Thursday, November 13, 2025

شورای شهر نمایشی، جایگاهی در مدیریت شهری ندارد

 

شورای شهر نمایشی، جایگاهی در مدیریت شهری ندارد؛*

«تخلیه تهران» بخاطر کم‌آبی از نگاه اولین شهردار پایتخت پس از انقلاب | ظرفیت تهران برای 5 میلیون نفر پیش‌بینی شده بود

 

اقتصادنیوز: محمد توسلی، نخستین شهردار تهران پس از انقلاب اسلامی گفت: ریشه بحران‌های کلانشهر تهران هم در بحران‌های کلان مدیریت کشور و هم در مدیریت شهری است. تهران امروز در آستانه بحرانی قرار گرفته که ریشه‌های آن تنها در مدیریت شهری خلاصه نمی‌شود، بلکه در ساختار کلان حکمرانی کشور نیز قابل جست‌وجوست.

محمد توسلی، نخستین شهردار تهران پس از انقلاب اسلامی، معتقد است روند تمرکز سیاسی و اقتصادی در پایتخت طی چهار دهه گذشته، تهران را از ظرفیت طبیعی خود فراتر برده و این تمرکز، زمینه‌ساز بحران‌های زیست‌محیطی، کمبود منابع آب و نابسامانی در حمل‌ونقل شهری شده است.

توسلی با اشاره به ریشه‌های تاریخی و مدیریتی این بحران‌ها، راهکارهایی مانند «تخلیه تهران» که اخیراً مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، از آن سخن گفته را غیرکارشناسی و غیرواقع‌بینانه می‌داند و تأکید می‌کند که بدون اصلاحات ساختاری و بازگشت به مشارکت واقعی مردم در مدیریت کشور و شهرها، بحران‌های پایتخت از جمله بحران آب قابل حل نخواهد بود.

مشروح گفتگو با محمد توسلی؛

*آقای توسلی، به نظر شما چه عواملی باعث شده که پایتخت به نقطه بحران برسد؟ آیا مدیریت شهری و برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت در این وضعیت نقش داشته است؟

ریشه بحران‌های کلانشهر تهران هم در بحران‌های کلان مدیریت کشور و هم در مدیریت شهری است. ریشه بحران‌های مدیریت کشور در انحرافی است که پس از انقلاب 57 در مطالبات تاریخی ملت ایران به وجود آمد.[1] پیامدهای آن بحران‌های فراگیر در عرصه‌های داخلی و خارجی است که امروز آثار آن را در جامعه و مدیریت متمرکز حاکمیت شاهد هستیم که موضوعی است باید بطور مستقل مورد بررسی قرار گیرد.

ظرفیت شهر تهران برای حدود 5 میلیون جمعیت پیش‌بینی شده

چنین فرایندی بطورطبیعی در حدود نیم قرن گذشته در مدیریت شهر تهران نیز تاثیرگذار بوده و امروز شاهد پیامدهای آن در عرصه‌های مختلف هستیم. تمرکز سیاسی و اقتصادی و امور اداری و دولتی در شهر تهران موجب شده است که جمعیت حدود 4 میلیون شهر تهران در سال 58 امروز به حدود 10 میلیون افزایش پیدا کند. پیامدهای آن بحران‌های زیست محیطی، حمل و نقل شهری، کمبود منابع آب و... بوده است که امروز کاملا برجسته است

مطالعات طرح جامع شهر تهران که در سال‌های قبل از 57 انجام شده نشان می‌دهد که ظرفیت شهر تهران به لحاظ موقعیت و منابع آب برای حدود 5 میلیون جمعیت پیش بینی شده است. دو برابر شدن جمعیت بطور طبیعی این بحران‌ها را درپی داشته است

علاوه بر عوامل کلان مدیریت کشور که در بحران‌های جاری شهر تهران بطور طبیعی تأثیرگذار بوده‌اند، اما در مقاطعی سوء مدیریت در شهر تهران موجب تشدید این بحران‌ها نیز شده است.

راهکار «تخلیه تهران» و یا «انتقال پایتخت» کارشناسی و واقع بینانه نیست

*اخیراً برخی مقامات، از جمله رئیس جمهور، راهکارهایی مثل «تخلیه تهران» را مطرح کرده‌اند. آیا این نوع راهکارها از نظر شما عملی و کارآمد هستند یا ...؟

راهکار «تخلیه تهران» و یا «انتقال پایتخت» که توسط آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور یا سایر مقامات مطرح شده کارشناسی و واقع بینانه نیست. برای عبور از بحران‌های جاری کشور از جمله بحران آب در شهر تهران نیاز به کار کارشناسی و توجه به ریشه‌های این بحران‌ها دارد.

همانطور که در دوران حدود 2 سال مدیریت شهرداری پس از انقلاب مطرح شده و در چهار دهه گذشته نیز به دفعات توضیح داده شده که راه حل کارشناسی بحران‌های شهر تهران تمرکز زدایی سیاسی و اقتصادی است و این فرایند مستلزم اصلاح ساختاری در حاکمیت است تا با بازگشت به مردم و تحقق همان مطالبات مردم در سال 57 این اصلاحات در سطح حاکمیت و در مدیریت شهر تهران امکان پذیر گردد.

شورای شهر نمایشی 21 نفر تهران، جایگاهی در مدیریت شهری ندارد

*چه اقدامات عملی می‌تواند جایگزین شعارهای سیاسی و حرف‌های کلی شود تا بحران، واقعا مدیریت شود؟

راهبردهای ارایه شده شعار سیاسی نیست. در شرایطی که شهروندان تهران، حتی شورای شهر نمایشی 21 نفر تهران، جایگاهی در مدیریت شهری ندارند و از جمله اخیرا خانه اندیشمندان علوم انسانی تعطیل و خانه مداحان افتتاح می‌شود و فضای تبلیغات شهری چون هیأت‌های مذهبی شده است، آیا در چنین شرایطی مدیریت بحران‌های جاری کلانشهر تهران از جمله بحران آب آن در کوتاه مدت امکان پذیر است؟ 

*مصاحبه خبرنگار اقتصاد نیوز با محمد توسلی -نسترن رفیعی 21 آبان 1404

 

 



[1] به اختصار: مطالباتی که آقای خمینی در نوفل‌لوشاتو برای آینده جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده بودند و به استناد آنها مردم در رفراندم 12 فروردین 58 بیش از 98 درصد به آن رأی دادند. این مطالبات «آزادی، جمهوریت (حاکمیت ملت)، آزادی دگراندیشان و...» بود. در سال 58 پیش نویس قانون اساسی مصوب دولت موقت و مورد تایید اولیه آقای خمینی در مجلس خبرگان قانون اساسی کنار گذاشته شد و اصل «ولایت فقیه» به آن اضافه شد. در سال 68 در بازنگری مجدد قانون اساسی اصل «ولایت مطلقه فقیه» به آن اضافه شد و پیامدهای آن تمرکز قدرت در رهبری و حاکمیت و عملا نقض آن مطالبات تاریخی گردید. پیامدهای این انحراف رخدادهای اشغال سفارت آمریکا، تحمیل جنگ 8 ساله، جنگ 12روزه و ... و رخدادهای چهاردهه گذشته است که امروز شاهد هستیم.

 

 

Friday, November 7, 2025

متن سخنرانی مهندس محمد توسلی در مراسم برنامه «طالقانی پس از زندان»

 

 متن سخنرانی مهندس محمد توسلی در مراسم افتتاحیه نمایشگاه عکس‌های کمتر دیده شده آیت الله طالقانی درخانه هنرمندان ایران، 30 مهر 1404:

مجری برنامه: عرض سلام و خیر مقدم دارم خدمت شما همراهان گرامی، مهمانان بزرگوار، مقدمتان را در نشست افتتاحیه نمایشگاه عکسهای کمتر دیده شده از آیت الله طالقانی به نمایندگی از مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی گرامی میدارم.

 امروز 30 ام مهرماه سال 1404 خورشیدی، چهل و هفت سال بعد از آبان سال 57، که مرحوم آیت الله طالقانی در واقع برای آخرین بار از زندان رژیم پهلوی آزاد شدند، این نمایشگاه برگزار میشود تا شاید به مدد تصاویر کمتر دیده شده آیت الله طالقانی فرصت و مجالی دست بدهد برای مرور دوباره ای بر تاریخ آن مقطع از کشورمان. آن هم در روزگاری که تاریخ ما از هر دو سمت روایتگری تاریخ با تحریف و با واژگونه نمایی مواجه هست.

 امید آن دارم مباحثی که امروز در این نشست مطرح خواهد شد دریچه‌ای را به روایت‌هایی واقعی‌تر از تاریخ باز نماید و در عین حال فرصتی را فراهم بکنیم که رویدادهای تاریخی و شخصیت‌های تاریخی را در ظرف زمان و مکان خودشان بتوانیم بشناسیم و تحلیل کنیم و احیاناً اگر جایی خودمان را صاحب صلاحیت میدانیم قضاوت کنیم.

 در این نشست در خدمت بزرگوارانی چون، جناب آقای مهندس محمد توسلی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، از شاگردان و یاران نزدیک آیت الله طالقانی و این را هم محض یادآوری نسبت خودشان با تحولات بعد از انقلاب بگویم که آقای مهندس توسلی نخستین شهردار تهران بعد از انقلاب بودند و همچنین آقای دکتر داریوش رحمانیان از محققان و دانشمندان تاریخ و سردبیر مجله مردمنامه هستیم.

 در ابتدای بحث در خدمت جناب آقای مهندس توسلی خواهیم بود که به روایت‌های شخصی و مروری تاریخی بر زندگی و تحولات حول شخصیت آیت الله طالقانی به ویژه در مقطع هشتم آبان 57 تا روز تلخ و غم انگیز 19 شهریور 58 که مرحوم طالقانی چشم از جهان فروبست، بپردازیم. آقای مهندس توسلی در خدمت شما هستیم:

بسم‌ الله الرحمن الرحیم

در ابتدا تشکر می‌کنم از خانواده و مجتمع طالقانی که چنین فرصت‌هایی را فراهم می‌کنند که سوابق این شخصیت‌های تاریخی مطرح  شوند، به‌خصوص برای نسل جوان امروز جامعه ما که نیاز هست با این پیشینه آشنا شوند.

 زنده‌یاد آیت‌الله سیّدمحمود طالقانی از فرزندان انقلاب مشروطه هستند و از همان شهریور1320 در کنار مهندس بازرگان و دکتر سحابی، نقش مؤثری در تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه ما داشتند. مرور سوابقشان در دهه 20، 30، 40، 50 و خدمات ایشان، آگاهی بخشی هایشان، زندانهایشان و تبعیدهایشان بسیار آموزنده است.

 اما آنچه که امروز در این برنامه قرار است مطرح شود، تمرکز بر کارنامه و عملکرد ایشان بعد از آزادی از زندان، آخرین زندان ایشان در هشتم آبان سال 57 است. فقط اشاره می‌کنم که این زندان ایشان در سال 54 که 10 سال محکوم شدند، به خاطر اتهام همکاری و کمک به سازمان مجاهدین خلق بود.

با توجه به محدودیت زمان، کوشش می‌کنم به رخدادهای تاریخی مهم بعد از آزادی ایشان اشاره کنم:

 

اطلاع داریم که آقای خمینی در 14 مهرماه 57 از نجف به نوفل لوشاتو میروند و مهندس بازرگان 29 مهرماه (57) به دیدار آقای خمینی میروند. بنابراین در هشت آبان مهندس بازرگان در ایران نبودند. در آن شرایط تاریخی که بعداً توضیح خواهم داد، ضرورتاً با پیگیری‌هایی که مقام‌های امنیتی می‌کنند و با موافقت شاه، آقای طالقانی و آقای منتظری از زندان آزاد میشوند. در شرایط آبان 57 فضای جامعه کاملا متحول شده بود. جنبش اجتماعی ایران بعد از سال 54 که حرکت‌های مسلحانه عملا سرکوب شده بود، تحولات زیادی رخ داده است. ازجمله در سال56، جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر تشکیل می‌شود که نقش مؤثری در باز کردن فضای سیاسی و آزادی زندانیان، در پی ارتباطی که با سازمان‌های حقوق بشری، داشت. یکی دیگر از رخدادهای مهم، دیپلماسی انقلاب است که از اردیبهشت 57 آغاز می‌شود و مذاکراتی که مهندس بازرگان و دکتر سحابی با مقامات سفارت  آمریکا داشتند. بطور خلاصه در آخرین جلسه نهضت آزادی ایران در اواخر سال 1356، نهضت آزادی به این جمع‌بندی رسید که اگر ما نتوانیم حمایت آمریکا را از شاه برداریم، امکان ندارد که این فرایند گذار از استبداد سلطنتی به نتیجه برسد، در شرایطی که تمام نیروهای نظامی، اقتصادی و سیاسی آمریکا در ایران حضور و سلطه داشتند. در این راستا بود که دیپلماسی انقلاب انجام شد که خود داستان دیگری است و تأثیراتی که در مناسبات و مذاکراتی که در سطح حقوق بشر جهانی و با سران ارتش انجام شد، نهایتاً شرایط برگزاری راهپیمائی‌ تاسوعا فراهم شد که اولین رخدادی است که مرحوم طالقانی در آن حضور داشتند، این راهپیمایی حدود دو سه ماه قبل برنامه‌ریزی شده بود و نیروهایی در ستاد آن حضور داشتند و خود من هم افتخار داشتم که بعنوان مسئول تبلیغات در آن ستاد مشارکت داشتم.

پس از آزادی آیت‌الله طالقانی به ایشان اطلاع داده شده بود که قرار است در روز تاسوعا که روز حقوق بشر هم هست در نوزدهم آذرماه یک چنین برنامه‌ای برگزار شود. دفتر ایشان اطلاع دادند که آقای طالقانی از همان پیچ شمیران راهپیمایی را آغاز خواهند کرد، این هماهنگی هم صورت گرفت تا مهندس بازرگان و دکتر سحابی به اتفاق آقای طالقانی با هم در راهپیمایی شرکت کنند. این مهم است. عکسهای آن دوران را ببینید، می بینید که هر سه نفر با هم هستند و در این راهپیماییها نقش کار جمعیشان را در آن جا نشان میدادند که ما با هم هستیم. این راهپیمایی نقش مؤثری داشت به طوری که در روز تاسوعا شاید 500 - 600 هزارنفر حضور پیدا کردند اما در روز بعد، در راهپیمایی عاشورا، نزدیک دو میلیون نفر شرکت کرده بودند. بررسی مجموعه شعارها و سخنرانی‌ها و اقدامات، خارج از ظرفیت زمان ما هست.

 اشاره کنم که راهپیمایی تاسوعا و عاشورا در واقع رفراندومی بود در مقابل رژیم استبداد سلطنتی؛ که ما رژیم استبداد سلطنتی نمیخواهیم، ما به دنبال همان مطالبات مردم در انقلاب مشروطه هستیم که آقای خمینی هم در نوفل لوشاتو مطرح کرده بودند، ما دنبال آزادی هستیم، ما دنبال جمهوریت هستیم، دنبال آزادی دگراندیشان هستیم و دنبال استقلال کشور هستیم. در این شرایط جامعه مذهبی ما آقای خمینی را بعنوان رهبری انتخاب کردند تا مطالبات تاریخی ملت ایران بتواند محقق شود. بنابراین این اولین حضور اجتماعی طالقانی است.

 حضور دوم ایشان که مؤثر است، در شورای انقلاب است. وقتی که مهندس بازرگان در نوفل لوشاتو با آقای خمینی مذاکره کردند، خود آقای خمینی خواستند که ما می‌خواهیم مدیریت انقلاب در داخل تشکیل شود شما افرادی را معرفی کنید. مهندس بازرگان افرادی را هم به لحاظ شخصیت‌های سیاسی و هم از روحانیون پیشنهاد کردند. طبیعی است که در مهرماه، آقای طالقانی و آقای منتظری که در زندان بودند جزء لیست نباشند. بعدها که آقای طالقانی آزاد شدند، بلافاصله در منزل ایشان نمایندگان گروه‌های مختلف شرکت کردند که در اسناد تاریخی اسامی آنها هست. به آقای خمینی گزارش دادند که آقای طالقانی عملًا یک شورای انقلاب در تهران تشکیل داده‌اند و موازی عمل می‌کنند. بلافاصله گفتند که حتماً از ایشان دعوت کنید که عضو شورای انقلاب و رئیس آن باشند، چنین تدبیری آقای خمینی همیشه در تمام مراحل برای هموار کردن آن نگاه راهبردی خودشان داشتند. این کار انجام می‌شود. بنابراین طالقانی عضو شورای انقلاب می‌شوند. طبق حافظه من ایشان خیلی مؤثر در جلسات شورای انقلاب  شرکت نمی‌کردند. عملًا مرحوم مطهری جلسات شورای انقلاب را اداره  میکردند. اما بعد از 11 اردیبهشت 58 که مرحوم مطهری ترور می‌شوند، ایشان ریاست شورای انقلاب را تقبل و جلسات را اداره می‌کنند.

 نکته دیگری که لازم است اینجا اشاره کنم، قبل از اینکه آقای خمینی به ایران بیایند، آقای طالقانی پیامی برایشان فرستادند. که من از شما میخواهم قبل از اینکه به ایران بیایید، پیامی را به جامعه بدهید که همه مورد عفو قرار خواهند گرفت. استناد آقای طالقانی به همان جمله معروف «انتم الطلقاء» است که پیامبر اسلام قبل از ورود به مکه ابراز داشتند که حتی ابوسفیان با آن سوابقی که داشته، میگوید مورد عفو قرار می‌گیرند. ولی متأسفانه آقای خمینی به این توصیه آقای طالقانی توجه نکردند و پیامدهایش، شرایطی هست که همه شاهد بوده‌ایم.

اما وقتی 12 بهمن آقای خمینی به ایران آمدند، همین ستاد برگزاری مراسم که خود بنده افتخار داشتم مسئول تبلیغات آن ستاد باشم، همه شخصیت‌ها در مهرآباد حضور داشتند برای استقبال از آقای خمینی. جمعیت کثیری از جامعه حضور داشتند. برنامه ای که ما پیش‌بینی کرده بودیم، اینگونه بود که آقای طالقانی خیر مقدم بگویند به آقای خمینی، آنقدر فضا شلوغ بود که امکانپذیر نشد. اصولا برنامه‌ها جور دیگری انجام شد که حالا جزئیاتش را من نمی‌خواهم وارد شوم.

اما در 14 بهمن جلسه شورای انقلاب تشکیل می‌شود برای انتخاب نخست وزیر دولت موقت. همه به اتفاق، شاید یک نفر موافق نبوده، ولی به اتفاق از آقای مهندس بازرگان می‌خواهند که دولت موقت را بپذیرند. آقای طالقانی ناراحت می‌شوند. می‌گویند نپذیرید این مسئولیت را، من با روحانیت آشنا هستم و آنها اهل صفا نیستند و کلمات خاصی که به کار برده بودند، موافق نبودند. آقای مهندس بازرگان از جمع می‌خواهند که به من فرصت بدهید. قبول نمی‌کنند. مهندس بازرگان یک مقداری ناراحت می‌شوند. میگویند شمر هم به امام حسین یک شب فرصت داد. شما هم یک شب فرصت دهید. آقای خمینی هم می‌خندند و می‌پذیرند. آقای مهندس بازرگان، هماتطور که در خاطراتشان آمده، که یک شب واقعاً تأمل می‌کنند، می‌بینند اگر ایشان این مسئولیت را نپذیرند، هیچکس قادر نیست این دوران گذار را با آرامش طی کند. این دوران گذار بسیار مهم است بنابراین مهندس بازرگان با نگاه ملی و احساس مسئولیتی که داشتند، مخاطرات این تصمیم را پذیرفتند و موافقت خودشان را اعلام کردند و روز پانزدهم بهمن مراسم معرفی ایشان برگزار شد. آقای دکتر یزدی با آقای طالقانی مذاکره  و دلایل مهندس بازرگان را مطرح می‌کنند. آقای طالقانی می‌گویند من موافق هستم اما مشروط بر اینکه آقای مهندس بازرگان تمام شرایط و محدودیت‌ها را ابتدا شفاف مطرح کنند. به همین مناسبت شما در نطق مهندس بازرگان در همان مدرسه علوی که ارائه شد نگاه کنید و همچنین سخنرانی ای که ایشان در 20 بهمن در دانشگاه تهران داشتند تصریح کردند که آقای خمینی بولدوزر است و من فولکس واگن هستم. انقلاب تمام شد. ما بایستی دوران گذار را مدیریت کنیم، گام به گام و به تدریج تحولات را انجام بدهیم. یعنی پیشگیری از کارهای افراطی و تندی که در آن فضا کاملًا برجسته بود. این واقع بینی هم مهندس بازرگان و هم طالقانی و هم روحیه کار جمعی مهم است. وقتی گفت و گو  و توافق می‌کنند و با هم عمل می‌کنند. این موارد در دولت موقت هم بحث جداگانه ای است. چالش‌هایی که دولت موقت در طول همان 9 ماه پیدا کرد و ضرورتا استعفاها و نهایتاً اشغال سفارت آمریکا  و پذیرش استعفای ایشان که بحث جداگانه‌ای است.

 از رخدادهای مهم دیگر، رخداد 14 اسفند سال 57 است. در شورای انقلاب مطرح می‌شود که گروه‌های افراطی قرار است در احمدآباد شرایط خاصی ایجاد کنند. بنابراین توصیه کردند که طالقانی در آنجا سخنرانی کند. مرحوم طالقانی قبول مسئولیت می‌کنند و گزارش‌ها و عکسها نشان میدهد که جمعیتی که در احمدآباد حضور پیدا کرد، بسیار گسترده بود. همه گروه های اجتماعی بودند. مرحوم طالقانی از این فرصت استفاده میکند و آنجا بیش از یک ساعت سخنرانی دارند. قطعاً متن سخنرانی در سوابق هست. دوستانی که علاقه مند باشند، میتوانند به متن سخنرانی و نکات ظریفی که طالقانی در آن سخنرانی و در آن شرایط مطرح می‌کنند، مراجعه کنند. ازجمله سوابق تاریخی و راه مصدق و نکاتی که لازم است آنجا مطرح شود. بنابراین 14 اسفند و سخنرانی طالقانی در احمدآباد نقش مؤثری داشت اما بعد از 14 اسفند، عملًا دیگر ما اجتماعاتی این چنین نداشتیم. به تدریج فضایی مطرح شد، به خصوص بعد از خرداد 60، آقای خمینی گفتند که او (دکتر مصدق) مسلم نبود. به هر حال محدودیت‌هایی برای جامعه ایجاد کرد که تا امروز هم این محدودیتها ادامه دارد.

 رخداد مهم دیگری که در همان اسفند 57، بعد از شرایط انقلاب مطرح شده بود، بحث حجاب خانمها در ادارات بود. بحران ایجاد کرده بود و همان گروه های افراطی دنبال این بودند که با خانم‌ها برخورد بکنند. طالقانی احساس مسئولیت می‌کند. هم سخنرانی دارند هم مصاحبه با روزنامه اطلاعات دارند. آنجا خیلی شفاف مطرح می‌کنند که در اسلام حجاب اجباری نیست. حالا با توضیحات تفصیلی که آنجا دادند، طالقانی نشان داد که حتی در آن شرایط بحرانی با سخنرانی‌های خودشان میتوانند فضای آرام را در جامعه فراهم کنند و خوشبختانه آقای خمینی هم تأیید میکنند و در آن مقطع یک مقداری با مسامحه برخورد می‌کنند.

 

رخداد دیگری که شاید یادآوری آن برای نسل جوان امروز خیلی مفید باشد، ما در شهرداری تهران در همان اسفندماه اقدامات متعددی را آغاز کردیم. یکی از اقدامات اجتماعی، روز پاکسازی شهر تهران در آخرین جمعه اسفند ماه بود. این فرهنگ همه جای ایران است که در اسفندماه مردم خانه تکانی می‌کنند. فرهنگ بومی جامعه ما است. بعد از دوران جنگ، کسانی که آن موقع بودند به خاطر دارند که متأسفانه شهر تهران بعد از حدود 17 و 18 بهمن واقعاً شهر جنگ‌زده شده بود. معابر، کوچه ها و شعارهایی که بر در و دیوارها بود و نیاز بود که پاکسازی انجام شود. این پاکسازی در سطح معابر را کارکنان شهرداری انجام میدادند. اما خیابان‌ها و معابر کار خیلی سنگینی بود. ما این را اعلام کردیم. خیلی از شخصیت‌ها در این پاکسازی شرکت کردند. ازجمله مرحوم طالقانی. خودشان جارو به دست گرفتند در همان پیچ شمیران در آن محله درکنار مردم در پاکسازی مشارکت کردند. عکس‌ها و فیلم‌هایی که منتشر شد نقش بسیار مؤثری داشت که طالقانی با آن جایگاهش در کنار مردم در پاکسازی شهر تهران مشارکت می‌کند. البته شخصیت‌های دیگری مثل مرحوم داریوش فروهر هم بودند که آنها هم همین مشارکت را در پاکسازی شهر داشتند.

 اقدام دیگری که فقط اشاره می‌کنم، بحران‌هایی بود که در کردستان رخ داده بود. همان اواخر اسفندماه، در شورای انقلاب مطرح می‌شود. یک هیئتی به رهبری آقای طالقانی اوایل فروردین سال 58 به کردستان میروند. آقایان بهشتی، هاشمی رفسنجانی و بنی صدر هم همراه طالقانی بودند. مذاکراتی که آقای طالقانی با گروه‌های مختلف انجام می‌دهند و نهایتاً زمینه های تشکیل شورای شهر فراهم می‌شود که همه گروه‌های مختلف بتوانند در کنار هم قرار بگیرند و با گفت وگو مسائلشان را حل بکنند. در ایجاد آرامش در کردستانِ ملتهب آن موقع، طالقانی نقش بسیار مؤثری پیدا کرد.

 

رخداد بعدی که در همان فروردین سال 58 بود، بازگشایی حسینیه ارشاد بود. درباره حسینیه ارشاد یادآوری میکنم که بین سال‌های 47 تا 52 این پنج سال دکتر شریعتی نقش مؤثری در سخنرانی‌ها و آگاهی بخشی جامعه دارند. به دلیل نقشی که دکتر شریعتی در تقویت جنبش اجتماعی آن موقع دارد، مقامات امنیتی و شاه مجبور می‌شوند که حسینیه ارشاد را تعطیل کنند. سال 52 حسینیه ارشاد تعطیل می‌شود. در فروردین 1358، مراسمی با حضور آقای طالقانی برای بازگشایی حسینیه ارشاد برگزار می‌شود. البته حسینه ارشاد که مدتی هم فعال بود ولی متأسفانه در سال‌های اخیر به همان سرنوشت سکوت گرفتار شده که باعث تأسف است که با چنین تأثیراتی به چنین سرنوشتی گرفتار شده است.

 

اما رخداد بعدی، رفراندوم 12 فروردین سال 58 است که مردم با توجه به همان گفتمانی که آقای خمینی ارایه کرده بودند و مردم ایشان را به رهبری انتخاب کرده بودند، 98 درصد به جمهوری اسلامی رأی دادند که هنوزقانون اساسی آن مشخص نشده بود. مردم به خاطر اعتقاداتی که داشتند، به همان گفتمان و گفته هایی که آقای خمینی در نوفل‌لوشاتو مطرح کرده بودند، 98 درصد رأی دادند. پیشنویس قانون اساسی که آقای حبیبی در همان پاریس تهیه کرده بود و دولت موقت زیر نظر دکتر سحابی و جمع کارشناسان نهایی کرده بود، ابتدا این پیشنویس اساسنامه به تأیید دولت موقت می‌رسد و سپس شورای انقلاب هم آن را تأیید کرد و قرار  بود که این در مجلس مؤسسان طبق مصوبه و نظر خود آقای خمینی این پیشنویس بررسی و نهایی شود. آقای خمینی گفتند که آن‌را به رفراندوم بگذاریم. آقای مهندس بازرگان به دلایل مختلف که من نمی‌خواهم وارد آنها بشوم، موافق نبودند. نهایتاً با مداخله آقای طالقانی یک مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. در آن انتخابات، محمود طالقانی در تهران با حدود دو میلیون رأی، 79 درصد رأی، نفر اول شدند. این نقش جایگاه اجتماعی طالقانی را در آن شرایط نشان میدهد که مردم به طالقانی چگونه نگاه می‌کنند. اما وقتی مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد با تحولاتی که در درونش انجام می‌شود، آن پیشنویس را کنار گذاشتند و عملًا طالقانی نقش منفعلی داشت و معترض بود به آن روندی که دارد طی می‌شود. نهایتاً این فرایند طی می‌شود تا دو روز بعد از درگذشت ایشان در نوزدهم شهریور 1358. اصل ولایت فقیه در غیاب ایشان تصویب می‌شود. این نشان می‌دهد که طالقانی چه نقشی داشت و در غیابش، دیگران چه بهره برداری‌ای کردند.

 

مطلب مهم دیگه درباره آقای طالقانی و جایگاه اجتماعی ایشان و اعتمادی که آقای خمینی برای تقویت جایگاه جمهوری اسلامی دارند، ایشان را به امام جمعه شهر تهران انتخاب می‌کنند از اوایل مردادماه. در عکس‌هایی که ملاحظه کردید، کاملًا مشخص است که چه شخصیت‌هایی در این مراسم شرکت می‌کردند و طالقانی در چه مواردی سخن میگفت. و آن نقش آگاهی بخشی خودش را در خطبه‌های نماز جمعه ایفا می‌کرد. در این نمازهای پنج جمعه‌ای که ایشان سخنرانی کردند، آخرینش در بهشت زهرا ، در 17 شهریور سال 58،  برگزار می‌شود خود ما هم در شهرداری تهران در مدیریت و آماده کردن بهشت زهرا برای سخنرانی ایشان مشارکت داشتیم. مجموعه سخنرانی‌های طالقانی در نماز جمعه، بخصوص آخرین سخنرانی ایشان وقتی شما مرور می‌کنید، می بینید دقیقاً همان دغدغه راهبردی خودشان را مطرح می‌کنند. دقیقاً می‌بینند کجا انحراف هست، انگشت روی انحرافات می‌گذارند و اگر فرصتی باشد، اینها باز شود خیلی آموزنده است. فرصت کم است و فقط اشاره می‌کنم.

 

اما شب نوزدهم شهریور ماه 1358، کاردار سفارت روسیه شوروی آقای ولادیمیر پوزیچکین که از مقامات اطلاعات    KGB بودند دیداری با آیت‌الله طالقانی در منزلشان دارند.. اینکه چه کسی درخواست این ملاقات را کرده و چگونه انجام شده، اطلاع ندارم. ولی این ملاقات انجام می‌شود. بعد هم آنطور که گزارش‌ها حاکی است، حالشان ابتدا خوب بوده است. یک دفعه ناراحت می‌شوند. در آن شب منزل آقای چهپور پدر عروسشان  بودند. این سؤال مطرح است که تلفن میخواهند بکنند، تلفن منزل قطع بوده است، آب منزل قطع است، چگونه انجام شده؟ ل بنده اطلاع ندارم چگونه انجام شده. آقای چهپور و دیگران هم هرچقدر پیگیری می‌کنند نمی‌توانند کار موثری انجام دهند، آقای دکتر شیبانی منزل نبوده و... نهایتا به تشخیص دکتر، به علت سکته قلبی دار فانی را وداع می‌گویند. به هر حال این خطبه‌های پنج نماز جمعه و مواضع ایشان و سرنوشتشان با این مرگ مشکوک قابل بررسی و تامل است، به هر حال، ایشان در سن 69 سالگی دار فانی را وداع میگویند. این هم یکی از رخدادهای مهمی است که در زندگی طالقانی باید مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.

 در مراسم تشییع ایشان اطلاع رسانی خاصی انجام نشده بود. اما جمعیتی که در مراسم ایشان شرکت کردند فوق العاده بود. در جامعه ما وقتی که پیوندهای عاطفی، اعتقادی و ایمانی حضور دارد، اینچنین حضور گسترده مردمی و شخصیت‌ها در این مراسم انجام می شود. عکس‌ها و گزارش‌های آن را می‌بینید. ما با خانواده هماهنگ کرده بودیم، این سؤال مطرح شده بود که طالقانی کجا دفن شوند؟ ما به خانواده محترم پیشنهاد کردیم که طالقانی در طول چند دهه عضوی فعال در عرصه امور اجتماعی جامعه ما بوده‌اند، در بهشت زهرا  باید الگو و نماینده همه  باشند. درکجا این کار می‌تواند انجام شود؟ قبل از انقلاب، شهدای 17 شهریور در یک قطعه بودند. بعد از انقلاب هم تعدادی از شهدا در قطعه دیگری بودند. برای اولین بار یک قبر را در میدانی پیشنهاد کردیم. در میدانی که بین شهدای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب باشد. بعضی‌ها پیشنهاد داشتند مقبره‌ای برای ایشان ساخته شود. با گفت و گوهایی که با خانواده و بعضی از همراهان ایشان صورت گرفت، حتی با یک سرپناه و سایه بان هم موافقت نشد. قرار شد قبر ایشان، ساده مثل بقیه قبرهای بهشت زهرا باشد.

 چند مورد دیگر هم هست که شاید اشاره‌اش مفید باشد. در دوران مدیریت شهرداری تهران، طالقانی یکی از مشاوران ما بودند. من افتخار این را داشتم که از دوران دبستان، سال 25 و 26 افتخار شاگردی ایشان را داشتم و تمام دوران بعدی هم افتخار داشتم که در کنار ایشان باشم. اولین پروژه ای که در اسفند 57 در مدیریت شهرداری تهران آغاز کردیم، بحث حل مشکل ترافیک بود که در گزارشها و خاطرات من به تفضیل در مورد آن آمده است، گام اول طرح ترافیک هسته مرکزی شهر تهران بود. من وارد مسائل کارشناسی نمی‌خوام بشوم. خود من بعد از اینکه مطالعات انجام شد چند مصاحبه در این مورد با رسانه‌ها داشتم. برای طرحی که 50 خیابان مرکزی شهر خط ویژه ایجاد خواهد شد، و در آن پارکینگ بسیاری از کاربریها حذف می شود بطور طبیعی با واکنش‌هایی مواجه خواهد شد. از آقای طالقانی خواستم که شما هم در خطبه نماز جمعه در این زمینه صحبت بکنید. صحبت ایشان را اگر در آن خطبه که حتماً هست، بشنوید، با دقت از این طرح دفاع می‌کنند. بعد از این برنامه کارشناسان ما در جلسه سازمان حمل و نقل و ترافیک اظهار تعجب داشتند که چگونه یک روحانی این چنین با ادبیات کارشناسی در باره به این طرح اظهار نظر و دفاع کرده بودند. جزئیات این سوابق در خاطرات آمده و مهم است که این توانمندی را طالقانی داشت که حتی در مسائل فنی و اجتماعی بتواند اینطور مؤثر عمل بکند.

بعد از انقلاب برای اینکه این روحیه کار جمعی را حفظ کنیم مراسمی بومی داشتیم که اولین آن مراسم نوروزی بود که در سالن صد هزار نفری مجموعه آزادی برگزار شد. دومین برنامه در ماه رمضان و افطار عمومی شهر تهران بود که در سالن 12 هزار نفری مجموعه آزادی برگزار شد. نمایندگان شوراهای محلات، کارکنان شهرداری، اعضای دولت موقت همه حضور داشتند. ما به لحاظ اخلاقی احساس مسئولیت کردیم که آیا هزینه را می‌شود از بودجه شهرداری پرداخت کرد؟ بین دوستانی که مطرح کردیم خود معاونین شهرداری و شهردار این هزینه را تقبل کردند که به لحاظ اخلاقی ما مسئله نداشته باشیم. از آقای طالقانی دعوت کردیم در این برنامه سخنرانی کنند. یک سخنرانی بسیار آموزنده ای است که فایل صوتی آن م.جود است، طالقانی با یک ظرافتی از نقش کارکنان شهرداری و خدمات آنها تعریف کردند. چون می‌دانید ک کارکنان شهرداری در اجتماع با توجه به آثار منفی که در دوران شهردار قبلی بود، خیلی خوشنام نبودند. بعد از انقلاب تحولی در خلق و خوی و عملکرد کارکنان به وجود آمده بود و طالقانی آنچنان تقدیر کردند که اشک شوق از چهره کارکنان شهرداری جاری شد. این هنر طالقانی بود که می‌دانستند چه موضوعی  را کجا بگویند تا تأثیر اجتماعی داشته باشد. سخنرانی دیگری هم بود که  به اختصار عبور می‌کنم.

 دو نکته مهم دیگری است؛ اینکه ما شورای نامگذاری در شهر تهران داشتیم و عده‌ای از نمایندگان گروه‌های مختلف در آن جا حضور داشتند تا با کار جمعی بتوانیم نامگذاری شهر تهران را انجام بدهیم. خیابان کوروش، که الان دکتر شریعتی است، مطرح بود. در راهپیمایی تاسوعا مردم در آن ابتدای خیابان نبش پیچ شمیران نوشته بودند خیابان آیت الله طالقانی. این پیشنهاد در شورا مطرح شد که مردم نام طالقانی را گذاشته‌اند. این شورا قبلا تصویب کرده بود که کسانی که در قید حیات هستند نباید خیابانی به نامشان نامگذاری شود. ما دیداری با آقای طالقانی داشتیم، گفتیم مردم این خیابان کوروش را به نام شما نامگذاری کرده‌اند. ولی ضابطه شورای نامگذاری این است که شما که در قید حیات هستید، نمیتوان این نام را گذاشت. گفتند شما پیشنهاد خاصی دارید؟ گفتیم بله شورا می‌گویند چون حسینیه ارشاد در این خیابان واقع شده، به نام دکتر شریعتی بگذاریم. گفتند: حتماً این کار را بکنید. ببینید شخصیت‌هایی مثل طالقانی، شخص محور نیستند. نگاه راهبردی دارند. حالا به تعبیری آخرت نگر هستند و توجه به دنیا ندارند.

مورد دیگری هم که مهم است؛ در دفترمان در خیابان ایرانشهر نشسته بودم. مرحوم آیت الله لاهوتی که ما از قبل از انقلاب با خودشان و خانواده شان ارتباط داشتیم، آمدند، بسیار آشفته بودند. گفتم چرا ناراحت هستید؟ گفت من الان از قم میآیم. چه آشی برای شما در قم پختند! بیت آقای خمینی و دیگران می‌گویند که در تمام شهرهای ایران مهمترین محورها و میادین را به نام آقای خمینی نامگذاری کرده‌اند. این مسئله را در شورای نامگذاری مطرح کردیم. شورای نامگذاری پیشنهاد کرد که با آقای طالقانی مشورت کنیم. ما خدمت آقای طالقانی رسیدیم و گفتیم چنین مشکلی پیش آمده و چنین واکنشی است. این ضابطه شورا است که گفته کسانی که در قید حیات هستند نامگذاری نشود. آقای خمینی هم در قید حیات هستند. خیلی مهم است. آقای طالقانی گفتند که برای آقای خمینی استثنا قائل شوید. ما پیام ایشان را به شورای نامگذاری منتقل کردیم و پذیرفتند که بالاخره برای جایگاه آقای خمینی استثناء قائل شویم. سؤال این بود که کجا را به نام آقای خمینی بگذاریم ؟ وقتی آقای خمینی به ایران می‌آمدند، از ایشان از طرف ستاد استقبال  سؤال شد کجا می خواهید وارد و مستقر شوید؟ گفتند دوست دارم در قلب تهران و در کنار مردم باشم. به همین علت مدرسه رفاه و علوی را انتخاب کردیم که آنجا وارد شدند. ولی با توجه به این نگاهی که آقای خمینی داشتند، قلب تهران کجاست؟ میدان توپخانه و میدان سپه. دقیقاً میدان  و خیابان سپه انتخاب و با تایید خانواده نامگذاری شد.

 این رخدادهایی است که مجموعه را وقتی مرور می‌کنیم، نقش آیت‌الله طالقانی را بعد از آزادی از زندان در مراحل مختلف می‌بینیم. نقش آگاهی بخشی شان را آقای دکتر رحمانی تحلیل خواهند کرد. شخصیت ایشان، گفتمان ایشان و راه ایشان و تأثیراتی که داشتند و ایستادگی در تمام مواضع تا راه تحقق مطالبات ملت را دنبال بکنند، کاملًا به نظر بنده مرور این سوابق برای جامعه ما و به ویژه نسل جوان جامعه ما بسیار آموزنده است که ما این سوابق تاریخی را مرور کنیم و کوشش کنیم که جامعه ما با این آگاهی ها بپذیرد که این فرایند، یک فرایند ساده‌ای نیست. این فرایند طولانی است. همانطور که مهندس بازرگان هم اشاره کردند، راه طولانی است و باید بپذیریم که در این فرایند وقتی استبداد دینی هست، با اصلاحات سیاسی فرق دارد. این تحولات فرهنگی و اجتماعی نیاز به تلاش مستمر و طولانی است تا این فرایند طی شود. انشاءالله اصل مطلب را آقای دکتر رحمانی مطرح خواهند کرد. من بیشتر خاطرات این دوره را مطرح کردم.

 

Sunday, October 26, 2025

طالقانی پس از زندان

 

طالقانی پس از زندان

زنده‌یاد آیت‌الله سید محمود طالقانی (1358-1289) از فرزندان انقلاب مشروطه در طول حیات خود به ویژه
پس از شهریور1320 همراه زنده یادان مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی نقش موثری در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران داشته‌اند که در اسناد تاریخی آمده است. آنچه به مناسبت این برنامه، طالقانی بعد از آزادی زندان سال 57،  ارایه می‌شود صرفا اشاره‌ای به رخدادهای مهم پس از آزادی ایشان از زندانی است که سال 54 با حکم ده سال آغاز شده بود و در آبان سال 57 در اوج تحولات ایران با پیگیری مقامات امنیتی و موافقت شاه انجام شده است. 

آزادی آیت‌الله طالقانی همراه با آیت‌الله منتظری با استقبال گسترده مردم همراه بود و پس از استقرار در منزلشان  واقع در پیچ شمیران با حضور نمایندگان گروه‌های مختلف هسته مرکزی شورای انقلاب برای تداوم مبارزه و تبیین رسالت برای قیام به قسط و عبور از استبداد و تحقق آزادی و حاکمیت ملت تشکیل شد که نقش موثری در تداوم جنبش اجتماعی داشتند.

حضور در راهپیمای تاسوعا و عاشورا 

در پی تشکیل جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر در فروردین 56 و مذاکره با نهادهای حقوق بشری و دیپلماسی انقلاب و مذاکره با مقامات سفارت آمریکا توسط مهندس بازرگان و انتقال مطالبات مردم به مقامات دولت و ارتش زمینه برگزاری آرام و آزاد راهپیمایی تاسوعا ( مصادف با روز حقوق بشر) و عاشورا در روزهای 19 و 20 آذر57 فراهم می شود. برای این منظور ستادی تشکیل شد که نمایندگان گروه‌های مختلف از جمله اینجانب در آن حضور داشتم.

با انتقال برنامه راهپیمایی به آیت‌الله طالقانی دفتر ایشان نیز طی بیانیه‌ای اعلام می‌کند که آیت‌الله طالقانی روز تاسوعا از منزل خودشان حرکت می‌کنند. به همین مناسبت با هماهنگی قبلی مهندس بازرگان  و دکتر سحابی همراه آیت‌الله طالقانی در راهپیمایی تاسوعا با هم مشارکت دارند که درگزارش‌های تصویری به دفعات منتشر شده است.

در راهپیمایی عاشورا جمعیت بسیار بیشتر از تاسوعا، حدود 2 میلیون، مشارکت داشتند و مطالبات مردم شفاف‌تر و بصورت رفراندومی بود که در رسانه‌های جهانی انعکاس وسیع پیدا کرد. بطور خلاصه مطالبه مردم این بود که ما رژیم استبدادی شاه را نمی‌خواهیم و ما از رهبری آقای خمینی که همان مطالبات مردم از انقلاب مشروطه را برای آینده نظام ایران نوید داده‌اند حمایت می‌کنیم که ضمن نفی هرگونه استبداد و تضمین استقلال کشور، حکومت قسط اسلامی مستقر و در آن حقوق اساسی ملت و اقلیت های مذهبی و سیاسی تضمین خواهد شد.

عضویت و ریاست شورای انقلاب

هسته اولیه شورای انقلاب پس از دیدار مهندس بازرگان با آقای خمینی در نوفل‌لوشاتو در مهر 57 ( سفر از 29 مهر تا 11 آبان) به درخواست آقای خمینی و با مشورت دکتر یزدی انجام می شود. طبیعی است نام آقایان طالقانی و منتظری که زندان بودند در فهرست اولیه نیامده و دعوت نشده باشند. پس ازگزارش فعالیت مستقل و شورایی آقای طالقانی به آقای خمینی از آقای طالقانی برای عضویت و ریاست شورای انقلاب دعوت بعمل می‌آید. اما ظاهرأ آقای طالقانی حضور فعالی در جلسات شورای انقلاب نداشتند و عملا آقای مطهری جلسات شورای انقلاب را اداره می‌کردند. پس از شهادت آقای مطهری در 11 اردیبهشت 58 آقای طالقانی جلسات را تا 19 شهریور 58 اداره می‌کردند.

درخواست آقای طالقانی از آقای خمینی

آقای طالقانی از آقای خمینی خواستند که پس از ورود به ایران، به استناد رفتار پیامبر موقعی که وارد مکه شد، عفو عمومی اعلام کنند تا از اقدامات گروه‌های افراطی جلوگیری شود. پیامبر وقتی وارد مکه شد گفت: «انتم الطلقاء» همه مخالفان حتی ابوسفیان را بخشید. اما آقای خمینی این توصیه را نپذیرفتند که پیامد های خطیر آن را شاهد بوده‌ایم.

طالقانی و دولت موقت

در برنامه استقبال از آقای خمینی در فرودگاه مهرآباد در 12 بهمن 57 بسیاری از شخصیت‌ها از جمله آقای طالقانی حضور داشتند. در روز 14بهمن 57 که در جلسه شورای انقلاب پیشنهاد پذیرش دولت موقت به مهندس بازرگان مطرح شد از جمله آقای طالقانی با توجه به شناختی که از فرهنگ روحانیت داشتند ابتدا با این پیشنهاد مخالف بودند. اما با توجه به ملاحظات و احساس مسئولیتی که مهندس بازرگان در راستای منافع ملی داشتند و کسی غیر از ایشان نمی‌توانست مدیریت آن دوران گذار را انجام دهد ضرورتا این مسئولیت را پذیرفتند. در پی مذاکره آقای دکتر یزدی با آقای طالقانی و انتقال ملاحظات مهندس بازرگان به ایشان آقای طالقانی این پیشنهاد را پذیرفتند مشروط بر این که مهندس بازرگان تمام ملاحظات خود را قبل از پذیرش مسئولیت اعلام کنند. این ملاحظات در سخنرانی‌های ایشان در برنامه معرفی دولت موقت در مدرسه علوی و برنامه 20 بهمن در دانشگاه تهران کاملا برجسته است.

سخنرانی 14 اسفند در احمد آباد 

برای جلوگیری از فعالیت گروه‌های افراطی در برنامه 14 اسفند احمد آباد با نظر شورای انقلاب آقای طالقانی سخنرانی این برنامه به مناسبت سالروز درگذشت زنده یاد دکتر مصدق را پذیرفتند و با حضور شخصیت‌ها و جمعیت گسترده‌ای سخنرانی تاریخی به مدت حدود یکساعت در معرفی شخصیت و راه و خدمات دکتر مصدق ایراد کردند. چنین اجتماعی آخرین تجربه در سال‌های بعدی بوده است.

مخالفت با حجاب اجباری

    سخنرانی و مصاحبه در20 اسفند 57 منتشر شده در روزنامه اطلاعات در باره مخالفت با حجاب اجباری که آنروزها توسط گروه‌های افراطی مطرح شده بود و التهابی به ویژه در فضای کارکنان دولت ایجاد کرده بود. طالقانی تصریح می‌کنند که به استناد آیات قرآن و سنت هیچ اجباری در حجاب نیست. این سخنرانی و مصاحبه فضای نسبتا آرامی را با حمایت بعدی آقای خمینی ایجاد کرد.

حضور در پاکسازی شهر تهران

در مدیریت شهر تهران، آخرین جمعه اسفند 57 طبق سنت ایرانیان روز پاکسازی شهر تهران اعلام و از عموم مردم دعوت شد همانگونه که خانه‌های خوشان را نظافت می‌کنند در پاکسازی شهر تهران، که هنوز آثار خرابی‌های دوران انقلاب در معابر شهر وجود داشت، مشارکت کنند. مردم با شوق و علاقه بطور وسیع در سطح شهر به خیابان‌ها آمدند و به نظافت شهر پرداختند. در این برنامه شخصیت‌ها از جمله آیت‌الله طالقانی در منطقه مسکونی خود با جارو درکنار مردم به پاکسازی محله خودشان پرداختند و انتشار گزارش تصویری آن‌ها مورد استقبال مردم قرار گرفت.

حضور در کردستان برای جلوگیری از درگیری‌ها

از اواخر اسفند ماه 57 درگیری‌هائی در کردستان به ویژه در شهر سنندج اتفاق افتاده بود. با تصمیم شورای انقلاب هیأتی شامل آقای طالقانی همراه آقایان بهشتی، هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی صدر در فروردین 58 وارد سنندج شدند و ضمن گفتگو با گروه‌های مختلف و سپس تشکیل شورا شهر و جلب مشارکت همه گروه‌ها در مدیریت شهری زمینه آرامسازی نسبی آن استان را فراهم ساختند.

بازگشایی حسینیه ارشاد

در سال 1352 به علت تاثیرات سخنرانی‌های دکتر شریعتی در جامعه، حسینیه ارشاد توسط مقامات تعطیل و دکتر شریعتی بازداشت شد. در20 فروردین 1358 پس از 6 سال تعطیلی حسینیه ارشاد با حضور آیت‌الله طالقانی بازگشانی شد.

مجلس خبرنگان قانون اساسی

انتخابات مجلس خبرگان بررسی نهایی پیش نویس قانون اساسی در 12 مرداد 1358 برگزار شد و آیت الله طالقانی با کسب حدود 2 میلیون آراء شرکت کنندگان ( 79در صد) نفر اول تهران شدند و باتوجه به تحولاتی که در برنامه مجلس به وجود آمد حضور ایشان بیشتر واکنش اعتراضی داشت. از جمله طالقانی با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به پیش نویس قانون اساسی مصوب دولت موقت مخالف بودند. نهایتأ دو روز پس از درگذشت و در غیاب ایشان این اصل به تصویب می رسد.

امام جمعه تهران   

در تاریخ 5 مرداد 1358 آقای طالقانی با حکم آقای خمینی به سمت امام جمعه تهران منصوب می‌شوند. در سخنرانی‌های پنج نماز جمعه برگزار شده در دانشگاه تهران  و آخرین آن در 17 شهریور 58 که در بهشت زهرا که با حضور شخصیت‌ها و جمعیت زیاد و پرشور علاقمندان ایشان برگزار ‌شد آیت‌الله طالقانی نقش مهمی در طرح مسائل ضروری روز و آگاهی بخشی داشتند.

دیدار با کاردار سفارت شوروی

در شب 19 شهریور آیت‌الله طالقانی دیداری با ولادیمیر کوزیچکین[1]، کاردار سفارت و مأمور سازمان اطلاعات و جاسوسی شوروی سابق[2] در منزل آقای ولی‌الله چهپور[3] داشتند. شب حالشان بهم می‌خورد در حالی که آب و تلفن منزل قطع شده و امکان تماس با پزشک و مراجعه به بیمارستان منتفی می‌شود در این شرایط بطور مشکوک ظاهرأ به علت سکته قلبی در 69 سالگی دار فانی را وداع کردند.  

مراسم تشییع و خاکسپاری

بدون اطلاع رسانی متعارف، شخصیت و پایگاه اجتماعی زنده‌یاد آیت‌الله طالقانی زمینه حضور و مشارکت جمعیت بسیار گسترده مردمی و شخصیت‌های اجتماعی و سیاسی را در مراسم تشییع ایشان فراهم ساخت. نهایتأ در بهشت زهرا در میدانی واقع بین قطعه شهدای 17 شهریور و قطعه شهدای پس از انقلاب به خاک سپرده شدند.

محل دفن ایشان قبلا با هماهنگی خانواده و جمعی از دوستان همراه ایشان انتخاب و پس از تبادل نظر توافق شد که قبر ایشان ساده، حتی بدون سایه‌بان، چون سایر قبور بهشت زهرا باشد.  

همکاری در مدیریت شهر تهران

1-سخنرانی آقای طالقانی در باره طرح ترافیک محدوده مرکزی شهر تهران این طرح برنامه کوتاه مدت اصلاح ترافیک شهر بود که بعد از اسفند 57 حدود شش ماه روی آن کار شده بود و طی چند مصاحبه اهداف آن اطلاع رسانی شده بود. موضوع را به اطلاع آقای طالقانی رساندیم تا از تریبون نماز جمعه نیز لزوم اجرای طرح به اطلاع مردم برسد. ایشان در یکی از نمازهای جمعه اواخر مردادماه در سخنرانی بسیار موثری ضرورت استفاده از حمل و نقل عمومی برای تامین ایمنی و آرامش مردم را گوشزد کردند و این طرح را مفید معرفی کردند. کارشناسان همکار ما در شهرداری گفتند انتظار نداشتیم که یک روحانی بتواند یک مسئله کارشناسی را این اندازه خوب بیان کند. اجرای این طرح پس از چهار دهه به عنوان یک ضرورت ادامه دارد.

2-سخنرانی آقای طالقانی در مراسم افطار عمومی- به مناسبت ماه مبارک رمضان در روز جمعه 26 مرداد 58 مراسم افطاری با حضور نمایندگان اقشار مختلف مردم، نمایندگان شوراهای محلی مناطق بیست گانه، اعضای هیأت دولت و کارکنان شهرداری در سالن 12 هزار نفری مجموعه ورزشی آزادی به دعوت شهرداری تهران برگزار شد. در این مراسم از جمله آیت‌الله طالقانی سخنرانی داشتند و ضمن آن از برنامه‌ها، تلاش‌ها و خدمات کارکنان شهرداری تمجید و تقدیر کردند که تحول قابل توجهی در روحیه آنان به وجود آورد بطوری که اشک شوق از چشمان کارکنان شهرداری جاری شد.

3-نام‌گذاری خیابان دکنر شریعتی-پس از راهپیمایی تاسوعا و عاشورا مردم خیابان کوروش (دکتر شریعتی)، در محل پیچ شمیران منزل طالقانی، را به نام ایشان نام‌گذاری کرده بودند. با توجه به این که در شورای نامکذاری تصویب شده بود که نباید از نامگذاری اشخاص در قید حیات استفاده شود، خدمت آیت الله طالقانی رفتیم و ملاحظات شورای نامگذاری را مطرح کردیم. ایشان فرمودند: آیا برای این خیابان نامی انتخاب کرده‌اید؟ گفتیم چون حسینیه ارشاد در این خیابان واقع شده و دکتر شریعتی در آنجا نقش موثری در آگاهی بخشی به ویژه روی نسل جوان و تقویت جنبش اجتماعی قبل از انقلاب داشته، شورای نامگذاری پیشنهاد دکتر شریعتی را دارد. ایشان با روی گشاده گفتند: حتما این کار را بکنید چون تصمیم درستی است. البته پس از درگذشت ایشان خیابان تخت جمشید به نام ایشان نامگذاری شد.

4-نام‌گذاری میدان امام خمینی- با توجه به مصوبه شورای نام‌گذاری محلی به نام آقای خمینی نامگذاری نشده بود. روزی آیت الله لاهوتی به دفتر کارم در خیابان ایرانشهر آمدند و گفتند عده‌ای علیه شما در قم جو سازی کرده و می‌گویند در تمام شهرهای کشور خیابان‌ها یا میادین اصلی به نام امام خمینی نام گذاری شده و تاکنون در تهران خیابانی به نام ایشان نامگذاری نشده است. علت را به ایشان توضیح دادم. موضوع را در شورای نامگذاری مطرح کردیم در آنجا توصیه شد با آیت الله طالقانی مذاکره کنیم. با مراجعه مجدد خدمت ایشان، توصیه کردند در باره ایشان استثناء قایل شویم. با بررسی بعدی میدان سپه و خیابان سپه به نام امام خمینی با تایید احمدآقا خمینی نام‌گذاری شد.

* محورهای سخنرانی محمد توسلی در خانه هنرمندان ، 30 مهر 1404، به مناسبت 8 آبان 57 سالروز آزادی آیت الله طالقانی از زندان.

 

    



[1] متولد 1947 میلادی در سال 1982 از تهران گریخت و به انگستان پناهنده شد. بر اساس مدارک ارایه کرده او منجر به بازداشت و فروپاشی حزب توده گردید و در اشغال سفارت آمریکا نقش اساسی داشت.

[2] مچنین دیداری با آقایان دکر گلزاده غفوری و دکتر مجتهد شبستری که عازم تاکستان برای شرکت در همایش اسلامی بودند، داشتند.

[3] آقای چهپور پدرهمسر محمد رضا فرزند طالقانی است.