Saturday, December 24, 2022

ماجرای جدایی شیبانی از نهضت آزادی

 

ماجرای جدایی شیبانی از نهضت آزادی*

شناخت زندگی و مطالعه فرایندی که برای مرحوم عباس شیبانی رخ داده بود، برای همه به خصوص نسل جوان امروز مسئله مهمی است؛ برای اینکه ارزیابی درستی از اتفاقات تاریخی داشته باشد.

من ورودی 1336 دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. آقای دکتر شیبانی ورودی سال 1330 دانشگاه تهران بودند. در واقع در دوران ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد که دولت ملی مصدق و فعالیت جبهه ملی متوقف و نهضت مقاومت ملی تشکیل می شود، شیبانی در آن دوران به شدت فعال بود و در فعالیت‌ها به عنوان عضو انجمن اسلامی دانشجویان بارها بازداشت شده بود. ایشان ساختمان کتابخانه‌ و مقبره خانوادگی خودشان واقع در خیابان امیریه، کارگر جنوبی فعلی، را در اختیار انجمن اسلامی دانشجویان گذاشته بودند و جلسات سخنرانی انجمن در آنجا برگزار می‌شد، چون در آن زمان برگزاری آن جلسات در دانشگاه امکان پذیر نبود.  چهره هایی مانند  مرتضی مطهری، ابراهیم یزدی، کاظم سامی و دیگران در این جلسات سخنرانی می‌کردند و فضای آموزشی برای اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایجاد شده بود. شیبانی در طول این سالها به دفعات بازداشت می شد اما بعد از دوران بازداشت به دانشگاه بر می‌گشت و دوباره تحصیل خود را، با توجه به فضای مستقل مدیریت دانشگاه، ادامه می‌داد و این نکته بسیار مهمی است.

مرحوم شیبانی در جلسات تفسیرقرآن آقای طالقانی در مسجد هدایت و سخنرانی های مهندس بازرگان در جلسات انجمن اسلامی دنشجویان و انجمن اسلامی مهندسین شرکت می‌کرد. درسال 39 و 40 در مدیریت برنامه های سازمان های دانشجویی دانشگاه و فعالیت جبهه ملی دوم فعال بود. در یکی از رخدادهای آن دوران به یاد می آورم که در بهمن سال 40، درپی تحصن اعتراضی شبانه دردانشکده ادبیات، روز بعد راهپیمایی به طرف میدان بهارستان و مجلس داشتیم که آقای شیبانی و آقای بنی صدر از جمله مدیریت برنامه  را بر عهده داشتند. بعد از تقاطع خیابان حافظ  پلیس مسیر را بست و گفت نماینده شما کیست؟ آقای بنی صدر و آقای شیبانی که جلوی جمعیت بودند با آنها صحبت کردند و با لحن تهدید آمیزی فرمانده پلیس گفت متفرق بشوید، به خاطر ندارم یکی از این دو نفر سیلی محکمی به فرمانده زد و در پی حمله پلیس با باتوم دانشجویان خیلی محکم جلوی نیروهای پلیس ایستادند.

 

نهضت آزادی ایران در اردیبهشت 40 تشکیل می شود، ایشان از بدو تاسیس از اعضای فعال نهضت بودند. بهمن سال 41  در آستانه انقلاب شاه و ملت و رفراندوم شش ماده ای شاه، نهضت آزادی بیانیه ای داد و هدف شاه را از این برنامه توضیح داد و بعد از این بیانیه، بلافاصله سران و سپس افراد فعال نهضت بازداشت شدند. عباس شیبانی نیز یکی از بازداشت شدگان بود. مرور جریان دادگاه آنان در دادگاه نظامی و برنامه دوران زندان آنان تا سال 46  بسیار آموزنده است. برای افرادی مثل شیبانی، جعفری و بسته نگار و جوانانی که آن دوره را در زندان قصر با برنامه های منظم آموزشی روزانه با حضور اشخاصی چون بازرگان، سحابی و طالقانی طی می‌کردند بسیار قابل توجه است. زیرا در این دوره  شخصیت سیاسی و اعتقادی این افراد شکل می‌گیرد. شیبانی هم در آنجا آثار مکتوبی دارد که قابل توجه است.

اما در سالهای بعد اتفاق مهمی افتاد، در دهه 50 که جنبش های مسلحانه شکل می‌گرفت و تا 54 فعالان سیاسی در کنار هم در زندان بودند.  بعد از سال 54 که تغییر مواضع در سازمان مجاهدین خلق به وجود آمد، افرادی مثل طالقانی، منتظری، هاشمی، انواری، و در مقابل افرادی مثل مسعود رجوی و گروه های چپ، ناگهان در مقابل هم قرار گرفتند. پیش از آن اینها با هم تعامل و همکاری داشتند. این تغییرمواضع ایدئولوژیک در سازمان موجب شد بین روحانیون و گروه‌های مسلمان عموما سنتی با این گروه های چپ به یک شکاف بزرگ منجر شود. این تغییر ایدئولوژی در بیرون از زندان هم آثار منفی داشت و در زندان هم اتفاقاتی افتاد مثل جدا شدن سفره ها و فتوای نجس خواندن مخالفان و اتفاقات دیگری که پیش از این گفته  شده است. در آن زمان افرادی مثل آقایان هاشمی رفسنجانی و نیروهای مسلمان سنتی  کمک های مالی و لجستیکی به سازمان مجاهدین انجام می دادند و این اتفاق یک شوکی به این افراد و به جریان اسلام سنتی و روحانیونی که آنجا بودند وارد کرد. البته ساواک هم نقش موثری در عمیق شدن این فاصله داشت. این شکاف داخل زندان یک از  عوامل مهم چالش های پس از انقلاب از جمله رخداد خرداد 60 است که قبلا در باره آن توضیح داده شده است.

دکتر شیبانی در این فضا، به این جمع بندی می‌رسد که اگر این تغییر ایدئولوژی در مجاهدین خلق اتفاق افتاده، به این دلیل است که مرجع مذهبی در این ساختار نبوده که افراد را هدایت کند و در نهضت هم این نقیصه وجود دارد و باید سازمانی با مدیریت روحانیون تشکیل شود که چنین انحرافی به وجود نیاید و از آن زمان نسبت به نهضت فاصله می‌گیرد و بعد از انقلاب که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، به این حزب که روحانیت در جایگاه هیئت داوری آن نشسته بودند پیوست که در واقع نقش آن نظارت بر تصمیمات شورای مرکزی حزب بود.

مرحوم شیبانی بعد از انقلاب در شورای انقلاب منشی بود، در دولت ها سمت های مختلف داشت، به مجلس و شورای شهر تهران رفت و نقش موثری در شورای دوم که زمینه ساز آبادگران و ریاست جمهوری احمدی نژاد بود ایفا کرد و بعد از آن به عنوان یک فعال سیاسی، بیشتر نقش نمادین داشت. در سالهای اخیر، ایشان بیمار شدند و بیش از ده سال است که مشکلات جسمی داشتند و بعد از 90 سالگی به رحمت خدا رفتند. تجربه زندگی دکتر شیبانی بسیار آموزنده است که از ابتدا تا انتهای آن می تواند مورد توجه قرار بگیرد و نقاط افتراق آن  برای کنشگران سیاسی امروز، بسیار آموزنده باشد.

*گفت و گوی تنظیم شده محمد توسلی با خبرنگار روزنامه «هم میهن» - میثم سعادت -03/10/1401

No comments:

Post a Comment