Monday, October 8, 2018

پیام عاشورا برای جامعه امروز ما



پیام عاشورا برای جامعه امروز ما

تدوین سخنرانی برنامه عصر تاسوعا نهضت آزادی ایران در منزل زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی

( 28 شهریور 1397)
محمد توسلی

موضوع سخن پیام واقعه عاشورا برای جامعه امروز ماست. قبل از طرح این بحث لازم  می دانم مقدمه ای را در خصوص پاسخ به این سوال راهبردی؛ «پیام کدام امام حسین؟»، داشته باشیم. پیام نگاه تاریخی و رسانه ای که  امام حسین را «ما فوق انسان» و همتراز پیامبر و گاهی در کنار خدا می بیند و او را ملجأ مطالبات خود در این دنیا و آخرت تصور می کند و یا نگاه دیگری که بر پایه آموزه های قرآنی و سخنان پیامبر و امام علی(ع) و خود او؛ امام حسین را انسانی مومن و کمال یافته در مکتب قرآن و تربیت شده در خاندان نبوت و در یک کلام شاگرد اول و ممتاز این مکتب ارزیابی می کند. بدیهی به نظر می رسد که در چنین جایگاه انسانی است که  مومنین تربیت شده در تراز امام حسین می توانند الگو و امام برای سایر انسان ها باشند.
برای بازشناسی جایگاه امام حسین در آموزه های قرآنی و معارف دینی در مقدمه بحث مروری اجمالی در خصوص بررسی نسبت خدا با انسان، نسبت خدا با پیامبران و نهایتا نسبت انسان با پیامران و امامان از جمله امام حسین خواهیم داشت.
نسبت خدا با انسان
در قرآن درخصوص مناسبات خدا و انسان موضوعات و موارد زيادي مطرح شده است. در اينجا فقط به یک مورد از آيات كليدي اشاره مي‌شود.
در سوره احزاب آيه 72 خداوند جايگاه ويژه انسان را در بين مخلوقات اين چنين توصيف مي‌كند:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (احزاب ـ72)
" ما موهبت اختيار را (به صورت امانت) بر آسمان‌ها و زمين و كوهساران عرضه داشتيم، (بنا به عدم استعداد) جملگي از تحمل آن (عاجز مانده و) سرباز زدند و از آن هراس داشتند وانسان (كه مستعد پذيرش آن بود) باز آن را بر عهده گرفت. ولي (با سوء استفاده از اختيار) همواره ستم پيشه و
جهالت پيشه ‌است."
خداوند براي اينكه فرايند كمال انسان را توصيف كند و افت و خيزهايي كه انسان در اين مسير طي مي‌كند، تاکید می کند که انسان آزاد و مختار می تواند یا راه هدایت را انتخاب کند یا راه گمراهی را: « اما شاکرا و اما کفورا». اما نهایتا او را در این فرایند به نقطه نهايي كمال متوجه می كند و مي‌فرمايد:
يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ ﴿انشقاق ـ 6
" اي انسان، تو با تلاش بسيار، به سوي پروردگارت در حركتي، و به لقاي او نائل خواهي شد".
نسبت خدا با پيامبران
خداوند ضمن هدايت تكويني انسان كه در فطرت او نهادينه شده است براي راهنمايي بشر پيامبراني از بين خود انسان‌ها (منهم) مبعوث و برانگيخته است تا انسان همواره در راستاي هدايت تكويني خود به سوي كمال مطلوب هدايت شود.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... ﴿حديد ـ 25
"پيامبران خويش را با نشانه‌هاي روشن فرستاديم و همراهشان كتاب و ميزان (تشخيص حق از باطل) نازل كرديم تا مردم به عدالت برخيزند".
نسبت پيامبران با انسان
آيات قرآن حاكي از آن است كه پيامبران از اينكه انسان‌ها به راحتي تسليم پيام رهايي بخش و هدايتي آنها نمي‌شوند گاهي ناراحت و شاكي مي‌شوند. از اينرو آيات بي‌شماري از قرآن به آزادي و اختيار انسان براي پذيرش گفتمان و راه انبياء كه همان هدايت الهي است پرداخته است و از اينكه پيامبران بخواهند از اهرم زور و فشار و تحمیل به مردم براي ايمان آوردن و پذيرش تعاليم آنها استفاده كنند به شدت برحذر داشته است. به پيامبران تأكيد مي‌شود كه:
وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿عنكبوت ـ 18
" پيامبر وظيفه‌اي جز ابلاغ آشكار ندارد".
خداوند در آيات ديگر علت آنرا اين چنين توضيح مي‌دهد:
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ... (بقره ـ 256)
"در(پذيرش) دين اكراه و (اجباري) نيست، زيرا راه كمال از راه گمراهي (و تباهي) مشخص شده است".
نسبت انسان با پيامبران
براي اينكه انسان درباره پيامبران به غلو و گزافه‌گويي نپردازد و از مسير هدايت الهي خارج نشود در آيات ديگري در اين زمينه تأكيد فراوان شده است.
ازجمله در آيه پاياني سوره كهف اين چنين تصريح شده است كه:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿كهف ـ 110
" (اي پيامبر به مردم) بگو: من فقط بشري همچون شما هستم كه به من وحي مي‌شود: معبود شما معبودي است يگانه؛ و هر كه اميد لقاي پروردگار خويش دارد، بايد به اعمال شايسته دست زند و در بندگي پروردگارش احدي را كنار او قرار ندهد."
خداوند براي اينكه نسبت و جايگاه پيامبران را براي انسان تبيين كند تصريح مي‌كند كه:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿احزاب ـ 21
" در (روش) پيامبر خدا، سرمشق نيكويي براي شماست، (يعني) براي كسي كه به خدا و روز واپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد كند".
همچنين خداوند ابراهيم و همراهان او را كه تنها پيامبر خود برانگيخته و سرآمد پيامبران توحيدي است نيز به عنوان اسوه و الگو براي مؤمنان معرفي مي‌كند :
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ ... ﴿ممتحنه ـ 4
" در (روش) ابراهيم و همراهانش سرمشق نيكويي براي شماست"
براي اينكه ما همواره اين آموزه‌هاي هدايتي را مدنظر قرار دهيم و منحرف نشويم و نسبت‌ها را فراموش نكنيم در نمازهاي يوميه ضمن قرائت سوره حمد كه عصاره كامل قرآن است و اذكار آن را مرتب تكرار مي‌كنيم كه " إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" اياك حصر را نشان مي‌دهد "خدايا" ما " تنها" ترا بندگي مي‌كنيم و منحصراً‌ از تو ياري مي‌خواهيم و همچنين مي‌گوييم:
اشهدُ انَّ محمداً عبدهُ وَ رسولهُ "خدايا من گواهي مي‌دهم كه محمد بنده تو و پيام‌آور كلام توست"
جمع‌بندي سوره حج
برای این که جایگاه امامان که ایمان آورندگان اولیه و شاگردان شاخص آموزه های قرآنی هستند بطور مشخص برجسته شود؛ مرور آيات پاياني سوره حج که امامان هم مخاطب آن ها هستند مجموعه  شاخص هایی كه در بالا گفته شد  را  به وضوح  نشان می دهند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿حج ـ 77
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿حج ـ 78
" اي مؤمنان، به ركوع و سجود روي آوريد و (تنها پروردگارتان را بندگي كنيد و به كارهاي شايسته دست زنيد، بسا كه رستگار شويد؛ ـ و در راه خدا آن گونه كه سزاوار اوست، جهاد كنيد؛ او شما را برگزيده است و براي شما در امر دين، هيچ تنگنايي پديد نياورد؛ آيين پدرتان ابراهيم را (ملتزم باشيد)؛ خدا در كتب آسماني پيشين و در اين كتاب شما را مسلمان (تسليم شدگان در برابر خودش) ناميد تا پيامبر، نمونه (اسوه) براي شما باشد و شما هم (اي مؤمنان) نمونه (اسوه) براي مردم؛ پس به نماز ايستيد و زكات بپردازيد و به (كتاب) خدا چنگ زنيد؛ او كارساز شماست و نيكو كارساز و ياوري است".
در اين دو آيه چند نكته مورد توجه است:
1- مؤمنان فقط در برابر پروردگار خود بندگي و كرنش دارند.
2- اينچنين بندگان خدا اگر در راه او تلاش نمايند و عمل صالح داشته باشند، زمينه‌هاي بالندگي و رشد و كمال آنان فراهم مي‌شود.
3- براي بالندگي و برانگيخته شدن (مبعوث شدن) انسان، در قرآن واژه‌هاي اجتباء و اصطفاء و اصطناع بكار رفته است. واژه اصطفاء عموماً براي پيامبران و اجتباء عموماً براي بندگان خاص ( مومنین) بكار رفته است اما واژه اصطفاع فقط يكبار براي حضرت موسي بكار رفته است.
4- همانگونه كه در گذشته ابراهيم پايه‌گذار آيين توحيدي شاهد و الگو بوده و پيامبر اسلام براي شما مؤمنين شاهد و الگو است: شما مؤمنين كه اين فرايند را طي كرده باشيد نيز براي مردم شاهد و الگو خواهيد بود. 
هشدار قرآن
براي اينكه انسان از مسير اين برنامه هدايتي تدوين شده الهي منحرف نشود هشدارهاي متعددي به مناسبت‌هاي مختلف در قرآن مطرح شده است، در اينجا به  دو نمونه از آنها اشاره مي شود:
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ ... ﴿بقره ـ 165
" بعضي از مردم (با انگيزه ترس و طمع) غير خدا را همتاي خدا مي‌گيرند و آنها را همچون خدا دوست مي‌دارند (ولي) اهل ايمان در دوستي خدا سخت‌ترند".
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿زمر ـ 3
"آگاه باشيد كه دين خالي از شرك خاص خداست؛ و افرادي كه غير خدا را كارساز خود انتخاب كرده‌اند، (پندار باطلشان اين است كه:) آنها را فقط با خاطر اينكه ما را به خوبي به خدا نزديك گردانند، بندگي مي‌كنيم. خدا در موارد اختلافشان بين آنها داوري خواهد كرد؛ محققاً خدا كسي را كه
دروغ پردازي ناسپاس است، هدايت نخواهد كرد.

واقعه عاشورا
   یزید، پس از جانشینی معاویه، به والی مدینه ولید بن عتبه ابلاغ می کند: « فورا از حسین، عبدالله بن عمر و عبد الله بن زبیر بیعت بگیر و به آنها هیچگونه مهلتی مده تا بیعت کنند». امام حسین در آن شرایط اجبارا از مدینه خارج می شود و به مکه که محل امنی بود می رود و به رسالت خود ادامه می دهد. در آنجا باز مطلع می شود که عوامل یزید به دنبال ترور و کشتن او هستند. با توجه به دریافت دعوت نامه های زیاد از سوی مردم کوفه قبل از پایان مراسم حج بسوی کوفه حرکت می کند. پس از طی منازل متعدد و گفت و گوهای مهمی که در این مسیر از جمله با حر داشت نهایتا به کربلا می رسد و پس از رویداد ها و گفت و گو های تاریخی و آموزنده با سران لشگریزید و نهایتا بستن راه برگشت برای او؛ راهکاری جز دفاع و جهاد برای پاسداری از ارزش های انسانی و ایمانی او باقی نمی ماند. مجموعه رخدادهای این ایام در کربلا و تلاش امام حسین برای آگاهی بخشی و نشان دادن ارزش های انسانی و ایمانی خود که از آموزهای قرآن و مکتب اسلام در یافت کرده بود از جمله نپذیرفتن بیعت با حکومت یزید که نماد ظلم و فساد بود نهایتا منجر به شهادت او، یاران با وفا و افراد خاندان او گردید.
اگر زندگی امام حسین و واقعه عاشورا بایستی برای ما الگو و اسوه باشد در ادامه بحث به اختصار به محور های اصلی پیام های واقعه عاشورا برای جامعه امروز می پردازیم:

اول: ایستادگی در مقابل ظلم، فساد و بی عدالتی
امام حسین از همان آغاز که والی مدینه دستور یزید را به او ابلاغ کرد با شجاعت گفت: «یزید آشکارا فاسد، شرابخوار و فاسق است  و  هرگز با چنین حاکم فاسد و متجاوز به حقوق مردم بیعت نخواهد کرد». امام حسین با چند تن از نزدیکان از جمله برادرش محمد بن حنفیه در خصوص شرایط پیش آمده گفت و گو کرد. امام حسین در پاسخ حنفیه که گفت امام حسین از مدینه خارج شود گفت: «ای برادر، اگر در دنیا هیچ پناهگاه و ملجأ و مأوایی نباشد باز هم با یزید بیعت نخواهد کرد. امام تا آخرین لحظات حیات خود در کربلا و بسته شدن راه برگشتش ایستادگی کرد. در روز عاشورا در پاسخ به «قیس بن اشعث» که می گوید به فرمان پسر عموی خود یزید بن معاویه درآیی، می گوید: «هرگز چنین نخواهد شد. به خدا سوگند من هرگز دست ذلت و خواری به شما نمی دهم و آن گونه که بندگان از ارباب خویش می گریزند از شما نخواهم گریخت. آگر شما (مردم کوفه) مرا (که بسوی خود دعوت کرده اید) و اینک از خود می رانید، من به کسی که پروردگار من و شماست از شر هر خودکامه متکبری که روز جزا را باور ندارد، به خدا پناهنده می شوم». این ایستادگی در واقعه کربلا ادامه داشت که نهایتا منجر به شهادت او شد.

دوم: راهبرد گفت و گو و اصلاحات در مقابل حاکم ظالم
مجموعه سخنان امام حسین در واقعه عاشورا نشان می دهد که او به فکر قیام و جنگ ابتدائی با حاکمیت یزید نبود. او همواره از گفتمان امر به معروف و نهی از منکر، آگاهی بخشی مردم و تلاش برای اصلاح امور جامعه استفاده می کرد. در جمله معروف وصیت نامه اش بهنگام خروج از مدینه هم اتهامات رایج آن روز نسبت به مخالفان را رد می کند و می گوید: « و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما» یعنی "برای ایجاد آشوب و استکبار و فتنه و فساد و ستمکاری خروج نکرده ام" و برنامه خودش را هم اضافه می کند: « و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی (ص) ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر» یعنی "تنها انگیزه من برای خروج، اصلاح در امت جدم می باشد می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم.."
این نگاه راهبردی امام حسین که در طول سفر و اظهارات او تا آخرین روز های حیاتش ادامه داشت، متکی به آموزه های قرآنی است که شاکله شخصیت ، بینش و منش او را ساخته است. از جمله آیه 104 سوره آل عمران: « ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون» یعنی " باید از بین شما جمعی همفکر باشند که دیگران را به نیکویی فرا خوانند و به رفتار شایسته فرمان دهند و از ناپسند باز دارند و آنان رستگارانند" همچنین در آیه 110 سوره آل عمران: « کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر...» یعنی شما مومنین "شایسته ترین گروهی هستید که به مردم عرضه شدید زیرا یکدیگر را به نیکویی فرا می خوانید و از ناپسند باز می دارید..."
امام علی(ع) که در مکتب قرآن تربیت شده است جایگاه و اهمیت راهبردی این فریضه قرآنی را در حکمت شماره 374 نهج البلاغه این چنین با سایر عبادات و وظایف دینی به تصویر کشیده است: « ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی» یعنی "همه کارهای نیک (عبادات) و (حتی) جهاد در راه خدا در مقایسه با فریضه امر به معروف و نهی از منکر مانند آب دهان در مقابل آب دریای بیکران است" و  در ادامه اضافه می کند: « افضل من ذالک کله کلمه عدل عند سلطان جائر» یعنی "برتر از همه این فرائض بیان حقی است در مقابل حاکم ستمگر"

سوم: نفی قیام و جنگ ابتدائی
امام حسین همواره بر راهبرد گفت و گو و آگاهی بخشی و اصلاح امور در جامعه تاکید داشت و بر پایه آموزه های قرآنی و روش پیامبر هرگز آغاز گر جنگ نبود و در واقعه عاشورا نیز هرگز قصد قیام نداشت. اتفاقا امام حسین و سایر امامان هم عموما بعلت پیروی از این راهبرد و رسالت آگاهی بخشی همه پیامبران، حاکمان ظالم و فاسد آنان را برنتابیدند و اقدام به حذف آنان کردند و مسموم و شهید شدند.

چهارم:اخلاق و شاکله شخصیت امام حسین
اخلاق انسانی، روح بلند و کمال بینش و منش انسانی امام حسین به لحاظ نظری در دعای عرفه ظهور و بروز دارد و در عرصه عملی در واقعه عاشورا بصورت آزادگی، عزت نفس و حق طلبی متجلی شده است که در سخت ترین شرایط با پرداخت سنگین ترین هزینه های ممکن حاظر نشد شرایط ذلت بار را بپذیرد و در تاریخ بشریت ماندگار و آموزنده شده است.
این سخن امام حسین در روز عاشورا اوج اخلاق انسانی و آزادگی او را به نمایش گذارده است که می گوید: «ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم» یعنی "اگر دین ندارید و از آخرت نگرانی ندارید لا اقل در دنیای خود آزاده باشید". همچنین این سخن او: « انی لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما» یعنی " من مرگ را جز سعادت و خوشبختی و زندگی با این ستمگران را جز رنج و نکبت نمی دانم" و همچنین این سخن: «الموت اولی من رکوب العار- هیهات من الذله» یعنی "مرگ بهتر از مرتکب ننگ و عار شدن است - دور باد ذلت و خواری از ما" و سرانجام آن سخن تاریخی زینب خواهر مومن، فرهیخته و شجاع پیام رسان نهضت امام حسین پس از مشاهده مجموعه رخدادهای واقعه عاشورا، در کاخ یزید در شام در پاسخ به این سوال که چگونه رخداد های عاشورا را ارزیابی می کنید می گوید: « ما رایت الا جمیلا» یعنی "جز زیبایی ندیدم". این سخنان نمونه ای از سجایای اخلاقی و دفاع از آزادگی و حق طلبی این مومنین شاخص و تربیت شدگان آموزه های قرآنی است که می توانند برای جامعه امروز ما پیام های آموزنده ای داشته باشند.

*     *      *

اگر رسالت همه پیامبران را مطابق با آموزه های قرآنی آگاهی بخشی  و رشد و کمال انسان برای دستیابی به آزادی و عدالت بدانیم به همین علت، امام حسین وارث انبیاء و وارث جانشینان پیامبران است. او پرچم آزادگی و عدالت را، که پیام اصلی همه پیامبران است را باید به تاریخ بسپارد و این پرچم باید همواره در اهتزاز بماند تا به پیروزی بزرگ بشری منجر شود.

No comments:

Post a Comment