Friday, March 17, 2017

سلامت انتخابات، خبرگان رهبری و نظارت بین المللی

گفت و گوی با مهندس محمد توسلی:
سلامت انتخابات،  خبرگان رهبری و نظارت بین المللی

آقای جنتی : شما را حلال می کنیم، اما رفتار گذشته خود را اصلاح کنید

گروه سياسي؛ تفاوتي که انتخابات رياست جمهوري سال آينده با چند انتخابات گذشته دارد در ورود نيروهاي سياسي است که پيشتر يا در انتخابات شرکت نمي کردند يا اينکه تا روزهاي نزديک به انتخابات از اعلام نظر خودداري مي کردند. اما اين بار شرايط به گونه يي رقم خورده است که سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی( ادوار تحکيم وحدت ) پيشاپيش به استقبال انتخابات رفته و زودتر از ساير احزاب اصلاح طلب به معرفي کانديدا پرداخته و از نامزدي عبدالله نوري حمايت به عمل آورده است. در عين حال حزب سياسي مانند نهضت آزادي هم ورود خود را به انتخابات رياست جمهوري اعلام کرده و سيدمحمد خاتمي را کانديداي خود مي داند هر چند در عين حال تاکيد کرده احزاب اصلاح طلب بايد گردهم آيند تا درباره رسيدن به کانديداي واحد به توافق برسند. در اين باره با محمد توسلي رئيس دفتر سياسي نهضت آزادي ایران گفت وگويي کرده ايم که آن را مي خوانيد.

* اگرچه وضعيت كشور هنوز انتخاباتي نشده اما از هم‌اكنون مي‌توان موضع گروه‌ها و احزاب در انتخابات را تشخيص داد. نهضت آزادي ايران يكي از آن تشكيلاتي است كه همراه گروه‌هاي دموكراسي‌خواه و تحول‌خواه مواضع خود را بيان كرده است موضع دعوت نهضت آزادي ايران از آقاي خاتمي ، اتفاقي كه براي نخستين‌بار در تاريخ سياسي ايران بعد از انقلاب است خصوصاً در 10 سال گذشته،رخ داده است. چون نهضت آزادي ايران همواره براي شركت خود در انتخابات شروطي را تعيين مي‌كرد (چه آن شروط محقق مي‌شد و چه نمي‌شد) و نهايتاً در راي‌گيري شرکت می کرد یا به راي اعتراض مي‌رسيد يا عدم شركت در انتخابات. اين‌بار نهضت آزادي برخلاف رويه خود عمل كرده است، درواقع بسياري از مردم اين سوال است كه چه ضرورت تاريخي نهضت آزادي را به اين نتيجه رسانده كه در مشي گذشته خود تجديد نظر كند و با شرايط جديد به مقوله انتخابات رياست ‌جمهوري نگاه كند.
مواضعي كه ما در انتخابات رياست‌جمهوري دهم تاكنون بر اساس مصوبه دفتر سياسي و شوراي مركزي نهضت اعلام كرده‌ايم كاملاً در راستاي همان راهبردي است كه در 30 سال گذشته داشته ايم. در واقع ما همواره در جهت تقويت فرآيند دموكراسي در هر مقطعي متناسب با شرايط تاكتيك‌هایي مناسب با آن شرايط را انتخاب كرده ايم.
* يعني الان تاكتيكتان را عوض كرده‌ايد؟
حالا توضيح مي‌دهم. به لحاظ استراتژيك و راهبردی هيچ تغييري به‌وجود نيامده و همان استراتژي گذشته است. ما با توجه به مشكل اصلي - حضور فرهنگ استبدادي - و تحول فرهنگي كه نياز به يك تلاش فرهنگي، اجتماعي و سياسي مستمر دارد در هر انتخاباتي كوشش كرديم از آن فرصت استفاده كنيم و كار آگاهي‌بخشي انجام دهيم و به هر حال موانع برگزاري انتخابات آزاد، سالم و رقابتي را به چالش بكشيم. تا به تدريج هم مردم آگاهتر بشوند و هم حاكماني كه انتخابات را برگزار مي‌كنند، ابتلا و آزموني برايشان فراهم شود كه آيا انتخابات برگزار شده آزاد و سالم بوده يا نه، انتخابات فرمايشي بوده است. اما اين انتخابات رياست‌جمهوري دهم از ويژگي‌هاي خاصي برخوردار است كه در انتخابات گذشته تا این حد با اين خصوصيات و اين ويژگي‌ها روبه‌رو نبوديم. من به چند محور اشاره مي‌كنم؛ محور اول عملكرد دولت نهم است. در طول اين سه سال هم در عرصه سياست داخلي وهم بين‌المللي بحران‌هاي جدي براي كشور ما فراهم شده است و به‌رغم تعهدات و قول‌هايي كه دولت نهم در آغاز كار خود داده بود ارزيابي عملكرد به‌طور ملموس در سطح جامعه هم به لحاظ اقتصادي، هم فرهنگي و هم اجتماعي خلاف اين واقعيت‌ها را نشان داده است. در عرصه بين‌المللي ما با بحران روبه‌رو هستيم و يك اجماع جهاني مقابل ما است و به هر حال مخاطراتي است كه امنيت ملي و آينده كشور ما را در معرض مخاطره قرار داده است. يك چنين واقعيت ملموسي را آحاد مردم ازجمله فعالان و گروه‌هاي سياسي با حساسيت دنبال مي‌كنند و دنبال چاره‌انديشي هستند. طبيعی است که نهضت آزادي ایران نیز نسبت به اين مساله در اين دوره مثل همه احزاب و گروه‌هاي سياسي واكنش متناسب داشته باشد. محور دوم اين است كه در چند انتخابات اخير ما شاهد نوعي مديريت و يا به تعبيری مهندسي انتخاباتي هستيم. يعني با هماهنگي شوراي نگهبان و دولت نهم عملاً انتخابات مجلس هشتم و رياست‌جمهوري طوري برگزار شد كه همه شخصيت‌هاي شاخص نظام، احزاب و گروه‌هاي سياسي انتخابات را غيرآزاد، ناسالم و غيررقابتي ارزيابي كردند. اظهارات آقاي هاشمي‌رفسنجاني، آقاي كروبي يا بيانيه‌هايي كه جبهه مشاركت ایران اسلامی، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ایران و نهضت آزادي ايران دادند موید این واقعیت است.در دوره اخير كميته دفاع از انتخابات آزاد که در كانون مدافعان حقوق بشر شكل گرفته است نیز انتخابات اخیر را با معيارهاي قانوني و كارشناسي مورد بررسي قرار دادند و گزارش‌هاي خود را منتشر كردند. اين گزارش‌هانیز نشان مي‌دهد که انتخابات دوران اخير كاملاً خلاف قانون اساسي و معيارهاي شناخته شده جهاني صورت گرفته است و اين شرایط براي كساني كه نسبت به نظام و منافع ملي حساس هستند طبيعي است كه احساس مسووليت یجاد كند و در واقع به نوعي بخواهند واكنش نشان دهند. البته در انتخابات‌هاي بعد از سال 60 ما كم و بيش با اين مشكل روبه‌رو بوده ايم و همواره در مورد آزادي و سلامت انتخابات هميشه تلاش داشته‌ايم ولي هيچ‌گاه اتفاق نيفتاده بود كه شوراي نگهبان بيش از دو هزار نفر از شخصيت‌هاي شناخته شده‌ كه نماينده مجلس بودند يا در دولت بودند، یا عضو شوراي نگهبان بودند (يعني حوزه و جايگاه شناخته‌‌شده‌اي داشتند) با اتهامات ناروايي ردصلاحيت كنند و كساني كه انتخابات را مي‌خواستند مديريت كنند افراد مورد نظر خودشان را انتخاب كنند. اين يك اتفاق كاملاً جديدی است كه رخ داده و بنابراين به‌طور مشهود و روشن هشدار به همه علاقه‌مندان مي‌دهد كه بايد فكری بكنند. محور سوم كه فكر مي‌كنم خيلي جلب توجه مي‌كند و تا حالا سابقه نداشته اين است كه نهادهاي قدرت از جمله مقام رهبري و نهادهاي انقلاب مثل نماينده رهبري در سپاه اينطور شفاف اعلام كنند كه دولت نهم برای چهار سال بعد هم کارشان راادامه دهند. اين درواقع اعلام رأي به جاي مردم است و نفي جمهوريت نظام و نفي اراده مردم در انتخاب دولت مورد نظر خودشان است. چنين واقعيت‌هاي شفافي فضاي جديدي در كشور ما پديد آورده است كه موجب شده زودهنگام همه احزاب و گروه‌هايي كه افكار و ديدگاهي - به نوعي اصلاح‌طلبي- دارند به فكر چاره بيفتند و رايزني‌ها را آغاز كنند و براي مقابله با تهديدي كه استحاله نظام و ركن جمهوريت نظام را نشانه گرفته برنامه‌ريزي كنند و نهايتاً مجموع رويدادها اين تحليل را نشان مي‌دهد كه ما علاوه بر بحران فرهنگي و اجتماعي گرفتار انعقاد نشانه‌هايي از فروپاشي اقتصادي و فروپاشي جغرافيايي هستيم كه ممكن است آينده كشور ما را تهديد كند. با توجه به اين واقعيت‌ها سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم) نیز كه در دوره‌ گذشته انتخابات را مهم و تاثيرگذار نمی دانستند و بي‌تفاوت از كنار انتخابات گذشتند، اين‌بار انتخابات رياست‌جمهوري دهم را در دستور كارشان قرار دادند و در نشست ساليانه خود همان‌طور كه آقاي دكتر زيدآبادي گزارش كردند يكي از محورهاي اصلي خودشان انتخابات بود و با ارایه تحلیلی از نامزدي آقاي عبدالله نوري حمايت مي‌كنند. نمي‌خواهم در اینجا راجع به این برنامه اظهار نظر كنم ولي به هر حال چنين حساسيتي در این انتخابات به وجود آمده است كه  به نوعي بازتاب همان واقعيت‌هايي است كه اشاره شد.
 بحث حضور، نقش‌آفريني و جلوگيري از انحرافي كه به‌وجود آمده است،دامنه وسیعتری نیز داشته است . در كنار چنين واکنشی كه احزاب و گروه‌هاي سياسي نشان داده اند، برخي از شخصيت‌هاي اجتماعي به فكر چاره‌‌انديشي افتاده‌اند و مدل‌هاي جديدي را معرفی کرده اند تا بتوانند به نياز اصلاح‌طلبان در اين انتخابات پاسخ دهند. طرحي كه آقاي الويري ارائه دادند اگرچه با واكنش منفي برخي از احزاب و گروه‌هاي سياسي كه آن را غيرعملي ارزيابي كردند، روبه‌رو شد ولي به هر حال يك پديده جديدی است که قبلاً مطرح نبوده است . طرح پیشنهادی پارلمان اصلاح‌طلبان در واقع پاسخ به نیاز و راهكاری است  براي خروج از مناسباتي كه اصلاح‌طلبان در حال حاضر دارند. مشابه‌ این طرح را آقاي نجفي نیز ارایه داده اند كه با تفاوت‌هايي همين ايده را منعكس مي‌كند. بنابراين طبيعي است نهضت آزادي ايران نیز چون گذشته در راستاي همان استراتژي یادشده نسبت به این انتخابات حساس باشدو در اين انتخابات مواضع و تاكتيك‌هاي متناسب با اين شرايط را اتخاذ كرده باشد.
محوري كه همه اصلاح‌طلبان در ارزيابي انتخابات گذشته اتفاق نظر دارند اين است كه نامزدهاي متعدد اصلاح‌طلبان حداقل يكي از دلايل شكست آنها بوده است. بر این اساس همه به اين جمع‌بندي رسيده اند كه اصلاح‌طلبان بايد در این انتخابات نامزد واحدي داشته باشند. نهضت آزادی نیزاين نظر را تاييد و بر آن تاكيد كرده است كه راهي جز تلاش براي داشتن نامزد واحد نيست. البته به‌صورت آرماني وواکنشی زيبا است كه بگوييم اصلاح‌طلبان نامزد واحد داشته باشند ولي بايد ببينيم چه راهكارهايي براي رسيدن به اين هدف وجود دارد.
* قبل از اينكه به نامزد واحد برسيم شما تقريباً چهار محور و چهار مساله را براي اينكه احزاب متفاوت از گذشته حتي با تغيير تاكتيك در انتخابات شركت كنند ذكر كرديد اما ما هنوز مي‌بينيم كه شوراي فعالان ملي- مذهبي هنوز از اظهار نظر صريح پرهيز دارد، جبهه ملي، حزب ملت ايران و احزابي از اين دست صراحتاً بر تحريم تاكيد دارند، حتي ادوار تحكيم از نظر سنخ فكري نزديك به نهضت است و جزء همسايه‌هاي نهضت محسوب مي‌شود باز آنها كانديدايي كه انتخاب كردند كه منجر به عدم شركت در انتخابات مي‌شود. آيا اين دوستان سياسي ما اين ضرورت را جدي نگرفتند و چرا نهضت به تنهايي اين تغيير تاكتيك را پذيرفته است.
جبهه ملي و حزب ملت ایران بعد از سال 60 همواره بر مواضعي تاكيد كردند كه چون برخي از اصول قانون اساسي هماهنگ نيست و شرايط لازم براي انتخابات آزادوجود ندارد هيچ‌وقت در انتخابات شركت نكردند. بنابراين طبیعی است که در اين انتخابات همان مواضع گذشته خود را داشته باشند ولي ممكن است در شرايطي آنها تغيير موضع بدهند. ولي شوراي فعالان ملي- مذهبي، به‌عنوان يك حزب منسجم عمل نمي‌كنند زیرا طيفي از ديدگاه‌ها در آن حضور دارند . افرادی مانند علیرضا رجايي اعلام نظر كرده اند و مهندس سحابي نیز گفته اند ما آرزو مي‌كنيم اصلاح‌طلبان بتوانند نامزد واحدی داشته باشند. اما اين اظهار نظر ها هيچ‌گاه به عنوان جمع‌بندي نظرات جمع آنها نيست و آنها نياز به فرآيند طولاني‌تري دارند تا به جمع‌بندي برسند. ولي احزاب سياسي مثل نهضت که تشكيلات منسجم تری  دارند، در يك فرآيند كوتاه‌تر مي‌توانند به تصميم‌گيري برسنند. فكر مي‌كنم اگر همين روند ادامه پيدا كند، آنها هم در اين زمينه واكنش نشان ‌دهند و مواضعي مشابه ادوار تحكيم و نهضت آزادی داشته باشند. بايد منتظر باشيم ببينيم جمع‌بندي تشكيلاتی آنها چه خواهد بود.
* مي‌شود تاكتيكي كه شما از آن نام برديد را بيشتر براي ما باز كنيد؟
تاكتيكي كه ما در اين دوره پیگیری می کنیم دو محور اصلي دارد. محور اول اين است كه با توجه به اينكه شوراي نگهبان زيرمجموعه و منتخب مقام رهبري است و مشكلات انتخابات ما هم از شوراي نگهبان نشأت مي‌گيرد، بنابراين راهكار قانوني كه در ظرفيت قانون اساسي است براي اصلاحات فرصتي است كه مجلس خبرگان رهبري در عملكرد مقام رهبري طبق قانون اساسي نظارت كند و بتواند به مواردي كه خلاف قانون اتفاق مي‌افتد رسيدگي كرده و اعلام نظر كند. اين راهكاري است كه ظرفيت آن در قانون اساسي پيش‌بيني شده است و بسياري از فعالان و شخصيت‌ها در اين زمينه اظهار نظر كردند و كم‌كم به صورت گفتمان غالب در جامعه شكل مي‌گيرد. بنابراين جنبش اصلاحات از ظرفيت قانون اساسي براي حل مشكلاتي كه ازجمله در انتخابات وجود دارد استفاده كند. اين يك عمل اجتماعي است كه براي تقويت جنبش اصلاحات پيشنهاد كرديم راهكار دوم كه ما در انتخابات گذشته نيز مطرح كرديم نظارت بين‌المللي است. ما در اتحاديه  بين‌المجالس عضو هستيم و در آنجا متعهد شديم در چارچوب قوانين آنها عمل كنيم. آقاي لاريجاني قرار است سفري به اين اتحادیه داشته باشد. اين هم يك راهكار و فرصت قانوني است. همه كساني كه در راستاي مبارزه قانوني و مسالمت‌آميز فعاليت مي‌كنند بايد اين ظرفيت‌ها را بشناسند و مورد عمل قرار دهند. اگر راهكار نظارت مجلس خبرگان بر رهبري موفق نباشد و نتواند فرآيند انتخابات را اصلاح كند و آنچه كه در انتخابات گذشته اتفاق افتاد، تكرار نشود، راه حل بعدي نظارت بين‌المللي است. فكر مي‌كنم راهكار اول در شرايط كنوني بتواند پاسخ بيشتري داشته باشد همانطور كه داشته است و هم آقاي رفسنجاني و هم برخي از شخصيت‌هاي اجتماعي ديگر در این مورداظهار نظر كرده‌اند.
* آقاي مهندس با توجه‌ به اينكه اصلاح‌طلبان به اهرم دوم توجه ندارند و فعلاً از اتخاذ چنين مواضعي پرهيز میکنند و اين را هم مرزبندي خودشان با نهضت مي‌دانند و اما راه‌ اول با توجه به بافت مجلس خبرگان و اساساً روابط و مناسباتي كه بين مجلس خبرگان و نهادهاي قدرت است آيا چنين چيزي امكان‌پذير است؟
من آن را غيرممكن نمي‌بينم. به‌رغم بافت ويژه‌اي كه درمجلس خبرگان رهبري وجود دارد اما جمعي از اين بافت در جريان مشكلات اين جامعه هستند و براي بقاي روحانيت و حاكميت نظام به هر حال وجدان آنها هم حساس است و در مقاطع حساس نشان داده‌اند كه روحانيت شيعه وقتي در معرض خطر قرار مي‌گيرد از خود واكنش نشان مي‌دهد. اين نوع اطلاع‌رساني و اقدامات آگاهي‌بخشي كه نهضت و بقيه گروه‌هاي سياسي انجام مي‌دهند موجب مي‌شود روحانيت شيعه در آن مقاطع حساس -وقتي كه كارد به استخوان مي‌رسد- از اين ابزارها استفاده كند. وقتي مشكلات اقتصادي در جامعه ما فراگير است و روحانيت با توده مردم ارتباط تنگاتنگي دارد و اين فشارهاي اقتصادي را از نزديك و به شكل ملموس مي‌بينند و تهديدهاي خارجي كه در كشور وجود دارد را حس مي‌كنند خود به خود آنها هم قانونا مسووليت دارند و هم به لحاظ فشارهاي اجتماعي احتمال دارد به وظيفه قانوني خود عمل كنند. اما وظيفه ما امر به معروف و نهي از منكر است، وظيفه ما آگاهي‌بخشي است كه به مجلس خبرگان رهبري يادآوري كنيم شما طبق قانون اين وظيفه را داريد و به اين وظيفه‌ عمل نكرديد و اين پيامدهاي خطير در جامعه وجود دارد.

* به مقوله انتخابات بپردازيم. نهضت آزادي با گروه‌هاي اصلاح‌طلب چقدر همدلي و هم‌آوايي دارد. مضافا اين سوال زماني بيشتر مطرح مي‌شود كه امسال براي اولين بار دبير كل و براي دومين سال نهضت آزادي ايران در كنگره سازمان مجاهدين انقلاب به‌عنوان جريان موثر جريان اصلاح‌طلب حضور پيدا كرد و پيام داد و پيام آنها در ارگان اين تشكل چاپ شد و هرچند فشاري آمد اما اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب از اين مهمان خودشان دعوت كردند. آيا اين موضع‌گيري اخير نهضت و تغيير تاكتيك، پيرو اين تبادل نظرات و رفت‌وآمدهايي است كه نهضت با گروه‌هاي اصلاح‌طلب پيدا كرده است؟
ما همانطور كه در نشريه وفاق ملي در سال 81  توضيح داديم، احزاب سياسي بايد با هم تماس داشته باشند و گفت‌وگو كنند تا انديشه و فكر تحزب در جامعه ما تقويت شود. بنابراين ما هم در طول دوران اصلاحات و بعد از اصلاحات همواره با همه احزاب و گروه‌هاي سياسي اين تلاش را داشتيم. طبيعتاً با احزاب و گروه‌هاي اصلاح‌طلب نزديك‌تر بوديم و با احزابي مثل موتلفه اين ارتباط محدود‌تر بوده، اما ما از همه فرصت‌ها استفاده كرديم و براي كنگره آنها پيام فرستاديم و مكاتبه با دبيركل آنها داشتيم. به‌رغم برخی مواضع متفاوتي كه وجود دارد اما وجوه اشتراكي زیادی هم وجوددارد و در چارچوب وجوه اشتراك بايد اين ارتباطات را توسعه دهيم. اما در زمينه انتخابات گفت‌وگوهايي، هم با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و هم جبهه مشاركت داشته ايم ولي اين گفت‌وگوها محدود بوده ست. در انتخابات دوره نهم  نامزدی دكتر معين اين ارتباطات خيلي نزديك‌تر بود. آنچه مي‌خواهم در اينجا مورد تاكيد قرار بدهم اين است كه ما براساس آن نكاتي كه قبلاً توضيح دادم، وجه اشتراك ما با بقيه اصلاح‌طلبان در اين است كه همه در شرایط کنونی بر يك نامزد واحد تاكيد مي‌كنيم و اين را يك ضرورت براي پيروزي اصلاح‌طلبان مي‌دانيم. اما چگونه به اين ضرورت جامه عمل بپوشانيم؟ مجموعه رويدادهايي كه در ماه‌هاي اخير اتفاق افتاده نشان مي‌دهد دو محور بايد اضافه كنيم؛ اول، به نظر ما آقاي خاتمي بهترين كسي است كه مي‌تواند محورائتلاف گسترده اصلاح‌طلبان باشد. اين ظرفيت را آقاي خاتمي بيش از ديگران دارد. نمي‌گوييم ديگران ندارند اما آقاي خاتمي بيش از ديگران اين ظرفيت را دارد كه محور ائتلاف و هماهنگي طيف گسترده اصلاح‌طلبان اعم از سابقا درون حاكميت و بيرون حاكميت باشند. كساني كه  براي آزادي، دموكراسي، حقوق بشر، قانونگرایی، قانونمند بودن برنامه‌هاي توسعه و در سياست خارجي براي دوري از تنش و گسترش ارتباطات بين‌المللي در راستاي منافع بين‌المللي تاكيد دارند.
ائتلاف فراگیر روي آقاي خاتمي لازم است ولي كافي نيست. به اين دليل كه براي اينكه جبهه‌ گسترده‌اي به‌وجود بيايد آقاي خاتمي بايد يك برنامه حداقلي را تدوين كنند كه اين برنامه حداقلي مورد توافق همه اصلاح‌طلبان قرار بگيرد و روي برنامه بتوانند با آقاي خاتمي همكاري كنند نه شخص آقاي خاتمي.
* پيشنهاد شما اين است كه ائتلاف اصلاح‌طلبان روي برنامه آقاي خاتمي باشد؟
روي برنامه حداقلي كه مورد توافق همه باشد. براي اينكه اين برنامه حداقلي شكل بگيرد لازمه آن اين است كه گفت‌وگويي بين آقاي خاتمي و احزاب و گروه‌هاي سياسي شكل بگيرد تا ازطریق اين گفت‌وگوها محورهاي حداقلي مشخص شود و نهايتاً بتواند چنين جبهه گسترده‌اي با برنامه‌هاي حداقلي تحقق پيدا كند والا اگر قرار باشد به‌صورت شعار و يك طرفه آقاي خاتمي و برخي از احزابي كه از آقاي خاتمي حمايت مي‌كنند صحبت كنند، طبيعي است كه دست کم دو گروه با آنها هماهنگ نخواهند شد.
* كدام گروه‌ها؟
يك گروه، گروه‌هايي كه جزء اصلاح‌طلبان هستند و در نهادهاي قدرت هم حضور دارند مثل كارگزاران. طبيعتاً بايد به‌نوعي با آنها گفت‌وگو و تعامل شود تا آنها هم در چارچوب آن برنامه هماهنگ باشند. اين طور نباشد كه مثلا كارگزاران بگويند ما امروز از آقاي خاتمي حمايت مي‌كنيم اما عملاً طوري رفتار كنند كه نامزدهاي ديگري مدنظر آنها باشد. چون بعضي چنين برداشتي را دارند. اين برداشت نتيجه عملكرد برخی احزاب اصلاح‌طلب است. يعني اگر اين گفت‌وگوها شكل بگيرد كاملاً اين سوءتفاهم‌ها برداشته مي‌شود و يك نوع شفافيت و همدلي بين احزاب و فعالان اصلاح‌طلب به‌وجود مي‌آيد. گروه دوم كساني هستند كه در نهادهاي قدرت حضور ندارند اما از قدرت و پشتوانه اجتماعي برخوردار هستند. با آنها هم بايد گفت‌وگو شود كه اصلاح‌طلبان بتوانند از پشتوانه اجتماعي احزاب و گروه‌هاي خارج از حاگمیت بهره بگيرند. درواقع به‌طور خلاصه اصلاح‌طلبان بايد بپذيرند از اين حلقه تنگي كه پیرامون خود بسته‌اند خارج بشوند تا اين جبهه گسترده بتواند شكل بگيرد و آن برنامه حداقلي به‌وجود بيايد و آقاي خاتمي بتواند به‌طور گسترده وارد انتخابات شود. اين محور دوم است. اما محور سوم اين است كه هم آقاي خاتمي و هم ساير نامزد‌هايي كه ممكن است به‌عنوان محور مشترك مطرح باشند بايد بر التزام خود به قانون اساسي بيش از گذشته تاكيد و تصريح كنند. تصريح كنند كه نهادهاي قدرت در چارچوب همين قانون اساسي است نه بيشتر. در واقع به نوعي بايد تصريح كنند آنها هم حكم حكومتي را قبول ندارند.
* قبلاً هم تاكيد كردند. آيا تاكيد نكردند؟
لااقل برخي از نامزدها در گذشته قبول نداشته اند. البته نيازي هم نيست به‌صورت مستقيم اين مطلب را بيان كنند. همين كه به التزام به قانون اساسي تاکید کنند و اینکه تسليم اراده‌هاي مافوق قانون اساسي نخواهند شد كفايت می كند. اگر ايشان اين آمادگي را در خودشان نمي‌بينند كه چنين محوري را بيان و یا حد اقل عمل كنند توصیه می کنم وارد اين عرصه نشوند، براي اينكه در این صورت دو ضربه وارد خوهد شد، هم به شخصيت فرهنگي و اجتماعي ایشان و هم به جنبش اصلاحات. ما بايد براي جنبش اصلاحات مصونيت ايجاد كنيم تا از آسيب‌هايي كه در آينده ممكن است بر آن وارد شود پیشگیری شود. در خصوص سلامت انتخابات و فرآيندي كه در شوراي نگهبان و وزارت كشور برای مدیریت انتخابات وجود دارد، اگر اصلاح‌طلبان نتوانند يك نيروي اجتماعي قابل ملاحظه داشته باشند نمي‌توانند از برنامه مدیریت انتخابات جلوگیری کنند و چنين انتخاباتي آزاد و سالم نخواهد بود. بنابراين با توجه به شرايطي كه توضيح دادم نهضت آزادي ايران حمايت از آقاي خاتمي را در چارچوب چنين شرايطي مطرح كرده است و اگر چنين شرايطي تحقق پيدا كند طبيعتاً نهضت هم در كنار آقاي خاتمي خواهد بود ولي اگر اين شرايط تحقق پيدا نكند نهضت بايد مجدداً بررسي كند و شرايط جديد را در مواضع خود لحاظ كند.
* آقاي مهندس توقع و انتظار اين بود كه نهضت آزادي ايران پيش از آقاي خاتمي سراغ آقاي عبدالله نوري برود. چرا عبدالله نوري در دستور كار نهضت قرار نگرفت. اصلاً ايشان براي انتخابات بررسي شد؟
دفتر سياسي نهضت تمام امكانات و تمام افرادي كه مي‌توانستند در شرايط كنوني محور این ائتلاف قرار گيرند مورد بررسي قرار داده است. ما با آقاي عبدالله نوري ارتباط بسيار نزديكي داريم و براي شخصيت و سابقه ايشان احترام قائل هستيم. اما دو موضوع را بايد از هم تفکیک كنيم. واقعيت اين است كه اگر آقاي خاتمي بيايد هزينه ردصلاحيت ایشان براي نظام بسيار بيش از آقاي عبدالله نوري خواهد بود. بنابراين براي برگزاركنندگان انتخابات رد صلاحیت آقای خاتمی چالشي جدی است. مدیریت جنبش اصلاحات بایستی آنچنان هزينه رد صلاحیت نامزد خود را بالا ببرد كه ردصلاحيت وی را هیچ کس در ذهن خود راه ندهد. اما آقاي عبدالله نوري اگرچه به لحاظ قانوني دليلي براي ردصلاحيت ندارند، تا آنجا كه بنده به لحاظ حقوقي اطلاع دارم، براي اينكه ايشان از حقوق اجتماعي محروميت پيدا نكردند. اما با توجه به رويه‌اي كه شوراي نگهبان در سال‌هاي اخير داشته خيلي راحت‌تر مي‌تواند صلاحيت آقاي عبدالله نوري را رد كند. بنابراين ما نمي‌توانيم وارد فاز مثبت انتخابات شويم. فاز مثبت انتخابات و پیروزی در انتخابات در شرایط کنونی هدف راهبردی است . با حضور آقاي خاتمي احتمال این پیروزی بیشتر است. ولي آقاي عبدالله نوري مي‌تواند همان‌طور که دوستان ادوار تحکیم تحلیل کرده اند حد اکثر محوری برای تقویت جنبش اجتماعي باشدو یا آراي خاموش قشرهای ناراضي جامعه را سازمان‌دهي كند. البته چندین اگر در اين پروژه وجود دارد ولی اميدوار هستيم اين اگرها عملي شود. اگر اول اين است كه خود آقاي عبدالله نوري تاکنون صحبتي نكرده اند. ديگران از طرف ایشان صحبت مي‌كنند. گام اول اين است كه ايشان بيايند مواضع  خودشان را در شرايط كنوني اعلام كنند تا ايشان صحبت نکنند نمي‌توان روي گزينه‌اي كه هنوز مطرح نشده اظهار نظر کرد. اگرهاي بعدي اين است كه ساز و كارهايي كه حمايت از عبدالله نوري بتواند جنبش اجتماعي در جامعه ايجاد كند نياز به تحول بيشتري دارد و به نظر مي‌رسد هنوز زمينه‌هاي عيني در جامعه فراهم نيست. بنابراين در مهندسي اجتماعي و برنامه‌ريزي اينچنيني بايد واقع‌بيني به خرج دهيم و به جاي اينكه در فضا حركت كنيم در روي زمين حركت كنيم. تا روي زمين حركت نكنيم نمي‌توانيم گام‌هاي بعدي را برداريم. در مورد سایربرنامه‌ها توضيح دادم. در مورد پارلمان اصلاحات زمينه‌هاي عملي و اجتماعي آن در شرایط کنونی كمتر به نظر مي‌رسد. گمان مي‌كنم يكي از دلايلي كه پیشنهاد پارلمان اصلاحات  مطرح شده است، راهکاری برای رفع مشکل تنگ بودن حلقه‌اي است كه برخی از اصلاح‌طلبان ایجاد کرده اند و با آن پيشنهاد مي‌خواهند همه اصلاح‌طلبان بتوانند در تهیه برنامه انتخاباتی نامزد اصلاح طلبان بصورت منظم مشارکت کنند. آقای خاتمی واحزاب نزديك ایشان مي‌توانند با درايت و گفت و گوی منظم با همه اصلاح طلبان پاسخ این نياز را به‌صورت عملي بدهند و فكر مي‌كنم اين نكته خيلي ظريفي است.
* اين پيش از اعلام حضور آقاي خاتمي بايد باشد؟
مي‌تواند موازي عمل كند. اين موازي عمل كردن زمينه پذيرش آقاي خاتمي را فراهم مي‌كند. آقاي خاتمي مجموع اظهار نظرهايي كه كردند و دغدغه‌هايي كه دارند دو چيز است؛ يك، آيا احزاب و گروه‌ها و فعالان سياسي و به‌طور مشخص آگاهان و روشنفكران ما تحليل درستي از مخاطرات جامعه دارند كه آقاي خاتمي بخواهد هزينه كند و وارد انتخابات شود. دغدغه ديگر ايشان اين است كه دولت پادگاني و نهادهاي قدرت در مقابل ايشان چگونه عمل مي‌كنند. به نظر من اين دو دغدغه دو روي سكه هستند يعني اگر راي مردم و نهادهاي اجتماعي كه راي مردم را معرفي مي‌كنند قوي و گسترده شود همان‌طور كه عرض كردم جبهه گسترده اصلاحات بتواند شكل بگيرد، خود به خود اين بهترين فشاري است كه نهادهاي پادگاني و نهادهاي قدرت نتوانند آنطور كه برنامه‌ريزي كردند عمل كنند و تسليم راي مردم و نخبگان جامعه بشوند و احتمال پذيرش و موفقيت آقاي خاتمي بيشتر خواهد بود.
* نهضت آزادي ايران در انتخابات گذشته شرط حمايت از آقاي معين را تشكيل جبهه دموكراسي و حقوق بشر معرفي كرد. آن شرط اگرچه با پيروزي آقاي دكتر معين بهتر مشخص مي‌شد اما بعد از شكست ايشان و تلاشهای بعدی چند حزب و شخصيت‌هاي حقيقي عملاً تعطيل شد و به شكست منجر شد. آيا نهضت آزادي ايران از اين ايده خود دست برداشته يا به دليلي كه شرايط آن را شما توضيح داديد به شرايط بهتري موكول كرده است.
اين توضيح را بدهم كه بحث آزادي، دموكراسي و حقوق بشر گفتمان عمومي جامعه ما است. اين گفتمان عمومي بايد به‌صورت يك نهاد اجتماعي متبلور شود تا بتواند همه كساني را كه اين گفتمان را در حول و حوش اين محور حركت مي‌کنند سازمان دهد. اين نكته مثبت را عرض كنم در طول دو سال كه كار كارشناسي با حضور نمايندگان احزاب و شخصيت‌هاي اجتماعي صورت گرفت، تجربه بسيار خوبي بود. يعني اين مجموعه توانست هم منشور واقع‌بينانه تدوین کند و هم اساسنامه و ساختار خود را تنظيم كند و حتي بيانيه اعلام جبهه را تهيه كرده بود. چه شد كه اين اتفاق نيفتاد؟ اين همان ضعفي است كه بعضي از اعضاي اصلاح‌طلبان در مقطع انتخابات نشان دادند و اين پروژه مسكوت مانده است. طبيعي است در شرايط مناسب اين پروژه مسكوت به‌عنوان ضرورت می تواند ادامه پيدا كند.
* با توجه به اينكه همزمان با افزايش مشاركت نهضت آزادي ايران در فعاليت‌هاي سياسي، نهادهاي اقتدارگرا نسبت به حضور و فعاليت نهضت حساس مي‌شوند و نمود آن را مي‌توانيم در رسانه‌هاي آنها ببينيم و تقريباً يك ماه تا يك ماه و نيم ميانگين روزي يك خبر يا يك طنز يا يك هجمه عليه تشكيلات نهضت دارند و نسبت به مواضع نهضت حساسيت نشان مي‌دهند و در جلسات خود صريحاً اظهار نظر مي‌كنند. فكر مي‌كنيد هرچه نهضت فعال‌تر شود تاثير آينده انتخابات بر تشكيلات نهضت آزادي ايران چه خواهد بود؟
نهضت آزادي ايران در هر مقطعي متناسب با وسع و ظرفيت خویش كوشش كرده به وظيفه عمل كند. در شرايط كنوني كه نمي‌توانيم فعاليت گسترده داشته باشيم براي اينكه نه دفتر و نه رسانه داريم. بنابراين در حد امكانات محدود خودمان كوشش مي‌كنيم در چارچوب تحليلي كه از شرايط كنوني جامعه داريم به فریضه امر به معروف و نهي از منكر و رسالت يك حزب و سازمان سياسي با توجه به پيشينه تاريخي خود عمل كنيم. ما به وظيفه خودمان در چارچوب قانون عمل مي‌كنيم. آينده نشان خواهد داد كدام برنامه موفق‌تر است.
* اگر آقاي خاتمي نيايد به نظر شما اصلاح‌طلبان بايد چه كار كنند؟ باز به دنبال نامزد ديگري بگردند يا اساساً موضوع انتخابات را از دستور كار خارج كنند؟
اميدوار هستم كه مجموعه شرايط طوري مديريت شود كه آقاي خاتمي بيايد، ولي اگر نيايد به هر حال بايد گزينه بعدي را مورد بررسي قرار داد.
* خود شما مصداقي داريد؟
بايد متناسب با شرايط بعد از آقاي خاتمي بررسي كنيم. هنوز مصداق بعدي را بررسي نكرده‌ايم اما فكر مي‌كنم نبايد خيلي بسته فكر كنيم. تحولات اجتماعي طوري است كه ما در هر شرايط بايد متناسب با آن شرايط تحليل كنيم و يك عمل اجتماعي دربياوريم. اما اگر گزينه‌اي پيدا نشود و اگر اين شرايط تامين نشود شرکت و رأی دادن در انتخابات مفيد نخواهد بود. اين مقوله‌اي است كه هنوز فرصت برای بررسی آن وجود دارد تادر شرايط بعدي تصميم‌گيري كنيم.
* آقاي جنتي در نماز جمعه دادخواهي كردند از كساني كه به آنها ظلمي شده است. قطعاً چندين انتخابات از طرف ايشان به شما ظلم شده است. آيا ايشان را حلال مي‌كنيد؟
بله، آنچه به لحاظ شخصي است ما اهل كينه نيستيم. ما ايشان را حلال مي‌كنيم. اما ما نمي‌توانيم از حق‌الناس بگذريم. عملكردي كه ايشان در ردصلاحيت‌ها و مسخ اصول و آرمان‌هاي اوليه انقلاب داشتند. انتخابات آزاد و سالم از جمله مطالبات تاریخی ملت ایران در انقلاب اسلامی 57 بوده است که با عملکرد خلاف قانون شورای نگهبان نادیده گرفته شده است . بخصوص با ردصلاحيت‌هاي بي‌رويه كه انجام گرفته، تهمت‌هايي كه به مومنين در اين جامعه زدند، كساني كه 50، 60 سال در فعالیت های جامعه اسلامي حضور داشتند و منشأ خدماتی در جامعه ما بوده اند. اين حق‌الناس است. ما نمی توانیم گذشت کنم. رويه مرحوم مهندس بازرگان اين بود که وقتي از او حلاليت مي‌خواستند، ايشان نيز مي‌پذيرفت چون مربوط به حوزه شخصی ایشان می شد.ولي در مورد آقاي جنتي که مربوط به حوزه عمومی است شايد راهكارشان اين باشد كه ايشان روش خود را اصلاح كنند. اگر روش خود را اصلاح كنند و طبق اصل 99 قانون اساسي اختيارات خودشان را در چارچوب نظارتي كه قانون اساسي پيش‌بيني كرده و درواقع حمايت از حقوق اساسي ملت در قبال تخلفاتي است كه قوه مجريه ممكن است انجام بدهد كه در قانون اساسي پيش‌بيني شده، يعني نهاد ملت باشند نه نهاد قدرت. ايشان تا کنون در موضع نهاد قدرت عمل كردند و در مقابل  حقوق اساسي ملت ايستادگي كردند. يكي از راه‌هاي آن برگشت است و فكر مي‌كنم در چنین شرايطی زمينه‌ فراهم مي‌شودتا مردم گذشت كنند.
منبع: روزنامه اعتماد- 20 مهر 87 کیوان مهرگان (متن کامل )

No comments:

Post a Comment