Wednesday, December 14, 2016

جناح‌هایی از حاکمیت اعتقادی به شورا ندارند


گفت و گوی با مهندس محمد توسلی درباره مدیریت شهری:
جناح‌هایی از حاکمیت اعتقادی به شورا ندارند

انتخاب آقای مرتضی‌الویری رئیس شورایعالی مناطق آزاد و مشاور رئیس جمهور به سمت شهرداری تهران، آن هم با رای مطلق شورای شهر تهران، پس از یک سال و اندی که از ماجرای شهرداری تهران می‌گذرد، از جهات مختلفی قابل بررسی است.
یکی از جنبه‌های مهم این گزینش، انتخاب مدیری است که در اداره مناطق آزاد کشور، چه در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی و چه در دولت آقای محمد خاتمی توانسته است کارنامه موفقی از خود به یادگار بگذارد. قطعاً شهر تهران با آن همه مشکلات و نواقص خدماتی، نیازمند مدیریتی قوی است که فارغ از جریانات سیاسی، به ساخت و ساز و اداره منسجم شهر بپردازد.
هامون به لحاظ اهمیت مدیریت شهری، گفتگویی با محمد توسلی نخستین شهردار تهران بعد از انقلاب اسلامی سال 57 ترتیب داده است، که مشروح این گفتگو از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.

هامون: آقای توسلی انتقال مدیریت شهرداری تهران، پس از قریب ده سال از آقای کرباسچی به آقای مرتضی الویری، قطعا دارای نکات و ظرایف خاصی است که عدم توجه به آن نکات، موجب خواهد شد تا مدیریت جدید شهرداری نتواند، با آرامش و ثبات عمل به اجرای برنامه‌های خود بپردازد. به نظر جنابعالی، چه پارامترهایی در مدیریت جدید شهرداری می‌بایست رعایت شود تا بدانید جمع جبری این معادله، مثبت باشد؟
توسلی: بله همین طور که می‌دانیم، پس از یک وقفه نسبتاً طولانی در مدیریت شهرداری، یکی از پیش نیازهای موفقیت آقای الویری این است که با دید کارشناسی و واقع‌بینانه عملکرد مدیریت قبلی شهر تهران را ارزیابی کند.
شورای شهر تهران توانست بعد از مدتی تلاش و پشت سر نهادن برخوردهایی که در آن شورا به وجود آمده بود، به اتفاق آرا، آقای مهندس مرتضی‌الویری را به سمت شهردار تهران انتخاب کند . با توجه به بحرانی که در مدیریت شهر تهران، بعد از بازداشت آقای کرباسچی و سایر مدیران و شهرداران مناطق مختلف به وجود آمد، جا دارد که مسائل مختلفی که مربوط به مدیریت شهر تهران می‌شود یک مقدار با دقت کارشناسی بیشتر پیگیری شود.
بنده فکر می‌کنم با توجه به خصوصیات فکری و استقلال رای و نظری که آقای الویری دارند و در اظهار نظرهای گذشته خودشان هم نشان داده‌اند، ایشان بین تمام افرادی که برای احراز پست شهرداری مطرح بودند، مناسبترین انتخاب بودند؛ به خاطر این که ایشان، هم توان مدیریت بالایی دارند و هم به خاطر هماهنگی که با برنامه‌های دولت دارند می‌توانند با برنامه‌ریزی‌های دقیق، موفق باشند. موفقیت ایشان شرایطی هم دارد که بنده به طور مختصر به چند مورد آن اشاره می‌کنم.
1-    به هر حال آقای الویری باید به این نکته توجه کنند که مدیریت مستمر آقای کرباسچی در شهرداری تهران که 9 سال طول کشید، از حمایت بی دریغ رئیس جمهور قبلی و رئیس جمهور فعلی برخوردار بوده است. به خصوص در هشت سال ریاست جمهوری آقای هاشمی. آقای کرباسچی هم با توجه به این مسئله، با یک شیوه خاص مدیریتی و تنفیذ اختیارات کامل، به اداره شهر پرداخته بودند و هیچکس توان مداخله در مدیریت ایشان را نداشت و ایشان آنگونه که خود تشخیص می‌دادند و خیر و صلاح اداره شهر را مصلحت می‌دیدند، شهر را اداره می‌کردند و کار در این چارچوب، ذهنیت تمام مدیران و کارگزاران شهرداری تهران را به این ساختار مدیریتی عادت داده است و برای آنکه آقای الویری بتوانند کار خود را با موفقیت آغاز کنند، در وهله اول می‌بایست عملکرد 9 سال گذشته شهرداری تهران را ارزیابی نموده و نقاط مثبت کارنامه آقای کرباسچی را برجسته کنند و در برنامه‌‌های خودشان بگنجانند و همچنین آن قسمت‌های ضعیف و جنبه‌های منفی عملکرد ایشان را که در زمینه‌های فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی مشکلاتی برای شهروندان به وجود آورده، در برنامه خودشان اصلاح کنند.
بنابراین یکی از پیش نیازهای موفقیت آقای الویری این است که با دید کارشناسی و واقع بینانه عملکرد مدیریت قبلی شهر تهران را ارزیابی کنند، بعد از ارزیابی بتوانند ذهنیت مدیران و دست‌اندرکاران شهرداری تهران را با نتایج این ارزیابی و برنامه‌های خودشان هماهنگ کنند.
چون اجرای برنامه‌های ایشان هم علی‌القاعده با همین تیم مدیریتی سابق دنبال می‌شود. اگر مدیران فعلی قانع نشوند که باید تجدید نظری در رفتار جمعی و رفتار شخصی خودشان در ارتباط با مردم داشته باشند، قطعاً این آقای مهندس الویری است که در برنامه‌های خودشان موفق نخواهند شد. از جمله کارهایی که باید ایشان انجام بدهند. ایجاد روحیه و رعایت قوانین و مقررات در مدیران و کارکنان شهرداری‌ است و این خیلی مهم است حالا که در راستای برنامه توسعه سیاسی رئیس جمهور، شوراها تشکیل شده و قرار است که مشارکت مردمی در اداره شهر جلب شود و همه چیز از طریق قانون، برنامه‌ریزی و اجرا شود، همین روحیه هم باید در مدیران و کارکنان شهرداری هم دمیده شود و با یک چنین هماهنگی‌ای برنامه‌های شهرداری موفق شود.
در رابطه با مردم، سیستم تحت مدیریت آقای الویری باید بتواند در مورد طرح‌های بزرگ با مردم نظر سنجی کند تا بتوانند مشارکت مردم را در اجرای برنامه‌ها جلب کند. مردم باید احساس بکنند که در نظام جدید شورایی جایگاهی فراتر از انتخاب اعضای شورا دارند. باید در وجود مردم این احساس به وجود آید که می‌توانند در طرح‌های بزرگ نظرشان را ارائه دهند و عملا مشارکت مفیدی داشته باشند. اینها نکاتی است که به نظر من آقای الویری باید در برنامه‌های خودشان مورد توجه قرار دهند.
2-    نکته دیگری که جا دارد به آن هم تاکید بکنم این است که با توجه به این که تجربه شوراها در مملکت ما برای اولین بار است که به اجرا گذاشته شده، می‌بینیم که در سطح سیاسی هم جناح‌هایی از حاکمیت اعتقادی به مسئله شوراها نداشته و ندارند و به همین علت هم بود که اصولی از قانون اساسی در 20 سال گذشته مغفول مانده بود. جا دارد که اعضاء شوراهای شهر بتوانند نقش خودشان را براساس قانون تعریف کنند و در همان راستا هم عمل بکنند. در این زمینه هم مواردی را باید خدمتتان عرض کنم:
یکی ضرورت کار جمعی است که باید در سراسر کشور به خصوص در شهرهای بزرگ که از حساسیت بیشتری برخوردار است، رعایت شود. به خصوص اگر ما بخواهیم «فکر شورا» و «شورایی فکر کردن و تصمیم‌گرفتن» را تجربه کنیم و این آموزش را به مردم منتقل کنیم، خود شوراها باید به «وامرهم شوری بینهم» معتقد باشند و به آن عمل بکنند. یعنی به رای اکثریت احترام بگذارند و در همان راستا عمل بکنند.
نکته دوم این که در بسیاری از شهرها به خصوص شهر تهران اعضاء شورا از طریق کانال‌های سیاسی انتخاب شده‌اند و جملگی سیاسی‌اند. اگر قرار باشد که این ارتباط سیاسی مستقیماً در عملکرد شوراها مداخله بکند این یک عامل باز دارنده برای توفیق شوراها است. به نظر بنده ضمن این که عضویت اعضاء شورا در احزاب و گروه‌ها بسیار مثبت و مفید است و می‌تواند در تقویت شورا مؤثر باشد، اما مشروط بر این که وقتی این افراد وارد محدوده خدمات شورا می‌شوند و زیر سقف شورا  قرار می‌گیرند، وابستگی‌های گروهی خودشان را فراموش بکنند و در چارچوب وظایفی که قانون شورا به عهده آنها گذاشته و هم جهت با تامین مصالح مردم شهرها عمل بکنند و ملاکشان جز انجام وظایف عضویت شورا و تامین منافع و مصالح انتخاب کنندگان و کل مردم شهرشان نباشد. البته احزاب و گروه‌هایی که آنها وابسته‌شان هستند می‌توانند کانال‌های بسیار مفیدی باشند که به اعضاء شورا اطلاعات بدهند، برنامه بدهند و در واقع شوراها را تغذیه کنند. به جای این که ارتباطات گروهی منجر شود به برخورد احزاب و گروه‌ها در داخل شورا. این برخوردها می‌توانند پیامدهای بسیار منفی برای موفقیت اصل شوراها داشته باشد.
نکته دیگری که باید به آن هم اشاره کرد، این است که تا حالا شهردارهایی که منصوب استانداران و وزارت کشور بوده‌اند، با توجه به آن که در تهران وزیر کشور قائم مقام شورای شهر بوده یا در شهرستان‌ها استانداران قائم مقام شورا بوده‌اند، ولی عملاً شهرداران خود رای عمل می‌کرده‌اند و بیشتر براساس تشخیص خودشان کار می‌کردند و طبیعی است در جامعه‌ای مثل جامعه ما که فرهنگ استبدادی دارد، کارهای فردی بیشتر گل می‌کند و بیشتر می‌تواند موفق شود. در واقع تجربه کار جمعی در کشور ما ضعیف است. وقتی که ما کار گروهی را شروع می‌کنیم، معمولا با مشکلاتی مواجه می‌شویم و کارآمدی کار جمعی کمتر است. بنابراین اعضاء شوراها خیلی خوب است که در مدیریت شهرها مداخله نکنند و جایگاه خودشان را درست تعریف بکنند، از جمله وظایفشان این است که شهردار را انتخاب کنند و بنابراین باید قوی‌ترین شهردار را انتخاب بکنند و پس از آن هم تفویض اختیار نمایند و در دوران تصدی شهردار در وظایف مدیریت شهر مداخله نکنند. کاری که شورای شهر خوب است انجام بدهد این است که برنامه‌های شهردار را بررسی کند، تصویب کند. در آن مرحله دقت لازم را به خرج دهد، ولی وقتی که برنامه‌های شهردار تصویب شد، اختیار بدهند که مدیریت هر شهری کار خودش را به خوبی انجام دهد. البته در تمام طول مدت لازم، شورای شهر باید بر عملکرد برنامه‌های مدیریت شهر نظارت بکند و هر جا لازم دید اصلاح هم داشته باشد. در این راستا شوراها باید از جانب مردم حضور داشته باشند، اما این به معنای مداخله مقطعی در کار اجرایی شهرداری نمی‌تواند باشد.
مطالب دیگری که در شهرهای ما جایش خالی است، ایجاد هماهنگی بین نهادهای خدماتی مختلفی است که در شهرها خدمت می‌کنند، مثل آب و گاز و برق و مخابرات و ... شورای شهر می‌تواند کانونی باشد برای ایجاد هماهنگی بین این نهادها تا باهماهنگ کردن برنامه همه نهادهای خدماتی، از اتلاف وقت و بعضا دوباره کاری و هزینه‌های اضافی جلوگیری شود و به این طریق هزینه‌های اداره شهر را پایین بیاورند. البته شوراها می‌توانند در زمینه مسائل فرهنگی و اجتماعی برنامه‌های وسیع‌تری داشته باشند که در این زمینه می‌شود با نهادهایی که مسئولیت ارائه این خدمات را دارند از جمله نهادهای بهداشتی، فرهنگی و ورزشی، جلسه بگذارند، از آنها برنامه بخواهند و از طرف مردم به کار آنها نظارت داشته باشند. حتی تجربه شوراها در کشورهای اروپایی و آمریکایی نشان می‌دهد که وظایف شوراها خیلی وسیع‌تر و گسترده‌تر از این حرف‌هاست. حتی پلیس شهر که مسئولیت انتظامات شهر را دارد، فرمانده و مسئولش به وسیله شورای شهر انتخاب می‌شود. راهنمایی و رانندگی که مشکلاتی در سال‌های گذشته با شهرداری داشته، از جمله مواردی است که شورای شهر می‌تواند در ایجاد هماهنگی میان نیروهای راهنمایی و رانندگی و مدیریت شهرداری‌ها به وجود بیاورد. بنابراین شورای شهر که در قانون هم پیش‌بینی شده وظایف زیادی دارد که در چارچوب آنها می‌توانند به تدریج نقش خودشان را ایفا کنند. طبیعی است که جا دارد شوراها به مرور زمان اولویت‌ها را تشخیص بدهند و با توجه به امکانات، جایگاه شورا را در مرتبه مطلوب خودش تثبیت نمایند.
هامون : نکته دیگری که باقی می‌ماند، روند انجام مدیریت شهری در تهران است. با توجه به مدیریت برجسته آقای کرباسچی و انتخاب چهره‌ای نزدیک به کارگزاران برای اداره شهر تهران، به نظر می‌رسد که همان مدیریت قبلی دنبال شود. به هر حال باید قبول کرد که سیاستهای آقای کرباسچی در اداره تهران جا افتاده است و طرفداران خاص خودش را دارد.
توسلی: طبیعی است که بازندانی شدن آقای کرباسچی، هواداران ایشان تلاش خواهند کرد که از برنامه‌ها و مدیریت ایشان دفاع کنند. این هم خیلی مهم است که دفاع از آقای کرباسچی با برنامه خدماتی شهرداری تهران تداخل پیدا کند.
آنچه به نظر من می‌رسد این است که بازداشت آقای کرباسچی یک بازداشت سیاسی است. برای این که این تخلفات اداری که به ایشان نسبت داده‌اند، روش مدیریتی ایشان بوده‌است که از همان سال‌های 68 شروع شده و چیز تازه و جدیدی نبوده است. به هر حال این، روشی بوده که در طول سال‌های سال مردم و مسئولان قضایی شاهد و ناظر اجرای آن بوده‌اند. اما بعد از دوم خرداد این پرونده‌ها مطرح می‌شود، مدیران بازداشت می‌شوند و دادگاه‌ها آغاز به کار می‌کنند.
با توجه به نقشی که آقای کرباسچی در انتخابات مجلس پنجم و انتخابات ریاست جمهوری ایفا کردند، این واکنش بعد از دوم خرداد کاملا مشهود بود که یک واکنش سیاسی است اگر چه بهانه‌هایش، تخلفاتی است که آمیخته با روش مدیریتی ایشان در طول 9-8 سال گذشته بوده است. حق این است که در شرایط پیش آمده، همه کسانی که قصد دفاع از شهردار سابق را دارند، در سطح سیاسی و با ابزارهای سیاسی از ایشان دفاع کنند و این را با خدمات شهری در نیامیزند که این کار، قطعا به نفع مصالح مدیریت شهر تهران نخواهد بود ما باید این رشد را پیدا کنیم که میان کار سیاسی و کار خدماتی تمیز دهیم و هر چیز را در جایگاه خودش مورد نقد و بررسی قرار دهیم. قطعا رهبران سیاسی گروه‌ها و جناح‌ها هم همین روش را می‌پسندند که چنین واقع بینی را در برنامه‌های خودمان اعمال کنیم.

  منبع : روزنامه پیام هامون  - 24 خرداد 78



No comments:

Post a Comment