Thursday, March 7, 2019

واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران (بخش دوم)


گفت‌وگو با محمد توسلی:
واکاوی کارنامه دولت موقت و نهضت آزادی ایران
(بخش دوم)
http://www.irnaplus.ir/files/fa/news/1397/11/28/26514_207.jpg
تهران- ایرناپلاس- بخش دوم گفت‌وگوی ایرناپلاس با محمد توسلی به بررسی وقایع و اتفاقات فضای سیاسی ایران در دوران حیات دولت موقت می‌پردازد. عدم صدور حکم وزارت برای محمدعلی رجایی، اختلاف با اعضای سابق نهضت همچون قطب‌زاده و حسن حبیبی و بررسی عملکرد نهضت آزادی در این دوره، موضوع این بخش از گفت‌وگوست.
بازرگان به رجایی چه گفت؟
ایرناپلاس: آقای مهندس بعضی معتقدند اساساً دولت یعنی مشارکت. در واقع باید مشارکت نیروها در ساختار لحاظ شود. اولاً شما می‌فرمایید نهضت آزادی و انجمن اسلامی مهندسین در کابینه حضور داشتند. واقعیت این است که این‌ها در کلان قصه در یک طبقه و طیف مشخص جا می‌شوند و خیلی نمی‌شود از ترکیب‌شان تکثری برداشت کرد. نشانه‌اش هم این است که وقتی ما به 13 آبان 58 می‌رسیم، نیروها و جریان‌های مختلف اساساً احساس مشارکت در تصمیم‌گیری ندارند و شاید یکی از دلایلی که منجر به آن اتفاق شد، همین بود. می‌خواهم عرض کنم خیلی به نظر نمی‌آید که این مشارکتی که شما می‌فرمایید، بدنه جامعه آن را قبول داشته باشد؛ یعنی جامعه سیاسی این را پذیرفته باشد. لذا این تکثر که شما می‌فرمایید خیلی واقعی به نظر نمی‌آید. نکته دوم در خصوص بحث تجربه کار اجرایی است. میزان استعفاهای اعضای کابینه و میزان جابه‌جایی‌ها در همان مدت 9 ماه، به نظر می‌رسد که اگر یک جریانی بحث حرفه‌ای بودن و بحث تخصص درونش مطرح بود، دولت موقت نباید این‌قدر دچار مشکل و چالش می‌شد. خیلی از وزرا استعفا دادند. آقای کریم سنجابی مثلاً اولین نفر بود. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
توسلی: خیلی روشن است. ببینید اگر آقای دکتر سنجابی استعفا دادند، اختلاف‌ نظر سیاسی داشتند. اگر آقای دکتر شکوهی در آموزش و پرورش استعفا دادند، ایشان هم به هر شکل نتوانستند دوام بیاورند. من می‌خواهم یک مثال زنده برای شما بزنم. مرحوم دکتر بهشتی، مرحوم رجایی را برای وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد کردند. می‌دانید مرحوم رجایی از دوستان قدیمی ما هستند و در انجمن اسلامی مهندسین بودند و دبیر دبیرستان کمال بودند و در هنرستان کارآموز بودند. با خود بنده و با جمعی دیگر در مبارزات قبل از انقلاب حضور مستقیمی داشتند و برای مهندس بازرگان یک شخصیت شناخته شده بود. ولی مهندس بازرگان به‌عنوان مدیر باتجربه و برخلاف آن نگاهی که شما دارید و با وجود فشار مرحوم دکتر بهشتی، حاضر نشدند حکم وزارت را برای دوست نزدیک خود صادر کنند. این نگاه مدیریتی ایشان بود. به ایشان گفتند: شما که تجربه اداره یک مدرسه را ندارید، چگونه می‌خواهید یک وزارتخانه را اداره کنید؟ بگذارید من کمی روشن‌تر بگویم. وقتی که ایشان برای نخست‌وزیری پیشنهاد شدند، من در محل وزارت آموزش و پرورش دیداری با ایشان داشتم. جلسه حدود چهار ساعت طول کشید.
جلسه چهارساعته با رجایی
ایرناپلاس: با آقای رجایی؟
توسلی: بله، بحث این بود که استعفای من را بپذیرید. برای اینکه پیش‌بینی من این است که با دولت شما هماهنگ نخواهم بود. مصلحت شهرداری این است که شما کسی را انتخاب کنید که هماهنگ باشد. بعد ایشان پذیرفتند که هماهنگ کنند، ولی نهایتاً نتوانستند و منجر به استعفای من در دی‌ماه سال 59 بعد از چند ماه همکاری شد. من از ایشان سؤال کردم برادر عزیز شما که تجربه اداره یک مدرسه را ندارید، می‌دانید مدیریت کشور یعنی چه، که می‌خواهید قبول مسئولیت کنید؟ گفتند بله من قبول دارم. من شایسته مدیریت اجرایی یک کشور نیستم، اما می‌دانید اگر من قبول نکنم چه کسانی قرار است نامزد بشوند؟ آقای بنی‌صدر پیشنهاد کرده بودند  که آقای میرسلیم  یا آقای نوبری گزینه نخست‌وزیری باشند.
رجایی با جوانان فاتح لانه قابل مقایسه نبود
ایرناپلاس: نوبری، رئیس بانک مرکزی بود؟
توسلی: بله، حزب جمهوری اسلامی نمی‌خواست کسی که مورد نظر آقای بنی‌صدر است، نامزد شود. بنابراین حزب جمهوری اسلامی و شخص مرحوم دکتر بهشتی در واقع اصرار داشتند. در خلوص آقای رجایی و به‌خصوص باتوجه به  سنشان، روابطشان و سوابق سیاسی‌شان، که با خیلی از این جوان‌های هیجده - بیست‌ساله که سفارت آمریکا را اشغال  کردند، اصلاً قابل مقایسه نبودند. به شرایط امروز نگاه نکنید، آن موقع آقای اصغرزاده و آقای میردامادی بیست سالشان بود. ولی آقای رجایی  حدود 45 سال سنشان بود. در آن شرایط که مهندس بازرگان حاضر نیست برای شخصیتی مثل مرحوم رجایی حکم وزارت بدهند و اجباراً کفالت می‌دهند، و آن وقت جوان‌های هیجده ساله و بیست‌ساله در این حد می‌خواستند در مدیریت کشور مداخله کنند. من فکر می‌کنم با تجربه‌هایی که همین جوان‌ها امروز دارند، قطعاً می‌پذیرند که آن موقع شایستگی پذیرش این نوع مسئولیت‌های سنگین مدیریتی در وزارتخانه‌ها و کشور را نداشتند.
بسیاری از آن‌ دانشجویان  امروز باید پاسخگو باشند. برنامه آن ها این بود که دو یا سه روز  سفارت آمریکا را اشغال کنند. چرا این دو سه روز، چهارصد و چهل و چهار روز طول کشید؟ و آن اعتباری که انقلاب اسلامی ایران در پی سخنان آیت‌الله خمینی در بام رسانه‌های جهانی ایجاد کرده بود با چنین اقدامات ناپخته‌ای، هزینه‌هایی سنگینی را بر جامعه ما تحمیل کردندکه هنوز هم، به‌خصوص بعد از هشت سال جنگ تحمیلی، پیامد اشغال سفارت آمریکا در جامعه ما  ادامه دارد.
بنابراین نگاه متوسط کارشناسی نشان می‌دهد شخصیت‌هایی مانند مهندس بازرگان، با آن سابقه مدیریتی و آن سوابق علمی‌شان و چند دهه کار فرهنگی- اجتماعی و سیاسی که داشتند و آن احساس مسئولیتی که می‌کردند، کوشش کردند که در راستای منافع ملی، مصالح انقلاب را دنبال کنند.
ایرناپلاس: اعضای نهضت آزادی در مجلس وقتی که بنی‌صدر نخست‌وزیر را مطرح کرد، به چه کسی رأی دادند؟ موضع نیروهای نهضت نسبت به نخست‌وزیری بنی‌صدر چطور بود؟
توسلی: من الان به یاد ندارم که چگونه رأی دادند. ولی تصور می‌کنم که دوستان ما در مجلس اول کوشش می‌کردند آنچه در راستای منافع ملی هست  عمل کنند و الان در خاطر ندارم که دقیقاً به چه کسی رای دادند. مهم این است که در مورد بنی‌صدر، به‌رغم اینکه ایشان جزو شخصیت‌هایی بودند که همواره در آن 9 ماه برای کسب قدرت به دولت موقت حمله می‌کردند، مهندس بازرگان و دوستانشان، به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب همیشه از ایشان حمایت کردند.
تمام وزرا با رای اجماعی در شورای انقلاب انتخاب شدند
ایرناپلاس: به نظر می‌رسد در همان دوره نهضت آزادی یک ویژگی مهم دارد؛ آن هم این است که اساساً تنهاست. یعنی نه‌تنها جریان روحانیت، بلکه عمده نیروهای سیاسی از جناح‌های مختلف با نهضت همراه نیستند. یعنی از روشنفکرهای چپ، گروه‌های چپ و چریکی، جوانانی که لانه را تسخیر کردند و عمدتاً دانشگاه در اختیار این‌ها بود، حتی بنی‌صدر و لیبرال‌هایی که در آن دوره حضور داشتند، همه این‌ها با نهضت آزادی موضع مخالفت جدی داشتند. حتی خود آقای دکتر پیمان در نشریه «امت» عنوان «لیبرالیسم جاده‌صاف‌کن امپریالیسم» را در مورد دولت بازرگان به کار بردند. چرا این اتفاق می‌افتد؟ آیا این بدان معنا است که همه ناپخته بودند و فقط یک جمع محدود پخته عمل می‌کردند؟
توسلی: سؤال خوبی است تا امروز ما بعد از چهار دهه لااقل به نسل جوان امروز واقعیت‌های تاریخی را بگوییم. بعد از اینکه دولت موقت توسط شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب انتخاب شدند، تمام وزرا با رأی اجماعی  در شورای انقلاب انتخاب شدند. لذا آن‌ها هم باید پاسخگو باشند. تمام احکام با حکم آیت‌الله خمینی بود. یعنی مهندس بازرگان بدون موافقت شورای انقلاب و رهبر انقلاب نمی‌توانستند کسی را انتخاب کنند.
همه مخالفان بازرگان
ایرناپلاس: یعنی وزیری بود که مهندس بازرگان معرفی کند و شورای انقلاب رد کند؟
توسلی: بله، کسانی بودند که معرفی شدند و آن‌ها نپذیرفتند. کسانی هم بودند که شورای انقلاب و آیت‌الله خمینی اصرار داشتند که بپذیرند. مانند دکتر سنجابی و  داریوش فروهر. این‌ اشخاص را خود آیت‌الله خمینی اصرار داشتند که باید باشند. خیلی مهم است، امروز بسیاری از کسانی که به دولت موقت ایراد می‌گیرند ، توجه ندارند که این تصمیمات فقط تصمیمات مهندس بازرگان نبود. بلکه تعاملی بود بین مهندس بازرگان، شورای انقلاب و رهبر انقلاب. بررسی شرایط دولت موقت که در طی 9 ماه این دوره انتقال را با چه پیچیدگی‌هایی طی کرده است مهم است؛ اسناد تاریخی این دوران مهم است که منعکس شود. با توجه به شرایط آن روز، همه دنبال قدرت بودند. از حزب توده که با تمام سازمان و امکاناتشان به ایران آمده بود، از مجاهدین خلق که از زندان آزاد شده بودند و پادگان‌ها را خالی کرده و مسلح بودند. چریک‌های فدایی خلق، جنبش مسلمانان مبارز و طیف‌های چپ همه به‌دنبال تداوم انقلاب بودند و طبیعتاً باید با دولت موقت برخورد می‌کردند.
اختلاف قطب‌زاده با بازرگان
ایرناپلاس: یعنی این حجم از مخالفت با دولت موقت را شما در قدرت‌طلبی تحلیل می‌کنید؟
توسلی: جنگ، جنگ قدرت است. تمام اسناد را شما نگاه کنید، سوابق تاریخی نشان می‌دهد، آقای بنی‌صدر از قبل خود را شایسته ریاست جمهوری می‌دانست. نقل شده است که از دوران جوانی هم ایشان یک چنین مطلبی را گفته اند. حتی دوستان نزدیک ما، آقای صادق قطب‌زاده که در خارج درس خوانده بود و عضو نهضت آزادی بود و بعد از انقلاب به ایران آمده بود ، ارتباطشان را با نهضت قطع کردند و حتی در تقابل با دولت موقت قرار گرفتند. آن موقعی که در صدا و سیما بودند از در اختیار قرار دادن ساده‌ترین امکانات پرهیز می‌کردند. چند برنامه تاریخی در شهر تهران برگزار کردیم؛ یکی برنامه اولین نوروز بعد از انقلاب در فروردین سال 58 در سالن  یکصد هزار نفری.
ایرناپلاس: استادیوم آزادی؟
توسلی: بله. در آن برنامه آقای مهندس بازرگان و وزرا و مردم هم حضور داشتند. همچنین در برنامه اولین رمضان بعد از انقلاب که در سالن 12 هزار نفری با حضور تمام مسئولان و نمایندگان تمام اقشار مردم تهران و کارکنان شهرداری برگزار شد و در آن  با پذیرایی افطار  مرحوم طالقانی سخنرانی داشتند. شما یک تصویر از این‌ رویدادها  ندارید.
استعفای سحابی از نهضت 
ایرناپلاس: یعنی صدا و سیما همکاری نمی‌کرد؟
توسلی: بله، به هیچ وجه با دولت موقت همکاری نداشت. چرا؟ چون خودشان را شایسته این مقام می‌دانستند. بعد از انقلاب دکتر بهشتی و روحانیون مبارز ، حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داده بودند و خودشان را به‌طور طبیعی شایسته قدرت می‌دیدند. شما روزنامه جمهوری اسلامی را ببینید، نگاهی که به دولت موقت دارد چگونه است؟ خود اعضای شورای انقلاب را بررسی کنید. استعفاهایی که دولت موقت می‌دهد ریشه‌اش در این واقعیت است؛ شما در جایگاه قانونگذاری هستید، نه مداخله در مسائل اجرایی. به همین دلیل گفت‌وگو انجام می‌شود که بیاییم دولت موقت و شورای انقلاب را با هم ادغام کنیم و با همدیگر این دوره انتقال را طی کنیم که این مداخلات کمتر شود. بنابراین در این 9 ماه همه در یک جنگ قدرت در تقابل با دولت موقت هستند. حتی دوستان خود ما، آقای مهندس سحابی و جمعی که مسئولیت نداشتند و مجموعه را اداره می‌کردند، آن‌ها هم به‌عنوان نهضت دولت موقت را نقد می‌کردند.
ایرناپلاس: این وضعیت تک افتادگی، بعد از خروج نهضت آزادی از دولت موقت هم ادامه پیدا می‌کند. شما می‌فرمایید یک مواقعی یک خصایصی وجود دارد که بحث قدرت است. ضمن اینکه این تصور وجود دارد که ما می‌توانیم کشور را اداره کنیم و این حق ما ست، حالا به هر دلیلی. شاید یکی این باشد که بدنه اجتماعی خوبی دارند یا هر چیز دیگری. اما بعد از دولت موقت همچنان شاهد هستیم که باز هم از خود نهضت با کاندیداتوری مهندس بارزگان مخالفت می‌شود. حتی اعضای خود نهضت هم مخالفت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند مهندس بازرگان کاندیدا شود و بعد هم انشعاب می‌کنند. به نظر شما این وضعیت چقدر می‌تواند به خصایص و منش خود آقای مهندس بازرگان وابسته باشد؟
توسلی: آن تنشی که قبل از 13 آبان بود، بعد از استعفای دولت موقت فروکش می‌کند و داستان دیگری مطرح می‌شود. اما آنچه شما اشاره می‌کنید، مسائل درونی نهضت است. با تعهدی که مهندس بازرگان و دوستانشان داشتند که در زمان دولت موقت در مسائل حزبی وارد نشوند، این تعهد اخلاقی را رعایت کرده بودند. خود بنده در شهرداری تهران روزانه حدود 16 ساعت فقط کار متمرکز بر خدمات شهری داشتیم. بقیه وزرا و مشخصاً مهندس بازرگان هم همین‌طور؛ همه متعهد بودند که در هیچ جلسه حزبی شرکت نکنند. اما ما همان موقع در جریان بودیم، کسانی که حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادهاند، در محل کارشان جلسات حزب جمهوری اسلامی را برگزار می‌کردند.  
حکم امام در مورد کار حزبی دولت موقت
ایرناپلاس: اینکه اشکالی ندارد که  نیروهایی که در دولت هستند، کار حزبی هم بکنند. چرا مهندس بازرگان و نیروهای نهضت این تصور را داشتند که چون وارد دولت شدهاند، کار حزبی نباید کرد.
توسلی: این در حکم آیت‌الله خمینی بود که مستقل از کار حزبی، این مأموریت به شما داده می‌شود. کسانی هم که قبول مسئولیت کرده‌اند، به خاطر رعایت اخلاق سیاسی و اجتماعی که تعهد کرده بودند، واقعاً به آن عمل کردند. بنابراین نهضت در این دوره در حالی که همه گروه ها سازمان خودشان را توسعه دادند، رهبران نهضت این کار را نکردند. در آن دوره نهضت آزادی ایران در اختیار مهندس سحابی بود که در دولت موقت مسئولیت نداشت. در ابتدا یک جمعی از جوان‌ها در کنار ایشان قرار گرفته بودند که نگاهشان هم عمدتاً متأثر از نگاه مهندس سحابی بود و به لحاظ اقتصادی با مهندس بازرگان هماهنگ نبودند.  مهندس سحابی  هفت سال در زندان بودند و با فدائیان و مجاهدین خلق  بطور طبیعی مرتبط و متاثر بودند. اما مهندس سحابی آنقدر به لحاظ انسانی و شخصیتی وارسته بودند که بعدها که گذشت خودشان در مصاحبه‌های متعدد گفتند در آن مباحثی که با مهندس بازرگان اختلاف‌نظر داشتم، حق با بازرگان بود. بقیه دوستان هم مثل آقای جعفری و آقای بسته‌نگار بعدها اظهار کردند که اشتباه کردیم که از نهضت جدا شدیم. در آن شرایط نهضت سازمانی نداشت و تنها شورای نهضت تشکیل شده بود. در انتخابات ریاست جمهوری اول که خود من هم در شورای نهضت حضور داشتم، این مسئله مطرح بود که مهندس سحابی و جمع دوستانشان موافق نبودند که مهندس بازرگان نامزد شود. مهندس بازرگان گفتند بسیار خوب. شما ( مهندس سحابی) قبول کنید. مهندس سحابی با توجه به هفت سال زندان و شرایط خانوادگی آمادگی نداشتند و اصرار بر نامزدی آقای دکتر حبیبی داشتند. در جلسه شورا این موضوع مطرح شد و با اختلاف یک رأی آقای حبیبی رای آوردند.
ایرناپلاس: یعنی گزینه نهضت عملاً نامزد حزب جمهوری اسلامی شد.
توسلی: بله! اما وقتی مهندس بازرگان از آن جلسه بیرون آمدند ، گفتند: «تلخ‌ترین شب زندگی من بود». مهندس بازرگان کسی بود که در انتخابات مجلس اول نامزد شد و یک میلیون و هفتصد هزار رای آورد. یعنی در کشور و در تهران پایگاه اجتماعی داشتند. یعنی اگر ایشان نامزد شده بودند یا رئیس‌جمهور می‌شدند یا نفر دوم می‌شدند. همه قرائن این را نشان می‌دهد که کاندیداتوری بازرگان در راستای منافع ملی بود که آن اتفاقات تکرار نشود و روند تغییرات ما با عقلانیت بیشتری طی می‌شد. نهضت هم همیشه این نقد را با توجه به واقعیت موجود داشته که یکی از اشتباهات تاریخی نهضت این است که آقای دکتر حبیبی نامزد شد. علی‌رغم اینکه همه نهادهای دیگر هم ایشان را تأیید کرده بودند و ضمن صحبتشان هم گفته بودند عضو نهضت آزادی نیستم؛ در حالی‌که ایشان در خارج از کشور عضو نهضت بودند. در شورای نهضت به‌عنوان عضو نهضت مطرح شده بودند. ولی به‌خاطر مسائلی که بعد از اشغال سفارت آمریکا مطرح شده ‌بود، می‌خواستند نوعی تبری بجویند که من عضو نهضت نیستم. در حالی که در آن استعفای 14 نفری که در نهضت امضا شده بود، یکی از امضاکنندگان آقای حسن حبیبی بود. بنابراین این ضربه و اشتباه سنگینی بود که در آن مقطع تاریخی وارد شد. ولی نهضت آزادی ایران کوشش کرد در انتخابات مجلس اول جبران کند و لیستی تشکیل دادند که نه‌تنها اعضای نهضت، بلکه طیف  اشخاصی که به نظر می‌رسید برای انتخابات مناسب باشند، با یک نگاه جامع، نه اینکه فقط اعضای خودش را داشته باشد، شرکت کرد و تعدادی در مجلس اول حضور داشتند که مشخص است.

گفت‌وگو از سیدعمادالدین محمودی



No comments:

Post a Comment