Saturday, April 2, 2022

دغدغه استاد علی رضاقلی

 

دغدغه استاد علی رضاقلی

نگاهی گذرا به زندگینامه شادروان استاد رضاقلی (1401 1326) نشان می‌دهد که او در سال 1350 پس از گذراندن دوره کارشناسی در رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در کلاس‌های دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد حضور پیدا می‌کرد. در سال 1353 به فرانسه می رود و در دانشگاه سوربن در رشته جامعه‌شناسی موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد می‌شود، اما در سال 1357 پایان نامه دکترای خود را نیمه‌تمام رها می‌کند و به جنبش اجتماعی ایران می‌پیوندد. یادآوری می‌کنم در سال 1358 در مدیریت شهر تهران ما شاهد حضور بسیاری از چنین دانشجویان خارج از کشور بودیم که ادامه تحصیل خود را رها کردند و داوطلبانه از جمله در شوراهای محلات شهر تهران همکاری می‌کردند. [1]

استاد علی رضاقلی از همان سال 1357 تا اواخر دهه 80 در نهادهای مختلف از جمله در کمیته انقلاب اسلامی، نهادهای مدیریتی در وزارت کشور، شرکت ملی نفت ایران و وزارت پست و تلگراف و تلفن همکاری داشت که جزئیات آن بسیار قابل‌توجه است. او همزمان با ارزیابی و دریافت‌های خود از ویژگی‌های خاص فرهنگی و اجتماعی مدیران و مدیریت کشور، به مطالعه و پژوهش در حوزه جامعه‌شناسی و اقتصاد سیاسی ایران پرداخت. خروجی این مطالعات آثار «جامعه‌شناسی خودکامگی» در سال 1367 و «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» در سال 1377 است که مورد استقبال کم‌سابقه مردم قرار گرفت و شاید از پرتیراژترین آثار در آن دوران باشد. آثار دیگر او «اگر نورث ایرانی بود» در 1398 و بسیاری از مقالات منتشرشده و آثاری است که موفق به تدوین نهایی آنها نشد.

بنده دردهه هفتاد با آثار قلمی استاد به ویژه دو اثر«جامعه‌شناسی خودکامگی» و «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» ایشان آشنا شدم. با توجه به زمینه‌های شناخت و تحلیلی گذشته خودم که عمدتاً متمرکز بر آثار مهندس بازرگان بود، نگاه ایشان را به عنوان یک پژوهشگر در حوزه جامعه‌شناسی و علوم سیاسی، بسیار هماهنگ و تحسین‌برانگیز ارزیابی می‌کردم. به ویژه شجاعت اخلاقی ایشان در بیان صریح واقعیت‌های تاریخی ایران، اگرچه بسیار تلخ، اما قابل تقدیر بود. او در اثر جامعه‌شناسی نخبه‌کشی خود به سرگذشت و سرنوشت «قائم مقام»، «امیرکبیر» و «مصدق» و تحلیل جامعه‌شناسی برخی ریشه‌های تاریخی استبداد و عقب‌ماندگی ما ایرانیان پرداخته است و در ذهن مخاطب سرنوشت بازرگان‌ها، منتظری‌ها و موسوی‌ها و هزاران استاد و دانشجوی نخبه خطور می‌کند که یا از دانشگاه اخراج شدند و یا خاک وطن را در این شرایط اجباراً ترک می‌کنند.

در یکی از اولین دیدارهایمان که در منزل آقای دکتر بنی‌اسدی در دهه نود انجام شد، استاد رضاقلی ضمن گفتگوها اظهار داشت که: «من تمام آثار مهندس بازرگان را به ویژه آثاری که جنبه اجتماعی دارد چون «سازگاری ایرانی»[2] مطالعه کرده‌ام و در آنها هیچ نکته‌ای برخلاف مبانی جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی نیافته‌ام». به همین مناسبت اندیشه و خط‌مشی تدریجی و گام به گام مهندس بازرگان برای عبور از استبداد و استقرار آزادی و حاکمیت ملت را واقع‌بینانه می‌دانست و نسبت به آن علاقمندی و همدلی نشان می‌داد.

به نظر بنده آنچه استاد رضاقلی در آثار خود در بیش از سه دهه گذشته با نگاه جامعه‌شناسی و پژوهشی مطرح کرده، تأکید بر شناخت ریشه‌های استبداد تاریخی و توسعه نایافتگی ایران است و به همین علت تصریح می‌کند که: «بدون خوانش تاریخ و چرخه‌های شوم آن، یافتن راه حل برای رهایی از دام توسعه‌نایافتگی امکان‌پذیر نیست».

به نظر بنده این دغدغه استاد رضاقلی که با دانش علوم اجتماعی و ارزیابی میدانی واقعیت‌های مدیریت کشور پس از انقلاب حاصل شده و درآثار و گفتار او ما شاهد هستیم، اتفاقاً دغدغه اصلی مهندس بازرگان و همراهان ایشان در همان شرایط شهریور 1320 بوده است. آنان دو عامل استبداد سیاسی 2500 ساله و پیرایه‌ها و خرافات هزار ساله را از علل توسعه‌نایافتگی جامعه ایران تشخیص دادند[3] و تمام تلاش‌های خود را در طول 80 سال گذشته، در این راستا متمرکز کردند. مرور بیش از 400 اثر مهندس بازرگان، این فرایند را نشان می‌دهد.

روحش شاد و دغدغه راهبردی او برای نجات ایران و راه آگاهیبخشی او پر رهرو باد. درگذشت شادروان استاد علی رضاقلی را به خانواده محترم، همسر فرهیخته و فرزندان برومند آن زندهیاد و همه دوستان و علاقمندان ایشان که دغدغه توسعه ایران را دارند، صمیمانه تسلیت می‌گویم و برای آن شادروان از خداوند بزرگ، آمرزش و رحمت بیکران الهی مسألت می‌کنم.

محمد توسلی

12 فروردین 1401

 

 

 

 

 

    

 

 



[1] برای جزئیات می توان به جلد دوم خاطرات اینجانب «تجربه مدیریت شهری در دوران بحران»، 1399، انتشارات کویر مراجعه کرد.

[2] قابل مطالعه در مجموعه آثار جلد 4 مهندس بازرگان

[3] برای نمونه به مدافعات مهتدس بازرگان در دادگاه ویژه نظامی سال 1342 با عنوان «چرا دچار استبداد شدیم و چرا با استبداد مخالفیم»، جلد 6 مجموعه آثار ایشان مراجعه شود.

No comments:

Post a Comment