. اجرای این طرح پس از چهار دهه به عنوان یک ضرورت ادامه دارد.

2-سخنرانی آقای طالقانی در مراسم افطار عمومی- به مناسبت ماه مبارک رمضان در روز جمعه 26 مرداد 58 مراسم افطاری با حضور نمایندگان اقشار مختلف مردم، نمایندگان شوراهای محلی مناطق بیست گانه، اعضای هیأت دولت و کارکنان شهرداری در سالن 12 هزار نفری مجموعه ورزشی آزادی به دعوت شهرداری تهران برگزار شد. در این مراسم از جمله آیت‌الله طالقانی سخنرانی داشتند و ضمن آن از برنامه‌ها، تلاش‌ها و خدمات کارکنان شهرداری تمجید و تقدیر کردند که تحول قابل توجهی در روحیه آنان به وجود آورد بطوری که اشک شوق از چشمان کارکنان شهرداری جاری شد.

3-نام‌گذاری خیابان دکنر شریعتی-پس از راهپیمایی تاسوعا و عاشورا مردم خیابان کوروش (دکتر شریعتی)، در محل پیچ شمیران منزل طالقانی، را به نام ایشان نام‌گذاری کرده بودند. با توجه به این که در شورای نامکذاری تصویب شده بود که نباید از نامگذاری اشخاص در قید حیات استفاده شود، خدمت آیت الله طالقانی رفتیم و ملاحظات شورای نامگذاری را مطرح کردیم. ایشان فرمودند: آیا برای این خیابان نامی انتخاب کرده‌اید؟ گفتیم چون حسینیه ارشاد در این خیابان واقع شده و دکتر شریعتی در آنجا نقش موثری در آگاهی بخشی به ویژه روی نسل جوان و تقویت جنبش اجتماعی قبل از انقلاب داشته، شورای نامگذاری پیشنهاد دکتر شریعتی را دارد. ایشان با روی گشاده گفتند: حتما این کار را بکنید چون تصمیم درستی است. البته پس از درگذشت ایشان خیابان تخت جمشید به نام ایشان نامگذاری شد.

4-نام‌گذاری میدان امام خمینی- با توجه به مصوبه شورای نام‌گذاری محلی به نام آقای خمینی نامگذاری نشده بود. روزی آیت الله لاهوتی به دفتر کارم در خیابان ایرانشهر آمدند و گفتند عده‌ای علیه شما در قم جو سازی کرده و می‌گویند در تمام شهرهای کشور خیابان‌ها یا میادین اصلی به نام امام خمینی نام گذاری شده و تاکنون در تهران خیابانی به نام ایشان نامگذاری نشده است. علت را به ایشان توضیح دادم. موضوع را در شورای نامگذاری مطرح کردیم در آنجا توصیه شد با آیت الله طالقانی مذاکره کنیم. با مراجعه مجدد خدمت ایشان، توصیه کردند در باره ایشان استثناء قایل شویم. با بررسی بعدی میدان سپه و خیابان سپه به نام امام خمینی با تایید احمدآقا خمینی نام‌گذاری شد.

* محورهای سخنرانی محمد توسلی در خانه هنرمندان ، 30 مهر 1404، به مناسبت 8 آبان 57 سالروز آزادی آیت الله طالقانی از زندان.

 

    



[1] متولد 1947 میلادی در سال 1982 از تهران گریخت و به انگستان پناهنده شد. بر اساس مدارک ارایه کرده او منجر به بازداشت و فروپاشی حزب توده گردید و در اشغال سفارت آمریکا نقش اساسی داشت.

[2] مچنین دیداری با آقایان دکر گلزاده غفوری و دکتر مجتهد شبستری که عازم تاکستان برای شرکت در همایش اسلامی بودند، داشتند.

[3] آقای چهپور پدرهمسر محمد رضا فرزند طالقانی است.  

Saturday, September 6, 2025

صلح و همبستگی ملی

 

صلح و همبستگی ملی*

مقدمه:

ضمن سپاسگزاری از برگزارکنندگان و همچنین سخنرانان مدعو این برنامه کلاب هاوس به مناسبت هشتمین سالروز درگذشت زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی، یاد پیشگامان نهضت آزادی ایران زنده یادان مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، آیت الله طالقانی و سایر همراهان ازجمله دکتر یزدی را گرامی می‌داریم.  

خدمات دکتر یزدی

مرور سوابق شکل‌گیری شخصیت و بیش از شصت سال خدمات فرهنگی، اجتماعی، علمی و سیاسی دکتر ابراهیم یزدی و نقش او در تحولات این دوران به ویژه 18 سال در غربت، 118 روز در نوفل‌لوشاتو، حدود چهار دهه پس از انقلاب و 23 سال دبیرکلی نهضت آزادی ایران بسیار آموزنده است. در این باره سخنرانان در برنامه کلاب هاوس گذشته از زوایای مختلف این سوابق را مطرح کردند و امشب هم سخنرانان به گوشه‌هایی دیگر از این دوران خواهند پرداخت.

در ابتدا با توجه به محدودیت زمان، به دو عرصه مهم از این دوران زندگی دکتر یزدی اشاره می‌کنم:

-علاوه بر خصوصیات خانوادگی، پس از تجربیات دوره دانش آموزی در نهضت خداپرستان مرحوم نخشب، دوران دانشجویی دکتر یزدی (1333-1328) در دانشگاه تهران، نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری شخصیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی او و سایر هم نسلی‌های او چون شهید دکتر مصطفی چمران داشته است. آشنایی با گفتمان بازرگان، حضور در سخنرانی‌ها، آشنایی با آموزه‌های قرآنی در مسجد هدایت، طی دوره‌های آموزشی و تقویت روحیه کار جمعی و مدیریت سازمان‌های دانشجویی و سپس تجربیات دوران فعالیت در نهضت مقاومت ملی تا سال 39، زمینه‌های توانمند‌سازی او را فراهم می‌سازد، بطوری که بیش از 60 سال در شرایط مختلف بطور منسجم در این راستا عمل کردند و شرایط سخت قبل و پس از انقلاب 57 را تحمل کردند و تسلیم نشدند و تا پایان عمر در کنار مهندس بازرگان ایستادند و به وظیفه ایمانی و اجتماعی خود عمل کردند. 

-تجربه آموزنده دیگر از زندگینامه دکتر یزدی همسر همراه و همدل او سرکار خانم سرور طلیعه است که در موفقیت‌های دکتر یزدی نقش مهمی داشتند و شایسته است مورد تقدیر قرار گیرند. خوشبختانه ایشان امروز با روحیه خوب در کنار فرزندان و خانواده ایستاده‌اند

یکی از موارد خاص همراهی ایشان با دکتر یزدی در سفر به مصر است. پس از رخداد خرداد 42 و انسداد سیاسی در ایران که مهندس بازرگان در دادگاه نظامی گفت: « ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می‌کنیم، در آینده نسل جدید با زبان دیگری با شما برخورد خواهد کرد»، دکتر یزدی پس از گفتگو با سایر اعضای نهضت آزادی ایران در خارج ازکشور چون دکتر چمران  و دکتر شریعتی برای کسب دانش مبارزه مخفی و انقلابی و انتقال آن به ایران نهایتا با تأسیس سازمان «سماع» به مصر رفتند. خانم سرور طلیعه دکتر یزدی را در این سفر رها نکرد و همراه با چهار فرزند خردسال خود به مصر رفت و شرایط بسیار سخت آن دوران را، که خود من هم از نزدیک شاهد بودم، با صبوری گذراند. البته پس از حدود یکسال، که تفصیل آن در خاطرات آقای دکتر یزدی آمده است، با تحلیل شرایط و عدم پذیریش مطالبات مقامات مصری که در راستای منافع ملی نبود آنجا را ترک کردند و به آمریکا برگشتند و به خدمات خود ادامه دادند.

صلح و همبستگی ملی

برای تمرکز بر موضوع برنامه کلاب هاوس اشاره دیگری به مواضع نهضت آزادی ایران در دوران دبیرکلی آقای دکتر یزدی در این زمینه خواهم داشت. پس از بازداشت گسترده اعضا و علاقمندان نهضت آزادی در سال 80 و برگزاری دادگاه انقلاب و صدور احکام سنگین، در سال 81 آقای دکتر یزدی که برای معالجه سرطان خود به آمریکا رفته بودند در آن شرایط امنیتی تصمیم می‌گیرند به ایران برگردند. با توجه به تصمیم شورای امنیت ملی، نیروهای امنیتی پرونده نهضت آزادی موفق به بازداشت ایشان نشدند. در آن شرایط و مخاطرات جهانی دکتر یزدی«وفاق ملی»  را به عنوان راهکار واقع‌بینانه برای عبور از بحران‌ها مطرح کرد و نهضت آزادی برای تبیین آن دو نشریه منتشر کرد که بطور خلاصه در آنها راه حل مشکلات و عبور از موانع توسعه نایافتگی و بحران‌های فراگیر جامعه را وفاق و انسجام ملی دانسته است.

در شرایط پس از سال96 و تصمیم حاکمیت برای یکدست سازی کامل قدرت و فرایند تحولات و عدم مشارکت در انتخابات سال‌های 98، 1400 و 1402، در انتخابات سال 1403، در آن شرایط خاص که حدود 60 درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند، آقای دکتر پزشکیان وفاق ملی را مطرح کردند تا با تمرکز بر مطالبات جامعه به ویژه مطالبات آن 60 درصد، وفاق و همبستگی در جامعه حاصل شود. اما متاسفانه ایشان وفاق را در عمل به گروه‌های درون حاکمیت اختصاص دادند و پیامدهای آن را امروز در عرصه‌های داخلی و خارجی و تشدید بحران‌ها شاهد هستیم. 

در تجربه جنگ 12روزه اخیر که هدف اسرائیل و حامیانش آمریکا و ناتو استفاده از همراهی مردم ناراضی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و نهایتا تجزیه ایران بود، اما اکثریت ملت ایران در داخل و خارج از کشور، به رغم مخالف بودن با مواضع و عملکرد حاکمیت، اما با دغدغه «ایران» و حفظ تمامیت ارضی کشور با آگاهی با این برنامه بیگانگان همراهی نکردند و با همبستگی خود که در بیانیه‌های گروه‌های اجتماعی مختلف در داخل و خارج کشور انعکاس وسیع داشت حمله اسرائیل را محکوم کردند و برای حفظ تمامیت ارضی ایران تسلیم توطئه بیگانگان نشدند و ایستادگی و همبستگی خود را برای حفظ ایران آزاد نشان دادند.

ضرورت تقویت همبستگی ملی

با توجه به بحران‌ها، تحدیدها و شرایط بسیار خطیر پیش‌رو که امنیت ملی در معرض مخاطره قرار گرفته است، ضرورت تقویت همبستگی ملی به ویژه با تاکید بر مطالبه ملی حفظ تمامیت و یکپارچگی ارضی ایران بیش از گذشته باید مورد توجه قرار گیرد. لذا در «گام اول» در راستای احساس مسئولیت عموم ایرانیان باید بر همبستگی ملی در مقابل توطئه بیگانگان که تمامیت ارضی و منافع ملی را در معرض مخاطره قرار می‌دهند، تمرکز شود.

از سوی دیگر با توجه به شکاف عمیق دولت-ملت و نارضایتی بیش از 80 درصد جامعه از عملکرد حاکمیت ضرورتا در «گام دوم» تقویت این همبستگی ملی حول مطالبات مشترک ملی ضروری است تا فرایند گذار از شرایط کنونی به دموکراسی و تأمین آزادی و حاکمیت ملت محقق شود. این فرایند آگاهی بخشی در قریب نیم قرن گذشته طی  شده و به تدریج جامعه ایران به ریشه اصلی مشکلات وقوف پیدا کرده است که طبق گزارش مطالعات متعدد جامعه شناسان کاملا گویاست که اکثریت مطلق جامعه با روند کنونی حاکمیت جمهوری اسلامی موافق نیستند.

با توجه به تحولات پس از انقلاب مشروطه، عبور از استبداد سلطنتی در انقلاب 57 و پیامدهای حاکمیت استبداد دینی پس از 57 ایرانیان به لحاظ سطح تحصیلات، توانمندی و آگاهی، به‌رغم محدودیت‌های جاری کشور، با شرایط دوران انقلاب مشروطه که فقط پنج درصد مردم با سواد بودند و همچنین با شرایط دوره نهضت ملی ایران همچنین دوران قبل از انقلاب 57 کاملا متفاوت است. این توانمندی و آگاهی ایرانیان در شرایط کنونی سرمایه اجتماعی است که در جامعه متکثر کنونی باید با گفتگو حول مطالبات مشترک ملی کنار هم قرار گیریم و زمینه‌های عبور از شرایط بحرانی کنونی و گذار به دموکراسی، بصورت مسالمت آمیز و در راستای منافع ملی فراهم شود.

مطالبات مشترک ملی

در یایان به محورهایی از مطالبات مشترک ملی و راهکارها برای وفاق و همبستگی ملی اشاره می‌کنم:

1-حفظ تمامیت ارضی و یکپاچگی سرزمین ایران.

2- ، آزادی، حاکمیت ملت، دموکراسی تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر.

3- جدایی نهاد دین از حکومت.

4-برابری و عدالت.

5- پذیرش تنوع مذهبی، دینی، قومی و دیدگاه‌های مختلف سیاسی

6-تنش‌زدایی با جامعه جهانی ، صلح و همزیستی مسالمت آمیز

7-رواداری، دگرپذیری و پرهیز از دگرستیزی

با توجه به بحران‌های جاری کشور، عدم مشروعیت حاکمیت، ضرورت اصلاحات ساختاری در قانون اساسی و تحولات بنیادین در مدیریت کشور بصورت مسالمت‌آمیز و در راستای منافع ملی پیگیری اصلاحات جامعه محور و راهبردهای لازم از جمله گفتگو بین نمایندگان گروه‌های اجتماعی، سیاسی و شخصیت‌های تاثیرگذار و تقویت همبستگی ملی برای عبور از شرایط کنونی ضروری است.

*متن سخنرانی محمد توسلی درکلاب هاوس گفتگوی سیاسی؛ ایران، جهان و خاورمیانه به مناسبت هشتمین سالگرد درگذشت دکتر ابراهیم یزدی-14 شهریور 1404.

 

        

Thursday, August 14, 2025

انتقال پایتخت بدون توزیع قدرت، به حل بحران کمکی نمی‌کند

 

انتقال پایتخت بدون توزیع قدرت، به حل بحران کمکی نمی‌کند*

محمد توسلی     

*تهران امروز به تعبیری « پایتختی نابه‌هنجار» است؛ درهم‌ریختگی کالبدی، شکاف‌های عمیق طبقاتی، نابرابری در خدمات، ناکارآمدی حمل‌ونقل و حتی بی‌هویتی معماری. به‌عنوان فردی که تجربه مستقیم مدیریت شهری داشته‌اید، به‌نظر شما آیا این وضعیت محصول اشتباهات مدیریتی در دوره‌های مختلف شهرداری است یا اساساً تهران قربانی ساختارهای سیاسی و اقتصادی کلان‌تری‌ است؟

 

برای پاسخ به این سوالات و نشان دادن ریشه‌ها و سوابق مشکلات مشهود درکلانشهر تهران ضروری است به سوابق تاریخی حدود نیم قرن گذشته کشور اشاراتی داشته باشیم. به ویژه برای نسل جوان که شاهد آن دوران نبوده آشنایی با این سوابق تاریخی می‌تواند آموزنده باشد.

در انقلاب سال 57 آقای خمینی همان مطالبات ملت ایران در انقلاب مشروطه را در دوران اقامت خود در نوفل‌لوشاتو برای جمهوری اسلامی برای رسانه های دنیا مطرح کردند و نهایتا در22 بهمن 57 انقلاب پیروز شد و مردم با  چشم‌اندازی که ارائه شده بود در 12 فرودین سال 58 بیش از 98 درصد به جمهوری اسلامی و  برای تحقق آن چشم انداز، رأی دادند. این مطالبات حاکمیت قانون (مورد تایید ملت)، آزادی، جمهوریت و حاکمیت ملت حتی آزادی دگراندیشان بود.

در چنین فضای سیاسی که تحولی در خلق و خوی جامعه به وجود آمده بود ما در مدیریت شهر تهران از همان اسفند سال 57 برای تحول در ساختار مدیریت شهر تهران در راستای تحقق این مطالبات چند برنامه راهبردی از جمله اصلاح ساختار مدیریت شهری، اصلاح حمل ونقل شهری و تامین محیط زیست سلامت برای شهروندان را آغاز کردیم.[1]

 اولین اقدام اصلاح ساختاری در مدیریت شهر تهران بود تا به نیاز راهبردی شهروندان پاسخ داده شود. برای اصلاح ساختار مدیریت شهری، با توجه به تجربه بشری و مشاهدات و تجربیات خود در دوران ادامه تحصیل در آمریکا و آلمان، ضمن مطالعه و اجرای تقسیمات جدید شهری بر پایه محلات، قانون شوراهای شهری مطالعه شد تا مردم بر اساس آن بتوانند با انتخاب نمایندگان خود در حوزه­ های محلی و حضور آنها در شورای مناطق و شورای شهر (پارلمان شهری) همان­طور که خانۀ خودشان را اداره می­ کنند، شهر خودشان را هم به­ طور قانونمند اداره و نظارت کنند. قانون شوراها با هماهنگی وزارت کشور و دولت موقت تهیه شد و نهایتاً قانون «مدیریت واحد شهری» در مهر ماه 1358 به تصویب شورای انقلاب رسید.

محور اصلی قانون مصوب شورای انقلاب، مدیریت واحد شهری بود یعنی علاوه بر خدمات شهری، تمام خدماتی که شهروندان نیاز دارند باید به دست خود مردم سپرده شود و خود مردم مدیریت همه این خدمات را داشته باشند. به عنوان مثال در شهر نیاز به زیست سلامت، رفاه، آب، برق، گاز و امنیت وجود دارد؛ در تجربه جهانی این خدمات در چارچوب قانون و نظارت ملی، که بر این نهادها انجام می‌شود، در اختیار مردم است.

به رغم اقداماتی که در سال‌های بعد ضرورتا انجام شد  اما یک مقاومت راهبردی در جهت اجرای این امور مهم وجود داشت و دارد  چرا که مدیریت واحد شهری تاکید دارد که مدیریت به دست مردم و در واقع مدیریت از پایین باشد. در حالی که در دیدگاه حاکمیت مدیریت از بالا مورد توجه است و نهایتا این تلاش‌ها متوقف شد.

در تجربه شوراها و مدیریت شهری در چند دهه گذشته و امروز در شورای شهر ششم به وضوح شاهد هستیم که مردم عملا نقشی در مدیریت شهرشان ندارند.

درحالیکه برای حل مشکلات مدیریت شهری و مدیریت کشور، لازم است به مبانی اصول قانون اساسی بازگردیم. مردم شهروندانی هستند که باید حقوق شهروندی آن‌ها به رسمیت شناخته شود. مسئولان نیز باید به‌طور کامل تابع رأی و اراده ملت باشند.

 

* در هر دوره‌ای، شهرداری‌ها سیاست‌هایی را دنبال کرده‌اند که به‌نوعی خود در بازتولید ناهنجاری‌های شهری سهم داشته‌اند؛ از فروش تراکم گرفته تا توسعه نابرابر، اولویت‌دادن به پروژه‌های پرخرج و غیراجتماعی. با توجه به سابقه مدیریتی‌تان، چه بخشی از این بحران‌ها را نتیجه تصمیم‌های خود شهرداری می‌دانید و چه بخشی را تحمیل‌شده از بیرون؟ آیا شهرداران، ولو منتقد ساختار، خود به بخشی از ماشین تولید ناهنجاری تبدیل نشده‌اند؟

سوابق شهرداران نشان می‌دهند که به جز یک یا دو مورد بقیه منتخب و هماهنگ با مدیریت کشور بوده‌اند و عموما به لحاظ تحصیلی و علمی صلاحیت لازم برای مدیریت شهری را نداشته‌اند. شاید نگران‌کننده‌ترین دوران در مدیریت شهری، دوران آقای احمدی‌نژاد و اخیرا آقای زاکانی است که بیشترین هزینه‌ها به شهر تهران تحمیل شده است. در سایر دوره‌ها به ویژه در دو دوره مدیریت طولانی آقایان کرباسچی و قالیباف به رغم برخی خدمات مفیدی که داشته‌اند اما بر خلاف ضوابط طرح جامع مصوب، پروانه‌های ساختمانی با تراکم‌های بی‌رویه صادر شده و می‌شود که هیچ تناسبی با ظرفیت شبکه ارتباطی و سایر خدمات موجود ندارند.

 

*پیامدهای تمرکز سیاسی و اقتصادی در تهران چه بود؟

در حالی که در بسیاری از کشورها در راستای حفظ محیط زیست و اصلاح ساختار حمل و نقل شهری شبکه‌های معابر دو طبقه را جمع‌آوری کرده‌اند و به جای ایجاد تسهیلات برای خودرو سواری، حمل و نقل عمومی، دوچرخه‌رانی و پیاده‌روی را توسعه داده‌اند. اما ما با صرف هزینه‌های بسیار سنگین معابر دو طبقه احداث کرده‌ایم که به لحاظ کارشناسی هیچ توجیحی ندارند. مجموعه این گونه اقدامات غیرکارشناسی و همچنین تمرکز سیاسی و اقتصادی در کلانشهر تهران که پیامدهای مشکل ساختاری در حاکمیت است زمینه‌های تشدید بحران‌های جاری را در مدیریت کشور و کلانشهر تهران فراهم ساخته است. 

*با توجه به اینکه ریشه مشکلات تهران را تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی می‌دانید، آیا انتقال پایتخت بدون اصلاح ساختار حاکمیت و توزیع واقعی قدرت در سراسر کشور، صرفاً جابه‌جایی مشکل از یک نقطه به نقطه دیگر خواهد بود یا با این اتفاق شاهد تغییرات گسترده‌ای خواهیم بود؟

موضوع انتقال پایتخت در سال های قبل و پس از انقلاب به دفعات مطرح شده است. امروز هم  با توجه به تشدید بحران‌های شهر تهران از جمله محدودیت آب و برق مجددا این موضوع توسط رئیس جمهور مطرح شده است. به نظر بنده انتقال پایتخت یک مسئله کاملاً کارشناسی است و از دو منظر می‌تواند بررسی شود. از یک دیدگاه هزینه‌های بسیار سنگین این گزینه است. آیا در شرایط کنونی دولت توانایی تأمین این هزینه‌ها را دارد؟ زیرساخت‌ها و امکانات شهر تهران را نمی‌توان به سادگی در شهر دیگری منتقل کرد. حتی به فرض اگر روزی دولت توانایی مالی این کار را پیدا کند، آیا مشکلات تهران با ساختار کنونی حاکمیت در مکان جدید تکرار نخواهد شد؟!

ریشه اصلی مشکلات تهران، تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در این شهر است. تا زمانی که این تمرکز از بین نرود و قدرت و امکانات به‌طور متوازن در کل کشور توزیع نشود، نمی‌توان انتظار داشت مشکلات شهر تهران حل شود. راهکار واقع‌بینانه و کارشناسی  بازگشت به مردم و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و توزیع قدرت سیاسی در سراسر کشور است تا بطور طبیعی تمرکززدایی صورت گیرد.

بنابراین این تمرکززدایی نیازمند اصلاح ساختار در حاکمیت است. تنها با توزیع قدرت سیاسی در کل کشور، می‌توان تعادلی پایدار ایجاد کرد که به کاهش جمعیت تهران و حل مشکلات آن منجر شود.

* گفتگوی خبرنگار اقتصاد نیوز، مطهره خردمندان، با محمد توسلی، 20 مرداد 1404.

 



[1] برای تفصیل اقدامات انجام شده در دو سال اول انقلاب در این زمینه به جلد دوم خاطرات راقم این سطور با عنوان «تجربه مدیریت شهری در دوران بحران»، انتشارات کویر، چاپ 1399، مراجعه شود.  

Wednesday, July 23, 2025

پیام 30 تیر برای جامعه امروز ما

 

#قیام 30 تیر 1331 نقطه عطفی در مبارزات مردم ایران و الگوی تاریخی همبستگی جامعه در مقابل #استبداد_سلطنتی و استیلای بیگانگان و پیروزی دولت ملی دکتر #مصدق است.

دکتر مصدق پس از بازگشت از سفر موفقیت‌آمیز دفاع در دیوان داوری بین المللی لاهه در 3 تیرماه و صدور مجدد حکم نخست‌وزیری در 19 تیرماه در راستای اجرای قانون اساسی پیشنهاد خارج ساختن اختیارات وزارت جنگ از دست شاه را مطرح کرد تا بصورت وزارت دفاع در اختیار دولت قرار گیرد.

شاه با این پیشنهاد موافقت نکرد. در پی استعفای دکتر مصدق و صدور نخست‌وزیری احمد قوام و انتشار بیانیه «کشتی‌بان را سیاستی دگر آمد» و حاکمیت خشونت در جامعه، قیام مردمی30 تیر با بیانیه آیت الله کاشانی و انسجامی که در جامعه وجود داشت زمینه‌های شکست استبداد و حامیان بیگانه را فراهم ساخت.

به‌رغم دو پیروزی دکتر مصدق در عرصه داخلی30 تیر و رأی دیوان داوری لاهه، با مدیریت سازمان‌های اطلاعاتی امریکا و انگلیس و ایجاد اختلاف بین همکاران دکتر مصدق و اقدامات رادیکال حزب توده و نگرانی جامعه مذهبی ایران، زمینه‌های کودتای 28 مرداد و توقف برنامه‌های توسعه و گذار به دموکراسی فراهم شد و پیامدها آن پس از ۲۵ سال، به انقلاب ۵۷ ختم شد.

فرایند تحولات قریب نیم‌قرن گذشته و تجربه جنگ 12روزه اخیر که با همبستگی و انسجام ملی توطئه بیگانگان با شکست روبرو شد، راهکار برای آینده ایران همان تجربه 30 تیر و تقویت همبستگی و انسجام ملی برای گذار از #استبداد_دینی و تحقق #آزادی و #حاکمیت_ملت در راستای منافع ملی است.

*متن کامل توییت محمد توسلی-30 تیر 1404

Saturday, July 12, 2025

تاجزاده؛ صدای جامعه ناراضی ایران

 

تاجزاده؛ صدای جامعه ناراضی ایران

17 تیرماه دهمین سالگرد حبس برادر ارجمند جناب آقای سید‌مصطفی تاجزاده فرصتی است تا نگاه کلانی به خدمات، فعالیت‌ها و سیر تحولات مواضع حدود چهار دهه گذشته او داشته باشیم و به عبرت‌های این دوران و پیامی که برای جامعه امروز ما دارد پرداخته شود.

تاجزاده پس از دوران دبیرستان برای ادامه تحصیل به آمریکا می رود و فعالیت اجتماعی خود را در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در ایالت کالیفرنیا آغاز می‌کند. پس از دیدار با آقای خمینی در نوفل‌لوشاتو تحصیل خود را، چون بسیاری دیگر از دانشجویان خارج از کشور، رها می‌کند و در آن فضای سیاسی در راستای چشم اندازی که آقای خمینی برای آینده ایران ارایه کرده بود و جو کاملا مذهبی، به ایران بر می‌گردد و در عرصه‌های مختلف سیاسی از جمله همکاری در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فعالیت دارد.

در دهه 60 در دولت مهندس میرحسین موسوی و دوران وزارت آقای سید‌محمد خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با سمت معاونت امور بین الملل از سال 63 تا 67 همکاری داشت.

در دهه 70 از جمله با سمت معاونت سیاسی وزارت کشور، رئیس ستاد انتخابات کشور و نهایتا مشاور رئیس جمهور در دوران آقای خاتمی همکاری فشرده و نزدیکی داشت.

پس از دوم خرداد 76 علاوه بر همکاری با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز همکاری نزدیک داشت.

در دهه 80 پس از دولت آقای خاتمی در پیگیری اجرای تعهدات آقای دکتر مصطفی معین در انتخابات سال 1384 جهت جلب همکاری نامزدهای رد صلاحیت شده، دکتر ابراهیم یزدی و مهندس عزت الله سحابی، از سال 84 تا 86 مدیریت جلسات برنامه‌ریزی تشکیل «جبهه دموکراسی و حقوق بشر» را با حضور دکتر معین و نمایندگان احزاب مختلف از جمله نهضت آزادی ایران بر عهده داشت، که متأسفانه با کارشکنی برخی در آخرین لحظات متوقف شد.

پس از انتخابات مهندسی شده سال 88 و بازداشت گسترده بسیاری از فعالان سیاسی، تاجزاده نیز از جمله بازداشت شدگان بود که نهایتا به 7 سال زندان محکوم شد و او را در شرایط خاص انفرادی نگهداری کردند. نامه‌های سرگشاده او به رهبری و مصاحبه‌های متعدد؛ مواضع و ایستادگی شجاعانه او را در این دوران نشان می‌دهند.

رد صلاحیت تاجزاده در انتخابات ریاست جمهوری 1400 و بازداشت مجدد او در 1401 و محکومیت مجدد او به 5 سال زندان و اقدامات آگاهی بخش او در مصاحبه‌ها و نامه‌های سرگشاده به رهبری برای همگان کاملا برجسته است.

فرایند تجربیات شخصی تاجزاده در طول تحولات بیش از چهار دهه گذشته که از نزدیک در عرصه‌های مختلف مدیریت کشور و فعالیت های اجتماعی و سیاسی اشراف داشته و تحولات جامعه ایران را از دورانی که عموم جامعه شیفته آقای خمینی بوده تا امروز که طبق نظر بسیاری از جامعه شناسان بیش از 80 درصد جامعه ناراضی هستند و به ربشه مشکلات پی برده‌اند، احساس مسئولیت ایمانی و اخلاقی او زمینه‌های مواضع شفاف و شجاعانه او را حتی در دوران تحمل زندان فراهم ساخته تا مطالبات عموم جامعه ناراضی را بیان کند و به رسالت آگاهی بخشی و فریضه امر به معروف و نهی از منکر ایمانی خود عمل و مواضع گذشته خود را هم با صراحت نقد کند.

تاجزاده ضمن نادرست دانستن اشغال سفارت آمریکا و ادامه جنگ تحمیلی پس از پیروزی خرمشهر ریشه مشکل اصلی بحران‌های جاری کشور را اضافه شدن اصل ولایت فقیه در سال 58 و اضافه شدن اصل ولایت مطلقه فقیه در سال 68 به قانون اساسی می‌داند که نقض آشکار مطالبات تاریخی ملت ایران، یعنی آزادی و حاکمیت ملت، همان چشم اندازی است که آقای خمینی در سال 57 برای جمهوری اسلامی مطرح کرده بود و در مراحل بعدی منحرف شد. این انحراف از مطالبات تاریخی ملت ایران علت اصلی بحران‌ها و ابر بحران‌های جاری کشور است.

مواضع تاجزاده که امروز با شجاعت مطرح می‌شود هماهنگ با مواضع بسیاری دیگر از شخصیت ها و احزاب سیاسی و مطالبات اکثریت مطلق جامعه متکثر کنونی است که با صدای بلند و شفاف مطرح می‌شود. به همین علت باید تاجزاده را از جمله صدای مردم مظلوم و جامعه ناراضی ایران تلقی کرد تا این مطالبات راهبردی زمینه وفاق جامعه متکثر کنونی برای گذار به دموکراسی و عبور از بحران‌های جاری کشور را بصورت مسالمت آمیز و در راستای منافع ملی فراهم سازد. 

به امید آزادی آقای مصطفی تاجزاده و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و محصورین، چون آقایان سعید مدنی، ابوالفضل قدیانی، میرحسین موسوی، خانم زهرا رهنورد و... تا همه تلاشگران راه آزادی در کنار هم  و هماهنگ در راستای تحقق مطالبات ملت مظلوم ایران بتوانند زمینه‌های چنین فرایندی را فراهم سازند.

در پایان لازم می‌دانم از سرکار خانم فخرالسادات محتشمی پور فعال سیاسی، همسر آقای تاجزاده که همواره
با حمایت شجاعانه خود همراه او ایستاده و خود نیز در این راه هزینه‌های سنگین پرداخت کرده تقدیر و سپاس داشته باشم.

محمد توسلی

17 تیر 1404

 

 

اکنون باید برای ایران سخن گفت

 

گفتگوی خبرنگار انتخاب با محمد توسلی*

اکنون باید برای ایران سخن گفت

محمد توسلی، دبیرکل پیشین نهضت آزادی ایران، در تشریح علت یکپارچگی مردم در مقابل حمله اسرائیل به «انتخاب» گفت: «اسرائیل به تنهایی به ایران حمله نکرده است بلکه با حمایت و پشتیبانی آمریکا و کشور‌های ناتو این حمله رخ داده است. به هر حال این حمله اتفاق افتاده و به خاک کشورمان تجاوز شده است و این امر را باید فارغ از نوع نگاه‌مان به عملکرد چهاردهه گذشته حاکمیت بررسی کنیم. مواضع ما در چند دهه پیش مشخص است و همه می‌دانند که نسبت به بخش عمده‌ای از عملکرد‌ها نقد‌های جدی داشته‌ایم، اما اکنون باید برای ایران سخن گفت»

او ادامه داد: «امروز بحث ایران و تمامیت ارضی ایران مطرح است. همیشه مردم گفته‌اند که «چو ایران نباشد، تن من مباد» و حالا که ایران مورد حمله قرار گرفته، این سخن عینیت یافته است. اخیرا دیدیم که اسرائیل به صداوسیما حمله کرد. خانم امامی، مجری برنامه، هنگامی که صدای حملات شنیده می‌شد با صدایی رسا از ایران دفاع می‌کرد تا آنکه استودیویی که او در آن حضور داشت، فروریخت. بعد از مدت اندکی این خانم با شجاعت باز هم جلوی دوربین آمد و به ادامه سخنانش پرداخت. این شرایط نشان می‌دهد پیش‌بینی‌های لازم برای انعکاس صدای مردم حتی در شرایط جنگی انجام شده است. مردم هم باید در کنار یکدیگر باشند تا منافع ملی در این شرایط خطیر حفظ شود.»

این عضو ارشد نهضت آزادی ایران همچنین بیان کرد: «واقعیت این است که حمله اسرائیل صرفا جنگ با جمهوری اسلامی نیست و این رژیم دنبال تجزیه ایران است.  ایستادگی در برابر متجاوز در راستای منافع ملی است و باید تداوم داشته باشد. به حاکمیت هم توصیه می‌کنیم که تمام سعی خود را برای احیای مذاکرات به کار بگیرد و از فضا‌های احساسی و ایدئولوژیک دوری کند.

در واقع منافع ملی ایجاب می‌کند ضمن آنکه باید ایستادگی ادامه داشته باشد، هم‌زمان ضرورت دارد حاکمیت برای آتش‌بس و تأمین صلح در کشور و منطقه گفت‌و‌گو‌های لازم را آغاز کند.  اگر حاکمیت با چنین نگاهی پیش برود و مردم نیز یکپارچه حمله اسرائیل را محکوم کنند، می‌شود این مقطع سخت را پشت سر گذاشت تا به بهترین شکل از تمامیت ارضی کشورمان دفاع کنیم.»

توسلی در پایان گفت: «حتی ایرانیان خارج از کشور و مخالفان نظام -به جز گروه سلطنت‌طلبان که عمدتا نزدیک به اسرائیل‌اند- اکنون دغدغه تمامیت ارضی ایران را دارند و در راستای محکوم کردن حمله اسرائیل هماهنگ عمل می‌کنند. باید از این بستر وحدت بهترین استفاده را کرد تا کشور دچار مخاطرات بعدی نشود.

*مصاحبه خبرنگار سایت انتخاب با محمد توسلی 30 خرداد 1404.

Sunday, July 6, 2025

ضرورت پیشگیری از آغاز دوباره جنگ

 

 

بسمه تعالی

ضرورت پیشگیری از آغاز دوباره جنگ

بیانیه شماره 2759

تجاوز وحشیانه رژیم نامشروع و سفاک اسراییل به خاک ایران پس از 12 روز با یک توافق دو جانبه آتش‌بس متوقف شد، ولی بیم آن می‌رود که این آتش‌بس، ناپایدار و موقت باشد و ارتش اسراییل در پی تجدید قوا و تجهیزات با پشتیبانی آمریکا و ناتو، به بهانه‌ای واهی تهاجم را از سرگیرد.

ایرانیان بدون شک با نشان دادن صحنه‌هایی از همبستگی ملی و اتحاد برای دفاع از میهن، توانستند پیروزی و موفقیت مهمی را به لحاظ حفظ انسجام اجتماعی و سیاسی به دست آورند و دشمنان را در ایجاد شکاف و اختلاف میان مردم و تجزیه ایران ناکام بگذارند. اکنون این انسجام ملی، سرمایه‌ای در دست حاکمان و مردم است که باید در راستای اعتلای این آب و خاک به کار گرفته شود. با وجود نارضایتی‌ها و اعتراضات بر‌حق مردم نسبت به شیوه حکمرانی در دهه‌های اخیر، نجابت و آگاهی مردم ستمدیده ایران به درک عمیقی از منافع ملی در برابر بیگانگان منجر و باعث شد که در این بزنگاه تاریخی، مردم و نیروهای سیاسی و اجتماعی با هر عقیده و تفکری، در سمت درست تاریخ، یعنی دفاع از تمامیت ارضی کشور در برابر هر متجاوز و بیگانه‌ای، قرار گیرند.

اکنون حکومت ایران در برابر آزمونی سخت قرار گرفته و وقت آن فرا رسیده است که حاکمان از این فرصت تاریخی و سرمایه به دست آمده برای تحقق وفاق واقعی ملی و در جهت کاهش فاصله با مردم، بازسازی کشور و بازآفرینی اقتدار و شکوه ایران عزیز استفاده کنند. همان‌گونه که بسیاری از دلسوزان این سرزمین گفته‌اند، «آتش‌بس خارجی» و دستیابی به صلح، تنها در صورتی پایدار خواهد بود و خیال تجاوز را از ذهن دشمنان خواهد زدود که با «آتش‌بس داخلی» در معنای شنیدن صدای معترضان، وفاق ملی، تحقق حقوق اساسی و حاکمیت ملت همراه باشد.

نهضت آزادی ایران، ضمن پاسداشت مقاومت ستایش برانگیز نیروهای مسلح و پشتیبانی ملی، همگام و همسو با مردم و نیروهای اجتماعی، از مقامات و مسئولان حکومت انتظار دارد که در راستای گرفتن بهانه‌های آتش‌افروزی و ناکام گذاشتن دشمنان در پیشبرد هدف شومی که در سر دارند و فراتر از تضعیف توان هسته‌ای ایران، در صدد فروپاشی و تجزیه ایران هستند، حداکثر تلاش‌شان را برای پیش‌گیری از آغاز دوباره جنگ و از سرگیری مذاکرات به کار گیرند.

نهضت آزادی ایران موکداً توصیه می‌کند که برای دست‌یابی به پیروزی‌ و تاب‌آوری بیشتر در برابر دشمنان، کرامت انسانی و احترامی که در شآن زنان، اقوام، اقلیت‌ها و عامه مردم است، رعایت شود؛ افرادی که به خاطر مخالفت یا نقد حاکمان در حبس و حصر هستند آزاد شوند؛ تریبون‌ها و رسانه‌ها در اختیار همه ایرانیان برای بیان دیدگاه‌ها و خواست‌هایشان قرار گیرد و با رفع انحصار در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در راستای افزایش مشارکت مردم در اداره جامعه تلاش شود. 

نهضت آزادی ایران باور دارد که چرخش به شرق یا غرب برای جلب حمایت آن‌ها، تضمین کننده امنیت کشور نیست. همچنین، تجربه ثابت کرده است که به کارگیری نیروهای نیابتی خارجی نیز برای دفاع از منافع ملی ایران کارساز نبوده است. تنها جایگزین همه این نگاه‌ها برای تضمین امنیت ملی، معطوف کردن توجه حاکمیت به سوی مردمی است که با اعتماد به حکومت، حاضر خواهند بود که جانشان را برای دفاع از وجب به وجب خاک میهن فدا ‌کنند. از این رو، امیدوار است که تجربه‌ 120 سال مبارزه ملی مردم ایران در راه استقلال، آزادی و عدالت، در این برهه حساس تاریخی برای بازسازی اقتدار و امنیت کشور و ساختن ایرانی آباد و آزاد به کار آید.

نهضت آزادی ایران تاکید می‌کند که وضعیت حاد و پیچیده کنونی، حاصل برنامه‌ریزی طولانی‌مدت اسراییل و آمریکا بوده و روند تصمیم‌سازی برای حمله دولت غاصب اسراییل و متحدان آن به ایران در زمینه‌های نرم‌افزاری و اطلاعاتی در طول سالیان متمادی محقق شده است. بر این اساس بود که جنگنده‌های مدرن اسراییلی توانستند با آزادی تقریباً کامل در بالای سرمان جولان داده و نقاط حساسی را در جای جای کشور هدف قرار دهند و در نهایت، آسمان ایران را در اختیار بگیرند. این امر، البته معنایی جز تجاوزگری و نقض تمامیت ارضی ایران ندارد.

نهضت آزادی ایران همان گونه که پیشتر از سوی برخی از دلسوزان سیاسی و مقامات هم هشدار داده شده بود، اعلام می‌کند که نفوذ دشمن صهیونیستی در سطوح مختلف جامعه و ارکان عالی حکومت، موجبات خسارات سنگینی را فراهم ساخته است. به نظر می‌رسد که جریانی تندرو در سازمان صدا و سیما و برخی از جناح‌ها بر طبل جنگ می‌کوبد و با نوعی جوسازی به تهییج دائم جامعه برخلاف منافع ملی می‌پردازد. از این رو، لازم می‌داند که افزون بر پرهیز از هرگونه هیجان‌زدگی سیاسی، متانت و عقلانیت در همه تریبون‌ها و بلندگوهای تبلیغاتی ترویج شود تا زمینه‌ ایجاد همبستگی ملی برای عبور از شرایط بحرانی کنونی و نیل به امنیت ملی پایدار فراهم آید.

 

نهضت آزادی ایران

13 تیر 1404

امام حسین الگوی آزادگی و انسانیت

 

توییت محمد توسلی-13 تیرماه 1404

امام حسین الگوی آزادگی و انسانیت

حسین بن علی (ع) انسان مومنی است که در مکتب اسلام و در خاندان پیامبر اسلام (ص) تربیت شده است. از جمله آثار ایمانی او ایستادگی در مقابل حکومت خودکامه یزید و خودداری از بیعت تحمیلی با چنین حاکمیتی است.

او نه تسلیم بی قید و شرط یزید شد و نه کسی از اطرافیانش را وادار به جان دادن در نبرد نابرابر کرد. در شب عاشورا، در حالی‌که در محاصره دشمن بود، خطاب به یارانش گفت: «به همه شما اجازه رفتن می‌دهم، پس همه آزادیدکه بروید و بیعتی از من برگردن شما نیست.»

#امام_حسین در روز عاشورا، همچون یک قهرمان تا آخرین قطره خون خود، چشم در چشم دشمن ایستادگی کرد و نهایتأ شهید شد و اینگونه به چراغ هدایت و کشتی نجات برای همه نسل‌های بشر تبدیل شد؛  الگوی #آزادی و آزادگی و احترام به آزادی انسان‌ها.

به قول زنده یاد مهندس بازرگان، ایشان از الگوهای #انسانیت و #توحید هستند که با گفتار و خون خودشان با مظاهر شرک، ارتجاع و جاهلیت در جامعه برخورد کردند.

 

 

Wednesday, July 2, 2025

محکومیت حمله به زندان اوین و ضرورت آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی

 

بسمه تعالی

محکومیت حمله به زندان اوین

و ضرورت آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی

روز دوشنبه 2 تیرماه جاری، دولت تروریستی و جنایت پیشه اسرائیل با پرتاب چند موشک به ورودی‌های زندان اوین حمله کرد و پیامد آن جان باختن بیش از 70 تن، تعداد زیادی مجروح و تخریب‌هایی در ساختمان‌های مختلف زندان به ویژه زندان زنان و همچنین ساختمان همسایگان آن محدوده بود. جانباختگان، افزون بر افرادی از کادراداری زندان، پزشکان، سربازان وظیفه،  زندانیان، عابران و تعدادی از خانواده زندانیان بودند که برای پیگیری امور مربوط به عزیزانشان در بیرون از زندان حضور داشتند.

این حمله به ورودی‌های زندان اوین، در حالی که خانواده‌های زندانیان و مراجعان دیگر در حال رفت و آمد بودند و ظاهرأ با هدف حذف مدیریت زندان و ایجاد اختلال در آنجا انجام گرفت، یک اقدام ضد انسانی و ناقض آشکار حقوق بشر و قوانین بین‌المللی و مصداق آشکار جنایت جنگی است.

بی تردید، مدیریت زندان اوین وظیفه داشت که بلافاصله پس از آغاز حملات، با توجه به مخاطرات و  نا امنی‌های شهر تهران، با آزادی زندانیان سیاسی، اعطای مرخصی اضطراری و مشروط یا انتقال سریع آنان به زندان‌های ایمن، از این فاجعه سنگین پیشگیری می‌کرد.

در این شرایط، انتقال زندانیان اوین به زندان تهران بزرگ (فشافویه) و زندان قرچک ورامین، یعنی زندان‌هایی که فاقد حداقل امکانات اولیه و بهداشتی ورفاهی، از جمله سلب امکان تماس تلفنی، است و با توجه به تراکم زندانیان، زندگی را برای همه محبوسان، اعم از سیاسی و عادی، طاقت فرسا و غیر قابل تحمل ساخته است. 

نهضت آزادی ایران با یادآوری مطالبه ملی رفع حصر آقای مهندس میرحسین موسوی و خانم دکتر زهرا رهنورد و آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله آقایان مصطفی تاجزاده، سعید مدنی و ابوالفضل قدیانی که اتهامی جز اظهار نظر و  نقد  مشفقانه نداشته‌اند، و با توجه به مخاطرات و تهدید سلامت همه زندانیان قبل از وارد آمدن آسیب جانی به آنان ضروری است برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و همچنین سایر زندانیان بی‌خطر عمدتا مالی به صورت مشروط و یا اضطراری اقدامات لازم بعمل آید.

نهضت آزادی ایران در راستای راهبرد تقویت همبستگی ملی که آثار برجسته آن را در جریان جنگ تحمیلی اخیر شاهد بودیم، بازگشت حاکمیت به مردم و تحقق مطالبات ملی از جمله رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی را ضروری می‌داند تا امید به آینده در جامعه تقویت شود و زمینه‌های عبور از بحران های جاری کشور فراهم شود. 

نهضت آزادی ایران

10 تیر 1404