Friday, March 1, 2019

راهبرد های تحقق گفتمان بازرگان


متن سخنرانی مهندس توسلی
در مراسم بیست و چهارمین سالگرد زنده یاد مهندس بازرگان در مقبره بیات قم؛
راهبرد های تحقق گفتمان بازرگان
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
با عرض سلام خدمت حضار محترم، بزرگوارانی که از راه‌های دور و نزدیک در این برنامه شرکت کردند؛ از طرف خود و دوستان نهضت آزادی ایران سپاس‌گزاری می‌کنم. امروز در بیست و چهارمین سالگرد درگذشت زنده‌یاد مهندس بازرگان و در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران در اینجا گرد هم آمدیم. همان‌طور که در برنامه‌ی سالگرد در کانون توحید ملاحظه کردید عنوان برنامه «گفتمان بازرگان و چالش‌های چهل سالگی انقلاب» بود. سخنرانانی که در آنجا مدعو بودند هرکدام یک بخشی از این گفتمان را مطرح کردند و راهکارهایی ارائه دادند. بنده ضمن تشکر از آن سخنرانان بزرگوار که آن نقش آگاهی‌بخش را در آن برنامه داشتند در این فرصت کوتاه می‌خواهم چند نکته‌ای را در همین ارتباط خدمتتان ارائه بکنم. پیشاپیش یک عذرخواهی بنده بایست از جانب دوستان ما که در شرایط آب و هوا و شرایط سختی که هفته‌ی گذشته داشتند و برنامه‌ای که امروز برگزار شده قرار بود که جمعه‌ی گذشته برگزار بشود و این غفلت انجام شد که به بعضی از دوستانی که در قم بودند اطلاع‌رسانی نکردیم و جا دارد که من از آن دوستانی که به هر حال مطلع نبودند و اینجا مراجعه کردند عذرخواهی بکنم.
در ارتباط با گفتمان بازرگان هم در زمینه‌ی دینی هم علمی هم اجتماعی و هم سیاست‌ورزی صحبت زیاد شده. آنچه که همه وقوف دارند این است که مهندس بازرگان در همه این چهار عرصه اخلاق و صداقت را همواره داشتند و در این زمینه الگو بودند. هم دوستان و هم کسانی که به او نقد می‌کنند در این زمینه هم‌نظر هستند. من می‌خواهم گفتمان بازرگان را در سه محور به طور خلاصه اشاره کنم. محور اول منش و روش بازرگان است. مهندس بازرگان از همان شهریور 1320 که کار فرهنگی و اجتماعی خودشان را در کنار آیت‌الله طالقانی و دکتر یدالله سحابی آغاز کردند، یک نگاه راهبردی نسبت به مسائل اجتماعی ایران داشتند. همه می‌دانیم که سرلوحه‌ی اندیشه‌ی بازرگان و همراهانشان این آیه‌ی مبارکه‌ی قرآن بود: إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ. با تجربه‌ای که از بزرگان و اصلاح‌طلبان قبلی داشتند، از جمله مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی، که تمام ظرفیت و تلاشش را بر حاکمان گذاشته بود، آنها تمام تلاش خودشان را متمرکز به ایجاد تحول در سطح فرهنگی اجتماعی کردند. به همین مناسبت بازرگان و یاران ایشان تا آخرین روز حیاتشان تلاش فرهنگی اجتماعی را با اولویت
می دیدند. اگرچه در بعضی از مقاطع ضرورتاً وارد عرصه‌ی سیاسی هم شدند. منش بازرگان متکی به یک نگاه تغییرات زیربنایی، تدریجی، و اصلاح‌طلبانه بوده است. این نگاه را در تمام ادوار مهندس بازرگان مورد تاکید قرار داده است. در دوره‌ی نهضت ملی ایران، دکتر مصدق هم همین روش را داشت. نمی‌خواهم وارد جزییات بشوم؛ حتی در آن شرایط بحرانی دهه‌ی 30 او هم تحت تاثیر جو حرکات انقلابی و تند قرار نگرفت و راهکار واقعی را اصلاحات تدریجی و زیربنایی می‌دید. من خوب یادم هست در همان شهریور سال 57 که یکی از مبارزان مسلمان به نجف می‌رفتند پیامی را به او دادند که خدمت آیت‌الله خمینی منتقل کنند. این پیام که هفت بند دارد در خاطرات مهندس بازرگان آمده است. یک محور اصلی آن این است که پیشنهاد کرده‌اند که ما بحث اسبتداد و شاه را با بحث استیلای بیگانگانی که در اینجا حضور دارند خلط نکنیم. ما باید گام به گام جلو برویم. فعلا این جبهه را باز بکنیم، که کَندن کنده‌ی استبداد در کشور است بعد در مرحله‌های بعد می‌توانیم در آن عرصه‌ها هم وارد بشویم. حتی همین که در خاطرات آمده در دیداری که در نوفل لوشاتو با آیت‌الله خمینی داشتند، آنجا هم همین مسائل را مطرح کردند که ضرورت دارد این تغییرات تدریجی و گام به گام باشد اما گفتمان انقلاب در آن شرایط جوری بود که حتی دوستان نزدیک ما هم با این نگاه، نظر موافق نداشتند و شد آنچه که به هر حال گفتمان روز بود و هزینه‌های سنگینی را در انقلاب، جامعه‌ی ما متحمل شد. اگر آن نگاه مهندس بازرگان انجام شده بود این تحول با کمترین هزینه انجام می‌شد.
در بعد از پیروزی انقلاب هم به هر حال، در آن جو ملتهب انقلاب هم باز مهندس بازرگان بر همین روش تاکید و تصریح داشت. آنجا وقتی می‌گفت ما باران می‌خواستیم، سیل آمد. یا در آن سخنرانی‌هایی که در تلویزیون داشتند، در آن فضای ملتهب انقلابی، کوشش می‌کردند در قالب گاهی طنز، گاهی مثال از ملانصرالدین آوردن، همین گفتمان را، همین منش را دنبال کنند. این روش را به رغم اینکه بعد از انقلاب همانطور که آقای  دکتر ثقفی هم اشاره کردند، به رغم آن برخوردهای سختی که با ایشان و یارانشان انجام شد، اما هرگز ایشان از آن خط مشی و روش خودشان منحرف نشدند و آن رسالت تاریخی خودشان را که همان رسالت آگاهی بخشی هست گام به گام و به تدریج تا آخرین روزهای حیاتشان دنبال کردند. این به نظر بنده بخشی از گفتمان بازرگان هست که منششان را، روششان را نشان می‌دهد. بنده می‌خواهم امروز این مطلب را در جمع شما باز تصریح بکنم. به رغم تمام بحران‌هایی که در کشور ما وجود دارد، که باید نام ابربحران بر آنها گذاشت، هم در عرصه‌ی فرهنگی، هم اجتماعی هم اقتصادی و هم سیاسی، و هم روابط بین‌المللی که همه معترف هستند، به رغم اینکه نسل جوان ما بیشترین هزینه‌ها را پرداخت می‌کند و آن یأس و ناامیدی که در جامعه‌ی متاسفانه در این نسل فراگیر شده، اما راهکار هرگز آن راهکاری نیست که رسانه‌های بیگانه یا سازمان‌هایی که بعد از انقلاب  خط مشی براندازی داشته اند، و امروز پشتیبانی کشورها و قدرت‌های بزرگ مثل آمریکا، اسرائیل و عربستان را هم در کنار خودشان دارند، هرگز در راستای منافع ملی ما نیست. تمام تحقیق‌ها نشان می‌دهد، واقعیت‌ها نشان می‌دهد که آن راهکار جز فروپاشی جغرافیایی برای جامعه‌ی ایران حاصلی نخواهد داشت. من این را عرض بکنم در سال‌های قبل از انقلاب، 56، 57، ما فقط دو بحران داشتیم. لااقل دو بحران اصلی در جامعه‌ی ما بود که منجر به انقلاب شد. یکی بحران سیاسی، یکی بحران فرهنگی. لااقل در زمینه‌ی اقتصادی شکاف داشتیم اما بحران اقتصادی نداشتیم. بحران اجتماعی هم نداشتیم. اما به علت اینکه جنبش با پشتوانه‌ی مردمی رهبری داشت، سازمان داشت، توانست، به رغم محدودیت ها و این بحران‌ها، این تحول را انجام بدهد. اما امروز به رغم همه این بحران‌ها، راهکار، راهکار براندازی و انقلاب نیست. راهکار، همان منش اصلاح‌طلبی است. منتها نه اصلاح‌طلبی قدرت‌محور، اصلاح‌طلبی جامعه‌محور و تلاش برای بالابردن آگاهی جامعه، توسعه‌ی اخلاق و نهادهای مدنی، و آگاه کردن جامعه. جامعه‌ای که آگاه باشد خودش از طریق خط مشی اصلاحات می‌تواند به اهداف خودش برسد؛ به همین مناسبت ما به آینده امیدوار هستیم به خاطر همین رشد و بلوغی که جامعه‌ی ما دارد.
اما محور دوم گفتمان بازرگان؛ بینش و نگاه راهبردی است که همواره مهندس بازرگان و یارانشان در طول چند دهه‌ی گذشته دنبال می‌کرده‌اند. مهندس بازرگان از همان شهریور 20 دو مشکل اصلی را در جامعه‌ی ما به عنوان موانع توسعه‌ی کشور می‌دیدند. یکی مشکل استبداد، به خصوص استبداد فرهنگی که در جامعه‌ی ما ریشه‌ی 2500 ساله داشته و همه متاثر از این مشکل بوده‌ایم و امروز هم کماکان هستیم. در این زمینه تلاش‌های گسترده‌ای انجام شده، برای اینکه زمینه‌های این فرهنگ استبدادی از جامعه‌ی ما برکنده شود. و هم در دهه‌ی 20 با تشکیل نهادهای مدنی، دهه‌ی 30 و دهه‌ی 40. گزارش عملکرد نیاز به یک زمان بیشتری دارد ولی آنچه که بنده خلاصه می‌خواهم در اینجا عرض بکنم این است که بازرگان همواره دنبال نفی استبداد و تبیین آزادی برای جامعه‌ی ما بوده و معتقد بوده تا آزادی نباشد عدالت هم نیست، استقلال هم نیست. من فکر می‌کنم کمتر شخصیتی در طول چند دهه‌ی گذشته‌ی تاریخ ما با این انسجام این واقعیت تاریخی ما را مورد تاکید قرار داده باشد. ببینید موقعی بازرگان و یارانشان در دهه‌ی 20 این گفتمان را مطرح می‌کنند، روحانیت ما، روحانیت معزز ما هنوز بعد از دو دهه‌ی سرکوب دوران رضاشاه در درون حوزه‌ها در شرایط خاصی به سر می‌برد. فرهنگ مارکسیسم در جامعه‌ی ما، روش روشن‌فکری ما، کاملا نفوذ گسترده داشت. مهندس بازرگان هرگز در طول چند دهه تلاش های خود در هیچ مقطعی تحت تاثیر این فرهنگ قرار نگرفت و همیشه زاویه داشت. چرا؟ برای اینکه این گفتمان را در راستای منافع ملی ما نمی‌دید. حتی از واژه‌هایی که آن‌ها استفاده می‌کردند، به عنوان نمونه امپریالیسم یا استعمار، با تعمد به کار نمی‌برد. وا‌ژه‌ی استیلای بیگانگان را به کار می‌برد. به لحاظ فرهنگی همیشه مرزبندی داشت. حتی در سال‌های بعد از انقلاب، همه به یاد داریم، در آن فضای ملتهب بعد از انقلاب، که حتی مسؤولان کشور را، حتی شورای انقلاب را هم، تحت تاثیر قرار داده بود با آن مصوباتی که امروز می‌بینیم با آن گفتمان شکل گرفته بود و هزینه‌های سنگینی را بر جامعه‌ی ما تحمیل کرد. در اردیبهشت سال 59 مهندس بازرگان در سخنرانی که تحت عنوان «خیرات و مبرات در اسلام» در حسینیه ارشاد داشتند؛ با مبانی قرآنی نشان می‌دهند آن‌ عدالتی که شما دنبال آن هستید، با راهکار مارکسیستی جواب نمی‌دهد. راهکار دیگری وجود دارد. باید از این راهکارها استفاده کنیم. در تمام آثار مهندس بازرگان این را می‌بینید که کوشش کرده که مشکل اصلی ما را استبداد و نبود آزادی تبیین کند. این گفتمان و این مطالبه‌ای است که ملت ما از انقلاب مشروطه داشته و در نهضت ملی ایران ادامه پیدا کرده و در شعارهای انقلاب ما برجسته بوده و آن چشم‌اندازی هم که آیت‌الله خمینی در پاریس برای انقلاب اسلامی تصریح کردند برجسته بود. ملت ما هم در 12 فروردین سال 58 به اعتبار آن گفتمان به جمهوری اسلامی رای دادند. امروز هم مشکل اصلی جامعه‌ی ما همین نبود آزادی طبق اصول قانون اساسی است. هم مهندس بازرگان و هم دوستان ما کوشش کرده اند که همواره بر «آزادی و دموکراسی» یعنی «حاکمیت ملت» که در اصول قانون اساسی ما هم آمده و حقوق بشر و عدالت اجتماعی تاکید بکنند. این ارزش ها در واقع مطالبه‌ی اصلی امروز جامعه‌ی ما هست؛ یعنی آزادی، دموکراسی، حاکمیت ملت و حقوق بشر و عدالت اجتماعی. سوال اصلی این است: در راستای این گفتمان بازرگان جامعه‌ی امروز ما چه میزان از کرامت انسانی و آزادی برخوردار است؟ آیا ملت ما  می تواند در انتخابات آزاد و سالم شرکت بکند و نمایندگان واقعی خودرا به مجلس بفرستد و دولت منتخب خودش را داشته باشد؟ آیا با وجود نظارت استصوابی که مورد عمل هست و به نظر ما نقض آشکار اصول شفاف قانون اساسی است؛ شما اصل ششم، و اصل پنجاه و ششم قانون اساسی را مرور بکنید. خیلی شفاف: حاکمیت ازآن خداست و خداوند این حق را به مردم واگذار کرده و خلیفه‌ی خودش کرده است و خیلی جالبه تاکید می کند هیچ فرد و هیچ گروه و هیچ طبقه‌ای حق ندارد این حق مسلم مردم را از مردم سلب بکند. آیا با این نظارت استصوابی که امروز مورد عمل قرار دارد، این مجلس نمایندگی این مردم ایران را دارد؟ بنابراین آنچه که به عنوان گفتمان راهبردی بازرگان مطرح هست و از گذشته نشات کرده، آثارش را امروز می‌بینیم. چرا آزادی مهم است، چرا حاکمیت ملی مهم است. ملت ایران باید آزاد باشد و حق حاکمیت بر سرنوشت خودش را باید داشته باشد تا بتواند همان‌طور که خانه‌ی خودش را اداره می‌کند، بتواند شهر خودش را اداره کند، بتواند مملکت خودش را اداره بکند. ملت ایران نیاز به متولی ندارد، ملت ایران باید خودش بر سرنوشت خودش حاکم بشود. این مطالبات در اصول روشن قانون اساسی تصریح شده است. این مطالبات تاریخی ملت ایران از انقلاب مشروطه هست، در دوره‌ی نهضت ملی ایران هست؛ این شعارهایی است که ملت ایران در راهپیمایی‌های تاسوعا و عاشورا دادند و به همین اعتبار مردم به قانون اساسی رای دادند. بنابراین امروز به رغم تمام بحران‌هایی که جامعه‌ی ما را فرا گرفته است، و همه‌ی مسؤولان هم اعتراف دارند به این بحران‌ها، تنها راهکار بازگشت به ملت ایران است. راهکارش گفتگوست. راهکار این است که مسؤولان ملت ایران را به عنوان صاحبان اصلی حاکمیت بپذیرند، گفتگو کنند تا زمینه‌های وفاق ملی فراهم بشود. اگر ما بتوانیم این گفتمان را دنبال بکنیم، و این انسجام ملی به وجود بیاید، ما اطمینان داریم این وفاق و این انسجام ملی می‌تواند در مقابل تمام بحران‌هایی که تمامیت ارضی کشور ما را تهدید می‌کند، می‌تواند بایستد و موفق بشود و از این بحران عبور بکند. ما امیدوار هستیم که گوش شنوا برای این پیشنهادات و نظرات مشفقانه باشد و به موقع به این نظرات مشفقانه عمل بشود که ما بتوانیم از این بحران‌ها عبور بکنیم. این محور دوم هست که من فقط خواستم اشاره کنم و پیامدهای عدم توجه به این نگاه راهبردی را در شرایط کنونی بررسی بکنم.
اما، نگاه دیگری که مهندس بازرگان از همان شهریور 20 داشته، به غیر از مشکل استبداد، مشکل پندارها و خرافات مذهبی است که در جامعه‌ی ما وجود داشته و بخش عمده‌ای از تلاش‌های فرهنگی اجتماعی او روی این محور متمرکز بوده است. همان‌طور که می‌دانیم راه حل را هم طالقانی هم بازرگان هم بقیه‌ی نواندیشان دینی، بازگشت به قرآن مطرح کرده اند. همان‌طور که همه می‌دانیم همان تمرکز طالقانی بر بازگشت به قرآن بود که ما با آموزه‌های قرآنی آشنا شدیم. مهندس بازرگان هم در تمام آثار خودش استناد به آیات قرآنی دارد. شما کمتر اثری از مهندس بازرگان می‌بینید که مستند به آیات قرآن و آموزه‌های قرآنی نباشد.  این نگاه بعد از انقلاب شرایط ویژه‌ای پیدا کرد. بعد از دولت موقت که مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد، همان‌طور که همه در جریان هستیم آن پیش نویس آماده شده و موقت عملاً کنار رفت و قانون اساسی جدیدی مطرح شد که در آن اصل ولایت فقیه اضافه شد. این اصل موجب شد که آن بخش حاکمیت ملت تضعیف بشود. مهندس بازرگان از همان ابتدا این مشکل را تشخیص داد، می‌دانست که این مشکل، مشکلی نیست که یک شبه حل بشود. شما ببینید، در مجلس اول به رغم آن شرایط بحرانی که داشتند خم به ابرو نیاوردند. ایستادند، در مواقع لازم سخنرانی‌های ضروری را انجام دادند، اگرچه با تشنج و مخالفت رو به رو می شد؛ اما همواره در راستای  همان رسالتی که پیامبران دارند، که آگاهی بخشی است، با همان نگاه، بدون توجه به جو متشنج، دنبال می‌کردند. من به دفعات گفتم، باز هم تکرار می‌کنم، به اسناد مراجعه کنید، در سال 60 که آن فضای ملتهب هست، از مجموع حدود 350 اثر مهندس بازرگان فقط  28 اثر آن در سال 60 است. ببینید با چه اعتمادی، با چه تمرکزی تحت تاثیر جو قرار نگرفتند و آن رسالت آگاهی بخشی خودشان را دنبال کردند. سال 61 کتاب «انقلاب  ایران در دو حرکت» را نوشتند. تلنگری زدند که انحراف از کجا آغاز شد. «همه با هم»، پیامدش پیروزی انقلاب، بعد شد «همه با من» و پیامد های آن. این  اثر به عنوان تلنگر و یک نشانه‌ای است که چرا بعد از انقلاب انحراف شده است. اما در سال 62 کتاب «گمراهان» را نوشتند. سرگذشت و سرنوشت حاکمیت کلیسا و روحانیت در اروپا؛ و چه فرایند طولانی و چه هزینه‌های سنگین، تا اینکه سرانجام آنها پذیرفتند که هم تعالیم مسیحیت و هم تجربه‌ی بشری این است که همان‌طور که در آموزه‌های قرآنی هم خیلی شفاف آمده، همه‌ی انبیا در عرصه عمومی بودند و کار آگاهی بخشی انجام دادند. بنابراین روحانیت هم جایگاه واقعی و موثر و مفیدش این است که در عرصه‌ی عمومی باشد. ما در تجربه‌ی سال‌های قبل از انقلاب داریم که وقتی روحانیت در عرصه‌ی عمومی بود چه نقش مفید و موثری داشت. آیا در این چهل سال که روحانیت در قدرت قرار گرفته وضع ایمان مردم، اعتقادات مردم و اخلاق مردم بهتر شده؟ شواهد شفاف و روشن می‌گوید که این تجربه، تجربه‌ی موفقی نبوده است. اما آیا این تحول یک شبه اتفاق می‌افتد؟ مهندس بازرگان می‌دانست که این فرایند طولانی است و نیاز به کار آگاهی بخشی دارد و طولانی. به همین مناسبت در طول دهه‌ی 60 تا آن دورانی که در حیات بودند، مجموعه‌ی آثار، بازیابی ارزش‌ها، همه به همین مطلب اختصاص پیدا کرده است. تا آنجا که «ناگفته‌های بعثت» را مطرح می‌کنند که آیا هدف از بعثت انبیا، حضور در قدرت بوده؟ به این آیه‌ی قرآن استناد می‌کنند: آیه‌ی 25 سوره‌ی حدید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ. هرگز نگفتند که پیامبران اقامه قسط بکنند؛ هرگز نگفتند که حتی مومنین اقامه قسط بکنند؛ نگفتند فقها بیایند اقامه قسط بکنند؛ شفاف، روشن؛ فاعل ناس است، وظیفه‌ی روحانیت و آگاهان این است که آگاهی جامعه را بالا بیاورند تا ناس، یعنی شهروندان ارزش‌ها را در جامعه حاکم بکنند. این گفتمان، در طول سال‌های گذشته مطرح شده، امروز ما توفیق داریم که در جمع شما این گفتمان بازرگان را در بیست و چهارمین سالگرد درگذشت ایشان و در چهلمین سالروز انقلاب اسلامی مطرح کنیم. همه انتظار دارند که براساس آیات قرآن، تجربه بشری، چهل سالگی یعنی نماد رشد و بلوغ و شکوفایی. این انتظار هست که جامعه‌ی ما در این چهل سالگی بعد از انقلاب بتواند اگر گفتمان بازرگان را راهکاری برای خروج از بحران ها  می‌بیند، به کار ببندد؛ اگر راهکار دیگری وجود دارد، ایراد ندارد ما بایستی گفتگو کنیم. اگر راهکار دیگری وجود دارد، آن راهکارها مطرح بشود، مورد عمل قرار بگیرد و ان‌شاالله جامعه‌ی ما بتواند با گفتگو، تبادل نظر و رسانه‌های آزاد و جامعه‌ی باز و آزاد بتواند با هم‌فکری و هم‌گامی و هم‌دلی و وفاق ملی ان‌شاالله از بحران‌ها عبور کند. چون وقت نیست، بنده صحبتم را در همین جا خاتمه می‌دهم. مجددا از حضور شما بزرگواران در این برنامه سپاس‌گزاری می‌کنم. به خصوص همان‌طور که دوستان گفتند، در بیست و چهارمین سالگرد مهندس بازرگان، همسر مکرمه‌ی ایشان خانم ملک طباطبایی از دنیا رفتند، و امروز مصادف با چهلمین روز درگذشت ایشان هست. در این ایام، خانم فرشته بازرگان هم در سال گذشته به رحمت خدا رفتند. جا داره بنده از طرف دوستانمان بار دیگر درگذشت هم همسر مهندس بازرگان را هم دختر ایشان، همسر دوست و یار دیرینه‌ی خودمان دکتر محمدحسین بنی‌اسدی تسلیت بگوییم. ان‌شاالله با بزرگان محشور باشند و خداوند آنها را مشمول رحمت و آمرزش خود قرار بدهد. ان‌شاالله که خداوند توفیق بدهد که ما در شرایط امروز بتوانیم به وظیفه‌ی دینی و اجتماعی خودمان عمل کنیم.
منبع: متن این سخنرانی (5 بهمن 97)، توسط انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران پیاده و در نشریه «گزاره» شماره پنجم، بهمن ماه 1397، ویژه نامه انقلاب اسلامی« چهل سالگی»، با عنوان «گفتمان آزادی و مردم سالاری در انقلاب اسلامی» چاپ شده است.



No comments:

Post a Comment